در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Lady 2011... لطفا منتظر بمانید ...
The Lady داستان زندگی زنی به نام «آنگ سان سو چی» را روایت می کند که در هسته اصلی جنبش دموکراسی خواهی برمه به همراه همسرش «مایکل آریس»، با وجود فاصله، جدائی های طولانی، و یک رژیم خطرناک دشمن، عشق خود را تا پایان حفظ می کنند...
داستان آنگ سان سوچی در حال تبدیل شدن به هسته اصلی جنبش دموکراسی برمه و رابطه او با همسرش، نویسنده مایکل آریس.
فیلم داستان زندگی "آنگ سان سوچی" و تبدیل شدن او به عنوان نماد جنبش آزادیخواه برمه و رابطه اش با همسر نویسنده خود "مایکل اریس" را روایت می کند...
دانلود فیلم The Lady 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
درام بیوگرافی فیلمی از لوک بسون کارگردان برجسته فرانسوی که داستان یک زن سیاستمدار را روایت می کند که برای "دموکراسی" جنگید. کاملاً تصادفی با دیدن این تصویر برخورد کردم ، کارگردان را دیدم - و تصمیم گرفتم تماشا کنم و مهارتهای بازیگری میشل یوه را بررسی کنم. بدون اینکه دو بار فکر کنم ، تصمیم گرفتم نگاهی بیندازم - و ناامید شدم ، هرچند نه در همه چیز. و این نظر مختصر من است - زنی در برابر "دیکتاتوری". علاوه بر امتیازات ، در تصویر منفی هایی نیز وجود دارد که قصد دارم در مورد آنها برای شما بگویم و شما خودتان تصمیم خواهید گرفت که آیا این عکس ارزش توجه شما را دارد یا نه. با پایان مقدمه ، بیایید شروع کنیم. جوانب مثبت: 1. داستان گفته شده - تصویر داستان "گاندی با دامن" را روایت می کند ، و در جهان آنگ سان سوچی ، یک شخصیت تاریخی واقعی که با قدرت نظامی برمه (به طور رسمی کشور "میانمار" نامیده می شود ، اما من بیشتر آن را برمه خواهم خواند ، همانطور که در تصویر به نام "برای" دموکراسی "و برگزاری انتخابات" آزاد ". ناسازگاری ها ، مزخرفات و مزخرفات تاریخی را فعلا کنار بگذاریم. داستان را به طور كلی در نظر بگیرید - بدون كنایه می گویم خوب است. او احساسی و الهام بخش است. The Lady در مورد مبارزات سیاسی قهرمان و روابط خانوادگی او به ویژه با شوهرش است - و من خانواده را بیشتر دوست داشتم ، زیرا خوب نوشته شده و به همان خوبی بازی می شود. تصویر استقامت قهرمان ، ارادت صادقانه او به آرمان هایش و آمادگی برای جنگیدن برای آنها را تا پایان نشان می دهد. انگیزه و الهام بخش است - این نتیجه گیری من است ، همان چیزی است که لوک بسون و دیگران در ایجاد این تصویر حساب کردند. این پایان زندگی مانند زندگی بود که برای درام بیوگرافی لازم بود. 2. اطرافیان - نمی توانم بگویم تیراندازی در کجا اتفاق افتاده است (به سختی در خود برمه) ، اما احساس کاملی داشتم که هنگام تماشای آنجا بودم. مناظر دلپذیر (به لطف فیلمبردار!) ، لباس ها و تزئینات در چنین دوره تاریخی اخیر غرق می شوند. در اینجا من فقط می توانم از سازندگان تصویر تعریف و تمجید کنم ، زیرا آنها کار بزرگی انجام داده اند - و این را می توان با چشم غیر مسلح مشاهده کرد. پس از همه ، برای این ، سازندگان دستیاران و همکاران آنگ سان سوچی را جذب کردند و میشل یوه برای مدت طولانی برای این نقش آماده شد تا همه چیز روی صفحه نمایش فقط عالی باشد. 3. درام - این بدون آن نمی تواند انجام دهد. داستان خانوادگی این قهرمان پر از چنین لحظاتی است ، اما آخرین داستان ممکن است حتی از سرسخت ترین بیننده اشک ایجاد کند. من توانستم خودم را مهار کنم ، اگرچه کار سختی بود. چه چیزی به من کمک کرد؟ بله منفی ، این همه است. بنابراین نکات منفی: 1. عدم صحت تاریخی - بسیاری از قسمتهای آنگ سان سوچی واقعی حذف شدند ، حتی بعضی از آنها ذکر نشده بودند (به عنوان مثال ، سو assass قصد در نوامبر 1996). در هر تصویر تاریخی ، و حتی در زندگی نامه ، بدون این نمی توان کاری کرد. چند صحنه دیگر می توانست در اینجا فیلمبرداری شود ، به هر حال هیچ چیز نمی تواند این تصویر را از خشم من نجات دهد! 2. محاسبات غلط منطقی - بدون آنها نیست ، و آنها واقعاً خشمگین هستند. 3. خونخواران نظامی - ارتش برمه در تصویر نشان داده شده است که تقریباً خادمان شیطان است ، که فقط مردم خود را کتک می زند ، شکنجه می کند و می کشد ، "به آنها نفس آزادی نمی دهد." من در پاراگراف بعدی در مورد دموکراسی صحبت خواهم کرد ، اما در حال حاضر ما ادامه خواهیم داد. در حقیقت ، ارتش به تظاهرات کنندگان شلیک کرد ، درست است و آنها را در زندان ها قرار داد ، اما یک چیز وجود دارد! برمه یک کشور کاملاً چند ملیتی است که در سال 1948 با پیمانی با انگلیس مستقل شد. این راه را برای نیروهای مختلف سیاسی و ناسیونالیستی که آماده پاره پاره کردن کشور بودند ، گشود و فقط قتل اونگ سان (پدر قهرمان ما) مانع از فروپاشی کشور شد ، و این سوسیالیستی و کم و بیش مستقل شد ، مستقل از اتحاد جماهیر شوروی و چین. به محض اینکه در سال 2011 ارتش قدرت را به غیرنظامیان داد - همانطور که دولت شانگ و دولت وا تشکیل می یافتند ، اولین رئیس آن دیکتاتوری نظامی محلی است - که اگر کشور هنوز تحت دیکتاتوری نظامی اداره می شد ، این اتفاق نمی افتاد! 4. "دموکراسی" - اگر به داستانهای افسانه ای درباره دموکراسی اعتقاد دارید ، پس من با شما همدردی می کنم ، زیرا "دموکراسی" داستانی است! اختراع شد یک اتفاق خنده دار را در این مورد به یاد می آورم. "من فکر می کردم که دموکراسی حکومت مردم است ، اما رفیق روزولت روشن کرد که دموکراسی حاکمیت مردم آمریکا است." دموکراسی ابداع شد تا احمقان کور به آن اعتقاد داشته باشند ، زیرا مردم در دموکراسی قدرت واقعی ندارند و هرگز نیز ندارند. به هر حال ، دموکراسی در برمه چیست ، اگر پدر قهرمان آنگ سان خالق آن باشد ، شما هنوز باور نخواهید کرد ، اما حزب کمونیست برمه ، یک جای تعجب است. بنابراین قهرمان میشل یوه و نمونه اولیه تاریخی او درباره چه نوع دموکراسی صحبت می کند؟ دموکراسی برمه را نابود خواهد کرد. بعضی از کشورها به راحتی برای آن مناسب نیستند. سلطنت بهتر است - در آنجا همه چیز صادقانه تر است. و "دموکراسی" را گویی کابوسی فراموش کنید ، زیرا وجود ندارد و هرگز نخواهد بود. اندکی درباره شخصیت های اصلی: 1. آنگ سان سوچی با اجرای میشل یئو همسر و مادری دوست داشتنی است که به خاطر "دموکراسی" کشور زادگاه خود ، با استفاده از تجربه گاندی ، با فداکاری به سمت هدفش. میشل در اینجا از بازیگری من راضی بود. عالی ، عالی! احساسات یک رهبر سیاسی و یک همسر و مادر دوست داشتنی با شکوه تمام جلوه می کند. نمی توانم سرزنش کنم ، زیرا دلیلی ندارد. براوو میشل! براوو! 2. مایکل ایریس با اجرای دیوید تئولیس یک همسر انگلیسی ، عاشق آنگ سان سوچی و پدری است که باورنکردنی ترین کارهایی را برای محبوب خود انجام داد که به او در مبارزه کمک کرد. به عنوان یک پدر دلسوز و به طور کلی یک مرد خانواده مناسب و معقول نشان داده می شود. دیوید مرا تحت تأثیر قرار داد ، چنان عمیقاً به نقشی عادت کرد که تماشاگر بی اختیار شروع به همدردی با او می کند. براوو دیوید! براوو! ارتش در برمه "به زیر سایه رفت" ، شل کردن کشور در وحدت کشور را سست کرد ، اما آنها هنوز هم به طور غیر رسمی کشور را اداره می کنند ، بنابراین برمه ها "دموکراسی" را برای مدت طولانی نمی بینند تا زمانی که خود را به عنوان یک واحد واحد درک کنند. نه قبیله های کوچکی که توسط پرچم و سرود متحد شده اند و فقط توسط ارتش درمورد دعواهای دائمی نگهداری می شوند. به محض اینکه آنها این را درک کنند ، دیگر دیکتاتوری نظامی مورد نیاز نخواهد بود و ارتش به پادگان بازمی گردد ، همانطور که ، کشور باید توسط افراد عاقلی اداره شود که دارای ویژگی های فضیلت ، خلاقیت ، رحمت ، شفقت ، استحکام در لحظات مناسب و با هدف بهبود زندگی مردم خود و وفادار به او ، و ارتش فقط برای دفاع از کشور در برابر دشمن خارجی مورد نیاز است. این تصویر فقط با لحظات نمایشی عالی و بازی های عالی ذخیره می شود ، در غیر این صورت نمره بسیار کمی به آن می دادم. شما می توانید (اصرار نمی کنم) به دنبال آشنایی فرهنگی باشید ، تا در "دنیای کوچک" زندگی نکنید ، اما نباید کاملاً به تصویر اعتماد کنید ، با این حال ، تبلیغات "چراغ های دموکراسی" در آن قابل مشاهده است ، اگرچه آنها خودشان عکس را شلیک نکردند. در نتیجه ، ما یک درام بیوگرافی متوسط نفرت انگیز داریم ، با فیلمنامه خوب ، همراهان عالی ، اما با کم بیان درباره "دموکراسی" ، محاسبات غلط منطقی و کارهای عالی بازیگری.
دانلود فیلم The Lady 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از نظر سیاسی ، اواخر دهه هشتاد و نود امیدوارترین دوره در تاریخ معاصر بود. در سراسر جهان ، به ویژه در اروپای شرقی و آمریکای لاتین بلکه در آفریقا و خاور دور ، رژیم های دیکتاتوری جای خود را به دموکراسی می دادند. فعالانی مانند لخ والسا ، واچلاو هاول و نلسون ماندلا سلولهای زندان خود را با کاخ های ریاست جمهوری کشورهایشان مبادله می کردند و به نظر می رسید که برمه (من آن را "میانمار" نمی نامم) ، که از سال 1962 توسط یک نظامی نظامی سرکوبگر اداره می شد ، داستان موفقیت دموکراتیک بعدی خواهد بود. مخالفت با رژیم توسط آنگ سان سوچی ، دختر زیبا و کاریزماتیک یک قهرمان ملی انجام شد که از حمایت فداکارانه بیشتر هموطنان خود برخوردار بود. به نظر می رسید اجتناب ناپذیر است که "قدرت مردم" مانند همیشه رژیم مارکوس در فیلیپین و دیکتاتوری های کمونیست اروپای شرقی را نابود کرده و حکومت نظامیان را متلاشی خواهد کرد.
اما این اتفاق نیفتاد. رژیم برمه موفق شد قدرت آهنین خود را حفظ کند. شاید دلیل آن این بود که ، برخلاف بسیاری از استبدادهای دیگر ، فاقد هرگونه ایدئولوژی قابل تشخیص فراتر از دیدگاه اورولایی "مهر و موم چکمه ای روی صورت انسان برای همیشه" بود. کمونیسم وقتی مشخص شد که نمی تواند عملکرد ایدئولوژیک ظاهری خود ، یعنی محافظت از منافع اقتصادی انسان کارگر را انجام دهد. این امر به نوبه خود فروپاشی دیکتاتوریهای راست گرایانه مانند پینوشه در شیلی یا سوهارتو در اندونزی را به وجود آورد که وجود آنها را با ادعای دفاع از کشورهایشان در برابر کمونیسم توجیه کرده بود. وقتی مشخص شد که منافع اقتصادی سیاه و سفید آفریقای جنوبی بسیار نزدیک به هم گره خورده اند و ایده ایده "توسعه جداگانه" را مزخرف می دانند ، آپارتاید فروپاشید. جنتای Than Shwe ، فاقد هر گونه ایدئولوژی قابل اعتراض از این طریق ، می تواند در برابر نیروهای تغییر مقاومت کند تا زمانی که بتواند وفاداری نیروهای خود و اراده خود را برای قدرت حفظ کند.
" لیدی »زندگی سوچی را به تصویر می کشد که برای پیروانش به« خانم »معروف است. این یک بیوگرافی کامل نیست ، زیرا کمی از زندگی اولیه او را نشان می دهد ، جدا از ترور پدرش آنگ سان در سه سالگی. اقدام اصلی از سال 1988 آغاز شد ، زمانی که او در اواسط چهل سالگی بود و برای دیدار مادر بیمار خود به برمه بازگشت ، زیرا قبلاً در همسرش با مایکل آریس ، استاد آکسفورد ، در انگلیس زندگی می کرد. دیدار وی همزمان با یک قیام علیه حکومت نظامی بود که به دنبال آن یک دوره کوتاه از آزادسازی انجام شد. وی متقاعد شد که جنبش نوپای دموکراسی خواهی در کشور را رهبری کند و حزب وی ، لیگ ملی برای دموکراسی ، در انتخابات پارلمانی 1990 اکثریت قانع کننده ای را بدست آورد. با این وجود ارتش از تشخیص نتیجه امتناع ورزید و حکومت نظامی را مجدداً اعمال کرد. سوچی در حصر خانگی قرار گرفت و همه مبارزات سیاسی ممنوع بود. از نظر محکومیت های بین المللی ، حکومت نظامی کاملاً بی تأثیر بود. حتی اعطای جایزه صلح نوبل به سوچی در سال 1993 نتوانست آنها را ترغیب کند که او را آزاد کنند.
The Lady را لوک بسون کارگردانی کرد ، که شاید کارگردان ایده آل نبود ، همانطور که قبلاً بهترین کار را کرده بود برای ساخت فیلم های اکشن مانند "نیکیتا" شناخته شده است. او پیش از این بیوگرافی یک قهرمان سیاسی ملی ، "Joan of Arc" ساخته بود ، اما حتی در آنجا صحنه های اکشن بهترین چیز در مورد فیلم هستند. شاید تعجب آور نباشد که "بانو" نسبتاً کند و تأمل برانگیز است و نشانه هایی از ساخته شدن کارگردانی را دارد که از این سبک فیلم سازی استفاده نشده است. با این حال ، از نظر بصری ، فیلم اغلب جذاب است ، و تضادهای م effectiveثری بین سرسبزی و استوایی سبز جنوب شرقی آسیا وجود دارد - این صحنه ها به جای خود برمه در تایلند گرفته شده است - و سنگ خاکستری آکسفورد ، شهری که اغلب در برف دیده می شود .
انصافاً نسبت به بسون ، به نظر می رسد او عمیقاً به The Lady پایبند بوده و این احتمال وجود دارد كه بدون تعهد او هرگز ساخته نشده باشد. او از داشتن یک بانوی برجسته ، میشل یوه ، خوش شانس بود که به همان اندازه متعهد بود. در واقع ، این او بود که او را متقاعد کرد که پروژه را به عهده بگیرد. Yeoh در اینجا باید نشان دهد ، همانطور که در "خاطرات یک گیشا" نشان داد ، او چیزی بیش از یک دختر باند است ، بیش از یک قهرمان اکشن کونگ فو. او این مزیت را دارد که شباهت زیادی به زنی دارد که تصویر می کند.
یئو فیلم را "یک داستان عاشقانه باورنکردنی" توصیف کرد و عنصر مورد تاکید بیشتر در فیلم The Lady رابطه بین سو کی است. و شوهرش که سالها از او جدا شده بود. او هر وقت آزاد بود از برمه خارج شود و به او و دو پسرش در انگلیس ملحق شود ، اما همیشه از این کار امتناع می ورزید ، زیرا می دانست که اگر هرگز از کشور خارج شود ، هرگز اجازه بازگشت نخواهد داشت. دیوید ثولیس در نقش آریس شاید حتی بهتر از یئو باشد ، او را به عنوان یک خانواده دانشگاهی و فداکار غیراخلاقی بازی می کند که با این وجود از خود گذشتگی اصرار دارد که همسرش در برمه بماند ، دانستن اینکه اگر او کشور را ترک کند این ضربه بزرگی به دموکراسی خواهی خواهد بود. جنبش. مرگ زودرس وی بر اثر سرطان ، که احتمالاً ناشی از استرس اوضاع وی است یا باعث تشدید آن شده است ، غم انگیزترین لحظه فیلم است.
حبس خانگی سوچی اکنون برداشته شده است و برمه اکنون توسط یک دولت غیرنظامی اداره می شود ، گرچه باید دید آیا به دموکراسی اصولی تبدیل خواهد شد یا خیر؟ انتخابات در سال 2010 به عنوان نه آزاد و نه عادلانه ، و دولت جدید به عنوان جبهه ای صرف برای ادامه دیکتاتوری نظامی محکوم شد. اخراج میشل یوه از کشور در سال گذشته نشان می دهد که مقامات هنوز در مورد انتقاد بسیار حساس هستند. با این حال ، The Lady خدمات ارزنده ای را برای یادآوری مشکلات یک کشور در جهان انجام می دهد که برای مدت طولانی یکی از آخرین سنگرهای استبداد بود. من قطعاً آن را به "بانوی آهنین" ، دیگر زندگینامه اخیر یکی از چهره های مهم سیاسی زن ترجیح دادم. 7/10
دانلود فیلم The Lady 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
لوک بسون، محبوب ترین زن نیکیتا و لئون، در اینجا یک فیلم بیوگرافی صمیمانه فوق العاده درباره آنگ سان سوچی، افراطی سیاسی برمه ای را هماهنگ می کند. The Lady یک تفاوت واقعی در سرعت هم برای بسون و هم برای زن رانندهاش میشل یوه است، که شخصیت استاندارد بانوی فعال خود را با چیزی بسیار ظریفتر و تأثیرگذارتر عوض میکند. زن ناقص است اما با این وجود میفهمد که چگونه میتواند یک رکورد قابل ستایش و متحرک از یک زندگی شگفتانگیز باشد.
داستان از سال 1947 شروع میشود، زمانی که سوچی تنها دو سال دارد. پدرش آنگ سان ظاهراً مسئول برمه است، زیرا آزادی این کشور از حکومت زائران به پایان می رسد. با وجود این، کشیشهای دفتر او وقتی بیرحمانه کشته میشوند و کشور را در پیچ و تاب طولانی و نزولی ناآرامیهای سیاسی فرو میبرند که در نهایت به پایهگذاری یک نظام نظامی سلطهگر منجر میشود، از تصویر لحظهای از پیروزی محروم میشوند. به سرعت به سال 1988، جایی که سو کی (میشل یئو) بزرگ شده با نیمه بهترش مایکل آریس (دیوید تیولیس) و دو فرزندشان، کیم (جاناتان راگت) و الکساندر (جاناتان وودهاوس) در آکسفورد زندگی می کنند. سوچی زمانی که مادرش دچار سکته می شود به برمه بازگردانده می شود. در ابتدا منظور او این است که احتمالاً 14 روز بماند تا مادرش را در دوره کمبودش پرورش دهد. با وجود این، سوچی در طول سفر خود، برمه را مکانی میبیند که در آن شرارت، آزار و اذیت و بدبختی بیسابقهای وجود دارد. او جنگجویان منحط را مشاهده می کند که به شدت افراد ناسازگار را می کشند و افراد عادی دیوانه را می بیند که برای امتیازات خود نمایشگاه می گذارند و از عکس های قدیمی پدرش برای رسیدن به هدفشان استفاده می کنند. مدتی سپری نشده است که سوچی توسط افراد به سمت آنها سوق داده می شود و از آنها درخواست می کنند که آنها را در نبرد آنها برای برمه ای مبتنی بر محبوبیت و آرام رهبری کند.
یو در The Lady فوق العاده است. علاوه بر این واقعیت که او شبیه آنگ سان سوچی واقعی به نظر می رسد، او همچنین در صحنه های خصوصی تر فیلم، نزدیکی خیره کننده به خانه را نشان می دهد. نقص اصلی اعدام Yeoh این است که بیان او در صحنه های انگلیسی زبانش تا حدودی چوبی است. تیولیس نیز مانند همسر انگلیسی محکم خود، مردی استثنایی که مجبور است بدبختی درونی خود را بپوشاند، خوب عمل می کند، زیرا اهمیت وضعیت نیمه بهترش را در کشورش درک می کند. زن به طور حاشیه ای در دو منطقه پراکنده می شود. یکی این که بسون هرگز به دلیل سبک واقعی و محترمانه تولید فیلم مورد توجه قرار نگرفته است. او روی زمین بسیار سفت تری قرار دارد و فعالیت خنک و سازگار را منتقل می کند. در اینجا، او مکانهای شرارت جادهای و حرکت نظامی را با قدرتی منظم کنترل میکند، با این حال سختی خاصی در بخشی از دقایق آرامتر ظاهر میشود. نقطه ضعف دیگر به تصویر کشیدن نسبتا احمقانه شخصیت ها در سیستم نظامی برمه است. اگرچه عموماً به عنوان مردانی افتضاح در نظر گرفته میشوند، اما در واقع، نحوه معرفی آنها در اینجا باعث میشود که آنها عملاً شبیه مردان فوقالعاده به سبک باند به نظر برسند. اصلیترین چیزی که از دست میرود، پناهگاه بدی و یک گربه سفید خیرهکننده است که روی دامان هنچوی سر قرار گرفته است. یک لمس ظرافت و عمق بیشتر هرگز در این دفتر اشتباه نمی شد. به طور کلی، The Woman یک فیلم زندگینامه ای قوی و بسیار ساخته شده درباره یک شخصیت فوق العاده متحرک است. این یک روش کارآمد برای جلوگیری از کنترل شرایط سیاسی احمقانه است و تلاش خوبی برای معرفی موضوع عظیم خود در یک نوک انگشت معقول انجام می دهد. فرصت مناسبی وجود دارد که اولین کاری که بعد از تماشای فیلم انجام خواهید داد این است که به خانه برگردید و "Aung San Suu Kyi" را در گوگل جستجو کنید. در صورتی که اینگونه باشد، فیلم به سرعت به دو مورد از ارزشمندترین اهداف خود دست یافته است - آموزش و حرکت
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.