پس از جنگ، "دیو هرسچ" کهنه سرباز الکلی و نویسنده سابق از شیکاگو به زادگاهش در ایندیانا باز می گردد. "گینی مورهد" زنی که در شیکاگو عاشق او شده "دیو" را همراهی می کند. "دیو" با بردار خود "فرانک" که مالک یک جواهر فروشی بوده دیدار کرده و به صرف شام به خانواده او دعوت می شود که...
پارک من ایندیانا ، دههى 1940 . « دیو هرش » ( سیناترا ) نویسنده اى است که در بازگشت به زادگاهش با استقبال سرد خانوادهى برادرش ، « فرانک » ( کندى ) روبهرو مى شود و با « باما دیلرت » ( مارتین ) رفیق مى شود ؛ و کمى بعد به معلمه اى متشخص ، « گوئن » ( هایر ) دل مى بندد . اما در جلب نظر او توفیقى پیدا نمى کند و با دخترى ساده ، « گینى » ( مکلین ) ازدواج مى کند.
در بعد از جنگ ، نظامی پیشکسوت الکلی و تلخ و نویسنده سابق دیو هیرش از شیکاگو به زادگاه خود پارکمان ، ایندیانا بازگشت. پس از او جینی مورهد ، زنی مبتذل و آسان که شب آخر خود را با او در شیکاگو گذراند و عاشق او شده است ، دنبال می شود. دیو کینه توز با برادر بزرگتر خود فرانک هیرش ، که صاحب یک مغازه جواهرات فروشی است و یکی از شهروندان برجسته پارکمن است ، ملاقات می کند و او را به صرف شام با خانواده اش دعوت می کند. دیو با خواهر شوهرش اگنس آشنا می شود که از او متنفر است زیرا یکی از شخصیت های رمانش به وضوح از او الهام گرفته بود و خواهرزاده نوجوانش داون. فرانک معلم مدرسه گوئن فرنچ را به او معرفی می کند
دانلود فیلم Some Came Running 1958 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این برای یک فیلم واقعاً هوشمندانه بود، درست همانطور که جهان، بافت، و شیطان (1959) برای نمایشی علمی تخیلی که عشق بین نژادی را برجسته می کرد، هوشمندانه بود. موضوع در این دو مورد مشابه است، عدم وجود تاریخ برای شخصیتها، و مانند گذشته، برای این موقعیت، برجستهسازی بصری، داستان را در مقابل خدمت به آن خنثی میکند. هیچ راه حلی وجود ندارد که شخصیتها واقعاً به گفتگو با یکدیگر نیاز داشته باشند. اگر برای مقاله نویسان مورد انتظار و مربیان اکتشافی در همه جا خوش شانس باشیم.
کدام فرد جوانی که تمایل به روایتگری دارد در مورد همکاری با یک مربی نویسندگی اکتشافی که به نظر می رسد مشهور است خیال پردازی نکرده باشد؟ در حالی که باید اعتراف کنم که صادق سیناترا را دقیقاً در نقش دیو هیرش (Dave Hirsh) نویسنده سرسخت تصور نکردهام، او در نهایت به بهترین شکل ممکن عمل میکند. مارتا هیر در نقش گوئن فرنچ یک هالیوودی است که مشتاق یک معلم نویسندگی اکتشافی است و آن را می داند. او باید این گزینه را داشته باشد که بهترین ها را به عنوان مقاله نویس جذب کند، به خصوص که او برای دو کتاب آخر او احترام قائل است. در هر صورت، ما هرگز نمیشنویم که آنها درباره دو کتاب اخیرش طولانی یا عمیق صحبت کنند یا اینکه چه چیزی او را مجبور به توقف آهنگسازی کرده است. او نیازی به بحث در مورد آن ندارد، با این حال ما به عنوان ناظران قطعاً باید بررسی کنیم که آیا گوئن می تواند از شکوه و حیله های زن تصفیه شده خود برای ترغیب و متقاعد کردن این تجربیات شخصیتی از او استفاده کند یا خیر.
اکنون ظاهراً برای من که این موضوعات آینده برای بررسی عاطفی سرریز می شوند. با در نظر گرفتن همه چیز، باید چیزهای واقعاً وحشتناکی باشند که باعث می شود کسی زندگی را به طور کامل انجام ندهد. در هر صورت، نرمی غذای وینسنت مینلی مانند تفلون است، و این سوژه ها به نظر می رسد که از ماهیتابه خارج می شوند و هرگز برنمی گردند، نگران پخته شدن کامل نباشید. تصور میکنید که معلم فرانسوی در نقش لری انتریویز و دخترش گوئن باید اکثر روزنامهنگاران محبوب را با دیو بررسی کنند و اینکه آیا او مجموعهای از آثاری را که ممکن است بخواهد تولید کند و به عنوان میراث به جا بگذارد در نظر گرفته است یا خیر. این نوع تفکرات به ندرت به طور کامل بیان یا بیان می شوند. بهعلاوه، این احساس به وجود میآید که این تعمقها تمام آن زرق و برق هالیوود را از بین میبرد.
این کمبود این قطعه از فیلم است. سوگند میخورد که به شیوهای شگفتانگیز و جذاب از موضوعات مشکلساز سرپیچی کند، اما فریب انجام آن را بهعنوان چنین کاری انجام میدهد. به عنوان مثال، ما هرگز در هیچ نقطه ای متوجه نمی شویم که عناوین دو کتاب آخر دیو چه بوده است! این در مورد مقداری است که دیو باید گوئن را پنجه بزند و او را در گونی بیاورد، و اینکه چگونه گوئن نیاز دارد تا توانایی دیو را بدون وارد شدن به گودالهای گلی شیوه زندگیاش یا مراقبت از کسبوکار در طرف مقابلش، توسعه دهد. او را وارد می کند شاید او تمایل ضعیفی برای اصلاح انگیزههایش برای مناسبتر کردن او در گروه دوستانش دارد. در حالی که او به عنوان یک مقاله نویس تخیلی برای او احترام عمیقی قائل است، واضح است که معتقد است او از او قد اخلاقی بالاتری دارد و تقریباً با انعکاس آموزش اجتماعی برجسته تری را بیان می کند. او دو گزینه دارد؛ عمیقاً در ارزیابی جامع و بررسی اساسی دو کتاب آخر دیو و داستان کوتاه او غوطه ور شود، یا رویای او باشد و انگیزه نوآورانه ای را که از یک رابطه پرانرژی ایجاد شده است به او بپردازد. ما برانگیخته ایم که انتظار داریم او بتواند هر کدام را انجام دهد، اما در نهایت هیچ کدام را انجام نمی دهد.
شرلی مک لین در نقش جینی مورهد بهترین صحنه ها را با گوئن فرنچ دارد و آنها واقعی و قدرتمند هستند. هر چند که ممکن است، شما نمی توانید فکر کنید که چرا او هرگز از گوئن برای درک بهتر دیو با داستان کوتاه از یک موضع اولیه و علمی درخواست کمک نمی کند. با در نظر گرفتن همه چیز، بیشتر داستان ها اساساً پیوندی از صحنه ها هستند و گوئن ممکن است بفهمد که چگونه گینی ممکن است صحنه به صحنه داستان را طی کند و با دیو بررسی کند که کدام صحنه ها را بیشتر دوست دارد و از کدام صحنه ها کمتر لذت می برد. این رویکرد به تجارت بین گوئن و جینی ثروت و تکمیل میداد. مارتین برجسته در نقش باما دیلرت، دوستی باورنکردنی برای دیو میسازد، و بسته شدن آن، که سیناترا علیرغم این واقعیت که از رمان خارج میشد، خواست، به مالین کمک کرد تا یکی از پنج جایزه اسکار را برای Some Came Running بهعنوان بهترین سرگرمکننده دریافت کند. . در حالی که آرتور کندی با ایفای نقش پلین هیرش، خواهر و برادر کوهنورد اجتماعی دیو، برنده جایزه بهترین بازیگر مکمل شد، Some Came Running در سه طبقه بندی مختلف برای اسکار انتخاب شد. با این حال، در نهایت، Some Came Running فقط به موضوعات بحث برانگیز می پردازد که هرگز به طور کامل آزمایش یا بررسی نمی کند، و این پیشنهاد هنری خاص را به حوزه درام می اندازد، زمانی که ممکن است همه چیز شروع شده باشد و خیلی بیشتر باشد.
دانلود فیلم Some Came Running 1958 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ما تبدیل به مردان بازیافتی می شویم. این چیزی است که من دوست دارم اسمش را بگذارم. دست دوم برای همه چیز. به جوانانمان، دست دوم، حتی، به دلیل هماهنگی جهانی. خیلی وقت پیش، در سن و سال خود، ما تقریباً آماده بودیم که این موضوع را منتقل کنیم. با این حال، در حال حاضر میتوانیم برای مدتی طولانی به زندگی خود ادامه دهیم، در صورت نیاز، به روشی بازیافتی.» - جیمز جونز
بعد از پیشرفت «از اینجا تا ابدیت»، یک تغییر شکل جیمز جونز که پلین سیناترا را به نمایش گذاشت و برنده چند جایزه بنیادی شد، مترو-گلدوین-مایر تصمیم گرفت «برخی» جونز را تنظیم کند. آمد در حال دویدن». رئیس مأموریت؟ وینسنت مینلی، ملک داغ در آن زمان، هر چند در حال حاضر، به طرز غم انگیزی، رئیسی که نسبتاً فراموش شده است.
«از اینجا تا ابدیت» MGM آنچه واقعاً در کتاب عالی جونز مهم است را نادیده گرفت. مینلی، با این حال، به مطالب خود مربوط می شود. Some Came Running به عنوان پیش درآمدی بر «The Sandpiper» او عمل میکند، محبت کارگردان را به متخصصان و افراد منحوس عذاب میکشد و یکی دیگر از «قهرمانان» مینلی را که احمق، بدبین است، گوشهنشینی خاص خود را حفظ میکند و یک قبر، متعارف را اخراج میکند. دنیای معتدل و عمیقاً دو وجهی.
نام "قهرمان" ما؟ دیو هیرش، افسر نیروی مسلح ایالات متحده، یک مهاجم مرکز کشتن شادی است که در نهایت به هسته جامعه فروتن آمریکا فشار می آورد. این نقطه او را عصبانی میکند، با این حال هیرش میفهمد که چگونه میتواند با قلاب کردن به گروهی از افراد منحوس، دلالان و سرسبزها سازگار شود. ارتباط نزدیک با یک معلم، ترمیم قابل تصور را برجسته می کند - او عهد می کند که هیرش را از لجن خود خارج کند - اما رابطه آنها به سرعت تیره می شود. او به اندازهای او را جذب کرده است که نمونهای از هنرمند معمولی، رمانتیک و ماندگار شما باشد.
فیلم به تدریج شدید میشود. میدانیم که هیرش هیچ انگیزهای ندارد، هیچ الهامبخشی ندارد و دوست دارد در مشروبات الکلی و دهانههای کسلکننده بارهای مجاور فرو برود. در پایین مطلق، سپس، در آن نقطه، سیگنالی عجیب و غریب می دهد. او با یک بانوی جوان گمشده، باهوش و ساده ازدواج می کند. همه مات و مبهوت هستند، به جز تظاهراتی که به هیرش می روند. او نمی تواند در این سیاره توانایی داشته باشد، به او خیانت کرده است، بنابراین او باقیمانده را در آغوش می گیرد. با این حال، آیا این اصلی نشانه شکست است؟ آیا هیرش، شاید، به همین ترتیب چیزی واقعاً درخشان در مورد بانوی جدیدش می بیند؟ باقیمانده فیلم به نظر میرسد که هیرش تلاش میکند تا سه جهان شاید متضاد را با هم هماهنگ کند: جهان پیچیده با پول هنگفت، غوطهورهای نامرغوبی که مرتباً از آنها بازدید میکند، و وجود منفصل و ظریف یک نویسنده.
از نظر زیباییشناختی، "برخی آمدند دویدن" از آسیاب مینلی اجرا می شود. بزرگ، پر شور و ثروتمند. شاید با توجه به این واقعیت که او با تیراندازی اعداد ملودیک آشنا است، فیلم به طور کلی در موقعیتهای مرکزی، عریض و دور، با نماهای نزدیک غیرمعمول رد و بدل میشود. رئیس ژاک ریوت موافق است که فیلم سرگرم کنندههایش را نادیده میگیرد و مینلی «سه سرگرمی خارقالعادهاش را رها کرد که در خلأ کار کنند، بدون اینکه کسی آنها را تماشا کند یا از پشت دوربین به آنها توجه کند»، اما این دقیقاً واضح نیست. احساس می کنید که مینلی با هیرش ارتباط دارد. جیمز جونز بدون شک این کار را کرد. این شخص دقیقاً بر اساس احساس ترس و تمایلات خود جونز به عنوان یک نویسنده جوان شکل گرفته بود.
«بعضی ها می دویدند» فضای عجیبی را در تاریخ فیلم اشغال می کند. مانند ساخته شده توسط نیکلاس بیم، داگلاس سیرک و غیره، نتایج قابل تصور درام را گسترش داد. Some Came Running بر «پنج تکه ساده»، «تحقیر» تأثیر میگذارد و به شدت مورد ستایش هر ظاهری از ریچارد لینکلیتر، گدار، اسکورسیزی و تیم Clerk du Film قرار میگیرد. Some Came Running بهعلاوه فیلم «Meet Me In St Louis» ساخته مینلی را تغییر میدهد، که نوستالژیکی در مورد عالیههای اجتماعی متواضعانه داشت، با غرق شدن در رفتارهای متواضعانه جامعه. به همین ترتیب، فیلم برای هجوم درامهای دهه 1950 «بیایید به پشت نمای روستایی نگاه کنیم» اهمیت داشت، که نقد نوآر پس از جنگ را توسعه داد و در پس تقوای اخلاقی و جنسی شبکههای بهشتی و روستایی قرار گرفت. تقریباً به نظر میرسید که چنین فیلمهایی پایهای برای دهه 1960 آشفته ساخته باشند.
«بعضیها میدویدند» طولانی است، نمادهای غنی تکنیککالر، موسیقی المر برنشتاین و بازیگران ارشد مارتین و شرلی مکلین را برجسته میکند. . سیناترا اکثریت تک لاین های عالی فیلم را به خود اختصاص داده است.
8/10 - یکی از بهترین های مینلی. به "در یک مکان متروک" مراجعه کنید.
دانلود فیلم Some Came Running 1958 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«بعضی ها می دویدند» یکی از بهترین فیلم هایی است که بلانت سیناترا در حرفه خود ساخته است. داستان قوی است، اگر در جاهایی کمی اغراق شود. این در پرتو رمانی با عنوان مشابه توسط جیمز جونز در سال 1957 است. جونز کتابهای مختلفی از جمله «از اینجا تا ابدیت» (1951) و «خط قرمز باریک» (1962) نوشت.
نمیدانم فیلم با چه دقتی کتاب را دنبال میکند. به یکی کمک می شود تا "پیتون پلیس" را از سال قبل به خاطر بیاورد. به نظر عجیب میرسد که نزدیک به این زمان - آخرین بخش دهه 1950 تا اواسط دهه 60، داستانهایی که با شکل درام همخوانی داشتند، در پرده بزرگ نیز در پیچ و تاب سهیم بودند.
اما این به این معنی نیست که برخی از آنها فیلم های سینمایی عالی نبودند. فیلمنامه و تحولات غیرمنتظره در برخی موارد ممکن است ناامید یا اغراق آمیز شود، همانطور که Some Came Running در جاهایی انجام می دهد. در هر صورت، نمایشگاه ها مکرر آنها را نجات دادند. سیناترا در اینجا برتر از دیو هیرش است و احتمالاً بقیه بازیگران در نمایشگاه های آسمانی حضور دارند. آرتور کندی در نقش مستقیم هیرش، لئورا دانا در نقش اگنس دیگر، مارتا هیر در نقش گوئن فرنچ و لری دورز در نقش معلم فرانسوی همگی فوقالعاده بودند. همچنین شرلی مکلین در نقش جینی مورهد قابل توجه بود. او توانایی اش را تا حدی فرا می گیرد که به سختی از گرفتن هر یک از صحنه هایی که در آن ظاهر می شود خجالت می کشد. بدیهی است که او با آخرین صحنههای نه چندان زیادش ترک میکند.
طرح این درام یک طرح طبیعی است. کودکی از دور پس از چندین سال به محله قدیمی خود باز می گردد و اعضای خانواده اش از صمیم قلب به او سلام نمی کنند. علاوه بر این، او یک جانباز است. علاوه بر این، با توجه به این واقعیت که او نیز یک خالق توزیعشده است، درام همچنان بالا میرود. به هر حال او مدت زیادی است که هیچ آهنگی ساخته نیست. بعلاوه، او تسلیم معلم مدرسه ای در همان نزدیکی می شود که نشان می دهد آماده است تا ذهن شما را منفجر کند. درست است! نگارش اکتشافی. هر طور که باشد، خانم جوانی که در آخرین شب خود در شیکاگو با چند دوست نظامی به آنجا رفت، او را نیز میجوید. سپس، در آن نقطه، او با یک فرد مجرد دیگر در صحنه آشنا می شود و از نزدیک آشنا می شود - دیگنیتاری مارتین، که نقش باما دیلرت را بازی می کند. در حال حاضر، اگر این چیز برای خلق درام به سبک قدیمی نیست، نمیدانم چیست.
مارتین فوقالعاده نیست و شغل او برای فیلم مهم نیست. به هر حال این یک پرکننده یا یک استحکام است که به شخصیت سیناترا چیزی می دهد که بتواند از آن محافظت کند در حالی که او تلاش می کند زندگی و عشق را مرتب کند. از آنجایی که آنها همراهان ماهری بودند، می توان اضافه شدن او را در فیلم Some Came Running درک کرد. این به آن آسیبی نمی رساند، با این حال به داستان و فیلم کمکی نمی کند.
نمی گذارم چگونه بدانم این کار درست می شود، سپس دوباره، در واقع به طرز وحشتناکی نزدیک به درام صابون سازها دنبال می شود. روز. فیلم کمی بررسی روابط انسانی و شخصیت دارد. من میتوانستم بخشی از دوران نوجوانی خود را ببینم که فکر میکنم بسیاری از افراد در سالهای جوانتر ما دارند. دیو و گوئن هر دو آن را به نمایش می گذارند. زمانی که فکر می کند او را انکار کرده است، غرور آسیب دیده اش را دنبال می کند و کاری احمقانه انجام می دهد. هنگامی که فکر می کند دیو به او بی ایمان بوده است، او نیز همین کار را می کند. بحث نمی کنند، حل نمی کنند، غرور آسیب دیده شان روز را اداره می کند. این نوعی ستایش است که خود را تحمل نمی کند - هر فردی در مورد دیگری قضاوت می کند و فقط به احساسات خود فکر می کند و آسیب می بیند. مؤلفه های مهم پرستش - توبه، اعتماد، عفو و مراقبت از دیگری گم شده است. چیزی که باقی می ماند یک عشق توخالی است، یک ستایش گمراه کننده که صرفاً با اشتیاق هدایت می شود.
در پایان، جینی با دیو در میان می گذارد: «من هم شما را درک نمی کنم، اما این بدان معنا نیست که من نمی فهمم. من تو را دوست ندارم. از این نمایش انسانی و بدبختی عشق نامشروع.به همین دلیل، فیلمی جذاب و به طور کلی خوب اجرا شده است.
دانلود فیلم Some Came Running 1958 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شخص کانونی، دیو هیرش (دشت سیناترا)، یک کهنه سرباز ارتش است که اخیراً آزاد شده است. او و همسرش جینی مورهد (شرلی مکلین) در شرایطی بیحوصله، در یک حملونقل Greyhound در شیکاگو قرار میگیرند. صرف نظر از اینکه دیو آن را دوست دارد یا نه، هدف محله قدیمی او پارکمن، ایندیانا است.
به عنوان یک مقاله نویس ماهر که به همین ترتیب در مسیر سریع شرکت می کند، بین دو جهان کاملاً درگیر تضاد است. جهان یک مقاله نویس باهوش است که می تواند با ژرفای علمی متوجه هستی شود. دنیای دیگر نقطه ای بسیار کم عمق تر و کم عمق تر است که شامل مشروب خواری، شرط بندی و فاحشگی بی احتیاطی است که عملاً هیچ فکری برای حضور مهم تر و تواناتر یا آینده واقعی ندارد. نقطه کانونی اصلی این دنیای بعدی صرفاً زندگی کردن در آن است، صرف نظر از اینکه چه نتایجی ممکن است داشته باشد.
برادر و برادر دیو، استرایت فوروارد (آرتور کندی)، یک مدیر مالی "محترم" در شهر است. با همه حساب ها او در گروه اصلی یکی از بانک های مجاور می نشیند و در باشگاه ملت جایی دارد. در حالی که او ادعا می کند که یک مرد خانواده فداکار است، ازدواج ناامیدکننده ای را تجربه می کند و با یک نماینده رابطه جنسی دارد، بنابراین وضعیت او به عنوان یک فرد برجسته از منطقه محلی خود بسیار کم عمق است. در نقطه ای که دیو در معرض نمایش بدی قرار می گیرد، بلانت فقط نگران است که این شرمندگی برای حضور تصویر ساختگی خود از نجابت در جامعه عمومی چه معنایی خواهد داشت. در اصل، او به طور خلاصه به مسائل تغییر دردسرساز دیو به عنوان یک کهنه سرباز احترام نمی گذارد. مشکلات واقعی خواهر و برادرش هیچ یک از نگرانی های فرانک نیست.
فرانک دیو را با فرانسوی ها، یک پدر و دختر کوچک، که افرادی از روشنفکران مجاور هستند، آشنا می کند. فرانسویها به دیو کمک میکنند تا داستانی را برای یک توزیع علمی ارائه کند، و دیو متوجه میشود که او احساسات پرشوری را نسبت به گوئن فرنچ، دختر کوچکی که در مدرسه محلهاش نوشتن انگلیسی نشان میدهد، تجربه کرده است. در همین حال، دیو با شریکهای شرابخواری و شرطبندیاش کنار میآید، در حالی که جینی متعهد، ترولوپ، خود را برای همیشه به سمت او وصل میکند مانند یک توله سگ گمشده. حقیقت را بگویم، جینی هر جایی که می رود یک "کیف توله سگ" کنجکاو را منتقل می کند. غیر قابل تشخیص هستند. گوئن دنیای دیگر و بسیار بی پروا دیو را با تحقیر بسیار می بیند و بنابراین او را طرد می کند. در یک عکس عجولانه از افسردگی عمیق، دیو از جینی خواستگاری می کند، فردی که به نظر می رسد اغلب در مورد او فکر می کند.
دو جهان متضاد دیو زمانی که جینی داستان توزیع شده خود را بدون درک بیانی از آن مطالعه می کند، بی رحمانه تاثیر می گذارد. . در زمانی که دیو از او می خواهد آنچه را که مطالعه کرده است بفهمد، فریاد می زند: "من هم شما را درک نمی کنم، اما این به این معنی نیست که شما را دوست ندارم. من شما را دوست دارم! نمی فهممت!" هم سیناترا و هم مکلین در اینجا بازیهای فوقالعادهای را به نمایش میگذارند که در این مورد، تا حدودی با یک هومر کار شگفتانگیزی انجام میدهد.
این روایتی از فاصله اجتماعی ظالمانه و شکنجههای ذهنی درونی است. که با آن همراه است. اگرچه تعداد کمی از مفسران در مورد «تاریخ آن از دوران آیزنهاور» اظهار داشته اند، اما مناقشه ای که دیو هیرش تجربه کرده است جاودانه و بسیار دردناک است.
من سبک هماهنگی دقیق آقای مینلی را تا حدی برای من ارزش قائل بودم. این موقعیت. در تمام طول این مدت، دره غنی اوهایو استریم و شهر واقعی مدیسون، ایندیانا که از پنجره های حمل و نقل Greyhound دیده می شود، حس واقعاً باورپذیری را به فیلم می دهد. با کمک آهنگ ملودیک قوی المر برنشتاین، یک توالی منصفانه غیرمنتظره تا پایان، که به سختی توسط رئیس تنظیم شده است، سطح عالی فشار و احساسات شدید را ارائه می دهد. نه، این یکی به هیچ وجه در طول مدت طولانی به بلوغ نرسیده است. صرف نظر از این که آیا این اتفاق افتاده است، چرا بررسی نمی کنید که چگونه افراد در دوره ای غیر از زمان شما زندگی می کردند؟
دانلود فیلم Some Came Running 1958 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Some Came Running تا حدودی برای من افشاگری است زیرا سیناترا یک سرگرم کننده خوب است. من به طور کلی در مورد آواز خواندن او در همه جا، و نقش های او در موزیکال های خاص می دانستم، با این حال در اینجا او یک سرگرم کننده پر سر و صدا است که انتظار می رود تمام فیلم را منتقل کند و این کار را انجام می دهد.
این یک فیلم محصول 1958 است و دوره ای است که در آن تنظیم شده است. فیلم با فورترایت سیناترا در نقش دیو هیرش شروع میشود که یک بار دیگر با وسایل نقلیه به محله کوچک قدیمیاش در ایندیانا میرود، بدون اعلام قبلی، علیرغم اینکه خواهر و برادرش واقعاً در آنجا زندگی میکنند و یک متخصص مالی پربار است. ما متوجه شدیم که دیو برای مدت طولانی دور بوده است و فقط اینجا و آنجا چیزی از او شنیده شده است. او یک یونیفرم تاکتیکی پوشیده است، بنابراین شاید وقتی او در سال 1942 شهر را ترک کرد، به کمک ملحق شد. به جای گپ زدن با خواهر و برادرش، او یک اتاق در هتل نزدیک می گیرد.
آرتور کندی خواهر و برادر مستقرتر استرایت فوروارد هیرش، با همسر و دختر بچه دبیرستانی. او و دیگر اظهارات مهم او که اغلب در مورد اینکه چگونه فعالیت های دیو "ممکن است آنها را مطابق با جامعه به نظر بیاورد." بازیکنی که بین شهرهای مختلف حرکت می کند، اما برای مدت کوتاهی در حال حرکت است و در اینجا با ورق بازی می کند.
شرلی مک لین تا حدی از جینی مورهد بداخلاق است که همراه دیو در حمل و نقل بود و او را از شیکاگو با بازی های فوق العاده دنبال می کرد. مفروضات با این حال، دیو فقط او را یک فاحشه میداند و فقط میگوید که باید سوار وسایل نقلیه شود و به خانه بازگردد. با این حال، او این کار را نمی کند.
و مارتا هیر گوئن فرنچ است، معلمی که به همین ترتیب نوشتن تجربی را نشان می دهد. به نظر می رسد که دیو خود را به عنوان یک خالق طراحی می کند، اما پیشرفت زیادی ندارد. بنابراین فورثکامینگ و نیمه بهترش دیو را با او پیوند میدهند به این امید که یا او را بهعنوان یک جعلی معرفی کنند، یا به او کمک کنند تا در نوشتنش پیشرفت کند.
Some Came Running یک درام است، با صحنه حیاتی در پایان جینی در همین نزدیکی مانده است و دیوانه وار تلاش می کند تا دیو را وادار کند که او را بپرستد. در هر صورت، او می داند که او به طور استثنایی باهوش نیست و او را زیر دست خود می بیند. او مدخلی از کتابش را برای او مطالعه می کند و او می گوید از آن لذت می برد. او اطلاعاتی در مورد آن به دست می آورد و او نمی تواند به او بگوید. او ادامه می دهد که او احمق است و او چیزی را درک نمی کند. با این حال در آن لحظه او به او می گوید، من می توانم چیزی را دوست داشته باشم، صرف نظر از اینکه آن را متوجه نشده باشم. هر چند دوستت دارم نمیفهممت این موضوع بر نحوهی دیدن اتفاقات زندگی دیو تأثیر میگذارد.
در دیویدی یک ویژگی فوقالعاده کلی وجود دارد که در آن چند متخصص در مورد فیلم و مضامین آن اظهار نظر میکنند.
اسپویلرهای اصلی: در پایان، در حالی که دیو در نهایت اذعان می کند که مزیت او در گوئن فرنچ هرگز پاسخ داده نمی شود، و او به گرمی جینی اذعان می کند، و واقعاً به سرعت با او ازدواج می کند، یک قسمت حوالی عصر در ساعت 20:00 رخ می دهد. نمایشگاه شهری که در آن یک یار مشتاق دوباره از برنامه ریزی شهری برای کشتن دیو بازدید می کند. او به دیو شلیک می کند و زخمی می کند، اما جینی جلوی او می دود و او پرتابه های اضافی را می گیرد. جینی سطل را در آغوشش لگد می زند و در مراسم یادبود در امتداد جریان، به نظر می رسد که کل تجربه هر یک از آنها را تغییر داده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.