داستانی در حد فاصل بین نیویورک و شمال نوروی ایندیانا که به آشنایی فرانسیس نقاش آمریکایی و یک مهاجر بنام یاشا در قطب شمال پرداخته می شود. آنها به عنوان یک جفت ناهمگون می باشند که...
داستان فیلم بین نیویورک سیتی و شمال نروژ نقاشی آمریکایی به نام "فرانسیس" و یک مهاجر به نام "یاشا" که یکدیگر را در دایره قطب شمال پیدا می کنند، در حالی که "یاشا" برای دفن پدرش به سرزمین وایکینگ ها آمده و...
داستان در مورد نقاشی است که با مشکلات مختلفی روبرو است او تصمیم می گیرد که به یک جای دور سفر در انجا با افراد جدیدی آشنا می شود...
موضوع فیلم The Sunlit Night آشنایی یک نقاش آمریکایی به نام فرانسیس با یک مهاجر به نام یاشا را در شمال نروژ به تصویر می کشد. در حالی که یاشا برای دفن پدرش در سرزمین وایکینگ ها به نروژ آمده، فرانسیس برای توسعه کسب و کارش راهی شمال شده است. آنها در مکانی که خورشید هیچ گاه غروب نمی کند، به یکدیگر می رسند و ...
داستان فیلم درباره یکنقاش آمریکایی و یک مهاجر میباشد که یکدیگر را در دایره قطب شمال پیدا می کنند و…
نقاش آمریکایی و مهاجر یکدیگر را در دایره قطب شمال پیدا می کنند و…
The Sunlit Night که بین نیویورک سیتی و شمال دور نروژ قرار دارد ، از نقاشی آمریکایی Frances و مهاجر یاشا به عنوان یک جفت بعید که یکدیگر را در دایره قطب شمال پیدا می کنند ، دنبال می کند. در حالی که یاشا برای دفن پدرش در سرزمین وایکینگ ها آمده است ، فرانسس برای شروع کار خود به کار خود ادامه داده است. آنها در زیر یک خورشید که هرگز کاملاً غروب نمی کند ، گذشته را دفن می کنند و آینده و خانواده را می شناسند ، آنها نمی دانستند که آنها وجود داشته اند.
یک نقاش آمریکایی به نام فرانسیس و یک مهاجر به نام یاشا یکدیگر را در دایره قطب شمال پیدا می کنند...
فیلم شب روشن The Sunlit Night 2019 میان شهر نیویورک و شمال نروژ میگذرد و در مورد فرانسیس یک نقاش آمریکایی و مهاجری به نام یاشا است که یکدیگر را در دایره قطب شمال پیدا میکنند. فرانسیس به این مکان آمده تا حرفه خود را آغاز کند در حالی که یاشا آمده است تا پدرش را در سرزمین وایکینگها دفن کند. حال آنها زیر نور خورشیدی که هرگز کاملا غروب نمیکند، گذشته را دفن کرده و آینده را آغاز میکنند
دانلود فیلم The Sunlit Night 2019 (شب آفتابی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شب آفتاب درباره سفر یک هنرمند مشتاق به لبه شمالی جهان است که خورشید هرگز غروب نمی کند ، حتی در شب (در ماه های تابستان که بازدید می کند).
فیلم با یک هنرمند جوان آغاز می شود کارهای فرانسیس توسط سه منتقد فاخر مورد تمسخر قرار گرفت. در چند صحنه بعدی ، می بینیم که تمام زندگی او به هم ریخته است. همانطور که او آینده خود را به عنوان یک هنرمند زیر سوال می برد ، دوست پسر او او را کنار می گذارد. وقتی به خانه والدینش می رود (که فضای زیادی برای او و خواهرش وجود ندارد) ، متوجه می شود که خواهرش ازدواج می کند و والدینش از هم جدا می شوند. همچنین ، اقامت هنرمند مورد درخواست وی رد شده است. بنابراین ، او هیچ جایی برای اقامت ندارد (به جز به اشتراک گذاشتن یک اتاق هوایی با پدر در استودیوی تنگ او). نماینده او به او می گوید که فرصتی برای دستیاری یک هنرمند در فراموشی (حتی تصور می کرد که او مرده است) در نروژ وجود دارد. او که هیچ جای دیگری برای رفتن ندارد ، تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کند.
او سفر به لوفوتن را برای دیدار با هنرمند نیلز اورمان ، هنرمندی که کارش مورد استقبال چندانی قرار نگرفته است و اکنون رهبری زندگی خلوت در یک کارخانه تولید ماهی که به مکانی تبدیل شده است که او تنها زندگی می کند. او سعی می کند با نقاشی کردن یک انبار کامل به رنگ زرد ، اثر خود را نشان دهد و به عنوان یکی از آثار برجسته در نروژ شناخته شود. وی یک ماه فرصت دارد تا کار را به اتمام برساند و سپس توسط موسسه هنر نروژ بازرسی می شود. او تمام تلاش های فرانسیس برای ایجاد ارتباط را از بین می برد و به او می گوید كه در طی روزهای آینده ساعت های طولانی كار سختی در انتظار اوست زیرا این پروژه برای او بسیار مهم است. در طی یک دوره زمانی متوجه شد که تلاش او برای کمک به او در رسیدن به ضرب الاجل کمک کرده و علی رغم داشتن شخصیت های بسیار متفاوت ، آنها به خوبی از یکدیگر تعریف می کنند.
انبار در یک دهکده ویکینگ مدرن است که دارای یک موزه ویکینگ است و یک جامعه وایکینگ که سعی در یک زندگی سنتی وایکینگ دارند. Frances تلاش می کند تا این جامعه را کشف کند و در پایان با یاشا ، نانوائی از ایالات متحده که برای دفن پدرش (که آرزوی یک دفن سنتی وایکینگ را دارد) اینجا است ، ملاقات می کند. همانطور که لحظه ای را می گذراند که او با غم از دست دادن پدرش کنار می آید ، متوجه می شود که چگونه یک نقاشی چنین احساسات شدیدی را به تصویر می کشد ، چیزی که او هرگز نقاشی نکرده است.
کار در انبار است شب قبل از بازرسی به تنهایی در انبار کار می کند. یاشا می آید تا به او بگوید که او روز دیگر را ترک می کند. آنها سرانجام یک شب پرشور را پشت سر می گذارند و وقتی افراد م fromسسه برای بازرسی وارد می شوند در آنجا برهنه دراز کشیده اند.
فرانسیس که متوجه شد چگونه همه چیز را برای نیل بهم ریخته ، از صحنه فرار کرده و سپس عزیمت می کند بدون ملاقات با نیلز به خانه برگردید. هنگامی که به خانه بازگشت ، نامه ای از نیل به وی اطلاع می دهد که انبار را پذیرفته و گناه خود را آزاد می کند. به نوبه خود ، والدین او نیز تصمیم می گیرند که جدا نشوند.
فیلم با نشان دادن برخی از نقاشی هایی که در نروژ بود ، به همان منتقدانی که اکنون فکر می کنند پیشرفت می کند ، پایان می یابد. . همانطور که سعی می کند تجربه خود را در نروژ به طور خلاصه بیان کند ، فکر می کند که آیا از زندگی خود فرار کرده است ، آیا به سمت آن فرار کرده است ، آیا بهم ریخته است یا بیشتر آن را استفاده کرده است یا اینکه به جایی که باید برود رسیده است؟ او مطمئن نیست که چه کاری باید از آن ساخته شود.
شب آفتابی به زیبایی به تصویر کشیده شده و از منظره فوق العاده ای بهره می برد و موسیقی به خوبی تعارف می کرد و بازی بازی نسبتاً خوبی داشت. فیلمنامه از یک رمان اقتباس شده بود و عدالت را در مورد داستان رعایت نمی کرد ، احتمالاً زمینه ارتباط بینندگان را برای بینندگان بسیار کم فراهم می کرد. از نظر جاهایی به نظر می رسید زیرا کسی نمی تواند دلیل این مسئله را نشان دهد که برخی از نقشه ها با جزئیات زیادی نشان داده شده و سایر موارد به اندازه کافی مورد کاوش قرار نگرفته اند ، خصوصاً رابطه ای که فرانسیس با نیلز و یاشا دارد به اندازه کافی رشد نکرده است. از نظر زیبایی شناسی تماشای آن زیباست و قلب آن در جای مناسب قرار دارد. فقط آرزو می کنید که فیلمنامه کمی جامع تر باشد.
دانلود فیلم The Sunlit Night 2019 (شب آفتابی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سلام دوباره از تاریکی. سفر برای یافتن خویشتن مختص هنرمندان نیست ، اما بنا به دلایلی ، درگیر شدن یک هنرمند از نظر سینمایی جذابیت بیشتری دارد. در شب آفتابی عجیب و غریب از کارگردان دیوید وندت ، با فیلمنامه ربکا دینرشتاین نایت که از رمان خودش اقتباس شده است ، هنرمندان (از انواع مختلف) همه جا هستند. مطمئناً یافتن خود فرد معمولاً ایجاد صلح با این باتلاقی است که زندگی به آن می گوییم.
فرانسیس (جنی اسلیت ، کودک ممتاز ، 2014) تماشا می کند که سه منتقد هنر شیاد آخرین کار او را تا حد تحقیر تحقیر می کنند. دوست پسر دیرینه اش او را رها می کند و او به خانه پدر و مادرش ، هر دو هنرمند ، برمی گردد. او به جای همدردی از طرف خانواده ، اخبار مبنی بر نامزدی بودن خواهرش گابی (الیز کیلبلر) با مردی را که پدرش از او متنفر است ، بمباران می کند و والدینش (جسیکا هشت ، دیوید پیمر) اعلام می کنند که از یکدیگر جدا می شوند. فرانسس به جای اینکه با هر یک از این موارد سر و کار داشته باشد ، شاگردی با یک هنرمند در شمال نروژ را می پذیرد. "نروژ ، نروژ". جایی که خورشید هرگز غروب نمی کند.
نیلز (فریدجوف Saheim) شخصیتی مخالف با فرانسوی پرحرف و خوش فکر است. او در حالی که او را تا تریلی که تابستان در آن می ماند ، بدرقه می کند. این پروژه ، به نظر می رسد غیرمنفعل ، رنگ آمیزی یک انبار فرسوده محلی است - به داخل و خارج. نیلز برای اتمام انبار در یک مهلت محدود قرار دارد تا بتواند جایگاهی را در نقشه مکان های فرهنگی بدست آورد. در نزدیکی یک موزه و جامعه وایکینگ ها قرار دارد ، جایی که افراد به رهبری رئیس خود (زاچ گالیفیاناکیس) زندگی وایکینگ ها را دوباره برای گردشگران (یا بیشتر خود) ایجاد می کنند.
یک روز یاشا (الکس شارپ ، چگونه با دختران در مهمانی ها صحبت کنیم ، 2017) نشان داده می شود. او در حال ترتیب دادن مراسم تشییع جنازه وایکینگ ها برای پدر عزیزش (اولک کروپا) است. پدر و پسر هر روز با هم در نانوایی خود کار می کردند و با هم رابطه نزدیک داشتند. مادر ساشا (جیلیان اندرسون) که سالها پیش آنها را ترک کرده است ، به طور غیر منتظره ای برای مراسم تشییع جنازه حاضر می شود ، به این امید که او را برای زندگی با او فریب دهد. فرانسیس همه کسانی را که ملاقات می کند با موضوعات موجود در کارهای هنری معروف مقایسه می کند. این روش او برای اتصال هنر به دنیای واقعی و همچنین کمک به او برای یافتن جایی برای مردم در دنیای هنر خود است. فرانسیس و یاشا در جستجوی جهت و معنا با هم ترسیم شده اند و ما معتقد شده ایم که این ارتباط ، هرچقدر گذر از مسیرها کوتاه یا تصادفی باشد ، به او در جستجوی شخصی کمک می کند.
فیلمبرداری مارتین اهلگرن این سرزمین عجایب را در جهان به ندرت دیده می شود و منظره واقعاً چیزی است که باید مشاهده کرد. خانم اسلیت بار دیگر در نقش خود درجه یک است. او دوست داشتنی و قابل تکرار است ، ویژگی هایی که برخی از بازیگران با آن دست و پنجه نرم می کنند اما ظاهراً برای او طبیعی است. و گرچه انتظار داریم زندگی ناآرام و پیچیده ای باشد ، اما کمی بیشتر از فیلم هایمان امیدواریم. زندگی خانگی فرانسیس مستقیماً از یک طنز تلویزیونی بیرون می آید و کل دهکده وایکینگ ها هرگز واقعاً منطقی نیست. به نظر می رسد که فرانسیس در تمام روابطش در اینجا کوتاه تغییر کرده است ، اما هنوز هم این سفر می تواند به او کمک کند تا در هنر خود چیزی کشف کند. و این فقط در مورد چگونگی زندگی است - درست کثیف تا زمانی که چیزی کلیک کند ، و سپس دوباره به حالت نامرتب بازگردد.
دانلود فیلم The Sunlit Night 2019 (شب آفتابی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شب آفتابی درباره سفر یک هنرمند مشتاق به لبه شمالی جهان است که در آن خورشید هرگز غروب نمی کند، حتی در شب (در ماه های تابستان که او از آن بازدید می کند).
فیلم با کار یک هنرمند جوان فرانسیس شروع می شود. مورد تمسخر سه منتقد پر زرق و برق. در چند سکانس بعدی، می بینیم که تمام زندگی او به هم ریخته است. همانطور که او آینده خود را به عنوان یک هنرمند زیر سوال می برد، دوست پسرش او را رها می کند. وقتی به خانه پدر و مادرش می رود (که فضای زیادی برای او و خواهرش ندارد) متوجه می شود که خواهرش در حال ازدواج است و پدر و مادرش از هم جدا می شوند. همچنین اقامت هنرمندی که وی درخواست کرده بود رد شده است. بنابراین، او جایی برای ماندن ندارد (به جز اینکه با پدرش در استودیوی تنگش یک تخت هوایی مشترک داشته باشد). نماینده او به او می گوید که فرصتی برای دستیار یک هنرمند در حال فراموشی وجود دارد (او حتی تصور می کرد او مرده است) در نروژ. او که جای دیگری برای رفتن ندارد، تصمیم میگیرد از این فرصت استفاده کند.
او به لوفوتن سفر میکند تا با هنرمندی به نام نیلز اورمن ملاقات کند، هنرمندی که آثارش چندان مورد استقبال قرار نگرفته است و او اکنون زندگی منزوی را دارد. در یک کارخانه ماهی که به مکانی تبدیل شده است که در آن تنها زندگی می کند. او تلاش می کند با رنگ آمیزی کامل یک انبار به رنگ زرد نشان خود را بگذارد و آن را به عنوان یکی از برجسته ترین آثار هنری در نروژ به رسمیت بشناسد. او یک ماه فرصت دارد تا کار را تکمیل کند و سپس توسط موسسه هنر نروژ بازرسی خواهد شد. او تمام تلاشهای فرانسیس برای ایجاد ارتباط را بررسی میکند و به او میگوید که ساعات طولانی کار سخت در انتظار او در روزهای آینده است زیرا این پروژه برای او بسیار مهم است. پس از مدتی متوجه می شود که تلاش او به او کمک می کند تا ضرب الاجل را برآورده کند و علیرغم داشتن شخصیت های بسیار متفاوت، آنها به خوبی از یکدیگر تعریف و تمجید می کنند.
انبار در یک روستای وایکینگ مدرن است که دارای موزه وایکینگ ها و موزه وایکینگ ها است. جامعه وایکینگ ها که سعی می کنند زندگی سنتی وایکینگ ها را داشته باشند. فرانسیس سعی می کند این جامعه را کشف کند و در نهایت با یاشا، نانوایی از ایالات متحده که برای دفن پدرش اینجاست (که آرزوی دفن سنتی وایکینگ ها را داشت) ملاقات می کند. هنگامی که او لحظهای را سپری میکند که او با غم از دست دادن پدرش کنار میآید، متوجه میشود که چگونه یک نقاشی چنین احساس قوی را به تصویر میکشد، چیزی که او هرگز نقاشی نکرده است.
کار در انبار انجام میشود و او شب قبل از بازرسی به تنهایی در انبار کار می کند. یاشا می آید تا به او بگوید که روز بعد می رود. آنها در نهایت یک شب پرشور را سپری می کنند و زمانی که افراد مؤسسه برای بازرسی وارد می شوند، برهنه در آنجا دراز می کشند.
فرانسیس که متوجه می شود چگونه همه چیز را برای نیلز به هم ریخته است، از صحنه فرار می کند و سپس به خانه برمی گردد. بدون ملاقات با نیلز وقتی به خانه برمی گردد، نامه ای از نیلز دریافت می کند که به او اطلاع می دهد که انبار پذیرفته شده است و او را از گناهش آزاد می کند. در چرخشی از وقایع، والدین او نیز تصمیم میگیرند که از هم جدا نشوند.
شب آفتابی با نمایش برخی از نقاشیهایی که در زمان حضورش در نروژ انجام داده بود، برای همان منتقدانی که اکنون فکر میکنند او در حال پیشرفت است، به پایان میرسد. در حالی که سعی میکند تجربیاتش در نروژ را خلاصه کند، به این فکر میکند که آیا از زندگیاش فرار میکرد، آیا به سمت آن میدوید، آیا به هم ریخته بود یا بیشتر از آن استفاده میکرد یا به جایی که باید میرسید رسید؟ او مطمئن نیست که چه چیزی از آن بخواهد بسازد.
فیلم به زیبایی تصویر شده بود، منظره فوق العاده ای را به تصویر می کشید و موسیقی به خوبی تعریف می کرد و بازی نسبتاً خوب بود. فیلمنامه از یک رمان اقتباس شده بود و عدالت را در داستان رعایت نمی کرد، احتمالاً زمینه بسیار کمی را برای بینندگان فراهم می کرد تا با آن ارتباط برقرار کنند. در جاهایی ناهموار به نظر میرسید، زیرا نمیتوان تشخیص داد که چرا برخی از طرحها با جزئیات نشان داده شدهاند و برخی دیگر به اندازه کافی کاوش نشدهاند، بهویژه رابطهای که فرانسیس با نیلز و یاشا دارد به اندازه کافی توسعه نیافته است. تماشای آن از نظر زیبایی شناختی زیباست و قلب را در جای درست قرار داده است. کاش فیلمنامه کمی جامع تر بود.
دانلود فیلم The Sunlit Night 2019 (شب آفتابی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
عقب نشینی آرام و آرام به دنیای دیگری که به طور شگفت انگیزی با وجود زاویه آمریکایی/نیویورک تنگ نیست (در مراسم تشییع جنازه نوازنده فلوت به شرکت کنندگان یادآوری می کند که او تنها نروژی حاضر است). یا شاید آن نقطه مقابل در نقطه عطف عنوان نهفته است: آرامش شلوغ، ایستایی دیوانه کننده. فقدان زرق و برق یک مرهم است. شارپ و اسلیت بهعنوان نامهای خانوادگی، بهطور اریب در رنگهای مکمل آبی/زرد بر اساس هنر Wnendt و Nils قرار میگیرند و با هم بسیار دوستداشتنی هستند. به طرز تازه ای کم بیان شده است. یکی از طنزها این است که نیویورکی که قهرمانهای ما از آن میآیند، روز را با وسایل مصنوعی طولانی میکند و هرگز نمیخوابد. اینجا در نروژ خورشید هرگز نمی خوابد و تمام شب روز است. زردهای ون گوگ که در همه جا حاضر هستند کلیشه ای کوچک هستند، اما این ایده جواب می دهد، باز هم چون زرد رنگ سبز خاکستری دنیای بیرون انبار را تکمیل می کند. بزی شگفت انگیز که خانه اش را به عنوان حیوان خانگی غصب می کند، و کارمند سوپرمارکت به عنوان مدل فران، که به درستی بیان می کند که چگونه ترول ها را دوست دارد: قوی و مستقل مانند خودش. اگر میخواهید یک نروژی به همان اندازه عجیب و غریب از ترولها داشته باشید، ترولجگرن (2010، شکارچیان ترول) را شکار کنید. این هر چیزی است جز.
دانلود فیلم The Sunlit Night 2019 (شب آفتابی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من تمایل دارم که شب آفتابی در «پیدا کردن» جمعیتش که بدون شک افراد صنعتگر بودند، دچار مشکل شد. بدون شک میتوان آن را نزدیکتر کرد و برای دیگران ارزش قائل شد، اما برای شب آفتابی اساساً انتظار میرود که شما اساساً علاقهای گذرا به کار و اطلاعات قابل احترامی در مورد تاریخچه صنایع دستی داشته باشید. بدون آنها، نمیبینم که تماشاگر به جز منظره فوقالعاده، نمیتواند به آن قلاب کند، با این حال حدس میزنم موضوع «دریافت خودت» واقعاً گسترده است... در هر صورت، نرو در جستجوی طنز گسترده یا احساسات گرم و کرکی وگرنه بدون شک یکی از آنها را نخواهید دید. به هر حال من بسیار جذب شدم و احساس کردم که این تصویری گرم و درست از صنعتگری است که در جستجوی مسیر خود است.
تریلرها ممکن است این را نوعی کمدی رمانتیک خاص معرفی کنند، اما واقعاً اینطور نیست. ، که همانطور که می خواهم فکر کنم یک نقطه قوت است. در هر صورت، اگر این همان چیزی باشد که انتظارش را داشت، می توانستم شاهد شکستی باشم. این به طور قابل توجهی بیشتر در مورد صنعتگری، نقاش بودن، شاید یک نقاش یهودی که یک خانم است، و تعهد به تمام موارد ذکر شده در بالا است. توجه داشته باشید که خلاصه کردن عشق، احساسات یا یافتن "حقیقت" را حذف کرد. من فکر میکنم تا به حال به اندازه کافی از آنها استفاده کردهایم، و جنی رکورد واقعاً سخت کار میکند تا شخصیت خود را به شیوهای مشخص و طبیعی به خود مشغول کند.
که گفته میشود، در بیشتر مواقع است. سرگرم کننده، با تبادل هوشمند زمانی که صحنه آن را خواستار است، و سرکوب بیشتر در هنگام مناسب. بسیاری از بخشها، به استثنای نقد درونی شخصیت اسلیت، گفتمان کمی دارند.
در نهایت، شب آفتابی ظاهراً دوستداشتنی است، با منظرهای خیرهکننده و نورپردازی طبیعی .
دانلود فیلم The Sunlit Night 2019 (شب آفتابی) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پیش از پاییز، زمانی که خورشید هرگز به طور کامل در جزایر لوفوتن در شمال نروژ غروب نمی کند، تقریباً یک کشش چند ماهه وجود دارد. برای مهمانان، این می تواند بیش از همه گیج کننده باشد. همان طور که برای فرانسیس بود، شخصی که جنی رکورد به طرز فوقالعادهای جوانسازی کرد (بهطور مشابه در «کودک آشکار» در سال 2014) در درام جدید و جذاب «شب آفتابی».
من بهویژه جذب این غیر معمول شدم. داستان یک نقاش نیویورکی (رکورد) که وظیفه ای را تصدیق می کند که به یک صنعتگر نروژی بدنام و در عین حال مبهم کمک می کند تا با رنگ آمیزی یک پناهگاه اسب به رنگ زرد (من گفتم شگفت آور بود) حرفه خود را احیا کند. پدر عزیز من نروژی است و بارها به Lofotens رفته است.
در حالی که فرانسیس در گذر از این ادیسه اسکاندیناوی در کنار اقیانوس می گذرد، او شهری مسافری از وایکینگ های فعلی را تجربه می کند (زک گالیفیاناکیس در حال سرگرمی به عنوان یک ازدحام است. رئیس)، یک مدل نمایندگی برهنه که او از یک سوپرمارکت محله استخدام می کند و یک فرد جوان/عاشق به دردسرهای اختلافات خانوادگی است. این یک تن برای پردازش است، صرف نظر از اینکه کجا هستید. علاوه بر این، همه چیز نشان میدهد که چگونه میتوان در یک بوفه آسمانیترین (میدانم، میدانم که سوئدی است) با مناظر تکاندهنده، شمشیربازی بازسازیشده و خودشناسی ملاقات کرد.
فقط چیزی که از دست میرفت این بود که lutefisk. با این حال در آن نقطه یک بار دیگر، به طور کلی بومی "مکانی که برای خورشید ساعت 12 بعد از ظهر شناخته می شود" نیست، این چیزی است که باید برای آن سپاسگزار بود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.