داستان سیگنال ترسناک از سه زاویه متفاوت روایت می شود. موضوع کلی در مرود سیگنالی است که از طریق تلفن، رادیو و تلوزیون پخش می شود و تمام شنونده ها را به قاتلین خون خوار تبدیل می کند...
«میا» و«بن» رابطه عاشقانهای را با یکدیگر دارند اما «میا» نمیتواند راه مناسبی را برای ترک کردن همسر افتضاحش به نام «لوئیس» پیدا کند. در این بین یک عامل مرموز سبب میشود که بسیای از افراد نظیر «لوئیس» به یک قاتل دیوانه تبدیل شوند و...
فیلمی ترسناک که در سه قسمت و از سه زاویه دید متفاوت روایت می شود.در هر یک از داستانها سیگنالی اسرارآمیز که انسانها را تبدیل به قاتلانی خطرناک می کند از طریق تلفن همراه،رادیو و تلویزیون منتشر می شود...
دانلود فیلم The Signal 2007 (سیگنال) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سیگنال را می توان به این صورت در یک جمله خلاصه کرد: چند مرد و چند زن به مدت 1 ساعت و 40 دقیقه چندین بار یکدیگر را شکنجه می کنند و می کشند. توجه ویژه به این نکته ضروری است که چند مرد و زن و مرد یکسان هستند که چندین بار یکدیگر را شکنجه کرده و می کشند. هیچ کس در The Signal مرده نمی ماند. اگرچه The Signal همان 5 بازیگر/شخصیت را چندین بار در فیلم The Signal نشان می دهد که می میرند، آنها فقط صحنه به صحنه برمی گردند تا دوباره "همدیگر را بکشند". این همه خشونت ها و "کشتن ها" را در فیلم The Signal کاملاً بی معنی می کند. خشونت بی معنی به معنای واقعی کلمه.
اشتباه نکنید، من یک فیلم خشن خوب را به اندازه نفر بعدی دوست دارم. خشونت در فیلم The Signalها میتواند بسیار سرگرمکننده باشد و وقتی به خوبی انجام شود عالی است. مشکل «سیگنال» به خودی خود خشونت نیست، بلکه این است که *تمام* چیزی که در فیلم The Signal وجود دارد همین است. مشکل همچنین این است که خشونت در سیگنال هیچ معنایی ندارد، و خشونت در سیگنال صرفاً *همان* بازیگران/شخصیتهایی است که بارها و بارها به شیوههای تکراری یکدیگر را تا سر حد مرگ میکشند. به همین دلیل خشونت در The Signal حتی در سطح سرگرمی بی فکر هم سرگرم کننده نیست، زیرا حتی سرگرمی های بی فکر نیز باید دارای ظاهری کوچک از هوش باشند تا سرگرم کننده باشند (یعنی: همان بازیگران/شخصیت ها بعد از آن بیدار نمی شوند. چندین بار دیگر همدیگر را میکشند و میکشند.
مردی در The Signal که با چکش مستقیماً به پشت سرش میخورد، در نهایت خوب است، کاملاً از اطراف خود آگاه است و میتواند بدود. مثل سوپرمن به اطراف بچرخید و تمام شب افراد دیگر را بکشید. به همان اندازه حتی پس از گرفتن چندین گلوله.
سر یک شخصیت اصلی به طرز وحشتناکی در خارج از صفحه نمایش کوبیده می شود که قابل تشخیص نیست، اما یک یا دو دقیقه بعد او با سر خود به صورت "جادویی" ایستاده است. دوباره دست نخورده بدون هیچ توضیحی (زیرا هیچ راهی برای حتی *تلاش** برای توضیح چنین درایو مطلق وجود ندارد!). در نقطهای در فیلم The Signal که این اتفاق میافتد، احتمالاً چهارمین یا پنجمین بار است که دو بازیگر/شخصیت اصلی یکسان در فیلم The Signal «همدیگر را میکشتند». بعد از این مرحله از فیلم، همین دو بازیگر تا 40 دقیقه بعد، چند ده بار دیگر به "کشتن یکدیگر" ادامه می دهند تا فیلم تمام شود.
در نیم ساعت اول یک شخصیت در The Signal ادعا میکند که خیابانها مملو از هرج و مرج و هرج و مرج است، سپس فیلم کاتهای سریع 5 ثانیهای چند نفر را نشان میدهد که در خیابانها دست و پا میزنند. در کل بقیه فیلم، خیابان ها کاملا خالی است. *تنها افرادی* که در فیلم The Signal دیده می شوند 3 بازیگر و 2 بازیگر زن هستند که آنها را استخدام کردند تا چندین بار به مدت 1 ساعت و 40 دقیقه یکدیگر را بکشند.
بسیاری اشاره کرده اند که وسیله نقلیه یک شخصیت اصلی است. درایوها در The Signal به طور "جادویی" به یک وسیله نقلیه *کاملاً متفاوت* از یک عکس به عکس دیگر تغییر می کند.
یک دلیل *خوب* وجود دارد که چرا The Signal در کمتر از یک هفته از همه سینماها ناپدید شد. و شما *احتمالا* هرگز حتی در مورد آن نشنیده اید تا زمانی که به طور اتفاقی به عنوان آن برخورد کنید. دلیل آن این است که The Signal یک فیلم غیرمعمول است که برای اکران در سینما مناسب نیست و برای هزینه اجاره دی وی دی نیز مناسب نیست. اینکه حتی به عنوان یک فیلم *وجود دارد*، برای هوش بشر به عنوان یک شکل زندگی شرم آور است.
3 دقیقه اول The Signal سطح را بسیار پایین آورده است (و مشخص می کند که فیلم در حال اجراست. به هیچ وجه) با هیچ ارتباطی با بقیه فیلم. فقط یک صحنه عمومی از تعقیب چند زن از طریق جنگل و حبس شدن در یک کابین. این صحنه علاوه بر اینکه کاملاً بی ربط به فیلم است، هیچ وضوح و نقطهای ندارد.
هرگز فکر نمیکردم فیلمی بدتر از فیلم اووه بول ببینم، اما سیگنال *هست*. فیلمهای اووه بول *در مقایسه* با The Signal شاهکارهایی شایسته اسکار هستند.
بسیاری از مردم میگویند که سیگنال از استفان کینگ «سلول» پاره میکند. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که مطمئن هستم که نه! زیرا اگر زمانی که فیلم The Cell اکران می شود، اگر به اندازه The Signal بد باشد، آسیب دیگری به شعور بشریت خواهد بود، البته تماشای آن عذاب آور است.
منشاء " سیگنال" در فیلم The Signal هرگز توضیح داده نمی شود. تأثیر گسترده سیگنال بر روی شهر یا سیاره هرگز نشان داده نمی شود. فیلم 100% از زمان خود را صرف دنبال کردن همان 5 بازیگر در آپارتمان های کوچک، راهروها و چند خیابان خالی می کند. خودشه. فرضیه The Signal به نظر می رسد که شما در حال دریافت یک فیلم حماسی هستید، اما *واقعا* تنها چیزی که از The Signal دریافت می کنید، مزخرفات *بسیار** در مقیاس کوچک است. در طول فیلم سیگنال، *ممکن است* فقط 5 نفر روی کره زمین حضور داشته باشند، زیرا هر کس دیگری که ممکن است در این سیاره حضور داشته باشد اصلاً در فیلم The Signal نشان داده نمی شود یا در مورد آن صحبت نمی شود.
توجه: از اینکه این نقد نسبتاً تکراری است عذرخواهی میکنم، اما این تنها راه معقول برای توصیف کامل محتوای The Signal بود و همچنین به شما این احساس را داد که تماشای فیلم چگونه خواهد بود. اگر این نقد را خسته کننده و تکراری می دانستید، احتمالاً تماشای فیلم سیگنال را 50 برابر خسته کننده تر و تکراری تر خواهید یافت.
The Signal احتمالاً مضحک ترین، مسخره ترین و مزخرف ترین فیلم در بین همه فیلم ها است. زمان. اما نه به شکل مناسبی. من به The Signal 0/10 می دادم، اما متأسفانه IMDb مجبورم کرد به آن 1/10 بدهم.
دانلود فیلم The Signal 2007 (سیگنال) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این آزمایش در یک فیلم ترسناک، که در آن سه کارگردان، سه «انتقال» را بر اساس فرضیه یک سیگنال تلویزیونی/پخشی کارگردانی میکنند که جمعیت انبوهی را که تماشا میکنند/میشنوند تبدیل به واکلونهای قاتل دیوانه میشود، با شیدایی وحشتناک آن سازگار است. چیزی که در مورد آن فوقالعاده است و آن را از دیگر فیلمهای ترسناک ساخته شده امروز متمایز میکند، این است که چقدر با چیزی که ترسناک واقعی میسازد (از نوعی که میتوان در The Shining دید): اصل عدم قطعیت که شما نمیتوانید واقعا میدونی چه خبره از آنجا که بسیاری از اتفاقاتی که برای شخصیتها میافتد و کارهایی که آنها انجام میدهند، بر این اساس است که همه آنها از این سیگنال که یکی از شخصیتها میگوید «حیلهبازیها» به هم ریخته است، ما سعی میکنیم و به آنچه شخصیت میبیند/ انجام میدهد (مانند ضرب و شتم یا قتل جمعی) اعتماد میکنیم. ) اما واقعاً اینطور نیست. این تبدیل به تجربهای درونی از ترسناکترین چیزی است که از خودمان بیرون میآییم.
هیچکدام از شخصیتها بد بودن را شروع نمیکنند... در واقع، ممکن است دقیق نباشد. شخصیتی به نام لوئیس دنتون وجود دارد که پس از پیچاندن سیگنال در ذهنش نسبت به همسرش و ایده آل او برای "خانه" فوق العاده دفاعی می شود. اما او در مقایسه با افراد دیگری که هنوز روانپریش هستند و نمیتوانند واقعیت اطراف خود را تشخیص دهند، از این موضوع حتی بیشتر روانی میشود. اما لوئیس تازه به نقطهای میرسد که حضور او باعث میشود آدم از یک طرفهاش در مورد آن به لرزه درآید. حتی می توان تصور کرد که او قبل از اینکه کل تجارت سیگنال اتفاق بیفتد، یک دیک بود. یک جورهایی، در میان این همه دیوانگی (و یک شخصیت فرعی در اپیزود اول - نمی گویم که او در آن قسمت "فقط" یک شخصیت فرعی است - که خیلی هم دیوانه است)، او شرور داستان است ( و با اجرای فوقالعاده سخت و سرد از AJ Bowen).
اما جنون چیست؟ و چه چیزی ما را اینقدر پارانوئید و بی اعتماد می کند؟ سیگنال یکی از قویترین ترسها را میگیرد و آن را به نقطهای میرساند که وحشتناک است، اما در کمال تعجب، به نوعی بسیار تاریک نیز بسیار خندهدار است. در اواسط فیلم، بخش «هیولای حسادت» جنبه جشنی را به خود می گیرد که زوج متاهل دیگری به جای خود برپا می کنند و آن را به سطحی مانند لوئیس بونوئل می رساند - فقط همچنان که قالب فیلم ترسناک در آن وجود دارد.
چند مهمان میآیند، و از چیزی که میبینند کمی ناخوشایند به نظر میرسند، یعنی زوج متاهلی که همه از این آشفتگی خون آلود هستند (و وقتی لوئیس به دنبال همسرش روی صحنه میآید، خیلی دیوانهتر میشود. )، همه اینها بخشی از روانی شدن آن است. اما آنچه بسیار شگفتانگیز است این است که کارگردان این بخش تا چه حد کمدی را که باید باشد پیش میبرد و میبیند که سوررئالیسم مثلاً یک مرد تصادفی بیرون از آتش است که از پشت پنجره میدوید، یا وقتی خواهر یا خویشاوند زن یا به نظر می رسد چه چیزی دوستانه و به اندازه کافی عاقل است، اما به هر حال او را تا حد زیادی کتک می زنند. این خنده دار شروع می شود و بلافاصله پس از آن به طرز باورنکردنی وحشتناکی تبدیل می شود.
این لحن قسمت بعد است (این همان لحظه ای بود که من و دوستم همه در حال تماشای فیلم سکوت کردیم، زمانی که لوئیس واقعاً نشان می دهد طرف بدتر او همه حول محور شیدایی با همسرش، میا، که برای فرار از این جهنم شهر به «ترمینال 13» رفته است: طنز سیاه جای خود را به وحشت وحشیانه اما قابل تشخیص انسانی می دهد. این همه می تواند در دل ما باشد که چنین کارهای وحشتناکی انجام دهیم، معلول کنیم، بکشیم و با خشمی که مانند سر فلزی روی مت-آمفتامین ها می ریزیم، ضرب و شتم کنیم. و چه چیزی بیشتر از این به جایی می رسد که بعد از اینکه کارگردان چیزی را به ما نشان می دهد - شخصیتی که کسی را به طرز وحشیانه ای، وحشیانه، با چکش یا یک تانک بزرگ یا چیزی کتک می زند - و بعد نشان می دهد که همه چیز در ذهن بوده است، باعث می شود. بیشتر ذهن *** er. دوست داشتم ندانم چه خبر است، زیرا احساس میکردم که در دستان مطمئنی هستم و میتوانم تشخیص بدهم که اگر قطعهها تنظیم شوند و شخصیتهایی که دوست داشتنی هستند مانند جری و میا شروع به کار کنند، در طول مدت طولانی با آنها خواهیم بود. -حمل و نقل. فضا خون آلود و وحشیانه است و بیشتر آن در مورد ادراک است. همچنین درک میکند که چگونه این همه میتواند پوچ باشد، چگونه میتوان آن را بهطور چشمگیری در نظر گرفت، و دیدن موجودات باهوش توسط ترسهای جمعیشان - تنها بودن، بدون عشق بودن، بدون جهان بودن - کاملاً آشکار میشود.
این یک تلنگر ترسناک نیست و نیازی به ماندن در تاریکی نیست. گاهی اوقات آنچه در مقابل ماست کافی است. سیگنال نمونه ای درخشان از وحشت روانشناختی مدرن و یکی از بهترین ها در حافظه اخیر است. اینکه من واقعاً نمیتوانستم سبک یک کارگردان را از دیگری تشخیص دهم (یعنی همه آنها برای بیان یک داستان کلی با مقداری تنوع در اواسط راه خدمت میکردند) از اعتبار آن است: یک مستقل واقعاً پربار (30000 دلار بودجه!) 9.5/10
دانلود فیلم The Signal 2007 (سیگنال) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یک سیگنال عجیب (که در تمام فرکانسها از رادیو، تلویزیون، حتی از طریق خطوط تلفن ارتباط برقرار میکند) باعث میشود افراد «آلوده» وحشی شوند و باعث میشود که افراد روی یکدیگر بچرخند (همانطور که یک نفر آن را «دیوانه» مینامد). پایان با مرگ و نابودی ما یک متخصص کنترل حیوانات موذی به نام لوئیس (ای جی بوون) را دنبال می کنیم که او به دنبال دیگر مهم خود، میا (آنسا رمزی)، کاملاً تحت کنترل سرسام آور علامت است، از جمله رویاهایی که به جنون او دامن می زند. ازدواج مایا و لوئیس یک ازدواج سرد بوده است، همچنین او با یک همکار جوان به نام بن (جاستین ولبورن)، که از او می خواهد که با او ترک کند، درگیر روابط خارج از ازدواج بوده است. خود بن نیز به همین ترتیب به دنبال منطقه میا میگردد و در مسیر با لوئیس کاملاً دیوانهوار برخورد میکند. ما به همین ترتیب با خانمی به نام آنا (چری کریستین) آشنا هستیم که باید نیمه بهترش را بکشد، زمانی که پس از "تحت تاثیر" شدن به دنبال او رفت. کلارک (اسکات پویترس) صاحب زمین آنا است و او تلاش می کند تا به او اطمینان دهد. آنها مصیبت وارد شدن به لوئیس را خواهند داشت، که به نظر می رسد دست نخورده نگه داشته شود، تا زمانی که مغزش شروع به شوخی با او کند و مثلاً تصور کند که آنا مایا است. به راه انداختن لوئیس زمان زیادی نمی برد، و وقتی یک ابزار حفاری، چوب هوم ران یا چکش تخریب را در دست او می گذارید، او به طرز شگفت انگیزی ریسک پذیر است. این نشانه، در حالی که بدون شک یک قدرت انتقام جویانه است که در پس شرایط هولناک هسته سیگنال قرار دارد، تقریباً یک سالن ثانویه را برای لوئیس قرار می دهد که به هر حال تصویری بی نظیر از زنده بودن آن است. فیلم اساساً دارای سه بخش است. مدیر، قدرت سیگنال را بر اساس دیدگاه میا نشان می دهد، زیرا او با دوست لوئیس، راد (سحر نگاجاه) در تعامل است و به سختی سلامت ذهنی او را مخفی نگه می دارد. Pole در نهایت تسلیم علامت می شود، در حالی که سعی می کند آن را دفع کند زیرا درک او از ادب سست می شود. یک گلگیر، میا در حال قدم زدن از گاوصندوق وسیله نقلیه، ما مانده ایم که او به کجا برود. قسمت پایانی که قبلا به آن اشاره کردم، مربوط به لوئیس، کلارک و آنا بود که به طرز وحشتناکی تمام شد. در مورد سوم، بن در حال برانگیختن ضربه هولناک لوئیس به سر است (بن را با خفاش تعقیب میکند، پس از اینکه متوجه میشود او دنبال میا است)، از کلارک از مرگ اجتنابناپذیر محافظت میکند، بهعنوان دو نفر که در تلاش برای دفع میا هستند قدرت سیگنال لوئیس به طور قابل اعتمادی بد اصلی است، معمولاً وقتی وارد تصویر می شود، محصول نهایی زیبا نیست.
به همراه PONTYPOOL، THE Sign بیماری زامبی رومرو را می گیرد و یک چرخش جایگزین و جدید اضافه می کند. (با این حال، من فکر می کنم The Sign از نظر روحی به دیوانه ها نزدیک تر است) به دستور غذا. افرادی که نمی توانند توانایی های فکری خود را کنترل کنند، تمدن به دلیل "تأثیر مخرب" ذهن ایجاد شده توسط منبع خارجی که ظرفیت را کثیف می کند، واقعیت را از رویا تشخیص می دهد. من حدس می زنم که خیلی ها می توانند بگویند که The Sign دقیقاً منحصر به فرد نیست و The Crackpots را به عنوان یک نزاع علیه آن مطرح می کند، با این حال فیلم با تنظیم داستان در داخل شهر در مسیری بی نظیر حرکت می کند. چیدمان منصفانه فیلم در انبارها اتفاق میافتد، بنابراین میتواند واقعاً یک قطعه کلاستروفوبیک شود. به هر حال، فیلم در یک ترمینال استنباط میکند (مکانی که بن پیشنهاد داد او و میا با هم ملاقات کنند و با هم بلند شوند) و صحنهای هیجانانگیز در داخل یک وسیله نقلیه پس از تیراندازی به پول توسط یک خانم آلوده با میا وجود دارد که سعی دارد آنها را رانندگی کند. برای ایمنی.. بیماری کاشت آن در ذهن راد قلاب می کند، او میا را روشن می کند، قبل از اینکه او عمداً با وسیله نقلیه تصادف کند چندین بار به او مشت می زند. موتور فیلم به طور ناگهانی تقاضا برای بن و میا را افزایش می دهد که همدیگر را ببینند و لوئیس سنگر بین آنها باقی مانده است. علامت می تواند هرازگاهی بسیار وحشیانه شود و سوژه کانونی بسیار ناراحت کننده است. ای جی بوون، به عنوان لوئیس از دیوار، می تواند واقعاً هشدار دهنده باشد، به این دلیل که می تواند در هر لحظه عصبانی شود و به همه اطرافیان آسیب جدی وارد کند. Poythress شخصیت توضیحی است که علامت را برای بیننده روشن می کند. اینکه چگونه یک مدیر دارایی می تواند چنین مقدار زیادی را در مورد علامت بداند حدس هر کسی است.
دانلود فیلم The Signal 2007 (سیگنال) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم به نوعی ساختار سه ضلعی دارد. منطقه اصلی ترسناکی مستقیم طرح با هزینه کم است، بخش دوم بخش طنز نفرت انگیز است، با سومین قسمت به عنوان ماده چیلر ستون فقرات با کار دشواری که نیاز به جمع کردن همه چیز دارد. غرور کلی آن اساساً یک تغییر جزئی در معادله زامبی است: همه آنها ماشین های کشتار پایان ناپذیری هستند، این ماشین ها به سادگی می توانند صحبت کنند، زیرا مستقیماً از یک قسمت X-Documents (قطعاً "Blood")، همه ابزارهای الکترونیکی هستند. گفتن افراد برای کشتن.
بخش نفرت هر یک از افراد حرفهای (اقلیم، دلیلی قابل تصور جذاب) و معایب (بازیهای وحشتناک، اجرای ناامیدکننده) را دارد که منفور بودن غیرمعمولی به آن معروف است. قسمت بعدی به طور موثر بهترین است، زیرا ترکیبی از تغییر مطمئن با روشی که بازیگران همه چیز را از بین می برند، آن را بسیار سرگرم کننده می کند. این بخش خیلی از زمانش گذشته است، و به سمت پایانش، ظاهراً به یاد نمی آورد که انتظار می رود سرگرم کننده باشد و ما هنوز داستان ها را تغییر نداده ایم. جابجایی بین قسمت اول و دوم باعث خنثی شدن بخش سوم می شود، زیرا وقتی سعی می شود مستقیم و جدی پیش برود، در نهایت این گزینه را ندارید که اغلب در مورد این افراد فکر کنید که اخیراً کدهای شگفت انگیز و سرگرم کننده داشتند. نحوه درهم و غیرمنطقی بودن آن نیز به مورد بخش سوم کمکی نمی کند.
از نظر جهت، بخش سوم به طور موثری عالی است، با طیف متنوعی باورنکردنی و چند دستی مضحک مثمر ثمر. شوت هایی را برگزار کرد متأسفانه، غیرجذابترین هم است، زیرا در بیشتر موارد پر پیچ و خم و مراقبت از مسائل احتمالی و ارائه شفافسازی است که کار نمیکند. در بخش بازیگری، برای فیلمهای خودمختار، عموماً یک سرگرمکننده وجود دارد که به طرز خارقالعادهای با بقیه بازیگران ترکیب شده است، و این در اینجا معتبر است، زیرا جاستین ولبورن (در نقش بن) خود را به طرز عالی، با قدرت و طبیعتگرایی، با قدرت و طبیعتگرایی اثبات میکند. سایر هنرمندان هر نوع متوسطی هستند.
تحلیلی جذاب در رابطه با تغییر لحن. واقعاً به مقدار زیادی خلاصه نمی شود، با این حال واقعاً دوست داشتنی بود، اگر فراموش شود، در سراسر.
{درجه: 6/10 (C+)/#20 (از 58) از 2008}
دانلود فیلم The Signal 2007 (سیگنال) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
علامت casuald.blogspot.com
وقتی علامت عجیبی در هر یک از مکاتبات الکترونیکی در شهر ترمینیس می گذرد، بخشی از افراد دیوانه می شوند و خطرناک می شوند در حالی که بازماندگان برای سازگاری در دنیای جدید مبارزه می کنند. من اولین بار با سیگنال توسط پدرم آشنا شدم، وارد اتاق شدم و تیتراژ فیلم در حال حرکت بود و او با یکی از دوستان قدیمی خودمان آنجا می ماند و هر دو گفتند: "دیوید باید این را ببینی. فیلم سینما." حتی در تمام تیتراژ فیلم را یک بار دیگر شروع نکردند و ما در کل برای تماشای آن غرق شدیم. وقتی فیلم تمام شد خواهر و برادر کوچکترم وارد شد و من گفتم "دانیل باید سیگنال را ببینی." قبل از اینکه تیتراژ برای بار دوم تغییر کند، دوباره با او و شخص دیگری آن را تماشا کردم. در پایان فیلم دانیل چند همراه داشت که می آمدند و در حال حاضر او بود که یک بار دیگر آن را شروع کرد و من برای بار سوم کاملا درگیر بودم. من آن را چند بار حس کردم و واضح است که قبل از انجام نظرسنجی دوباره آن را تماشا کردم. این واقعاً یکی از انتخاب های برتر من است و به احتمال زیاد فیلم ایده آل برای به دست آوردن سال جدید است و حتی در شب سال نو اتفاق می افتد. به طور باورنکردنی و دائماً شدید است و در قسمت هایی نیز منحرف می شود. شما نمی توانید چیزها را نادیده بگیرید و باید بدانید که وارد شدن. این برای اراده ضعیف نیست. این از 3 بخش توسط سه رئیس مجزا ساخته شده است که از بازیگران کلی شخصیت های مشابه استفاده می کنند، علاوه بر این که چند نفر از آنها در مسیر ملاقات می کنند. این یک سواری هیجان انگیز و سریع است. به همین ترتیب خندهدار است و فقط یک فیلم باشکوه است، در واقع چیزی نیست که اضافه کنم که بتواند سیگنال را بهبود بخشد. این عجیب و بسیار دلخراش است، با این حال تأثیرات ثابت است و بازیگران برای شغلشان ایده آل هستند. آهنگ صوتی حتی بسیار عالی است، آنها افراد بی نقصی را به کار گرفتند و داستان درستی را بازگو کردند، و در نظر داشته باشید که این قطعه ای است که گاهی قطع می شود، حتی مطابق با دلیل درست است و به سادگی عملکرد قابل تحسینی دارد. اگر بتوانید این وحشیگری را تحمل کنید، از تماشای سیگنال دوباره و دوباره افسوس نخواهید خورد.
دانلود فیلم The Signal 2007 (سیگنال) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سیگنالها، مانند عوارض جانبی، تا آنجایی که نمیتوان آنها را رمزگشایی کرد، انواع فوقالعادهای از علائم هستند. برای کسی ممکن نیست که اهمیت یک عارضه جانبی را تغییر دهد، مثلاً یک بیماری، زیرا هیچ کس نمی تواند از پاسخ مورد انتظار یک علامت دوری کند. در «سیگنال» (2007)، متعاقباً، علامت به همه برخورد میکند، با این تفاوت که به شیوهی خودش به همه ضربه میزند. در بیشتر موارد، باعث از دست دادن شخصیت، تلاقی بیش از حد افراد، تفسیرهای نادرست از چارچوب نشانه ها می شود (مثلاً چه کسی همسر یا همسر اوست)، به طور خلاصه اکثریت قریب به اتفاق خود را از درک خود باز می دارد و در نتیجه منحصر به فرد بودن را از بین می برد. از بین بردن خود انعکاسی.
بسیاری از فیلمها موضوعات مقایسهای را مدیریت کردهاند، با این حال من هیچیک را نمیدانم که پیامدهای سوء ظن ناشی از این شکست نشانهشناختی را در چنین فریبندهای به ذهن جمعیت برساند. مسیر. هیچ کس واقعاً از دست دادن تمایز خود، از دست دادن حد خود بازتابی خود را درک نمی کند. (در صورتی که دیگر خودم را در آینه نبینم چه چیزی در چارچوب تشخیص من تغییر کرده است؟) به نظر می رسد فیلم از E.T.A بهره برده است. رمان هافمن "کلین زچس" (1819) که در آن اعمال هر فردی که از زاخس قابل تشخیص نیست به گزینه آخر نسبت داده می شود، بنابراین من و تو پیوسته در یک ارتباط بیش از حد متقابل هستند. به این ترتیب، افکار موضوع و آیتم منسوخ میشود و مردمی که از شخصیت خود منکر شدهاند، بهطور قابل اعتمادی به صورت عروسک خیمه شب بازی فرود میآیند. در نقطه ای که چارچوب های علامت با هم شکسته می شوند، فقط مواردی باقی نمی مانند. به محض اینکه شما توانایی مکاتبات و تخیل فردی را از بین ببرید، با یک متقاطع مواجه می شوید: یک مورد مرده مانند یک سنگ، هرچند آماده استنشاق و هدایت یک «وجود گیاهی» احمقانه است. سیگنال که با چشمها و گوشهای باز تماشا میشود، این موضوع را در بیشترین حد ممکن نشان میدهد. یک ویژگی.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.