«مارچلو کلریچی» ۳۰ ساله یک روشنفکر سرکوب شده از طبقه بالای جامعه ایتالیا است ,در دوران حکومت «موسولینی» توسط فاشیست ها به پاریس فرستاده می شود, تا یک فرد دگراندیش را که سابقاً استاد فلسفه اش بوده به قتل برساند...
یکی از اعضای پلیس مخفی فاشیست ایتالیا به فرانسه سفر میکند تا ترتیب قتل استاد دانشگاه سابقش را بدهد که عنصر مخالف سیاسی است...
داستان در مورد یک مرد فاشیست ایتالیایی است که برای ترور کردن معلم سابق خودش که اکنون یک مخالف سیاسی است به خارج کشور فرستاده می شود و...
داستان دنبالهرو درباره یک ایتالیایی ۳۰ ساله به نام «مارچلو کلریچی» است؛ مارچلو یک روشنفکر سرکوب شده از طبقه بالای جامعه است که در دوران حکومت «موسولینی» توسط فاشیست ها به کار گرفته می شود تا به پاریس برود و یک دگراندیش که سابقاً استاد فلسفه اش بوده به قتل برساند...
«مارچلو کلریچی» (ترنتینیان) در 1938 با «جولیا» (ساندرلی)، دختری حساس و بورژوا نامزد می شود. در همین زمان به عضویت «انجمن ضد جاسوسی فاشیستی» در می آید و مأموریت مراقبت از استاد سابقش، «کوآدری» (تاروشیو) را به عهده می گیرد. «کوآدری» اکنون یکی از فعالان اصلی ضد فاشیست در پاریس است...
مارچلو یک ایتالیایی 30 ساله روشنفکر است که به دلیل شرایط جامعه سرکوب شده است. او که از اقشار بالای جامعه است در دوره حکومت موسیلینی استخدام میشود تا به پاریس رفته و یکی از اساتید سابقش را به قتل برساند و ...
یک مرد ایتالیایی ضعیف الاراده تبدیل به یک فاشیست متزلزل می شود که به خارج از کشور می رود تا ترور معلم قدیمی خود را که اکنون یک مخالف سیاسی است ترتیب دهد.
این داستان در سال 1938 در رم آغاز می شود ، جایی که مارچولو به تازگی شغلی را برای موسولینی آغاز کرده است و در حال دیدار با زن جوانی زیبا است که او را حتی بیشتر از یک فرد سازگار می سازد. مارچلو در ماه عسل خود به پاریس می رود و روسای وی در آنجا یک وظیفه برای او دارند. یک استاد قدیمی را جستجو کنید که وقتی فاشیست ها به قدرت رسیدند از ایتالیا فرار کردند. در مرز ایتالیا و فرانسه ، جایی که مارچلو و عروسش مجبورند قطارها را تغییر دهند ، روسای وی اسلحه را با صدا خفه کن به او می دهند. در یک بازخورد به سال 1917 ، می آموزیم که چرا رابطه جنسی و خشونت در ذهن مارچلو مرتبط است
داستان در سال 1938 در رم آغاز می شود.مارسلوبه تازگی شروع به کار برای موسولینی کرده است و از طرفی عاشق زنی زیبا است.او برای ماه عسل به پاریس می رود و روسای او یک ماموریت به مارسلو می دهند.پیدا کردن پروفسوری که در زمان ورود فاشیستها آنجا را ترک کرده...
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
همانطور که بسیاری اشاره کرده اند، جنبه های فنی دنبالهرو - به ویژه فیلمبرداری - کاملاً چشمگیر و گاهی زیبا هستند. متأسفانه، کار در کل به همان اندازه توسعه نیافته است، به خصوص فیلمنامه. در نتیجه تماشاگر نسبت به پیام مهم برتولوچی بیش از حد آگاه است و این به ضرر کل فیلم است. صحنه های زیادی وجود دارد که از نظر بصری فوق العاده هستند. به عنوان مثال، زمانی که ضدقهرمان مارچلو، همنواز کننده عنوان، پدر سیفلیسی خود را در یک آسایشگاه ملاقات می کند. برتولوچی صحنه را در بحبوحه معماری تاریخی دوران فاشیست برای جلوه ای بسیار سورئال تنظیم کرد. با این حال، پدر مارچلو به هیچ وجه واقعی نیست - او یک مانکن است که توسط برتولوچی برای نمایندگی نظم قدیمی فاسد سیاسی حمایت شده است. بیننده اجازه ندارد در مورد شخصیت قضاوت کند - ظاهرا برتولوچی به اندازه کافی به مخاطب خود اعتماد ندارد - بنابراین پدر دیوانه اعترافات خود را در مورد شکنجه مردم رد می کند. برتولوچی یک نکته دارد و اگر شما آنقدر احمق هستید که نمی توانید آن را به دست آورید، او آن را به وضوح بیان می کند. من آن را آزاردهنده و یک مشکل همیشگی در فیلم The Conformist دیدم. بله، جهت هنری در صحنه فوق العاده است. اما دیالوگ آنقدر بد است که بیننده از دستکاری های برتولوچی آگاه می شود. بیمعنی است.
برتولوچی وقتی به یکی از استعارههای اصلی فیلم میپردازد، یعنی تشبیه افلاطون از غار از جمهوری، به همان اندازه دست و پا بسته است. ظاهراً این موضوع موضوع پایان نامه مارچلو به عنوان یک دانشجوی جوان فلسفه تحت پروفسور کوادری بود که زمانی مورد تحسین او بود، که مارچلو فاشیست بزرگ تر به ترور او گماشته شده است. خندهآور است که بگوییم هر دانشجوی فلسفه پایاننامهای در مورد قیاس غار بنویسد و استاد آن را جدی بگیرد. با این حال، پروفسور کوادری در مورد وعده مارچلو به عنوان یک دانشجوی جوان حرف های بیهوده می زند. قیاس غار بزرگترین کلیشه در فلسفه غرب است. برای دانشجویان سینما، تصور کنید که به استاد راهنمای دکتری خود پایان نامه ای در مورد اهمیت Rosebud در Citizen Kane پیشنهاد دهید، و ایده را دریافت می کنید. برتولوچی این ناله پیر خسته را بیرون میکشد تا یک بار دیگر با جدیت کامل آن را تا سر حد مرگ شکست دهد. نمیتونستم جلوی چشمامو بگیرم. اگر برتولوچی برای دنبالهرو ادعاهای فلسفی داشت، باید آنقدر عقل داشته باشد که آن را باورپذیر کند. این نیست برتولوچی اشتباه خود را با تأکید بر اهمیت قیاس غار با نشانه های بصری ترکیب می کند: باز و بسته شدن لرزه ها. به طور کلی، این نشان میدهد که یک فیلسوف سال دوم تبدیل به یک کارگردان فیلم بسیار باهوش میشود.
برتولوچی فقط به جاهطلبیهای فلسفی برای داستان خود راضی نمیشود - داستان نیز باید فرویدی باشد. در اوایل فیلم، تماشاگران در فلاش بک، مارچلو جوانی را می بینند که لباس یک پسر بچه مدرسه ای شیک پوش را به تن دارد و گروهی از پسرها او را تعقیب می کنند. آنها مارچلو را به دام می اندازند و به برداشتن چاقوهای او ادامه می دهند تا اینکه توسط یک راننده عبوری که بعداً یاد می گیریم لینو است، آنها را قطع می کند. لینو با مارچلو دوست می شود، آنها با هم در بخش های دیدنی فلورانس بازی می کنند، و سپس -- آه می کشد - لینو مارچلو را به آپارتمانش دعوت می کند تا اسلحه اش را ببیند، هم به معنای واقعی و هم به معنای استعاری. در صورتی که آن را از دست ندهید، این یک نماد PHALLIC است. لینو مارچلو را نوازش می کند تا اینکه مارچلو وحشت زده می شود و شروع به شلیک وحشیانه اسلحه می کند و به سر لینو می زند و ظاهراً او را می کشد. این ترومای جنسی مارچلو در دوران کودکی است که به وضوح توسط برتولوچی به عنوان توضیحی برای نیاز اجباری او به عنوان یک بزرگسال برای سازگاری ارائه شده است. در طول بقیه فیلم، برتولوچی به این نکته اشاره میکند که مارچلو یک همجنسباز بسته است. او از نظر جنسی با همسر جذابش ناخوشایند است، اما با شرکت در لاف زدن جنسی معمولی با مردان دیگر جبران می کند. او مجذوب همسر پروفسور کوادری شده است، اما این جذابیت بیشتر مجذوب آزادی جنسی او (او دوجنسه است) است تا با او. در چندین صحنه تنش جنسی قابل توجهی بین مارچلو و مانگانیلو، شریک جاسوسی فاشیست او، از جمله در آغوش کشیدن طولانی وجود دارد. Manganiello خیلی درخشان نیست، بنابراین او آن را دریافت نمی کند، اما برای تماشاگران سخت است که آن را از دست بدهند. پاداش تمام این زیرمتن فرویدی در پایان فیلم می آید. مارچلو با دوستش ایتالو در خیابانهای رم ملاقات میکند، در حالی که هر دوی آنها سعی میکنند از اسیر شدن توسط اوباش بیدار ضد فاشیست جلوگیری کنند. آن دو از کنار یک مرد مسن و یک مرد جوان تر که مشغول گفتگو هستند عبور می کنند. مارچلو می شنود که مرد مسن آشکارا سعی می کند با وعده غذا، مرد جوان پذیرا را اغوا کند. مارچلو ناگهان مرد مسنتر را به عنوان --تعجب!-- راننده/پدراست لینو میشناسد که بالاخره نمرده است. مارچلو متوجه می شود که او یک قاتل نیست، و بنابراین تمام تلاش های او برای سازگاری با جامعه غیر ضروری بود. او با خشم با صدای بلند لینو را به عنوان یک فاشیست، یک همجنسباز و (طبعاً طبق روانشناسی صریح برتولوچی) قاتل پروفسور کوادری محکوم میکند. لینو فرار می کند. مارچلو خشم خود را به سمت یک ایتالو وحشت زده معطوف می کند و او را نیز به عنوان یک فاشیست محکوم می کند. ایتالو در میان جمعیتی از ضد فاشیستها که جشن میگیرند، جارو میشود و مارچلو را با مرد جوانتر تنها میگذارد.
نمای پایانی فیلم روی پشت برهنه مرد جوان/فاحشه مرد جوانتر میچرخد. از یک تخت تا یک ویکترولا که موسیقی رمانتیک می نوازد. مارچلو در کنار حصار نزدیک به مرد جوان و دوربین می نشیند، سپس به آرامی سرش را برمی گرداند تا به زن فاحشه مرد نگاه کند. محو شدن به سمت سیاهی. این دستگاه طرح در بهترین حالت آماتوری است. هیچکاک مضامین فرویدی (فکر کنید روانی) را با کمی کنایه به کار گرفت و آنها را باورپذیرتر و در نتیجه به طرز لذت بخشی وحشتناک کرد. در مقابل، برتولوچی موضوع فرویدی همجنس گرایی سرکوب شده مارچلو را با تمام ظرافت و جدیت یک دانشجوی سال اول بررسی می کند. به عنوان یک شخصیت، مارچلو مجبور است خود را با یک تیپ روانشناختی تطبیق دهد و این باعث می شود که او کمتر قابل باور باشد. باز هم با وجود مهارت بصری فیلم، از دستکاری تماشاگران توسط برتولوچی بسیار آگاه شدم. سرکوب جنسی بد است و به فاشیسم می انجامد. اوه، لطفا.
این فیلمی است که ارزش دیدن را دارد به دلیل تصاویر زیبا. به خودتان لطفی کنید: طرح و خودنمایی فکری آزاردهنده برتولوچی را نادیده بگیرید. زیرنویس و دوبله را خاموش کنید تا کمی ناامید شوید.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این ترکیبی جذاب از مطالعه شخصیت های پرتنش، داستان عاشقانه پاره شده، و پس زمینه ای مملو از زیرمتن و تاریخ است که نویسنده/کارگردان برناردو برتولوچی با The Conformist آورده است. اما در تمام طول فیلم، حتی اگر کاملاً به شخصیت اصلی علاقه نداشته باشید (که در واقع منظور از طراحی این است که یک قهرمان «دوستانگیز» نباشد)، ظاهر فیلم، فراگیری آن و سبک و بهترین فیلمها - که شما را از نظر آهنگسازی، خلق و خو و موسیقی جذب میکند - ارزش توصیه را دارد.
در دنبالهرو ژان لوئی ترنتینانت، بازیگری با ظاهری جذاب اما چیزی بسیار ناراحت کننده در زیر سطح تقریباً در تمام صحنه های او (که کاملاً با شخصیتی که بازی می کند مطابقت دارد). بر اساس رمانی به همین نام آلبرتو موراویا، مارچلو کلریچی یک فاشیست، یا حداقل بخشی از نوعی «باشگاه» فاشیست در اواخر دهه 1930 ایتالیا است. او یک افسر مخفی است که برای ردیابی افراد و یا کشتن یا همکاری با آنها مأموریت می یابد. او مطمئناً چند اسکلت در کمد خود دارد و در یکی از چشمگیرترین و قدرتمندترین صحنه های فیلم، اتفاق خاصی را در دوران جوانی خود به یاد می آورد که حتی در پس ذهنش باقی مانده بود (من برنده شدم. آن را فاش نکن، اما شوکه کننده است، نه در نتیجه اش، بلکه نحوه برخورد برتولوچی برای کارگردانی صحنه با شوفر و بچه).
همراهی با این نوع مارچلو در دستهای که به آن پایبند است، همسر جوانی دارد که او را دوست دارد، اما واقعاً از نظر عقلی یا حتی احساسی با او برابری نمیکند. بازیگر نقش او، استفانیا ساندریلی، این نگرش عمدتاً «نادانی سعادت است» را منتقل میکند که به فیلم کمک میکند لحظاتی سبکتر از هوا را به نمایش بگذارد (یعنی سکانس «رقص کورها»، قطعاً یک ضربه استاد). بنا به دلایلی، که با ادامه داستان آشکارتر می شود (و با این ساختار غیرخطی که برتولوچی هوشمندانه کار می کند)، مارچلو به دنبال پروفسور قدیمی خود، یک ضد فاشیست، و زیبایی او می گردد. همسری که او به نحوی از او دلخور می شود (دو بازیگر شخصیت در قسمت ها، به ترتیب، انزو تاراسیو و دومینیک ساندا، تمام نت های درست را، حتی با متن های فرعی صحنه ها، می زنند).
بعد از نوعی نقطه اوج همه اینها، چندین سال بعد، زمانی که موسولینی از قدرت کنار رفت، به جلو می رویم، و آخرین صحنه با مارچلو وجود دارد که واقعاً مرا وادار کرد که بنشینم و توجه کنم. من مطمئن هستم که برتولوچی نسبتاً به متن اصلی وفادار بوده است (نمی توانم با قطعیت بگویم که آن را نخوانده است)، اما او پایانی چالش برانگیز برای تماشاگران نگه می دارد - یک فیلمساز اجاره دهنده ممکن است مارچلو را مجبور کند که به نوعی تمیز کند. کاتارسیس در پی پایان فاشیسم. برتولوچی این را ندارد، و او و Trintignant آن را به شخصیت و شخصیت او وفادار نگه میدارند، که به نوعی نه چندان حل داستان، بلکه فقط یکی از چیزهای سادهتر در مورد جامعه را به ارمغان میآورد. - شرطی سازی کلاسی را بعد از مدتی با فرد انجام دهید، به خصوص اگر این سطح خاصی از جدایی که مارچلو دارد وجود داشته باشد. در پایان، او بیش از هر چیزی از «باورهای» واقعی خود به عنوان فیلم صادق است.
اما از بحث فلسفی و/یا سیاسی که میتواند از موضوعات مطرح شده در فیلم The Conformist ادامه یابد، کنار گذاشته شود. فیلم، با بازگشت به جنبه فیلمسازی ناب The Conformist، می توان به نوعی این را به عنوان یک «آزمایش» برای برتولوچی حس کرد که تنها با ویتوریو استورارو، فیلمبردار چیره دست ایتالیایی (از شهرت آخرالزمان) کار کند. برای شاهکار بعدی خود، آخرین تانگو در پاریس. در برخی موارد کوچک، حداقل برای استورارو، The Conformist حتی جزییات غنیتر و خطوطی از نور، تاریکی و سایه را نسبت به آخرین تانگو ترسیم میکند. و این دو احساس می کنند که مستقیماً به یک روش فیلمبرداری نمی چسبند، که بسیار خوب است. صحنه ای مانند زمانی که مارچلو و پروفسور در دفتر پروفسور صحبت می کنند، وجود خواهد داشت، و مارچلو سایه ها را به طور کامل روی یک پنجره پایین می کشد و دیگری را باز می گذارد. این یک تضاد شدید و تقریباً باروک بین این دو ایجاد می کند که فقط برای خلق و خوی خوب کار می کند.
سپس این عامل نیز وجود دارد که چگونه برتولوچی دوربینش را به حرکت در می آورد، اغلب در اصرارهایی که این کار را انجام می دهد. برای فیلمسازان دیگر غیرضروری یا خیلی «هنرمندانه» به نظر می رسد- مثلاً صحنه رقص، تماشاگر را به حرکت با رقصندگان وادار می کند، اما خیلی کم، و سپس کادر با این بدن های متحرک پر می شود و این یک سکانس واقعاً جذاب است. حتی صحنهای که ممکن است برای یک کارگردان فیلمهای اکشن کاملاً استاندارد باشد، وقتی تعقیب و گریز در جنگل پوشیده از برف اتفاق میافتد، استفاده از دوربین دستی چندان هم بد نیست - اگر چیزی باشد واقعاً تمام تنشهای موجود را تشدید میکند. از ابتدای فیلم ساخته شده است (بیشتر اوقات دوربین روی مسیرهای دالی یا شکل دیگری قرار می گیرد، سپس سوئیچ می کند و شدت متفاوتی به روند کار اضافه می کند). اگرچه برتولوچی و استورارو جوایزی را از سوی انجمن ملی منتقدان فیلم دریافت کردند، اما من آن را بهعنوان مخالفت نسبتاً بزرگی از سوی آکادمی میدانم که به استارارو نامزدی نداده است.
علاوه بر این، عوامل دیگری نیز وجود دارد. که به تلاش مشترک موفقیت برتولوچی میافزاید: امتیاز عالی ژرژ دلرو از نظر احساسی و طراحی تولید جالب فردیناندو اسکارفیوتی (بعدها نیز طراح تولید آخرین تانگو) بود. در پایان، در کنار جنبه فنی، این داستان و شخصیت(ها) نیز هستند که بر جذابیت Conformist می افزایند. تماشای اول بسیار جذاب است، اما برای هوادارانی که انتظارات خوبی از برتولوچی جوان دارند، ناامید کننده نیست.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
***این اسپویلر دارد، با این حال EThompsonUMD ("یک نمایشگر قابل توجه. در نهایت قابل دسترسی بر روی DVD!!!!!!"، EThompsonUMD از ماساچوست، 25 فوریه 2005) نظرسنجی مناسبی دارد. من به علاوه اظهارات italtrav را دوست دارم ("ساخت فیلم درخشان"، italtrav از شهر نیویورک، 23 ژوئن 2004). نظرسنجی خوب دیگر از junkielee است ("شاهکار!!"، junkielee از قاهره، مصر، 7 نوامبر 2013). ایتالیای موسولینی، یکی از دستاوردهای واقع گرایانه خارق العاده در 100 سال گذشته است. مملو از افکار، مملو از سبک، مرتبط با نظمهای اجتماعی (مانند ایالات متحده امروز) تقریباً تماماً شکستخورده و با وقار کامل، از گفتگوی پرشور برناردو برتولوچی درباره معنای آن استقبال میکند. صعود و سقوط موسولینی، «کنفورمیست» مرد جوان ایتالیایی مارچلو کلریسی (ژان لوئیس ترینتینانت، که واقعاً فرانسوی است) را دنبال می کند، که سعی می کند با بنیادگرایان به یک انسان ساخته شده تبدیل شود. برای ورود، مارچلو باید به مرگ معلم طرز فکر قبلی خود، که در حال حاضر اکثریتی آشکار بر سیستم افراطی حکومت می کند، قدرت دهد. داستان غیرمستقیم است و ما خیلی زود متوجه می شویم که مارچلو رام شده است. او تمایلات همجنس گرایی قوی دارد. او به خصوص با یک اتفاق مهم در زندگی خود به عنوان یک جوان ترسناک است. یعنی مارچلو سیزده ساله به یاد ماندنی ترین تجربه جنسی خود را با یک مرد دارد و باعث پایانی وحشیانه می شود. بهعنوان یک بزرگتر که کاملاً نمیتوان آن را معمولی دانست، با جولیا (استفانیا ساندریلی) فوقالعاده دوستداشتنی و وابسته به عشق شهوانی ازدواج میکند، علیرغم این واقعیت که از نبود ژرفای علمی او متنفر است. در زمانی که زوج در ماه عسل هستند، او اقداماتی را انجام می دهد تا با معلم کوادری (انزو تاراسیو) دور هم جمع شوند. او بلافاصله از همسر فوقالعاده و از نظر جنسی باز کوادری، آنا (دومینیک ساندا) شگفتزده میشود. علیرغم این واقعیت که مارچلو به سرعت با او پاس می دهد، به نظر می رسد که آزادی او بیشتر جذب او شده است. همانطور که مارچلو، جولیا، معلم و آنا بیشتر با یکدیگر آشنا می شوند، آنا با هوشیاری استثنایی خود را به عنوان قانع کننده ترین فرد از همه آشکار می کند. آیا مارچلو به آن ادامه خواهد داد؟
از نظر بصری حیرت انگیز به نظر می رسد. ترکیب برتولوچی و فیلمبردار محبوب ویتوریو استورارو شگفت انگیز است. برتولوچی واقعاً تنوع را به خوبی انتخاب می کند. استورارو متخصص کم باز بودن است. آمیختگی نمادگرایی برتولوچی و فیلمبرداری استورارو این احساس را ایجاد میکند که شما در حال تماشای تاریخ زنده هستید.
یک مفسر دیگر بیان میکند که برتولوچی از رمان آلبرتو موراویا که دیدگاهی همهجانبه دارد دور میشود. با در نظر گرفتن همه چیز، برتولوچی حول مارچلو دردمند و مشکوک برای چشم انداز تمرکز می کند. مدل های متعددی وجود دارد که برتولوچی دیدگاهی غیرمتعارف را پیشنهاد می کند. به عنوان مثال، مارچلو یک اوباش را وادار می کند که راننده و معشوقه مادر وابسته به داروی خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد. با کنجکاوی، مردی که کتک می زند کمکی نمی کند. (در پایان روز، تلفات واقعاً فریب نمیشوند.) وقتی مارچلو با پدرش در یک آسایشگاه ملاقات میکند، به نظر میرسد که هیاهوی پدر برخلاف ارتباط آشکار مارچلو با بنیادگرایان هدایت میشود. (یعنی مخالفت با بنیادگرایان کاری دیوانه وار است.) وقتی مارچلو اعلام می کند که انتظار دارد با جولیا ازدواج کند تا معمولی دیده شود، او در باشگاهی است که خواننده هایی در پشت صحنه بازی می کنند. (بنابراین جمعیت منحرف شده از دیدن مارسل غفلت میکنند یا از هر لحاظ خفه میشوند یا غیرعادی هستند.) هر چند که ممکن است، شاید ظاهراً شناختهکنندهترین دومی برای مارچلو به دنبال رقص فوقالعاده وسوسهانگیز میان آنا و جولیا در یک باشگاه باشد. حرکت آنها طیف وسیعی از حامیان مختلف را تحریک می کند. در نهایت هر یک از حامیان در یک دایره بزرگ در جهت عقربه های ساعت در اطراف مارچلو حرکت می کنند. در نقطه کانونی طوفان، مارچلو در خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخد و از شادی احمقانهای که اطرافیانش تجربه میکنند، خودداری میکند. بلافاصله پس از رقص دایره ای، مارچلو فریبکاری خود را مرتکب می شود. بنابراین، او در همه چیز یک قراردادگرا نبود. حرکت او به سمت استبداد از روی ضعف نبود. جرات کرد با بقیه مخالفت کند. او هرگز کسی را فریب نداد. بقیه توجه نداشتند.
یک موضوع جالب، حکایت هدفمند غار افلاطون است. این موضوع پیشنهاد فارغ التحصیلی مارسل بود. صحنه ای که مارچلو آن را در دفتر معلم کوادری بررسی می کند، در حالی که آن دو در سایه شسته شده اند، به طور مستقیم به آن اشاره می کند. حکایت هدفمند افلاطون علاوه بر این مربوط به بی وفایی اواخر پخش کننده رادیویی بنیادگرای دارای اختلال بینایی است. به طور مشابه، همانطور که داستاننویس افلاطون بهطور غیرمنتظرهای واقعیت را پس از یک دوره طولانی خیره شدن به سایهها میبیند، به همین ترتیب، اشاعهدهنده کم بینا نیز با حقیقت وحشتناک دوست ظاهری که هرگز ندیده است، آشنا میشود.
"کنفورمیست" در سطوح بی شماری از بین می رود که هر زمان که شرایط اجازه می دهد باید دیده شود. در اینجا یک فکر پایانی برای افرادی است که احساس می کنند پیوستن به پلیس اسرارآمیز بسیار جالب است: شخصی مانند آنا در هر زندگی وجود دارد که ارتباط با افراد خارجی را مفید می کند.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در مورد اینکه واقعاً چه چیزی یک فیلم خوب می سازد، اختلافات مختلفی وجود دارد. در هر صورت، نمی توان رد کرد که نشانه یک فیلم واقعاً خارق العاده این است که با ادامه بازبینی بهتر می شود. چیزی که در مورد The Traditionalist بسیار شگفتانگیز است این است که علاوه بر این واقعیت که بهبود مییابد، در آن زمان در زمان اولیه فوقالعاده بود. من بدون شک میتوانم در مورد شکوه تخصصی اتفاق بیفتم، بنابراین از کاربر مطالعه کننده برای هر گونه توهینی که در ممیزی من رخ می دهد عفو می خواهم.
اول، عکاسی توسط ویتورو استورارو با شکوه قابل اعتماد وجود دارد که هیچ چیز را بهعلاوه برای تأثیرگذاری، نگه نمیدارد. ایتالیای بنیادگرا هرگز آنقدر سرد به نظر نمی رسید، با این حال پاریس هرگز زیباتر از این به نظر نمی رسید. نمادگرایی عملاً مانند ترکیبی از خاطرات، حال و یک خیال است. چگونه Resident KANE به فیلمبرداری B&W کمک کرد، THE Conventionalist برای تنوع به موفقیت رسید. واقعاً، نکته وحشتناک اصلی در مورد عکاسی این است که آنقدر عالی است که از اهمیت فراوانی که در اجزای مختلف فیلم ردیابی شده است منحرف می شود. در دنبالهرو نزدیکترین احساس به «فرار» بودن را میدهد، زیرا تا حدی شگفتانگیز است که در هر صورت، چشم دوختن به نظر یک کار نادرست میآید و چشمان برتری را که در مقابلشان قرار دارند، برای آن بخش ناچیز از بسته شدن بعدیشان انکار میکند.
به همین ترتیب امتیاز ناخوشایند ژرژ دلرو وجود دارد. من قبول دارم که موسیقی در واقع ادعای شهرت من نیست، بنابراین نمی توانم موسیقی را به دقت توصیف کنم. می توانم بگویم که آنقدر ابتدایی است که ظلم کننده نباشد، در عین حال آنقدر دوست داشتنی است که پس از پایان داستان برای مدت طولانی در ذهن فرد باقی بماند. نوعی احساسات گرایی شنیداری ایجاد می کند. آیا موسیقی چیز دیگری بوده است؟ در واقع. آیا به طور معمول، با این وجود؟ نه.
بیایید بازی را به خاطر بسپاریم: فیلمهای زیادی با چنین نقشآفرینی بینقصی وجود نداشته است. Jean-Louis Trintignant قطعه مارچلو کلریچی را میخکوب می کند. بدون آنقدر که یک کلمه انفرادی حرف بزند، جمعیت میتوانند ببینند که این مردی واقعاً ناراحت است، و باعث میشود که در تمام مدت فکر کنیم که "چه چیزی این مرد را اینقدر عذاب میدهد؟" هر چقدر هم که مارچلو خارقالعاده باشد، برجستهترین فرد آنا مرموز و وابسته به عشق شهوانی است. در واقع، حتی بدون "فلاش بک" هایی که برتولوچی اضافه کرده است، چهره او چهره ای است که همه دیده اند. او خانم جوانی با لباس سفید در رزیدنت کین است که مدتی در گذشته به طور مختصر دیده شده بود، اما ماهی نیست که حافظه اش نادیده گرفته شود. او توسط دومینیک ساندرا بی عیب و نقص اجرا می شود که هر بار که دوربین روی چهره شگفت انگیز او چشمان پر زرق و برقش روح را سوراخ می کند. در حالی که این نمایشگاهها حیاتیترین نمایشگاهها هستند، بازیگران نقشآفرینی بیش از حد وحشتناک تحتالشعاع قرار نمیگیرند و بهتر از بسیاری از فیلمهای سینمایی باقی میمانند.
سوال برانگیزترین مولفه تخصصی تغییر است، جایی که بحث در مورد اینکه آیا روایت غیرمستقیم به فیلم اضافه می کند یا اشغال می کند. اعتراف می کنم، هر زمان که برای اولین بار این را دیدم، بخشی از کیفیت را کاهش داد. دفعه بعد، واقعاً برایم مهم نبود، و بار سوم، شیفته آن بودم. این واقعاً با رفتارهایی به فیلم اضافه می کند که نمی توان با کلمات ارتباط برقرار کرد. موثرترین روشی که میتوانم بیان کنم این است که تغییر باعث میشود فیلم واقعیتر به نظر برسد، گویی جمعیت در محل مارچلو هستند.
همه اینها مرا به سمت مقاله نویس فیلمنامه و رئیس، برناردو برتولوچی سوق می دهد. او واقعاً فردی است که افراد را درک می کند. کتاب آلبرتو موراویا خوب بود، با این حال برتولوچی آن را اصلاح کرد، به خصوص با کمال (یکی از بهترین ها که من می بینم). بخش فوقالعاده دنبالهرو این است که کاملاً به شکوه تخصصی وابسته نیست. آن را به شاید یکی از عذاب آورترین تجربه در هر نقطه تجربه شده بر روی صفحه نمایش پیشرفت. این به ویژه در صحنه های جوانی با من سازگار بود. روایت زندگی من تقریباً شبیه داستان مارچلو بود: من به ندرت مورد حمله قرار می گرفتم، من مطلقاً دوران کودکی را در کلاس انحصاری تجربه نکردم، و برای خانواده "عادی" ضروری بودم که او برای آنچه به نظر می رسد پیشرفت می کند. برای همیشه. با این وجود، احساس می کردم که ممکن است من باشم. هیچ فیلم دیگری چنین تأثیری بر من نداشته است. فیلم های مختلف احساس می کنند که باید داشته باشند، اما فقط دنبالهرو موفق است.
وقتی فیلم تمام میشود، با تمایلی مواجه میشوم که هیچ فیلم دیگری برایم باقی نگذاشته است، به همین دلیل است که دنبالهرو هنوز بهترین فیلم ساخته شده است. به نظر می رسد هیچ چیز محدود نباشد (به استثنای رویاهای شاید مارچلو). The Traditionalist یکی از آن فیلمهایی نیست که میدانستم بینقص است، اما واقعاً به آن اهمیت نمیدادم. این مروارید جذابی است که با من می ماند و پیوسته بی نقص می ماند. آیا می توانم دنبالهرو را برای همه تجویز کنم؟ قطعا نه. در هر صورت، برای هر کسی که به عنوان یک قاعده در مورد فیلم شوخی نمی کند، این برای تماشاهای مختلف کاملاً قابل انتظار است.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تحقیقی که دنبالهرو ارائه میکند، {همانطور که منبع آن، رمانی که از آن تنظیم شده است، سنتگرای آلبرتو موراویا}، دلیلی است که مردی که هم در طرز تفکر و هم در آثار هنری آموزش داده میشود، نیاز به چشم پوشی از خود دارد. توانایی آزاداندیشی و کارشناس بودن، و در تفکر دوم، مرتبط با شناخت سیاسی غیراخلاقی، ناپاک، بد، و افراطی است، که ما از گشایش مناسبتها میدانیم، وضعیتی است که ایتالیا در تفسیر نازیسم، یعنی ظلم بنیادگرایان. بنیتو موسولینی.
موضوع فیلم، رادیو ساز رومی اواخر دهه 1930 و تبلیغ گر افراطی، به نام مارچلو کلریچی، در حال تهاجمی است تا در نظم نوک سیاسی صعود کند و وضعیت خود را در بنیادگرایان پیش ببرد. جامعه ای که تاریخ و تعیین از پیش او را در آن قرار داده است. به نظر می رسد سرهنگی که او به دنبال کمک او است، از اینکه او معمولاً بد، فاسد، یا از نوع طمع نیست، که به گفته او معمولاً آنها را جذب می کنند، شوکه شده است.
مارچلو در معامله با عزیزترینش همراه ایتالو، {یک بدبین دانشمند کم بینا، که با تبلیغات گمراه کننده بنیادگرایان در رادیو ارتباط برقرار می کند}، او را در مورد پیوند قریب الوقوع خود با یک بانوی کوچک طبقه متوسط جوان، زیبا، اما خالی، که هیچ چیز مشابهی با او در میان نمی گذارد، آموزش می دهد. ،، با این حال او بر قدردانی از معمول بودن او تأکید می کند. ایتالو متحیر است که فردی که کاملاً شبیه "هوی پولوی" مارچلو نیست، باید "عادی" باشد.
سپس موضوع کانونی دنبالهرو با گروهبندی فلاش بک به جوانان مارچلو، {به سبک واقعی فرویدی}، و صحنه فوری یک مارچلو 13 ساله را نشان میدهیم که لباسهای ظریفی به تن داشت که در ورزشگاه جنگل توسط همراهانش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. او ناامیدانه به بیرون و اطراف قدم می زند، در حالی که اسکورت او به سبک معمولی مرتفع پشت سر او در لیموزین خانوادگی دنبال می شود. مارچلو 13 ساله پس از آن، در آن مرحله، به خاطر راننده همجنسبازی به نام لینو، خود را بازمانده بدرفتاری همجنسگرایان {احتمالا لواط} میبیند. در فرضیه افسونگری فروید (که برتولوچی مولف و موراویا سازنده هر دو با آسیبهای نوجوانی قابل تشخیص بودند) به دلیل افسردگی بزرگسالان تبدیل میشود و در هر صورت به رفتارهای مرموز و متفاوت بزرگسالان منجر میشود. این موقعیت و خیالپردازیهایی که به منظور اجازه دادن به سابلیمینال برای مدیریت این جراحت طراحی شده بودند، به شرایط نامعقولی تبدیل میشوند که مارچلو را مجبور میکند توانایی ایجاد شده خود را برای جدایی بین اعمالی که واقعیت وجودی را ارتقا میدهند و آنهایی که فاسد میکنند - آنهایی که به گفته پدر دیوانهاش، ترک میکنند، ترک کند. {یک چیدمان فوقالعاده در پناهگاه} باعث "کشتار و بدبختی" میشود.
سپس فیلم کلاس و منطقه را تغییر میدهد. مارچلو و همسر کم هوشش برای یک ماموریت دوگانه به پاریس می روند - هم در شب اول ویژه و هم برای اجرای ماموریت افراطی خود در کنار گذاشتن مربی طرز فکر قبلی خود، معلم کوادری. دنبالهرو در حال حاضر تبدیل به یک فتنهکننده ستون فقرات میشود، زیرا همسر لذتبخش و دانا پروفسور، یک ولخرج جنسی، با هر دو مارچلو (که به طرز جالبی احساس واقعی نسبت به این خانم {ویراگو} مردانه دارد، معاشرت میکند. بنابراین، آنا کوادری، جولیا کلریچی، {همسر مارچلو} را نیز جذب میکند و موضوع وسوسه به جلو منتقل میشود. در پشت صحنه به طور مداوم شریک بنیادگرای خشن و ناشایست در جنایت Manganiello است، یک وحشی تاریک، که آنجاست تا ببیند که مارچلو استحکام ذهنی خود را از دست نمی دهد و مرغ را از وظیفه خود خارج نمی کند. او به سبک آشکار نازی میگوید که از شکستخوردگان، همجنسگرایان و یهودیان متنفر است.
دوربین بهطور قابلاعتمادی ملودیک است و قطعات به طرز شگفتانگیزی چیده شدهاند، زیرا دنبالهرو فوقالعاده ضخیم تا پایان سرکوب موسولینی ادامه مییابد. آخرین گروه، جایی که مارچلو با این حقیقت مواجه میشود که خاطرهاش از موقعیتهای زندگیاش در جوانی گمراهکننده بود، و طرح روانشناختیاش که برای مدیریت آسیب ایجاد کرده بود، {یعنی رابطه او با قدرت و عادی بودن} همه فریبکاری و خیالی بودند اذعان به اینکه او تصمیمات از پیش تعیین شده خود را از بین برده است و زندگی اش او را به مرز می کشاند.
وای، چه فیلمی، در چنین سطوح بی شماری و اینقدر قدرتمند {به سرعت به پدرخوانده فکر می کنم} مبهوت تجربه
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برناردو برتولوچی جانشینان دردسرساز دارد. در واقع، حتی ادای احترام به هنگام ناپدید شدن او در سال گذشته شامل تحلیل تقریباً پنهانی از فضول بودن او در «آخرین تانگو در پاریس» یا «رویاپردازان» یا لغزش آن به سمت حرص و طمع شرکتی شرقی «آخرین امپراتور» و «بودای کوچک» بود. . من می پذیرم که شاکیان باید از آثار اولیه او، به «1900» و به ویژه به دنبالهرو منحصر به فرد «Il conformista» («سازگار») فرستاده شوند تا ارزش آن را در اثر نزدیک به خانه، مسئولیت سیاسی، و احساس واقع گرایانه یک رئیس نیست که از شرمساری دوری می کند، اما در عین حال شایستگی شکوه و عظمتی را داشت که در طول زندگی اش از آن لذت می برد، که در واقع ممکن است در تمام وجود سینمای ایتالیا و جهان آن را جبران کند.
در سال 1963 هانا آرنت چند سال قبل از ساخته شدن «Il conformista» کتاب «کلیشه شیطان» را توزیع کرد. آرنت که از مقدمات آدولف آیشمن جان گرفته بود، حدس زد که کار شخصیتهای کسلکننده و غیرقابل توجهی که آماده اند دو بار در مورد آن فکر کنند، در حالتهای یک استبداد افراطی میتوانند به ابزار شرارت، لوازم جانبی و اعضا در وحشتناکترین تخلفات تبدیل شوند. برای برتولوچی واقعا امکان پذیر است که کتاب هانا آرنت را بشناسد و مطالعه کرده باشد، با توجه به این واقعیت که "Il conformista" این موضوع را مدیریت می کند و اهمیت و به طور شگفت انگیزی شانس "عادی" را در دنیایی غیرعادی مطرح می کند. و به عنوان یک افسانه اساسی، یک دانشمند ایتالیایی را دارد که تحت آسیب تجاوز جنسی به یک جوان زندگی می کند و سعی می کند به یک ساکن عادی و استاندارد جهانی تبدیل شود که در آن زندگی می کند - دوران فاشیسم افراطی موسولینی. با توجه به رمانی از آلبرتو موراویا، دنبالهرو افسانهای را به تصویر میکشد که بازماندهی خودش رؤیاهای بدی دارد، از اشتیاق او برای صعود اجتماعی همراه با بزدلی و فروختن استانداردهای دوران کودکیاش. او برای بالا رفتن از مقیاس اجتماعی و هماهنگ شدن در یک ظاهر ضمنی جهانی برای افراد بی تقلب و قوی، شخصیت خود را از طریق قتل و همدستی با تخلفاتی که سیستم افراطی در خفه کردن مقاومت مرتکب شده است، تنظیم می کند. توطئه او در همه سطوح کار می کند: علمی، سختگیر، نزدیک به خانه، خانوادگی. مارچلو کلریسی (با بازی ژان لوئی ترینتینانت که اکنون در اوج حرفه ای طولانی است که به نظر می رسد هرگز از آن خارج نشده است) راه اجتماعی خود را تنظیم خواهد کرد و تلاش می کند خانواده ای را تشکیل دهد که دستورالعمل های اجتماعی را برآورده کند. زمانی که او با زنی ملاقات می کند که ممکن است به او فرصتی برای بهبودی بدهد، نمی تواند با دستان خود به ماموریت قتلی که به او سپرده شده بود دست یابد، اما به علاوه برای نجات او ناتوان است. پایان فیلم نشان میدهد که او دوبار از فروش خود عبور میکند. تطبیق پذیری لحن را تغییر میدهد و آفتابپرست فقط در مسیری متفاوت قرار میگیرد، مشروط به درخواستهای رژیم جدید. این پیام سیاسی قوی فیلم و کتابی است که او را برانگیخت و بهطور مؤثری از صفحه نمایش عبور میکند.
بسیاری از فیلمهای برتولوچی نمایشگاههای بصری عجیبی هستند و «Il conformista» مورد خاصی نیست. ما در قلمروی 1938 گرفتار شدهایم، با این حال، تصویر و مجموعهها تلاشی برای بازسازی قابل اعتماد آن زمان ندارند، بلکه هذلولی از برخوردهای قهرمان هستند. چشم انداز شهر در رم و پاریس و داخل سوئیت های معمولی یا اقامتگاه های مجلل، ناظران را در محیط هرزگی جهانی در لبه شکاف می پوشاند. تزیینات خارقالعاده با جنبههای پودری و سبک طراحی بروتالیسم بنیادگرا، خودبزرگبینی و شخصیت شدید استبداد را نشان میدهد. انواع و جایگزین های روشن و مه آلود (مانند محل تعقیب خودکار) با احساسات بدنی یا جدایی و ناتوانی برای نمایش افسانه تنظیم می شوند. نحوه بیان فعالیت و نحوه تغییر ظاهری از نوآوری واقع بینانه می دهد. هیچ وقت این تمایل را نداشتم که فیلمی را ببینم که نزدیک به 50 سال قبل ساخته شده است. با در نظر گرفتن همه چیز، آثار هنری سینمایی ماندگار هستند.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من دنبالهرو را از کتابخانه مجاور اجاره کردم، و تقریباً یک ماه آن را ذخیره کردم، بارها و بارها آن را تماشا کردم، زمانی که آن را تماشا نمیکردم، بارها و بارها صحنههایی را برای من اجرا کردم.
همانطور که شده است. توسط افراد زیادی مورد توجه قرار گرفت، فیلمی فوق العاده زیبا. دنبالهرو در مورد فیلمبرداری استورارو است. دنبالهرو بدون توجه به مسائل حکومتی اش می تواند با هر چیزی گره بخورد. در سرمقاله کارگردان، برتولوچی میگوید این خاطرهانگیزترین فیلم او بود که در آن احساس میکرد بزرگتر شده است. با این وجود، به نظر میرسد که مسائل قانونگذاری آن مانند مسائل یک فرد جوان استثنایی است، و آنقدرها هم مرتبط نیستند.
همچنین در مورد آهنگ ملودیک به اندازه کافی توضیح داده نشده است - شکوه و جلال ناامیدکننده. ویژگی آن روشی است که از چیزها درست در آغاز تا فلاش بک به دوران کودکی شخصیت اصلی استفاده می شود.
همه در دنبالهرو درباره دومینک ساندا نظر می دهند و بدیهی است که شما او را در فیلم The Conformist های بعدی برتولوچی نیز می بینید. به نظر من دنبالهرو در مورد استفانیا ساندریلی است.
استفانیا ساندریلی "بوسا نوا" (یا هر چیزی که هست) را بدون کمک کسی در اتاق زیر شیروانی خود نزدیک به شروع فیلم به حرکت در می آورد. نمیفهمم دربارهاش چیست، اما نتوانستم تماشای آن را رها کنم.- عکس برگهای بادشده در سطح زمین (توسط خیلیها درباره آن نظر داده شد).
-عکس ثابت ایفل اوج در مه صبحگاهی زمانی که شخص اصلی در حال رانندگی برای کشتن معلم خود است (واقعاً یک نور به جلو نزدیک به شروع فیلم). فقط سه ثانیه دوام می آورد. این به من کمک می کند تا یک صحنه اولیه در Braveheart را به خاطر بیاورم، صحنه اصلی که ما از ویلیام والاس بالغ می بینیم، و او در حال دویدن اسب خود در مقابل یک پایه ناهموار در کشورهای مرتفع اسکاتلند است. آن صحنه نیز سه ثانیه دوام میآورد، اما در همان نقطهای بود که من قبلاً فهمیدم که شجاع دل یک فیلم استثنایی منحصربهفرد است (باشه بقیه این را با توجه به آن اظهارنظر پرت نکنید - قوانین شجاع دل.)
-فروش ویترین استفانیا ساندری و دومینیک ساندا در پاریس. به همین ترتیب، من عاشق آن سگ سگ «روبی»، یک جالوت شناوزر هستم.
به همین ترتیب باید توجه داشته باشم که این بهترین نام فیلمی است که در هر فیلمی پیدا کرده ام، و اجرای نامش این است برای من بهتر از نوع زیرنویس شده است. من فکر میکنم که بازیگر اصلی واقعاً به زبان فرانسوی ارتباط برقرار میکرد و نامش به هر حال (مطمئن نیست) اما نامگذاری چیزی است که ایتالیاییها در آن مشارکت زیادی دارند. اجرای نامگذاری شده فوقالعاده گویا است، و علاوه بر این به فیلم کیفیتی احمقانه میدهد. که معتقدم منبعی به دلایل ناشناخته است. به نظر میرسد که دنبالهرو در زبانهای معمولی بسیار جدیتر است.
با تمام اصالت، شاید برتولوچی تا پایان حرفهاش به تلاش برای بازیابی جادوگری دنبالهرو ادامه داد. در اینجا یکی از مدل های متعدد وجود دارد: در یک سوم آخر فیلم، شخص بنیادی با معلم قدیمی خود (که در فکر کشتن او است) و همسرانشان به سالن رقص می رود. نوری که از سالن رقص تابیده میشود، مانند راهنما در شب آبی پاریس در تاریکی میدرخشد، در حالی که دو خانم جلوتر به سمت آن میدوند. آنها وارد می شوند و Dominque Sanda می گوید: "زمان رقصیدن است" و او و Stefania Sandrelli با هم شروع به حرکت تانگو می کنند. کل گروه فوق العاده زرق و برق دار است و به طور مستقیم آخرین یک سوم فیلم فوق العاده بعدی برتولوچی، آخرین تانگو در پاریس را منعکس می کند. بنابراین در هر صورت، فکر میکنم برتولوچی به خوبی میدانست که در دنبالهرو چه دارد (و همچنین آنچه در فیلم The Conformistبردار استورارو داشت). همانطور که می بینم آخرین تانگو آنقدر صریح است که (به هر حال برای من) غیرقابل تماشا است، اما سنت گرا آن نوع احساساتی را که در آثار برتولوچی می بینیم، ندارد.
برای من شگفت انگیز است. به طور کلی، اساساترین فیلم یک کارگردان با حاشیههای زیاد، در حرفهاش کاملاً بیمعنا است، و او در هیچ نقطهای واقعاً با این دستاورد در آینده مطابقت ندارد. یکی دیگر از مصادیق دنبالهرو Cabbie است که به نظر من با حاشیههای زیادی، پایهدارترین فیلم اسکورسیزی است، همینطور فیلم یک هموطن فوقالعاده جوان، و فیلمی که او در هیچ نقطهای واقعاً در آینده به آن نرسیده است (علیرغم واقعیت این است که Goodfellas بسیار عالی است.)
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برناردو برتولوچی، رئیس برناردو برتولوچی که با گرفتن نواحی عکسبرداری و استفاده متورم از نور تقویت شده است، حس خلاقانه و شگفتانگیزی از گرفتن ساختار عکس و دوربین پویا را به نمایش میگذارد. طرح لباس خیره کننده، کارهای مو و لوازم آرایشی، و طرح خلقت را به طور گسترده محاسبه کنید، و من نمی توانم تعداد زیادی عکس متفاوت را در نظر بگیرم که به سرعت به میزان ثروت ظاهری آنها کمک می کند. این نمای جذاب به بهترین شکل به گونهای غیرقابل انکار ناخوشایندتر از این ماده منطبق میشود، رابطهای که واقعاً یکی از تفاوتهای بزرگ است. زیرا این عنصری است که به طور کلی با تشویق متاسفانه، صراحت وحشتناکی را بررسی می کند که با آن یک فرد ممکن است به گواهینامه با وحشتناک ترین افراد روی کره زمین برسد. چه بهتر که یک زندگی آرام و رهایی از سختی های بیرونی را ترک کنیم تا اینکه تمام اراده را به خشن ترین لابی های زور بسپاریم؟ انتقال موضوعات و افکاری که متأسفانه در سال 2022 مانند دهه 1930 مهم هستند، «سازگار» به درستی نامگذاری شده است، و بلافاصله تماشای آن رضایتبخش و سخت است.
آهنگسازی در اینجا فوقالعاده تیز است، تا حدی تظاهر به نمایش ذهنی میکند، بهعنوان قهرمان ناخوشایند کلریچی با فقدان خاصی از خود و ایدههای متضاد در مورد آنچه درست و عادلانه است مبارزه میکند. محدودیت غیرقابل انکار، نفرت انگیز و وحشیانه هر نوع رفتار یا رفتار معمایی منحصر به فرد به عنوان یک شر فاسدی که باید سرکوب شود، نشانه دیکتاتوری، به طور جدی در برابر استقلال پویا و سعادتمندانه و فرصت های ضد فاشیست قرار می گیرد. از آنجایی که بخش عمدهای از زمان اجرا با رنگهای سازگار، متعارف و سنتی آنچه که قهرمان تصمیم گرفته انجام دهد، اشباع شده است، این واگرایی در صحنههای بعدی که در پاریس اتفاق میافتد، بهویژه در سالن رقص مملو از الزامات درخشان و منحصربهفرد به شدت برجسته میشود. همچنین، با آن، به مبارزه بین فلسفه ها شفافیت وحشتناکی داده می شود: نبردی همیشگی، در مقابل تسلیم بی پایان، و در مرکز، ضد افراطی گری بیهوده و بی فکری که با نسیم حرکت می کند.
داستان. ضعیف و تاریک است، احساسات خشم، ناراحتی، و از طریق و از طریق انزجار در مکان های مختلف را برمی انگیزد. این امر حتی زمانی معتبر است که شخصیتهای خاصی و صحنهنویسی به طور خاص مشتعل میشوند که به ما اجازه میدهد در گذر زمان نتیجهای انتخابی در مسیر موقعیتها داشته باشیم. ساخت طرح تا حدی غیرمستقیم است همانطور که قهرمان در مورد راه خود فکر می کند، و هر چند در نحوه ارائه آن به آرامی نگران کننده است، تنوعی که ما با یک ثانیه شروع می کنیم و سپس به تعهد ناظر بتن بعدی می رسیم و آن را حفظ می کنیم. زمان اجرا از سستی واقعی. از طریق آن، همه بازیگران به طور قابل اعتمادی قوی هستند، بیش از آن همه فیلم قدرتمند جهانی، ژان لوئیس ترنتینانت، در به تصویر کشیدن او از کلریسی پذیرا. ظرافت قابل توجهی در اعدام Trintignant وجود دارد که به او اجازه می دهد تا همانطور که یک صحنه نیاز دارد به طرز ماهرانه ای حرکت کند، و کاملاً واضح است که چرا او بسیار مورد احترام بود.
بین شرارت، جنسیت و برهنگی، و مثبت سوژه های سیاسی ناامید. ، می توانم درک کنم که این به سرعت برای همه جذاب نخواهد بود. باز هم، چیزی که در اینجا ناخوشایند است، تا حدودی دقیقاً همان چیزی است که آن را پیشنهادی محکم می کند، تا چیزی از تخصص فوق العاده را بیان نکند. این مایه شرمساری است که تصاویر جهانی، نه به عنوان عناوین چاشنیتر از همه چیزهایی که در 20 سال گذشته در نظر گرفته شده است، عموماً نادیده گرفته میشوند و نادیده گرفته میشوند، زیرا ارزش عظیمی در قلمرو فیلم وجود دارد که به دورههای آرام بازمیگردد. چیزهای زیادی در مورد "سازگار" وجود دارد که باید جمعیت را مختل کند، و به این ترتیب عمداً، با این حال بدون شک این را به عنوان مؤلفهای که شایستگی کشف مجدد، و در کل قدردانی بیشتر دارد، مشخص میکند. تلاش خاصی برای دیدن آن به این شکل انجام ندهید، اما در فرصتی که فرصت ارزشمندی برای تماشای آن دارید، قطعا ارزش 2 ساعت وقت شما را دارد.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با فرض اینکه امکان دیدن این روی صفحه نمایش بزرگ وجود دارد، به هر طریقی این کار را انجام دهید، فقط برای نمائی از آسایشگاه (یا هر چیزی که بود) که پدر کلریچی در آن نگهداری می شد.
برخی اسپویلها ممکن است دنبال شوند، اما من این را پیشنهاد میکنم و در صورتی که به سختی میتوانید در سینما بنشینید (یا شهر شما اساساً بازپخش آثار هنری تاریک مانند پالو آلتو را ترک کرده است)، در حال حاضر روی DVD قابل دسترسی است. از دست ندهید... نگهبانان کلیریچی، که هر دو به صورت لحظه ای در دو صحنه مرتبط دیده می شوند، فکر می کنم به همین ترتیب ممکن است در قلب سرد توتالیتاریسم کلیریچی قرار داشته باشند. در حالی که این فقط یک داستان است، من واقعاً فکر میکنم که در بیشتر مواقع فرزندان افراد نسبتاً مؤثر هستند که دچار تهوع میشوند و در نهایت متعصبانه از ثروت مادی خود انکار میکنند.
ما در ابتدا با مادر بسیار خودشیفته کلریسی آشنا میشویم که در بهشت مرفین ناپایدار است، و مشخصاً در مسیری مشابه تریاک به یک رابطه نامشروع ناآشنا رفته است (ممکن است راست بگوییم که «هملوک» نامدار او خواهر و برادر ناتنی کلریسی است. ). ما می توانیم انتظار داشته باشیم که پدر کلریسی مطمئناً مؤثر بوده است، خانه ای که آنها در اختیار دارند در حالی که رو به وخامت است هنوز آبرومند است. اما پدرش در حال حاضر در آن آسایشگاه تکان دهنده است، و در حالی که کلریچی پدرش را تحت فشار قرار می دهد تا در برابر گذشته مشکوک و شریرانه خود بایستد، پدرش در حالی که جلیقه خود را در آغوش می گیرد به نزدیکی خانه می گریزد.
کلریچی. به هر حال چنین گریه ای نخواهد داشت، او چشمانش را مانند همدمش ایتالو دچار اختلال بینایی می کند. به نظر من، هرگونه تعهد محکم به یک گروه ایدئولوژیک مستلزم نقص بینایی، یا احتمالاً اشتیاق برای دیدن چیزها به شکلی است که ممکن است نیستند. ما این را در فیلم The Conformist نیز متوجه میشویم، زیرا اولین قتلی که توسط نوجوان کلیریچی انجام شد، قتل نبود. مطمئناً تا آن زمان در فیلم The Conformist، به یاد ماندنی ترین ایده من این بود که صحنه در اتاق زیر شیروانی لینو به هیچ وجه به هیچ وجه اتفاق نیفتاده است. کلیریچی توسط بچه های مختلف شکنجه می شد و در مورد پایین کشیدن شلوار جین خود از بچه ها اظهاراتی وجود داشت. شاید این رسوایی ثابتی بود که در معدن کودکی به رویای انتقام با لینو پیچید، مطمئناً راهی که با وزش باد سابق دیوس به پایان رسید بسیاری از دنبالهرو فوق العاده است، همانطور که در قابل توجه است
سایههای سیاه و سفید، و لباس مخصوصاً برای جولیا، زیرا واقعیت او بسیار بریدهتر و خشکتر است.
استودیوی متحرک در آغوش گرفته و Clerici و Anna را در لباس آبی پوشانده است
br/>بازدید از دفتر-موزه عظیم وزیر
آنا دو بار به عنوان هر زن رویاهای کلیریچی پیش بینی شده بود
در حالی که من به تازگی تکه هایی از پشت را دیده ام. به نظر میرسد که در سریهای پدر و مادر (داستان خستهکننده)، این به طور مثبت با آن طنینانداز میشود، در حالی که تعقیب و گریز و کشتن در جنگلهای سرد به نظر میرسد که بعداً ادای احترام سوپرانو را برانگیخته است.
امتیاز جورج دلارو!!!
انتخاب بین کسی که شما را تمام می کند در مقابل کسی که شما را محدود می کند
مشت کور، چه نمایشی از غرور ناپسند خشم
فیلم خط ng، که در بالا به عنوان یک درهم کوبنده روحانی شلیک شده است
دیگران در اینجا اظهاراتی در مورد همجنسگرایی محدود شده کلیریچی ارائه کرده اند، شبیه به محور اصلی پشت دیکتاتوری او، من صادقانه آن را با خودم نگرفتم. فیلم، با این حال من درک می کنم که چگونه دیگران می توانند. مطمئناً خود بیزاری نادرست، اغلب افراد را به سمت پیگیری های تحقیرآمیز از خویشاوندان خود سوق می دهد. در ایالات متحده، در هر صورت، مقام دولتی که X را به چالش می کشد، غالباً از X خود اشباع می شود.
خیلی چیزها را می توان به فیلم اضافه کرد، ای کاش این هوشمندانه را مطالعه می کردم. انگیزه اول همه چیز بود، اما در آن نقطه دوباره شاید نه. دنبالهرو در دراز مدت به طرز شگفت انگیزی ایستاده است. صحنه تکان دهنده دیگری از جمله گفتگوی افلاطون باعث می شود که برتولوچی به وسیله وسواس فلسفی خود برای تنظیم رمان خارق العاده خوزه ساراماگو "غار" قدرت بگیرد.
دانلود فیلم The Conformist 1970 (دنبالهرو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلمهایی که بهنظر میآیند ساخت یک ماده هستند، احتمالاً عجیبترین و شگفتانگیزترین چیزهایی هستند که میتوان از فیلم، Il Conformista یا The Traditionalist به انگلیسی پدید آمد. دنبالهرو دارای داستانی عالی و همچنین بهنظر کلی خیرهکننده است، دنبالهرو به خاطر نقاط دوربینش شناخته شده است، اما علاوه بر استفاده از تنوع و طرح کلی خلقت که به همین ترتیب توجه را به خود جلب میکند. این قطعه درخشان از رئیس ایتالیایی برناردو برتولوچی می آید و برای هر رئیس جوان یا فیلمبردار جوانی که شاهد سطح توانایی های به کار رفته در این امر باشد، ضروری است. دنبالهرو اساساً در مورد دیکتاتوری است و مردی را نشان می دهد که مصمم است معلم قبلی خود را که به شدت با بنیادگرایان سیستم ایتالیا در دهه 1930 دشمنی دارد، بیرون بکشد. دنبالهرو شبیه یک سواری هیجان انگیز دولتی به نظر می رسد و اگرچه از لحاظ رفتار او یک عامل مخفی است، این با فعالیت های انرژی زا مرتبط نیست، نه، این احساسی و هیجان انگیز است، به جز اینکه انتظار نمی رود تیراندازی درگیر شود، از تخیل استفاده می کند. یک محتوا و شخصیتهای قوی که میتوان آنها را برای یک ساعت خواند.
مارچلو کلریچی فرد اصلی دنبالهرو است و به همان اندازه که بنیادگرای بعدی شما افراطی است، این مرد همه چیز را تسلیم خواهد کرد تا کامل شود. مأموریتی که برای خود تعیین کرده است و چیزهای مهمی که در زندگی برای او پیش میآیند، در مقابل اعتماد او به عادی بودن و استبداد، پتانسیل موفقیت را ندارند. جذاب ترین فرد برای من نه کلریچی، بلکه همسر پروفسور آنا است که مخفیانه پوشیده شده است، ما هرگز تجربه زیادی با او نداریم، اما نحوه استفاده از او در داستان جذاب است. از طیف گستردهای از افراد برای انتقال داستان استفاده میکند، چه در داخل همراهش، چه ناظر بنیادگرای او یا همسر احتمالیاش جولیا، و این واقعاً این را پیچیده میکند.
غیرقابل درک است که در مورد راه صحبت نکنیم. دنبالهرو مراقبت میکند شما آن را با برتولوچی و فیلمبردار ویتوریو استورارو دیدهاید که واقعاً چیز مهمی ساختهاند و اگرچه بدون شک میتوان آن را نکات احمقانه نامید، اما آنها واقعاً احساس را منتقل میکنند یا حال و هوای صحنه را در دسترس قرار میدهند. با این حال، دنبالهرو را میتوان غرورآفرین نامید، اما اینطور نیست، بسیاری از فیلمها میتوانند اجزای تخیلی را به گونهای که درخواست کمک هزینه میکنند، داشته باشند، اما این احساس منحصر به فرد است. این واقعاً داستانی را روایت میکند که نزدیک به برتری در جنبه تخصصی چیزها است و برتولوچی واقعاً از آن برای ساختن یک قطعه سینمایی جذاب و در عین حال فوقالعاده زیبا استفاده میکند. ژان لوئی ترنتینانت در نقش کلریسی که در بین همه بازیگران فوقالعاده است، اما چیزی را از سایر بازیگران حذف نمیکند. استفانیا ساندریلی در نقش جولیا عالی است و علیرغم این واقعیت که در ابتدا ممکن است احساس ناراحتی کنید، با پیشرفت فیلم و تبدیل شدن به یک شخصیت بسیار کارآمد، شروع به رشد در شما می کند. من به خصوص شخصیت Manganiello با بازی Gastone Moschin را ترجیح می دادم که به عنوان سرپرستی که به آن اشاره کردم فقط یک فرد خارق العاده است و معمولاً در چند صحنه مهم فیلم ظاهر می شود.
بنابراین The Conventionalist، تنظیم شده است. از رمانی با نام مشابه در سال 1951 و با ظاهری استادانه درخشان در پرده بزرگ، با توجه به اینکه هرگز رمان را در ساعت بازبینی مطالعه نکردهام، نمیتوانم بگویم که آیا این یک اقتباس واقعی است، اما برای من فرقی نمیکند. به احتمال زیاد یک کتاب در صفحه بزرگ تا حدودی بهتر ساخته شده است. برتولوچی این یکی را میخکوب کرد و این می توانست بهترین کار او در هر نقطه ای باشد، چیزی که مانع از فوق العاده بودن آن می شود شاید چند تکه از شروع است و می تواند در چند نقطه سرعت کندی داشته باشد اما در کنار این فیلم. بسیار باشکوه است و تنها یک قطعه خوب است که به خوبی تمام شده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.