داستان «عطش مبارزه » در آینده رخ می دهد. در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان ۱۲ منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، از هر منطقه پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبای شان از منطقه های دیگر مبارزه کنند، در حالی که کل مراحل مبارزه از تلوزیون برای مردم پخش شده و در نهایت کسی برنده می شود که تنها فرد زنده مانده در این رقابت باشد. «کتنیس اوردین» داوطلب میشود تا به جای خواهر کوچکترش که از منطقه آنها برگزیده شده، به مبارزه برود.
در آینده ی دور حاکمی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان ۱۲ منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبایی از مناطق دیگر مبارزه کنند. یا این حال «کتنیس اوردین» داوطلب میشود تا به جای خواهر کوچکترش که از منطقه آنها برگزیده شده، به مبارزه برود.
داستان « عطش مبارزه » در آینده رخ می دهد. در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان 12 منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با یکدیگر مبارزه کنند و در نهایت کسی برنده می شود که تنها فرد زنده مانده در این رقابت باشد!...
کتنیس اوردین داوطلبانه جای خواهر کوچکترش را در بازی های گرسنگی می گیرد: مسابقه تلویزیونی که در آن دو نوجوان از هر یک از دوازده ناحیه پانم به طور تصادفی برای مبارزه تا سرحد مرگ انتخاب می شوند.
داستان فیلم در آیندهای نچندان دور رُخ میدهد، در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان 12 منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، از هر منطقه پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبای شان از منطقه های دیگر مبارزه کنند، در حالی که کل مراحل مبارزه از طریق تلویزیون برای مردم ...
دانلود فیلم The Hunger Games 2012 (عطش مبارزه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شروع فیلم بسیار واضح است ، با دختربچه ای کوچک که از هوش و ذکاوت ترسیده است و هیچ مشکلی در بازی های گرسنگی ندارد ، به احتمال زیاد خواهر کوچک بازیگران اصلی بدیهی است که او قصد دارد جای او را بگیرد. حتی کمتر تعجب آور است که ما می فهمیم پسری که با او می رود احساساتی به او وارد شده است.
با گذشت 1 ساعت و 15 دقیقه از وودی هارلسون به اندازه کافی باورپذیر نیست زیرا یک الکلی خام قلب نرم می شود ، بسیاری از شام های بی معنی ، هیاهوی زیادی برای شرکت کنندگان در این مسابقه که از آنها چیزی نمی دانیم ، هیچگونه سیاست و توضیحی درباره اینکه بازی های گرسنگی در واقع چیست یا چطور شکل گرفته است ، و پیام اساسی افتضاحی که برای بینندگان ارسال شده است. "فقط خودت باش ، اما آنچه را همه انتظار دارند انجام بده!" کتنیس از سختی به یک بازمانده ضعیف و خواب آلود تبدیل شد.
آیا هنوز حوصله ندارید؟ بنابراین ، آنها به بازی های گرسنگی پرتاب می شوند ، و هیچ مطلبی وجود ندارد. تنها کسی که می دانید آنجاست کتنیس و پسری است که با او آمده است. بقیه شرکت کنندگان که نمی شناسید ، به سختی سرنخی از توانایی آنها دارند ، به هر حال بیشتر آنها در آغاز می میرند. کتنیس برای چرت زدن از کشتار اولیه فرار می کند. سپس او بیشتر چرت می زند. در نقطه ای از آبی ، او خود را در میان عذاب آتشین می بیند ، با گلوله های آتش به سمت او پرتاب می شود ، او به سختی زنده می ماند. خوب ، برای او خوش شانس بود ، اگرچه هرگز به ما گفته نشد. او حامیانی دارد که او را نجات می دهند ، با کمک مونتاژی خاموش از وودی هارلسون که با یک عده از افراد بد لباس لباس می خندد. او با داروی فوق العاده شفا نجات می یابد! او چرتهای بیشتری می زند.
بعداً ، متوجه می شویم پسری که به او حمله می کند با آخرین احمقها تیم می شود ، به دلایلی ، در بازی ای که فقط یک نفر زنده مانده است ، آنجا هستند افرادی که به صورت گروهی سفر می کنند. باشه؟ چرا؟؟؟ آنها سعی می کنند او را بکشند ، سپس رها می کنند و می خوابند. کت دوست جدیدی پیدا می کند که به نظر می رسد باهوش ترین ، متخصص گیاهی است. او به او می گوید یک دسته از حشرات را روی آنها بینداز. سپس در حالی که دیدن او برای از بین بردن اندام درخت برای همیشه طول می کشد ، به ما گفته می شود این حشرات شیطانی و خطرناکی هستند که شما را خواهند کشت. چقدر راحت! او چند بار گزیده می شود و به راحتی با تیر و کمان دختری را می کشد ، اتفاقی که او برای این کار متخصص است. چه خوش شانس! خیلی بد است که او توسط این حشرات گزیده شد ، حالا او می خواهد چرتهای بیشتری بزند و به نوعی نجات یابد ... توسط یک دختر کوچک که داروهای گیاهی را می داند. کاش می دانستیم! معلوم می شود که آنها دوست خوب هستند ، چه تعجب آور است. خوب ، بعد از خیلی چیزهای خسته کننده تر ، از اینکه هیچ چیز راجع به چه چیزی نمی دانند ، آنها به طور تصادفی تصمیم می گیرند که بفهمند که متوسطها چه هستند.
به نظر می رسد ، آنها همه لوازم را جمع کردند و به نوعی یک دسته از مین های زمینی را برای محاصره این توده پیدا کرد. باشه؟ چه کاری قرار است انجام شود؟ ظاهراً ، برخی از دختران در گروه آنها نیستند ، او با مهارت از هر مین زمینی طفره می رود و با چیزی فرار می کند. بنابراین ، به جای جمع آوری برخی از لوازم ، کتنیس آن را منفجر می کند. سپس ... فرار می کند! کتنیس و کف دست کوچک او یکدیگر را پیدا می کنند ، اما مورد حمله قرار می گیرند ، کت به سرعت از پرتاب نیزه طفره می رود و مهاجم را با یک تیر می چسباند. مهاجم فوراً می میرد. اما متوجه می شود دختر کوچک بیچاره توسط نیزه بزرگ گیر کرده است. مگر اینکه برای همیشه مرگ او لازم باشد ، ما چیزی در مورد این شخصیت نمی دانیم ، بنابراین اهمیتی نمی دهیم ، بنابراین مرگ طولانی احمقانه است.
خوب ، کت تنها فرار می کند و پسرش را پیدا می کند که به او فشار می آورد. به دلایلی که گفته نشده او دیگر در این گروه نیست و به نوعی به شدت آسیب دیده است. بسیار خوب ، آنها پس از مدت طولانی سرگرم می شوند و سپس غاری را پیدا می کنند که برای ادامه کار طولانی تر طول می کشد. او تصمیم می گیرد که برای تهیه لوازم خود به تنهایی خاموش شود و دختری به او حمله می کند که کشتن او مدت زیادی طول می کشد ، اما پسر دیگری از آب نجات می دهد Katniss ... کاملاً بدون هیچ دلیلی ، و سپس ... فقط او را تنها می گذارد! در یک بازی که فقط یک نفر زنده می ماند ، با فرصت مناسب برای تغییر شانس به نفع خود ... فقط او را تنها می گذارد! او برمی گردد ، زمان بسیار بیشتری می گیرد و می فهمد فقط یک نفر مانده است؟ واقعاً؟ با تشکر از اینکه برخی از اقدامات را به ما نشان دادید ... اما به هر حال آنها غار را ترک می کنند ، و بازی Hunger Game ... فناوری ها ، یا افراد IT یا هر آنچه که هستند ، دسته ای سگ را آزاد کنید که واقعا بزرگ و پر از عضله هستند. کت و دوست پسرش OUTRUN همه آنها را به یک سکوی فلزی عظیم که در آن حیوانات تشنه خون احاطه شده اند ... که می توانند به راحتی پرش به بالای سکو کنند ... نکنند. در عوض آخرین پسر ، هر کسی که باشد ، خونین است و به نظر می رسد به سختی قادر به حرکت است ، هر دو نفر را از بین می برد. نحوه برخورد او با سگها فراتر از من است ... اما هر کسی که می تواند این کار را انجام دهد باید شگفت انگیز باشد ، تا اینکه ، کت با یک تیر به دست او شلیک می کند. این باعث می شود که او زمین بخورد و توسط سگ ها خورده شود. اما کت برای او متأسف است ، و او را از بدبختی خارج می کند.
بعد از این ، هیچ چیز قابل توجهی وجود ندارد. هیچ کس چیز مهمی را نمی گوید و هیچ کس اهمیتی نمی دهد ، آنها فقط آرزو می کنند که پایان یابد ، زیرا آنها واقعاً نمی دانند چه اتفاقی افتاده است. آنها واقعاً کسی را جز کت نمی شناسند ، دونالد ساترلند ظاهری بی معنی و بی ادبانه نشان می دهد ، و راه می افتد و اعتبارات اوج می گیرد.
دانلود فیلم The Hunger Games 2012 (عطش مبارزه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اسپویلرهای فیلم های چندگانه در داخل.
در اواسط فیلم ، احساسی ترین لحظه ، در ردیف خود به راست چرخیدم و متوجه زنی شدم که گریه می کرد. فقط در عرض یک دقیقه که به چندین نفر تبدیل شد ، خودش شامل حال او شد و با صدای بلند می خندید. من قبلاً در زندگی ام چنین چیزی را تجربه نکرده ام و فکر می کنم این خیلی خوب خلاصه کند که عطش مبارزه چقدر بی معنی و ضعیف ساخته شده است.
در The Running Man (1987) محکومین برای سرگرمی یکدیگر را تعقیب می کنند توده ها تا آنجا که به یاد دارم آنها همه زندانیان محکوم به اعدام بودند و توجیه آنها این بود که آنها از قبل مرده اند ، بنابراین ما همچنین می توانیم جملات آنها را به سرگرمی تبدیل کنیم. حداقل یکی از شرکت کنندگان به اشتباه محکوم شد و خودش با این بازی مبارزه می کند.
در گلادیاتور (2000) جنگ با مرگ بر اساس حقایق تاریخی بود. علاوه بر آن شخصیت اصلی به مرگ استعفا داده شد زیرا خانواده وی توسط یک حاکم روانی بیرحم کشته شد. او از بازی که به هر حال مجبور به انجام آن است استفاده کرد تا به او برسد.
اکنون بازی های گرسنگی را داریم. گروهی از بچه های کاملا بی گناه ، که یکی از آنها 10 نفر یا حتی کوچکتر بود ، مجبورند تا سر حد مبارزه کنند. طبقه حاکم کاملاً به وجد آمده است ، در حالی که افراد بیچاره به امید زنده ماندن بچه هایشان پخش زنده را تماشا می کنند. ما درست در وسط این موضوع انداخته می شویم و فیلم اهمیتی ندارد که چگونه یک جامعه انسانی توانست چنین درجه ای را پایین بیاورد تا بازی های گلادیاتور را یک بازی بی گناه جلوه دهد. همه ما می دانیم که یک جنگ وجود داشته است و برای حفظ صلح ما این بازی های گرسنگی را داریم که عمدتا به عنوان تهدید طبقه حاکم و همچنین سرگرمی از نوع American Idol محسوب می شود.
مسئله شماره 1: عطش مبارزه واقعیت ذات انسان را نادیده می گیرد. "حقیقت از داستان غریبه است ، اما به این دلیل است که داستان مجبور است به احتمالات پایبند باشد" - مارک تواین. Hunger Games تلاش می کند تا این قاعده را نقض کند و یا به طرز ناخوشایندی با شکست مواجه می شود یا حساسیت مخاطبان به حدی است که سازندگان فیلم نیازی به عرق ریختن داستان را بر اساس طبیعت و واقعیت های انسانی احساس نمی کنند. آیا واقعاً ما آنقدر حساسیت زدایی کرده ایم؟ قضاوت بر اساس تعریف و تمجید از عطش مبارزه ، مطمئناً به نظر جالب می رسد. به نظر نمی رسید هیچ شرکت کننده ای افسرده باشد یا سعی در فرار از سیستم داشته باشد ، همان چیزی است که در چنین شرایطی انتظار دارید. آنها با همان احساسات و سازگاری ذهنی با تغییر جوراب ها از "امیدوارم که مرا انتخاب نکنند" را به "خوب ، چگونه این چیز را برنده کنم" تغییر می دهند. آنها حتی به سرعت از نمایش قبل از بازی لذت می برند.
مسئله شماره 2: حتی بازی های بی رحمانه نیز قوانینی دارند که در وسط بازی قابل تغییر نیستند. Hunger Games بر خلاف پیش فرض خود در کنترل مشت آهنین ، به سادگی هیچ قانونی ندارد. در یک زمان کتنیس مجبور می شود با گلوله های آتشین کشنده بالای آتش جنگل به بازی برگردد که برای زنده ماندن مجبور به فرار از آن بود. آنها به معنای واقعی کلمه برای کشتن او تیراندازی می کنند و من فکر می کنم "آیا آتش سوزی جنگل آنقدر نیست که بتواند او را متقاعد کند که جلو برود؟" گلوله های آتش کاملاً غیر منطقی و غیرضروری بودند. به نظر می رسید که آنها فقط یک علامت چک در مقابل "عطش مبارزه انفجار دارد" گذاشتند. سپس ، کنترل تصمیم می گیرد تا قانون را تغییر دهد و از "فقط یک نفر می تواند برنده شود" به "دو نفر می تواند برنده شود" و سپس دوباره به "یک نفر می تواند برنده شود" فقط دو زمان باقی مانده است سپس این قانون دوباره به "دو می تواند برنده شود" تغییر می کند زیرا بازی با نتیجه ای بدون برنده روبرو شد. این کار احتمالاً با هدف تشدید تعلیق انجام شده است ، اما باعث شد بازی ضعیف و حتی بی معنی تر از آن باشد که من می خواستم آن را ببلعد. در واقع این باعث شد که من نتوانم فرضیه فوق العاده خارق العاده را فراموش کنم و وارد بازی شوم.
علاوه بر این 2 مشکل فلسفی ، Hunger Games در بهترین حالت از نظر سینمایی متوسط است. این فقط جلوه های ویژه را به خوبی انجام می دهد اما امروزه این یک امر خاص است. بازیگری مرا به یاد سریال تلویزیونی Terra Nova انداخت. در واقع کل نوع فیلم شبیه اپیزودی از Terra Nova بود. در فیلم The Hunger Games فقط یک شخصیت اصلی وجود دارد و بقیه افراد اضافی هستند. آنها واقعاً در توسعه نقش های فرعی سرمایه گذاری زیادی نکرده اند. حتی کتنیس نقشی به سختی توسعه یافته بود. پسری که عاشقش است هیچ نقشی ندارد. پسری که له اش می کند یک بچه اضافی با له است. من می دانم که شخصیت او یک نقش مکمل است ، اما به قدری ضعیف توسعه یافته و عمل کرده است که من از پذیرفتن او به عنوان یک شخصیت امتناع می ورزم. آرایش و لباس ها کاملاً عجیب است. باز هم ، اگر فیلم در تاریخ چگونگی به وجود آمدن همه چیز سرمایه گذاری کند.
به طور خلاصه ، یک نکته عجیب دیگر راجع به این حرکت ذکر می کنم. این مانند یک فرانک استین باز از فیلم های دیگر احساس می شود. این آفرینش جدید به نظر می رسد همه این حرکات در مدت زمان محدودی با هم فشرده شده اند: بازیگری و تنظیمات: مجموعه تلویزیونی Terra Nova یا یک فیلم بلند نسل بعدی Star Trek. شهر کاپیتول: آلیس در سرزمین عجایب. مرکز کنترل: آواتار. صحنه و فیلمنامه: گلادیاتور و مرد در حال اجرا با اشاره ای به نمایش ترومن. - توسعه داستان و گفتگو: آخرین هوادار (شکست بی شرمانه M. Nigh Shyamalan)
دانلود فیلم The Hunger Games 2012 (عطش مبارزه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سه چیز اول: (الف) - بررسی را بخوانید و ابتدا در مورد آن فکر کنید. (ب) - من یک پسر هستم! کتاب ها را نخوانده ام، اما اکنون می خواهم. (C) - لطفا همه جا فریاد زدن "تیم پیتا/ گیل، عوضی" را متوقف کنید!
در «بازیهای گرسنگی»، جامعهای از طبقه بالای سرکوبگر آیندهنگر، هر سال 24 کودک را در نبردی قرار میدهد تا با یکدیگر بجنگند تا سر حد مرگ. 12 منطقه وجود دارد و هر منطقه به طور تصادفی یک پسر و یک دختر بین 12 تا 18 سال را به عنوان ادای احترام برای ورود به بازی های گرسنگی انتخاب می کند تا راهی برای کنترل مناطق و جلوگیری از هرگونه نشانه ای از قیام باشد. شکارچی قوی و مطمئن، کتنیس اوردین (جنیفر لارنس)، برای اولین بار در نوع خود، داوطلب می شود تا به جای خواهر کوچکش در بازی ها ادای احترام کند.
موفقیت عظیم «بازیهای گرسنگی» را باید به بازاریابی فوقالعاده و عنوان ظاهری «گرگ و میش» بعدی نسبت داد که به توانایی پولسازی آن در ژانر تخیلی نوجوانان میرسد. کار دوربین خوب است، به جز حرکات تند و تیز وقتی کسی کشته می شود. اگر به سبک فیلمبرداری گرین گراس عادت داشته باشید، هیچ حالت تهوعی احساس نمی کنید. بازی جنیفر لارنس، وودی هارلسون، استنلی توچی، الیزابت بنکس و جاش هاچرسون عالی بود. جایی که فیلم از هم می پاشد در مرحله دوم است که شرکت کنندگان در داخل صحنه هستند. هرچه می توانید بگویید، حداقل «بتل رویال» انگیزه بسیار قطعی برای بچه ها فراهم کرد تا قاتل شوند، رژیم را تمجید نکرد و عقب نشینی نکرد. البته از آنجایی که عطش مبارزه PG-13 است، خونریزی نسبتاً روی پرده وجود ندارد و من می توانم از این جنبه چشم پوشی کنم. چیزی که در کل فیلم مرا آزار می داد این بود که بچه های «بازی های گرسنگی» هیچ انگیزه ای برای کشتن یکدیگر ندارند! مطمئناً کسی باید برنده شود اما هرگز توضیح نمی دهد که چرا آنها به جای اینکه به طبیعت اجازه دهند مسیر خود را طی کند، همانطور که شخصیت هایمیچ آبرناتی وودی هارلسون قبلاً توضیح داد، اسلحه برمی دارند و می روند. پیتا. بقیه، به جز دختر کوچک سیاه پوست و ایزابل فورمن به سختی می توانند در فیلم The Hunger Games صحبت کنند. ما هنک سفید استاندارد و باند یاران کلیشهای او را داریم که «شرورها» هستند و باید سرنگون شوند. آنها پوزخند می زنند و از کشتن دیگران لذت می برند در حالی که سرنشینان ما اصلاً دستشان را کثیف نمی کنند. پیتا، تا آنجا که ما میتوانستیم ببینیم، کسی را نمیکشد در حالی که کتنیس در دفاع از خود، یک پسر را در تلاش برای نجات دختر کوچک سیاهپوست کشت. حتی "شرور" اصلی به جای سرنخ های ما توسط حیوانات cgi کشته می شود. بنابراین در پایان فیلم، سرنخهای ما نسبتاً عاری از گناه هستند و اعمالشان در عرصه روی آنها تأثیر چندانی نمیگذارد. همچنین آنها هرگز نشان ندادند که هیچ یک از والدین تحت تأثیر تماشای فرزندانشان که دیگران را می کشند یا به طرز وحشیانه ای کشته می شوند.
برای فیلمی که در آن «گرسنگی» زمینه اصلی است، کودکانی که از خانه های ویران شده و گرسنه آمده می آیند، به نظر می رسد خیلی سریع با سبک زندگی ثروتمند سازگار می شوند و حتی در طول بازی ها به سختی گرسنه می مانند. تفسیر اجتماعی کاملاً از هر نظر شکست می خورد. در اینجا ما دنیایی داریم که شبیه دنیای ماست، که تلاش میکند هر چیز فجیعی را در بستهبندی براق برای مخاطبان به بازار عرضه کند. تازه به آن پرداخته شد و احساس کردم نویسندگان از سوء استفاده از آن خط داستانی می ترسند. آنها می خواستند داستان یک رژیم توتالیتر را تعریف کنند، اما در نهایت به نفع توده ها، آن را کنار گذاشتند. با وجود تمام صحبتهایش در مورد توانمندسازی زنان، عطش مبارزه مخاطبانی را که عاشق گیل/پیتا هستند، از جمله صحنههای جذابی که هرگز به واقعیت تبدیل نمیشوند، تشویق میکند. کتنیسی که ما در فیلم The Hunger Games دوستش داشتیم، در آن لحظه پیتا را نمی بوسید، مگر اینکه ترفندی بود تا مفهوم «عشاق متقاطع ستاره» را برای اسپانسرهای فیلم که هرگز کاملاً واضح نبود، عملی کند.
در واقع از دیدن «بازی های گرسنگی» بسیار هیجان زده بودم. اما «بازیهای گرسنگی» در تلاش برای راضی کردن تودهها و در نتیجه نادیده گرفتن تفسیر اجتماعی نگرانکننده (و در عین حال جذاب) فجیعترین کاری را انجام میدهد که هر فیلمی میتواند انجام دهد. سیستمی که قرار است از آن متنفر باشیم و از آن منزجر شویم، به دلیل بیاهمیت ساختن مرگ کودکان در بازیها با ساختن کاریکاتور و درج یک داستان عاشقانه پیچیده حتی در بدترین موقعیتها، مورد تشویق و تجلیل فیلم قرار میگیرد. عطش مبارزه در واقع با امتناع از نگاه مستقیم به داستان خود و درعوض ساختن اخلاقی مناسب از رویداد ورزشی جنایتبارش، به دلسوزی نوجوانانی میپردازد که زانوهایشان ضعیف میشود و دنیای غیراخلاقی را فراموش میکنند. تماشاگر را از قلاب خارج می کند و حتی آنها را تشویق می کند که از ورزش خونی به عنوان "سرگرمی" لذت ببرند.
دانلود فیلم The Hunger Games 2012 (عطش مبارزه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چه ناامیدی تلخ! به منظور توضیح آنچه در فیلم The Hunger Games وجود ندارد، لطفاً به من اجازه دهید تا آنچه را که در کتاب ها دوست دارم، توصیف کنم.
سوزان کالینز تصویری تکان دهنده از دختری ایجاد می کند که تحت یک دیکتاتوری ظالمانه زندگی می کند. این کتابها با پسزمینهای از فقر شدید نشان میدهند که چگونه توزیع نابرابر ثروت بر جامعه پانم تأثیر میگذارد. کسانی که در کاپیتول ثروتمند زندگی می کنند، آنقدر با مردم فقیر منطقه مشترک اند که مرگ کودکان ناحیه را سرگرمی می دانند. خشونت در بازیهای گرسنگی تکاندهنده است زیرا وحشیانه و غیرضروری است، اما ساکنان کاپیتول آن را کاملاً پذیرفتهاند - حتی آن را جشن میگیرند. در مورد ادای احترام منطقه، آنها دشمن نیستند، اما به طور یکسان یکدیگر را می کشند، برخی با اکراه و برخی دیگر با اشتیاق. با پیشروی این سه گانه، به تفسیری قانع کننده در مورد جنون جنگ و بیهودگی غم انگیز خشونت تبدیل می شود. با این حال، این مضامین به گونهای در کتابها بافته شدهاند که ممکن است حتی متوجه بحث شدن آنها نشوید. شما آنقدر در دنیای کتنیس غوطه ور می شوید که فقر یک امر مسلم است و خشونت بخشی غم انگیز اما مورد انتظار از زندگی است.
عطش مبارزه از خط داستانی اصلی پیروی می کند اما فاقد عمق احساسی است. توسعه شخصیت تقریباً وجود ندارد و مرگ و میر در عرصه به تمام معنا بی خون است. ادای احترام کمی بیشتر از کلیشه های پیاده روی است، بنابراین مرگ آنها تأثیری ندارد. حتی مرگ رو - که در کتاب قلب را آزار می دهد - چیزی بیش از یک یادداشت جانبی در فیلم The Hunger Games نیست. اگر کتابها را نخوانده بودم، فکر نمیکنم اصلاً پویایی بین ادای احترام، از جمله رابطه متناقض بین کتنیس و پیتا را درک میکردم. عاشقانه آنها بهعنوان جذاب و متقاعدکننده به نظر میرسد. هیچ اشاره ای به پیوندی که بین آنها با پیشرفت داستان ایجاد می شود وجود ندارد.
شاید بزرگترین انتقاد من به عطش مبارزه این باشد که به نظر می رسد هیچکس گرسنه نمی ماند! نمی توانم باور کنم که فیلمسازان این نکته مهم را نادیده گرفته باشند. قرار است بهره برداری کاپیتول از مناطق، پس زمینه کل داستان باشد. وقتی کتنیس به کاپیتول می رسد و مشاهده می کند که چگونه غذا با فشار یک دکمه ظاهر می شود، نمی تواند بفهمد ساکنان کنگره چگونه وقت خود را پر می کنند. بیشتر روزهای او صرف غذا دادن به خانواده اش می شود. او را تعریف می کند. بسیاری از ادای احترام هرگز به اندازه کافی غذا نخورده اند و این یک عامل اصلی در بازی ها است.
شروع فیلم امیدوارکننده به نظر می رسید. حال و هوای شوم در منطقه 12 درست بود. معلوم است که مردمی که در آنجا زندگی می کنند خسته شده اند و به سرنوشت خود تسلیم شده اند. هنگامی که ساکنان برای درو ظاهر می شوند، شبیه گاوهایی هستند که برای ذبح جمع شده اند. در مقابل، کاپیتول در ساختگی دیوانه کننده اش ترسناک است. این کنار هم قرار گرفتن به خوبی انجام شد. با این حال، زمانی که ادای احترام وارد عرصه شد، فیلمسازان مرا از دست دادند.
هیچ تنشی وجود نداشت. ادای احترام به هنگام حرکت در جنگل انواع سر و صدا ایجاد می کنند و ظاهراً غافل از شکار آنها هستند. کتنیس حدود ده فوت دورتر از کاتو می ایستد و گردن پسری را می زند و ما باید باور کنیم که او او را نمی بیند؟ صحنه های اتاق کنترل بی معنی است و چیزی به فیلم اضافه نمی کند. آنها باید آن زمان را صرف توسعه شخصیت می کردند! متأسفانه، این عدم رشد شخصیت باعث می شود که صحنه های احساسی از بین بروند. من شگفت زده هستم که با توجه به موضوع موضوع، حتی ممکن است، اما نتیجه کلی فاقد شدت و عمق است.
من به الیزابت بنکس با تصویری عالی از افی ترینکت اعتبار می دهم. او طنز و حس پوچ بودن زندگی کاپیتول را اضافه می کند. دونالد ساترلند نیز در نقش رئیس جمهور اسنو به خوبی عمل می کند. جنیفر لارنس یک کتنیس مناسب است اما جاش هاچرسون در نقش پیتا وحشتناک است. او فقط خیلی دوست داشتنی نیست. ما هیچ یک از قدرت درونی او را نمی بینیم. در عوض، او با ناله و ضعف روبرو می شود. و به نظر میرسد که وس بنتلی فقط برای نشان دادن تواناییاش در رشد یک ریش شگفتانگیز گنجانده شده است.
یک چیز دیگر. هایمیچ چی شد؟! او قرار است یک مست خود ویرانگر باشد! حیله گری او غیرمنتظره تر است زیرا به نظر می رسد او قادر به مراقبت از خود نیست. وقتی وودی هارلسون را انتخاب کردند، هیجانزده شدم و او در برخی قسمتها به خوبی بازی میکند، اما به نظر میرسید که باید شخصیت او را ضعیف کنند تا آن را برای بزرگسالان جوان عرضه کنند.
عطش مبارزه پتانسیل زیادی داشت، اما از بسیاری جهات مهم کوتاه آمد. امتیاز 3/10 بسیار خشن است، اما من احساس میکردم که سازندگان فیلم تمام نکات داستانی را حفظ کردهاند و هیچکدام از معنی را حفظ کردهاند. به جای آن کتاب ها را بخوانید.
دانلود فیلم The Hunger Games 2012 (عطش مبارزه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تقریباً چیزی برای گفتن در مورد فیلمی مانند بازیهای گرسنگی وجود ندارد -- آنقدر برای تبدیل شدن به یک فیلم موفق کار شده است که تمام حاشیههای آن، چیزهایی که یک فیلم را خوب یا بد میسازند، ناپدید شدهاند. این فقط بهعنوان یک عینک وجود دارد، محصولی تمامشده که با هر لنز انتقادی مخالفت میکند.
میتوانم درباره جزئیات اقتباس ادامه دهم - مضحک بودن کل محیط پایتخت، یا گاهی اوقات کار گیجکننده دوربین متزلزل. یا گروه بزرگ بزرگسالانی که با صبر و حوصله نقش شخصیتهای مکمل را بازی میکنند - یا منبع اصلی - حرکات در تفسیر اجتماعی، روشی که داستان از کتنیس محافظت میکند تا مجبور نباشد خود را از نظر اخلاقی افتضاح کند - اما به نظر میرسد که همه آنها در کنار موضوع هستند. . نگاه کن عطش مبارزه دارای اتفاقاتی است که در کتاب افتاده است، اما در یک فیلم، فیلمبرداری و بازیگری شایسته، بدون هیچ ریسکی. اگر کتاب را دوست داشتید، یا میخواهید بدون نیاز به خواندن کتاب، یاد بگیرید که این بازیهای گرسنگی در مورد چیست، احتمالاً این را دوست خواهید داشت. این یک فیلم قابل هضم است، حتی یک فیلم لذت بخش، اما در نهایت واقعا جالب و خاطره انگیز نیست. اما اگر منصف باشیم، قرار نبود.
دانلود فیلم The Hunger Games 2012 (عطش مبارزه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگر قرار است فیلمی در مورد کودکانی بسازید که برای لذت بردن مردم مجبور به کشتن یکدیگر می شوند، فکر می کنم لحنی که باید به آن دست پیدا کرد چیزی بیشتر در امتداد فهرست شیندلر یا حداقل لحن برخی از آنها باشد. ارزش طنز و شما فکر می کنید که اضطراب، ترس، انزجار و افتضاح کلی برای شخصیت های اصلی یک نقطه کانونی خواهد بود. شما فکر میکنید شهوت خون تودههای تماشاگر، یک حس درونی از وحشت متوسط را تشکیل میدهد که پسزمینهای برای همه اینها خواهد بود. و بیشتر از همه شما فکر می کنید که کودکان، حتی کودکانی که انتظار دارند روزی مجبور شوند در مسابقاتی مانند این شرکت کنند، با تضاد بین ترس، معصومیت، اشتیاق به نوعی نجابت و تلاش برای حل این سردرگمی دست و پنجه نرم می کنند. زنده ماندن.
تصور جامعهای که در آن همه عاشق دیدن کودکانی که یکدیگر را میکشند، بسیار دشوار است. این به خودی خود یک خط داستانی است که احساس تحریف شده ای را با خود به ارمغان می آورد. فیلم سعی می کند با لایه بندی عطش مبارزه و احساس امریکن آیدل، آن را پنهان کند، یا حداقل از تلاش برای پرداختن به آن غفلت می کند. هیچ حس عصبانیت وجود ندارد. در مدت زمانی که با شخصیت ها می گذرانیم، به سختی می توان بویی از همه اینها حس کرد. چوبی و سفید کاری شده اند. بیشترین چیزی که ما مانع درک معضل فراگیر آنها میشویم، چند کامنت احساسی سطحی و نگاههای بیصدا از نگرانی رواقی است.
به نظر میرسد فیلم مطالب را به این شکل ارائه میکند تا فراموش کنیم که شاهد کشتن کودکان هستیم. گویی ما در حال تماشای مردی در حال دویدن هستیم - فقط با بچه های 8 ساله. چه کسی دوست ندارد فیلمی را تماشا کند که در آن پسران و دختران کوچک و دوست داشتنی گردن یکدیگر را می فشند؟ یا سگها آنها را میکشند و زنده میخورند...؟
اگر قرار است چنین فیلمی انجام شود، نمیتوان از محتوای اخلاقی خودداری کرد، بدون اینکه سطحی و ظاهراً فاسد به نظر برسد. همین فیلمه هسته تلاش نشده است. مثل این است که دم قرمز با مرد دونده ملاقات می کند.
من آن را غایب، پوچ و آشکارا فاقد هر گونه ارزش واقعی یافتم. همچنین کمی بیمار بود زیرا حتی برای لحن به خود زحمت نمی داد در حالی که طرحی ذهنی را به بیننده ارائه می داد.
به طور خلاصه، بازیگری چوبی، ارائه کم عمق و اصلا هوشمندانه نیست.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.