در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Bridge at Remagen 1969... لطفا منتظر بمانید ...
همانطور که ارتش متحدان نزدیک می شود، آلمانی ها تصمیم می گیرند تا پل آخرین راین را منفجر کنند و درحالیکه سربازان خود را به دام انداخته اند. اما آیا این اتفاق خواهد افتاد؟...
فوریه سال ۱۹۴۵. در جریان عقبنشینی ارتش آلمان از راین، "سرگرد پل کروگر" (وان) دستور مییابد تا پل لودنورف روی رماگن را که تنها پل روی رودخانه است، ویران کند. "کروگر" در این کار تأخیر میکند تا بلکه بتواند لشکر پانزدهم آلمان را که آن سوی راین به تله افتاده است، نجات دهد. "ستوان فیل هارتمن" (سگال) فرمانده نیروهای آمریکائی میخواهد، مانع از عقبنشینی آلمانها شود. او با موفوقش "سرگرد بارنز" (دیلمن) و نیز یکی از افرادش "گروهبان آنجلو" (گازارا) اختلاف نظر دارد. آمریکائیها به سرعت سنگرهای ضعیف این سوی رودخانه را میگیرند و وارد رماگن میشوند. مردان "هارتمن" از پل میگذرند ولی متحمل تلفات سنگینی میشوند. "کروگر" هم به واسطه قصور در انجام مأموریت به وسیله اساسها کشته میشود.
دانلود فیلم The Bridge at Remagen 1969 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در واک 1945، در طول آخرین توسعه متفقین به آلمان، لشکر نهم حفاظت شده ایالات متحده در رابطه با گرفتن داربست لودندورف در شهر راینلند رماگن پیروز شد. این یک موقعیت مهم بود، زیرا داربست بزرگی بود که در واقع بر فراز راین باقی مانده بود، و صید آن به این معنی بود که نیروهای مسلح ایالات متحده میتوانند با تانکهای سنگین، قطعات اسلحههای سوار شده و کامیونهای تدارکاتی به سرعت از آن عبور کنند، به این ترتیب یک سر پل را بر روی آن قرار دادند. کرانه شرقی آبراه بدون نیاز به تقاطع زمینی و/یا آبی. "داربست در رماژن" گونه ای تخیلی از این موقعیت ها را روایت می کند.
تقریباً تمام فیلمهای جنگی که در طول خود جنگ بزرگ دوم ساخته شدهاند، و اکثر فیلمهایی که در طی سالهای بعد ساخته شدهاند، استراتژی شدیداً مشتاقانهای را اتخاذ کردهاند که آمریکاییها یا انگلیسیهای شجاع، قدرتهای نفرتانگیز Pivot را به کار میگیرند. پرواز. با وجود این، تعداد کمی وجود داشت که هدف بیشتری را دنبال می کردند، اختلافات را بررسی می کردند. «پل روی استریم کوای» و «سرما یخی در الکس» دو مدل خوب هستند که زنگ می زنند و The Bridge at Remagen دیگری است.
سه شخصیت اصلی طرف آمریکایی عبارتند از: سرگرد بارنز، ستوان هارتمن و گروهبان آنجلو، که بیشتر آنها به عنوان "فرشته" شناخته می شوند. بارنز فردی زورمند و تفنگدار است که به هیچ وجه حاضر به گرفتن داربست نیست. هارتمن، از سوی دیگر، از درگیری گیج و خسته شده است. الهام بخش اصلی او این است که زنده به خانه بازگردد در کنار بسیاری از مردانش که می توان اجازه داد. پس از مرگ جد احمق ترش، او با تردید به فرماندهی سازمان ارتقا یافته است. او از بارنز متنفر است که به نظرش برتریهای خودش را بر موجودیت افراد تحت فرمانش میداند.
علاوه بر این، فرشته از ابتدا مردی به نظر میرسد که برای موقعیت خود با تلاش برای ایجاد سود از هر چیزی که میتواند به دست آورد، برتریهای خود را بر همه چیز مقدم میدارد. دقیقاً در فیلم The Bridge at Remagen، او را میبینیم که جیبهای بدن را میچیند، که باعث تحقیر هارتمن شده است. با این وجود، بعداً، رسول مقدس با گشودگی خود به سمت مبهمتر جنگ، به ویژه پس از اینکه مجبور شد به یک شهروند عادی آلمانی که شروع به تیراندازی در واحد خود کرده است، شلیک کند، فقط برای اینکه متوجه شود یک بچه جوان را کشته است، اصلاح میشود.
شخص اساسی طرف آلمانی سیگنیفینت پل کروگر است، مقامی که متهم به حفاظت از داربست است. کروگر به عنوان یک نازی کلیشه ای هنوز به عنوان یک مقام منصف ورماخت با احساس تعهد کامل به تصویر کشیده نمی شود. با وجود این، او با دو مشکل مواجه است. اولی این است که به او دو ترتیب از دستورات معمولاً ناسازگار داده شده است. رهبری مرکزی آلمان، به دستور هیتلر، دستور داده است که همه داربستها در سراسر راین نابود شوند، با این حال، ژنرال فون براک، فرمانده سریع کروگر، از او خواسته است تا آنجا که ممکن است برای توانمندسازی پانزدهمین آلمانی، توسعه Remagen را برگزار کند. نیروهای مسلح، گرفتار در ساحل غربی آبراه، برای فرار. مشکل بعدی او این است که سربازان ناکافی برای تکمیل کار تعیین شده است.
برخلاف بسیاری از فیلمهای درگیری، این قطعاً یک داستان اساسی از پیروزی شجاعت آمریکایی بر شرارت نازی نیست، بلکه بیشتر یک تحقیق ذهنی از مردان در جنگ است. این نمایشگاه شامل نمایشگاههای متفاوت و استثنایی متقاعدکنندهای است، بهویژه از جورج سگال در نقش هارتمن، بن گاززارا در نقش رسول مقدس و رابرت وان در نقش کروگر. هارتمن و کروگر ممکن است در جهات مختلف باشند، با این حال هر دو به عنوان شخصیتهای عموماً خوب و هر زمان که ناقص باشند نمایش داده میشوند. ما واقعاً شاهد بیرحمی و بازی ناپسند آلمان هستیم، اما باید در مقابل این بیتوجهی بیاحساس بارنز از هزینههای انسانی فعالیتهایش و صحنهای که هواپیماهای آمریکایی مردم عادی آلمانی غیرمسلح را که تلاش میکردند از آن سوی منطقه فرار کنند، به رگبار میبندند. این چیزی جز دشمن فیلم جنگی است، به گونهای که مثلاً «Catch-22» یا «Oh! هیچ تلاشی برای ترسیم یک طرف کاملاً عالی یا طرف دیگر به عنوان کاملاً بدخواهانه نیست. به جای عظمت یا قهرمانی، به ما افراد متعارف، دو مبارز و مردم عادی را نشان میدهد که تلاش میکنند تا درگیری را با زندگیشان، یا شرافتشان، بیعیب تحمل کنند. رئیس جان گیلرمین فیلمهای درگیری بزرگ دیگری از جمله «من دو نفره مونتی بودم» و «مکس آبی» را ساخت که به همین ترتیب بخشی از شخصیتهای آلمانی خود را در نوری متفکرانه نشان میداد، اما «توسعه در رماژن» از فیلمهای او فوقالعاده است. من دیده ام. 8/10
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.