«کلاریس» که دوران کارآموزی خود را در دانشکده افسری طی میکند، مأمور میشود تا برای پیدا کردن سر نخی از «بوفالو بیل»، پیش دکتری به نام «هانیبال لکتر» برود. دکتر «لکتر» بسیار باهوش بوده و از کوچکترین فرصت برای تسلط بر مخاطب خود استفاده میکند. او برای کمک، روش خاص خود را دارد و «کلاریس» برای بهدست آوردن اطلاعات، باید جواب معماهای او را پیدا کند.
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد.
«کلاریس استارلینگ» (فاستر)، دانشجوی جوان آکادمی پلیس، مأموریت می یابد و در مورد قتل های زنجیره ای و فجیع دختران جوانی که پوستشان پس از قتل کنده شده، از دکتر روانپزشک آدم خواری به نام «هانیبال لکتر» (هاپکینز) که در زندان است، اطلاعاتی کسب کند…
خلاصه داستان : کلارنس استارلینگ ( جودی فاستر) دانشجوی باهوش آکادمی اداره ی آگاهی آمریکا، مامور می شود تا در زمینه ی رفتارشناسی قاتلی به مامور تحقیق این پرونده کمک کند. کلارنس در حین تحقیقات خود با روانشناسی برجسته به نام دکتر لکتر (آنتونی هاپکینز) آشنا می شود که به علت ارتکاب قتل های وحشیانه در بیمارستان بالتیمور زندانی است و …
یک جوان F.B.I. کادت باید از یک قاتل آدم خوار زندانی و دستکاری کمک بگیرد تا به دستگیری قاتل زنجیره ای دیگر کمک کند، دیوانه ای که پوست قربانیانش را می کند.
یک جوان F.B.I. دانش آموز باید از یک قاتل آدمخوار زندانی و دستکاری کمک بگیرد تا بتواند یک قاتل سریالی دیگر را دستگیر کند ، دیوانه ای که قربانیان خود را پوست می کند.
مامور جوان FBI کلاریس استارلینگماموریت پیدا می کند تا برای پیدا کردن زن جوانی که توسط قاتل سریالی که پوست قربانیان خود را می کند دزدیده شده است به تحقیقات کمک کند.کلاریس مجبور می شود برای بدت آوردن دید بهتری از ذهن پیچیده یک قاتل سریالی به بیمار روانی و قاتل دیگری به نام هانیبال لکتر که در گذشته روانپزشک محترمی بوده صحبت کند...
دانلود فیلم The Silence of the Lambs 1991 (سکوت برهها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ژن سیسکل متأخر از "سکوت بره ها" متنفر بود و فکر می کرد سکوت برهها خیلی هولناک و ناپسند است و اصالتش صفر است. راجر ایبرت 3.5 از هر 4 ستاره را ارائه داد و گفت که او از فیلم لذت می برد اما برخی از صحنه ها مانند پایان کار فاقد آن هستند.
سیسکل نکته را از دست داد. لرز "سکوت بره ها" از اصالت انقلابی ناشی نمی شود ، که ندارد. رعب و وحشت "سکوت بره ها" در این است که چگونه ترس و تعلیق در نقشه ای را به حداکثر می رساند که به سادگی می توان آن را "پلیس در شکار یک قاتل زنجیره ای" توصیف کرد. اینجاست که "سکوت بره ها" نوارها را تعیین می کند. این یک مفهوم فیلم B را می گیرد و آن را به یک سطح هیجان انگیز در سطح A می رساند.
این طرح FBI را در جستجوی یک قاتل زنجیره ای معروف به "Buffalo Bill" (با بازی تد لوین). استاک ، محقق اصلی (با بازی اسکات گلن) می خواهد دیدگاه یک قاتل سریالی دیگر را بدست آورد ، تا ذهن روان پریش را ببیند. او کارآموز جوان FBI کلاریس استارلینگ (با بازی جودی فاستر) را استخدام می کند تا با روانپزشک درخشان و آدمخوار دکتر هانیبال لکتر (با بازی آنتونی هاپکینز) صحبت کند. لکتر موافقت می کند که به استارلینگ کمک کند ، اما فقط در صورتی که او لذت سادیستی اجازه دهد به او اجازه دهد درون ذهن خود را ببیند.
حتی اگر داستان در مورد بوفالو بیل باشد ، لکتر فقط 16 دقیقه روی صفحه است در یک فیلم 2 ساعته ، لکتر و استارلینگ جالب تر هستند و در نهایت نیروی محرک فیلم هستند. در بسیاری از فیلم ها ، اجرای عالی شخصیت شرور می تواند نمایش را از قهرمان بدزدد. ("بتمن" ساخته تیم برتون ، با بازی درخشان جک نیکلسون در نقش جوکر ، نمونه بارز این امر است.) در "سکوت بره ها" ما بازی های قدرتمندی را توسط هر دو بازیگر اصلی داریم. لکتر هاپکینز به طور واضح شخصیت مورد علاقه همه است ، اما بازی Foster در نقش Starling به اندازه کافی قدرتمند است و نمی تواند توسط هاپکینز گرفتار شود.
گرفتگی نیاوردن موضوعی برای سکوت برهها است. قهرمان ما تلاش نمی کند قهرمان شود. استارلینگ قوی و شجاع است و می تواند باسن هر کسی را لگد بزند ، اما با این وجود او به عنوان آسیب پذیر روبرو می شود. او یک زن در دنیای یک مرد است و هر جا که می رود ، احساس تسلط بر او وجود دارد. او 5'3 اینچ است "در فیلم The Silence of the Lambsی که اکثر شخصیت های دیگر بیش از 6" قد دارند. (دوربین اغلب ماهرانه استارلینگ فقط نیمه پایین قاب را اشغال می کند ؛ دیدن فضای بسیار بالای سر او باعث می شود کوتاهتر و آسیب پذیرتر به نظر برسد. ) موهای مشکی او (که با قهوه ای روشن طبیعی فاستر متفاوت است) باعث می شود تا او از آنچه که هست واقعاً پررنگ تر به نظر برسد. شخصیت های دیگر همیشه به او ضربه می زنند. او همیشه زمزمه می کند و همیشه لبخند عصبی می زند. جذابیت "دختر کشور" که به مخاطب کمک می کند تا با او همذات پنداری کند. استارلینگ یک نماینده FBI در آموزش است و به وضوح در اداره شرایط خطرناک کاملاً ماهر است ، اما هنوز هم آسیب پذیری های ما را به اشتراک می گذارد. در نتیجه این ترس او ترس ما است این مهارت واقعی عملکرد جودی فاستر است ؛ او موفق می شود استارلینگ را به عنوان یک زن با قدرت و آسیب پذیری یک باره بازی کند.
اعتبار نیز باید به سازندگان فیلم برسد. یک نقطه قوت آنها انتخاب فقط انتخابی وحشتناک است ه این یکی از تفاوتهای اساسی بین "سکوت بره ها" و فیلمهای قاتل زنجیره ای با انواع باغ است. دومی اغلب با نشان دادن تصاویر فوق العاده وحشیانه و به تصویر کشیدن سناریوهای کاملا نفرت انگیز ترس خود را به دست می آورند. ترس ناشی از واکنش وحشتناک مخاطب نسبت به آنچه در صفحه نمایش نشان داده می شود ، ایجاد می شود. هر چند "سکوت بره ها" تسلیم این وسوسه نمی شود. این به طور عادی چندین تصویر ترسناک را به ما نشان می دهد تا عصبی شوید ، اما بعداً برخی از ناراحت کننده ترین چیزها را هوشمندانه از دوربین خارج می کند. البته ، این فقط باعث ترسناک تر شدن آنها می شود. چه چیزی می تواند آنقدر هولناک باشد که حتی سکوت برهها ترسناک حاضر به نمایش آن در مقابل دوربین نباشد؟
من انتقاداتی دارم. شکایت اصلی من این است که بوفالو بیل یک سبک وزن است و مرا در آرزوی هانیبال لکتر بسیار جالب تر و تهدیدآمیز ترک کرد. بوفالو بیل بیمار ، پیچ خورده و کاملاً تهوع آور است ، اما یک ترسو هم هست ، که مجبور است به نیرنگ و نیرنگ متوسل شود تا خود را ترسناک کند. از طرف دیگر ، لکتر تمام ابزارهای مورد نیاز خود را دقیقاً در مغز خود دارد. او باهوش ترین شخصیت فیلم است و آن را می داند و دوستش دارد. او چنان کاریزماتیک است که هر چقدر مقاومت کند می تواند به ذهن هر کسی وارد شود. این باعث می شود که لکتر حتی در هنگام خارج از دوربین ترسناک باشد. بوفالو بیل حتی وقتی که جلوی دوربین است خیلی ترسناک نیست. او کاملا ساده است.
هیجان سکوت برهها روانی است. ما به دلیل سکانس های جذاب اکشن یا ایده های اصلی داستان احساس هیجان نمی کنیم بلکه بیشتر به دلیل ترس از ارتباط ما و بازی های فکری که لکتر بازی می کند احساس هیجان نمی کنیم. در صحنه های نیمه دوم فیلم ، جایی که لکتر غایب است ، چیزی از خلا v باقی مانده است. (در اینجا ، من با ابرت موافقم.) با این وجود ، عملکرد فاستر این را جبران می کند. حتی در مرحله نهایی مسابقه با بوفالو بیل ، این هیجان همچنان وجود دارد زیرا ما ترس استارلینگ را احساس می کنیم ، حتی اگر مخاطبان تاکنون به خصوص از بوفالو بیل ترس نداشته اند. (در اینجا ، من با ابرت مخالفم ، که احساس می کند مسابقه کم است.)
"سکوت بره ها" هیجان انگیز و دلهره آور است. شرور اصلی یک سبک وزن است ، اما شرور ثانویه یکی از منفی ترین و شیطانی ترین های تاریخ سینما است. من فکر می کنم بعد از اینکه از سکوت برهها دور شدیم ، به نوعی این احساس را برای ما باقی می ماند که حداقل برای آن 2 ساعت ، هانیبال لکتر موفق شد به ذهن خودمان نیز برسد.
دانلود فیلم The Silence of the Lambs 1991 (سکوت برهها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به سکوت برهها آمدم که انتظار داشتم با اجرای آنتونی هاپکینز (هانیبال لکتر) از ذهنم بترسم. من تظاهر کردم که در بسیاری از 10 لیست برتر "اجرای خنک کننده" یا "بهترین فیلم روانگردان ها" حاصل شد. ممکن است برای دهه 90 منحصر به فرد و دمدمی مزاجی باشد ، اما من واقعاً نتوانستم به آنچه در مورد همه هیاهوی تبلیغاتی دائمی مربوط است برسم ، بله لحظه های پرتنشی وجود دارد که اینجا و آنجا وجود دارد اما شخصیت Lecters در واقع نیمی از زمان نمایش او به طور ناسازگار بازی می کند. در این زمینه واقعاً به پرمدعا بودن اعتقاد نداشته باشید اما اگر به گفتگوی سخنرانان توجه کنید می بینید که یک لحظه او یک موجود اصلی بد اخلاقی است که یک ذره همدردی با بشریت را احساس نمی کند و دیگری علاقه مند به برخی دیگر است. ماموران تازه کار FBI در دوران کودکی و حتی نیازی به شیفتگی کافی برای خلق قطعات هنری از او ندارند ، اگر اشتباه می کنم ببخشید اما این یک جامعه شناس مسلط است که انسان را می خورد. من نمی دانم مصاحبه با روانپزشکان یا افراد دیوانه را تماشا کرده اید یا خیر ، اما می توانم به شما اطمینان دهم که هیچ یک از آنها رفتاری را که لکتر رفتار می کند ، انجام نمی دهند و لطفاً از من دریغ نکنید ، "اما این چیزی است که او را بسیار متفاوت و" خوب "می کند. نویسندگانی که با خطوط Lecters روبرو شدند ، با اجازه دادن به نمایشگاه خلاقانه خود ، واقعیت وحشیانه ای را که شخصیت به تصویر کشیده بود ، بسیار هنرمندانه جلوه دادند. لکتر در همان دقایق ابتدایی حضور خود جذاب و معمایی بود اما مرموز بودن و چهره او کاملاً از بین رفت زیرا نویسندگان خیلی سریع کارهای زیادی را انجام دادند و هیچ چیز دیگری را برای جذابیت بیشتر شخصیت بیننده درگیر نکردند. دیگر عوامل اصلی مخالفت در مورد لکتر شامل صحنه فرار وی از یک مجتمع امنیت بالا در محاصره شده توسط شخص مسلح و آموزش دیده است که گفته می شود "برای 10 بلوک مسدود شده" یا چیزی در امتداد آن خطوط ، به خاطر داشته باشید که لکتر 8 سال در یک سلول حبس شده بود سالها مستقیم ، در مورد آتروفی عضله صحبت کنید ، درست است؟ این مرد به طور ناگهانی قدرت مقیاس گذاری حصارها و دیوارها را داشت در حالی که فقط از دوازده گشت و گذار اجتناب می کرد ...
بوفالو بیل برای سازندگان فیلم فقط واسطه ای بود که شامل مواد شوک آور بود: زاویه دید نزدیک حلقه نوک پستان او ، شوت جلوی برهنه کامل ، گفتگوی او که می گوید می خواهد با خودش بازی کند و چیزی در مورد قرار دادن لوسیون در سبد؟ تأثیر این جمله در South Park بسیار عمیق تر بود. بوفالو بیل حتی خیلی جالب و مرتبط نبود ، فقط به نظر می رسد آنها فقط او را برای پر کردن برخی از موارد خالی و اضافه کردن برخی از لحظات واقعا "جدید" اضافه کردند.
صحنه پایانی که لکتر با آن استارلینگ تماس می گیرد فقط تلاش زائد و زباله ای برای تقویت بیشتر پیوند ناجور مطلق بین رابطه ای است که با هم دارند و همچنین حدس می زنم آنها بهانه ای می خواستند تا قبل از اعتبارات ، لکتر را دوباره در آن اضافه کنند غلت خورده ، از گفتن این موضوع متأسف نیستم ، اما تنها نکته مناسب در مورد پایان کار این بود که لکتر اظهار نظر کرد که قصد دارد "شام" را با اسیرکننده گذشته خود بخورد.
شخصیت های سکوت برهها بسیار ضعیف نوشته و پیاده سازی شده اند ، بازیگری باورپذیر بود اما حتی 1/4 از آن چیزی نیست که یک فیلم را "خوب" می کند. من می دانم که شخصیت Jodie Fosters را از دست داده ام و آیا می توانم ادامه دهم اما واقعاً احساس می کنم نگاتیوهای کافی در اینجا وجود دارد که نشان می دهد سکوت برهها دارای امتیاز بالایی است. لکتر می توانست بسیار وحشیانه تر و جدی تر از طریق حضور و از نظر روانشناختی به تنهایی به تصویر کشیده شود تا این که مردان اندام را کنده یا آنها را به یک لگن بزنند. جوکر از فیلم کریستوفر نولانس احتمالاً مظهر یک آنتاگونیست با یک وضعیت روانی ناپایدار است (نه من یک ایمو emo 13 ساله نیستم که مورد علاقه او بدون شک جوکر است) و حتی ممکن است من از آن قهرمان اصلی فیلم I Saw the Devil که همچنین نمایشی کاملاً خام از چگونگی عملکرد یک سایکوپات در زندگی واقعی است.
شخصیت بوفالو بیل می توانست به طور طبیعی تری اجرا شود ، در عوض اینکه به نظر می رسد دو نکته در فیلم The Silence of the Lambs وجود دارد ( لکتر و بیل). سکوت برهها واقعاً باید با یک یادداشت رضایت بخش تر به پایان برسد و من را اشتباه نگیرید. من فیلم های زیادی دیده ام که پایان آن مبهم است اما Silence Of The Lambs فقط یک قهرمان بود که در یک مهمانی با یک تماس تلفنی تماس می گرفت و لکتر از آنجا خارج می شد با هق هق گریه سارلینگ به میان جمعیت مردم می آیند که بیایید بهتر بود فقط پس از کشته شدن بیل آن را تمام می کردم.
من به فیلم 1/10 می دهم که کمی در امتیاز کلی متعادل باشد ، اما به دلیل داشتن عمق و مضمون نسبت به آن ، علی رغم اینکه خیلی بزرگنمایی شده و فقط یک فیلم متوسط است ، 7/10 است.
دانلود فیلم The Silence of the Lambs 1991 (سکوت برهها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگر بخواهم یک فیلم نسبتاً جدید را انتخاب کنم که با چیزی اشتباه گرفته شود که بیشتر از هر فیلم دیگری نیست، احتمالاً سکوت برهها را انتخاب می کنم. حتی اگر سکوت بره ها اغلب به عنوان یک فیلم ترسناک برچسب زده می شود، من فکر نمی کنم این کاملاً درست باشد. اشتباه نکنید، هنوز چندین بخش آزاردهنده در سراسر آن وجود دارد و خود داستان ناراحت کننده است، اما برای من، این بیشتر شبیه یک فیلم جنایی با عناصر ترسناک در پس زمینه است. احتمالاً بزرگترین دلیلی که سکوت برهها را بیشتر فیلم ترسناک می نامند این است که اگر آن را به عنوان چنین حساب کنیم، این تنها فیلم ترسناکی است که تا به حال برنده اسکار بهترین فیلم شده است. The Exorcist و Jaws نامزد شدند، اما هرگز برنده نشدند. علیرغم نظرات من در مورد اینکه چگونه سکوت برهها بیشتر یک فیلم جنایی/درام است تا ترسناک، عنصر ترسناک تقریباً بلافاصله به دلیل یکی از شخصیت های برجسته آشکار می شود. داستان درباره یک تازهکار به نام کلاریس استارلینگ (جودی فاستر) برای افبیآی است که در تلاش برای یافتن قاتل زنجیرهای معروف به بوفالو بیل که زنان را ربوده و اجساد آنها را میدزدد، با مشکلات زیادی روبرو میشود. به نظر میرسد کلاریس میداند که تلاش برای درک ذهن یک روانشناس مانند یادگیری گره زدن است: برای باز کردن آن باید بدانید که چگونه گره بزنید. اگر او بتواند یک قاتل سریالی (کمتر شیدایی) را پیدا کند و با او مصاحبه کند، ممکن است بفهمد که روند تفکر بوفالو بیل چگونه کار می کند و پیش بینی کند که او کجا ظاهر خواهد شد. برای این منظور، کلاریس وظیفه دارد از هانیبال لکتر بدنام (آنتونی هاپکینز)، یک دیوانه تشنه به خون که زمانی در زمینه روانپزشکی مورد احترام بود، بازدید کند. حالا، او یک قاتل دیوانه است که انسان های دیگر را می خورد. چیزی که لکتر را بسیار آزاردهنده می کند این است که چقدر غیرتهدیدکننده به نظر می رسد. او اصلا شبیه یک قاتل نیست، حداقل از نظر بیرونی. او در حالی که در مورد چگونگی پیدا کردن بیل بحث می کند، به شیوه ای بسیار آرام و صبورانه با کلاریس صحبت می کند. پس از اینکه کلاریس سلول هکتر را ترک کرد، در جستجوی شواهد بیشتری است. به زودی جسد یک زن جوان با چندین پارگی و ختنه های پوستی پیدا می شود که نشان دهنده جنایات بوفالو بیل است. عجیب است که پیله پروانه در مری او پیدا شده است. بعداً، می بینیم که چگونه مردی به ظاهر بی گناه که به نفع خودش بیش از حد معصومانه رفتار می کند، از دختری به نام کاترین (دختر یک سناتور) می خواهد که به او کمک کند تا یک اثاثیه سنگین را در عقب وانتش بگذارد. همانطور که او وارد وسیله نقلیه می شود تا بارگیری آن را آسان کند، مرد (که بعداً بیل نشان داده شد) به او حمله می کند و او را در داخل قفل می کند. در حالی که او به مکان نامعلومی هدایت می شود، کلاریس دستورات جدیدی دریافت می کند تا لکتر را تحت فشار قرار دهد تا اطلاعات بیشتری در مورد بیل بوفالو ارائه دهد. به عنوان طعمه، به او گفته می شود که به او بگوید که اگر رعایت کند به زندان جدیدی منتقل می شود. لکتر این پیشنهاد را رد می کند و تنها در صورتی از جزئیات صرف نظر می کند که کلاریس از اطلاعات مخفیانه درباره زندگی خود چشم پوشی کند. لکتر به سلولی در تنسی منتقل می شود و در آنجا به مادر کاترین ربوده شده می گوید که نام واقعی بیل لوئیس است، اما همه چیز مزخرف است. کلاریس دوباره با لکتر ملاقات می کند و او پرونده ای در مورد بیل به او می دهد. این بار، اعتمادی که او به او می کند در واقع نتیجه می دهد و جزئیات را ارائه می دهد، اما لکتر ایده های دیگری دارد. در همان روزی که با کلاریس ملاقات میکند، نگهبانان سلولش را میکشد و مثله میکند و بعد از اینکه لباسهایش را با پلیسی که امدادگران فکر میکردند مرده است عوض میکند، از طریق آمبولانس فرار میکند. اکنون که لکتر آزاد است، کلاریس شروع به احساس فشار بیشتر کرده است. او سرانجام پس از کشف نام واقعی بیل، جیم گامب، به خانهای در اوهایو میرود. در ابتدا، او فردی باثبات و معتدل به نظر می رسد که هیچ مشکلی با او ندارد، اما زبان بدن او به وضوح نشان می دهد که او چیزی را پنهان می کند. دیالوگ بسیار ناخوشایندی بین او و کلاریس دنبال میشود، که در آن او پس از مشاهده شب پرهای که قبلاً در دهان زن مقتول گذاشته شده بود، تشخیص میدهد که او بوفالو بیل است. پس از یک درگیری مسلحانه که در یک زیرزمین بزرگ و تاریک اتفاق می افتد، کلاریس جیم را می کشد و کاترین را کشف می کند که تمام مدت در یک سوراخ بزرگ زندانی بوده است. در بازگشت به پایگاه اف بی آی، کلاریس برای تلاش هایش جشن می گیرد، اما آخرین اتفاق شوم برای او رخ می دهد. لکتر از یک مکان دور با او تماس می گیرد و می گوید که قصد ندارد او را بکشد، حتی اگر بتواند این کار را انجام دهد، زیرا دنیا با او جالب تر است. او همچنین امیدوار است که او را نیز تنها بگذارد، اما کلاریس نمی تواند این را رعایت کند. لکتر یک بار که اعلام کرد "برای شام یک دوست دارد" تلفن را قطع می کند. فیلمهایی از این دست به من کمک میکند تا متوجه شوم که برای ساختن یک تجربه جذاب، نیازی به جلوههای ویژه یا اقدامات بیمعنا ندارید. کاری که Silence of the Lambs به خوبی انجام می دهد ایجاد تنش است. مخاطب از قبل از این واقعیت آگاه است که لکتر هیولایی است که شایسته اعدام است، اما کلاریس چاره ای جز اعتماد به او ندارد تا بتواند جلوی قاتل دیگری را بگیرد (دشمن دشمن من دوست من است). وقتی صحبت از لکتر شد، آنتونی هاپکینز کسی است که بیشتر فیلم را حمل می کند. علیرغم ظاهر شدن تنها برای مدت زمانی حدود 24 دقیقه، او آنقدر ترسناک است که نمی توانید چشمان خود را از او بردارید. دلایل این امر واضح است. لکتر ممکن است یک شخصیت خیالی باشد، اما افرادی مانند او وجود دارند. وحشتناک ترین قاتل ها کسانی هستند که نیازی به بلند کردن صدای خود ندارند و او این اجرا را میخکوب می کند. او را نیز نباید دست کم گرفت. ممکن است فکر کنید فردی با چنین گذشته خشن و وحشتناکی نباید خیلی باهوش باشد، اما لکتر مردی بسیار ماهر و با ابهت است. او به خوبی میداند که پلیسها قرار است از چه روشهایی برای ردیابی او استفاده کنند، زیرا او برای مطالعه ذهن انسان استفاده میکرد. جودی فاستر در نقش کلاریس مشخصاً فردی است که ما برای تشویق او ساخته شدهایم، زیرا او زندگی خود را برای ردیابی یک قاتل شرور به خطر میاندازد و همچنین با دیوانه دیگری برخورد میکند که در صورت تمایل میتواند به زندگی او پایان دهد. بنابراین همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، بازی در سکوت برهها همه خوب است. حتی جورج رومرو هم بعد از انتقال لکتر ظاهر می شود. با وجود اینکه سکوت برهها را دوست دارم، اما خیلی ها را دیده ام که می گویند بیش از حد ارزش گذاری شده است. که من کاملا می توانم درک کنم. بسیاری از مردم فکر نمیکنند که بازی این دو بازیگر برجسته ارزش اسکار را داشته باشد، اگرچه بازی خوب کار بسیار سختی است. لکتر حتی آنقدرها هم در فیلم The Silence of the Lambs ظاهر نمی شود اما در نهایت نمادی ترین چیز در مورد آن بود. افرادی که این را تماشا کردند خیلی زود متوجه شدند که چرا.
دانلود فیلم The Silence of the Lambs 1991 (سکوت برهها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«سکوت بره ها» به کارگردانی جاناتان دم و نویسندگی تد تالی بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس هریس ساخته شده است. یکی از اولین مضامینی که هنگام تماشای فیلم متوجه آن می شود عنصر فمینیسم است. سکوت برهها فمینیسم و آرمان های فمینیستی در سراسر آن نوشته شده است. چیزی که این اثر را می سازد این است که دمی با همکاری تالی این ایده های فمینیستی را از طریق فیلم سازی بصری و ترکیب بندی فریم به جای ارائه کلامی آشکار منتقل می کند. افتتاحیه فیلم خود نمونه ای از این دست است. این سکانس تیتراژ ابتدایی که ظاهراً چیزی بود که جودی فاستر با آن ساخته بود با تصویر درختان بیبرگ، خشک و بیبرگ در جنگلی متروک و مه آلود شروع میشود. سپس کلاریس بیرون از این مه ظاهر می شود و ما او را دنبال می کنیم که او می دود و به تنهایی از موانع یکی پس از دیگری غلبه می کند. این داستان سرایی تصویری در بهترین حالت خود است. جنگل مه آلود، متروک و بایر چیزی است که جامعه گاهی از منظر زنانه می تواند به نظر برسد. سپس می بینیم که این زن ظاهر می شود و به تنهایی با موانع و موانع روبرو می شود و توانایی های خود را به نمایش می گذارد. یکی دیگر از قابهای عالی این است که کلاریس در آسانسور توسط مردان تنومندی که در کنار او ایستادهاند کوتوله میشود. کلاریس استرلینگ یک قهرمان زن نمادین است، اما نه به معنای کلیشه ای کلمه. او قوی، باهوش و ایده آلیست است. اما هنوز به او این شانس داده می شود که احساس ترس داشته باشد و آسیب پذیر باشد که در واقع او را واقعی و بسیار الهام بخش می کند.
موضوع دیگری که در فیلم The Silence of the Lambs متوجه شدم، احساس به دام افتادن و میل است. از شکستن. این تم در واقع سه شخصیت کلاریس، هانیبال و بوفالو بیل را به هم پیوند می دهد. کلاریس احساس می کند در محیطی گرفتار شده است که عمدتاً توسط مردان شماره گذاری شده است. اما راه او برای غلبه بر این احساس این است که سخت کار کند و از خود فردی بسازد که دیگران نمی توانند آن را ساده بگیرند. بوفالو بیل در زندگی گذشته خود قربانی آزار و اذیت شده بود و این باعث شده بود که از همه چیز در مورد خودش از جمله بدنش متنفر شود و این باعث می شود او باور کند که ترنسکشوال است. بنابراین او احساس می کند در بدن مردانه خود گرفتار شده و می خواهد زن شود. این موضوع در مورد هانیبال لکتر نیز صدق می کند، اما به معنای واقعی تر. او به معنای واقعی کلمه در زندان ها و قفس ها گیر افتاده است و می خواهد آزاد شود.
در روایت فیلم دو دگرگونی یا دگرگونی دلخواه در کنار هم قرار گرفته است. اولین تحول مورد نظر، تغییر شکل کلاریس است. ما می توانیم عزم او را ببینیم که خود را از دختر شیرین و معصومی که در صحنه های فلاش بک دیده می شود به یک افسر سرسخت قوی FBI تبدیل کند. اما او زنانگی خود را در حالی که تلاش می کند تغییر شکل دهد از دست نمی دهد. از طرف دیگر بوفالو بیل می خواهد با استفاده از زره زنانه، مردانگی خود را به طور کامل از دست بدهد. طنز ماجرا اینجاست که بیل میخواهد زن شود، حتی با وجود اینکه با زنان بهعنوان یک شی رفتار میکند و آنها را شکننده، ضعیف میداند و دوست دارد قدرت خود را روی آنها اعمال کند.
سکوت برهها فوقالعاده کارگردانی شده است. جاناتان دمی از تکنیک های فیلمسازی زیادی استفاده می کند. تعدادی نماهای ردیابی، POV و کلوزآپ در فیلم The Silence of the Lambs وجود دارد. دمی موفق می شود فیلم را در جریان نگه دارد و آهنگ بسیار محکمی دارد. اما فکر می کنم بهترین تصمیم کارگردانی که دمی در اینجا می گیرد، استفاده هنرمندانه از کلوزآپ است. بارها و بارها در فیلم The Silence of the Lambsهای دیگر، کارگردانان از نماهای POV از مردان و بهویژه جنایتکاران استفاده کردهاند، در حالی که طعمههای زن خود را به ترسناکترین معنایی که در شاهکار مایکل پاول «پیدینگ تام» دیدهایم، اندازه میگیرند. دمی با نشان دادن نگاه مردانه از منظر زن، آن را برعکس می کند. مردانی که با کلاریس صحبت می کنند مستقیماً در دوربین صحبت می کنند و ما آنچه را که کلاریس در چشمان آنها می بیند می بینیم. جدا از این مضمون، کلوزآپ ها نیز به بینندگان در ارزیابی ماهیت این شخصیت ها کمک می کنند. Cheekily Demme دوباره آن را در ست نهایی برعکس می کند و POV بوفالو بیل را در حالی که کلاریس را در تاریکی مبارزه می کند به ما نشان می دهد. همچنین میخواهم به موسیقی هاوارد شور اشاره کنم که فکر میکردم به حفظ سرعت فیلم نیز کمک کرد.
بازیها بسیار تماشایی هستند. جودی فاستر فقط از طریق حالات صورتش به ما اجازه می دهد تا در مورد آنچه او فکر می کند آگاه شویم. او با چشم ها و صورتش زیاد عمل می کند. او به شخصیت کلاریس انسانیت می بخشد و او را قوی و مصمم می کند. نقش آنتونی هاپکینز از هانیبال لکتر افسانه ای شده است. تصویر او واقع بینانه نیست. او بیش از حد و به شیوه ای تقریبا شکسپیرانه بسیار تئاتری است. برخی از منتقدان نیز به همین دلیل از نمایش او انتقاد کرده اند. اما من فکر میکنم در زمینه فیلمی که او در آن حضور دارد، یک بازی آرام و کمگفته کارساز نبود. فیلم به طور کامل خود را به مرزهای رئالیسم محدود نمی کند، بنابراین من احساس می کنم برخی تئاترها از هاپکینز برای آن سودمند است و هاپکینز با چشمان ترسناک و سبک صوتی متمایز خود عالی است. او شیطنتهای روانپریشی آزاردهنده را با ژستهای ظریف و باکلاس ترکیب میکند تا شخصیت هانیبال لکتر را بسیار پیچیده و متحیر کند. صحنه های مکالمه هانیبال و کلاریس همان هایی هستند که فیلم را همان چیزی که هست می کنند. در طول این صحنهها میبینیم که هانیبال به ما اشارههای ظریفی از سوء استفاده احتمالی در گذشتهاش میدهد، به همین دلیل است که او با کلاریس ارتباط برقرار میکند که همچنین مجبور شد با آسیبهای دوران کودکی روبرو شود. فیلمنامه با درایت از این صحنه های مکالمه استفاده می کند تا با استفاده از علاقه هانیبال به او به عنوان یک روانپزشک، شخصیت کلاریس را تجلی بخشد. تد لوین همچنین در نقش بوفالو بیل فوق العاده است. عملکرد او بسیار مورد توجه قرار می گیرد، اما او به خاطر ارائه یک اجرای واقعاً آزاردهنده شایسته تقدیر است.
«سکوت بره ها» تقریباً شاهکاری است. کاملاً واقع گرایانه نیست، اما کارگردانی، بازی و نویسندگی درخشانی داشته است. در زیر نمای بیرونی آزاردهنده، فیلمساز در چندین سطح کار می کند و بیننده درون نگر قادر خواهد بود بفهمد که فیلم واقعا چقدر چند لایه است.
دانلود فیلم The Silence of the Lambs 1991 (سکوت برهها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من برای اولین بار در اوایل دهه 90 در یک vhs دیدم و هنوز به یاد دارم که چگونه دو خانم بسیار مسن از اینکه درباره فیلم برای پدرم حرف میزدند متحجر میشدند و چیزی که بعد از آن مکالمه با من ماند ستایش بازی هاپکینز توسط آن دو غرغرو بود. گیزرهای قدیمی.
من در اوایل 2K در دی وی دی ای که خودم دارم دوباره آن را مشاهده کردم و از اجرای مسحور کننده هاپکینز در حیرت بودم.
امروز برای سومین بار از آن بازدید کردم اما این بار با بچه هایم به عنوان آنها الان 18 ساله هستند اما همسرم هنوز موافق نیست.
همه چیز در مورد این تریلر درجه یک گفته شده است.
در کل فیلم، حضور و فیلم هاپکینز در صفحه نمایش است که شما را درگیر نگه می دارد.
شخصیت او کاریزماتیک است اما بسیار خطرناک است که نمی خواهید با او بی ادبی کنید.
br>بعضی صحنهها دور از ذهن هستند، اما همانطور که گفتم، اجرای مسحورکننده آنتونی هاپکینز است که برجستهتر است.
دانلود فیلم The Silence of the Lambs 1991 (سکوت برهها) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلم های سمی که من برای همیشه از آنها متنفرم واقعاً معتقدم که چنین فیلم هایی نه تنها به سینما بلکه به دنیای ما نیز آسیب می رسانند
تنها نقطه قوتی که به نظر می رسد در سکوت برهها وجود دارد، سکوت های اندکی است که جاناتان دم موفق به ثبت آنها شده است. ، اما خیلی طول کشید و خوب نشد. همه چیز در فیلم The Silence of the Lambs بر اساس یک داستان خنده دار اما بسیار جدی است. فیلم فیلمنامه ندارد. و این تنها فیلمی است که آکادمی به دلایل خاص برای آن احساساتی شده است. طراحی صحنه در فیلم The Silence of the Lambs افتضاح است. نه سادگی در آن نهفته است و نه پیچیدگی. داستان فیلم پر از باگ است. گره های داستان نه واقعی هستند و نه فانتزی، نه باورپذیر و نه سورئال. فیلمی که در اصل یک فریب است. به نظر من با تغییر نقش هاپکینز و جودی فاستر می توانست فیلم موفق تری باشد. لذتی که داستان فیلم می خواهد منتقل کند بسیار گیج کننده و فریبنده است. همه چیز دچار یک نوستالژی مصنوعی است. در نهایت به نظر می رسد یکی از معدود آثاری بود که دیده ام که تمام تلاش خود را می کند تا یک اثر سینمایی را به ابزاری غیرانسانی تبدیل کند. نه تنها ناموفق است و هرگز مخاطب حرفه ای سینما را فریب نمی دهد، بلکه آنقدر مضحک و خنده دار است که در یک زمان خاص غیر قابل باور است. فیلمی که نه تنها شخصیت بلکه سبک در آن دیده نمی شود. اینسرت های بی مزه و مثلا خوش طعم فیلم چیزی را پیش نمی برد. فیلم به همان اندازه که ایده اصلی جذاب است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.