در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Man Called Noon 1973... لطفا منتظر بمانید ...
نون (ریچارد کرنا) هفت تیرکش بنام بر اثر پرت شدن از بلندی حافظه اش را از دست می دهد . ریمز(استیفن بوید) مردی مرموز به او نزدیک می شود تا از فراموشی او استفاده کرده و از محل ثروتی پنهان آگاه شود.
یک تفنگچی مبتلا به فراموشی، با کمک یک قانون شکن دلسوز، سعی می کند هویت و گذشته خود را کشف کند.....
دانلود فیلم The Man Called Noon 1973 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پیتر کالینسون، رئیس «نظارهگران بیگناه» تأکید میکند که فعالیتهای مخفیانه در دگرگونی واقعگرایانه اسکات فینچ از رمان «مردی به نام ظهر» اثر لوئیس لعمور، با ریچارد کرنا که از فراموشی عذاب میکشد، در حالی که پاستلی از تپانچههای جنگنده تلاش شجاعانهای برای جمعآوری بستهها انجام میدهند، تأکید میکند. او پر از سرب لنز «کونان بربر»، جان کابررا، این سوهان قوی را در مکانهای مختلف اسپانیایی، جایی که وسترنهای قبلی، مانند «روزی روزگاری در غرب» سرجیو لئونه و «ال کندور» جان گیلرمین، فیلمبرداری شده بود، و کالیسون و او طرحریزی کرده بودند، به تصویر کشید. هر ضربه با هدفی که این پونی غبارآلود و متروک نشان می دهد، ظاهر خوبی دارد. طرفداران فیلم جیمز سکیوریتی باید از روشی که دوتایی ویو سیمونز (شخصی که در چیدمان لولههای سلاح گرم «دکتر نه» و «از روسیه، با عشق» این ترفندها را سازماندهی میکند قدردانی کنند. مکانهای سوارکاری که از صندلیهایشان پایین میآیند و اسبهایشان. غواصی در دوربین واقعاً انرژی زا است. کرنا با این ناراحتی روبرو می شود که مت دیمون چهل یا چند سال پس از این واقعیت با کمبود حافظه خود روبرو می شود. به خاطر داشته باشید که یک غلت زدن فوق العاده از یک گالری مسافرخانه و بعداً یک بار دیگر طول می کشد. از کنار یک کوه پایین بروید تا افسانه قوی ما مغزش را بازیابی کند در حالی که دشمنان او را تحت تأثیر قرار می دهند. استفن بوید سرگرم کننده برنده اسکار و فارلی گرنجر بازیکن قرارداد قبلی MGM واقعاً نمی توانند بفهمند که در کدام سمت هستند و آیا آنها را معمایی می کند. افسانه ما همچنین، دو بانو - شکوهمند ایتالیایی روزانا شیافینو از "کشتی های طولانی" و پتی شپرد از "جالب تر و تفنگچی" - در یک طرف قهرمان ما ایستاده اند، اما آنها فعالانه به این نتیجه رسیده اند که چه خواهند کرد. در مورد او انجام دهید آخرین لحظه ممکن بن بست بین این دو خانم چیزی است که می توان دید، به ویژه با شپرد که در تاریکی با کلاهی هم سطح پوشیده شده است. کالیسون و فینچ در این ساجبراش لالایی نمی کنند. همانطور که جوناس ماندارین (ریچارد کرنا از "کتلو") فرآیند لباس پوشیدن را در اقامتگاه خود در کیووا پدس تکمیل کرده است، تیزبر منفور بن جانیش (آنجل دل پوزو از "جهنم در دریای اژه") با شلیک گلوله پوست سر جوناس را چروک می کند و جوناس از پنجره اش تصادف می کند و به جاده می افتد. افسانه همه کاره ما در حال تقلا برای فرار از یک مهمانی تعقیب و گریز مستأصلان مبله، سوار قطاری می شود که در حال حرکت است. شرکای جانیش در جنایت جمع می شوند تا پیدا کنند، اما او را از دست می دهند. زمانی که قطار از دور دور میشود، جوناس از پشت بام واگنهای باری عبور میکند (این به طرز باشکوهی توسط کالیسون سازماندهی شده است). او در یک واحد قطار با یک جغد بی نظم و شش اسلحه حمل می کند، ریمز (استفن بوید از «بن هور»)، و آنها برای مدتی مانند همدستان عمل می کنند. در پایان، آنها به مزرعه ای می رسند که توسط فن دیویدج (روزانا شیافینو) فوق العاده اداره می شود که تحت ظلم جانیش قرار می گیرد. پس از اینکه فن زخم پوست سر جوناس را مرتب کرد، افسانه ما به جمع بدخواهان در خانهای نزدیک میپیوندد و مغزش را با دستهای گره کردهاش نشان میدهد. او آن را با یک زن و شوهر بیرون میکشد و پس از آن برای یک استراحت بسیار طولانی در گذشته قرار میگیرد. روز بعد، جوناس با رضایت فن، اسبی را بر دوش خود می گذارد. رایمز و او به حیات وحش فرار می کنند. ریمز به جوناس هشدار می دهد که منطقه با 50 دره جعبه شکسته است و هیچ شانسی برای خارج شدن از آنها وجود ندارد. در هر صورت، قهرمان حیله گر ما استحکامات یک خانه سنگی را در کوه ردیابی می کند. این نقطه ظاهری بیخطر در داخل همتایان خود را خوشایند نشان میدهد و جوناس رایمز را به سمت بالابر به یک غار و خروجی میبرد که در آنجا سوار قطار دیگری میشوند. کالیسون و فینچ دادهها را به صورت تکه تکه تخلیه میکنند تا ما را تا حدی که ممکن باشد از حلقه دور نگه دارند، و وقتی جوناس در مورد یک مشاور حقوقی به نام کولین میفهمد که اخیراً کشته شده است، همه چیز به تدریج به هم میرسد. جوناس بهطور ماهرانه دفتر کولین را فهرستبندی میکند و با خواهر ویرانگر کولین و بعداً شخصی به نام قاضی نیلند (فارلی گرنجر از «غریبهها در قطار») برخورد میکند که در ابتدا احساس یک قهرمان بودن را القا میکند. پس از آن، متوجه می شویم که داور محترم چندان قابل احترام نیست و او باید جوناس را بکشد. افسانه ما، ریمز، و فن در ربع ساعت گذشته در خانه سنگی گرفتار می شوند و باید با انبوهی از همکاران آن را شلیک کنند، در حالی که با مواد منفجره پرتاب شده به سمت آنها و دود ناشی از مصرف خاکشیر مبارزه می کنند. همانطور که ممکن است واضح باشد، کالیسون اجازه نخواهد داد که این فعالیت از بین برود، و "مردی به نام ظهر" در تمام دقایق تاثیرگذار 98 شات خود را رها نمی کند. ریچارد کرنا کاملاً ساکت است و توانایی خود را با اسلحه نشان میدهد و در حالی که همچنان بر روی بام خانهها و پشت ورودیها در گروههای سنگر تمرکز میکند، تمرکز میکند. «مردی که ظهر نامیده میشود» یک وسترن سرسخت را میسازد که خیلی طولانی نمیماند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.