گى ( گیبل ) و وردستهایش، «گوییدو» ( والاك ) و «پرس» ( كلیفت )، كابوى هاى ازاسب افتاده اى هستند كه در غرب آمریكا سفر مى كنند و دنبال مشاغل جورواجور مى گردند. تا این كه با «رازلین» ( مونرو ) آشنا مى شوند كه اخیرا از شوهرش طلاق گرفته است...
یک طلاق به دنبال یک کابوی بالای تپه می رود که در تلاش است سبک زندگی مستقل از رومانتیک خود را حفظ کند.
در حالی که درخواست طلاق می دهد، رقصنده زیبای سابق، راسلین تابر، در نهایت با گای لانگلند، گاوچرانی که به قمار تبدیل شده و هوانورد سابق جنگ جهانی دوم، گیدو راکانلی، آشنا می شود. دو مرد فورا شیفته روزلین می شوند و هر سه تصمیم می گیرند با هم به خانه نیمه کاره بیابانی گیدو نقل مکان کنند. وقتی پرس هاولند، سوارکار سابق رودئویی گریزل وارد میشود، چهار نفر بعید به تجارتی دست میزنند که اسبهای وحشی را شکار میکنند.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ایبرت و سیکل در جشن بیست و پنجمین سالگرد مرگ مرلین مونرو، دو اثر از تعیین کننده ترین آثار او را انتخاب کردند. به طور طبیعی، انتخابها به آخرین فیلمهای او رفت، هر دو در سیاه و سفید، که هر دو کاملاً پتانسیل واقعی بازیگر زن را در کمدی به تصویر میکشند: «بعضیها آن را داغ میپسندند» بیلی وایلدر و درام: جان هیوستون «ناجورها». تماشای این دو فیلم تقریباً برای درک مرلین مونرو کافی است.
فیلمنامه توسط آرتور میلر، همسر مونرو در آن زمان نوشته شده است، بنابراین شباهت های رازلین و مرلین، دو نام قافیه، تصادفی نیست. مرلین مونرو نه تنها نمادین ترین هنرپیشه عصر طلایی هالیوود است، بلکه غم انگیزترین بازیگر زن است، زنی که مردان را جذب می کند اما هرگز آنها را نگه نمی دارد، در حالی که در اشتیاق به عشق شهوت را برانگیخته می کند. سردرگمی که او در طول ده سال زندگی حرفه ای خود در آن زندگی کرد، شهرت او را به عنوان یک بازیگر زن سخت کرد، رابطه با میلر نیز تحت تأثیر شیطنت های او قرار گرفت و آنها مدت کوتاهی پس از فیلم طلاق گرفتند.
بنابراین مرلینی که ما می بینیم در وضعیت عاطفی مشابهی با راسلین که تازه طلاق گرفته است است. و هنگامی که "The Misifts" به پایان می رسد و راسلین دوباره به حال خود رها می شود، می تواند مانند مونرو یک سال بعد از یک خودکشی یا مصرف بیش از حد تصادفی بمیرد. هیچ کس نمی توانست پیش بینی کند که این آهنگ قو مرلین است، اما او نمی توانست آهنگی بهتر از این داشته باشد. من فکر نمیکنم که او میتوانست اجازه دهد احساساتش آنقدر که در فیلم The Misfits «ناشایستها» انجام داد، تسخیر شود. اجرای مونرو، مانند گلی ظریف که بر فراز آتشفشان می رقصد، برای فیلم بسیار مهم است، زیرا حقیقت دارد.
لحظه ای وجود دارد که گی، گاوچران خشن و سرسخت با بازی کلارک گیبل، به آرامی به او خیره می شود و می گوید: "تو غمگین ترین دختری هستی که تا به حال دیدم". او میگوید: «معمولاً شنیدم که خوشحال بودم» او میگوید: «به این دلیل است که تو مردم را خوشحال میکنی». دو حقیقت پشت این تبادل وجود دارد. اول، شما می توانید شادی را بدون خوشحالی به جریان بیندازید، مانند یک مکانیسم دفاعی، مکانیزمی که دوست رازلین را با بازی تلما ریتر فریب نداد، زنی که شاد بودن را به وسیله پروکسی یاد گرفت. حقیقت دوم این است که یک فرد ناراضی نیاز دارد تا شخص دیگری را تشخیص دهد. و به عنوان گی، بازی کلارک گیبل به همان اندازه دلخراش است.
گیبل به عنوان یک مرد قد بلند، تیره و خوش تیپ، هرگز اجازه نداشت توانایی های بازیگری خود را به طور کامل بیان کند (به جز "بر باد رفته") اما به عنوان گی، گاوچران مهربان آزاده، گیبل میدانست که این نقش یک عمر است، برای انتقال از طریق بازیگران، نه نقش ستارهها. گی مردی از نژاد در حال مرگ است، عبارت جذاب او «بهتر از دستمزد» است و با دوستش گیدو، با بازی الی والاش، از آزادی بیهوده ای لذت می برد که در اخته کردن 9 تا 5 شمک از آن محروم هستند. زندگی می کند. آنها موستانگ ها و زنان را تعقیب می کنند، رودئو تماشا می کنند، مشروب الکلی می نوشند، اما تا حدودی به اندازه روزلین ترش و ناراضی هستند. آنها ناسازگار هستند، بازندههای ناب «هوستونی» که سعی میکنند رویاهای خود را مانند شلیک کردن یک اسب نر در حال دویدن به دست آورند. شما ممکن است حیوان را دریافت کنید، اما روح آن را نه.
«ناسازگارها» ممکن است به دلیل رفتار نامنظمشان بینندگان و منتقدان را نگران کرده باشد. یک لحظه، زندگی ارزش لذت بردن را دارد، هر ثانیه آن، و لحظه ای بعد، بی هدفی محض است. اما کارگردانی مطمئن هیوستون و فیلمنامه میلر به هر یک از شخصیتها اجازه میدهد تا عواطف متعددی را به وجود بیاورد، بنابراین خشم میتواند از بین برود. قطعا رقت انگیز نیست مونرو لحظه مشابهی را در طول سکانس شکار اوج فیلم دارد. این صحنهها به این دلیل کار میکنند که بیشتر اوقات، همه آنها درباره زندگی، مرگ، ستارهها، بیابان، مردانگی یا مهربانی صحبت میکنند، اما در هر لحظه، ارتباط میتواند از مسیر خارج شود و کل بنای احساسی را از بین ببرد.
لحظه ای است که گویدو تجربه جنگ و از دست دادن همسرش را به یاد می آورد و این که چگونه او را از گناه و شفقت مصون نگه داشته است، اما او "هدیه عشقی" رازلین را تحسین می کند و آماده است در صورت پذیرش او تغییر کند. او، اما پس چرا چنین مردی به دلیلی برای نشان دادن دل نیاز دارد؟ همچنین Perce با بازی مونتگومری کلیفت، مردی جوان که به نظر می رسد سواری زیادی کرده است، با بازی مونتگومری کلیفت، وجود دارد. Roslyn نمی تواند منظره وحشیانه رودئو و انگیزه های خود ویرانگر او را تحمل کند، اما پرس در کمال تعجب کمترین شکنجه را در بین گروه دارد. او مردی است که چیز زیادی در مورد آینده خود نمی داند اما گذشته ای را می داند که سعی می کند از آن فرار کند و آنچه را که به سراغش می آید می گیرد. همانطور که آنها می گویند "شاید همه چیز واقعاً وجود داشته باشد، چیز بعدی باشد".
این پرس است که اسب ها را به عنوان رحمت برای زنی که بیش از حد همدلانه به نفع خودش است، بریده است، اما به گی نگاه کنید. در واکنش، اسب نر را می گیرد، به خود اجازه می دهد که روی زمین کشیده شود و در یک حرکت هوستونی خالص، مبارزه می کند اما در نهایت آن را رام می کند و رها می کند. چرا اذیتش کرد که او را بگیرد؟ او نمی خواهد کسی به جای او تصمیم بگیرد. او میدانست که این کار درستی است که این اسب نباید زشتی این دنیا را بپردازد، چیزی که نباید بخشی از آن باشد، اما هنوز تصمیم با اوست. گیبل چند روز پس از فیلمبرداری بر اثر سکته می میرد، در نوامبر 1960، خستگی ناشی از فیلم ممکن بود او را بکشد، اما همانطور که می گوید: "کسی که از مردن می ترسد، از زندگی کردن می ترسد". او شخصیت خود را به طور کامل مانند مونرو پذیرفت.
این آواز قو دو اسطوره بازیگری و یکی از آخرین مونتگومری کلیفت بود، که مونرو در مورد آن گفت که او اولین کسی بود که با شکلی بدتر از آن ملاقات کرد. او، ناجورها ممکن است کمتر به عنوان فیلم مورد قدردانی قرار گیرد، اما به عنوان یک سند، با دیدن بازیگرانی که می دانید در گرگ و میش زندگی خود هستند، به روشی تقریبا فضولانه. شاید. اما این چیزی از فیلم نمیگیرد، به تعبیر هیستون، «مناسبها» چیزی است که افسانهها روی آن ساخته شدهاند، حتی در سطح پس از مرگ.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ناجورها از زمانی که به دلیل بازی توسط بازیگران اصلی و کارگردانی خود (جان هیوستون) ساخته شد، طرفداران زیادی را برای خود ایجاد کرد، اما بیشتر به عنوان "فیلم پایانی" ستاره ها شناخته می شود. این آخرین فیلم برای کلارک گیبل بود. در واقع، گیبل را به دلیل صحنه ای که او به طرز احمقانه ای شیرین کاری خود را برای مهار یک اسب وحشی انجام داد، کشت. با این حال، این آخرین فیلم مرلین مونرو نبود. او کار روی فیلمی را با جورج کوکور آغاز کرد که از آن اخراج شد و هرگز به پایان نرسید. از آنجایی که مونتی کلیفت نیز در آن حضور داشت، بسیاری از مردم ادعا می کنند که این آخرین فیلم او نیز بوده است. در واقع او پس از آن چندین فیلم کامل از جمله فروید (همچنین توسط جان هیوستون) ساخت. تلما ریتر تا سال 1969 زندگی کرد و تا آن زمان همچنان مشغول ساختن فیلم های زیادی بود. استل وین وود به صدمین سالگی خود رسید و تا یک دهه قبل از آن هنوز مشغول ساختن فیلم بود. در مورد کوین مک کارتی و الی والاک - هر دو (به آنها برکت بده) قوی هستند. با این حال صحنه پایانی فیلمنامه به زندگی حرفه ای گیبل و مونرو کمک می کند. این به درک دیدگاه عمومی درباره فیلم کمک می کند.
در سالهای آخر عمر، گیبل در مجموعهای از فیلمها ظاهر شد که در آن همبازیاش یک بانوی پیشرو با پیروان محبوب مشابه بود، که معمولاً از او جوانتر بود اما معادل جنسی زنانهاش. اینها شامل TEACHER'S PET (با دوریس دی) و IT STARTED IN NAPLES (با سوفیا لورن) بود. فیلمی که او با مونرو (تنها فیلمی که با هم آنها ساختند) فیلم بدها بود و کمدی نبود.
The MisFITS قرار بود یک درام فلسفی در مورد اینکه چرا مردم نمی توانند تنها باشند اما باید راه خود را به گروهی بیابند که در آن مورد قبول یکدیگر باشند. تبدیل شدن فیلم های فلسفی به طلای باکس آفیس بسیار دشوار است. مردم برای فرار و به ندرت برای تغذیه مغزشان سراغ فیلم می روند. اما شوهر وقت مرلین (آرتور میلر دراماتوریست) فیلمنامه ناجورها را نوشت. در آن زمان ازدواج میلر و مونرو در حال فروپاشی بود، و شاید به همین دلیل به نظر می رسد که فیلمنامه یک طرفه است. شخصیت مرلین، "رزالیند تابر" به نظر می رسد در نقاطی پرخاشگر است، اما در نقاط دیگر بسیار عمیق است. ما ابتدا می بینیم که او حاضر است از طلاق خود با کوین مک کارتی (که با یک صحنه کوتاه خود در فیلم The Misfits تلاش زیادی برای جلوگیری از طلاق انجام می دهد) پشت سر بگذارد. این عزم را نشان می دهد - او حتی دلیل مبهمی به مک کارتی می دهد که تقصیر او بود که او را در قفسه نگه داشت در حالی که او روی حرفه خود متمرکز بود. با این حال او نیز پوسته پوسته شدن را نشان می دهد. او به تلما ریتر می گوید که دیگر هرگز نمی خواهد ماشین گرانقیمتی را ببیند که به او داده شده است.
این موضوع او را در طول فیلم دنبال می کند. او از طریق راننده تاکسی الی والاک ("Guido") با این کابوی های مدرن آشنا می شود و از او پیشنهاد می کند که برای استراحت به خانه روستایی اش برود. گیبل و ریتر آنها را همراهی می کنند. اما به زودی او شخصیت متفاوتی از خود نشان می دهد: او یک شخصیت مادر زمینی است. والاک یک خلبان نظامی سابق است که متاهل بود، اما همسرش در هنگام بارداری در یک وضعیت تصادفی جان باخت (ماشین او فاقد لاستیک بود، و او نتوانست او را سریع به بیمارستان برساند). مرلین سعی می کند به عمق احساسات والاچ برسد و بدیهی است که والاک نمی خواهد در این مورد بحث کند. گیبل ("گی لنگدون") آرام تر به نظر می رسد - اما ما می دانیم که دختر و پسر او را به دلیل تمایل او به چرخاندن و مست شدن در کنار هم نگه می دارند. مرلین و گیبل همدیگر را تحریک می کنند، اما مرلین از احساسات واقعی گیبل در مورد حیواناتی مانند اسب و خرگوش ناراحت است.
مونتگومری کلیفت ("پرس هاولند) بعداً در فیلم The Misfits ظاهر می شود. او به گروهی میپیوندد که به سمت یک رودئو میرود. همه آنها به جز مونرو در بازیهای سواری شرکت کردهاند. او از جراحاتی که کابویها میگیرند وحشت میکند. کلیفت مجروح میشود، اما در حالی که او و سایر مردان جراحاتش را عادی میپذیرند، مونرو میخواهد در مورد آنها فریاد بزند. کلیفت همچنین مشکلات خانوادگی شخصی دارد: مادرش دوباره ازدواج کرد و مرد اساساً کلیفت را از حقوق مالکیت خود در مزرعه پدرش بیرون راند. اما عدم علاقه مادرش به او (او کاملاً شیفته شوهر جدید شده است) چیزی است که آزار دهنده است. او بیشتر از همه.
ریتر ("ایزابل استیرز") حتی در چرخ پنجم این گروه، یک مشکل خانوادگی جدی دارد که او را ناسازگار می کند (البته فردی که یاد گرفته است آن را بپذیرد). شوهرش او را به خاطر بهترین دوست سالهای قبلش رها کرد و هرگز نفقه او را پرداخت نکرد - او سالی یک بار برای او گل رز گلدانی می فرستد. در پایان او فیلم را قبل از پایان رها می کند: او با شوهر و بهترین دوستش در رودئو ملاقات می کند و آنها برای گذراندن چند روز به خانه او می روند! شخصیت ریتر وقتی درگیر نیست یک رئالیست است - او مدام به مرلین در مورد کابوی ها و روش های آنها هشدار می دهد - اما می تواند در دفاع از حقوق و احساسات خود به طور قابل توجهی ضعیف باشد.
چگونه همه آنها با هم کنار می آیند ( یا ناتوان از کنار آمدن) با شکست های خانوادگی و شخصیتی آنها چیزی است که به بینندگان واگذار می کنم. ارزش تماشای ناجورها را تا اوج احساسی آن (صحنه با اسب های وحشی) دارد، جایی که شخصیت مونرو سرانجام صدای واقعی خود را به دست آورد - و مونرو به اوج بازیگری خود خارج از بازی خود در نقش "چری" در BUS STOP رسید). اما با هزینه ای مضحک به دست می آید: همانطور که قبلاً گفته شد گیبل مجبور شد شیرین کاری خود را در آن صحنه انجام دهد. صحنه ی بعدی واقعاً نشان می دهد که او برای این کار خیلی پیر شده بود.
آن کد دوست داشتنی هم وجود دارد: کلارک و مرلین در کامیون وانت به ستاره ای در آسمان نگاه می کنند که کلارک می گوید راهنمای او به نظر می رسد نشانه ای مناسب برای آن دو نماد فیلم باشد.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در حال حاضر دو نوع تصویر در اطراف وجود داشت. فیلمهای جدید و امروزی با عکاسی واضح، دوربینهای نامتعادل و موسیقیهای پر جنب و جوش وجود داشت. و پس از آن فیلمها، داستانها، وسترنها و موزیکالهای تاریخگذاری شده بودند. شکوه تار چارچوب استودیو. Mavericks به سبک جدید است، اما در مورد نابودی قدیمی است.
به نظر می رسد نمایش کلارک پیک در اینجا واقعاً ماهر باشد. گی لنگلند اساساً یک نگهدارنده است و تلاش می کند تا زندگی مرسوم را پس از مدت ها از بین رفتن غرب قدیمی به پیش ببرد. اوج دقیقاً از این نظر یک نگهدارنده نبود، بلکه به طور مثبت برای هالیوود قدیمی که در برنامه خروج بود ضروری بود. علاوه بر این، او یک نوع سرگرم کننده به سبک قدیمی بود که واقعاً در هالیوود جدید نمی گنجید. در نتیجه، طرح ریزی او ممکن است مناسب باشد، اما علاوه بر این، تا حدی بی پروا است. پیک دردسرساز نبود، بلکه راه او روشن و پر شور است. به نظر نمی رسد که او واقعاً درک کند که در این نمایش کوچک پرتنش چه باید بکند. به نظر می رسد که انتقال صدای یکنواخت او ناخوشایند است، و تظاهرات الکلی او به ندرت معقول است. با این حال، چیزی که در مورد ارائه او دلگرم کننده است این است که او آشکارا تلاش می کند و به نظر می رسد به تصویر اعتماد دارد. علاوه بر این، واضح است که او هنوز هم در توانایی فریبنده خود سهام قرار می دهد، و چه تفاوتی خواهد داشت؟ او ممکن است با افزایش سن تا حدودی ناهنجار باشد، اما در واقع آن را دارد. به هر حال، جان هیوستون، رئیس، تمام ویژگیهای این را دارد که عمداً از تصویر صمیمانه گیبل دور شود، با چهرهاش دور از دوربین، به او ورود تا حدی بیضرر بدهد و با نورپردازی خیلی خوب با او رفتار نکند. ما نرمی او را از منظر بیرونی می بینیم، در مقابل مظلومیت بودن. نتیجه یکی از بهترین پیچهای گیبل نیست، با این حال او یک چهره واقعی گی لنگلند است.
مرلین مونرو، زن راننده گیبل، حتی به سن و سالی نزدیک یا باتجربه هم نزدیک نبود، اما به نقطهای قابل مقایسه رسیده بود. اوج در مسیر حرفه ای محدودتر او. او در واقع برتری خود را دارد، با این حال شما می توانید خستگی او را برای کل تعهد مشاهده کنید. مانند پیک، او مانند قبل به خوبی پیش نمی رود، به دلیل ویژگی های خاص نسبتاً معمولی و انتقال آوازی که یا نفس می کشد یا فریاد می زند، با این حال او برای آن شخص ایده آل است. مونرو در اواسط دهه 50 زندگی خود شبیه یک نقطه مرجع پر انرژی بود که مملو از زندگی بود. این شیوه ای است که مردان ناسازگار او را می بینند، علیرغم این واقعیت که همانطور که شخصیت گیبل شادی او را مطرح می کند، حجابی برای ناامیدی اوست. در واقع هیچ چیز غیرمنتظره ای نیست که شخصیت مونرو با دنیای او سازگار باشد، زیرا این قسمت توسط همسر اپراتور آرتور میل برای او ساخته شده است. در حالی که او پیک را به حداقل میرساند، هیوستون مونرو را به نقطه کانونی توجه تبدیل میکند.
مونرو و پیک توسط گروهی متوسط از بازیکنان درجه یک آن دوره حمایت میشوند. الی والاک وجود دارد که در زمان خود دست کم گرفته می شد، اما اکنون به دلیل موقعیت تقریباً جناحی اش تا حدودی اغراق شده است. او در اینجا نمایشگاه معقولی ارائه می دهد. مونتگومری کلیفت (که به طرز جالبی این عنوان را داده است) به خوبی به عنوان یک سرگرم کننده دیگر در نقطه ای غیرعادی در حرفه خود جا می افتد، زیرا در هر مقطعی نقش افراد جوان جذابی را بازی کرده است، هرچند در حال حاضر در معبد میانسالی ظاهر شده است. او کاملاً بهترین نمایشگاه مجموعه را ارائه می دهد، علیرغم این واقعیت که در مورد پیک نیز، دوربین هیستون تا حد زیادی به سمت او متمایل نمی شود. لذت واقعی واضح است که تلما ریتر است. ریتر در واقع یک کمیک استثنایی بود که از خلوصی که برای حواسپرتیهای شخصیتش ایجاد میکند، بهویژه محبت عجیبی که به همسر قبلیاش دارد، طنز میسازد. به طرز عجیبی این خانم شلخته و نسبتاً مسن است که از همه آنها پرانرژی است.
این دوره پیشرفت در فیلم The Misfits بود، و شما می توانید تا حد زیادی در مورد تناقضات منطقی در تجارت روشن کنید. در حال حاضر با بررسی تریلرها. یکی برای Oddballs کاملاً مسئله اصلی را نادیده می گیرد، خراش دادن بشکه برای دسته کوچکی از گیره ها که پیک = فعالیت و مونرو = جنسیت را پیشنهاد می کنند. این معانی به محض مشاهده این دو نام روی یک بنر، فعالانه در ذهن شرکت کنندگان فیلم وجود داشت، و به نظر می رسد نسبتاً نفرت انگیز است که تریلر باید با موفقیت فرضیات آنها را فریب دهد. اگر این کافی نبود، شعار "SASHING" از طریق سد انرژی!" به سختی می تواند از نقش دورتر باشد. هالیوود قدیمی به سختی می گذشت. بدیهی است که Loners در دنیای سینما برتری نداشتند. در واقع، حتی امروز، آن به سختی پیش میرود، بدبختی آن بیشتر از سوراخ کردن، دلسردکننده است. این تصویری است که ارزش دیدن را دارد، به هر حال به خوبی ساخته شده است، با این حال ممکن است تصویری بیش از آن که از آن لذت ببرد ارزش داشته باشد.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم: The Nonconformists ساخته شده در سال های 1960-1961، یک اثر استثنایی است. هم کلارک پیک و هم آخرین فیلم تمام شده مرلین مونرو بود. این به ویژه برای مونرو توسط آخرین همسرش، اپراتور آرتور میل، در پایان ازدواجشان ساخته شد. علاوه بر این، مونتگومری کلیفت، که بهطور مشهوری در تعقیب گلگیرهایش بیثبات بود، و الی والاک، سرگرمکننده نسبتاً مبهم، به نمایش درآمد. شاید بخش ثابت اصلی، تلما ریتر، یک سرگرم کننده قابل اعتماد و قابل اعتماد بود. در واقع، حتی رئیس، جان هیوستون، یک برگ برنده بود. این خلقت محکوم به فنا به نظر میرسید.
داستان: The Rebels در رنو، نوادا، جایی که فرد جوان مطلقه رازلین در آن زندگی میکند، باز میشود، در حالی که در همان زمان سخت در آغوش میکشد تا جداییاش به پایان برسد. او با همراهش ایزابل است و در یک اغذیه فروشی توقف می کنند. در آنجا با گی لنگلند، دامداری آشنا میشوند که روزهای بهتری را دیده است. روزلین در آخرین لحظه تصمیم میگیرد تا با گی به مزرعهاش، در صحرا برود.
برای اینکه سعی کنم بیش از حد پیشنهاد نکنم، بقیه طرح را با سکتههای بسیار گستردهتری به تصویر میکشم. . آنها از هر آنچه از فیلم باقی مانده است عمدتاً در بیابان استفاده میکنند، جایی که ما به همین ترتیب با گیدو، مزرعهدار جوانتر، با لحظهای شیفتگی رازلین آشنا میشویم. ناجورها به همین ترتیب Penetrate را در خود جای داده است، یک مرد رودئو، که بسیار فراتر از دوران اوج خود رفته است، با این حال بدون توجه به این موضوع ادامه می دهد.
تحلیل: من با سرگرمی ها شروع می کنم. مرلین مونرو یک سرگرم کننده خارق العاده نبود، بلکه در مشاغل خاصی مناسب بود. این کار «معمولی» مونرو نبود، با این حال او به خوبی کنار میآید. هنوز نمیتوانم احساس کنم که نمایشگاه او دیوانهوار بود، و در مواقعی به طرز تحسینبرانگیزی عمل میکند، در حالی که در دیگران موج میزند. این یک نمایشگاه معمولی است، اما بیتردید در میان برجستهترین نمایشگاههای او قرار میگیرد. به هر حال، دستاورد فوقالعاده بازیگری که در اینجا مشاهده میشود، موفقیت کلارک پیک در آخرین اجرایش بود.
گیبل دائماً نقشی به عنوان نماد ماتینه میگرفت و او مطمئناً ظاهر و ظاهر خارقالعادهای دارد. شخصیت صفحه نمایش باشکوه متأسفانه، او به طور کلی نقش یک شخص مشابه، تقریبا. در واقع، حتی Gone With the Breeze هم کاملاً خارج از چارچوب فکر نمیکند. اینجا، در همه حال، چیز دیگری است. جذابیت و ذهن هنوز وجود دارد، اما در زیر لایههایی از مشکل پوشیده شده است. شما احساس می کنید که زمان او گذشته است و او نمی تواند خود را وفق دهد. صحنه ای که این را به بهترین شکل نشان می دهد، زمانی است که پیک، که از دیدن فرزندانش هیجان زده شده بود، برمی گردد تا راسلین را برای دیدن آنها حمل کند.
آنها قبلا رفته بودند، و او در اندوه شکسته از هم جدا می شود. این بهترین ارائه اوست. علاوه بر این، ما تلما ریتر را داریم که معیار استاندارد ذهن و حساسیت او را به فیلم آورده است. الی والاک در تثبیت خود برای Roslyn به طرز استثنایی بدجنس است و کاملاً مورد تایید نیست. مونتگومری کلیفت خلق و خو و متزلزل است و در نقش یک کمدین بیثبات و ضعیف بازی میکند. این آخرین اجرای خارق العاده اوست.
حالا به آهنگسازی می پردازیم. این بهترین اثر آرتور میلر نیست، او آن را به این دلیل ساخته است که کار شایستهای را برای دیگری ایجاد کند. طرح داستان به هر حال جذاب است، و فیلم واقعی عالی است، بنابراین مطمئناً این موضوع مهمی نیست. فیلمبرداری نیز به همین شکل ویران شده است و حس زمان از دست رفته و دنیایی که ادامه یافته و شما را رها کرده است را به خود جلب می کند. در حال حاضر، برای آخرین تحلیلم، به سمت کارگردانی میروم.
در اینجا، هیوستون بهطور حاشیهای سکوت میکند و فیلمی آرامتر به ما میدهد که برای موضوع ایدهآل است. او در واقع مردی بود که می دانست چه زمانی فیلمش را اکتشافی بسازد و چه زمانی آن را معمولی کند. در اینجا او دوره محافظت شده را می گذراند، در حالی که هنوز برتری یک فیلم درباره بدبختی را در اختیار دارد. کار می کند. در حرفه هوستون، این ممکن است به عنوان یک دستاورد جزئی رتبه بندی شود، اما توانایی در نمای ساده آشکار است. این یک فیلم لذت بخش است که با یکی از تکان دهنده ترین دقایق در کل لیست هیوستون به پایان می رسد.
این اساساً تمام چیزی است که باید بگویم.
تنها، 1961، با حضور: کلارک پیک، مرلین مونرو و مونتگومری کلیفت. هماهنگ شده توسط: جان هیوستون 8.5 از 10 (الف-)
(این نظرسنجی برای تلاش مستمر برای تماشا و بررسی هر فیلم جان هیوستون مهم است. می توانید این صفحه وب را ببینید و نظرسنجی های مختلف را در اینجا بخوانید. مکان همراه: http://everyjohnhustonmovie.blogspot.ca)
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«بدها» (1961): جان هیوستون (رئیس)، اپراتور آرتور میل (فیلمنامه)، کلارک پیک، مرلین مونرو، مونتگومری کلیفت، الی والاک و تلما ریتر. رتبه 9/10
"The Misfits" یک فیلم خطرناک برای بررسی است. کاردستی از زندگی در خلقت میلر کپی می کند. از میان سرنخها، شاید بتوان تنها Ritter & Wallach را واقعاً بازی کرد. یک پیک مسنتر و کمی با ظاهری کوچک (59) دو روز پس از پایان تیراندازی دچار نارسایی عروق کرونر شد و ده روز پس از این واقعیت تسلیم شد. در حدود دو سال، مونرو بیش از حد پیش رفته بود (36 سال). کلیفت، با شیاطین خود، تا سنین بالا (45 سالگی) مجبور به زندگی نبود. هیوستون تمایل به شرط بندی داشت و به شدت مشروب می خورد. مونرو و کلیفت به اعتیادشان وابسته بودند. در مورد مونرو، او به ندرت کار می کرد. بدیهی است که آنها به طور کلی دیرتر از آنچه انتظار می رفت در صحنه فیلمبرداری ظاهر می شدند و باعث ناراحتی گیبلز می شد.
در ادامه این موضوع، فیلمنامه ظاهراً توسط اپراتور Mill به عنوان "ولنتاین" برای دیگر مهم خود ساخته شده است. با این وجود، ازدواج در حال فروپاشی/سقوط بود و هر دو در زندگی زناشویی سرگردان بودند یا در حال سرگردانی بودند (متاسفانه، با ایو مونتان در مورد مونرو). به طور تکان دهنده ای مشهود است که نورما جین بارها و بارها در نقش مرلین در نقش نورما جین بازی می کند. اپراتور آسیاب در واقع داشت مونرو و ازدواج آنها را خراب می کرد تا هر کسی بتواند آن را ببیند - و مونرو باید خطوط را بررسی کند. پیک حتی از خطوطی صحبت کرد که اپراتور میل در ابتدای ملاقات با مونرو از آنها استفاده کرده بود - و بدون شک بر او تأثیر گذاشت. او مدتی کوتاه قبل از فیلمبرداری از اپراتور میل، که به طور مداوم محتوا را تصحیح/تدوین مجدد می کرد، در زمان ایجاد طرح. این به طرز باورنکردنی بر استرس بازیگران زن افزود. مقداری "ولنتاین"! این که آیا اپراتور میل به «نورما جین» پایانی شاد بخشید یا نه، من آن را به تماشاگر میسپارم تا کشف کند.
داستان که از رینو شروع میشود، اساساً «سفر» یک فرد مطلقه به نام راسلین را به تصویر میکشد ( مونرو). او با یک دامدار بالغ، گی (پیک) و همراه و همدستش، گیدو (والاچ) به خانه ناتمام دومی، دور از شهر میرود. گیدو نیمه بهتر خود را با (بی دقتی؟) غفلت از پذیرش قابل اعتماد در بررسی بالینی از دست داده است. او از نظر فکری و اخلاقی سست است. شخصیت های کلیفت و ریتر، پرس و ایزابل، بدبختی بزرگی را نیز تجربه کرده اند. به هر حال، به نظر می رسد ایزابل به گذشته خود عادت کرده است. ارتباط پیشروی بین گی و راسلین کلید اصلی فیلم است. دیگر رهبران مرد، شاید بدیهی است که با گی به خاطر حرکات محبت آمیز او مبارزه می کنند. نتیجه گیری از انتخاب سه نر ناشی می شود که اسب های وحشی را صید می کنند، که - بدون اطلاع روزلین - حتماً غذای حیوانات خانگی هستند. واکنش روسلین به صحنههای زیر از ماچو درینگدو قابل توجه است. آیا گی در این آخرین مانع روزلین را ناامید خواهد کرد؟ برای هر یک از شخصیت های کانونی، داستان یک بدبختی، ناامیدی و افول است. آنها، به جای اسب های وحشی، همان «ناسازگاران» هستند. فشار فیلم از تصمیمی است که مونرو باید بگیرد. او چه کسی را انتخاب می کند - پیک، کلیفت یا والاک؟ آیا او با یکی از آنها به سمت افق دور خواهد رفت - یا ایده مالیخولیایی فیلم غالب خواهد شد؟
آخرین فیلم تمام شده پیک و مونرو، ظاهراً بهترین اثر آنهاست. پیک در سختی واقعاً شجاع است و مونرو هم دوستداشتنی و هم متقاعدکننده است. آنها "همه" هستند. برای پیک و مونرو، تصویر یک خشخش گاو بر فراز تپه در دنیایی خارج از کشور و یک بانوی سنگین با گذشتهای تا حدی «بدنام» که به دنبال نقاط قوت جدی برای شخصیتی است که به او استحکام/امنیت بدهد، در تضاد با آنها نسبتاً نزدیک بود. زندگی های واقعی شاید این، همراه با زیادهروی مونرو و کلیفت در طول فیلمبرداری، تضمین میکرد که «The Misfits» به یک اثر هنری، مطمئناً یک شاهکار تبدیل شود.
کاملاً پیشنهاد میشود. با فرض اینکه من این فرصت را داشته باشم که این را در صفحه بزرگ ببینم، مطمئن هستم که تأثیر بسیار برجسته تری خواهد داشت. قدردانی!
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با در نظر گرفتن مقیاس عظیم مسائل، انتخاب های وحشتناک و ضعف در ساخت آن، این یک معجزه است که ناجورها حتی در هر صورت به پایان رسیده است، نه اینکه به نقطه اوج خاصی در مشاغل خاص افرادی تبدیل شود که قبلاً آنها را داشته اند. . متعهد به موفقیت، بدون داشتن چارهای جز این است که تمام شکستهایشان در داستان منعکس شده و روی صفحه نمایش داده شود. برای آن زمان عالی بود.
بین بیاحتیاطی کلارک گیبل به دلیل ناتوانی مزمنش، سیگار کشیدن روزانه به اندازه سه دسته سیگار و انجام حقههای خودش (به درخواست جان هیوستون) حتی در سن 59 سالگی و چه کسی ممکن است همان سال از یک اپیزود کرونری، وابستگی دائمی مرلین مونرو به مشروبات الکلی و قرصها و سلامت عاطفی متزلزلاش که باعث شد او بارها و بارها در صحنه فیلمبرداری دیر بگذرد، ممکن است با بار فردی و پزشکی مونتگومری کلیفت مطابقت داشته باشد. اپراتور مقالهنویس آرتور میل در حال اصلاح صحنههای صحنهبرداری برای نشان دادن نفرت از همسر بیگانهاش مرلین است و در نهایت جان هیوستون مجموعه را تعطیل کرد تا از وابستگی همیشگیاش به شرطبندی لذت ببرد، زمانی که از هر چهار قهرمان فیلم سه نفر در چیزی حدوداً پنج نفر مرده بودند. سالها پس از اتمام تصویر، مطمئن باشید که معجزه ای ساخته شده است. بعلاوه، بچه ما خوشبختیم که این اتفاق افتاد.
زندگی چهار توپ عجیب و غریب که در طول روزها در زمینهای خشک نوادا کار میکنند، تنها سنگی است که اپراتور میل در مورد دلهرهاش فکر میکند. مسئولیت، موقتی بودن زندگی، خشم مهار شده و مقصر و حسرت انسان با گذشت سالها و در نهایت همه چیز وجودی در درونش جمع می شود. دوست زن آنها، روسلین (مریلین مونرو) به عنوان صدای درونی آنها به آنها کمک می کند تا چیزهایی را که از دست داده اند و در هر صورت می توانند به دست آورند، به خاطر بیاورند و برای چند روز مادر و همسر گمشده آنها می شوند. در نهایت او همان کسی است که بدون تغییر باقی می ماند. اپراتور آسیاب لایه ها را از سه قهرمان مرد خود جدا می کند و در پشت روکش ولگردهای شیرین، آسان و آزاد، تمام بدبختی ها، تلخی ها و پشیمانی های خشن و خشمگین را آشکار می کند، هر یک از وجود رویاهای شکسته را که در آنها خلاصه شده است. نگرانی در مورد تعهد به شغل ثابت، وجود کسب و کار به طور معمول. همه ی تندخویی، تلاقی دوگانه و تیزبینی که پشت رویای وسترن وجود دارد.
و برای آزمون درخواست سازماندهی در این دام درهم تنیده از افکار و شخصیت ها، صعودهای شگفت انگیز جان هیوستون، خود بسیار تنهاست. او به کلارک پیک اجازه میدهد که مرد خشن و در عین حال آسانتری باشد که میداند و به مرلین اجازه میدهد تا خود مشغولش باشد و با صدای بادشکن خود طوری صحبت کند که انگار در حال آمیزش با تصویر است. او به مونتگومری کلیفت اجازه میدهد مرد ظریف و آسیبدیدهای باشد که میداند، مردی که هنوز هم زرق و برقآمیز بود و به نظر میرسید که سرگرمکنندهای فوقالعاده است، حتی پس از تصادف خیابانیاش در سال 57 که الیزابت تیلور را از گلویش بیرون آورد. در نهایت او تبدیل به هر چیزی می شود که اورسون ولز به بوگدانوویچ گفت که شاید بیشتر از همه بخواهد باشد (علیرغم این واقعیت که عکس های او به طور اجتناب ناپذیری تقریباً به اندازه سازنده آنها پر زرق و برق بودند). او غیر قابل کشف می شود. او فیلم را با اطمینان مطمئن از جانبازی هماهنگ می کند که چیزی برای نشان دادن ندارد و تمایلی جز ایجاد زمینه های قدرت برای یک ندارد. هوستون، صادقانه، بدون داشتن هر گونه مستقیم فربه و ضعیف، تبدیل به دست کارگردانی می شود که فیلم به آن نیاز دارد.
و در فرصتی که نشخوارهای وجودی آرتور میلر در برخی مواقع محدود و غیرعادی به نظر می رسد، قطعات متفاوتی از این محتوا در اختیار افرادی قرار می گیرد که به آخرین بازنشستگی خود نزدیکتر بودند می توانستند بدانند. در نقطه ای که گی (پیک) کاملاً کتک خورده و مضحک از اسبی که به تازگی فرو کرده بود تا نزدیکترین حد فیلم بلند می شود، تقریباً می توانید احساس کنید که او دچار نارسایی قلبی شده است. علیرغم چندین یادداشت گمراه کننده تا حد زیادی، شورشیان یک اثر هنری بلامنازع است.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بدون در نظر گرفتن عیوب آن، اساساً طول گزاف آن، تبادل عالی بازیگران فیلم در واقع نشان میدهد که چگونه میتوان در اکثر موارد آن را به من جلب کرد. در کنار همه مسائل مربوط به خلقت، که به احتمال زیاد گهگاه بر روی صفحه نمایش ظاهر می شود، به تماشاگران نگاهی از بالا تا پایین به شخصیت راسلین تابر و همچنین شخصی که او را به تصویر کشیده است، آشپز نورما ژان نان، همچنین به عنوان مرلین مونرو، ارائه می شود. . هرازگاهی احساس میکردم بیشتر از روسلین تابر، داستان مرلین مونرو را تماشا میکنم. علیرغم آخرین ذرهای از ناراحتیهای مرلین در آن نقطه، مرلین در مقابل دوربین دوستداشتنی به نظر میرسد، با این حال به ما نیز یک فرصت استثنایی جذاب برای مشاهده عظمتی که بسیار پایینتر از ظاهر واقعی او است، ارائه میشود. اپراتور فیلمنامهنویس آرتور میل، نیمه بهتر او در آن زمان، محتوا را به صراحت در پرتو دیگر مهم خود نوشت و ظرافتهای خصوصی استثنایی را آشکار کرد، که او آن را نمایشی از تلاقی دوگانه میدانست و ظاهراً به محو شدن ازدواج آنها در طول آفرینش افزوده است. از فیلم.
کارگردان جان هیوستون، که در حین ضبط تا حد زیادی انرژی زیادی در باشگاه قمار سرمایه گذاری کرد، احتمالاً از قسمت قایقرانی روسلین راضی بوده است، یا اینکه چگونه می توانسته باشد. آن را مانند او نگه داشت؟ تا حدودی، رئیس هنری هاتاوی علاوه بر این، ساختارهای زندگی مرلین در «نیاگارا» را با چند عکس گسترده از او از پشت هنگام خروج از دوربین به دست آورد. همانطور که در این سایت آمده است، او از The Loners متنفر بود، از ارائه خود بیزار بود و از شیوه ای که رئیس هیوستون "با من مانند یک احمق رفتار می کرد" متنفر بود، شرایطی که او در مورد همسر میلر متهم کرد.
در واکنش به تماشای ناجورها کلارک پیک در آخرین روز ضبط، به اپراتور مقالهنویس آرتور میل گفت: «این بهترین تصویری است که من ساختهام، و این زمان اصلی است که این گزینه را داشتم.» ناجورها درست مدت کوتاهی قبل از اینکه پیک از یک نارسایی قلبی عبور کند به پایان رسید. من بهترین بازی او را از فیلم های «بر باد رفته»، «یک شب اتفاق افتاد» و «سان فرانسیسکو» می شناسم. در اولی، کار او بارها و بارها توسط ویوین لی، هتی مک دانیل، و پروانه مک کوئین به نمایش گذاشته شد، تا از به یاد آوردن نمایش هنری که همه آنها را غرق کرده بود غافل نشد. دومی، یک تقلید در زمان رکود، فوقالعاده جذاب بود، هرچند که ژرف یا نمایش زیادی وجود نداشت. در سومین، او تحت الشعاع ظاهر و صدای طلسمکننده ژانت مکدونالد قرار گرفت، علیرغم چند تزیینات بسیار احساسی که لرزش 1906 را مجدداً تأیید کرد. در نهایت، در اینجا به ما فرصتی داده می شود تا متوجه آقای پیک در تمام نقاط کانونی مهم با محتوای فوق العاده مشتاقانه ای شویم که شایسته اوست.
بازیگران نیز به همین ترتیب سه سرگرمی فوق العاده با استعداد، تلما را در خود جای داده اند. ریتر، الی والاک، و مونتگومری کلیفت، بدون درخواست منحصر به فرد. بهدلیل کلیفت، این کار یعنی ریختن بیش از حد رودئو یک پوک گاوی، در میان بهترینهای کار او نبود. «مطمئناً نه» واکنش او در پاسخ به این سوال بود که آیا نیازی به دیدن ناجورها است که مشخص شد در آخرین غروب عمرش پخش می شود.
صحنه های نزدیک به پایان پونی ها واقعا تماشا کردن برای من چالش برانگیز است آیا این راه اصلی «رهایی از دستمزد» مردم است؟ باید وسیله ای مهربان تر و آگاهانه تر برای آزادی انسان وجود داشته باشد. اگرچه به نظر میرسید که پایان آن احساس اعتماد را برانگیزد، زیرا ستارهای درخشان، مونرو و پیک را در تاریکی بیابان کارگردانی کرد، اما ناجورها با این اطلاعات که پایان زندگی واقعی آنها خیلی زود به آن دو نزدیکتر میشد، احساس بدبختی زیادی در من ایجاد کرد. آنها و اینکه این آخرین صحنه مطلق آخرین فیلمشان خواهد بود. همانطور که آنها آن ستاره باشکوه "خانه" را دنبال می کردند، پایان، اساسا برای من، هم رقت انگیز و هم فوق العاده تکان دهنده بود.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در این مرحله همه داستان ایجاد "ناسازگاران" را میدانند، و این ماجرا توسط مفسران مختلف در این صفحات بسیار پوشش داده شده است.
از تعطیلات خود خواهر و برادرم کارتپستالهای متعددی برای من فرستاد، یکی که عکس محبوب بازیگران، جان هیوستون رئیس و اپراتور آرتور میل فیلمنامه نویس را به تصویر می کشد که دور یک نردبان جمع شده اند. اظهارات او: "معمولاً وقتی "خدمه های بد سرنوشت" را در نظر می گیریم، S. S. Minnow زنگی را به صدا در می آورد. حتی بدون اینکه متوجه سختی های حمل فیلم به روی پرده باشیم. حتی بدون آگاهی از سرنوشت دلخراش سه ستاره آن (پیک، مونرو و مونتگومری کلیفت)، در هر صورت میتوان «بیمناسبها» را مطابق با ترجیحات خودش دید و برای تجربه آن چیزهای عجیبتری را رها کرد.
افرادی هستند که در مورد "ناشایست ها" می گویند "هیچ چیز در آن اتفاق نمی افتد"، گویی که این نظارت یک نقص است. تقریباً بلافاصله در فیلم The Misfits، روسلین مرلین مونرو به گی با بازی کلارک پیک در ظاهراً بهترین اجرایش میگوید که او نمیداند که بعداً با زندگیاش چه کند. او به او می گوید: "گاهی اوقات وقتی چنین احساسی می کنی، بهترین کار این است که به سادگی ثابت بایستی." گی میداند که ورود و خروج سریع روزلین به طور جداگانه او را در یک تقاطع رها کرده است، و او تمایلی به دنبال کردن هر تصمیمی برای خودش ندارد. او با مهربانی بر روی اکثر انتخابهای او برای او تصمیم میگیرد، و پس از شکستن یک درگیری که گامهایی برای جدا کردن همراهان و عزیزان تازه کشف شده برمیدارد، آنها را در مواردی که به خوبی شناخته شده مبهم میشوند، به کار میگیرد.
ناجورها افرادی را به تصویر میکشد که در حال توقف هستند، بخشهایی از زندگی خود را بستهاند که آنها را خشن، ناامید، ناتمام و یا حتی فریب خورده است. دورههای بعدی زندگی آنها در حال گسترش است، و با اضطراب، آسیبپذیری و دلهره در مورد تکرار نادیدهگیریهای قبلی است که همه آنها به شدت به آینده نگاه میکنند. به نظر می رسد ایزوبل فقط تلما ریتر از دستی که سرنوشت به او داده خوشحال است. او نوادا را ایالت «ترک کن» میداند، جایی که افراد جفت خود را ترک میکنند، پول نقد خود را در باشگاههای قمار میگذارند و زبالههای اتمی خود را در بیابان رها میکنند. علاوه بر این، او واقعگرایی، قضاوت خوب و زیرکی سفارشیاش را به هر جایی که میرود رها میکند.
زندگی بیشتر مردم در جایی که «هیچ اتفاقی نمیافتد» از هم جدا میشود، اما چه تعداد از ما زندگیمان را بهعنوان تصویر میکنیم. تاریک، خالی و کاملاً قابل اطمینان کاملاً خالی؟ این دومین باری است که شخصیتهای میلر در میان گذشتههای آشفته و سرنوشتهای مشکوک قرار میگیرند، جایی که طبق گفتهها هیچ اتفاقی نمیافتد، به جز هر چیزی که در کوتاهمدت ممکن است رخ دهد - که فشار ایجاد شده و نمایش بیعیب و نقصی را از زندگیهایی که ظاهراً از هر دوی آنها رهایی یافته است، ایجاد میکند. br/>
کار خارقالعاده هم قبل و هم پشت دوربین و داستانی جاودانه باعث میشود «ناشایستها» با بازدیدهای متعدد و پیشروی زمان بهتر به نظر برسد. من قبول ندارم جمعیت سال 1961 برای این تجربه بسیار آماده بودند. این بیشتر یک مطالعه شخصی است تا یک داستان بی نقص و مستقیم، و هیچ جنگ بزرگی بین بزرگان و بدخواهان وجود ندارد. هر یک از شخصیت ها با برخی از آنها در وسط قرار می گیرند. آنها ممکن است در انظار عمومی ناسازگار باشند، اما نه با هم در فیلم The Misfitsنامه.
توجه کنید که مونتگومری کلیفت در گروههای طنابزنی اسب دستکش نمیپوشد. او از پوشیدن آنها غافل شد و طناب های بعدی کف دست او را از بین برد. با این حال، به جای اینکه هیوستون و راسل متی، فیلمبردار، صحنهها را دوباره فیلمبرداری کنند، دستکشها را برای ادامه کار کنار گذاشت. اوف
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
*** اسپویلرز*** گلارک پیک و مرلین مونرو در گذشته گی لنگلند مزرعه دار و زن مطلقه خیره کننده فقید روسلین تابر هر دو حرفه خود را در ناجورها نسبتاً بدبو یا شکست فیلمی که در واقع با فیلمبرداری مجدد آخرین جانشینی، به قیمت جان پیک تمام شد.
ما میبینیم که همسر رازلین، ریموند، با بازی کوین مک کارتی، در صحنهای بینظیر که او در تمام این دو ساعت علاوه بر فیلم، در نقطه شروع مطلقی است که ظاهر میشود. پس از آن، در آن نقطه، بیش از این، به این واقعیت پی برد که علاوه بر این واقعیت که رازلین می رود، او است، اما او فیلم را ترک می کند. بنابراین او نادیده گرفته می شود و با حرفه اش اتفاق می افتد، به چیزهای بسیار برتر، با این انتظار که هیچ کس حضور او را در فیلم The Misfits به یاد نمی آورد! در مورد کسانی که در آن هستند، به غیر از پیک و مونرو که هرگز برای ساختن فیلم دیگری زندگی نکردند، آنها به هر نحوی مصیبت «ناشایستها» را تحمل میکنند و عمدتاً با حرفههای پربار سینما و تلویزیون اتفاق میافتند. آن هم با مورد خاص قابل تصور مونتگومری کلیفت در نقش ستاره بازی سازی شده پنس هاولند. کلیفت در سن 45 سالگی از یک نارسایی غیرمنتظره عروق کرونر در کاندوی خود در جاده منهتن شرقی 61، پنج سال بعد از این واقعه در 23 ژوئیه 1966 به دنیا آمد. در آن زمان بود که او متوجه شد که فیلم "ناسازگاران" به طرز جالبی در تلویزیون شبکه پخش می شود. بسیار غروب بود و احتمالاً شوک زیادی برای او وارد شده بود!
گای رزلین و پنس به همراه روسلین از همدم ایزابل، تالما ریتر، و خلبان پاره وقت و تعمیرکار تمام وقت گیدو، الی والاک، جدا شدند. تقریباً مصرفکنندگانی از جامعه که به نظر نمیرسد جایی در دنیای پیشرفته پیدا کنند. ایزابل تا آنجایی که برایش اهمیت دارد تا حدی در طول فیلم ناپدید می شود، گویی که توسط یک بشقاب پرنده در صحرای نوادا گرفته شده است یا دقیقاً متوجه شده است که فیلم چقدر وحشتناک است و قبل از اینکه حرفه خود را با این کار از بین ببرد تصمیم گرفت به آن نگاه کند. در آن! در مورد کلیفت و والاک، که قرار بود بعد از «ناشایستها» فیلم بسازند، به نظر میرسد که آنها در فیلم The Misfits باقی میمانند فقط برای نزدیک بودن و اطراف مرلین مونرو که وجود او در این حد پایینتر از بازیگرانی که در آن حضور داشت. ، فیلمی که برای یک مرد در آن حضور دارد ارزش بیشتری دارد.
خود فیلم مربوط به تلاش گی و گیدو برای گرفتن کلت های وحشی مختلف یا اسب های وحشی و کشتن آنهاست. با تبدیل آنها به غذای سگ و گربه. این در حدود 6 پنی پوند! پنس که در آن لحظه با پرتاب شدن توسط یک گاو رودئو، آسیب شدید ذهنی را تجربه می کرد، فقط برای سواری آمد. این راسلین شیرین و دلسوز بود که هیچ سرنخی از این موضوع نداشت که مردان، گی گویدو و پنس، وقتی متوجه شدند که کلت ها باید قصابی شوند نه اینکه از باغ وحش یا مزرعه ی حیوانات خانگی برای ادامه دادن حمل شوند، به چه کسی وابسته بودند، چه کسی را از بین می برد. بدون اینکه زندگی خود را هم در امنیت و هم در آسایش از دست بدهند!
***SPOILERS*** این هیستریک های روزلین و اقدام برای خودکشی بود که نظر گی را برای کشتن برونکوس ها پس از دستگیری او و پنس تغییر داد. فقط گیدو گرسنه پول نقد بود که باید به قصابی اسب ها ادامه می داد تا بتواند با 6 پنی در هر پوند، حدود 50 دلار پول نقد خون خود را دریافت کند! پنس در نهایت پس از بیدار شدن در حالی که سرش را صاف کرده بود، پس از اینکه تقریباً در رینگ رودئو مرده بود، با تسلی رازلین به اسبها اجازه داد تا هم آزاد و هم وحشی در صحرای نوادا بدوند. همکار در حال حاضر اذعان میکند که چه تند و تند و بیرحمی بود که با روسلین از صحرای باز میگذرد تا هویج و کلم بسازد و برای یک بار هم که شده با یک آدم شاد معمولی ادامه دهد. و زندگی آرام
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نیروی THE Oddballs تکان دهنده است. حفاظت دفاعی شخصیتها تضعیف میشود و درد آنها را آشکار میکند.
در تصاویر اولیه، با رقصیدن با سوژه جذاب پیتر نورث، بخشهایی از پازل تصویر در حال تثبیت، نامناسب و پس از آن منزوی شده و بیهدف منحرف میشوند.
ناجورها آنقدر عالی است که تقریباً بیش از حد است، با فیلمنامه اپراتور آرتور میل شروع می شود. جان هیوستون با تعهد قابل توجهی برای گرفتن بهترین ها از بازیگران و تکمیل فیلم کنار آمد. ما در پشت صحنه همه جا حاضر هستیم، شکوه وحشی صحرای نوادا را داریم.
برونکو خلاصه: اسب های وحشی نمادی برای سه مردی هستند که آنها را می گیرند. آنها با اسبچه ها رفتار می کنند که زندگی با آنها چگونه رفتار می کند. با تشخیص این موضوع، پرسه هاولند (مونتگومری کلیفت) سوار برون را شکست داد و مسئولیت خود را به روسلین اعلام کرد: "به نظر می رسد که وقتی تعداد بیشتری از آنها وجود داشته باشد، خیلی وحشتناک نیست."
تعدادی از نمایشنامههای غربی، ماهیت عملی و منسوخ شده مردان را به نمایش میگذارند، زیرا زمانها و شرایط سریعتر از آنچه که میتوانند تغییر کنند، تغییر میکنند. در Rebels، هر یک از مردان شکسته و منسوخ شده اند. روزلین تابر (مریلین مونرو) که هنوز جوان و زیباست، احتمال بالاتر از حد معمولی دارد. رؤیای خیس بودن هرکس هم ضرری ندارد، اگر او در آینده بیشتر به خودش اهمیت دهد. مریلین مونرو به طرز شگفت انگیزی خوب است، به دلیل اصرار رئیس جان هیوستون. راسلین تابر گذشته ای نسبتاً شطرنجی دارد که در بررسی آن مردد است. گی لنگلند (کلارک پیک) او را به خاطر آنچه هست می ستاید. به هر حال، وقتی فهمید که او چگونه اسب ها را جمع کرده تا برای غذای سگ ها فروخته شوند، پاسخی نداد. او چنان با عصبانیت از پونی ها محافظت کرد که مردان تسلیم شدند و آنها را رها کردند. مطمئناً آنها هرگز نمی توانستند به یک مرد اجازه دهند که این کار را انجام دهد. حقیقت را بگویم، پرس تصور میکرد که یک دعوای هولناک وجود خواهد داشت.
The Cowpokes: ایزابل استیرز (تلما ریتر) فرد مطلقه در حال بلوغ میگوید مردان اصلی باقی مانده، دامدار هستند. همانطور که آهنگ می گوید، "آنها هرگز در خانه نمی مانند و در همه موارد تنها هستند، حتی با کسی که دوستشان دارند." در ناسازگاران مردانی داریم که در برابر آسیب های جامعه سست می شوند. "کار برای دستمزد" به عنوان از دست دادن فرصت تلقی می شود. با این حال، آنها شدید و بی باک هستند. در نقطه ای که سرنوشت آنها را احاطه می کند، با موسیقی روبرو می شوند - همانطور که مردان واقعی باید انجام دهند. معتبر است، آنها به دنبال افراد مطلقه واقعاً فقیر و گیج شده رنو می روند، با این حال آنها بی احترامی نیستند، مانند سنگ لستر پریچس (جیمز وودز)، مسخره بازی و بی احساس در کازینو.
ماموریت برای هدف مقدس. : خشخشگر گاو رودئو، پرس، که به نام پرسیوال، یکی از شوالیههای میز گرد، نامگذاری شده است، با سپردن بدنش به رودئو، به دنبال غیرممکن است. بدیهی است که او به طور قابل توجهی دوام نخواهد آورد. الکل ماندن رویکرد او برای مدیریت صدمات و عذاب زندگی اش است.
خلبان: گیدو جذاب ترین فرد از نظر فیلم است. او بیشترین باخت را در پرتو این واقعیت داشته است که بیشترین باخت را داشته است. دبلیو دبلیو دوم او را از معاینات بالینی خارج کرد و در کابین هواپیمای سنگین قرار داد. نیمه بهتر او با توجه به این واقعیت که یک لاستیک پنچر شده او را از رساندن به موقع به کمک بالینی باز داشت، گذشت، دلیلی که رازلین به شدت آن را به عنوان یک پلیس ضعیف درک می کند که به او اجازه داد تلاش را کنار بگذارد. او حتی پیشنهاد میدهد تا همراهانش را بفروشد و اسبهای اسبی اضافه کند در صورتی که روسلین گی را برای او ترک کند. گیدو روح گمشده است..
گی لنگلند میداند که سبک زندگی سابق آنها دیگر وجود ندارد. او می گوید: "شما نمی توانید یک رویا را طناب بزنید." به طرز شگفت انگیزی، او به قطعیت پیشرفت در مقابل احساس ناامیدی نسبت به خودش اذعان دارد. این نشان دهنده اعتماد و قدرت است. ایزابل درست می گوید: او یک مرد واقعی است.
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من سعی خواهم کرد این خاطره را در قله کلارک به طور واقعی و دقیقی که واقعاً انتظار می رود جمع آوری کنم. اینکه از گوشهای دور از اروپا میآید، اهمیت کمتری نسبت به واقعیت دارد. همانطور که می بینم 10 (7) اصلی باید این باشد - کلارک پیک، گری کوپر، همفری بوگارت، ارول فلین، جان وین، کری جایزه، جیمز استوارت، و غیره. 4 نفر ابتدایی در دهه 60 خود به سطل ضربه زدند که به طرز وحشتناکی متضمن تعهدی برای ساخت فیلمی به موقع (نمونه ای) هر کدام 30 سال است. در آن دوره قبل و بعد از جنگ بزرگ دوم، 3 نفر دیگر عمر طولانی تری داشتند، اما به طور موثر کمتر، بنابراین برای هر یک از آنها شهرت قبل از سال 1950 به دست آمد. پس از آن تاریخ، عصر درخشانی برای هالیوود با سیل سیل آسا از افراد مشهور جدید آغاز شد. که از میان آنها میتوانستند مردان موجه قبلی را که قبلاً ذکر شد، از محل خود بیرون کنند، اما هرگز نمیتوانستند اول باشند. بنابراین حدس میزنم فیلم امروزی بعدی است و فیلم قرن بیست و یکم سوم میشود.
این برای اهداف تنظیمی بیشتر است. در حال حاضر اجازه دهید من یک قطعه برای میراث کلارک گیبل ارائه دهم. در کشور ما در بهترین کلوب ویدئویی ارائه شده، متوجه شدم که فقط 1 فیلم با سی جی در DVD یا Blu-beam قابل دسترسی است - "بر باد رفته" (1939). عناوین بیشتری را می توان در بازار بوتلگ به دست آورد - در بیشتر موارد از روسیه دوباره به حلقه ها فرستاده می شود - و شاید در صورت عدم تمایل چیزی را از وب دانلود کنید. این شرایط ناپسند برای نزدیک شدن به سن جوانی است که راه زندگی آن را بیشتر از شادی هایی که در طول روز در حال کار هستند، زیر سوال می برد. این همه است.
درباره ارزیابی من در omnibus Clark Peak چطور؟ من داور ایدهآلی نیستم، اما اگر برای «بر باد رفته» با کمی خوش شانسی، شایستگی مدیریت موقعیت فوق را داشته باشد. هیچ کس قبل از او موفق به انجام یک فیلم 4 ساعته در چنین تاریخی زودهنگام نشد و حتی امروز رمان مارگارت میچل پیش بینی دوباره آن را دارد. در واقع، این بدان معنا نیست که گری کوپر یا همفری بوگارت ارزش جایگاه اصلی را ندارند. این مبادله پیچیده ای از متغیرها و احساسات است، در حالی که تصمیم من برای تماشاگر ارتجاعی مناسب است که ابتدا برای دیدگاه واقعی و بعد از آن برای شخصیت عضو سازش نمی کند. چنین چیزهایی!
اجازه دهید اساساً آنچه را که از شخصیت گیبل از نزدیک به 30 فیلمی که خودم به یاد دارم، ارائه دهم. در مورد بچه ها - او به ندرت یک افسانه مطمئن را منتقل می کند، با دست های فشرده و اسلحه گرم، ضربه زدن با کارت و شرط بندی، سه سال خدمت در ارتش و بازگشت به صفحه گسترده. او سرگرمیکنندگان جوان همراه را در تلاشهای اولیهشان پیش برد (من از هیچکس نمیخواهم این ادعا را دنبال کند) - بنابراین، فرانکو تون، فرد آستر، اسپنسر تریسی و سیدنی پواتیه.
در مورد زنان. واقعاً هیچ کس نیست که فیلمی را درک کند که نباید حواسش باشد کلارک پیک اصلی ترین دلشکسته هالیوود بود. مواد من خط همراه ستاره های زن را اثبات می کند - جوآن کرافورد (زن متحرک، مدل بی ثمر در اندازه واقعی). ژان هارلو (بدون سوتین زیر ابریشم، لگد به سطل به طور ناگهانی بیماری نفریت); نورما شیرر (بعضی ها باید بگویند وحشتناک، هر چند بسیار آدم پسندانه). میرنا لوی (مانند جین هارلو هنوز زنده است)؛ کلودت کولبر (در حسرت شهرنشینان) روزالیند راسل (عظمت به سبک قدیمی که کلاههای مجلل بر سر دارد). آوا گاردنر (خانمی وابسته به آستین های خود)؛ دبورا کر (انگلیسی ماند، نه آمریکایی، در واقع برای یک chomp آماده شد). مرلین مونرو (آخرین ظرف در مجموعه). باور کنید این مطالعه خسته کننده نبود. با تشکر فراوان از شما!
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در رنو، نوادا، مرلین مونرو فریبنده (در نقش روسلین تابر) جدایی مییابد. سپس، او سه گاو را در نظر می گیرد: کلارک پیک (در نقش گی لنگلند)، مونتگومری کلیفت (در نقش پرس هاولند)، و الی والاک (در نقش گیدو). آقای پیک به عنوان راننده خانم مونرو (و فیلم) ظاهر می شود. او گردهمایی را در یک ماموریت شکار برای دستمال می راند، با این معنی که "هیچ چیز نمی تواند زنده بماند مگر اینکه چیزی بمیرد." آقای کلیفت و آقای والاک با پیک موافقند. با این حال، مونرو حساس می پذیرد که گوشت قتل است. به وضوح، مالک زمین محافظ مونرو، تلما ریتر (در نقش ایزابل استیرز) به این ترتیب عمل می کند. با این وجود، او از همان ابتدا تلاش می کند تا به یک شوهر سابق بپیوندد.
بازیگران غیر معمول هستند. و از جمله جان هیوستون رئیس و اپراتور آرتور میل مقالهنویس با این ترکیب، بینش فیلم بسیار جذابی را تضمین میکند. «ناسازگارها» علامتی را از دست می دهد، با این حال به سختی یکسان است. صرف نظر از روشی که اپراتور آقای میل احتمالاً داستان را با مونرو (در آن زمان، نیمه بهترش) به عنوان دغدغه اصلی ساخته است، نقش شخصیت اصلی را پیک بازی میکند - یعنی به احتمال زیاد شخصیت او را در نظر بگیرید. در پاسخ به شخصیت مونرو بهترین تغییر را تجربه می کند. علاوه بر این، اوج، نقش را به خوبی بازی می کند. هرچه انتقادیتر، او یک توانایی بازیگری هیجانانگیز و «مدرن» را نشان میدهد که میتوانست در دهه 1960 به خوبی به او خدمت کند.
البته، زمانی که پیک از ناکجاآباد به سطل ضربه زد، این پتانسیل کشف نشد. تا حدودی، اپیزود کرونری او به کار گیبل در "ناجورها" نسبت داده شد. در اینجا وجود فردی بازیگران، رئیس و مقالهنویس بهطور متضاد بر آنچه روی صفحه میبینید تأثیر میگذارد. "منفی" ترین نتیجه، تصویر مونرو است. او به وضوح به زمان بیشتری برای کار نیاز داشت. به عنوان مثال، صحنه مونرو و ریتر را تماشا کنید، که پس از قدم زدن پیک و صدای سگش ("تام دولی") بازی می کند. همانطور که خانم ها به گوشه ای می چرخند، مونرو باید خودش را ثابت کند. این یک لغزش خفیف و عملا غیر قابل توجه است. و واقعاً، یکی که باید دوباره شلیک میشد.
احتمالاً مونرو آنقدر ناتوان میشد که آقای هیوستون باید با آنچه داشت بهترین کار را میکرد. این مایه شرمساری است، به این دلیل که بازی مونرو به هیچ وجه ضعیف نیست. یکی از مکانهای مناسب برای جستجوی او «کامیونسواری» با والاک است. در این صحنه، مونرو فوق العاده است. یکی دیگر از صحنه های عالی این است که مونرو از صدای واقعی خود استفاده می کند، به او توجه کنید که می گوید: "من به کاهو اهمیتی نمی دهم!" در زمانهای مختلف، مونرو به شدت جدا از هم ظاهر میشود. غالباً، او بر خلاف همتایانش، بهطور کلی نزدیک به او عمل میکند.
گیبل، مونرو، کلیفت، و ریتر بهعنوان مصرفکنندههای مهم کاملاً متقاعدکننده هستند. به طور عجیبی، کلیفت از "شیاطین شخصی" خود برای منافع بازیگری بزرگ استفاده می کند. هر چیزی که او در خفا از سر می گذراند، متناسب با شخص است. و او درمییابد که چگونه قانعکنندهترین اجرای فیلم را به تصویر بکشد. اگر «ناجورها» پربارتر بود، کلیفت می توانست به عنوان «بهترین بازیگر نقش مکمل» برای کارش انتخاب شود. به همین ترتیب، امتیاز ملودیک شگفت انگیز الکس نورث قابل ستایش است.
خط پایان که توسط پیک و مونرو بیان شده است، بسیار ارتباطی است... مطمئناً، ستاره ها امشب بیرون می آیند.
******** ماوریکس (2/1/61) جان هیوستون ~ کلارک پیک، مرلین مونرو، مونتگومری کلیفت، تلما ریتر
دانلود فیلم The Misfits 1961 (ناجورها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ناجورها درباره فرصت های مردم و موجودات است. 3 مرد (گی، گیدو و پرس) که اخیراً از روسلین (مریلین مونرو) جدا شده اند، در این کشور پاک دامدار و دونده اسب هستند. این داستان کار آخر را برجسته می کند. آنها برای مدت بسیار طولانی در حال شکار کلبه بودهاند، با این حال تعداد آنها در سالهای جاری به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. نماینده موجودات وحشی در کل به این ترتیب، ما جمعی از مردانی داریم که خود را آزاد میبینند، با دارایی و خانواده ناچیز، که با کار مزدی محدود نمیشود، اجازه دارند مبلغ مورد نیاز خود را برای آوردن پول نقد جمعآوری کنند، و زندگی خود را عموماً از طریق شکار وحشی تأمین کنند. کلت ها آنها به سختی به استفاده اساسی از این پونی های مرده به عنوان غذای سگ اهمیت می دهند. این شیوه زندگی به شدت با نظریه روسلین که هر گونه رفتار خشن با موجودات یا افراد غیراخلاقی است، در تضاد است. او پیشنهاد می کند که رودئوها با توجه به فشاری که به موجودات وارد می کند و باعث زخمی شدن مداوم اعضا، از جمله پرس می شود، لغو شوند. خش خش گاوها این طرز تفکر را یک ذهنیت خیره کننده بی معنی نسبت به نیازهای زندگی می دانند. گیب میگوید: «هیچ چیز نمیتواند زنده بماند، مگر اینکه چیزی متفاوت بمیرد». "من این کار را از آنجایی انجام می دهم که باید یک فرد آزاد باشم. به همین دلیل است که من را دوست داری، نه عزیزم؟ یک مرد متفکر در هر صورت می تواند بکشد." "عزیزم، ما به طور کلی نیاز داریم که گرد و غبار را در یک نقطه گاز بزنیم. مردی که در انجام آن مردد است، تمایلی به زندگی ندارد"
مردها همچنان به جمع آوری گروه کوچکی از کلت ها ادامه می دهند و آنها را با آنها تعقیب می کنند. یک کامیون، آنها را طناب زده، با یک لاستیک روی پایان تا آنها را وارد محل اقامت کند. سپس، در آن مرحله، آنها را میبندند تا اطمینان کنند که خریدار میآید و آنها را میکشد. روسلین دیوانه می شود و فریاد می زند که آنها جلادهای بی احساسی هستند. پرس می پرسد که آیا او معتقد است که او باید آنها را آزاد کند؟ او می گوید که این فقط مقداری گرد و غبار ایجاد می کند. با این حال، در دراز مدت، پرس دقیقاً این کار را انجام می دهد. گی، با قمار باورنکردنی با بدنش، یکی پس از یک نبرد طولانی بهبود می یابد. سپس، با بی اعتمادی، آن را آزاد می کند، او می گوید که او فقط نیازی ندارد که دیگران برای او تصمیم بگیرند. اساساً او می گوید: وقت تسلیم این زندگی است. این چیزی است که رزلین به آن نیاز دارد و با فرض اینکه من میخواهم او را نگه دارم، باید از هرگونه تظاهر به کشتن موجودات دست بکشم و در حالت ایدهآل شغل دیگری را پیدا کنم که بتوانم برای خودم کار کنم.
راسلین تقریباً از هر یک از موجودات وطنی که برای دادن گوشت به میز او گذشته اند ناله نمی کند، مگر اینکه او یک گیاهخوار شدید باشد. او جمعیت بیش از حد موجودات وحشی را مانند یک مسئله برای موجودات و همچنین مردم در نظر نمی گیرد، زیرا مردان بیشتر یا به طور کلی شکارچیان معمولی را کشته اند. او به این فکر نمیکند که اگر افراد در جایی زندگی کنند که فقط علفها و بوتهها میتوانند رشد کنند، چه چیزی میخورند.
کلارک پیک در نقش گیب، مونتگومری کلیفت در نقش پرس و الی والاک نقش گیدو را بازی میکرد. اساساً متخصص، خلبان و راننده گردهمایی. همه در بازیگری موثر عمل کردند.
تصاویر متحرک مونت والش (1970 و 2003) درباره آخرین نماد گاوبازی است که قاطعانه از تسلیم شدن سبک زندگی خود به عنوان یک دامدار پر پیچ و خم برای سربازی سرباز می زند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.