در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The I Inside 2004... لطفا منتظر بمانید ...
یک فرد مبتلا به فراموشی خود را در سفر زمانی بین سال های 2000 و 2002 می بینید و به گذشته خود بر می گردد …
یک فرد مبتلا به فراموشی متوجه می شود که بین سال های 2000 تا 2002 در حال جهش در زمان است و گذشته اش به او باز می گردد.
مردی به نام "سایمون" در بیمارستان بهوش آمده اما نمی تواند دو سال گذشته را به یاد بیاورد.در حالیکه تلاش می کند اتفاقات این دو سال را به یاد بیاورد،متوجه می شود می تواند از سال 2002 به سال 2000 برود و...
دانلود فیلم The I Inside 2004 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
(اسپویلر ممکن نیست ، اسپویلر مهم ، مطمئن باشید ...) من این نظر را می نویسم زیرا با خواندن نظرات دیگر ، فکر می کنم The I Inside توسط بسیاری از مردم سو تفاهم شده است. بسیاری از افراد به دلیل پایان بندی که به نظر آنها نوعی روش ارزان برای "حل معما" است ، آن را درجه بندی می کنند.
اما در واقع ، من فکر می کنم پایان "راه حل" برای یک "معما". این واقعیت که سیمون ، قهرمان اصلی داستان ، در پایان فیلم مرده است ، سرنخی برای داستان نیست ، بلکه نتیجه نتایج مختلفی است که وی در سفر به گذشته انجام می دهد.
آنچه می خواهم بگویم این است: به گفته من ، سفر در زمان ، تصورات شخصی نیست كه در كما به سر می برد ، یا شخصی است كه در حال مرگ است. واقعی است (در دنیای فانتزی فیلم). سایمون در سال 2002 در بیمارستان شروع به کار کرد ، قربانی شد ، احتمالاً بخاطر استنشاق بخارهای سمی هنگام کار در خانه بود (اما همچنین گفته می شود که این ممکن است اقدام به مسمومیت توسط همسرش آنا باشد). او حافظه خود را از دست داد ، اما به دلایلی غیر قابل توضیح بین سالهای 2000 و 2002 در یک مسافرت مداوم در زمان گرفتار شد. نکته قابل توجه این است که او پس از قتل (نسبتاً غیر عمد) برادرش ، و در سال 2000 در همان بیمارستان بود. تصادف اتومبیل که او همراه با برادر تقریباً مرده خود درگیر شده است (احتمالاً هنگام رفتن به بیمارستان). به دلیل تصادف اتومبیل ، او توانست این قتل را بپوشاند ، اما توسط آنا ، همسر آینده اش ، که دنبال پولش است ، باج گیری کرد.
حداقل این چیزی است که به ما گفته می شود باور کنیم.
هیچ یک از "واقعیت های" The I Inside واقعیت بی قید و شرط نیست ، یعنی. تقریباً هر اتفاقی که می افتد ، اگر قهرمان داستان در سفر به گذشته گزینه های مختلفی را انتخاب می کرد ، می توانست به طریقی متفاوت اتفاق بیفتد. من قصد دارم چند نمونه از آن را بیان کنم.
1. جاده صخره در مقابل جاده بیمارستان: همانطور که می بینیم ، در اصل سیمون پس از مرگ برادرش (خوب ، نزدیک به مرگ) راه صخره را می گیرد. او به وضوح قصد دارد برای شبیه سازی خودكشی ، بدن خود را به پایین صخره بیندازد. با این حال ، برنامه او شکست می خورد زیرا ماشین دیگری با یک زن و شوهر که عشق می ورزند در آنجا است. بعد از مدتها تصمیم می گیرد برگردد. اما مشخص نیست که به چه مکانی. خانه اش؟ بیمارستان؟ آیا کلر قبلاً به خانه برگشته و آشفتگی را پیدا کرده است یا نه؟ به هر حال ، وقتی "قصد بدی" داشت ، سایمون راه اشتباهی را انتخاب کرد ، زیرا در نهایت منجر به تصادف اتومبیل شد و آنا او را باج خواهی کرد. وقتی او "نیت خوبی" داشت (هنگام مرور گذشته و تلاش برای تغییر اوضاع) ، سایمون جاده "خوب" (راهی به بیمارستان) را انتخاب کرد. و این سرنوشت ساز است ، زیرا او با کلر (که شخصیت زن مو بلوند کلاسیک نماینده "خوب" است) درگیر تصادف اتومبیل می شود و درست مثل بقیه می میرد.
من فکر می کنم در اینجا یک پیشنهاد قوی ارائه می شود که مهم نیست که کدام جاده را طی می کنید ، "اشتباه" یا "خوب" ، زیرا همه چیز از قبل تعیین شده است یا "اشتباه" واقعی (قتل) قبلاً اتفاق افتاده است .
2. تماس تلفنی بی پاسخ: ما دو بار درگیری بین سیمون و برادرش پیتر را مشاهده می کنیم. اولین بار سیمون ، که به گذشته پیچیده است ، خود را درگیر درگیری با برادرش می کند ، که منجر به مرگ ناگوار پیتر می شود. بار دوم ، او خودش قهرمان داستان است و سعی می کند از مرگ پیتر جلوگیری کند ، اما متأسفانه باعث می شود دقیقاً همان اتفاق رخ دهد. دو بار می توان صدای زنگ تلفن بی پاسخ را شنید. این یکی از نکاتی در فیلم The I Inside است که می دانید سیمون "یک انتخاب بد" کرده است. من حدس می زنم این تماس تلفنی از Claire باشد که به تازگی از خانه خارج شده و تماس می گیرد که در راه بازگشت است.
در واقع ، این واقعیت که هیچ کس در هر دو مورد به تلفن پاسخ نمی دهد ممکن است دقیقاً به همین دلیل است که تصادف اتومبیل سرنوشت ساز در هر دو سناریو ظاهر می شود (اگرچه در یکی از حالات ، سیمون زنده می ماند و در دیگری ، او این کار را نمی کند): کلر تصمیم می گیرد برگردد زیرا او نگران سایمون و / یا پیتر است.
به هر حال ، چیزهای جذاب بیشتری در The I Inside وجود دارد که من حتی نمی توانم اینجا بحث کنم. با این وجود من به آن 10 می دهم ، نه به این دلیل که فکر می کنم 10 می ارزد (من به آن 7 یا 8 می دهم) ، بلکه به این دلیل که من رتبه بندی کلی ارائه شده در اینجا را به طرز مضحکی پایین می دانم (امتیاز دادن به فیلم ها بیشتر از فقط است دادن یک یا 10 ، مردم ...).
این یک فیلم بی نظیر با یک طرح پیچیده و زیبا ، دارای تعلیق فراوان است (به خصوص در قسمت اول فیلم) ، به طور کلی بازی مناسب و معقول (فکر کردم شخصیت آنا و پسری که منتظر پیوند قلب هستند به خصوص خوب انجام شده اند) ، اما موسیقی بدون الهام (البته جلوه های صوتی به زیبایی انجام شده است). من گمان می کنم این واقعیت که The I Inside در ایالات متحده آمریکا به سختی تبلیغ شده است بیش از هر چیز مربوط به عدم قدردانی است.
دانلود فیلم The I Inside 2004 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در زیر اسپویلرهای جدی وجود دارد.
هر نوع داستان سرایی در مورد نامزدی است و یکی از جالب ترین استراتژی های نامزدی داستان "پازل" است. این در انواع مختلفی وجود دارد ، از داستان پلیسی شروع می شود که به وضوح یک رمز و راز و یک جایگزین در داستان را با شما ارائه می دهد که احتمالاً با او همکاری می کنید. در انتهای دیگر معماهای غافلگیرکننده ای وجود دارد که در انتها اطلاعاتی را به شما ارائه می دهد و باعث می شود آنچه را که می دانید دوباره ارزیابی کنید: "حس ششم" ، "مظنونان معمول".
مواردی که بیشترین تعداد را دارند سرگرم کننده ها کسانی هستند که پازل های آنها یک چالش جدی است و در پایان تمیز نمی شوند. "Memento" و "Fight Club" بسیار سرگرم کننده بودند ، زیرا شما روایت را برای روزها ادامه دادید و کاملاً سینمایی بود ، شما اساساً * در فیلم The I Inside زندگی می کردید ، و در دنیای خود پوشیده اید.
سپس زیر گروه روایت سینمایی در آن گروه قرار دارد. در اینجا جایی است که شما یک پازل با چندین راه حل دارید. طبیعتاً ساده ترین آن چیزی است که معمولاً "درست" در نظر گرفته می شود. اما برخی انتهای سست را برجای می گذارد که اشتباه یا صرفاً زائد تلقی می شوند. اما یک حل کننده معماهای غیر تازه کار می تواند راه حل عمیق تری را ببیند.
"برگشت ناپذیر" ، "هویت" و "آغازگر" نمونه هایی از این موارد است. و The I Inside فیلم دیگری است.
داستان این است که مرد جوانی در سال 2002 در بیمارستانی بیدار می شود. او متوجه شد که او نیز در آن روز در سال 2000 قربانی یک تصادف بوده است و نمی تواند به یاد بیاورد با دو سال مداخله این دو دوره با هم همپوشانی دارند. تهدیدها و دو زن وجود دارد که ظاهر می شوند و ناپدید می شوند.
راه حل تازه این است که او ، برادرش و یک زن مشترک در یک حادثه درگیر شدند که منجر به مرگ همه آنها در یک تصادف رانندگی در سال 2000 شد. (این تنظیمات و حادثه ، اتفاقاً نمونه اولیه نوآوری است. بنابرThe I Inside به جای واقعی ، فیلمی را با ویژگی های غیر واقعی فراخوانی می کند.) قهرمان ما برای دو دقیقه می میرد ، احیا می شود و بلافاصله دوباره می میرد. راه حل این است که آنچه ما دیده ایم دو دقیقه در ذهن او است که دو سال تصور کرده است و او سعی می کند با مکانیک نوآر تصادفی که برادرش را کشته سازگار شود.
پیشرفته تر راه حل این است که او احیا شد و به مدت دو سال در کما ماند. ما با شخصیتی آشنا می شویم که منتظر پیوند قلب بوده است. در سال 2002 ، وقتی قهرمان بیدار ما به دیدار این پسر می رود ، یک بیمار کما را در همان اتاق می بیند. اوست که آماده است تا قلب خود را اهدا کند. سپس می بینیم که قهرمان ما چه در سال 2000 و چه در سال 2002 با خنجر زدن به قلب این بیمار گیرنده را "می کشد". قهرمان ما خود را در یک آسانسور با بدنی منظم و پوشیده (گیرنده) می یابد و نظم دهنده می گوید "این هرگز اتفاق نمی افتد. "
بنابراین یک راه حل پیشرفته تر اینست که این دو سال صرف مرور مجدد و زنده ماندن مجدد فیلم در طول دو سال کما شود. هنگامی که پیوند در واقع اتفاق می افتد ، قهرمان ما آن را خراب می کند تا خودش را از بدبختی دور کند.
یک راه حل حتی پیشرفته تر ، راه حلی است که من ترجیح می دهم. برای سابقه ، باید برخی از سنت های راوی غیرقابل اعتماد را بدانید. معمولاً می دانید که راوی چه کسی است ، اما بعداً متوجه می شوید که نمی توان به آنها اعتماد کرد. "دیگران" مثال خوبی است. آنچه جالب تر است این است که شما دریابید که نه تنها نمی توان به راوی اعتماد کرد ، بلکه دانش شما از اینکه این راوی کیست نیز نیست. راه حل های پیشرفته "Identity" و "Primer" از این نوع هستند.
اگر این راه حل دیگر را در نظر بگیرید بسیار جالب است. قهرمان ما در واقع در این حادثه درگذشت. هنگامی که وی از سردخانه بازدید می کند ، سه جسد در آنجا وجود دارد. قلب او به گیرنده ای که ما می شناسیم رفت و باعث شده است که دو سال در آن بدن و ذهن فراموشی داشته باشد. بنابراین راوی که چشم اندازهای او را می بینیم در واقع مردی با قلب جدید است. سایه های "بازگشت به من".
در این حالت ، وقتی قهرمان خود را در یک دستگاه MRI می بینیم ، در واقع گیرنده قلب است (تراویت ، که با Travis منظم که به پسر ما می گوید تار می شود او را به سفر خواهد برد). و آن شخص توسط مردی نقابدار که در واقع قهرمان ماست ، سیمون ، تهدید می شود.
من این راه حل را ترجیح می دهم. شما هم ممکن است اوه ، و این سارا پولی را به عنوان عامل کل فاجعه در نظر گرفته است.
ارزیابی تد - 3 از 3: ارزش تماشای آن را دارد.
دانلود فیلم The I Inside 2004 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من کاملاً از The I Inside به دلایل مختلف متنفر بودم، یکی از آنها نحوه بدبختی آن و همچنین گیج کننده بود، اما دلیل اصلی برای این که چرا فکر می کردم The I Inside کاملاً آشغال است و ارزش یک 2 ستاره ساده را دارد، روشی بود که پس از بسته شدن، واقعیتی را که در پس دیوانه وار بودن فیلم آشکار شد، بسیار مشهود بود. از آنجایی که سیمون لینک (فیلیپ) در سال 2000 در کنار خواهر و برادرش و شریک زندگی برادرش، کلر، در یک تصادف رانندگی به سطل لگد زد و با توجه به این واقعیت که او اساساً نمیتواند اتفاقات رخ داده را تصدیق کند و احساس مسئولیت میکند برای گذرهای مختلف، به عقب در زمان به او ادامه میدهد تا آنها را تغییر دهد و تلاش کند آنچه رخ داده را تغییر دهد. موضوع؟ اگر شخصی تمایلی به تغییر موقعیت هایی که منجر به یک اتفاق خطرناک در سال 2000 می شود را داشته باشد، قضاوت درست می گوید که فرد باید در سال 2000 درست قبل از وقوع حادثه هوشیار باشد و در واقع تلاش کند تا آنچه رخ داده را تغییر دهد. چنین ایده ای برای The I Inside بسیار ساده بود، بنابراین آنها طرحی کاملاً بیهوده را ساختند که در آن شخصیت سایمون در سال 2002 بیدار می شود که بعداً به وضوح توسط نیمه بهترش، آنا، آسیب دیده و هیچ خاطره ای از 2 سال اخیر ندارد.
به سایمون اطلاع داده می شود که خواهر و برادرش در سال 2000 در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده اند، اما او به موقع به سر می برد. The I Inside زمانی راز و علاقه را تقویت میکند که سایمون، در حالی که در کلینیک پزشکی پر پیچ و خم میشود، وارد سال 2000 میشود. او در سال 2002 در لابی قدم میزند و پس از آن گوشهای را میپیچد و برای مثال وارد سالن میشود و با فکر دوم که سال 2002 است، دوباره در سال 2000 در یک کلینیک پزشکی مشابه بازگشته است. The I Inside بیوقفه از سال 2002 به سال 2000 میرود و دوباره به کلینیک اورژانس بازمیگردد، در حالی که همزمان سایمون را در سال 2000 به خانهاش بازمیگرداند تا تلاش کند موقعیتهایی را که باعث تصادف خودرو شده بود، تغییر دهد که فقط خواهر و برادرش را کشته است. The I Inside همچنین اضافه میکند که هر چیزی که در سال 2000 به وجود میآید، در سال 2002 برای آنها اتفاق میافتد که راز بیشتری به داستان میافزاید. به عنوان مثال، در سال 2000، در کلینیک پزشکی، سیمون در حال خیال پردازی و مجروح کردن کسی است که در سال 2002 در کلینیک اورژانس زنده دیده بود، فقط برای این که آن فرد گرد و غبار را به شدت گاز بگیرد و در سال 2002 شروع به تخلیه کند. پایه - با توجه به این واقعیت که هر زمان که همه چیز تا پایان فاش شود، مطلقاً هیچ بخشی از آن برای طرح واقعی مهم نبود. کل «سفر در زمان» بین سالهای 2002 و 2000، و اینکه همه چیز در سال 2000 به یکباره تبدیل شد و پس از آن در سال 2002 ظاهر شد، در نهایت بیهوده بود و ربطی به توطئه واقعی سیمون نداشت که مرگ خود را از تصادف خودرو در سال 2000 تحمل نمیکند و نتیجه آن نیاز به تغییر در گذشته برای یک بار دیگر سفر بود. اصلاً توضیح واضحی وجود ندارد که چرا او نمیتوانست اخیراً در سال 2000 بیدار شود. کل داستان فرعی 2002 100٪ بولونیا است و این همان پیرنگ فرعی است که اصلیترین چیزی است که فیلم را نسبتاً گیجکننده کرده است.
در مورد پاسخ به این که چرا در سال 2002، فیلم با ساختن فصل مرگ سایمون در سال 2000 سعی در مشروعیت بخشیدن به کل این طرح دارد، در ساعت 20:02 گویی که برای این منظور او 2 سال پس از این اتفاق ناگوار بیدار می شود و پس از آن باید بین سال های 2002 و بهترین فیلمنامه 200 حرکت کند. بدیهی است که نویسندگان ابتدا ایده سفر در زمان را جعل کردند و سپس برچسب زدند که درگذشت او در ساعت 20:02 بوده است تا تلاش کنند اینطور به نظر برسد که او 2 سال پس از حادثه ناخواسته از خواب بیدار می شود تا موقعیت هایی را که درست قبل از حادثه اتفاق افتاده است را تغییر دهد. شکست.
در مورد توضیح من در مورد اتفاقات فیلم، شکی نیست که سایمون در سال 2000 کشته شد و همه چیز در سال 2002 یک فریب است. چیزی که برای من مشخص کرد این بود که پدرش در سال 2002 پزشک مراقبت های اولیه او بود و معمایی که او در ورودی خانه سرهم می کرد، در نهایت عکسی از او، خواهر و برادرش و پدرش بود که در پایان در خانه برادرش می بینیم.
2 ستاره - فیلم واقعی زمانی که شما را کاملاً هماهنگ و نادرست می کند. 2 سفر به سال 2000 کاملاً زائد بود، و صرفاً ترفندی برای جذاب کردن فیلم بود، سخت است که آن را یک زباله تمام شده ندانیم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.