یک نویسنده جاه طلب در طی جنبش حقوق مدنی دهه 1960, تصمیم می گیرد کتابی از زاویه دید خدمتکاران آمریکایی آفریقایی تبار خانواده های سفید پوست بنویسد و رنج و مشکلات آنها را به تصویر بکشد.
بامداد شروع حقوق مدنی، سه بانوی اهل میسیسیپی در شرف برداشتن قدمی اعجاب انگیز در زندگیشان هستند. یکی از این سه بانو «اسکیتر» 22 ساله است که به تازگی از دانشگاه به خانه برگشته و بزرگترین غصهی مادرش هم اکنون ازدواج اوست. بانوی دیگر خانومی دورگهی آمریکایی آفریقای حکیمی به نام «آیبیلین» است، او خدمتکاری است که به تازگی فرزندش را از دست داده. و بانوی سوم «مینی»، بهترین دوست آیبیلین است که به دنبال شغلی محترمانه میگردد. با اینکه این خانمها تفاوتهای بسیاری دارند اما دست سرنوشت آنها را با هم همراه می کند تا نقشهای محرمانه و حیاتی را پیش ببرند...
بامداد شروع حقوق مدنی، سه بانوی اهل میسیسیپی در شرف برداشتن قدمی اعجاب انگیز در زندگیشان هستند. یکی از این سه بانو «اسکیتر» 22 ساله است که به تازگی از دانشگاه به خانه برگشته و بزرگترین غصهی مادرش هم اکنون ازدواج اوست.....
اسکیتر (استون) در دهه 1960 در می سی سی پی واقع شده است ، دختری از جامعه جنوبی است که با تصمیم برای نویسندگی از دانشگاه برمی گردد ، اما وقتی تصمیم می گیرد با زنان سیاه پوست مصاحبه کند ، زندگی دوستانش - و یک شهر می سی سی پی را وارونه جلوه می دهد که عمر خود را صرف مراقبت از خانواده های برجسته جنوبی کرده اند. آیبیلین (دیویس) ، خادم خانه بهترین دوست اسکیتر ، اولین کسی است که در معرض دید دوستانش در جامعه سیاهپوست گره خورده است. علی رغم دوستی های طولانی زندگی اسکریتر در تعادل ، او و ابیلین به همکاری خود ادامه می دهند و به زودی زنان بیشتری برای گفتن داستان های خود روانه می شوند - و همانطور که مشخص شد
یک نویسنده مشتاق در طول جنبش حقوق مدنی دهه 1960 تصمیم می گیرد کتابی بنویسد که در آن دیدگاه خدمتکاران آفریقایی آمریکایی در مورد خانواده های سفیدپوستی که برای آنها کار می کنند و سختی هایی که آنها در زندگی روزانه متحمل می شوند را شرح دهد.
خدمتکار (به انگلیسی : The Help) فیلمی محصول کشور آمریکا در سال 2011 است که توسط تیت تیلور کارگردانی شده است. یک نویسنده در جنبش حقوق شهروندی سیاه پوستان در دهه 60 تصمیم میگیرد کتابی در مورد جزییات زندگی سیاه پوستان خدمتکار به سفید پوستان و نگاه آن ها به زندگی خانواده های سفید پوست که برای آن ها کار میکنند و سختی زندگی آن ها در آن روز ها بنویسد و …
آیبیلین کلارک یک خدمتکار میانسال آفریقایی-آمریکایی است که زندگی خود را صرف تربیت کودکان سفیدپوست کرده است و به تازگی تنها پسر خود را از دست داده است. مینی جکسون یک خدمتکار آفریقایی-آمریکایی است که با وجود مشکلات خانواده اش با پول و نیاز شدید او به شغل، اغلب کارفرمایانش را آزار می دهد.
دانلود فیلم The Help 2011 (خدمتکار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"راهنما" تلاشی خیرخواهانه برای آموزش فیلم مردم در مورد دوران حقوق مدنی در اعماق جنوب از طریق رابطه روابط بین خدمتکاران سیاه پوست و کارفرمایان زن سفیدپوست آنها است. نویسنده کاترین استاکت ، که کتابی را که خدمتکار بر اساس آن ساخته شده است ، یادآوری می کند که "کمک" سیاه پوستان نه تنها مجبور به تحمل تهدید به خشونت در نتیجه واکنش متجاوز نژادپرستان سفیدپوست بود که از سیاه پوستی جدید ناراحت است ستیزه جویی در جوامع جنوبی ، اما همچنین مجبور به مقابله با بسیاری از خشم ها در جبهه داخلی فروتن ، از جمله مجبور شدن به استفاده از حمام جداگانه در خانه های کارفرمایان زن سفیدپوست خود بود. هیل هولبروک ("شرور" اصلی فیلم) نه تنها این قانون را در خانه خود اجرا می کند و همسایگان نزدیک او را تحت تأثیر قرار می دهد بلکه از سیاستمداران محلی لابی می کند تا ابتکار نژادپرستانه وی در قانون تدوین شود.
گرچه ممکن است هیلی به عنوان "Cruella de Vil" استاکت ملودیاتیک باشد ، اما بدون شک جذاب ترین شخصیت در کل فیلم است. استاکت همچنین با الیزابت لیفولت ، کارفرمای نژادپرست Aibileen ، که شاید بیشتر از هیلری دافعه دارد ، رفتار خوبی دارد ، زیرا او خودآگاهی لازم برای درک اینکه مادر بی لیاقتی است را ندارد. گاهی اوقات ، استاكت حتی اظهار می دارد كه بعضی از خدمتكاران مظلوم ممكن است همه قطب نمای اخلاقی خود را منظم نداشته باشند. در یکی از جالب ترین صحنه های فیلم (به دلیل ابهام) ، یکی از خدمتکاران تقریباً از اتوبوس خارج شده و توسط پلیس به ظاهر نژادپرست و سرخ پوش دستگیر می شود. من می توانم صدای خشمگین تماشاگران را که ناگهان ساکت می شوند ، بشنوم ، وقتی مشخص شد که خدمتکار دستگیر شده کسی است که یک انگشتر الماس را که پشت یک کابینت در خانه یکی از کارفرمایان سفیدپوست افتاده بود ، سرقت می کند.
علی رغم تلاش اصیل استوکت برای بهم پیوستن جو نژادپرستی نهادی که در اوایل دهه 1960 در جنوب رواج داشت ، شخصیت اصلی او ، اسکیتر ، کاملاً ناهنجار است. گویی استاکت حساسیت مدرن امروزی خود را به اسکیتر نشان می دهد و از ما می خواهد باور کنیم که چنین شخصیتی در آن زمان وجود داشته است. اگر در اوایل دهه 60 لیبرال های سفید پوستی مترقی در جنبش حقوق مدنی شرکت می کردند ، آنها معمولاً از شمال می آمدند و اغلب با خشونت آشکار روبرو می شدند. داشتن چنین زن سفید پوستی مترقی از جنوب علت "کمک" مظلوم سیاه پوستان است ، چه رسد به ایجاد کتابی بر اساس مصاحبه با چنین زنانی ، به سادگی آرزوی نویسنده است. استوکت بدیهی است که سعی دارد با ایجاد شخصیت توهمی و "احساس خوب" اسکیتر ، مقصر خود را کاهش دهد. هیچ کتابی مانند "راهنما" هرگز در اوایل دهه 60 ظاهر نشده است و در آن زمان هرگز چاپ نشده است.
دلیل دیگری نیز دارد که "کمک" معنی کمی دارد. چرا "راهنما" هرگز با طرح اسكیتر موافقت می كند؟ آنها مطمئناً برای تلاش خود غرامت مالی کمی دریافت می کنند و در پایان ، آنها فقط خود را برای تلافی آماده می کنند. یک شخصیت در یک کتاب ممکن است در دهان زدن علیه کارفرمایی که آنها را مورد تحقیر نژادپرستانه قرار می دهد تا حدودی راضی باشد ، اما در دنیای واقعی (و به ویژه در عمق جنوب دهه 60) فرد نمی تواند "حرف نزند" ، مگر اینکه شخص بخواهد تنها منبع پشتیبانی خود را از دست می دهند. مطمئناً زنان سیاه پوستی وجود داشتند که به عنوان خدمتکار کار می کردند و می توانستند "حرف بزنند" و شغل خود را از دست بدهند ، اما پیشنهاد چنین گروه بزرگی از زنان برای مصاحبه به طور دسته جمعی موافقت کرد ، این یکی دیگر از تصورات "احساس خوب" استکه است!
در حالی که تمام آن مصاحبه های آبدار جمع آوری شده Stockett از "راهنما" ممکن است در کتاب کار کرده باشد ، داستان ها به صورت تلاوت خشک در فیلم The Help ظاهر می شوند. ما در واقع داستان دوشیزگان را از نظر بصری تجربه نمی کنیم - آنها صرفاً در طول مصاحبه ها به اسکیتر اطلاع داده می شوند. بدیهی است که فلاش بک ها در طول صحنه های مصاحبه کار نمی کردند زیرا تعداد صحنه های مصاحبه بسیار زیاد بود. مشکل بزرگ دیگر استوکت در مورد "راهنما" این است که او مجبور می شود شخصیت های اصلی "راهنما" خود را روی پایه قرار دهد. بله آیبیلین و مینی قربانی هستند اما آیا آنها هیچ غلطی نمی کنند؟ اگر "راهنما" واقعاً از دیدگاه آنها گفته می شد شاید داستان جالب تری بوده باشد. متأسفانه Stockett قادر به زنده كردن دنیای Help نیست - آیا آنها واقعاً یك داستان عقب دارند؟ (بهترین چیزی که به دست می آوریم کنایه از شوهر "بد دهن" مینی است که هرگز روی صفحه ظاهر نمی شود). یا اینکه همه چیز با رابطه آنها با جهان سفید تعریف می شود؟
استوکت با ارائه داستان سرایی شبیه به یک "quid pro quo" کاملاً نامناسب ، به فرم ملودراماتیک متوسل می شود. شما هیللی شیطانی خود را دارید و پس از آن باید با Cecelia Foote مهربان و مهربان مقابله کنید ، شخصیت باورنکردنی دیگری که برای اثبات اینکه سفیدپوستان در آن دوران بد نبوده اند طراحی شده است. حتی شارلوت ، مادر اسكیتر ، باید تحت درمان كوكو استوكو قرار بگیرد (شارلوت هنگامی كه برای كنارآوردن اعضای باشگاه نژادپرست خود خدمتكار خانواده محبوب خود كنستانتین را تبعید می كند ، هیل را هانلی كانال می كند). br />
از همه بدتر شخصیت های مرد استاکت هستند که عملاً در فیلم The Help وجود ندارند. من یک ثانیه هم خریداری نکردم که اسکیتر واقعاً جذب این دوست پسر شده و مدتی با او بیرون رفته است. آیا او از ابتدا نمی فهمید که او نژادپرست است و هیچ ارتباطی با او ندارد؟
آیا برای کسانی که علاقه مند به داشتن تصویری بهتر از زندگی سیاه در دوران حقوق مدنی هستند ، آیا می توانم عکس کلاسیک 1964 ، "هیچ چیز جز یک مرد" را توصیه کنم؟ به نظر می رسد که "راهنما" فقط نشان می دهد که سفیدپوستان بیش از آنچه که باید به خاطر کمک به سیاه پوستان در تلاش برای برابری اجتماعی و عدالت دریافت کنند ، اعتبار بیشتری دارند.
دانلود فیلم The Help 2011 (خدمتکار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
راهنما یکی از فیلمهای بسیاری است که در دهه 60 پخش می شود و به موضوعاتی مانند تعصب و نژادپرستی شامل جدایی بین سفیدپوستان و آفریقایی آمریکایی ها در جکسون ، می سی سی پی می پردازد ، اما با همان مضامین نیز امروزه در جامعه مطرح است ، حتی در اینجا سنگاپور به ویژه ، با صحبت های اخیر و تمرکز بر روی مسئله کمک های خانگی و نگرش ما نسبت به خدمتکاران خانگی که به دلایل مختلف بسیاری از آنها کار می کنند ، که در مراقبت از کودکان و سالخوردگان و همچنین نگه داشتن خانه در حالی که بقیه بزرگسالان هستند ، کمک می کنند. در کارهای اقتصادی عمیق هستند در حالی که نژادپرستی به طور کلی در اینجا کنترل می شود ، حوادث ناگوار رخ می دهد که هر از چند گاهی رخ می دهد ، بنابراین واضح است که ما از این مسئله چشم پوشی نمی کنیم و همیشه افرادی هستند که عدم تحمل را انتخاب می کنند.
نژادپرستی در آن زمان بارزتر شد ، به ویژه در آن دوره فیلمبرداری ، داستان بر اساس یک کتاب پرفروش بین المللی نوشته شده توسط کاترین استاکت ، و در اینجا ما ملزم به شناسایی موارد برجسته به ویژه در داستان های ترسناکی هستیم که با توجه به برای درمان کمک های خانگی ، موارد سو abuse استفاده ای که باعث می شود شما بنشینید و تعجب کنید که چرا ما قادر به چنین اقدامات غیرانسانی هستیم. و از همه بدتر ، ریاکارانه ، قرار دادن جبهه ای دروغین برای جامعه است ، در حالی که در پشت درهای بسته کاملاً مثل شیطان رفتار می کند. نتیجه نهایی این است که ، ما همه انسانها هستیم و با آرزوی یک زندگی راحت و پر از عشق ، با سقف بالای سر ، غذا و جامعه ، آرزوها و رویاهای مشابهی را به هر رنگ پوست ، زبان و مکانی که از آن هستیم ، داریم. در زمان نیاز می توانیم به دوستان و خانواده خود مراجعه کنیم.
به همین دلیل خدمتکار دارای مضامین و داستانی تند و تامل برانگیز است که موضوع را فریاد می کشد ، به ویژه برای آن دسته از افراد کم تحمل بسته بندی شده که باید این را تماشا کنند و تأمل کنند. اما استون در نقش اوژنیا "اسكیتر" فلان ، یك روزنامه نگار مشتاق كه به خانه برگشته است و تنها درك كرده است كه گروه همسالانی كه با آنها بزرگ شده اند ، در حال گذراندن اوقات فراغت سطحی هستند ، چیزهای زیادی می گویند ، اما هیچ معنی ندارند. و علی رغم تمام رفتارهای نادرست آنها در رفتار بیرحمانه با یکی از خود به عنوان یک اخراج اجتماعی (جسیکا چستین از درخت زندگی) ، به یک دلیل نه تنها هیل (بریس دالاس هوارد) می داند ، چه چیزی بیشتر از خدمتکاران خانگی آنها که مجبورند با آنها شعار بزنند کارها ، آن مادر جانشین برای بچه هایشان باشد ، با آنها تماس بگیرند ، و به آنها نگرش ، چوب و تهدید کیسه داده می شود؟
با توجه به تنش موجود در طول زمان ، هیچ کاری نیست تعجب می کند که اسکیتر می خواهد مشکلات راهنما را برجسته کند و صدایی برای آنها فراهم کند ، بدون شک به عنوان یک بلیط برای جاه طلبی های روزنامه نگاری او برای شروع کار در نیویورک خدمت می کند ، همه با سکوت سنگی مواجه شدند ، تا زمانی که Aibileen Clark (ویولا دیویس) تصمیم گرفت كه كافی است ، و شروع به گفتگوی اسكیتر به عنوان ماده تحقیقاتی ، دیدگاه و دیدگاه وی در مورد چگونگی كمك به آمریكایی های آفریقایی تبار در خانوارهای سفیدپوست كرد. و علاوه بر دیدگاه Aibileen ، دوست او مینی جکسون (اکتاویا اسپنسر) نیز درگیر شد ، و هر دو طیف گسترده ای از گزارش های صمیمانه خوب و بد را نشان می دهند ، هرچند که عمدتاً منفی هستند ، با درک ضمنی با اسکیتر که نمی توان آنها را ارجاع داد به طور مستقیم.
این یکی از فیلمهای قدرتمندی است که جنبه زشت بشریت را می گیرد و چهره ما را به ما نشان می دهد ، تا مقابله کند که چگونه برخی از ما بیرحمانه رفتار می کنیم ، و آنچه قوای بین ما باید انجام دهند برای کمک به کسانی که ضعیف هستند یا مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. کارگردان تیت تیلور ، که فیلمنامه را نیز نویسندگی کرده است ، بر روی داستانهایی ساخته می شود که در اطراف خانواده هایی که آیبیلین و مینی خدمت می کنند ، از آنها مانند یک خاک گرفته تا ایجاد دوستی های محکم با برخی از افرادی که می شناسند و خدمت می کنند ، مانند سلیا فوت (جسیکا چستین) ) ، به عنوان یک یادآوری در مورد اینکه چگونه هرگز نباید کتابی را از روی جلد آن قضاوت کنیم ، زیرا وقتی شخص سرنوشت خود را به دلیل داشتن رنگ پوست خاص به او تحویل می دهد ، کاملاً مرتبط است. ممکن است فکر کنید که این ممکن است یک فیلم سنگین با تمام جدیت خود باشد ، اما به من اعتماد کنید به اندازه کافی لحظه های سبک قلب ، حتی قلب گرم کننده وجود دارد که در همه جا پراکنده شده است ، هرچند با لحظات ترس متعادل است که شما را برای شخصیت ها از ذهنیت اوباش نگران می کند می تواند به هر چیزی منجر شود.
اما استون به طور معمول شخصیت های دمدمی مزاجی را بازی می کند ، بنابراین این فرصت مناسبی برای او بود تا در درام جدی تری بدرخشد که به اندازه کافی انجام می دهد. اما وی توسط ویولا دیویس و اوکتاویا اسپنسر بزرگ شد ، اولی که یک وقار آرام را برای نقش خود به ارمغان آورد که فقط احترام می خواهد ، و دومی کمیک به عنوان یک واقعاً سخنگو است ، و داستان او احتمالاً بیشترین است لمس کردن در فیلم The Help ، با یکی از جالب ترین و خنده دار شدن در نیمه آخر. برایس دالاس هوارد نیز نقش خود را به عنوان آنتاگونیست هیل در فیلم The Help داشت ، و اگر فکر می کنید که او فقط قادر به بازی در نقش دو کفش است ، دوباره فکر کنید همانطور که او می تواند به طرز قانع کننده ای بازی کند ، اما سیسی اسپاچک در نقش مکمل هیل بازی می کند مادر.
راهنما به ما یادآوری می کند که چگونه شخص باید ترس و شجاعت داشته باشد تا بتواند تغییرات جامعه یا جامعه بزرگتری را که در آن خدمت می کنیم ، برطرف کند ، بدون این که همه فقیرتر از این باشیم. ممکن است تقریباً 2 و نیم ساعت طول بکشد ، اما هر لحظه ارزش این را دارد که فقط ببینید که چگونه یک نبرد پر سر و صدا انجام می شود و هر بار قدم های کودک برداشته می شود تا از موانع موجود بر سر راه شخصیت ها عبور کند. تضمین شده است که به لطف مواد فیلم خواهید خندید و گریه خواهید کرد ، و یکی از مدعیان حضور در میان فیلم های محبوب امسال من است. بسیار توصیه شده!
دانلود فیلم The Help 2011 (خدمتکار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تعدادی فیلم درباره جنوب عمیق در دوران حقوق مدنی وجود داشته است که عمدتاً («می سی سی پی سوزاندن» و «ارواح می سی سی پی» نمونه هایی هستند) که بر مبارزه سیاسی برای برابری تمرکز دارند. «کمک» یک فیلم اخیر است که رویکردی کمی متفاوت به این دوره ارائه میکند و بر رابطه بین سفیدپوستان جنوبی و خدمتکاران سیاه پوستشان متمرکز است.
یوجنیا "اسکیتر" فیلان یک زن جوان سفیدپوست از خانواده ای ثروتمند در جکسون، می سی سی پی است. او جاه طلبی دارد که در نویسندگی و روزنامه نگاری حرفه ای بسازد، و قصد دارد کتابی درباره تجربیات خدمتکاران سیاه پوست (که به آنها "کمک" می گویند) بنویسد که برای خانواده های سفیدپوست کار می کنند. بر خلاف بسیاری از دوستانش، اسکیتر در مسائل نژادی یک لیبرال است و از دیدگاه های متعصبانه ای که شنیده است زنان سفیدپوست دیگر اغلب آشکارا در مقابل خدمتکاران سیاه پوست خود بیان می کنند، وحشت زده می شود. او امیدوار است که کتابش به افشای این نوع تعصب کمک کند، اما متوجه می شود که هیچ خدمتکاری حاضر به مصاحبه نیست.
اما در نهایت دو خدمتکار به نام های آیبیلین کلارک و مینی جکسون جلو می آیند. هر دو دلیل خوبی برای نارضایتی از کارفرمایان خود دارند، به خصوص مینی که نه تنها اخراج شده بلکه به دروغ متهم به دزدی نیز شده است. هیلی، کارفرمای مینی، فردی بسیار ناخوشایند است، و وسواس زیادی برای مجبور کردن خدمتکاران سیاه پوست به استفاده از سرویس های بهداشتی جداگانه از خانواده هایی که برای آنها کار می کنند، دارد. دلیل واقعی اخراج مینی این بود که او به جای استفاده از توالت بیرون در هنگام طوفان از حمام داخلی خانواده استفاده می کرد. (یک چیز را من هرگز نفهمیدم که چرا افرادی مانند هیلی، که بدیهی است از همه سیاه پوستان بدش می آید، صرفاً یک خدمتکار سفیدپوست را استخدام نکردند؛ شاید آنها نتوانستند هیچ زن سفیدپوستی را بیابند که مایل باشد با دستمزد پایینی که خدمتکاران سیاهپوست داشتند کار کنند. پرداخت شده).
برخی از فیلمهای با مضمون «حقوق مدنی» که نمونه آن «سوختن میسیسیپی» است، بازیگران مردی دارند، اما «کمک» بسیار یک «فیلم زنانه» است با تمام نکات اصلی. نقشها، هم قهرمانها و هم شخصیتهای شرور، توسط زنان بازی میشوند. تلاشی برای دوست پسر دادن به اسکیتر وجود دارد، اما دوستی کوتاه آنها - هرگز واقعاً سزاوار نام "عاشقانه" نیست - زمانی که او کتاب او و دیدگاه های او را در مورد سوال نژاد تأیید نمی کند، از بین می رود. با این استثنا، همه بازیگران مرد نقش های بسیار فرعی را بازی می کنند.
به استثنای برایس دالاس هاوارد از «دهکده» و ویولا دیویس که در «تردید» مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد، اکثر بازیگران زن نقش اول فیلم چهرههایی بودند که قبلاً هرگز آنها را ندیده بودم. (باید اعتراف کنم که هاوارد را نشناختم، اینجا سبزه است، هرچند معمولاً یک مو قرمز است). من میدانم که جسیکا چستین در سال 2011 هفت فیلم بلند ساخته است - میزان کار بسیار قابل توجهی برای یک بازیگر زن مدرن - اما این تنها فیلمی است که من تاکنون دیدهام. چستین نقش سلیا فوت، تنها متحد اسکیتر در میان زنان خانه دار جکسون را بازی می کند. اگرچه شوهر سلیا از نخبگان ثروتمند شهر است، اما خودش از طبقه کارگر است، به این معنی که امثال هیلی او را به عنوان زباله سفید فقیری که از خودش بالاتر است تحقیر می کنند. اگرچه از نظر تاریخی بسیاری از سفیدپوستان فقیر به اندازه افراد ثروتمند نژادپرست بودند، اگر نه بیشتر، تجربه سلیا از قرار گرفتن در معرض تعصب، او را به یک کارفرمای لیبرال تر تبدیل می کند. (مینی پس از اخراج توسط هیلی برای او کار می کند).
چستین یکی از چندین بازی عالی خدمتکار است. بقیه از اما استون در نقش اسکیتر، دیویس (اینجا حتی بهتر از او در «تردید») در نقش آیبیلین و اکتاویا اسپنسر در نقش مینی تیز زبان، زنی که مصمم به مبارزه با تعصب است، می آیند. (اسپنسر برنده اسکار "بهترین بازیگر نقش مکمل زن" شد).
من دوتا انتقاد به فیلم دارم. هاوارد در نقش هیلی، مانند برخی دیگر از بازیگران زن که نقش پیشروهای جامعه فضول را بازی میکنند، شخصیت خود را بیش از حد به عنوان یک کلیشه تک بعدی، یک عوضی فضول طبقه بالای جامعه بازی میکند. طرح فرعی مربوط به کیک شکلاتی مینی به نظر نامناسب به نظر می رسید، نوعی طنز مبتذل که بیشتر در یک فیلم کمدی هولناک برادران فارلی وجود دارد تا در یک فیلم ظاهراً جدی. با این حال، من با انتقاد برخی موافق نیستم که خدمتکار سیاهپوستان آمریکاییها را تحقیر میکند و نشان میدهد که آنها برای رهایی خود به سفیدپوستان وابسته هستند. این شخصیتهای سیاهپوست در اینجا هستند که شجاعت واقعی را در رساندن شرایط کاری خود به اطلاع عموم از خود نشان میدهند، بسیار بیشتر از Skeeter. او خطری بدتر از از دست دادن دوستی چند نفری ندارد که در وهله اول هرگز به آنها اهمیت نداده است. آنها در خطر از دست دادن شغل و معیشت خود و احتمالاً خشونت نژادپرستان سفیدپوست هستند.
علیرغم انتقادهایم، احساس کردم که در کل «کمک» فیلمی عالی بود - فیلمی خوب و از نظر احساسی. درام انسانی راضیکننده با چند بازی بازیگری قدرتمند، و نمایشی که نور جالبی را بر این دوره از تاریخ آمریکا میتاباند. 8/10
دانلود فیلم The Help 2011 (خدمتکار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
دیشب رفتم و The Help را دیدم.
باید بگم که خیلی شگفت زده شدم. به اندازه «سمت کور» توهین آمیز نبود (الا بزرگ، بی سواد، قوی مثل گاو، وفادار، ساده لوح، دلقک نجات یافته توسط یک کاریکاتور ناجی مسیحی سفیدپوست) اما داستان کلی بسیار ضعیف بود.
بازی خوب است، اما من از خدمتکار ناراحت بودم. این کاراکتر «امید سفید بزرگ» را برمیانگیزد، زیرا خدمتکاران تنها از طریق لیبرالیسم و خوبی یک شخصیت جوان سفیدپوست دور هم جمع میشوند. پیام آن برای آینده نیز نگران کننده است. برای مثال، در پایان، یک زن و شوهر سفیدپوست به یکی از خدمتکارها پیشنهاد رستگاری میدهد که به او این اطمینان را میدهند که تا آخر عمر او خدمتکارشان باشد... معاملهای که باعث میشود چشمانش از خوشحالی گشاد شود. در همین حال، شخصیت اصلی سفیدپوست به مراتع سرسبزتر خارج از محدوده شهرش می رود.
کاریکاتورهای ناراحت کننده ای نیز وجود دارد...مثل یک شخصیت "مامی" که وقتی در مورد چگونگی صحبت می کند، چشمش مه آلود می شود. سرخ کردن مرغ به او احساس خوبی در درونش می دهد.
من فکر می کنم آنها در به تصویر کشیدن "جنوب خوشگل های جنوبی" (با توجه به اینکه من خودم از جکسون هستم) بسیار خوب بودند. آنها بیشتر مضحک، خرده پا و سرد بودند... که به درک من، واقعاً همینطور بود. لحظات کمدی خوبی را رقم می زند.
این یک فیلم "امن" است... هیچ خشونتی وجود ندارد و تهدید به خشونت خیلی فوری یا نزدیک احساس نمی شود. نژادپرستی آن روز شبیه یک مرد دانای کل به نظر می رسد... و مردان سفیدپوست در فیلم The Help همگی در نوری بی تفاوت به تصویر کشیده شده اند که "آنها می توانند کمتر اهمیت دهند"... که بسیار باورنکردنی به نظر می رسد. و مردان سیاه پوست یا متجاوز بودند، مطیع یا پیام رسان... منظورم این است که یک مرد سیاهپوست مجرد و قوی نبود؟
نکته غم انگیز واقعی در مورد خدمتکار چیزی است که در مورد پیشرفت سیاهان در هالیوود می گوید. من امسال نقشهای «واقعی» برای زنان سیاهپوست را ندیدهام... و این گویای این است که پروژهای که همزمان بیشترین زنان سیاهپوست را استخدام میکند، پروژهای است که همه آنها باید نقش خدمتکار را بازی کنند. حتی در تریلر نمایش داده شده قبل از خدمتکار برای "دزدی از برج"، گابوری سیدیبه (از "گرانبها") نقش یک خدمتکار را بازی می کند ... که توسط ادی مورفی در نقش یک محکوم با دانش تخصصی در مورد سرقت تکمیل شده است. بنابراین، سیاهپوستان یا تابع هستند، جنایتکار، دلقک های کمدی... یا همیشه حاضر "دوست سیاه پوست". استثنا از این قاعده، معدود سیاهپوستانی هستند که بهعنوان «سیاهپوست» شناخته میشوند... به عنوان مثال. ویل اسمیت، هالی بری و بیانسه.
بسیاری از سفیدپوستان نمیدانند که چرا سیاهپوستان نسبت به نمایشهایشان در فیلم The Help حساس هستند...اما سفیدپوستان باید بدانند...شما تصاویر زیادی برای انتخاب دارید. با این حال، ما بسیار کمی داریم. تصور کنید بچههایتان را به سینما ببرید... و افرادی که شبیه آنها هستند، معمولاً مات و مبهوت، حاشیهنشین، تابع یا کمدی هستند. این واقعیتی نیست که سفیدپوستان همیشه باید بپذیرند، با آن سازگار شوند یا به آن بپردازند. این بازی کارت مسابقه نیست...چون وقتی زندگی شما این است هیچ کارتی برای بازی کردن وجود ندارد.
مادبزرگ من خدمتکار بود، مانند این زنان در فیلم The Help. او هر روز برای خانواده فروشنده ماشین محلی سر کار می رفت... کارهای خانه را انجام می داد، غذای آنها را می پخت و از بچه هایشان مراقبت می کرد و با پرداخت 5 دلار در روز از آنها مراقبت می کرد. او درآمد خود را با اتو کردن لباس های سفیدپوستان از شهر تکمیل می کرد. او 10 کودک را بزرگ کرد و در تلاش های جنگ در خانه کمک کرد. در حالی که فیلمی مانند «کمک» به او صدایی میدهد، امید به بهتر شدن اوضاع را نیز از او سلب میکند. از این گذشته، یکی از خدمتکارها شغل خود را رها می کند، حتی اگر گزینه های او بسیار محدود است و با کمک به اسکیتر امنیت خود را به خطر انداخته است... خدمتکار دیگر موقعیتی را می پذیرد که خدمتکار مادام العمر یک زوج دیگر باشد و سپس شوهر بدسرپرست خود را ترک می کند. و خدمتکار سومی که می شناسیم در زندان در حال پوسیدن است. تنها افرادی که آینده بهتری دارند شخصیت های سفیدپوست هستند...اسکیتر به نیویورک می رود. سلیا یاد می گیرد که چگونه آشپزی کند و از طریق "عقل" خدمتکارش، یاد می گیرد که چگونه با شوهرش ارتباط برقرار کند و ارزش خود را افزایش دهد. کودک سفیدپوست جوانی که ویولا بزرگ میکرد ممکن است یک "فرصت مبارزه" پیدا کند زیرا ویولا به مادرش میگوید که یکی را به او بدهد. و هیلی ممکن است در واقع به فرد بهتری تبدیل شود که در نهایت خطای روش خود را آموخته است.
در نهایت، یک قسمت وجود دارد که واقعاً کل خدمتکار را برای من خلاصه می کند. در یک نقطه، اسکیتر پشت میز ویولا دیویس نشسته است. او از او میپرسد که آیا تا به حال میخواهد به جای خدمتکاری، کار دیگری انجام دهد؟ ویولا دیویس سر تکان می دهد... و اسکیتر هرگز از او سوال نمی کند که می خواهد چه کار کند. احساس من این بود که او نپرسید چون بی ربط بود...بی ربط به داستان و واقعیت آن زمان. زنان سیاهپوست انتخابی نداشتند، بنابراین دلیلی برای صحبت از رویاهایی وجود نداشت که هر دو میدانستند خالی هستند.
در مجموع، فکر میکنم خدمتکار تلاش خوبی است برای آنچه که بود، و کرکی برای چیزی که نبود.
دانلود فیلم The Help 2011 (خدمتکار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگر خدمتکار کاملاً تخیلی بود و هیچ ربطی به واقعیت نداشت، باز هم ارزش دیدن بازیهای خوب و ارزشهای تولید را داشت - حتی اگر برخی از زنان جوان سفیدپوست به «گوتیک جنوبی» نزدیک شوند.
اما این داستان تخیلی نبود - حداقل، تصویر جامعه جنوبی نبود. همانطور که تماشا می کردم، مدام به شهر کوچک کارولینای جنوبی در دهه 1950 بازمی گشتم، جایی که بزرگ شدم. یادآوری اینکه در آن زمان چگونه با سیاه پوستان رفتار می شد - که آنها را دوست داشتند و در عین حال "در جای خود نگه می داشتند" تکان دهنده و ناراحت کننده بود. محله ما همه طبقه متوسط بود و هر خانواده یک خدمتکار داشت. پسرهای هم سن و سال من زیاد بودند، ما به خانههای یکدیگر سر میزدیم و هر خدمتکاری را به اسم کوچک صدا میزدیم. یکی حتی یک تیم بیسبال برای پسران سفیدپوست کوچک راه اندازی کرد، که پاداش او بازدید از کلان بود.
خدمتکار ما به مادرم کمک کرد آشپزی کند و تمیز کند. یکی از والدینم هر روز او را بلند میکرد و به خانه میبرد - و او روی صندلی عقب سوار میشد. او ناهار خود را در آشپزخانه ما خورد - بدون اینکه اجازه داشته باشد از ظروف ما استفاده کند. یادم می آید که با انگشتانش غذا می خورد. یادم نمی آید که او را دیده باشم که از حمام ما استفاده کند. در طول فیلم به این موضوع فکر کردم و واقعاً نمیتوانم کارهای او را به یاد بیاورم، یک شکاف خجالتآور در حافظه.
من به یاد دارم زمانی که پدرم بیکار بود و خدمتکار ما مجبور شد سه روزه شود. یک هفته. در واقع گریه کردم؛ او یکی از اعضای خانواده ما بود. هنگامی که صحبت در مورد حقوق مدنی در اواخر دهه 1950 شروع شد، مادرم از خدمتکار ما به خاطر "خوشحالی" عصبانی شد. و همینطور پیش رفت. ما در سال 1961 به فلوریدا مرکزی نقل مکان کردیم، جایی که هیچ خدمتکاری وجود نداشت.
با خدمتکار به گذشته سفر کنید. این کاملا واقعی است و من آن را به شدت توصیه می کنم.
دانلود فیلم The Help 2011 (خدمتکار) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
همسرم اخیراً رمان منبع را خوانده بود و بیشتر مشتاق دیدن این اقتباس سینمایی بود، به علاوه من علاقه شدیدی به جنبش حقوق مدنی ایالات متحده دارم و به همین ترتیب مشتاق دیدن آن بودم. شاید درک بهتر برخی از نکات ظریف به آمریکایی بودن کمک کند، اما من اساساً این را یک داستان احساساتی و بیش از حد حمایتکننده، با طنیناندازی به اندازه یک قسمت از «والتونها» یا «خانه کوچک در دشت» یافتم. ایده اصلی دختر دانشگاهی که تجربه زندگی شهری خود را می نویسد و باعث ایجاد جنجال می شود، قبلاً در "پیتون پلیس"، آن قطعه سینمایی تاریخی اما بسیار تزئین شده از اپرا استفاده شده بود، که برای من تقریباً در سطحی است. فیلم به دست آورد.
علاوه بر این، یکی از خطوط اصلی داستان (در رابطه با "هدیه" آلوده یک پای) بلافاصله به دلیل صحنه مشابهی که از آن به یاد آوردم، برایم آشکار شد. مجموعه تلویزیونی "ریشه ها" در دهه 70، که به طور جامع و واقع بینانه به موضوع بزرگ اینجا پرداخت. صحنههای اپیزودیک زیادی وجود دارد که جزر و مد مبارزه «کمکها» برای پذیرش را نشان میدهد، با برخی از درجهایی که از رویدادهای واقعی و واقعی در زمان واقعی مانند قتل مدگار اِورز در روایت وجود دارد، اما من احساس کردم که کارگردانی به فضای دنج و درام واقعی کمی در سرتاسر احساس میشد.
به همین ترتیب، تقریباً همه بازیگران احساس میکردم که بازی نمایشی و سطحی است، در واقع هیچکس واقعی نبود و من نتوانستم با شخصیتها درگیر شوم. ترسیم زمان و مکان عالی است، اما دانشآموزان این دوره که به دنبال بینش و ارتباط عاطفی با این قسمت شرمآور تاریخ مدرن آمریکا هستند، باید «ریشهها» را بخرند یا اجاره دهند. اوه و مطمئن شوید که در انتها به سرعت از صندلی خود خارج شده اید تا از پخش قدرت تصنیف بیش از حد مری جی بلایج بر سر عناوین پایانی خودداری کنید که تنها به قطع ارتباط در اینجا می افزاید.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.