جوان ثروتمندى به نام « تونى » ( فاكس ) كه خانهاى در یكى از محلههاى مرفه شهر چلسى دارد، پیشخدمتى به نام « بارت » ( بوگارد ) را استخدام مىكند. اما پس از چندى، آرامآرام، رابطهى كارفرما و كارگر عوض مىشود...
تونی اشرافی (جیمز فاکس) به لندن نقل مکان می کند و خدمتکار هوگو بارت (سر دیرک بوگارد) را برای همه خدمات در خانه استخدام می کند. به نظر می رسد بارت کارمندی وفادار و با کفایت است ، اما دوست دختر تونی سوزان (وندی کریگ) او را دوست ندارد و از تونی می خواهد که او را بدرقه کند. هنگامی که بارت خواهرش ورا (سارا مایلز) را برای کار و زندگی در خانه می آورد ، تونی رابطه پنهانی مختصری با او دارد. پس از مسافرت با سوزان و گذراندن چند روز در خانه یکی از دوستانش در خارج از لندن ، زن و شوهر به طور غیر منتظره ای بازگشتند و بارت و ورا را که در واقع عاشق هستند ، در اتاق تونی پیدا می کنند. آنها اخراج می شوند
تونی مردی ثروتمند به لندن نقل مکان کرده و هوگو برت را به عنوان پیشخدمت استخدام می کند تا کارهای خانه را انجام دهد.برت به نظر کارمند وفادار می رسد اما سوزان دوست دختر تونی علاقه ای به او نداشته و از تونی می خواهد او را اخراج کند.وقتی او خواهرش ورا را به خانه می آورد تونی با او رابطه ای مخفیانه برقرار می کند و...
دانلود فیلم The Servant 1963 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
زمانی که قبلاً این را دیدم، پذیرفتم که این یک نمایش در مورد دعوای دو نفر بود - یکی کارشناس ثروتمند خانواده (جیمز فاکس) و یک کارگر معمولی (درک بوگارد) - - برای اینکه ببینم چه کسی مدیر می شود. در این نقطه، فاکس در موقعیتی از طرف شریک زندگیاش، وندی کریگ با بینی شیبدار، فشار وارد میکند.
اکنون، با یک برخورد کوچکتر - - خوب، تجربه بسیار بیشتر - - من می توانم ببینم که هارولد پینتر مقاله نویس و رئیس جوزف لوزی به طور قابل توجهی بیشتر از این ها را دنبال می کردند. موضوع صرفاً تلاش مردانه نیست، بلکه طراحی اجتماعی انگلستان است.
اساساً، فاکس یک فرزند حقوقدان و ویران شده از طبقه بالای کارگر با مدل موی Eton و کانکس باز در لندن است. خانواده کریگ در وضعیت ایده آلی قرار دارند. ما در حال صحبت از یکی از آن میراث عظیم ملت هستیم که توسط دو نگهبان بسیار دور اداره می شود که نمی توانند "پنچو" را از "گاوچو" تشخیص دهند. فاکس و کریگ شیفتهاند و همه چیز گلگون به نظر میرسد.
سپس فاکس که از نگهداری خانهاش خسته شده است، دیرک بوگارد را به عنوان خدمتکار زنده استخدام میکند. بچه، آیا این یک خطا است. بوگارد لباس مناسب پوشیده و مطیع است و آرام آرام به تدریج به خانه داری و آشپزی نزدیک می شود. با این حال، او خواهرش را که سارا مایلز بالغ دبیرستانی است، به عنوان خدمتکار به خانه میبرد.
مایلز، همانطور که احتمالاً میدانید، این لب پایین تنومندی دارد که از یک طرف دهانش میرود. به بعد، قفسه ای که در صورت آزاد شدن، سرزمین باز را از بین می برد، و صدایی پرانرژی لرزان که حکایت از سابقه جنسی دارد که بدون لحظه ای تأخیر آلوده و باکره است.
یکی. شب، وقتی بوگارد احتمالاً بالاتر میخوابد، به طور تصادفی فاکس را در آشپزخانه پیدا میکند. در حالی که فاکس به او خیره می شود، قطرات به تدریج از لوله آشپزخانه به داخل کاسه حلبی پخش می شوند. (این نماد است.) "Ewww، اینجا گرم نیست؟"، او با لحنی که اشکال دوران بلوغ را منتقل می کند، درخواست می کند. "من خیلی دمت گرم. شما دمت گرم؟" (قطره ها ضربان آنها را زنده می کنند.) مایلز دامن ریزش را یک اینچ یا جایی در مجاورت می زند، قسمت عقبی اش را روی میز آشپزخانه می اندازد، دست احمقانه اش را زیر ژاکتش فرو می برد و با توجه به آب و هوای خشک به تکه کوچکش می زند. آنها نباید دیگر هرگز از آن میز غذا نخورند.
من فضایی ندارم تا تک تک نعمت های این آفرینش را به تصویر بکشم و احتیاط خلاقانه مرا از کشف بسیاری از طرح ها باز می دارد.
اما باید بگویم که دوره جوزف لوزی تقریباً عالی است. او یک چشم نقاش عالی دارد. قطعات هر شات بدون اشاره به زیاده روی خود انتخابی هستند. همه چیز در نظر گرفته شده است، یک مدل، بنابراین شما متوجه خواهید شد که در مورد چه چیزی صحبت می کنم. مایل ها پرت شده است و بوگارد تقریباً مسئول خانه است، وقتی زنگ در به صدا در می آید. این یک مایلز خیس است که با عصبانیت میگوید «متاسفم» و میخواهد چند پوند بگیرد. جوزی دوربین را تقریباً در سطح کف در دهلیز قرار داده است. می بینیم که بوگارد در ورودی را باز می کند و درگیری شروع می شود. سپس شلوار کسل کننده فاکس در حالی که وارد صحنه می شود جلوی دوربین می شویند و به بوگارد توصیه می کند که اجازه دسترسی به او را بدهد. بوگارد خشمگین است. او مایلز را به داخل می کشد و او را روی زمین می اندازد. او فرود می آید، در حاشیه می لغزد، تا جایی که صورتش تقریباً مخالف نقطه کانونی است. این اتفاق گویا همه در یک برداشت طولانی گیر افتاده است. این مانند تماشای یک توهمپرداز است که یک شیرینکاری غیرقابل تصور را روی صحنه بازی میکند.
میخواهم به دور دیوانهوار پیدا کردن مردی که دو مرد در آن بازی میکنند، با روباهی وحشت زده در پشت پرده سرویس بهداشتی اشاره کنم. و بوگارد با لبخندی شیطانی به تدریج نگاه میکرد و مثل بچهها با تمسخر زمزمه میکرد: "کجایی، گربه، گربه، گربه؟... کسی هشیاری قابل سرزنش دارد...." و در حالت موقت، نمایه نورانی فاکس بر روی چینهای متحرک پرده حمام قرار میگیرد، با این هدف که به نظر میرسد بینیاش درجاتی رشد کرده و منقبض میشود. من می خواهم به آن اشاره کنم، اما نمی خواهم. من متوجه اختلافات عجیب موسیقی خواهم شد که در عوض یک فاگوت را برجسته میکند.
من نمیفهمم کتاب رابین موام شبیه چه چیزی است، اما فیلمنامه پینتر مملو از تصاویر همجنسگرا است، کارگردانی خود بوگارد کاملاً بیاهمیت است. مطمئنا. در سال 1963 نمیتوانستید بیش از حد بیدرنگ باشید. همچنین، شاید پس از همه اینها، بهتر است بگوییم «دوجنسگرا» به این دلیل که نه فاکس و نه بوگارد به نظر نمیرسند که در دلسوزی با مایلز نوبیل مردد باشند. در فکر دوم، شاید «پانجنسی» بهتر باشد. چه کسی می تواند با اطمینان بگوید که در آن مهمانی های شبانه که توسط کارگر اکنون غالب شده بود چه اتفاقی افتاد؟
این چه تمرینی به سبک برگزاری است. به نظر می رسد که بسیاری از کارشناسان واقعاً پینتر و لوزی را دوست ندارند، اما من نمی دانم چرا. استفاده از کلماتی مانند "رفتار" کمک زیادی نمی کند. (در هر صورت «روش گرایی» چیست؟) آیا ما در کل دچار اسپاسم و توکس نیستیم؟ آیا برخی بهتر از دیگران نیستند - - متناسب با شرایط منحصر به فرد خود - -؟
دانلود فیلم The Servant 1963 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من قبلاً محبوبترین اثر لوزی را - البته آنطور که میخواهم فکر کنم دقیقاً بهترینش نیست - در سال 1999 در تئاتر عمومی لندن، تنها چند ماه پس از درگذشت ستاره فیلم، تماشا کردم. مطمئناً این یکی از انتقادی ترین کارهای دومی است (در کنار نویسنده همجنس گرا مرگ در ونیز [1971]، شاید نماینده عمومی او)، با این حال من در واقع احساس می کنم که تلفات (1961) بهترین فیلمی است که او در هر مقطعی با آن ارتباط داشته است!
حتی به این ترتیب، اعدام بوگارد (برنده کمک مالی بفتا) اغلب کم اهمیت جلوه داده می شود - که بیشتر به شخصیت عنوان مرموز او می خورد، یک "آقای نجیب زاده" که خود به تصویر کشیده شده است، هرچند واقعاً به شرارت نگاه می کند. خواسته ها جالب اینجاست که وقتی جوزف لوزی در اواسط خلقت بیمار شد، وظایف اجرایی تا زمان بهبودی تحت کنترل مرد اصلی قرار گرفت - که به طرز جالبی، در ابتدا لوزی را به جایی نزدیک کرد و گفت که "نمی تواند اتوبوس را هدایت کند" با این فرض که زندگی اش به آن متکی بود!
در حالی که او هنوز چند سال از فرمالیسم هدفمندی که اساساً تمام نتایج بعدی او را به تصویر میکشد فاصله داشت، سبک لوزی در اینجا کنترلتر شده است - به دلیل عدم وجود کلمه ترجیحی - بیش از مثلاً قانون شکن (1960) ) یا EVA (1962)؛ ممکن است انتظار می رفت که این با شکست گزینه آخر (به نظرسنجی من در جای دیگری مراجعه کنید)، یا شاید تلاش هماهنگ او با فیلمنامه نویس (و نویسنده قدرتمند) هارولد پینتر بیش از هر چیز دیگری با این موضوع ارتباط داشته باشد. در هر صورت، فیلمبرداری روان و بسیار متضاد داگلاس اسلوکامب (مثلاً یک قهرمان جایزه بفتا) از محیط های غم انگیز لندن - با کمک موسیقی متفکرانه جانی دانکورت - به طور مثبت در میان برجسته ترین دارایی های فیلم است.
خوبی جیمز فاکس اعدام به عنوان کارشناس غصب شده خانه که او را به شهرت کوتاهی سوق داد (و در کمال تعجب، جایزه "امیدبخش ترین تازه وارد" را در بفتا به هنرمند جوان اعطا کرد). حرفه او چند سال پس از این واقعیت (که در دهه هشتاد به پایان رسید) پس از تجربه وحشتناک او در تنظیم اعدام (1970) به وقفه ای طولانی رسید، که به اندازه کافی کنجکاوانه فیلمی بود که شرایط وارونگی شغلی مقایسه ای را مدیریت می کرد! با این حال، خانمها با ارتباط کانونی بین بوگارد و فاکس سازگار هستند، سارا مایلز و وندی کریگ هر دو به خوبی برای شخصیتهایشان کار میکنند. جدال مغزها بین آخرین گزینه (به عنوان معشوقه جامعه فاکس) و بوگارد که او در هر مرحله از راه زیر سوال می برد و به وضوح نشان داده می شود که از ذهن خلاق خارج از کنترلش گذشته است، بسیار جذاب است!
برای یک فیلم دو ساعته مبادلهای، طرح واقعاً ناچیز است - معمولاً پینتر، مدیریت در تصویرسازی به جای معرفی یک داستان مستقیم (به رغم اینکه بر اساس رمانی از رابین موام ساخته شده است) - اما فشار بین شخصیت های مختلف توجه بیننده را در تمام طول راه نگه می دارد... اگرچه آخرین سقوط به شر و تحقیر ترجیحاً بیش از حد غیرمنتظره به نظر می رسد و در حال حاضر به نظر مضحک تر از تعجب آور است (همانطور که احتمالاً در آن نقطه ظاهر شد)! بازیگران نیز به همین ترتیب بخشهایی را از دو کلاس فارغالتحصیل لوسی در فیلم The Servant The Crook - همبازیشان یعنی پاتریک مگی و فیلمنامهنویس آلون اوون که بهعنوان چندین کشیش در یک بار با هم میجنگند، ترکیب میکنند. - و همچنین خود پینتر (بازیگر قبلی که بهعنوان یک «مرد جامعه» در صحنهای مشابه ظاهر میشود، واقعاً نمونهای نادر از مجموعهای از عمارت فاکس خارجی است). صحنه ای که در آن جیمز فاکس به همراه وندی کریگ به ملاقات نگهبانان جامعه عالی "مومیایی شده" خود می رود. این به بوگارد و مایلز قدرت میدهد تا زندگی خوب را در خانه در طول عدم حضورشان جشن بگیرند. به هر حال، آنها ملاقات خود را قطع می کنند و متوجه می شوند که آنها در اتاق اربابشان در حال غوطه ور شدن هستند، در نتیجه او آنها را در محل اخراج می کند. با این حال، همانطور که میخواهم فکر کنم، دوباره این بهترین صحنه فیلم را به نمایش میگذارد: ملاقات فرصتی در یک بار بین بوگارد و فاکس (که در این بین با بدشانسی مواجه شده است) جایی که بوگارد مفیستوفلی خودش را به تصویر میکشد که قطعاً فاکس افسرده را وادار می کند تا با دولت هایش ارتباط برقرار کند. شیوه ای که لوزی از این گروه آسمانی فیلمبرداری می کند بسیار عالی است - حداقل با توسعه دوربین و قرار گرفتن قاطعانه در داخل کادر.
توجه بی اهمیت: من صاحب یک نشریه انگلیسی از اواسط دهه 80 هستم به نام "The Movie" - مجموعهای از نمایشگاهها که تقریباً بر اساس موضوع کنار هم قرار گرفتهاند و برای 158 جلد عالی اجرا میشوند - که در آن The Worker در میان فیلمهایی بود که برای ارزیابی اولیه دو صفحهای انتخاب شدند، که با خلاصهای مشخص به آنها پیوست و با عکسهای مختلف نمایش داده شد. من آن را ورق زدم و نظرسنجی (ساخته شده توسط درک پروس) را به قدری خواندم که این تصاویر از فیلم در مغزم تثبیت شده اند و در حالی که دراز کشیده بودم به تماشای آن ها عملاً توجه ویژه ای به تک تک آنها داشتم!
دانلود فیلم The Servant 1963 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هوگو بارت (درک بوگارد) استیونز نیست (کارگری که آنتونی هاپکینز در «بازمانده روز» نقش او را بازی می کند. نه، زمان گذشته است. سال 1963 است، نه سال 1933 و دیرک بوگارد فقط در نقش یک کارگر قابل اعتماد، قانونی، کوشا و ثابت قدم به ارباب خود استاد دارلینگتون - - بدون غم و اندوه، تونی (جیمز فاکس) کاملاً بازی می کند. علاوه بر این، تونی یک جمجمه بیحس بلندبالایی نیست که در برابر نازیها زیادهروی میکند. نه. ، تصویر پرمدعا. همچنین، او تصور می کند که با به کارگیری هوگو، به یک ساختار منصفانه قابل توجه دست یافته است. با در نظر گرفتن همه چیز، به نظر می رسد هوگو متخصص همه چیزهای مهم است، به نظر می رسد یک کارگر باورنکردنی برای یک همکار شگفت انگیز، فعلی و مودب مشابه: او می تواند آشپزی کند، تمیز کند و با آن تعداد زیادی از ظرافت های بیهوده زندگی روزمره کنار بیاید. ، شبیه به بهبود داخلی. هوگو تونی را می بیند و تونی دوباره فکر می کند و دستورات خود را ارائه می دهد. زمان می گذرد و "آس قدردانی خود را از طریق شناخت دیگری به دست می آورد، زیرا در آنها آخرین گزینه خود را غیرضروری می داند، هم با کار بر روی آن چیز، و هم، دوباره، با واقعیت بودن در معرض حضور مشخص. هیچ یک از این موارد نمی تواند بر حضور تسلط پیدا کند و در بی اعتبار کردن کامل آن پیروز شود. بر این اساس، ما در اینجا این تصدیق فوری را داریم، به این معنا که آگاهی دیگری خود را به عنوان وجود خود رها می کند، و، ipso facto، خودش چنین می کند. به طور مشابه دومی دیگر را داریم که این فعالیت نسبت به دومی، فعالیت اولی مشروع است؛ زیرا آنچه توسط بنده به پایان میرسد، نسبت به متخصص، فعالیتی مناسب است. گزینه آخر وجود دارد. فقط برای خودش، این ماهیت بنیادی اوست؛ او قدرت منفی بدون قابلیت است، ظرفیتی که چیز برای آن هیچ است، علاوه بر این، او متعاقباً تظاهرات مهمی در این شرایط کنونی است، در حالی که بنده چنین نیست، بلکه اوست. یک اقدام غیر ضروری با این حال، برای تصدیق مشروع، این نکته ضروری است که کارشناس چگونه با دیگری رفتار میکند، باید با خود نیز رفتار کند، و بنده چگونه با خود رفتار میکند، علاوه بر این، باید با دیگری نیز رفتار کند. با این حساب نوعی تصدیق پدید آمده است که نابرابر و نابرابر است."
پدیدارشناسی روح، اثر G.W.F. هگل
تونی مورد انتظار، سوزان (وندی کریگ) است. هوگو که از هوگو آزرده خاطر شده است. او از همه نظر به حقوق او می پردازد. همچنین، هوگو مشغول آوردن تونی به یک ساختار اتکا است که منجر به یک تحول واقعی مشترک در خانواده می شود. در واقع، این واقعاً در مورد کارگر چه می گذرد: عناصر قدرتی که بین طبقات، در میان کارفرمایان و کارمندان اتفاق می افتد. خانواده به عنوان خواهر هوگو، یک نظافتچی خانه که به یک موقعیت نیاز دارد. علاوه بر این، مطمئناً، تونی او را در موقعیت های مختلفی قرار می دهد. تله اتکا در اصل ثابت است. قدرت سیاسی در حال وارونه شدن است...
زمانی که خانواده ای با کارشناسان و کارگران داشته باشید، به طور کلی صحنه جذابی است، با توجه به این که «خدمتکار» مانند «بازمانده روز»، در نتیجه، روابط عادی تجاری/نماینده اجتماعی جامعه طبقاتی را منعکس می کند... جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم. لینا ورتمولر بعداً در فیلم The Servant سال 1974 خود، "Swept Away" دوباره تلاش کرد. خوشبختانه این تعداد زیادی از فیلم ها فوق العاده هستند!
به هر طریقی که در آن دقت کنید، حقیقت روابط طبقاتی وجود دارد. همچنین این حقیقت از این جهت تشدید می شود که افراد واقعی نمایش داده شده در «خدمتکار» (یا دو فیلم دیگر مورد اشاره) که از این دو طبقه هستند، اشکال حذف مقوایی از تعمیم آنها نیست. در فیلم The Servantی که برای دیزنی اینترپرایز ارائه شده است، آنها شجاعانه یا غیرعادی شایسته، تخیلی، اخلاقی، یا هر چیز دیگری نیستند. آنچه آشکار می شود، حضور پیام آوران مقدس و ارواح شیطانی نیست، بلکه هسته و نتایج بالقوه زور در نظم های اجتماعی با توجه به برتری و سازگاری است.
دانلود فیلم The Servant 1963 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من قبلاً فیلم را دیده بودم، با این حال به این فکر میکردم که آیا میخواهم آن را با یک نقد دقیق بهتر دوست داشته باشم. شانسی وجود ندارد.
اول، در تمام طول این مدت، داستان به طور قابل توجهی بیان می شود. ما هرگز به هیچ یک از شخصیت ها نزدیک نیستیم، در هیچ نقطه ای احساس نکنیم که آنها را به خوبی می شناسیم. من میتوانم دلیل آشنایی ما با شخصیتهای بوگارد و مایلز را درک نکنم - با توجه به این واقعیت که این معمای بزرگی است که فیلم بعداً میخواهد آن را کشف کند - با این حال هیچ توضیح عالی برای نداشتن فکر برتر وجود ندارد. از شخصیت تونی به عنوان مثال، آیا تعهدی وجود دارد که او با برزیل درگیر باشد؟ آیا این فرد به عنوان یک طراح یک موفقیت باورنکردنی است؟ ما در آغاز آن را زیر سوال نمی بریم - اما شیوه رفتار بعدی به طور کلی ما را به عدم اطمینان در آن سوق می دهد. درک تحولات اساسی است که بدانیم این شخص چه کسی بوده است - و ما آن را درک نمی کنیم.
دوم، شخصیت ها همچنان در شیوه رفتارشان مخالف خودشان هستند. در نتیجه، به عنوان مثال، زمانی که بوگارد و مایلز را به دام انداختهاند و بیادب و بیادب میبینیم - سپس، در آن نقطه، یک بوگارد متواضع و متواضع در بار - سپس در صحنه استثنایی بعدی، یک بوگارد مضحکتر عمل میکند. بیش از هر زمان دیگری در خاطرات اخیر پس چگونه فاکس میتوانست به این بوگارد احمقانه واکنش متفاوتی نسبت به قبل بدهد؟ واقعا دلیل واضحی نیست
مایلز هم همینطور. ما می بینیم که او در اواخر فیلم با مشکل ترک می کند - در صحنه زیر او در یک مهمانی در خانه اش است - با غفلت از انتقال فاکس برای دادن پول نقد به او. هو؟
سوم، آیا تونی هیچ همراهی، هیچ دنیای بیرونی، هیچ عضوی از خانواده ندارد - چگونه ممکن است اینقدر اسیر شود؟ واقعا دلیل واضحی نیست این یک چیز است که گیگنول افسانه ای را داشته باشید که در آن شخصی واقعاً بازداشت شده است - حتی به دلیل معلولیت مانند فیلم "هر چه که جین را نازش کرد؟" (که The Servant به طور کلی شبیه به آن است)، اما The Servant دیگری است که در آن فرد دارایی های هیولایی از همراهان، مخاطبین و پول نقد است.
چهارم، فیلم در مورد اینکه چقدر ترتیب داده شده و چقدر در رابطه با رفتار بوگارد/مایلز بدون محدودیت باقی مانده است، گیج کننده است. خیلی وقت ها کارهایی انجام می دهند که با هر ترتیبی در تضاد است. علاوه بر این، در صورتی که هماهنگی صورت می گرفت، کل رفتار آنها متوقف می شد، آنها بیرون می رفتند - و بعد از آن به نحوی شاهد شکست کامل تونی هستیم - بدون اینکه تفاوت رفتار او مشخص شود.
پنجم، The Servant فقط می خزد.
ششم، فیلم این دیدگاه بدخیم را دارد که عفو یک فرد آشکارا پشیمان کننده، کاستی است و باعث فساد سریع می شود. من واقعاً برعکس فکر میکنم.
هفتم، فکر فیلم مبنی بر اینکه آلودگی اخلاقی کامل به بهترین وجه با بوسیدن یک زن با سابقهتر که در یک مهمانی در خانهاش در تاریکی لباس پوشیده است و در یک مهمانی در خانهاش با صدای واضح پخش میشود، نشان میدهد که آلودگی اخلاقی کامل به خوبی مشخص میشود - طنز است کل صحنه مهمانی در پایان فیلم به قدری مضحک است، "موسیقی ترسناک" آنقدر فراتر از مضحک است، که همانطور که یکی از مفسران در اینجا اشاره کرد، فیلم بسیار سرگرم کننده است در حالی که مهم ترین جدی بودن آن است.
هشتم، فیلم روی هم رفته از نظر "سرمایههای مالیخولیا و عذاب" آنقدر برتر است که میتوان تصور کرد که پینتر و لوزی باید در آن زندگی کنند و فردی از ممتازان را به تصویر بکشند.
نهم، توضیح واضحی برای پی بردن به دلیل جذب تونی به شخصیت وندی کریگ به ما داده نشده است. ترکیبی از بی عیب و نقص ظاهری و ظاهر عالی ظالمانه او اساساً با ماهیت مشکوک و قیافه های غیرجذاب فشرده او ارتباط برقرار نمی کند. هیچ جذابیتی بین آنها وجود ندارد - با این حال ما قصد داریم بپذیریم که آنها در قفل هستند.
The Servant وحشتناکی است که برای ایجاد حس ساخته شده است، بدون اینکه هیچ پیام قابل تصوری به غیر از آن چیزی که افراد واقعاً انجام می دهند، وجود ندارد. تسلیم وسوسه شدن خب... قطعاً افراد این کار را می کنند. در هر صورت، برای اینکه تونی از یک مرد جذاب ثروتمند با نقشه های آشکارا عظیم روی کره زمین به سر استخوان خزنده خزنده تبدیل شود، ما واقعاً بیش از حد یک مباشر نفرت انگیز و افشای بی وفایی استاد با یک خانم جوان کارگر می خواهیم. علاوه بر این، از آنجایی که ما تونی را به هیچ وجه نمیشناسیم، به ویرانی او اهمیت زیادی نمیدهیم و دلیل اینکه در یک صحنه میبینیم مردی دیگری را عفو میکند - و در در ادامه، قصد داریم فساد کامل را در نظر بگیریم.
دانلود فیلم The Servant 1963 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«خدمتکار» چیزهای زیادی داشت که باعث شد نیاز به دیدنش داشته باشم. هارولد پینتر برای من شاید یکی از بهترین نمایشنامه نویسان/نویسندگان صد سال بیستم بود، نمایش او بسیار تیزبین، فوق العاده زرنگ، بی دست و پا و تیز نیست، صرف نظر از اینکه ممکن است فیلمنامه هایش برای برخی بیش از حد پرحرف باشد یا خیر. او در اولین تلاش از سه تلاش هماهنگ خود با جوزف لوزی است، از زمانی که یکی از فیلمهای درام شماره یک من در سال 1979 «دون جیووانی» را دید، اشتیاق زیادی به او دارد. گروه بازیگران نیز تضمین زیادی داشتند و درک بوگارد را برای یکی از نقشهای مبهمترش به یاد میآورند.
در بیشتر موارد، برای من «خدمتکار» فوقالعاده بود و چیزهای فوقالعادهای دارد. این نشان از یک فیلم باورنکردنی یا یک کار بزرگ را از دست میدهد، زیرا در پایان آن چیزی که ترجیح میدهد میبازد که بهویژه پس از چنین نیمه اول فوقالعاده مایه شرمساری است. هر یک از چهار تلاش مشترک فیلم لوزی و پینتر مطمئناً ارزش دیدن را دارند، دائماً بحث در مورد اینکه کدام یک عالی است وجود دارد، اما برای من «خدمتکار» از نظر محیط و موضوعات جذابترین است. نباید خیلی وحشیانه قضاوت کرد، اما اگر به آن اهمیتی نمیدهند، آخرین مراحل و سبک پینتر که تا به حال با آن آشنا نبودهاند، نشان دادهاند که تفرقهانگیز هستند.
منفی ها را جابه جا می کند. با کسانی که موسیقی را دوست نداشتند موافقم. این یک بخش حیاتی برای من است که در حین بررسی، بحث در مورد اینکه خودم یک مجری هستم، بحث کنم. امتیاز بسیار مورد سوء استفاده قرار گرفته است (تقریباً اشتباه گرفته شده است) و ظاهراً واقعاً با آنچه در حال رخ دادن است خوشحال کننده است، و هر چند وقت یکبار می توانست یک لمس غیرقابل انکار نامطلوب تر را در مقایسه با گاه و بیگاه پر جنب و جوش آزاردهنده در اینجا ترجیح دهد.
کار دشوارتر است. لید بالا دارای فشار است، با این حال اکثراً کوارتر آخر در جاهایی به سمت عجیبی رسید، با این حال بسته شدن در اینجا احساس کمبود میکند و باعث میشود که سرشان بخارند. قطعه ای بود که بر روی استفاده از صدا ترکیب شده بود، در برخی موارد هوشمند و موفق بود، اما در زمان های مختلف بیش از حد حدس می زد که چه اتفاقی قرار است بیفتد.
با این حال، «خدمتکار» چیزهای زیادی دارد. از چیزهای باشکوه ارزش های خلقت و بازیگری به بهترین وجه سقوط می کنند. فیلمبرداری کاملاً غافلگیرکننده است، نه از نظر محیطی کاملاً غنی و بدون شک حالت a la، با این حال برخی نقاط خلاقانه دوربین نیز وجود دارد و در مکان ها احساس واقعی کلاستروفوبیا وجود دارد. این یک فیلم فوق العاده برنامه ریزی شده نیز هست. وندی کریگ و سارا مایلز در کارهای خود بسیار خوب می گذرند و مایلز را برانگیختند تا ارتباط بیشتری برقرار کند (جذابیت او را مجذوب خود می کند) با این حال کریگ بسیار خوش ذوق و مشتاق است. مردان به طرز شگفتآوری بهتر هستند، جیمز فاکس سعی میکند بیش از حد خسته نباشد و به فرد کمک میکند تا شخصیت سباستین فلایت از «Brideshead Revisited» را به خاطر بسپارد. به طرز خیره کننده ای بهتر، و در کنار فیلمبرداری بهترین چیز در مورد فیلم، بوگارد است که به شیوه ای "یک بار دیده شده هرگز فراموش نشده" کاملاً دلهره آور است.
علم بین این دو کاملاً گرامی است، این یک جذاب است. زمانی که حسادت و کنترل پویا به جلو می آید و در آنجا سقوط شدید از جذابیت و بی حوصلگی به طور مشابه و واقعاً مختل می شود. رفتار لوزی مشتاق است، موضوعی را مدیریت میکند که دائماً شیفته آن بود و در به تصویر کشیدن آن موفق بود، بنابراین او در خانه اینجا بود، و در نظر داشت که این موضوع خوابآلود نیست، بلکه بهطور استثنایی محیطی نیز هست. گفتمان پینتر کمیاب است، انبوهی از صحبت ها، اما نه به شیوه ای بیش از حد پر پیچ و خم یا بیش از حد فانتزی. نگاه او به چهارچوب کلاس علاوه بر این، بهطور دقیق انجام شده است و یکی از نکات جالب «خدمتکار» است.
خلاصهسازی، عموماً فیلم عالی که اغلب تقریباً عالی بود، اما در پایان از بین میرود. 8/10.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.