« باب » ( بنكس ) و « جیل » ( بست ) « لارنس » زوجى انگلیسى هستند كه تعطیلات را با دخترشان، « بتى » ( پیلبیم ) در سوییس مىگذرانند. « لویى برنار » ( فرهنه )، مردى فرانسوى كه با آنان دوست شده ناگهان به قتل مىرسد، اما پیش از مرگ رازى را فاش مىكند: نقشهى ترور یك دیپلمات كه به زیان دولت انگلستان خواهد بود.
در تعطیلات خانوادگی در سوئیس، باب (لزلی بنکس) و همسرش جیل (ادنا بست) با مردی که در هتل آنها اقامت دارد دوست می شوند. وقتی غریبه در حضور آنها ترور می شود، تعطیلات خطرناک می شود. قبل از مرگ، غریبه رازی را به جیل منتقل می کند
یک زوج عادی بریتانیایی که در حال گذراندن تعطیلات در سوئیس هستند، ناگهان درگیر یک دسیسه بینالمللی میشوند که دخترشان توسط جاسوسانی که قصد یک قتل سیاسی را دارند ربوده میشوند.
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از آنجایی که همه چیز را در مورد بازسازی The Man Who Knew Too Much با عنوان و رئیسی مشابه می دانستم، متوجه شدم که باید سعی کنم این نوع منحصر به فرد "مردی که خیلی زیاد می دانست" را در طول مجموعه ما هیچکاک دنبال کنم. من انتظار داشتم که از آن بیزار باشم، زیرا بازیگران به جز پیتر لور کمتر غیرقابل انکار هستند، و من قطعاً اصول طرح را می دانستم. در حالی که نمیدانم این اجرای را به جیمز استوارت ترجیح میدهم، اما مطمئناً آن را هنوز هم به دلایل مختلف دوست دارم. این یکی از مدلهای غیرمعمولی است که من میخواهم از یک فیلم و ادامه منحصربهفرد که به خوبی با هم جفت میشوند، برجسته کنم. آنها یکدیگر را روشن میکنند، فوکوسهای طرح را به اشتراک میگذارند، و بهطور شگفتانگیزی، تنظیمات گروهبندی قابلتوجهی را از بین میبرند، اما آنها را به روشهای مختلف با سبک فردی به ندرت از بین میبرند تا هر فیلمی را بدون توجه به احساسات شما نسبت به فیلم دیگر ارزش دیدن داشته باشد.
شکل قبلی که امروز ارزیابی می کنم در سال 1934 ساخته شده است. این یکی از سواری های هیجان انگیز انگلیسی هیچکاک است و از تعداد زیادی شیرین کاری مشابه که هیچکاک به آن ها شناخته می شود، استفاده می کند. در اینجا مدلهای باورنکردنی از کار دوربین هیچکاک وجود دارد که پیشرفتهای چشم را جعل میکند تا به ایجاد موقعیت فضولی در گروههای کلیدی کمک کند که در آن بیش از یک نفر را دنبال میکنیم یا تکهای کاغذی را که در اطراف رد و بدل میشود، همه از دید یک فرد منفرد دیده میشود. برتری این پیشرفت به فرد این تمایل را میدهد که اطلاعات اضافی را به همان روشی که شخصیتهایی که هوشمندانه حرکات دیگران را مشاهده میکنند، دریافت میکنند.
دستگاه نمونه دیگری که در اینجا و در بسیاری از موارد دیگر استفاده میشود. در میان فیلم های هیچکاک شخصیت درهم آمیخته است. در "مردی که خیلی زیاد می دانست"، شخصیت درهم آمیخته به عنوان زوج ما با یک زوج انگلیسی اشتباه گرفته می شود که یک عامل مخفی فرانسوی، لویی برنارد، مراقب آنهاست. زمانی که او به اشتباه حدس میزند که قاتلان حرفهای سوئی (لزلی بنکس، "خطرناکترین بازی") و جیل لارنس (ادنا بست) هستند، جلادهای واقعی متوجه میشوند که او دقیقاً دنبال آنها میرود و او را میکشند. در حالی که لویی به سطل لگد می زند، سعی می کند به ویو و جیل در مورد نقشه مرگ هشدار دهد و قاتلان حرفه ای واقعی دختر کوچکشان را می گیرند تا آنها را از به اشتراک گذاشتن آنچه از جاسوس فرانسوی فراری به دست آورده اند بازدارند.
هیچکاک گفته است. علاقه به هر مرد یا خانم. هیچکاک برخلاف چیلرهای ستون فقرات و موسسات فیلمهای فعالیتی که از او دریافت میکنند، برای مثال، جیمز باند، هیچکاک چندان مشتاق پلیس با ضربات معمولیاش، سارق گربهسانی که از دیوار بالا میرود، یا مأمور دولتی نیست. او در سایه ها می خزد. نه. چه اتفاقی میافتد وقتی فرد استاندارد در این جهانهای پر شور و حرارت که به آن عادت نکرده است، به سرعت برسد. آنها در مقایسه با شغل جاسوسی یا پلیس، نگرانی های غیرمنتظره ای دارند.
به همین دلیل است که The Man Who Knew Too Much علیرغم اینکه دنباله اش برای من طبیعی بود، در واقع پاهایی دارد. شرایط منحصر به فرد دربرگیرنده فعالیت تا حدودی منحصر به فرد است و شخصیت ها را به دنبال تصمیم گیری های مختلف سوق می دهد. با فرض اینکه هر نقطه طرح شبیه به هم بود، من خسته شده بودم، اما چیزی که معادل باقی می ماند، علامت خاصی از فعالیت نبود. این احساسی بود که در شرایط سختی قرار گرفت و کاملاً از دست رفت. این که آیا در مراکش یا کوههای آلپ سوئیس رخ میدهد، چندان مهم نیست که چندین قیم را در شرایطی قرار دهیم که کابوس هر یک از والدین است.
این تمرکز بر این است که شخصیتهای او را با یک جمعیت معمولی درگیر کند. جاده چیزی است که فیلم های هیچکاک را بسیار هیجان انگیز می کند. به نظر می رسد که آنها می توانند برای هر یک از ما اتفاق بیفتند تنها با چند وقفه وحشتناک از شانس.
یکی از چیزهایی که در اجرای قبلی ترجیح دادم، دختری است که نوا پیلبیم بازی می کند. به نظر میرسد شخصیت او نسبت به نوع جیمز استوارت وحشتناکتر و در خطر قابل تأییدتر است. به نظر می رسد نوع آمریکایی که هیچکاک بعداً در حرفه خود ساخته بود، بیشتر نگران جذاب بودن خانواده های آمریکایی بود تا جمعیت انگلیسی این یکی و او کودک را "دوست داشتنی" تر کرد و یک قطعه سبک تر به فیلم اضافه کرد تا فیلم بیشتر شود. خوش سلیقه برای آمریکایی ها من طرفدار اقتباسی هستم که در آن ترس و خطر دختر واقعیتر به نظر میرسد و مطابق با آنهایی است که ما پیشبینی میکنیم که فردی هم سن و سال او باید هر زمان دزدیده شود و همچنین ماهیت تیراندازی جدیتر درگیری آخر، عمل کند. بیتردید باعث میشود که طرح حتی از طریقی که طرح احتمالاً میتواند به آتشبازی سرازیر شود، واقعیتر به نظر برسد.
نمونه منحصربهفرد «مردی که بیش از حد میدانست» ممکن است از هیچ گونه شیرین کاری استفاده نکند. هرگز ندیده ام (شما آنها را دیده اید با توجه به این واقعیت که هر فیلمی از زمان هیچکاک آنها را تکرار کرده است) و طبق اصول امروزی آمریکا، فیلم ممکن است تا حدودی کند به نظر برسد، اما با این فرض که شما از طرفداران هیچکاک یا آخرین اجرای آن هستید. این عنوان معادل، من مطمئن هستم که شما به دلایل مشابه در این یکی شرکت خواهید کرد.
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مدیران نسبتا کمی این شانس را دارند که فیلم قبلی خود را با طرحی مشابه تغییر دهند. آلفرد هیچکاک متوجه شد که در دسامبر 1934 در «مردی که خیلی زیاد می دانست»، وقتی با دوریس دی و جیمز استوارت آپدیت Technicolor را ساخت، خط داستانی ایده آلی داشت. به هر حال، رئیس تلاش قبلی خود را کاهش داد، و به طور کلی تضمین کرد، "بگذارید بگوییم نوع اصلی توسط یک تازه کار با استعداد ساخته شده است و دومی توسط یک حرفه ای ساخته شده است."
ارزیابی هیچکاک انجام شده است. توسط کارشناسان مختلف فیلم رد شد. دن دی، جونیور فکر میکند که "محصول منحصربهفرد بهتر است. پاکسازی بازسازیشده پول نقد بیشتری برای آن خرج کرده است، و به طور کلی ساختهشده بسیار درخشانتر است. نوع 1956 پیتر لور را ندارد، که بدهی قابلتوجهی است." کارشناس فاران نهمه موافق است و مینویسد: «هرچند که ممکن است ما چند نفر هستیم که سرسختانه به دلیل ذهن سختگیرش، مناظر برفی ابریاش و عصرهای لندن، اقتصاد طرحها و شتاب سختاش، طرفدار اول هستیم. />
پیتر لوره، پس از آنکه مجارستانی از سرپرستان یهودی از خانه خود در برلین آلمان فرار کرد، پس از آنکه دولت نازی در سال 1933 کنترل را به دست گرفت تا در پاریس کار کند، اساساً بی پول بود. هیچکاک نمایش خود را در فیلم The Man Who Knew Too Much «M» ساخته فریتز لانگ در سال 1931 دیده بود و با به تصویر کشیدن یک قاتل مزمن توسط این بازیگر خیره شده بود. رئیس لور را متقاعد کرد که برای یک جلسه به بریتانیا بیاید، که این کار را با گرفتن پول نقد از خواهر و برادرش برای کارت سفر به لندن انجام داد. لور که به ندرت به زبان انگلیسی ارتباط برقرار می کرد، هیچکاک را با گفتن "بله" به هر پرسشی که در طول جلسه مطرح می کرد فریب داد، زیرا می دانست که با فرض "نه" گفتن او باید انگیزه های پشت سر چرایی را بیان کند. رئیس متوجه شد که زبان انگلیسی لور محدود شده است و او را مجبور کرد که در حین فیلمبرداری به زبان آوایی ارتباط برقرار کند.
فیلمنامه چارلز بنت از کتابی به نام جی کی چسترتون در سال 1922 گرفته شده است که هیچکاک مدعی امتیازات فیلم بود. The Man Who Knew Too Much ابتدا قرار بود یک فیلم بولداگ دراموند باشد، اما هیچکاک نتوانست از نام دراموند استفاده کند. فیلم با یک فیلمنامه بازسازی شده شامل چند جزء پروژه بمباران شده دراموند، یک حلقه غیرقانونی جهانی دارد که در قلمرو متحد کار می کند. مانند اقتباس 1956، فیلم اصلی "مردی که خیلی می دانست" یک زوج انگلیسی به نام سوئی (لزلی بنکس) و جیل (ادنا بست) لارنس در حال سفر هستند، فقط این بار در سوئیس و برخلاف مراکش. آنها با تیرانداز جدی فرانسوی رامون لوین (ووسپر آینده) آشنا می شوند که در حین برخورد با جیل به زمین رقص شلیک می شود و کشته می شود. قبل از لگد زدن به سطل، او در مورد یک یادداشت و چیزهای مرموز دیگر در مورد یک مرگ ترتیب داده شده زمزمه می کند. مرگ او آغازگر یک گزارش جالب است که شامل ربوده شدن دختر کوچک لارنس، بتی (نوا پیلبیم) می شود.
ویژگی هر دو نوع هیچکاک صحنه قابل توجه در لابی ریگال آلبرت لندن است که در آن یک قاتل حرفهای در حالی که گروه به اوج میرسند، مناظر اسلحهاش را روی یک مقام ناآشنا که در سالن تئاتر نشسته است، خاموش میکند. جیل لوله اسلحه تیرانداز را که از پشت یک پارچه سطح بالایی باز می شود، تشخیص می دهد. کانتاتا که گروه در فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 می نواخت، قطعه ای منحصر به فرد بود که توسط آرتور بنجامین خلق شد. هیچکاک در حین اجرای اجرای سال 1956 از نویسنده بلندمدت خود برنارد هرمان خواست که سمفونیک جدیدی بسازد. هرمان گفت که اساساً غیرممکن است که بتواند اثر بنجامین را بهبود بخشد، بنابراین از یک قطعه ملودیک مشابه در هر دو فیلم استفاده شده است.
یکی از جهش های مهم از این دو نوع این است که گروه لور با فریاد جیل در فیلم The Man Who Knew Too Much خنثی می شود. لابی، افراد خود را فرستاده تا به فرماندهی مرکزی لندن برگردند، جایی که پلیس به دنبال آنها است و آنها را در سطح قرار می دهد. آخرین گروه فیلمبرداری فیلم به حمله سال 1911 سیدنی رود لندن بستگی دارد، جایی که شورشیان که سه پلیس را کشته بودند با دروازه بانان انگلیسی اسکاتلندی آن را تیراندازی کردند. دو نفر از شورشیان و یک پلیس در درگیری به سطل لگد زدند. این صحنه به طور غیرمعمولی شبیه فیلم آرام لانگ در سال 1922 به نام «نتیجه گیری دکتر مابوس قمارباز» است.
اگرچه به اشتباه به عنوان اولین فیلم «واقعی» هیچکاک نامگذاری شد که نقاط شروع بصری و ذخیره حساب او را نشان می داد، این بهترین فیلم او بود. فیلمی به یاد ماندنی که به طور محکم با هر یک از این نشانه ها مطابقت دارد. اینها خانواده صادقی را در خود جای می دهند که در نهایت موقعیت دیوانه وار را پیدا می کنند، با سرزنش هایی با ملاحظه، بدون توجه به اینکه جلادهای خونسرد هستند. سایر ویژگیهای هیچکاکی شامل تکههایی از اطلاعات ظاهری به اشتباه است، برای مثال، ساعت لور، استفاده از نقاط عطف شناخته شده به عنوان پسزمینه، و طنز عجیب انگلیسی کارگردان. هاروی اوبراین، مفسر فیلم، در پایان میگوید: "به عنوان یک فیلم، بهعنوان یک فیلم، بهعنوان یک فیلم، بهعنوان یک فیلم، بهعنوان یک فیلم، ارزش دیدن را دارد. سریع، جذاب و دارای چند شوک واقعی و پیچشهای اجرایی بینقص است که هنوز نمیتواند حتی خیره کند. ناظران معاصر را با کمی آگاهی ادراکی آلوده کرد."
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"مردی که خیلی می دانست" یکی از فیلم های مختلف با موضوع فعالیت های مخفی بود که توسط آلفرد هیچکاک در دوره اولیه انگلیسی اش ساخته شد. این شامل آن چیزی است که قرار بود در کار هیچکاک به یک جزء تکراری تبدیل شود، یعنی مرد یا زنی که "خیلی زیاد می داند" به این دلیل که شخص ناخواسته مالکیت داده های خاصی را در اختیار گرفته است که آنها را در معرض خطر قرار می دهد. فیلمهای مختلف با این طرح اساسی شامل «۳۹ قدم» و «زن ناپدید میشود» از دوره انگلیسی او و «شمال از شمال غرب» و «مردی که بیش از حد میداند» بازسازیشده از فیلم آمریکاییاش. (این اصلیترین فیلمی بود که هیچکاک تغییر کرد؛ من مدت زیادی است که بازسازی 1956 را ندیدهام، بنابراین سعی نمیکنم مستقیماً به این دو فیلم نگاه کنم).
باب و جیل لارنس یک فیلم هستند. زن و شوهر انگلیسی در یک مناسبت ورزشی سردتر از سال در سنت موریتز با دخترشان بتی. (نوا پیلبیم نقش بتی را بازی می کند که سه سال بعد در فیلم The Man Who Knew Too Much «جوان و بی گناه» هیچکاک بازی می کند). یک شب مردی فرانسوی به نام لویی برنارد که با او آشنا شدهاند در اقامتگاهشان به ضرب گلوله کشته میشود. اتفاقاً او یک مأمور دولتی است و قبل از گاز گرفتن گرد و غبار، اطلاعات ضروری را به نماینده انگلیسی منتقل می کند. متأسفانه، افراد پست درک می کنند که این زوج کنترل داده ها را در دست دارند و دخترشان را می گیرند تا سکوتشان را تضمین کنند. (میتوان پرسید که چرا آنها اساساً بانس و جیل را نمیکشند، با این حال با این فرض که آنها این کار را کردند که فیلمی وجود نخواهد داشت).
از تماس با نماینده یا پلیس، لارنس به بریتانیا برمی گردد و در آنجا معاینات خود را تکمیل می کند و متوجه می شود که افراد بد قصد دارند یک قانونگذار اروپایی به نام روپا را در طول نمایشی در لابی امپریال آلبرت بکشند. (این اولین تصویری بود از علاقه هیچکاک به تنظیم صحنه های کلیدی در سازه ها یا طرح های مشهور). این منجر به دو تنش متوالی میشود، اولی در طول نمایش واقعی، دومی در طی یک رویارویی بین پلیس و قاتلان حرفهای در خانه امنی که بتی را در آنجا اسیر میکنند.
تیراندازیها بیرون میشوند. در پایان فیلم به حمله جاده سیدنی بستگی داشت، یک اتفاق واقعی که در پایان شرقی لندن در سال 1911 رخ داد. هیچکاک در آن زمان یک بچه بود و در لیتون استون چند مایلی دورتر زندگی می کرد. کلاهبردارانی که در آن حمله شرکت کردند، افراد شورشی آواره روسیه تزاری بودند، اما در The Man Who Knew Too Much ما هرگز متوجه نمی شویم که قاتلان حرفه ای چه هویتی دارند، الهامات سیاسی آنها چیست یا چرا آنها به مرگ روپا نیاز دارند.
در 72 سالگی. این یکی از محدودترین فیلم های هیچکاک است. بهعنوان مثال، بهرغم این واقعیت که آن نوع، برخی از ظرافتهای طرح را کنار میگذارد، بهعنوان مثال، آخرین تیراندازی، حداقل در بخشی از طول تغییر سال 1956 است. با وجود اینکه در صحنههای اولیه در سوئیس و در صحنهای که در جماعت مورد استفاده قرار میگرفت، نکات زیرکانهای وجود دارد که با نوع سواری هیجانانگیز، با وقفههای اندک در طرح اصلی، مختصر و کوتاهی است. دین سخت پنهانی که به عنوان جبهه ای برای سرکوبگران روانی پر می شود. به همین ترتیب، عجیب برای هیچکاک اولیه، یک زندگی پست مهم در ابوت پیتر لور، سر صاف و ظاهراً مسحور کننده قاتلان حرفه ای است. در بخشی از فیلمهای دوران آمریکاییاش، چند بدجنس قابل توجه وجود دارد، مانند عمو چارلی جوزف کاتن در «سایه یک شک»، برونو رابرت واکر در «غریبهها در قطار» و نورمن بیتس ساخته آنتونی پرکینز در «روانی». با این حال در دوره انگلیسی خود او به طور کلی بیشتر بر افسانه ها تمرکز می کرد. اعدام لور با توجه به اینکه او در آن مرحله قادر به برقراری ارتباط به زبان انگلیسی نبود و بر این اساس نیاز به آشنایی با خطوط او از نظر آوایی داشت، حتی قابل توجه تر است. لزلی بنکس و ادنا بست - یک تصویر اولیه از بلوند هیچکاک - به نظر می رسد تا حدودی بی تفاوت هستند، یک زوج معمولی روستایی، آقای و خانم، که در مورد مغناطیس رابرت دونات و مادلین کارول در "39 قدم" یا مایکل ردگریو و مارگارت لاکوود در «زن ناپدید میشود». آن فیلمها آمیزهای عالی از تنش، طنز و احساسات بودند که فارغ از گذشت بیش از هفتاد سال از زمان ساختشان، آثار هنری باقی ماندهاند. "مردی که خیلی می دانست"، به طور متناقض، یک دستگاه خنک کننده ستون فقرات با سرعت است، با توجه به محدودیت های تخصصی آن دوره، اما در کلاس مشابه آن آثار هنری نیست. 7/10
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آلفرد هیچکاک بیش از ساخت یک فیلم تنش جذاب با The Man Who Knew Too Much ناطق انگلیسی اولیه انجام داد. او طرحی ساخت تا در فیلم The Man Who Knew Too Muchهای بعدی ادامه دهد، همه با افکار کانونی افراد بینقص گرفتار در دام علاقههای بینالمللی. «39 قدم»، «مامور مخفی»، «خبرنگار خارجی»، «خرابکار»، «بدنام» و «شمال از شمال غربی» به همان اندازه که هیچکاک در سال 1956 ساخته بود، بازسازیهای آن هستند.
در The Man Who Knew Too Much چیزی بیش از طنز، فریب ماهرانه و سردرگمی وجود دارد، و پیتر لور یکی از شگفتانگیزترین آدمهای بد در آثار پربار هیچکاک را به ما میدهد. با این حال، من درک میکنم که هیچکاک وقتی آن را ساختهشده توسط «یک آماتور برانگیخته» میخواند، به آن اشاره کرد. "خیلی زیاد" از نظر لحن و سرعت ناقص است. در حالی که علاقه و فتنه دارد، اما هرگز به طور کامل قفل نمی شود. اما به همین ترتیب فیلمی است که برای حرفه بی نظیر هیچکاک آماده شده است و شما هرگز از آن خسته نمی شوید.
باب و جیل لارنس در سنت موریتز هستند. جایی که او در یک چالش تیراندازی با اسکیت رقابت می کند. یک دوز از یک نوع دیگر، افسانه کوهستانی آنها را به پایانی غیرمنتظره می رساند، زیرا قتل یک دوست داده های اساسی را برای کارشناسان انگلیسی در اختیار آنها قرار می دهد. قبل از هر چیزی ممکن است، دختر کوچک لارنس دستگیر شده است. یادداشتی که دریافت میکنند میگوید: «از چیزهایی که پیدا کردی چیزی نگو وگرنه دیگر فرزندت را نخواهی دید». فشار زمانی کار میکند که متخصصان تلاش میکنند تا لارنسها را از کیف بیرون بیاورند تا زندگی روزانه، شاید بسیاری را نجات دهند.
"اگر مشکلی وجود داشته باشد - من مطمئن هستم که شما به یاد خواهید آورد که شما مقصر،" مردی در سایه ناآشنا دفتر فریاد می زند.
هیچکاک به سرعت همه چیز را در اینجا شروع می کند و کلید قتل را در کمتر از ده دقیقه ارائه می دهد و کل فیلم را در 75 دقیقه تنظیم می کند. شاید به همین دلیل است که نمایشگاه های سرب اینقدر چوبی هستند. لزلی بنکس در نقش سوئی لارنس و ادنا بست در نقش جیل نقاط شکست The Man Who Knew Too Much هستند، نوآوری صدا در دهه 1930 صدای بلند و نیشان را تشدید می کند. به نظر می رسد همه چیز برای شوک و ضربه در نظر گرفته شده است، و با در نظر گرفتن این که به طور کلی کار می کند، یک خلاء در مرکز آن وجود دارد، مانند یک نبرد بسیار جشن گرفته شده برای صندلی که هرگز حتی اندکی واقعی به نظر نمی رسد، یا نبرد با یک دندانپزشک آشفته متخصصی که خیلی آسان بسته می شود.
اما در The Man Who Knew Too Much چیزهای زیادی وجود دارد که می توان آن را گرامی داشت، یا احتمالاً واقعاً دوست داشت، با طنز حیله گر شروع می شود، هم در محتوا و هم در شیوه ای که هیچکاک آن را ترسیم می کند. اتفاقات The Man Who Knew Too Much به روش های غیر منطقی رخ می دهد. به نظر می رسد مردی که با اسلحه گرم شلیک شده است به دلیل جراحت مرگبارش تحقیر شده است. خانمی به تلفن پاسخ میدهد در حالی که ما فکر میکنیم (به اشتباه) متوجه میشویم چه کسی در خط دیگر قرار دارد.
آنچه The Man Who Knew Too Much را به منطقهای زمینگیرتر سوق میدهد، در واقع لوره در نقش رئیس بدکار، ابوت است. دیدن او در نقش شخصی که در اینجا انجام می دهد غیر معمول است، نه به این دلیل که او یک مشکل ساز متفکر است (لور در همه موارد فوق العاده بود) بلکه از آنجایی که او بسیار روان است. زمانی که او تضعیف میکند، صدای خفهای «کمکم کن، ریک» که اغلب تقلید میشود، نیست. هر چه بیشتر او به یک زندانی میخندد، جذابتر میشود، یا احتمالاً به او پوزخند میزند تا تضمین کند که همه چیز خوب است که او کنترل میکند و تا زمانی که به او تسلیم شوند محافظت میشوند. زمانی که یکی از همکارانش با تصور اینکه قانون بر سر آنهاست، اسلحه را بیرون میآورد، لور لبخند میزند و نزدیک به چشمک میزند تا فرد آرام شود.
اوج فیلم بهویژه بسیار است. با استفاده از یک قسمت واقعی 1911 در جاده سیدنی لندن به عنوان دلیل درگیری مسلحانه بین محکومان و پلیس با لارنس هایی که طبق معمول در مرکز به دام افتاده بودند. اینجاست که بیشتر احساس تسلط هیچکاک در جوانی و همچنین ماهیت تیرگی خاصی که The Man Who Knew Too Much نسبت به «خیلی زیاد» در سال 1956 دارد، هر چه فضیلت های فیلم بعدی را داشته باشد.
هیچکاک باورنکردنی نیست. هر چند بسیار نزدیک، "مردی که خیلی می دانست" یک سنگ جسارت جویانه برای آگاهی بیشتر در تمام زمان های ارشد است.
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
واقعاً نمیدانم اگر قبل از فیلم 1956 آن را دیده بودم، The Man Who Knew Too Much را متضاد در نظر بگیرم یا نه. با این حال، این مسیری است که زندگی می تواند طی کند، من مسیری را دیدم که با مورکو، جیمز استوارت و دوریس دی همراه بود، و هر چه اتفاق بیفتد، اول اتفاق می افتد. با این حال، The Man Who Knew Too Much ممکن است در سال 1956 بیشتر از یک حرفه ای قدیمی برخوردار باشد (برخلاف فیلم جوانی که پس از یک سری شکست در سال 1934 تمام خود را ثابت می کند)، از زمان طولانی تری بهره می برد. گوشت بیشتر روی استخوانهای داستان، و درک محکمتری از تعلیق.
با این وجود، اولین فیلمی که میتوان ادعا کرد، در دهه 1930 حرفهی آلفرد هیچکاک را به خود اختصاص داد. برای پیشنهاد زیاد در این داستان که در سوئیس جریان دارد - "عشق برادرانه" به استثنای کاشفان خاص ناآشنا - و یک پرتابه غیرمنتظره در طول یک گردهمایی عصرانه که یک عامل مخفی فرانسوی (با آخرین کلمات خطاب به جیل (ادنا بست) در تعطیلات با لارنس (لزلی بنکس) و پسر مهم او و مجموعهای از مناسبتها را تنظیم میکند که باعث میشود، تلاشی برای مرگ در طول نمایش موسیقی سنتی و "پرستندگان خورشید"، که در اکثر موارد هیچوقت واقعاً جذاب نیست.
رئیس سرعت را سریع نگه میدارد - شاید خیلی سریع، میتوان ادعا کرد. برای فیلمسازی که بسیار غنی و کاملاً تغییر یافته است و با موسیقیایی خلق شده است که وقتی هیچکاک و همراهانش وارد صحنه میشوند، برای مثال، مطب متخصص دندانپزشکی کاملاً احساس میشود. یا کلیسای خورشید، یا آخرین کشش در جنگ با اسلحه گرم، برخی صحنه های مختلف به سادگی احساس می کنند... مجریان اصلی همه راضی کننده هستند، با این حال سخت است که با این شانس مخالفت کنیم که کسی این شکل را بنکس بر استوارت ترجیح دهد، یا حتی بهترین در طول روز. آنها دست کم دردسر ساز نیستند، با این حال در روش هر شخصیتی در مورد آنها حداقل وجود دارد. بهترین حالت خود را دارد، در طول آن شماره راهروی آلبرت - واقعاً، من آن را میدهم، او به همه چیزهای دیگر در آن چیدمان بستگی دارد و عالی است.
اگر طرح اینطور نباشد. فضای زیادی برای جابهجایی یا هر چیز دیگری در روش ارتقای شخصیت در نظر نمیگیرید (نه مانند قطعات طنز اجتماعی، که در واقع به عنوان یک قاعده کلی مرتبط هستند)، یک سلاح مخفی برای هیچکاک وجود دارد: پیتر لور. پس از دیدن او در M، او متوجه شد که ابوت خود را ردیابی کرده است (بدون شک، نام عجیبی است، به هر حال، این یک طنز در Like that نیست). تعجب آور است که لور در آن مرحله انگلیسی را به خوبی نمی دانست و نمایشگاه را به صورت آوایی انجام داد. روشی که او در آن صحبت میکند، هر مرحله از راه را قطع میکند، و او جوی را برای جمع کردن کلاهبرداران خود برای ایجاد ویرانی بر جاسوسان و مذاکرهکنندگان ایجاد میکند. او برای چنین شارلاتان نفرت انگیزی خوب است: وقتی پدر بیقرار صندلی های خود را در جماعت به سمت دیگر دردسرسازان پرتاب می کند تا دختر کوچکش را پس بگیرد، لور به سادگی روی دیوار تکیه می دهد و به نظر می رسد که درست است، با دانستن آن. مسیر خود را در جهت خود طی خواهد کرد. در نقطه ای که همه چیز کمی سرد می شود، او با افسانه چشم در چشم می شود. نمای نزدیک، بسیار خارقالعاده، با یک سیگار که مدام به سادگی آویزان میشود.
این کار برای این هنرمند بسیار بدنام است - در میان بهترینهای مطلق او، و آن را به یک پاشنه مهم در گروه هیچکاک تبدیل میکند - که میتوان (تقریباً) برخی از نقصهای دیگر در محتوا را بهانه کرد، مانند ترکیببندی زیاد، یا به نوعی کنار گذاشتن هر کاری با دختر پس از قرار ملاقات با او در سوئیس که باعث شد او برای مدت کوتاهی واقعاً جذاب به نظر برسد. توضیحی وجود دارد که لور روی بنر است و نه لزلی بنکس: با این حال، ما دقیقاً *میخواهیم* او را ترک کند، دوست نداریم، با این حال... اجازه دهید اینطور بگوییم این مرد یک قدرت طبیعت است. The One Who Knew Excessively، این دو نوع، تکه های تنش ترقه ای هستند (با شوک دوره ای، و تمایزی بین این دو وجود دارد) و روشی که باعث ایجاد تنش در هنگام بروز می شود ستودنی است.
این هیچ، با تماشای این، به سمت چیزهای خوب می رود...
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اولین فرم آلفرد هیچکاک از The One Who Realized An Excess of یک فیلم جذاب است که با نام های تجاری کارگردانی که آن را به عنوان یک فیلم هیچکاک می شناسند، انباشته شده است. در حالی که گهگاهی گامهای سست و آفرینشهای ناامیدکننده را تجربه میکند، فیلم بدون توجه به آن یک سواری سودمند است و عظمت آینده استاد را به تصویر میکشد.
باب و جیل لارنس (لزلی بنکس و ادنا بست) در کوههای آلپ سوئیس تعطیلات میکنند. دخترشان بتی (نوا پیلبیم) وقتی جیل تیراندازی همراهشان لویی برنارد را مشاهده می کند. او پیامی مرموز به او میدهد که او را به ویو منتقل میکند و در نتیجه یادداشتی را در داخل برس اصلاح برنارد پنهان میکند. با این وجود، لارنس ها قبل از انتقال بینش خود به پلیس، خبر دریافت می کنند که بتی گرفته شده است و با فرض اینکه اطلاعات مرد مرده را منتقل کنند، کشته خواهد شد. زمان باقی مانده اجرا توسط Sway & Jill صرف می شود تا پیام را به تنهایی ترجمه کند، طرح های هواپیماربایان را شکست دهد و بتی را بازیابی کند. وای.
همبستگیهای اجتنابناپذیری با اصلاحات هیچکاک در سال 1956 وجود خواهد داشت و دشوار است که با این بازنمایی که خودرویی تمیزتر، زندهتر و ستارهدارتر است، مبارزه کنیم. هر چند که ممکن است، این نسخه 1934 از طرح هموارتر و زمان اجرای فشردهتر بهره میبرد (در برخی موارد به 84 دقیقه اعتبار داده میشود که واقعاً در 75 بار میشود؛ کل 45 دقیقه دقیقاً تغییر گستردهای که به طور کلی انتظار میرود نیست). به همین ترتیب، ابوت، نابغه توطئه قتل یک مقام دولتی مهم، و دستور پر زرق و برق او توسط پیتر لور در به یاد ماندنی ترین شغل انگلیسی صحبت کردنش، به خود می بالد. هیچ یک از این بازخوانی ها به این موضوع نمی پردازد که چگونه داستان را به اندازه کافی جمع بندی کنیم. تیراندازی اوج در این نسخه به سبکی گذرا و خسته کننده انجام شده است. نماهای پشت پرده در افتتاحیه به طرز مضحکی ضعیف هستند (چیزی که هیچ در تمام طول حرفه خود با آن مبارزه می کند) و منطقه مرتفع سوئیس به وضوح محدود به مرحله است (احتمالاً پولی). با وجود این، این نکات منفی با چند قطعه عالی و ارائه فوقالعاده از لور جبران میشوند.
بازیهای فیلم قوی و لحن بسیار انگلیسی است (برخی از آنها میتوانند بالای سر پرواز کنند. از جمعیت آمریکایی تازه به ظرافت های فرهنگ انگلیسی). به نظر می رسد لزلی بنکس برای پدر شجاع تصمیمی عجیب و غریب باشد، اما او این تصمیم را گرفته است. بنکس در طول جنگ جهانی اول آسیب هولناکی را در نیمه چپ صورت خود تجربه کرد و تنها از سمت راست شلیک میشود که تبدیل به انحراف میشود. علیرغم این واقعیت که وقتی ادنا بست برای بازی کردن یا انجام حرکتی فرا میرسد، به هیچ وجه نمیتواند نقش جیل را انجام دهد. پیتر لور در نقش ابوت مغناطیسی همه را تحت الشعاع قرار می دهد و بر آن غلبه می کند. کسانی که با سبک لور آشنا هستند، میدانند که او یک شیطنت خاص را پرورش داد که تقریباً در هر فیلمی بازی میکرد که اگرچه درگیرکننده بود، اما تکرار آن خستهکننده بود. در اینجا او کاملاً از آن ویژگیهای خاص و طرحهای گفتمانی قابل تشخیص رهایی مییابد، زیرا او اجرای بسیار ظریف، محدود و منظم را منتقل میکند. معلوم میشود که وقتی کسی یاد میگیرد که اخیراً زبان انگلیسی را آموخته است، بسیار عالیتر میشود.
آلفرد هیچکاک در سابقه میگوید که این شکل از کسی که متوجه شد بیش از حد توسط یک فرد ساخته شده است. تازه کار با استعداد این ارزیابی ممکن است تا حدودی ظالمانه باشد. در حالی که The Man Who Knew Too Much تقریباً در حقیقت بی عیب و نقص و متقاعد کننده نیست، اما به نظر می رسد که هنوز بهتر از اکثر فیلم های سینمایی است که توسط دیگران در آن زمان تولید می شود. این یک تلاش اولیه استثنایی و ارتباط دهنده از The Expert of Tension است.
دانلود فیلم The Man Who Knew Too Much 1934 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به نظر می رسد نتیجه گیری های The Man Who Knew Too Much به طور قاطعانه ای بین افرادی که معتقدند تمام بازیگران انگلیسی «چوبی» و غیرممکن هستند و افرادی که فکر می کنند بی درنگ غیرقابل انکار و مسحورکننده هستند، جدا می کند: «خوب بازتولید شده، درخشان، تندخو و شجاع». (بدیهی است که نه به خطوط جداکننده نسلی و نه عمومی مربوط نمی شود، تا با اظهاراتی که امشب در جدایی لندن شنیدم، تصمیم بگیرم.) مطمئناً خودم را به اردوگاه بعدی اختصاص می دهم: اینها شخصیت هایی هستند که به سرعت برای هر کسی که می شناسد قابل تشخیص است. فیلمها یا کتابهای معروف آن دوره، که به طرز اطمینانبخشی با تردیدشان همراهی میکنند و قدرت و استحکام و استفاده از طنز را برای محافظت از عمیقترین احساساتشان کماهمیت جلوه میدهند (ناظران آمریکایی، فکر میکنند «هابیتها»...). علاوه بر این، دیدن یک زوج معمولی با سن متوسط که بر خلاف ستارههای پر زرق و برق، نقش مهمی را روی پرده بازی میکنند، احیا میشود.
فیلمهای هیچکاک عموماً از بخش عاقلانه طنز برای کاهش فشار سود میبردند. این یکی دارای یک لمس سبک با آن است، در کنار کمی فریبکاری معمولی (مثلاً ملافه ای که "هنوز گرم است"...) این نشان می دهد که چگونه ناظر را اشتباه پا بگذارد یا به طور بالقوه واقعی چند نشان می دهد. مواقعی (مثلاً وقتی آنتاگونیست به سمت افسانه شلیک می کند و واقعاً او را می گیرد، یا وقتی نشان داده می شود که اداره راز - همانطور که واضح است - از تلفن درخواست مسدود کردن کرده است) اگرچه بخشی از نقشه قطعاً است. تا حدی نامنظم برای هدایت یک مجموعه بسیار جالب. احساس میکردم که اجرای مهندس پیتر لور در کمیکبوک بسیار در تضاد با هنرمندان مختلف بود (همانطور با شخصیت او در «مامور مخفی»). زنگ زد در واقع، این یک سرگرم کننده مشابه است که قرار بود چند سال پس از این واقعیت در "جوان و بی گناه" به عنوان یک بزرگسال نمایش مناسبی ارائه دهد. او به عنوان یک کودک سرگرم کننده کافی است. او بعداً همه چیز را بهبود میبخشد.
من این هیچکاک را تا این لحظه یکی از جذابترین هیچکاکها یافتم، احتمالاً با توجه به این واقعیت که من با استخوانهای بامزهاش به جلو ادامه دادم. بدخواهان به اندازه کافی بی عاطفه هستند که قابل تحمل باشند (بنابراین اغلب با این نوع طرح، آدم می پرسد "چرا به سادگی او را نکشته اند؟")، متخصصان کمتر اشتباه می کنند تا راحتی که اغلب کارگردانی می کند، شخصیت های جزئی هستند. به سرعت و متمایز ساخته شده است (به طور مداوم نشانه ای شایسته... من خانم بروکت را می ستودم...) و تکمیل آن قبل از هر چیز کاملاً پیش بینی شده است. من واقعاً به کسی اعتماد دارم که عمو کلایو بدبخت را به خاطر می آورد:-)
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.