در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Battle of Austerlitz 1960... لطفا منتظر بمانید ...
در The Battle of Austerlitz یکی دیگر از ماجراجویهای بزرگ "ناپلئون" یعنی نبرد اتریش بازسازی می شود.این نبرد یکی از بزرگترین پیروزیهای او بر روسها است...
یکی دیگر از ماجراهای ناپلئون در این بازسازی حماسی نبرد اوسترلیتز ، جایی که او بزرگترین پیروزی دوران حرفه ای خود را بر روس ها بدست آورد...
دانلود فیلم The Battle of Austerlitz 1960 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با این شروع میکنم که از بخش دوم «آسترلیتز»، یعنی نمایش نظامی، بسیار خوشحال شدم. ما خانم کارون، خانم کاردیناله، خانم پوپسکو، پالانس، مارایس، سیمون، ترینتینانت، ولز، پاولوف، ژان مرکور را در نمایش مشابه داریم، و در بهترین حالتشان)، صحنه های بسیار فکری، فیلمبرداری با در نظر گرفتن گانس، خویشتن داری فیلمنامه در برخورد با خانواده بناپارت (تکبر، غرور و غیره). با این حال، نمیتوانم به تصمیم قسمتهای قطعه احترام بگذارم. بسیاری از فیلمنامهها آنتولوژیک هستند (مثلاً پاپ بناپارت را کمدین خطاب میکند). بدون شوخی ساده.
فیلمنامه غیر متعارف، متراکم و جوانمردانه است. ناپلئون بهعنوان مردی حساس، تندخو، وادویول، خودخواه، متحجر، زورگو و با عرضه ظاهر میشود (این نمایش فوقالعاده منصفانه و متعادل است، و اگر غیرمنتظره و کمدین باشد، به هیچ وجه بیادب، وحشتناک نیست، مضحک - این چیزی جز یک کارتون است؛ خانواده او: گروهی از هلدهندههای سیری ناپذیر، متکبر، بیهودههای بیهوده، دسیسهگران درشت، رذل. پیش پاافتادگی و ناامیدی به زندگی بناپارت نیاز ندارد. عزیز او مردی است.
من از لباسها، لباسها، یونیفرمها لذت بردم.
گانس مارش میکند جلوی چشمان راضی ما، تندیسهای رسا شکل میگیرند (کارنو، تالیراند، کوتوزوف، فولتون، مل دی وودی، مادام رکامیه، ویروتر، لان، پیوس هفتم، و غیره).
خانمهای The Battle of Austerlitz (خانم کارون، خانم کاردیناله، خانم الویر پوپسکو) درخشان و درخشان هستند.
هر چه بیشتر به «آسترلیتز» فکر میکنم، اهمیت و ارزش آن را بیشتر میبینم. Austerlitz» را باید چشید، اما به همین ترتیب باید در مورد آن تحلیل کرد. هم قلب و هم ذهن را برآورده میکند.
برای من، «آسترلیتز» یکی از شگفتانگیزترین شاهکارهاست، هرچند که لکهدار، ویژگیها و شایستگیهای واضحی برای تماشا دارد. عملاً، همه ظواهر استثنایی هستند، یک جشن واقعی: اول از همه، مارای و سایمون، و علاوه بر این، ولز، یک Trintignant بسیار جوان، قصر (بسیار آسان است که فرض کنیم اجرای دراماتیک پالانس واقعاً انجام شده است. این کیچ و بی مزه؛ من فکر می کنم او به سادگی روسی را بازی می کرد، اگرچه کارش یک اتریشی است، و با توجه به ساخت چند دقیقه سرگرم کننده در فیلم The Battle of Austerlitz پیروز شد؛ من قدردانی می کنم که پالانس چگونه نقش خود را مدیریت کرد: این کارش مسخره است، اما به علاوه سرگرم کننده)، و غیره. Marais برجسته است، به سادگی شگفت انگیز است. این معادل در مورد ژان مرکور (در نقش "تالیراند") و پولیکارپ پاولوف (در نقش "کوتوزوف") معتبر است.
پیر موندی بازیگری آشکارا با استعداد است، اما در نقش بناپارت اشتباه گرفته شده است. به او در این راه کمک نکنید. در قسمت اول، در صعود سیاسی ناپلئون، پیر موندی وبا، سرکش، داوطلبانه، وحشیانه، تمسخر آمیز، خشن، به اندازه کافی دلقک به نظر می رسد؛ اما او نمی تواند الهام گرفته، استثنایی، بزرگتر به نظر برسد. از زندگی. شاید این بناپارت نباشد، اما یک نقش بسیار ساخته شده است. بدون شک، پیر موندی کار خود را می داند؛ اما بازی او گاهی اوقات تئاتری است و نسبتاً برای سینما کم است. یک رفتار غیرمنتظره «آسترلیتز» است. اصالت و کنایه، فقدان تحسین بیش از حد و ممانعت از آن: ما خانواده بناپارت را همانطور که بود می بینیم، گردهمایی پارانوس ها و کادها.
گانس کارت های مقدس بناپارت را بخور نمی دهد، تمجید نمی کند. برعکس، فیلمنامه ذهنی قدرتمند، توانا، تیز و ملایم را نشان می دهد.
در قسمت اول «آسترلیتز»، که ممکن است عنوان «قیام ناپلئون» نام داشته باشد، چند نفر از هنرمندان بازی می کنند. فیلم به طور محکم، دراماتیک و رسمی است، منسوخ و فرسوده است، فیلم صحنه را مرور می کند. اما ظاهر (ماره، سیمون، ترینتینینت، پاولوف) به میزان قابل توجهی از بازیگری پرانرژی و دلپذیر است.
من حدس می زنم. بخش اولیه "آسترلیتز" به عنوان یک پیش درآمد، یک مقدمه، یک مقدمه سیاسی و قابل تأیید برنامه ریزی شده بود.
جامعه ای که به تصویر کشیده شد، جامعه ای دراماتیک و بسیار سرد بود؛ با این حال، تئاترگرایی بخشی از نمایشگاه ها ناراضی هستند. حتی شخصیت های دراماتیک نیز باید با جنب و جوش اجرا شوند.
اجرای سایمون (به عنوان "اوبویز") هر فرد دیگری را در صحنه فیلمبرداری دور می کند؛ کار طنز او نقطه عطف فوق العاده ای در پس زمینه تاریخی است. سینما.
من به طور جدی این قطعه دوم "Austerlitz" را دوست دارم؛ عکاسی آن عالی است: یک فیلم زیبا به نظر می رسد. من علاوه بر این تعداد زیادی از حضورهای Marais، Simon، De Sica (بی عیب و نقص!! !)، خانم الویر پوپسکو، ولز، مارچال (اما در اینجا کاملاً چشمگیر نیست).
این نقاشی دیواری باید فوراً بازسازی شود.
هر فیلمبرداری عمومی با تمام وجود روی فیلمی مانند "آسترلیتز" سرمایه گذاری می کند. . با این حال، گمان میکنم بسیاری از آنها نه اهمیت این فیلم، نه هنر دراماتیک و ذوق گانس را درک نمیکنند.
در نهایت، اضافه میکنم که بلوی برای بناپارت احترام زیادی قائل بود؛ هگل، بالزاک، استاندال و حتی در جوانی شوپنهاور.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.