در اواسط قرن نوزدهم، «ایدا» (هانتر)، زن اسکاتلندی لال و دختر کوچکش «فلورا» (پاکویین)، به زلاند نو فرستاده می شوند تا طبق قرارهایی که پدر «ایدا» گذاشته، او با «استوارت» (نیل)، زمین دار محلی ازدواج کند. «استوارت» از همان آغاز نظر خوشی به پیانوی بزرگ «ایدا» ندارد. در حالی که «جرج» (کایتل)، مباشر «استوارت» درخواست می کند تا «ایدا» به او درس پیانو دهد و «استوارت» نیز رضایت می دهد …
در اواسط قرن ۱۹م میلادی، یک زن ساکت به نام «آدا مکگراث» که از حرف زدن اجتناب میکند، به همراه دختر جوانش «فلورا» و یک پیانو ارزشمند برای انجام یک ازدواج برنامه ریزی شده، به نیوزلند فرستاده میشوند اما...
در اواسط قرن نوزدهم، «ایدا» (هانتر)، اهل اسکاتلند و لال است و به همراه فرزند کوچکش «فلورا» (پاکویین)، به زلاند نو فرستاده می شوند…
در اواسط قرن نوزدهم، زنی لال همراه با دختر خردسالش به نیوزیلند فرستاده میشود و پیانویی با ارزش برای ازدواج با یک کشاورز، اما به زودی توسط یک کارگر مزرعه هوس میشود.
اواسط قرن نوزدهم است. آدا نمی تواند صحبت کند و او یک دختر جوان به نام فلورا دارد. در یک ازدواج ترتیب داده شده او اسکاتلند را با همراهی دخترش و پیانوی محبوبش ترک می کند. زندگی در جنگلهای ناهموار جزیره شمالی نیوزیلند تمام تصورات او نیست و همچنین رابطه او با همسر جدیدش استوارت نیست. او وقتی استوارت پیانوی خود را به همسایه خود ، جورج می فروشد ، دچار عذاب و ضرر می شود. آدا از جورج می آموزد که ممکن است با دادن درس پیانو به او پیانوی خود را پس دهد ، اما فقط با برخی شرایط دیگر. در ابتدا آدا جورج را تحقیر می کند اما به آرامی روابط آنها دگرگون می شود و این آنها را به یک وضعیت وخیم سوق می دهد
زنی ناشنوا به همراه دختر کوچکش و پیانو با ارزش خود برای ازدواج به مردی ثروتمند به نیوزیلند فرستاده می شود.پس از مدتی کارگر یک مزرعه به او علاقه مند شده و...
داستان فیلم به مقطعی از زندگی یک بانوی پیانیست لال بهنام «آدا» در اواسط قرن نوزدهم میلادی میپردازد. آدا به همراه دختر خردسالش به جزیرهای دوردست میروند تا با مردی که پیش از آن هیچگاه او را ندیده ازدواج کند...
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
وای. تصور اینکه پیانو در سال 94 نامزد 8 جایزه اسکار شد و برنده 3 جایزه شد (2 تای آنها بزرگ) انتظار خیلی بیشتری از پیانو داشتم. صادقانه بگویم، این یکی از بدترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام. هالی هانتر برای این نقش برنده اسکار بهترین بازیگر زن شد؟ چرا؟؟ او در تمام طول فیلم (به جز صداپیشگی در ابتدا و پایان) کلمه ای نگفت و در تمام مدت کاری جز غمگین و گوشه گیر به نظر نمی رسد. اولین کاری که بعد از دیدن پیانو انجام دادم این بود که به لیست نامزدها/برندگان سال 94 نگاه کردم و دیدم چه کسی باید اسکار بهترین بازیگر زن را در آن سال می برد… آنجلا باست! آنا پاکوین برنده بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد... چرا؟ او خوب بود اما نه آنقدرها برنده شدن کمپیون برای بهترین فیلمنامه؟ فیلمنامه وحشتناک بود! باید سال خیلی بدی در هالیوود بوده است که این زباله ها نامزد جوایز زیادی شده و 2 جایزه بزرگ را برده اند. من به هیچ وجه با «فیلمهای پاپ کورن» زندگی نمیکنم و قسم نمیخورم، اما این وحشتناک بود. به هر حال، وارد «فیلم» شوید.
من اکنون فیلم M.O از جین کمپیون را می شناسم. پیانو پس از دیدن فیلم وحشتناک «In The Cut» در سال گذشته، به طرز شگفت انگیزی همان نارسایی ها و فتیش هایی را دارد که «In The Cut» داشت. هیچ چیز از یک داستان را نمی دهد. هیچ چیز توسعه نیافته است... ما فقط به این اتفاقات عجیب و غریب پرتاب شده ایم و صادقانه بگویم که به هیچ کس لعنتی نمی دهیم. یک دختر لال قرار می گیرد تا با مردی ازدواج کند که در جنگل زندگی می کند و نمی خواهد با او کاری نداشته باشد، مجبور می شود به دوستش جورج بینز پیانو بیاموزد که یک بیمار منحرف (Keitel) است. عبور و آزار و اذیت جنسی توسط جورج، ناگهان این احساس برای او متقابل است، "شوهر" او (سام نیل) از ماجرا مطلع می شود، یکی از انگشتان او را قطع می کند، سپس در نهایت به او اجازه می دهد تا با دوست سابقش جورج که او را می گیرد، آنجا را ترک کند. مراقبت از او این "طرح" است. از اینجا، اکنون قرار است در تصاویر «اوه خیلی ظریف» بخوانیم که پیانو «صدای» اوست (بسیار واضح) و با خواندن نظرات دیگران، او در حال کاوش است. در صورت تمایل، کنترل ویژگی های جنسی او به دلیل سرکوب آنها توسط جامعه در این زمان (قرن 19) است. خب، متاسفم، اما من این را از فیلم متوجه نشدم. به من بگو: او چگونه کنترل می کرد؟ او مجبور است به جورج پیانو آموزش دهد، که فقط از این "جلسات" به عنوان فرصتی برای نوازش کردن، معاشقه و دست زدن به او استفاده می کند. از ظاهر همه چیز، او اصلاً از اتفاقی که می افتد راضی نیست. اما او این کارها را فقط برای «خرید» پیانوی خود انجام میدهد، پیانویی که بسیار دوست دارد و «صدای او» است (من متوجه شدم). اما این جورج است که آنجا را کنترل می کند. شوهر؟ من نمی دانم داستان او چه بود، زیرا او غافل ترین همسری بود که ممکن بود باشد. قرار بود چیکار کنه بهش تجاوز کنه؟ معلوم بود که او را نمیخواهد. بنابراین، او از شوهرش خوشش نمیآید، نمیخواهد با او کاری نداشته باشد، و سپس ناگهان عاشق جورج میشود که تمام مدت او را تحقیر و توهین میکرد؟ چطور اتفاق افتاد؟ کی اتفاق افتاد؟ او کمی احساس گناه به او نشان می دهد و او احساسات خود را تغییر می دهد؟ به همین راحتی بود؟؟؟ هیچ مدرکی دال بر لذت بردن او از کاری که انجام می داد وجود نداشت ... اما ناگهان او عاشق او شد؟ از من دریغ کن!! در همین حال، شوهر او را می بیند که زنا می کند، اما تا زمانی که فلورا، دختر همه مردم (آنا پاکوین) به او موش می زند (زمانی که آدا پس از اینکه به جورج گفته می شود دور بماند، به سراغ جورج می رود، هیچ کاری نمی کند / نمی گوید. ). چرا فلور این کار را کرد؟ ببینید، اینجا جایی است که ما نیاز داشتیم شواهد قبلی دال بر خصومت دختر با مادرش را ببینیم (حداقل برای اثبات این امر کافی است)... اما هیچ چیز از این قبیل وجود ندارد. حدس میزنم که کمپیون از ما میخواهد که این را بهعنوان جهل/بیگناهی محض فلورا بنویسیم، همیشه میخواهد درست عمل کند، حتی اگر به این معنی باشد که مادر خودش را به دردسر بیاندازد. به من استراحت بده .... آن عمل قطعاً برای من بد به نظر می رسید. ولی بازم چرا اینطوری شد وقتی اون واقعا تنها همدم واقعی آدا بود...دخترش بخاطر گریه بلند!؟!؟! به هر حال او در نهایت مقداری "کوجون" رشد می کند و او را با بریدن یکی از انگشتانش با تبر مجازات می کند ... او باید واقعاً با تبر خوب باشد که فقط یک انگشت را قطع کند! LOL لطفا! اینجاست که در آن یک بازیگر واقعا بد توسط هالی هانتر به دست می آوریم. من می فهمم که او نمی تواند فریاد بزند اما بیا! فقط زانو زدن روی زمین فقط من را قانع نکرد... فکر کردم او برای یک ثانیه سوپرگرل است، او حتی خم نشد! تمام اجرای او بی احساس و خشک بود...من هیچ احساسی برای او نداشتم. تنها باری که روی صندلی ام نشستم زمانی بود که ظاهراً سعی می کرد خودش را غرق کند. من عملاً داشتم می خندیدم و با خودم فکر می کردم، "آره، خودت را بکش تا این زباله ها تمام شود". در هیچ نقطه ای از فیلم احساس نکردم که او همه چیز را کنترل می کند، به جز تلاش های لنگ و حداقلی او برای نشان دادن محبت به شوهرش با مالیدن بدن او، که در آن او دوباره به او اعتماد کرد که جورج را نبیند و موانع را از روی خانه بردارد. پنجره ها. مقداری کنترلی که با دستش داشت روی قطعه قطعه بود!
من الگویی را با جین کمپیون دیدهام. او فقط چیزها را به هم میریزد و شما را در جایی قرار میدهد که هیچ پیشزمینه یا توسعه شخصیت/داستانی ندارد (ما به سختی میدانیم کجا هستند!!!)، سعی میکند آن را هنری جلوه دهد و زنی را به آنجا میاندازد تا تلاش کند و نکتهای را درباره او بیان کند. تمایلات جنسی و خودآگاهی جنسی….. احتمالاً این موضع خودش در مورد این موضوع است. اگر موضوع پیانو این بود، من نباید آن را فرض کنم. مشکل اصلی پیانو همین است. چیزی برای پذیرش و قدردانی به مخاطب نمی دهد. این چیزی را ارائه نمی دهد….. فقط آنها را در موقعیتی قرار می دهد، وضعیتی عجیب و تا حدودی غیرمنطقی، و از آنها انتظار دارد که آن را خریداری کنند. متاسفم، اما باید بدانم او اهل کجاست، کجاست، چرا/چگونه، چه با انتخاب یا نه، لال شد (باور کردن داستان دختر بسیار سخت است)، روابط گذشته او با مردان چگونه بوده است. ، چرا او از شوهرش خوشش نمی آید، چرا/چگونه/وقتی عاشق جورج سادیست می شود، چرا دخترش (تنها معتمدش) او را به «شوهر»ش موش می کند، و غیره. داستان به شدت ضعیف است. و نمی تواند چیزی را توضیح دهد. احتمالاً می توان گفت فیلمی مانند ممنتو نیز «هنرمندانه» بود، اما حداقل کریستوفر نولان چیزی شبیه به داستان را در آنجا به ما ارائه کرد. اینکه این مورد به همان اندازه که بود مورد تمجید و پاداش قرار گرفت به نظر من یک اهانت است. این یک اتلاف وقت بزرگ بود که من فقط به عنوان یکی از بدترین فیلمهایی که تا به حال دیدهام به یاد خواهم آورد... مطلقاً هیچ چیز را ارائه نمیدهد! و این نمره ای است که به آن می دهم...
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
حتما درباره «پیانو» اطلاعات غلطی به من داده اند. من همیشه فکر میکردم این یکی از این فیلمهای طولانی غیرقابل تحمل خواهد بود که کلمات آهسته و کمروشن را مترادف عمیق و عمیق میدانند، این فیلمهایی که در آن سعی میکنید ذهن خود را متقاعد کنید که نابغه است در حالی که زمان سختی دارید. پنج دقیقه بدون چک کردن گوشی خود بنشینید، یا شاید فکر میکردم که این یک فیلم شبه فمینیستی است که قصد دارد سلیقههای نخبهگرا را برآورده کند و نخل طلایی را در آن بیس مغرضانه کسب کند.
اما چه جهنمی میدانم؟ «پیانو» یک عاشقانه مستقیم، پر از حرارت و شور است که به ندرت در فیلم The Pianoها میبینید، و در آن همه بازیکنان، بدون جناس، مستقیماً به قلب شما میروند. چند فیلم مثل «پیانو» شما را نسبت به قهرمانهایشان احساس میکند و فکر میکنم درباره حساسیت جین کمپیون که داستانی باشکوه از روحهایی که در دل گمشدهاند، نوشته و کارگردانی کرده است، چیزهای زیادی میگوید. تمدن در میان بیابان، تنها برای کشف امیال وحشی خود، پیروز شدن بر تظاهر ریاکارانه "ازدواج"، و با پیانو، همه خواستگاران. چه کسی فکرش را میکرد که یک زن کوچک و لال قرن نوزدهم به طور غیرمستقیم این همه عبارات عظیم، بلند و مدرن در مورد عشق و اشتیاق به زبان بیاورد.
میخواستم مدرنیته نویسندهای را که نوشته بود تمجید کنم. رمان اصلی، انتظار یک شخصیت از جین آستن یا ایر را داشت، اما بعد خواندم که یک فیلمنامه اصلی بود. کاری که کمپیون انجام داد این بود که بسیاری از موضوعات آشنا را از این آثار کلاسیک ادبیات جمع آوری کرد و در عین حال آنها را به ایده ای شخصی از قهرمانی فمینیستی تزریق کرد، و این کار به این دلیل کار می کند که آدا ساخته جهنمی کمپیون و هالی هانتر است. این زنی است که یک فرزند نامشروع داشت، یک مینی آدا به نام فلورا (آنا پاکوین). تنها در لبه دنیا، مردی پذیرفت که با او ازدواج کند، یک زمیندار بریتانیایی سرسخت (اگر میتوانید زمینها را این تلههای گلی باتلاقی بنامید) به نام استوارت (سم نیل) که با خالهاش (کلی واکر) و کمهوش او مهاجرت کردند. خدمتکاران. او دنیای کوچکی از انگلستان را در میان بوتههای نیوزیلند بازسازی کرد، او باید توهم ازدواج را بازسازی کند.
اما از ابتدای افتتاحیه، ما میبینیم که آدا و فلورا توسط ملوانان در ساحل حمل میشوند. با توجه به اینکه بدن ضعیف آنها به معنای واقعی کلمه در گل فرو می رود، ما این سیگنال را داریم که این یک محیط بسیار ناخوشایند است و همه چیز آنطور که ما انتظار داریم با این نوع مواد پیش نخواهد رفت. شما واقعاً آن بافتی دارید که متعلق به قطعات دوره یا تولیدات عاج/بازرگان است، اما در سرزمینی که انسان به سختی می تواند علامت پیشرفت یا تمدن را بگذارد. شما نمی توانید به راحتی زمین را فتح کنید، و اینکه چگونه آدا این مفهوم را تجسم می بخشد، شگفت انگیز است. این زنی است که در سن شش سالگی سکوت را انتخاب کرد تا اینکه به لال شدن محدود شد. او علیه نظام مردسالار شورش کرد، لال بودن او بخشی از شخصیت او است و او بیش از هر زن «عادی»ی که استوارت با آن ازدواج میکرد، به آن دست مییابد، اما او لال بودن او را راه اشتباهی میگیرد و با رها کردن تنها کالای ارزشمندش، بدترین اشتباه را مرتکب میشود: پیانو، در ساحل، زیرا بومیان مائوری نمی توانند آن را حمل کنند.
استوارت آدا را اشتباه متوجه شد، او فکر کرد فلورا مترجم احساسات اوست، اما فلور یک فرشته آزاده است (تقریباً به معنای واقعی کلمه). ) که لازم نیست همه جا با مادرش باشد، اما برای درک آدا، گوش دادن به موسیقی او و درک عشق او به پیانو است. دیدگاههای مدرن عشق گاهی «درک» را بسیار بالاتر از عشق و احترام قرار میدهند، استوارت به آدا احترام میگذاشت، اما کسی که او را درک میکرد میتوانست قلب او را به دست آورد و رقیب جورج بینز با بازی هاروی کایتل بود. جورج یک ماجراجو با چهره ای است که با خالکوبی های مائوری مشخص شده است، و وقتی برای اولین بار پیانو زدن آدا را می شنود، می فهمد که چگونه می تواند به او برسد. او زمینی را در ازای پیانو و دوره های آدا به استوارت می فروشد. آدا تا زمانی که میزان معامله را نبیند، مایل نیست، برای هر دوره، یک کلید سیاه به صورت نمادین دریافت می کند، وقتی شمارش کم شد، پیانوی خود را پس می گیرد.
این شروع برخی از قوی ترین روابط وابسته به عشق شهوانی اخیر، رابطه ای که در آن می توانید انتقال قدرت بین بینز و آدا را مشخص کنید. به لحظه ای می رسد که فقط برای اینکه بتواند گردن او را لمس کند، قیمت را افزایش می دهد، و بعداً، وقتی سه کلید به او می دهد تا بتواند دامن خود را بلند کند، شوکه می شود اما بعد پیشنهاد پنج را می دهد، آنها در چهار قرار می گیرند. هر دو قدرت دارند، پیانو فقط یک طعمه است، بهانه ای برای اینکه بگذاریم با خیالاتشان بازی کنند. این افتخار فیلمسازی است که فمینیسم خود را تصور می کند که رابطه ای را به تصویر کشیده است که در آن مرد دست برتر را دارد... تنها به این دلیل که زن به او برکت می دهد. او خود را فاحشه نمیداند، او به روشهای عجیب و غریب بینز برای رسیدن به او ارزش قائل است. و همانطور که کمپیون گفت، گاهی اوقات مردانگی شدید یک مرد، زنانگی شدید یک زن را آشکار می کند. "پیانو" در مورد شخصیت هایی است که احساسات خود را برای مدت طولانی سرکوب کردند تا زمانی که یک پیانو چشمان آنها را باز کند... و بقیه.
"پیانو" با موسیقی تلخ و شیرین فوق العاده ای از مایکل نایمن، اجراهای خیره کننده سرو می شود. از هانتر و پاکوین که برنده اسکار شدند و همچنین کمپیون برای فیلمنامه تأمل برانگیزش، در حالی که کارگردانی او هوشمندانه و حساس بود، به خصوص با توجه به جزئیاتی مانند رفتار فلورا مانند یک کودک و هوشمند نبودن غیرواقعی یا روش مائوریها با سفیدپوستان برابر به تصویر کشیده میشوند و حتی نشان میدهند که انجام سادهترین کارها، مانند دستشویی رفتن، برای زنان چقدر سخت است.
"پیانو" مالیخولیایی و فریبنده است. ترسناک اما الهامبخش، زیرا درباره افرادی است که به سادگی یاد میگیرند در مورد احساسات خود صادق و «فصیح» شوند.
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چند سال دیر بود اما من این را نگاه کردم. حتی با استانداردهای امروزی، این یک فیلم شگفت انگیز است. در واقع، برای استانداردهای امروزی حتی بیشتر از آن. من باید فرض کنم که انبوهی از رتبهبندیهای 1/10 از نوعی است که ترانسفورماتورها را به عنوان یک حماسه تمام دوران ارزیابی میکند.
من یک نقد را خواندم که پرسیده بود چگونه هالی هانتر اسکار را دریافت کرد در حالی که او این جایزه را نگرفت. حتی صحبت نکن واقعا؟ بنابراین شما فکر می کنید فردی مانند جسی آیزنبرگ باید مجموعه ای از اسکار داشته باشد؟ چون آن مرد خیلی زیاد حرف می زند!
برای عمل نیازی به صحبت ندارید. برقراری ارتباط بدون سخنرانی بسیار سخت تر است و هالی آن را بی عیب و نقص بازی کرد. به نظر من آنا پاکوین به همان اندازه شگفت انگیز بود، به خصوص با توجه به سن او. بخشی که او باید چیزی به هاروی کایتل بدهد شگفت انگیز بود. من یک دختر جوان دارم، تا بتوانم آنقدر خوب عمل کنم. اگر قلب دارید و بیش از cgi بدون داستان نیاز دارید .... اگر قبلاً این کار را نکرده اید این را تماشا کنید.
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کارگردان و فیلمنامه نویس جین کمپیون در اوایل دهه 1980 در مدرسه فیلم و تلویزیون استرالیا شروع به کار کرد... او به وضوح از میراث فرهنگی خود بیرون آمد و به یکی از کارگردانان زن برتر جهان تبدیل شد...
فیلمهای کمپیون معمولاً دارای یک زمین خائنانه از شدت احساسی شدید هستند... ما خودمان را در طرز فکر و رفتار شخصیتهایش میشناسیم... کار او نشاندهنده گسست از تراژیک، گوتیک و احساسات است...
فیلم نفیس او که برنده سه جایزه اسکار از جمله یکی برای فیلمنامه کمپیون شد، درباره رابطه جنسی نیست، بلکه درباره اشتیاق است...
جین بیننده را در سطوح مختلف به چالش می کشد... فیلم او ( ادبی با الهام از "بلندی های بادگیر") قلمرو جدیدی را در مدیریت لذیذ جنسیت و لذت زنانه با خلسه یک رابطه عاشقانه بررسی می کند...
در یک صحنه، آدا، با گریه های خشم، به بینز ضربه می زند. به سختی روی صورتش می نشیند، انگار کلمات عاشقانه گفته است... با هر نفس تازه، با این هر لحظه که چشمانشان به هم قفل میشود، وعده صمیمیت تایید میشود و دوباره تایید میشود و تفصیل مییابد... فقط احساسات و عواطف آنها غریزهشان را هدایت میکند...
هیچ زنی هنرمند به رابطه جنسی در چنین چیزی نزدیک نشده بود. شیوه ای مستقیم و رهایی بخش... صحنه های کمپیون، صورت باینس را نشان می دهد که با درد بی نظیر لذتش مچاله می شود... آدا سرش را به سمت سینه اش حرکت می دهد، و بینز در تلاش برای لمس کردن پوستش از میان لباسش تلاش می کند...
پیانو که نامزد هشت جایزه اسکار شده است، داستان آدا، یک زن اسکاتلندی قوی اراده قرن نوزدهمی را روایت می کند که از شش سالگی صحبت نمی کند... آدا در یک ازدواج قرار داده شده است. یک مهاجر بریتانیایی در نیوزلند...
فیلم با آدا آغاز میشود که بر روی شانههای پنج دریانورد به ساحل برده میشود تا با شوهرش استوارت، مالک زمینی که احساسات و عشق واقعی زیادی ندارد، ملاقات کند. .. دامن بزرگ ویکتوریایی اش روی بازوها و پشت مردان پهن شده است... روی سرش کلاهی مشکی... دور گردنش. پد و قلم او...
کمپیون موفق می شود بازیگرانی را متناسب با هدف و سبک خود انتخاب کند... آدا نقش آسانی نیست و هالی هانتر او را بدون غرور بازی می کند... چهره اش روشن است. با حالت چهره، گاهی لطیف، گاهی غمگین، گاهی شوخ طبع، گاهی نرم، در حالی که دست ها و انگشتانش سریع و مرتب هستند...
آدا از طریق زبان اشاره که توسط دختر جوانش فلورا ترجمه شده است، صحبت می کند. از طریق پیانوی محبوبش که اتفاقا منبع اصلی بیان اوست... او از حس کردن انگشتانش روی کلیدهای پیانویش بسیار لذت می برد... اما در نگاه او به بینز بی سواد و بی فرهنگ، وقاحت و کمبودی وجود دارد. احترام... ما او را تماشا می کنیم که ناگهان، با عصبانیت، در حالی که گردنش را لمس می کند، می ایستد...
هاروی کیتل نقش همسایه تنها جورج بینز را بازی می کند، مردی افسرده که هر چیزی استوارت نیست... او هرگز ندیده است که یک زن برازنده با این همه رها کردن رفتار کند ... آدا به سمت پیانو حرکت می کند ... او می خواهد آن را لمس کند ، اما از دستمزدش پاره می شود می خواهد، آن را می خواهد، اما مالک آن نیست... بینز به آدا نگاه می کند که کاملاً در موسیقی پیانوی خود جذب شده است... به نظر می رسد که او از تماشای آن راضی است... او می بیند که به طرز غیرقابل مقاومتی نزدیک تر شده است، به طور مغناطیسی به سمت تماشای نمایش کشیده شده است...
بینز از حرکت انگشتانش روی کلیدها و جزئیات ریز حرکت روی صورتش لذت می برد... دو بار چشمانش را می بندد و نفس عمیقی می کشد... حس قدردانی و شهوت عجیبی را تجربه می کند... احساس ناتوانی می کند... او ناامید و رمانتیک است... دیگر جذب او را با پیانو تحسین نمی کند... به آن حسادت می کند... در نهایت توجهش روی گردن او متمرکز می شود که بیشتر یا نزدیکتر به پیانو خم می شود. .. گردن سفید بلند آدا مقاومت ناپذیر است... بینز به اتاق می آید، او را می بوسد و می پرسد: "آیا می دانی چگونه چانه زنی کنی، اگر این کار را کردی سر تکان بده." راهی هست که بتوانید پیانوی خود را برگردانید.'
آنا پاکوین به عنوان یکی از بهترین نقش های بازیگری کودک شناخته شده است... او نقشی ظریف و پیچیده را در نقش دختر کوچک بسیار بامزه ای که بین مادر و ناپدری اش دوخته شده است ارائه می دهد... او به او نگاه می کند. خانه ناگهان متوجه شد که نواختن پیانو ناگهان متوقف شده است... او به بررسی رمز و رازی می پردازد که از میان شکاف ها و سوراخ های مختلف در کلبه شل و ول ساخته شده است... کار او چالش و کنجکاوی است... تصویر پیچیده او از فلور برنده شد. او بهترین بازیگر نقش مکمل زن است...
سام نیل در نقش همسر خشن، اخلاق مدار و بسیار ویکتوری آلیستر استوارت بازی می کند که هرگز ماهیت زنش را درک نمی کند... او کلبه بینز را به طرز مشکوکی بررسی می کند... آنجا صداهایی از درون او را نگران می کند... با تعجب در اطراف کلبه، سوراخی را پیدا می کند که در آن می تواند دو عاشق را در حال بوسیدن و درآوردن لباس ببیند... او با عصبانیت به عقب برمی گردد، اما همانطور که ممکن است انتظار داشته باشیم که او از بین برود. او پا می گیرد تا دوباره نگاه کند...
جین کمپیون فیلمی غیرعادی خلق می کند، شاعرانه و yrical، همراه با فیلمبرداری زیبای جنگل های غم انگیز، که توسط بسیاری از منتقدان به عنوان یک شاهکار نامیده شده است... او اولین کارگردان زن برنده نخل طلای کن است...
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تا آنجا که ممکن است به من مربوط شود، این یکی از فیلم های فوق العاده سال 1993 است. داستان زیبا نیست و ما تقریباً می توانیم آن را "عشق در میان گل" بنامیم، نه فقط در پرتو باران بی وقفه و چگونگی لجن زیادی در صحنه فیلمبرداری، اما عمدتاً به دلیل بی ادبی و بی رحمی شخصیت های مرد است. با این حال، فیلم به طور کلی عالی است، این روزها با آن ارتباط برقرار میکند، شیفتهکننده است و واقعاً شایستگیهای آن را بازمیگرداند. برنده سه جایزه اسکار (بهترین سرگرمی، بهترین سرگرمی مکمل و بهترین فیلمنامه منحصر به فرد)، قبول دارم که به دلیل رقابت وحشیانه از "فهرست شیندلر" برنده جایزه دیگری نشد. پیانو همچنین برنده نخل طلای مشهوری برای جین کمپیون در کن شد.
پیانو در طول صد سال نوزدهم اتفاق میافتد، فیلم با ازدواج به عنوان جایگزین آدا، یک پدر و مادر جوان و مجرد، شروع میشود. یک دامدار طبقه کارگر نیوزلند راحت شد. سکونتگاه انگلیسی در تمام مدت ایجاد بود، ارتباط تیرهای بین سفیدپوستان و مائوریهای محلی وجود دارد و همسر جدید آدا تلاش میکند زمین بیشتری در جزیره بخرد. ما هرگز نمیفهمیم که او چه میکند یا انتظار دارد آنها را برای چه کاری درگیر کند، و فیلم این ظرافتها و نورافکنها را در رابطه این زوج نادیده میگیرد. آدا ساکت است، اما عشق فوق العاده ای به پیانوی خود دارد و در کل خوب می نوازد. در هر صورت، همسر جدید در مورد آن ناآرام است: پیانو بزرگ است، سنگین است و گشت و گذار تا خانه اش طولانی است، به همین دلیل است که پیانو را نزدیک اقیانوس رها می کند و آن را به جورج بینز می دهد. نادانی که در یک گزاره تا حدی ناپسند، به آدا اجازه میدهد تا با تکیه بر پیشنیازی که آنها از لحاظ فیزیکی درگیر شوند، به طور غیر صادقانه بازی کند. با این وجود، آنها احساسات پرشوری را تجربه می کنند و این امر ازدواج آدا را تحریک می کند.
پیانو در واقع زیباترین اثر جین کمپیون است که دوره و محتوا را به خوبی تضمین می کند. آدا فردی است که ما به طور موثری او را احساس می کنیم، و گیاهی، دختر کوچک او (این نام هرگز در فیلم The Piano ذکر نشده است)، بسیار ظریف و زودباور است. این شیوه ای است که آنها ما را نگه می دارند که کل فیلم را حفظ می کند. این درام، برای اهداف من، شبیه شکنندهترین قطعه فیلم است: با وجود ازدواج آدا با یک همسر خشن و ناخوشایند، او به طرز ناامیدکنندهای شیفته مردی مشابه نامطلوب میشود و او با بهرهبرداری از آنچه در حال رخ دادن است برای برآوردن نیازهای جنسی خود شروع میکند. و انرژی غیر قابل تصور امروز، فکر میکنم برای کمپیون واقعاً چالشبرانگیز خواهد بود که چنین داستانی را بدون اینکه دقیقترین فمینیستها در میدان عمومی تیراندازی کنند، معرفی کند.
بازیگران شایسته تقدیر هستند. هالی تراکر حرفه خود را در نقش آدا به ما ارائه می دهد. متحرک، ماندگار و مأیوس، سرگرم کننده فهمید که چگونه به او شخصیتی محکم و وضوح زیادی بدهد. آنا پاکوین، که هنوز بسیار جوان است، در کارش دوست داشتنی است و نحوه بازی او با ردیاب واقعاً ارتباط برقرار می کند. به دلیل بیعیببودن و احساس انصاف درونیاش، شخصیت او از مادرش محافظت میکند، در عین حال در دقایق مناسب، او را به خاطر ذهنیتهای نامطلوب و غفلتآمیزش محکوم میکند. سم نیل در شغل همسر آدا موفق و عالی است. سرگرم کننده می فهمد که چگونه شخصیت خود را افتضاح کند. هاروی کایتل نیز در کار باینس عالی است، و این برای من یک رفتار غیرمنتظره بود، زیرا من به طور کلی او را بیشتر با نقشهای سواری هیجانانگیز یا فعالیتی مرتبط میکنم.
از نظر فنی، فیلم دارای یک هیبت است. احساس الهامبخش و هیجانانگیزی که ژرفایی را القا میکند، احساسی که خوب بود. دقایقی وجود دارد که به نظر می رسد فیلم در حال تاثیرگذاری است، با این حال من به خوبی با آن برخورد کردم. فیلمبرداری واقعاً خارق العاده است و به طرز شگفت انگیزی فیلمبرداری شده است. مناطق ضبط بسیار انتخاب شده بودند و قسمتی وحشی و غیر دوستانه از نیوزلند را به ما نشان می دهند، نقطه ای که برای اکثریت قریب به اتفاق ما مبهم است و علاقه را برانگیخته است. به عنوان مثال، نمی دانستم که این یک نقطه به خصوص مبهم است، با این حال، با در نظر گرفتن منطقه و جغرافیای ناهموار، خوب به نظر می رسد. بیانی از شناخت، به همین ترتیب، برای گروهها، غیرقابل انکار. در نهایت، کلمه ای برای موسیقی متن غم انگیز، که معمولاً به پیانو وابسته است و توسط مایکل نایمن ساخته شده است.
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پیانو شباهت زیادی به فیلم لارس فون تریه به نام Breaking The Waves برای من داشت، با توجه به اینکه هم خانم های مقاومی که در شرایط وحشتناکی قرار دارند و هم دیدن هر دو سخت و دیدن برای بار دوم بسیار دشوار است.
تصاویر زیادی در داستان وجود دارد، شبیه به یک داستان. آدا که اراده اش باعث شده از شش سالگی حرف نزند، ساکت است. او یک دختر دارد (نمیدانم از ازدواج گذشته است یا نه، فکر نمیکنم در فیلم The Piano گفته شود) و به کسی که هرگز ندیده است وصل شده است و به جزیرهای فرستاده میشود که همسر جدید اروپاییاش و بسیاری از مردم محلی زندگی می کنند. به همین ترتیب، چند اروپایی وجود دارند که شیوه زندگی، جوهر گرفتن و غیره را پذیرفته اند. تفاوت انسان غیرقابل کنترل، واقعاً شایسته است، در حالی که همسر باصفا کاملاً وحشی است. مردان.) در آخر، انگشت آدا جدا شد (این باعث شد که فکر کنم، موجودات مهربان الهی، من دارم یک Breaking The Waves را تماشا می کنم، اگر مشکل زیادی نیست، مرا بکش... اوف ...) یک بار دیگر تصویری است، تصویری که پیوند او را با جامعهای که میشناخت (افرادی که مانند سگ نیش با او برخورد میکنند) را از بین میبرد و انگشت فلزی پیوند او با آینده است، به او میدهد که دارد و ندارد. در آخر گرد و غبار را گاز بگیرید.
آدا یک خانم مقاوم است که گیر کرده است. هم همسایه و هم همسایه صمیمانه او را مورد تعرض قرار می دهند و در واقع سعی می کنند این کار را نیز انجام دهند. آنها او را تکان می دهند تا برای آنها جنسی باشد. درست زمانی که همسایه بازی او را می بیند، به روح او وارد می شود و پس از آن نمی تواند با او خشن باشد زیرا او را می پرستد و او او را دوست می دارد. گیج کننده است که شخصیت او به این سرعت تغییر می کند، با این حال من فکر می کنم معقول است. او او را گرامی می داشت، اما نمی توانست افکارش را بیان کند، همان طور که آدا نمی توانست صحبت کند. پیانو در مورد سکوت و ارتباطات نادرست است.
اما با فرض اینکه او بمیرد، نشان دهنده اراده او و یکپارچه شدن پیانو است (من واقعاً می خواهم بازی با کلمات را متوقف کنم!) در صورتی که پیانو بود گم شد، او هم همینطور بود. او در آن لحظه در لحظه ای که به دنبال همسر مردش بود از دست داد و از دست دادن انگشتش کمکی به این کار نکرد.
نام دختر که Verdure است باید با طبیعت ارتباط داشته باشد. یا از سوی دیگر، حتی از زمانی که او به عذاب فرضی مادرش میرسد، بدلم میکند.
سخنان بسیاری در مورد برهنگی در پیانو صحبت کردهاند و من را شوکه میکند. از آنجایی که یک فیلم R است، واقعاً هیچ وحشیگری وجود ندارد، به جز چند تلاش برای گرفتن خوبی های آدا، که به زیبایی تمام شده اند و یک آمیزش شبیه سازی شده عجیب و غریب وجود دارد که در اطراف فیلمبرداری شده است، بسیار حسی و اصلا شبیه آنچه شما می خواهید نیست. اواخر شب در اسکینامکس ببینید. پیانو به طور قابل ملاحظهای پرطرفدارتر از آن است. در صورت عدم امکان پذیرفتن برهنگی، احتمالاً نباید این را تماشا کنید... اما به عنوان یک قاعده نمی توان چیز بدی در مورد برهنگی گفت، بنابراین ممکن است لازم باشد تعجب کنید که چرا آن را تایید نمی کنید.
به طور کلی، صحنه انگشت من را به هم ریخت، با این حال نشان داد که اراده آدا برای اینکه شخص خودش باشد، بیشتر از آن چیزی است که برخی شخصیتهای دیگر روی او میکشند، و این فرضیه با فرض اینکه بپذیرید او تا پایان زنده است یا نه، کار میکند. با این حال، چگونه ممکن است یک نفر صدایی به سمت انتها داشته باشد که به احتمال زیاد مرده است و با فرض اینکه او در پایان مرده است، چرا کسی برای نجات او نپرید؟ آخرین صحنه او از همه جدا می شود و هیچ کس امواج را نمی شکند (هه) تا او را نجات دهد.
این و Breaking The Waves را با هم تماشا کنید تا در مورد نحوه بدرفتاری مردان با زنان نگاه کنید. .شاید به احتمال زیاد دیگر هرگز آرام نگیرید.
من به پیانو امتیاز 8 می دهم...اگر تا انتها اینقدر رها نمی شد، 9 یا 10 می گرفت. من ممکن است بخواهم به احتمال زیاد بدانم که او زنده است یا به سطل لگد زده است. به همین ترتیب، تصاویر در برخی مواقع بیش از حد بود... تا جایی که یک دال به آن می رسید... به نظر می رسید فیلم تلاش خوبی کرده است. در هر صورت برای تنوع، موسیقی متن و داستان آن را ببینید... برای دو ساعت گذراندن یک روش فوق العاده است و فکر کنید که چگونه خانم ها در انظار عمومی دیده می شوند.
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آدا مک گراث (هالی ردیاب) در حالی که از دریا می گذرد، آرام می نشیند و دختر کوچکش وردور (آنا پاکوین) نزدیکش است و یک پیانو همراهش است. آنها به نیوزلند می روند، جایی که همسر جدید آدا (سام نیل) که او هرگز ملاقات نکرده است، او را همراهی می کند. به محض ظاهر شدن، آن دو بلافاصله از تازه ترین فرد خانواده خود بیزاری می جویند، زیرا او آنها را به سمت خانه خود می برد و پیانو را در سمت ناامید اقیانوس رها می کند. روز بعد، آدا جورج بینز (هاروی کایتل) یک مرد قبیله ای را که برای نیمه بهتر او کار می کند، می گیرد تا آنها را به سمت اقیانوس به سمت پیانو ببرد. آدا ساکت است، اما در صداهایی که از طریق پیانوی خود ایجاد می کند، عالی می یابد و باید بگویم که من نیز مانند جورج از شکوه آنها بسیار متاثر شدم. یا از طرف دیگر، او تحت تأثیر زیبایی آدا قرار گرفت. او از آدا برای نواختن نمونه هایی برای او می خواهد و بنابراین او می تواند پیانوی خود را در خانه اش بنوازد. دیری نپایید که او متوجه می شود که تفکر او برای آمدن او به آنجا ماهیت بسیار تلقین کننده تری دارد. آنها به این درک می رسند که به ازای هر بازدیدی که او انجام می دهد تا «به او نواختن بیاموزد»، یک ذره به او نزدیک تر می شود که پیانو را به او بدهد. در هر صورت، هنگام ملاقات و بازی، او از او درخواست می کند (مثلاً دامن او را بالا می برد یا کتش را در می آورد تا بتواند بازوهای او را ببیند). این درخواستها به سرعت به او نزدیک میشود و در درازمدت کنار هم میخوابند. در ابتدا او سخت است و توسط این مرد بازگشته است، اما به زودی او شروع به احساس کردن برای او می کند. خیلی زود او به دنبال او می رود. در این تحسین بخش شماره یک من از فیلم آمده است. این داستان عاشقانه معمولی شما بین دو فرد باورنکردنی جذاب نیست که توسط خانواده یا چند نقطه سرنوشت نابود شده اند و آنها برای ضربه زدن به یکدیگر می جنگند. اینها دو نفر به شدت معیوب هستند که هیچ چیز مانع از شیفته شدن آنها نمی شود، به استثنای هوشیاری او نسبت به احساس عمیقی که برای یک بار دیگر احساس می کند. در هر صورت، زمانی که آنها نهایتاً اشتیاق خود را نسبت به یکدیگر تصدیق می کنند، همسر جدیدش را برای چانه زنی می خواهند.
پیانو فیلمی ناگوار با صحنه های ظالمانه و احتمالاً از بهترین ها است. من هر لحظه نیاز داشتم که وقتی شوهر علیسدیر تعهد آنها را پیدا می کند و هچش را می گیرد، روی صفحه تماشا کنم. به هر حال این یک عکس دوست داشتنی است که احتمالاً بی نقص ترین فیلمبرداری است که در هر مقطعی دیده ام و امتیازی که من را از خود دور می کند. دو شلیک به طور خاص مرا شوکه کرد. یکی منحصراً با پیانو در حالتی که در نزدیکی اقیانوس نشسته بود، هنگامی که امواج بر روی شنهای پشت آن میکوبیدند، و دیگری جایی که پوشش گیاهی از دامنهای از شیبها عبور میکند تا پیامی را به Alisdair برساند. همانطور که قبلاً گفتم، داستان عاشقانه در آن بدون شک خاص است و پس از آن یکی از انتخاب های برتر من در هر نقطه ای است که روی صفحه نمایش داده می شود. برای اینکه آن کار کند، نمایشگاه ها باید بی عیب و نقص باشند و مطمئناً هستند. هالی تراکر به طرز وحشتناکی بدون گفتن یک کلمه در حال حرکت است، سم نیل در تمام تصویر ناقص و زودباور است تا اینکه در آخرین اقدامی که او کاملاً ترسناک است و هاروی کایتل باعث می شود که جمعیت مانند آدا احساس کنند. در ابتدا او عجیب و منزجر کننده است، اما ما می دانیم که در زیر این بیرون وحشتناک یک معشوق ظریف وجود دارد و کایتل به طرز بی عیب و نقصی مظهر این دو بخش است. گلایه اصلی من از فیلم مربوط به آنا پاکوین جوان است که برای این کار برنده اسکار شد. من متوجه شدم که او به طور انحصاری به طرز وحشتناکی آزاردهنده نیست، اما صحنه های نزدیک به پایان او چنان محدود و دیوانه کننده به نظر می رسید که تقریباً به علامت انحراف رسید. اگر نمایشگاههای خارقالعادهای که او را در بر میگرفت و قدرت داستان نبود، میپذیرم که قهقههام را تمام میکردم. به هر حال، وقتی چنین قدرت و کمالی از جمله همه چیز وجود دارد، یک جزئیات به ظاهر بی اهمیت تجربه را از بین نمی برد. فیلمی کاملاً باورنکردنی با چنین کمال دوست داشتنی.
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شاید تحسینشدهترین اثر جین کمپیون، «پیانو» فیلمی است که موضوعات زیادی را بررسی میکند. شغل خانم ها در جامعه قرن نوزدهم، تعصب و ارزش خانواده از جمله آنهاست. با این حال، یکی از اصلی ترین ها، نیروی موسیقی است که از طریق پیانو ارتباط برقرار می کند.
در طول 100 سال نوزدهم، یک بانوی آرام، آدا، (هالی ردیاب) سازماندهی شده است تا به استوارت متصل شود. دامدار (سام نیل) و با دختر با استعدادش (آنا پاکوین) راهی نیوزلند می شود. آن دختر روش اصلی او برای صحبت با بقیه جهان است، زیرا او نمی تواند صحبت کند. روش جایگزین او برای نشان دادن تمایل خود پیانوی او است. او بدون توجه به احساسی که دارد دائماً آن را می نوازد، با آن شادی و خشم یا بیشتر از همه بدبختی خود را به نمایش می گذارد. زیرا مرد او هیچ ستایشی به او نشان نمی دهد و پیانوی عزیزش را به همسایه اش، جورج (هاروی کایتل) پیشنهاد می کند. اعتماد زمانی به دست می آید که جورج به آدا اطلاع می دهد که می تواند ساز خود را پس بگیرد با این فرض که به او نمونه های پیانو می دهد. از همان ابتدا رابطه آنها تحت فشار است. به هر حال، آدا در او فردی با همدلی و احساسات واقعی را ردیابی می کند، نه کاملاً مشابه افراد باحال و دور از خانواده استوارت. علاوه بر این، این کار آنقدر فشار می آورد که پیانوی آدا برای او ممنوع می شود. پیانو زندگی اوست، و اگر نتواند آن را بنوازد، می میرد.
«پیانو» فیلمی است که زبان هیچ نقشی در آن ندارد. مطمئناً شخصیتهای مختلف صحبت میکنند، اما آدا با نشانهها و قیافههایش احساسات بیشتری را القا میکند. بقیه بر اساس کلیات و معیارهای عموم مردم کنترل می شوند که در آن مردان مدافع خانه هستند و خانم ها ناظران آنها. اکثر سخنان آنها در کلام پوشیده از ردای دروغ است، مردان هرگز قدرت خود را از دست نمی دهند و خانم ها کلاس و عادات عالی خود را. آدا، دوباره، چیزی برای پنهان کردن ندارد. به دلیل مانعی که دارد، به شیوه ای غیرمنتظره با آمیخته ای از همدلی و شک با او برخورد می شود. در حالی که هر نیاز باقی مانده برای ایفای یک نقش به طور مداوم، او احتمالاً باید این کار را در زمانی که استوارت در دسترس است انجام دهد، و پس از آن می تواند پیانو بنوازد و نشان دهد که واقعاً چه احساسی دارد بدون اینکه کسی بفهمد.
پیانو یک گسترش خودش همچنین موسیقی آن که توسط مایکل نایمن شکل گرفته است، زبان اوست. با تغییر خلق و خوی آدا، زمانی که او عصبانی می شود و پس از آن یک بار دیگر ساکت می شود، تمام می شود. زمانی که او می داند که نمی تواند به طور موثر از آنچه در حال وقوع است فرار کند. پیانوی او پناهگاهی است از دنیایی غیردوستانه برای او، به دلیل حالتی که دلیل آن وحشتناک تر از آن است که بتوان تصور کرد.
ضد غم آدا، دخترش، گیاه است. با لذت و بینش خود، او می تواند بینشی از خوشبختی را در زندگی آدا آشکار کند. او سازمان اصلی او است، و از آنجا که او واسطه اوست، سازمانی است که می تواند شرایط چندوجهی احساس او را به بقیه جهان منتقل کند. آنا پاکوین، با انرژی خود، وردور را به دوستداشتنیترین فرد فیلم تبدیل کرد، فردی چند لایه در خانهای که در آن همه یا تیره هستند یا سفید. یا آدم دلشکسته ای یا بدرفتار. یا ساکت و مبهوت، یا افراطی، برای نشان دادن خشم خود فریاد می زنند.
و در همه اینها، پیانو، تصویری از عارف اکسپرس آدا، روح او، روش او برای بیان. چیزی که با خطرات نابودی مواجه خواهد شد، اما در مواقع همسویی نیز بینقص باقی میماند. پیانویی که از طریق کلیدهای کنتراست بالا، در نهایت بازتاب روح آدا از همان ابتدای زندگی او در نیوزلند تا درگذشت عادی آنها خواهد بود.
دانلود فیلم The Piano 1993 (پیانو) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در فیلم The Pianoهایی که یک فرد ساکت است، این میتواند پیامدهای منحصربهفردی داشته باشد و رمزگشایی آن اغلب دشوار است. فیلم هایی مانند «Persona» (1966، اینگمار برگمان) و «Die Blechtrommel» (1979، Volker Schlöndorff) را در نظر بگیرید. در "پیانو" راز به سرعت حل می شود. در یکی از سطرهای اصلی (یا حتی خط اصلی) صدایی که میشنوید صدای صحبت کردن من نیست - اما صدای ذهن من است. من از شش سالگی صحبت نکردهام. هیچکس نمیداند. چرا - - نه حتی من." پیانو یکی از راه های او برای انتقال است. پیانو از طرف او نقشی نماینده در فیلم The Piano به بیش از یک جهت بر عهده می گیرد. راهی که همسر جدید آدا، آلیسدیر استوارت (سام نیل) انتخاب می کند تا به پیانو اجازه دهد در کنار اقیانوس بماند، زیرا جایی در خانه او وجود ندارد (در حالی که آدا تلاش زیادی برای ارسال پیانو از اسکاتلند در کل مسیر انجام داد. به نیوزلند) نشان می دهد که او همسر جدیدش را زیاد نمی بیند. حقیقتاً این نشان دهنده تحقیر دیگری است که پیش فرض رابطه نیمه بهترش و همسایه اش جورج بینز (هاروی کایتل) را در اواخر فیلم (که در این بررسی بیشتر در مورد آن بیشتر می شود) نشان می دهد. تصویر پیانو (فرهنگ) در اطراف اقیانوس با امواج قوی (طبیعت) کار نمادین دیگری است که پیانو می نوازد.
در "پیانو" صحنه خشن و رام نشده نیوزیلند نقش مهمی را به خود اختصاص می دهد. . برای تقابل با آن و جنسیت خشن و رام نشده در ارتباط بین آدا و بینز، و علاوه بر این، آن را معکوس با صحنههای اجتماعیتر و آرامتر مهاجران در کشورشان میدانستند. استفاده اصلی از صحنه مانند استفاده از فیلدها در "بلندی های بادگیر" امیلی برونته است. دومین استفاده از صحنه عملاً مشابه بیابان شمال غربی ایالات متحده در «مک کیب و خانم میلر» (1971، رابرت آلتمن) است. در هر دو فیلم بر روی معیارهای عظیم گل تمرکز کنید.
با گفتن همه اینها به هر حال نمیتوان این پایان را تغییر داد که در نهایت «پیانو» فیلمی درباره جنسیت است. در این مورد، غیرقابل انکار، گیجکنندهتر از مثلث عاشقانهای است که بانویی وارد یک ازدواج با همسرش میشود و عملیات را به پایان میرساند که همسایهاش را گرامی میدارد.
همه چیز با پیانو شروع میشود. همانطور که پیش از این اشاره شد، دیگر مهم او اهمیت این ساز را برای آدا درک نمی کند، با این حال جورج بینز می داند. او پیانو را میخرد و در ازای نزدیکی، ساعتها با پیانوی آدا را میفروشد. پس از مدتی این تجارت به نزدیکی واقعی و مشترک تبدیل می شود. به هر حال این تحقیق با این فرض است که آدا صراحتاً مشتاق جورج است یا اینکه او به طور کلی ادعای خود را از دست داده است. این سوال با مالش جنسی به پشت آلیسدیر ایجاد می شود. برای ناظر حیرت انگیز و شاید برای آلیسدیر نیز پیش بینی نشده باشد. به هر حال، آلیسدیر از این که نیمه بهترش در مسائل جنسی پیش می رود، سرگرم نیست. هنگامی که او به همین ترتیب از تعهد بین آدا و بینز مطلع می شود، در یک انفجار خشم و خصومت یکی از انگشتان آدا را بر می دارد. با این تظاهرات کسالت بار او در پایان نشان می دهد که اهمیت نواختن پیانو را برای آدا درک کرده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.