خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی هست، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند…
خانوادهای در یک هُتل دوراُفتاده به سر میبرند که نفوذ نیرویی شیطانی در پدر خانواده موجب نوعی روانگسیختگی در او میشود، در همین حین پسر او که دچار مشکلاتِ روانی است اتفاقات وحشتناکی را در گذشته و آیندهی آنجا میبیند...
نویسنده ای به نام «جک تورنس» (نیکلسن) استخدام می شود تا از هتل دورافتاده ای که در زمستان خالی از مشتری است، نگه داری کند. او، آرام آرام، در حالتی «تسخیر شده» به تهدید همسر، «رندی» (دووال) و پسرش، «دانی» (لوید) می پردازد...
مرد نویسندهای به همراه همسر و فرزندش در هتلی به عنوان سرایدار اقامت میگزیند تا در طول فصل زمستان و در آرامش فضای هتل داستانش را به پایان برد. در طول فصل زمستان به دلیل بارش برف بسیار راههای مواصلاتی به هتل بسته شده و به همین دلیل جک تورنس با خانواده خود بعنوان سرایدار در این هتل در طول زمستان استخدام میشود. فضای وهمآلود و تنهایی در این مکان موجب نوعی روانگسیختگی در جک میشود و دچار اختلالات روانی و عصبی شده و قصد نابودی همسر و فرزندش میکند…
خانواده ای برای زمستان به هتلی منزوی می روند که در آن حضور شوم پدر را تحت تأثیر خشونت قرار می دهد، در حالی که پسر روانی او پیشگویی های وحشتناکی را از گذشته و آینده می بیند.
درخشش یا تلألو فیلمی در ژانر ترسناک روانشناسانه به کارگردانی و تهیهکنندگی استنلی کوبریک است. فیلمنامه این کار را کوبریک و دایان جانسون، رماننویس زاده آمریکا نوشتند. ادامه درخشش دکتر اسلیپ Doctor Sleep نام دارد. در درخشش هنرپیشگانی همچون جک نیکلسون، شلی دووال و دنی لوید به ایفای نقش پرداختهاند. درخشش تنها فیلم کوبریک در ژانر وحشت محسوب میشود. فیلم بر اساس داستانی به همین نام از استیون کینگ ساخته شد. خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی است، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند…
نویسنده ای به همراه همسر و فرزندش در هتلی به عنوان سرایدار اقامت می گزیند تا در طول فصل زمستان و در آرامش فضای هتل داستانش را به پایان ببرد. عدم دسترسی به راه های مواصلاتی و شرایط هتل که تحت تاثیر نیروهای شیطانی است و فضای وهم آلود و تنهایی در این مکان باعث میشود خانواده و به خصوص پدر خانواده دچار جنون شوند و ...
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
قبل از شروع این کار ، بگذارید بگویم که هم مزیت های دیدن درخشش در صفحه نمایش بزرگ و هم دیدن "نسخه مجاز" درخشش را داشته ام که توسط استفان کینگ ، خود در سال 1997 بازسازی شده است.
هر دو مزیت باعث شد که بیشتر از این نسخه "درخشش" استقبال کنم.
همچنین ، بگذارید بگویم که من کتاب آقای "کینگ" ، "درخشش" را در مورد بسیاری خوانده ام مواردی در طول سالها ، و در حالی که من عاشق کتاب هستم و علاقه زیادی به کارهای او دارم ، بازخوانی استنلی کوبریک از این داستان بسیار جذاب تر است ... و ترسناک است.
کوبریک واقعاً می داند چگونه منتقل کند وحشت روان مستقیماً برای فیلمبرداری است. در کارگردانی فیلم و نگارش فیلمنامه ، خودش عنوان "Magus" را فراتر از هرگونه سال به دست آورد. نبوغ کوبریک مانند جادو است. دنیای فیلم وقتی در سال 1999 درگذشت کارگردان بزرگی را از دست داد. از دیگر اعتبارات برجسته وی می توان به موارد زیر اشاره کرد: Eyes Wide Shut، 1999؛ کت تمام فلزی ، 1987 ؛ باری لیندون ، 1975 ؛ یک ساعت نارنجی ، 1971 ؛ 2001: ادیسه فضایی ، 1968 ؛ اسپارتاکوس ، 1960 و بسیاری دیگر.
تورنس (جک ، وندی همسرش و دنی ، پسر آنها) برای زمستان در هتل Overlook زندگی می کنند. جک به عنوان سرایدار استخدام شده است. این وظیفه او نظارت بر نگهداری هتل در طی چندین ماه برف سخت تا زمان بهار است که Overlook درهای خود را دوباره باز می کند. به نظر می رسد بسیاری از جهانگردان ثروتمند و خسته کننده وجود دارند که برای استراحتی در تابستان پر از برف به کوههای کلرادو می ریزند.
هتل یک قطعه معماری و صحنه پردازی چشمگیر بود. با داشتن جو تاریک و در عین حال "خوشامد" ، به جو وام می دهد. وسایل و اثاثیه در کل دوره (اواخر دهه 70 - اوایل دهه 80) بود و فیلمبرداری منظره نزدیک به هتل در صحنه افتتاحیه بسیار درخشان است. این نه تنها به شما امکان می دهد از رویکرد Overlock لذت ببرید ، بلکه در ذهن شما ثابت می کند که هتل تا چه اندازه از سایر نقاط جهان خلوت و منزوی است.
معرفی شخصیت های وندی و دنی یک سکته مغزی بود نبوغ شما تمام داستان گذشته آنها ، "دوست خیالی" دنی ، تونی و داستان الكلیسم جك را در این صحنه مقدماتی زیبا و شسته و رفته می گیرید. نیازی به کشیدن تاریخ گذشته در طول دو ساعت از فیلم نبود. بدیهی است که کوبریک از ابتدا چنین چیزی را دیده است.
روز اختتامیه. باز هم ، منظره کوهستانی کوه ها را به سمت هتل بالا می برد (این بار با خانواده درگیر) ، تعامل جک و دنی خنده دار بود در حالی که تبادل بسیار آزار دهنده ای را نیز به تصویر می کشد.
تور اولیه از طریق Overlook کاملاً نفس گیر است ، حتی وقتی "کارمندان" کارها را به بیرون منتقل می کنند ، شما فرصتی برای دیدن مکان های عالی آتش ، سقف های بلند کلیسای جامع و وسایل گران قیمت ، خفته و قالب های تاج در معماری خواهید داشت. "آنها کار خوبی انجام دادند! رنگ صورتی و طلایی رنگ مورد علاقه من است." (وندی تورنس) حتی "بال کارکنان" نیز به خوبی طراحی شده و به زیبایی ساخته شده است.
پیچ و خم لمسی باشکوه بود و یادآور هزارتویی بود که مینوتور کرت نگهبان آن بود. وقتی جک نیکلسون در مدل پیچ و خم پیچ و خم ایستاده و به مرکز خیره می شود ، با دیدن ورود وندی و دنی ، لحظه جادویی است. یکی که بلافاصله به شما می گوید ، انرژی سنگینی در آن خانه وجود دارد. مشکلی وجود دارد که اشتباهاً شروع شده است. "من نمی خواهم به آنجا بروم مگر اینکه حداقل یک ساعت وقت داشته باشم تا راه خود را پیدا کنم." (مدیر هتل)
Scatman Cruthers به عنوان دیک هالوران ، در عملکرد خود اصیل و باز بود. لبخندهای او طبیعی و عملکرد عالی بود. در واقع می توانستید باور کنید که در هتل بوده اید و با وندی و "دکتر" در آشپزخانه گشت می زنید. توضیح او در مورد "درخشش" به دنی بسیار خوب ارائه شد ، همانطور که گفتگوی او با کودک درباره تونی و هتل. این باورپذیر و صادقانه بود.
اسکن بریده و بریده بریده خود هتل ، با کوه هایی که پشت سر آن قرار دارند ، هوای سرد می چرخد ، و از سقف گرم هتل برف گیر غبار بیرون می آید ، خیلی به فضای فیلم. همچنین ، به اصطلاح ، نقطه "نیمه راه جهنم" را مشخص می کند. نقطه عطف فیلم.
بازی شلی دووال از وندی تورنس استادانه بود. (خب اگر او Olive Oyl را هم بازی می کرد ، چه ؟! این فقط تنوع شگفت انگیز او را نشان می دهد!) راستش را بخواهید ، قبل از اینکه فیلم را در سال 1980 در صفحه بزرگ ببینم ، گفتم: "What؟ Olive Oyl؟ * lol * (Popeye نیز آزاد شد در سال 1980.) اما من این را به محض شروع فیلم پس گرفتم. او درخشان است. از نظر Fiend ، این بهترین عملکرد او تا به امروز است! (اگرچه من او را در "روکسان" ، استیو مارتین ، 1987 دوست داشتم.)
هنگامی که کوبریک تکه های مرواریدی اطلاعاتی را که شما بیننده باید در اختیار داشته باشید ، ایجاد کرد: گذشته تورنس ؛ بازوی شکسته دنی ؛ تونی ؛ تاریخ خود هتل ؛ این واقعیت که دنی "ذهنی" نیست ، بلکه به جای آن دید کلی و چیدمان کلی هتل است ؛ همه اینها را در 3 سکانس ابتدایی دریافت می کنید ؛ فیلم هرگز ترساندن شما را متوقف نمی کند.
دو دختر قصابی سرایدار قبلی ، دلبرت گرادی (دختران چندین بار به دنی آمده بودند ، ابتدا از طریق تونی در آپارتمان قبل از اینکه خانواده هرگز ترک کنند یا هتل) نمادهایی بودند که دنی با آنها می توانست شناسایی کند ، و از آنها می ترسید همزمان. آنها خودشان را تحت تعقیب قرار می دادند (و آنها را تحت تعقیب قرار می دادند) و به شیوه ای کاملاً گرافیکی و مادی به دنی نشان دادند که چگونه و کجا کشته شدند.
تونی کوبریک به عنوان یک روحیه همراه ، مانند یک راهنمای روح نوشته شده بود در نتیجه بازویش توسط پدرش از بدن جدا شد. او ... "پسر کوچکی بود که در دهان من زندگی می کند." او در انتهای انگشت دنی تظاهر می کرد و از طریق دنی صحبت می کرد تا با دنی صحبت کند. من فهمیدم كه مثل كتاب ، تونی كه در آن قصد داشت استیون كینگ به عنوان پیش بینی دنی به عنوان یك پسر بزرگتر ، در تلاش برای نجات پدرش باشد. کوبریک آن پیچ و تاب کوچک را کنار گذاشت و وقتی تونی "... دنی را ... تمام کرد" به نوعی ترسناک ترش کرد. ایده شخصیت بزرگتر دنی که به خود جوان ترش بازمی گردد چندان ترسناک نیست.
صحنه "زن در دوش" ، ساخته شده توسط لیا بلدان (که هیچ اعتبار دیگری درباره او پیدا نمی کنم) برای انجام هر کاری قبل ، یا از آن زمان) به عنوان زن جوان و بیلی گیبسون (که به نظر می رسد همچنین از کمبود اعتبار برای کارهای قبلی یا بعد از آن رنج می برد) ، به طور اغواکننده ای زننده و کاملاً نفرت انگیز بود. چشمگیر و ترسناک بود. نفرت انگیز و ترسناک است. وقتی نیکلسون به آینه نگاه می کند و گوشت او را در حال تجزیه زیر دستهایش می بیند. نگاه وحشتناک صورت او کاملاً کامل و واقعی بود.
جک به سرعت از الکلی "جونزینگ" تا یک شخص دیوانه قابل تأیید حرکت می کند. کوبریک تخریب وضعیت روانی شخصیت او را با دقت و به طور کامل مستند کرده است. دوستی فوری جک با لوید متصدی بار (همانطور که فقط الکلی ها ، بیماران روانی و معتادان به مواد مخدر این کار را می کنند) نیاز فوری او به جو را نشان می دهد که لوید از او استفاده می کند. یعنی الکل ... "موی سگی که من را گاز گرفت." (جک تورنس) در مورد جک ، آن سنگ بوربن است و هیچ هزینه ای برای جک ندارد. "سفارشات از خانه". (لوید متصدی بار) بازی خوب با کلمات.
وقتی "فیلمنامه" جندی وندی پیدا می کند چیزی بیشتر از صفحه به صفحه همان خط نیست که بارها و بارها تایپ می شود ، البته در 8 یا 9 سبک مختلف خلاقانه. ..وقتی از سایه ها می پرسد "چطور دوست داری؟" و وندی با چوب بیس بال در دستش چرخ می زند و جیغ می کشد ... خیلی تکان دهنده است. این نقطه ای است که او می فهمد کل اوضاع به هم ریخته است ... جک چقدر بهم ریخته است. این بسیار ترسناک ، چشمگیر و حضوری پررنگ ارائه می دهد. این همراه با دیدگاه های دنی در مورد پر شدن لابی هتل از خون ، تحمیل شده در صحنه بین جک و وندی و با پایان دادن به تقابل این صحنه ، این احتمالاً قوی ترین صحنه فیلم است.
صحنه "REDRUM". وای. من چی میگم؟ کدام مادر با بیدار کردن از دیدن پسر جوان و آشفته آنها که با چاقوی عظیم بالای سرشان ایستاده و با آن صدای کوچک دمدمی مزاج صحبت می کند و بارها و بارها "REDRUM" را فریاد می زند ، کاملاً منجمد نخواهد شد؟ حتی اگر معنایی نداشته باشد ، بازهم مانند سطح 7 جهنم ترسناک خواهد بود. این چیزی بود که همه می توانستند به یاد بیاورند (و دارند) (ویرایش). صحبت از صحنه های به یاد ماندنی ...
آخرین حمله نیکلسون به خانواده اش با تبر شاید یکی از ترسناک ترین صحنه های تاریخ فیلم بود. آگهی تبلیغاتی وی ، "جانی جی!" یک درخشش بود و یکی از به یاد ماندنی ترین صحنه های تاریخ وحشت است. همچنین در تاریخ فیلم های ترسناک فرو می رود.
پایان ..؟ پایان کوبریک کمال بود. احساس کردم به زیبایی تمام شد. بدون دست و پا زدن ، بدون غر زدن های پلاتین ، بدون پایان تمسخرآمیز اشکالی برای این فیلم. فقط تجسم کمال. این همان چیزی است که من در مورد موضوع پایان خواهم گفت.
چه کسی به آنچه که خارج شده اهمیت می دهد ؟! ببینید چه چیزی کوبریک در آن قرار داده است. اجاره کنید ، تماشا کنید ، آن را بخرید. این یک سبک کلاسیک در ژانر وحشت است و دلیل خوبی هم دارد. IT RAWKS !!
* Me Being Me * ... درخشش را بگیرید و آن را در مجموعه استیون کینگ خود بنویسید و نسخه "مجاز" ساخته 1997 را که توسط کینگ انجام شده است بگیرید و آن را در بخش kiddie. آنجاست که به آن تعلق دارد. .: درخشش امتیاز 9.98 از Fiend را می دهد:.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به خوبی می دانید که استیون کینگ نسخه استنلی کوبریک از فیلم The Shining را دوست ندارد (به حدی که فیلمنامه یک نسخه تلویزیونی پرتلاطم را نوشت). به گفته وی ، کوبریک ژانر وحشت را درک نکرد. خوب ، من فکر می کنم کوبریک چنین کرد. فکر می کنم او خیلی خوب آن را درک کرده است. او می دانست که این ژانر ژانری پر از عرف ، ترفندهای ارزان و کلیشه های خسته است. بنابراین کوبریک تصمیم گرفت همه مزخرفات را از پنجره به بیرون پرتاب کند و به جای هیجانات قابل پیش بینی ، فیلمی مبتنی بر جو بسازد. شما اینجا مردم را وادار نمی کنید که از زمان تاریک بیرون بیایند. شما شوک های بی ارزش نمی گیرید. نسخه کوبریک از فیلم «درخشش» فیلمی موذی است. زیر پوست شما قرار می گیرد. به عبارت دیگر ، این برای سگهای پاولووی نیست که یک عمر خود را با مزخرفات کرتیس مشروط کرده اند.
آنچه در The Shining بیشترین عمق را دارد ، ناامیدی از خانواده است. از همان ابتدا کاملاً واضح است که جک از سرقفلی خود راضی نیست - همانطور که در هتل به او نشان داده می شود نمی تواند نگاهی اب زیر کاه به پشت زن و شوهر زن داشته باشد. خوب ، آیا می توانید او را سرزنش کنید؟ مرد بیچاره با روغن زیتون با چشمی با چشمی خالدار و شبیه یک روغن زیتون ازدواج کرده است.
سپس ناامیدی آرام جک از پسرش دنی وجود دارد. همانطور که در حال رانندگی به سمت هتل است ، درخواست غذا برای او اذیت شده است. و پسرش پسرش فهمید که دانش دارد زیرا برنامه ای را از تلویزیون دیده است. در حال حاضر او کمی عصبانی شده است - او مجبور است ماه ها را تنها با این افراد سپری کند. کسی که شبیه ناهنجاری پوپای است و کسی که با انگشتش صحبت می کند.
بنابراین واقعاً هتل چیزی را که قبلاً آنجا نبود بیرون نمی آورد. این فقط همه چیز را به سطح زمین می آورد - کینه جک در رابطه با همسرش ، ناامیدی از عدم استعداد نوشتن و دلخوری از داشتن یک پسر مشکل دار. به نوعی مثل این است که او خانواده اش را آزمایش می کند. آیا آنها به عنوان واحدی برای زنده ماندن در کنار هم بودن به اندازه کافی قوی هستند؟
به نظر می رسد یکی از موضوعات اساسی فیلم تلویزیون باشد. آنچه در The Shining اتفاق می افتد هنگامی است که کسی تماشای جعبه احمق را متوقف می کند. با استفاده از آن ، فرد می تواند در برنامه ریزی های بی فکر آرامش پیدا کند و از سخت گیری های زندگی خانوادگی عقب نشینی کند. بدون آن ، آنها با تمام مشکلات و تمام شکستهای عزیزانشان روبرو هستند. حتی در صورت فرار از شرکت یکدیگر ، می توان خانواده قوی را نیز به زانو در آورد. بنابراین ، وقتی جک توطئه خود را کاملاً از دست می دهد ، کاملاً گویا است که خطوط تلویزیونی را بیرون می کشد: "عزیزم ، من خانه هستم" و "اینجا جانی است". فقط یک تلویزیون تماشا کنید ، جک.
اما این درد نوشتن است که به جنون جک کمک می کند. هیچ چیز کاملاً دردناک مانند یک صفحه خالی وجود ندارد. به علاوه هیچ چیز آزار دهنده ای بیش از قطع شدن جریان میانی نیست. یکی از بهترین صحنه های فیلم وقتی است که جک به همسرش می گوید وقتی حرف زن را قطع می کند گم شود. این بسیار سرد است که جک نسبت به وندی سرد است. و از آنجا که در یک واقعیت بنا شده است ، بسیار م effectiveثرتر است.
همچنین صحنه ای که جک با پسرش صحبت می کند بسیار ناراحت کننده است. او دنی را در آغوش خود قرار می دهد و ادامه می دهد تا به او بگوید که چقدر او را دوست دارد و چگونه هرگز به او آسیب نرسانده است. این خیلی خوب کار می کند چون خیلی سرد است و به همین دلیل کمبود محبت آشکاری وجود دارد. کلمات فقط لوازمی های پوچ هستند. معنی آنها کاملاً هیچ چیز نیست.
احساسات واقعی جک فقط وقتی آشکار می شود که بخواهد با لوید صحبت کند. در این صحنه است که می فهمید ازدواج همه چیزهایی نیست که برای شکسته شدن به وجود آمده است - وندی هرگز او را بخاطر آسیب رساندن تصادفی به پسرش نبخشیده است. و همچنین در این صحنه است که می فهمید (گویی که قبلاً متوجه نشده اید) که جک کاملاً ترقه است. او در حال صحبت با ارواح است. اما اینها همچنین می توانند حاصل تصورات او باشند ، زیرا در بیشتر ارواحی که با آنها صحبت می کند ، آینه هایی وجود دارد. به طور موثر او با خودش صحبت می کند. و من این مسئله در واقع نحوه برخورد با ماوراالطبیعه را دوست دارم. هیچ ترفند فانتزی وجود ندارد. همه چیز به طور غیر طبیعی طبیعی به نظر می رسد.
در حقیقت ، همه کارهایی که با ارواح انجام می شود بسیار عالی اداره می شود. دوقلوها شبح وار هستند ، لوید دوست داشتنی است و گرادی از ذهنش دور است. و این گرادی است که احتمالاً ترسناک ترین حضور در فیلم The Shining است. او به عنوان یک پیشخدمت دست و پاگیر شروع می کند اما سریعاً به یک قاتل سنگ سرد تبدیل می شود. فقط روشی که او می گوید "اصلاح شده" بیش از یک میلیون فیلم اسلش ترور را به همراه دارد. و عملکرد فیلیپ استون یک میلیون برابر ظریف تر از عملکرد نیکلسون است. منظورم این است که ، همانقدر که جک را در فیلم The Shining دوست دارم ، او منظره را می جوید. اما کوبریک اجراهای برتر خود را دوست دارد ، بنابراین این همان روشی است که او می خواست.
و بدون شک درخشش کوبریک است. او ستاره واقعی است. و من همه چیز را که او به فیلم می آورد دوست دارم. من عاشق فرمان روشنایی او هستم - فقط به صحنه های اتاق طلا نگاه کنید. من عاشق استفاده او از موسیقی هستم. من عاشق روشی هستم که او صحنه اتاق 237 را که می توانست یک صحنه "پرش" استاندارد باشد ، به اظهار نظری درباره ازدواج جک تبدیل کند - تمایل او به خیانت. من عاشق راهی هستم که او بسیاری از س questionsالات بی پاسخ را رها می کند. من عاشق عکسهای خون بیرون آمده از بالابر هستم. من در آغاز عاشق عکس های هلی کوپتر هستم. من عاشق روشی هستم که صفحات و صفحه های کلمات تایپ شده ترسناک ترین حالت تصویری فیلم هستند. من عاشق پیچ و خم هستم. من عاشق این واقعیت هستم که شما می بینید یک شبح از روح با لباس کت و شلوار کار می کند ... مرد ، من عاشق همه چیز در مورد درخشش هستم. این وحشت برای افرادی است که می دانند وحشت واقعی توسط یک مرد با نقاب دنبال نمی شود ، بلکه تنها در کنار خانواده خود گیر افتاده است.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
باشه، باشه، شاید بهترین نباشه. منظورم این است که «جنگیر» و «روانی» و چند نفر دیگر به سختی میتوان آنها را از دست داد، اما «درخشش» تا آنجاست. با این حال، این بهترین داستان استیون کینگ است که در یک فیلم ساخته شده است. بهتر از The Stand، بهتر از Pet Sematary (اگر نه کاملاً ترسناک)، بهتر از Cujo، بهتر از The Green Mile، بهتر از Dolores Claiborne، بهتر از Stand By Me (البته به سختی)، و بله، بهتر است از The Shawshank Redemption (خفه شو، بهتر است)، برای من مهم نیست که IMDb Top 250 چه می گوید.
خواندهام که چند دهه پیش، استنلی کوبریک در خانهاش رمانها را مرتب میکرد و سعی میکرد رمانی را پیدا کند که بتواند فیلم خوبی بسازد، و از اتاق دیگر، همسرش صدای تپش را میشنود. هر نیم ساعت یا بیشتر وقتی کتابها را با ناراحتی به دیوار پرتاب میکرد، سروصدا میشد. در نهایت، او تقریباً دو ساعت هیچ صدایی نشنید، و وقتی رفت تا بررسی کند که آیا او روی صندلی خود مرده است یا چیزی دیگر (البته این را با کمال احترام می گویم)، او را در حال تمرکز بر روی صندلی دید. کتابی که در دست داشت و کتاب درخشش بود. و خدا را شکر، زیرا او آن کتاب را به یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ تبدیل کرد.
می توان از استیون کینگ به خاطر پیچیدگی داستان تشکر کرد، درباره مردی که همسرش را می گیرد. و پسرش به هتلی دورافتاده رفت تا در طول زمستان بسیار منزوی بر آن نظارت کند و در حال کار بر روی نوشتن خود باشد. میتوان از جک نیکلسون برای بازی مردهاش در نقش جک تورنس (جک در چند فیلم حضور داشت که در آن نقش شخصیتی به نام جک را بازی میکرد؟) و همچنین ارائه بیعیب و نقص چندین خط معروفش («هیئهییر جانی!!») تشکر کرد. '). می توان از شلی دووال برای اجرای نمایشی که به مخاطب اجازه می دهد با خواسته های جک برای کشتن او ارتباط برقرار کند، تشکر کرد. می توان از استنلی کوبریک به خاطر ارائه این داستان عالی به خاطر لمس بسیار قابل تشخیص خود تشکر کرد، و از هر کسی که مدیر بازیگری بود، می توان تشکر کرد که ترسناک ترین دوقلوهای روی زمین را برای بازی در نقش دختران کشته شده جستجو کرد.
یکی از مهمترین جنبههای درخشش که برای اینکه کل داستان مهمترین تأثیر خود را داشته باشد، انزوا و بینقص بودن آن است. فیلم با صحنهای طولانی شروع میشود که جک را دنبال میکند و او برای مصاحبه زمستانی خود به هتل قدیمی میرود. به زودی همان اتفاقی می افتد که جک و خانواده اش را دنبال می کنند و در جاده کوهستانی با باد به سمت هتل رانندگی می کنند. این بار صحنه با نماهایی از صحبت جک، وندی و دنی در ماشین آمیخته میشود، که در آن کوبریک موفق شد در یک پیشنهاد سریع در مورد بدیهای تلویزیون مخفیانه صحبت کند، زیرا وندی نگرانی خود را در مورد صحبت در مورد آدمخواری در مقابل دنی ابراز میکند. چه کسی میگوید اشکالی ندارد زیرا قبلاً آن را در تلویزیون دیده است («میبینی؟ اشکالی ندارد، او آن را در تلویزیون دیده است.»).
هتل خود محیط مناسبی برای داستانی مانند این است. اتفاق میافتد، و گذشتهی خونین آن با اتاقهای بزرگ و پر صدا و راهروهای طولانی بسیار ترسناکتر شده است. این اتاقها با پژواکهایشان مدام بر خالی بودن هتل تأکید میکنند، اما این راهروها هستند که واقعاً بیشتر ترس درخشش را ایجاد کردهاند و نماهای سنتی ردیابی کوبریک به راهروها احساس سهبعدی وحشتناکی میدهد. در اوایل فیلم، یک شات ردیابی معروف وجود دارد که دنی را در یک دایره بزرگ دنبال می کند که او با چرخ بزرگ خود در سالن ها می چرخد (این چیزی است که نام دارد؟) و سرعت نسبی او (و همچنین قلقلکی که توسط او ایجاد شده است. چرخها در حالی که از کفهای چوبی سخت به سمت قالیچهها عقب و جلو میرود) این احساس را ایجاد میکند که نمیدانید چه چیزی در اطراف است. و از آنجایی که یک داستان استفان کینگ است، انتظار دارید چیزی به سمت شما بپرد. من فکر می کنم بهترین صحنه در سالن (و همچنین یکی از ترسناک ترین صحنه های فیلم) زمانی است که دنی روی زمین بازی می کند و توپی به آرامی به سمت او می رود. او به بالا نگاه می کند و راهروی طولانی خالی را می بیند، و چون توپ چیزی شبیه اسباب بازی یک کودک است، انتظار دارید که این دوقلوهای وحشتناک وحشتناکی باشند که آن را به سمت او چرخانده اند. به هر حال متوجه موضوع شدید. The Shining یک فیلم ترسناک لعنتی است.
علاوه بر کیفیت کمیاب بودن یک فیلم ترسناک و بی مزه، The Shining داستان بسیار عمیقی دارد که واقعاً شما را در حدس زدن نگه می دارد و شما را با احساس می کنید چیزی وجود دارد که از دست داده اید. آیا جک همیشه آنجا بود، همانطور که آقای گریدی در اتاق مردان به او گفت؟ آیا او واقعاً در آن رقص در سال 1921 حضور داشت یا فقط کسی است که دقیقاً شبیه او است؟ اگر همان طور که آقای گریدی هم گفت او همیشه مراقب بوده است، آیا این به این معنی است که این او بود که دیوانه شد و همسر و دختران دوقلویش را کشت و نه آقای گریدی؟ این یک چیز است که یک فیلم پایانهایی را که باید بسته میشد به جا بگذارد، این فقط یک فیلمسازی متوسط است. به عنوان مثال، The Amityville Horror، که آشکارا بسیاری از The Shining را تا آنجا که موضوع آن کپی کرده بود، این کار را انجام داد. اما وقتی یک فیلم به گونه ای ارائه شود که واقعاً شما را به فکر فرو می برد، کاملاً متفاوت است (همانطور که اکثر فیلم های کوبریک هستند). یک چیز دیگر که همه ما می توانیم به خاطر آن از استنلی کوبریک تشکر کنیم و باید از او تشکر کنیم، این است که این کتاب را به دیوار پرتاب نکرد. آن یک پرتاب یک تراژدی سینمایی بود.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این که چگونه درخشش چنین ستایش و شهرت زیادی به دست آورد، کاملاً از من فرار می کند. من صدها فیلم دیده ام، و این به راحتی بی انسجام ترین، بی روح ترین و بی روح ترین اثری است که می توانم به یاد بیاورم (مخصوصاً توسط چنین فیلمساز مشهوری). و بله، من از «2001: یک ادیسه فضایی» نیز متنفر بودم. فیلمی طولانی، کشیده، خسته کننده و بی روح مملو از تصاویر و نمادهای بی ربط که به فیلمسازی می رسد که نمی داند چگونه داستانی هوشمندانه با شخصیت ها و احساسات محکم روایت کند. این دقیقاً همان مشکل اینجاست.
در ابتدا، شلی دووال هیچ چیز ارزشمندی به فیلم اضافه نکرد. او از ابتدا تا انتها خیلی خوب بود. هیچ ویژگی دوست داشتنی وجود ندارد. کل فیلم آزمایشی شکست خورده بود که تصور میکرد تصاویر ترسناک تصادفی و نامربوط همراه با یک پیشروی داستان نامنسجم بدون هیچ گونه قوس شخصیتی موفق خواهند بود. کوبریک هیچ حسی از انتقال صحنه نداشت. او هیچ توانایی را نشان نمی دهد که اجازه دهد یک صحنه به صحنه دیگر جاری شود، به آن سیال ببخشد یا نشان دهد که دید کلی و ثابتی دارد. به نظر صادقانه من، تناقض در مورد نسبت ابعادی که او برای آن در نظر گرفته بود، دلیل دیگری بر این است که او هیچ دیدگاه مشخصی نداشت. یک کارگردان قوی، شایسته و با استعداد می داند که چه می خواهد و به دیدگاه های خود بسیار مطمئن است. آنها ایده بسیار روشنی از اینکه می خواهند هر مخاطبی در همه جا به همه چیز نگاه کند، دارند. به همین دلیل است که کارگردانان و مدیران ارشد از آن متنفرند که فیلم هایشان در قالب پان و اسکن قرار می گیرد. کوبریک همچنین موفق نمیشود که 98 درصد صحنهها را به شکلی جذاب عکاسی کند یا نورپردازی کند. تماشای این، مثل تماشای یک فیلم تلویزیونی قدیمی بود - کسل کننده، بی الهام، و بی روح. بله، دوربینهای ثابت و عکسهای عروسکی همگی چشمگیر هستند، اما گاهی اوقات، به نظر میرسد صحنهها فقط برای نشان دادن حرکات جالب دوربینی که میتوانند انجام دهند، وجود دارند. صحنه هایی که به هیچ وجه به کلیت فیلم کمک نمی کند. من که خودم فیلمساز هستم، معتقدم که هر صحنه باید هدفی برای طرح یا شخصیت های فیلم داشته باشد. هر چیز دیگری اسراف است. و فراتر از آن نماهای steadi-cam و dolly، تقریباً برای کل فیلم بی مزه است. زوایای جالب تقریباً صفر، و مهارت های ویرایش آماتوری. خمیازه ای که سینما را القا می کند.
پیشروی داستان خوب نشان می دهد که جک تورنس به عنوان یک مرد خانواده شاد و سازگار شروع می کند که به تدریج به روان پریشی کامل و شیدایی آدمکشی فرو می رود. در عوض، کوبریک او را مردی نشان میدهد که از زندگی، ازدواج، پسر و حرفهاش ناراضی است. سپس، کوبریک فقط یک کارت عنوان را روی صفحه نمایش می دهد که عبارت «یک ماه بعد» را نشان می دهد، و جک در حال حاضر به سمت مرز جنون بد شده است. این داستان سرایی نامرغوب و ایده هک برای اجرای یک قوس شخصیت است. دلیلی برای اینکه چرا او به یک دیوانه قاتل تبدیل می شود، ارائه نشده است. همچنین هیچ ارتباطی بین تمام تصاویر سورئال و کابوس وار وجود ندارد. این کاملاً تصادفی است و به فاش کردن داستانی در پشت سرچشمههایش تبدیل نمیشود. این همه سوررئالیسم فقط بهانه ای است برای اینکه به آن برچسب "وحشت" بزنند، زیرا هدفی اساسی برای اینکه چرا اتفاقی در بین شخصیت ها رخ می دهد را دنبال نمی کند. آنها با دلایل یا هدفی که در پشت همه اینها وجود دارد مقابله نمی کنند، معامله نمی کنند یا حل نمی کنند. این فقط برای عجیب کردن فیلم وجود دارد.
حالا، تا زمانی که هدفی برای همه آن وجود داشته باشد، از فیلمهایی با گامهای روشمند بدم نمیآید. هر تدوینگر با استعدادی می تواند با بریدن 35 دقیقه یا بیشتر از آن، درخشش را به فیلمی بسیار موثرتر تبدیل کند. فیلمهای ترسناک برای برابری با سرعت خوب نیاز به شتاب دارند و برای تنش محکم، حرکت خوب لازم است. با این حال، حتی اگر تنش و سرعت خوبی وجود داشت، واقعیت این است که، واقعاً، هیچ شخصیت دوستداشتنی در درخشش وجود ندارد که بتوانم با آنها همدردی کنم. برای من مهم نیست که چه اتفاقی برای آنها می افتد زیرا آنها افراد تک بعدی، بی احساس و ضعیف هستند. اینکه چگونه این خانواده میتوانند حتی برای پنج دقیقه با هم زندگی کنند، من را فراتر از این دارد، چه رسد به اینکه چگونه آنها در وهله اول از یک رانندگی بیش از سه ساعته تا هتل جان سالم به در بردند.
درخشش تقریباً یک زباله کامل است زیرا این نشان میدهد که فیلمسازان برای فیلمی که میخواستند بسازند، هوش یا انسجامی ندارند. از این زمان فیلمهای بسیار بهتری وجود دارد که بسیار مؤثرتر بودهاند. اگر انزوا و پارانویا میخواهید، «چیز جان کارپنتر» را ببینید. اگر سوررئالیسم می خواهید، بروید «فانتاسم» اصلی دون کوسکارلی را اجاره کنید.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"متاسفم که با شما اختلاف نظر دارم قربان، اما *شما*... نگهبان هستید. شما همیشه مراقب بودید. باید بدانم قربان. من *همیشه* اینجا* بودم."
The Shining تا به امروز به فیلم مورد علاقه من از کوبریک تبدیل شده است و به طور کلی یکی از فیلم های مورد علاقه من است.
درخشش (که بر اساس رمانی از استیون کینگ ساخته شده است) خانواده ای را دنبال می کند که برای زمستان به یک هتل ایزوله نقل مکان می کند (به عنوان نگهبان هتل برای فصل). با گذشت زمان، آنها متوجه می شوند که چیزی در هتل اشتباه است. وقتی دیوانگی شروع به خزیدن می کند، چیزی تماشا می کند، پمپاژ می کند، منتظر خون است.
بچه ها، به شما می گویم، این اولین باری است که من کاملاً تحت تأثیر یک فیلم ترسناک قرار می گیرم. اینجا همه چیز فقط فوقالعاده است.
برای مثال، موسیقی به شیوهای درخشان و دقیق برای تأکید بر لحظهها استفاده میشود، شما را به داخل فیلم میکشاند، احساسی وهمآور به آن میدهد، وقتی اوضاع بیشتر میشود متورم میشود. و شدیدتر، هماهنگ با حرکت شخصیت ها در زمان. این شگفتانگیز است.
جک نیکلسون نیز در اینجا مرا غافلگیر کرد. عملکرد او ممکن است در ابتدا کمی ناخوشایند به نظر برسد، اما اجازه ندهید که شما را گول بزند. او تمام خطوط را به خوبی ارائه میکند، و به پدر خانواده، جک تورنس، زندگی میدهد. شما می توانید کاملاً از درخشش لذت ببرید، بدون اینکه به نکات کوچک در فیلم The Shiningبرداری، موتیف ها، معنای همه آن غوطه ور شوید، اما وقتی در آن غواصی می کنید - خوب، این چیزی است که درخشش را به نظر من بسیار عالی می کند. همه چیز بسیار متراکم و لایه لایه است، به بهترین شکل ممکن. The Shining به هر طریقی باعث سرد شدن ستون فقرات شما می شود، اما غواصی در آن واقعاً آن را بسیار بسیار بهتر کرده است.
من به طور خاص توصیه می کنم سایت یا ویدیوهای راب آگر را بررسی کنید. برخی از مشاهدات درخشان در مورد این فیلم.
و همچنین، صادقانه بگویم، من واقعاً مشکل قابل توجهی با درخشش ندارم. من فکر میکنم تنها چیزی که ممکن است این باشد که سرعت آن تا پایان کمی عجیب و غریب است (برش بین Overlook به مکان دیگری)، اما آنقدر جزئی و بیاهمیت است که فکر میکنم فقط برای نقد کردن درخشش به آن اشاره کردم XD
اما به طور جدی، درخشش شگفت انگیز است. این یک فیلم ترسناک متراکم، ترسناک و روانی است. و این یک سوختگی آهسته و آهسته است، اما وقتی گرما، تورم جنون، سرمایی که دوباره روی ستون فقرات شما می خزد را احساس می کنید... خوب. متوجه می شوید که چقدر درخشان است. من به The Shining 9.3/10 میدم. به خودتان لطف کنید و درخشش را تماشا کنید، به خصوص اگر به فیلم های ترسناک یا روانشناسی علاقه دارید.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کوبریک، کینگ و نیکلسون، نوشتهها به معنای واقعی کلمه روی دیوار بود، و منظورم RedRum نیست، چهل سال بعد، و The Shining هنوز یک شاهکار است.
کوبریک کتاب فوقالعاده کینگ را میگیرد و میسازد. بر روی آن، داستان را به شیوه بی نظیر خود زنده می کند. تاریک است، تاریک است، وحشتناک است، شاهکاری در داستان سرایی. شما تماشا میکنید که فروپاشی ذهنی شخصیت اصلی به شکلی دلخراش بازی میشود.
دوربین فوقالعاده، تصاویری باورنکردنی، افتتاحیه نمادین است. بسیاری از لحظات بصری باورنکردنی، دوقلوها، بالابر، بارمن و غیره، جای تعجب نیست که در طول سال ها چندین بار تقلید شده است، معروف توسط سیمپسون ها.
نقشی نمادین برای جک نیکلسون، او باورنکردنی است. به خوبی توسط یک بازیگر عالی پشتیبانی می شود.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم های ترسناک فنجان چای من نیستند. اما The Shining من را وادار کرد تا در این ترجیح تجدید نظر کنم. با اجرای باورنکردنی جک نیکلسون در نقش جک تورنس، حتی ممکن است بگویم یکی از بهترین هایی است که تا به حال دیده ام. در ضمن با توجه به اینکه درخشش یک فیلم ترسناک است، همیشه شما را سر پا نگه می دارد. در عین حال که یک داستان جمع و جور است و تعداد کمی از بازیگران فیلم را جذابتر و دلخراشتر میکنند.
درخشش فیلمی آزاردهنده از دهه 80 است. برای تماشاگر چندان ترسناک نیست، اما همیشه یک احساس ترسناک وجود دارد که شما را فریب می دهد. با جک نیکلسون در نقش اصلی، اجرای یکی از بهترین نقش هایی که دیده ام. ایفای نقش بسیار متقاعد کننده ای تقریباً ترسناک است. با این همه صحنه های به یاد ماندنی، تاثیرگذار است که بازیگران چقدر خوب بازی کردند.
در عین حال، خط داستانی در کل فیلم آزاردهنده و جذاب است، همچنین از زیبایی برخوردار است. کارگردان استنلی کوبریک موفق شد شاهکاری خلق کند. با فرشته های زیبا، استفاده از رعد و برق و صحنه. می توانم به شما بگویم که هیچ خطایی در خلق این شاهکار وجود ندارد.
به شدت توصیه می کنم The Shining را تماشا کنید. واقعا یکی از بهترین فیلم های ترسناک ساخته شده. و اگر فیلم های ترسناک را دوست ندارید یا از آنها می ترسید، The Shining چندان ترسناک نیست.
دانلود فیلم The Shining 1980 (درخشش) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
درخشش دلهرهآور و باشکوه ترس سینمایی، همه عناصر عالی یک تریلر روشنفکری را با دیدگاه بزرگ کارگردانی که ظرفیت غریزی برای اجرای یک تلنگر ترسناک بداخلاق در قلمرو نبوغ فیلمسازی خود دارد، ترکیب میکند. شات اصلی، یک موسیقی متن سرد و یک حس کلی از انسانیت زدایی. درخشش تمام فیلمهای ترسناک معمولی را مانند یک پوکر قرمز از چشم انسان عبور میدهد، زیرا به تماشاگر اجازه میدهد نه تنها خشونت و روانپریشی قهرمان داستان را احساس کند، بلکه از دانهای که از آن آشفتگی ناشی میشود، قدردانی کند. یکی از ترسناک ترین چیزهایی که مردم با آن روبرو می شوند ناشناخته است و درخشش نقشه خود را با همین فکر ارائه می دهد. محیط، در یک مخفیگاه متروک زمستانی، عالی است. سکوت لحظه به خودی خود یک شخصیت است، زیرا مهاجم تخمیری در ذهن جک تورنس در این زمان بیکار غوطه ور می شود و زمین بازی جدید شیطان را پرورش می دهد. من همیشه احساس میکردم که حضور شر در ذهن همه ما خفته است، تنها با شرایط آن لحظه، و دلایلی که در آن ذکر شده است، باید الاغ خشن آن را بیدار کند و بر قربانیان ناآگاهش هجوم آورد. درخشش نمونهای کامل از همین تفکر است.
و در میان لمسهای ظریف درخشش بر روی بوم، صدای شلوغی چرخ بزرگ پسر جوانی است که در راهروهای خالی هتل سوار میشود. باغ دخمه پرپیچ و خم که خط باریک ذهن بین عاقل و دیوانه را نشان می دهد، ناسازگاری های ویرایشی عمداً متحول شده کوبریک، خطاهای تداومی و تنظیم نادرست مجموعه، که ما جهانی را کشف می کنیم که توسط افراد صالح و ملموس هدایت می شود، اما توسط قدرتمندان و ناشناخته ها فریب خورده است. من هرگز کتابی را که بر اساس آن فیلم ساخته شده است نخوانده ام، اما بدون آن به عنوان یک نقطه مقایسه، با افتخار می گویم که این یکی از ترسناک ترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام. فکر میکردم میتوان مدت زمان فیلم را کمی کاهش داد، اما باز هم میگویم که من یکی از تحسینشدهترین کارگردانان تاریخ سینما نیستم، بنابراین شاید بهتر باشد انتقادات دو درصدیام را در حد عالی نگه دارم. فیلم، به خودم در مجموع، درخشش با فرم و بینش بزرگش توجه شما را به خود جلب می کند، با ترس و جهتی عجیب و غریب شما را به سمت خود جذب می کند، و شما را به پایین می بندد و با چشمان سردش از ذهن مردی که بیش از حد ترسناک است، به قلب شما خنجر می زند. جو و از دست دادن انسانیت
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.