در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم The Tin Drum 1979... لطفا منتظر بمانید ...
دانسیگ، نوجوانی به نام «اسکار» (دیوید بنت) از سه سالگی موفق شده جلوی رشد خود را بگیرد. او اغلب طبل می زند و با فریاد می تواند شیشه ها را بشکند. با به قدرت رسیدن نازی ها، «اسکار» کاری می کند تا ناپدری اش «آلفرد» (آدورف) را به جرم هم کاری با دشمن تیرباران کنند...
دانزیگ در دهه 1920/1930. اسکار ماتزرات ، پسر یک فروشنده محلی ، پسر غیرعادی است. مجهز به عقل کامل از بدو تولد ، او در سومین تولد خود تصمیم می گیرد که بزرگ نشود زیرا دنیای دیوانه اطراف خود را در آستانه جنگ جهانی دوم می بیند. بنابراین او از جامعه امتناع می ورزد و طبل قلع و قهوهایش نمادی از اعتراض خود به ذهنیت طبقه متوسط خانواده و همسایگی خود است که در آن زمان برای همه افراد منفعل در آلمان نازی ایستاده است. با این حال ، (تقریبا) هیچ کس به او گوش نمی دهد ، بنابراین فاجعه ادامه می یابد
در سال 1924، اسکار ماتزرات در شهر آزاد دانزیگ متولد شد. در سه سالگی از پلهها به پایین میافتد و دیگر رشد نمیکند. در سال 1939 جنگ جهانی دوم آغاز می شود.
"اسکار ماتزرات" پسر دلال محلی پسری غیر عادی است.او در برابر اجتماع ایستادگی کرده و طبل حلبی اش تبدیل به نماد مخالفت در برابر طرز فکر خانواده و دوستانش می شود.اما هیچکس به حرفهای او توجهی نمی کند و...
دانلود فیلم The Tin Drum 1979 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آیا می توان تصور کرد که فیلمی ترسناک و در عین حال ارزش دیدن را دارد؟ طبل حلبی عصر قبل از من این درخواست را کرد و من این احساس گیج کننده را دارم که در شرکت خوبی هستم. The Tin Drum در دوران اوج خود افتخارات زیادی کسب کرد. The Tin Drum با پایان زمان اکنون (1979) برای نخل طلای جشنواره فیلم کن پیوست و اگر این کافی نبود، جایزه موسسه برای بهترین فیلم با گویش ناشناخته را به خانه بازگرداند. با این حال، نظارت بر افتخارات چشمگیر فیلم، تماشای آن را آسانتر نمیکند.
The Tin Drum بر اساس رمان مشکوک گانتر گراس، یک ماجراجویی رویایی و رؤیایی در مورد بچهای از دانزیگ به نام اسکار است که به درون میرود. این دنیا با شناخت کامل در جشن تولد سومش به او یک طبل حلبی لاکی سفید و قرمز داده شد و یک روز به او اعلام می شود که تقریباً به اندازه پدر مورد انتظارش آلفرد (آدورف) قد خواهد داشت. معلوم می شود اسکار آنقدر از فسق و تقوای جهان بزرگ تهوع می گیرد که در آن لحظه تصمیم می گیرد هرگز بزرگ نشود. در کمال تعجب همه او این کار را نمی کند. و در پیکر یک کودک سه ساله به زندگی خود ادامه می دهد. اسکار که فقط به طبل حلبی خود و فریاد نافذی مجهز است که می تواند شیشه را بشکند، به زندگی کنجکاو خود ادامه می دهد، زیرا نازی ها کیفیتی غیرقابل انکار را پر می کنند، قدرت به دست می آورند و از Danzig به عنوان یک تصویر نادرست برای حمله به لهستان در سال 1939 استفاده می کنند.
br/> طبل حلبی، اعلامیهها و پیشنهادات سیاسی زیادی در مورد اسکار به عنوان زنگ خطری علیه دیکتاتوری ارائه میکند. مادر اسکار، اگنس (وینکلر) قصد دارد به مردم آلمانی دانزیگ که شیفته میهن پرستی آلمانی هستند، بپردازد، اما تصمیم دارند از پیامدهای آن دست کم بگیرند. در محدوده 10 سال، اسکار و اگنس عمیقتر در سه مرد فرو میروند. همسر آلفرد که نازیسم را می پذیرد، یان (اولبریچسکی)، پسر عموی پاک خانواده (و پدر قابل تصور اسکار) که در مقابل آنها باقی می ماند، و مارکوس یک حمل و نقل اسباب بازی یهودی که هر یک از طبل های اسکار را تامین می کند. هر یک از این سه مرد اسیر آگنس هستند، اما به سختی با او به عنوان یک همتا رفتار می کنند. جان برای خودش آرزو می کند و او را مجبور به ملاقات معمولی در یک اقامتگاه فرسوده می کند تا اینکه از هیچ جایی باردار می شود و از پیامدهای آن ناراحت می شود.
از ابتدا گفته می شود که اسکار یک داستان سرای مشکوک است. با بسته شدن های شیطانی ترتیب او برای جوان ماندن یک وسیله داستانی با اصالت اسرارآمیز است که در هر نقطه ای که اسکار طبل خود را می نوازد، داستان را اشباع می کند. به عنوان مثال، زمانی که کل جلسه نازی ها با ضربه زدن بی وقفه اسکار مختل می شود، نتایج به شدت منحرف می شوند. انبوهی از نازیهای متعهد به طور غیرمنتظرهای به یک رقص سه مرحلهای بر خلاف شناخت یک شخصیت مشهور معروف شکسته میشوند. ظرافتهای مختلف برای تطابق با دیدگاه یک کودک جوان ترسناک، بهویژه زمانی که صحنهها توسط یک دیدگاه عالی نمایش داده میشوند، اغراقآمیز میشوند. در یک صحنه، اگنس و جان با هم رابطه دارند در حالی که اسکار از بالاترین نقطه یک برج جماعت جاسوسی می کند. او نمیتواند ببیند، اما ما میتوانیم چرخشهای بیسابقه جان و فریادهای مهم اگنس را ببینیم که یک کودک شش ساله فکر میکند سکس چیست.
این جایی است که فیلم شروع به تبدیل شدن به آن میکند. کاملا وحشتناک در صورت تلویحاً به عنوان داستان اخلاقی سیاسی، فیلم ناامید کننده است، هر چند که به عنوان یک نخ گیج کننده از طیف های ذهنی در نظر گرفته شود، فیلم در عین حال عالی و تماشایی ناجور است. آیا اسکار وقتی شکمش را ترک می کند واقعاً یک بزرگسال کاملاً شناخته شده است؟ به شرطی که این درست باشد، آیا میخواهیم بگوییم که ما میخواهیم او را جذب کنیم، همانطور که او بزرگترهای اطرافش را عذاب میدهد، بهطور مشابه یک محقق میتواند یک خوکچه هندی؟ اسکار هرگز به طور طبیعی «بزرگ نمیشود»، اما صادقانه منحنی شخصیت او مانند داستانهای در حال گذار، مستقیماً به دوران دبیرستان برانگیختگی جنسی و سرکشیاش میپیچد. مشروط به دیدگاه شما، این روایتها خاطرات یک دزدی کوچک با طبل یا خاطرات آرام از زندگی یک کوتوله جوان است که توسط بیحساسیت و پوچی ویران شده است.
بهشدت احساس میکنم که اسکار تحت تأثیر کوتولهگرایی قرار گرفته است و واقعاً اینطور نیست. یک بچه واقعی برای بیست و چند سال زمانی که اسکار با گروهی پر سر و صدا از مردم بازار روبرو می شود، دوست صمیمی خود را در بربا (هاکل) سرگرم می کند که می گوید او نیز «انتخاب کرده» تقریباً هیچ باقی بماند. در هر صورت، دیوید بننت، هنرمند سرگرم کننده، زمانی که در طبل حلبی بازی کرد، فقط یازده سال داشت، در نتیجه توانایی شما برای محاکمه و خطای جنسی اسکار در اختیار داشتن ماریا (تالباخ) (25 ساله) متکی به تمایل شماست. پذیرش برخی موقعیت های دور از ذهن من قطعاً این صحنهها را ناراحتکننده میدانم، بهویژه زمانی که او از قدش به نفع خود استفاده میکند.
من «طبل حلبی» را در محوطهای مشابه فیلمهای شیندلر رانداون (1993)، «نارنجی زمانبندی عالی» (1971) و آهنگسازی برای یک فانتزی (2000). این فیلمی است که باید ببینید، زیرا پیش فرض های شما را به چالش می کشد، تصمیمات تخیلی قوی را دنبال می کند و حرف های اساسی برای گفتن دارد. علاوه بر این، هر آنچه را که نیاز دارد در بستهای به دست میآورد که واقعاً بهطور مؤثر خوراکی نیست، اما پس از تماشا، اثری طولانی بر جای میگذارد. به همین ترتیب، فیلمی است که شرکت کننده معمولی فیلم باید فقط یک بار در ماه آبی تماشا کند.
دانلود فیلم The Tin Drum 1979 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من هیجان زده هستم که کسی با قدرتی موافق است، به این دلیل که واضح است که من و راجرت ایبرت در اینجا در اقلیت هستیم. آیا دلیل تمجید از The Tin Drum را می بینم؟ فرض می کنم. با این حال، مضرات آن، به طور خاص، فریادهای آزاردهنده، چهره ویران شده کوته فکری - حضور بیشتر یک بچه و تهدید آمیز - تا تصویری از جوانی، هر یک از اینها را خنثی می کند. علاوه بر این، ما باید از این تمایل برای پذیرش برخی موقعیتهای دور از ذهن استفاده کنیم و بپذیریم که این جوان به طور تصادفی تصمیم گرفت در 3 سالگی رشد خود را متوقف کند، و خود را به عنوان یک توضیح کامل برای این ویژگی خاص، از پلههای زیرزمین به پایین پرت کرد؟ علاوه بر این، با گوش دادن به طبل بی امان او بر طبل حلبی که برای همیشه بر گردن او قرار دارد بایستید؟ درصورتیکه او در حالی که فریاد شیطنت خود را بار دیگر به درون اترها میفرستد، آن نگاه بیتفاوت و گشاد را به او میدهد، قسم میخورم که در صورتی که بتوانم او را خفه کنم.
نمیتوانستم روی هیچ یک از معنای واقعی The Tin Drum تمرکز کنم، بنابراین منحرف کردن داستاننویس ما بود. مسائل مختلف شامل خود ویرانگری غیرقابل پیشبینی، غیرقابل توضیح و هشداردهنده مادرش با خوردن ماهی خام و صحنههای جنسی مشابه با ناراحتی بود. حقیقت را باید بگوییم که تا اواخر دهه 1990 رئیس اوکلاهاما سیتی کپی The Tin Drum را ممنوع کرده و از آن استفاده می کند (که باعث رد کردن برجسته دادگاه منطقه ایالتی می شود). همچنین در دهه 1980 در کانادا محدود شد و سرگرمی های وابسته به عشق شهوانی کودکان به عنوان توضیح ثبت شد.
خوشبختانه، داستان پایه خانواده او اساساً سرگرم کننده بود و تجربیات روزمره او واقعاً چند داستان جذاب را تداعی می کند (به عنوان مثال نحوه ملاقات پدربزرگ و مادربزرگش در لهستان پیشرفته، پدربزرگش از متخصصان طفره می رود و می یابد. نقطه پنهان ایده آل زیر دامن بزرگ مادربزرگش، در مزرعه سیب زمینی پخش شده است؛ مادرش و دو عزیزش که همراه هستند، دایره ای از درام را به وجود می آورند که باعث نگرانی جدی در مورد شخصیت واقعی پدر اسکار می شود).
من این را به کتاب گونتر گراس میفهمم، کتاب اصلی مجموعهای سه تایی و بهطور غیرقابل انکار شنیتر. علاوه بر این، میدانم که این بهترین تحول نبود و بیتردید ممکن است بخواهم باور کنم که به این دلیل که The Tin Drum اصلاً خیرهکننده نبود، معتبر است.
اینجا راجر ایبرت است که ملاحظات من را تکرار میکند (https://www.rogerebert.com/audits/the-tin-drum-1980): حکایتهای هدفمند در صورت نمایش چیزی متفاوت با مشکل مواجه میشوند. مثل خودشان بیش از حد متقاعد می شوند. این مشکل «طبل حلبی» است، که یا (الف) داستانی اخلاقی در مورد چالش یک نفر با وحشیگری جهان است، یا (ب) داستان یک مرد جوان منفور.
The Tin Drum از ما استقبال میکند تا دنیا را از چشم اسکار کوچک ببینیم، او در جشن تولد سومش با توجه به این واقعیت که دنیا مکان بسیار وحشتناکی است دیگر بزرگ نمیشود. ... صحنه ای وجود دارد که در آن طبل اسکار چنان یک گروه نازی را گیج می کند که از مزمور نازی به "دانوب آبی" تغییر می کند. کوبیدن آشکار این صحنه به کنار، باید اعتراف کنم که تصویر سازی طبل از گنجاندن من غافل شد. علاوه بر این، در اینجا ما به موضوع اصلی فیلم هستیم: آیا این ایده خوبی است که من، به عنوان فردی از میان جمعیت، طبل را به عنوان یک اسباب بازی کودک بپذیرم که ریتم راه رفتن نظامیان آلمانی را به چالش می کشد. ? یا از سوی دیگر، آیا بهتر است به خودم اجازه دهم که از تمایل آزاردهنده کودک برای کتک زدن در هر نقطه ای که چیزی نیست، به هر نحوی که او ترجیح می دهد، عصبانی شوم؟ صرف نظر از اینکه من طبل رقت انگیز را به عنوان یک تصویر اخلاقی خریداری می کنم یا نه، در واقع به عنوان یک تند و تند و تند و تیز معتقد در کنار جوان می مانم. به هر حال آیا نباید در مورد بقیه فیلم ها چیزی گفت؟ اسکار درست در مرکز رفت و برگشت بر فراز دانزیگ و بنا به پیشنهاد، بر فراز اروپا قرار دارد. افراد در حال انتخاب طرفین بین شفت ها و نازی ها هستند. در این میان، فریبکاری بزرگسالان در اطراف او یک سبک زندگی است... دیری نپایید که او با گروهی از افراد کوچکتر به بیرون رفت و آمد می کند. او عینکها را در سیگنال میشکند، با یونیفرم راه میرود و در حالی که پیشگام گروه حس میکند که افراد کوچک باید در مرکز توجه بمانند در غیر این صورت افراد بزرگ همه چیز را مدیریت خواهند کرد. این فکر آخرین چیزی است که اسکار باید در روانش جاسازی کند. The Tin Drum مبارزه یک نفره اسکار را با وحشتناک جنگ بزرگ دوم مقایسه می کند. در هر صورت، من نمی دانم کنار هم قرار گرفتن به چه معناست. آیا دلم برای همه چیز تنگ شده بود؟ من به وضوح داستان را در سطح سختگیرانه ای قرار داده ام، با این حال معتقد نیستم که به این معنی است که فیلم را آنطور که هست اشتباه خوانده ام. در صورتی که با رمان گراس و مجموعهای از نظرسنجیها وارد شویم، شاید بتوانیم خودمان را آموزش دهیم که «طبل حلبی» را به عنوان یک اعلامیه نمادین سنگین مطالعه کنیم. به هر حال، با فرض اینکه ما ریسک تماشای آنچه را که روی صفحه نمایش است میپذیریم، شلوندورف هرگز این ارتباط را انجام نمیدهد. ما با این کودک خردسال می مانیم، در حالی که اروپا تعداد کافی از مشکلات خود را دارد.
دانلود فیلم The Tin Drum 1979 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کتابهایی که با شخصیتهای غیرقابل پیشبینی و موقعیتهای دراماتیک ادغام شدهاند، حتماً روی صفحه نمایش بزرگ رمزگشایی میشوند، بنابراین رمان افسانهای فوقالعاده گونتر گراس، مقالهنویس آلمانی مشهور جهانی (لهستانی) حدود 20 سال طول میکشد که نمودار رکوئیم تجربه انتقالی اسکار یک کودک را ترسیم میکند، که برنده شد. در 3 سالگی بزرگ می شود و در دوران جنگ نفرت انگیز قرن گذشته در دانزیگ در چهره متواضع خود باقی می ماند. The Tin Drum که توسط رئیس محترم آلمانی فولکر شلوندورف هماهنگ شده است، به طور معقولی با رمان همنام خود برابری می کند و انگیزه های آشفته ذهنیت مردم (آلمانی در مقابل شفت) را که از چشمان اسکار منعکس می شود و نزاع های خانوادگی که برای ذهن خود اسکار ایجاد می کند، با ذهن خلاق بدون تنش ترکیب می کند. درست به تأثیر زندگی و تجسم تصویری.
از ضربات بیش از حد آغازین، داستان در طراحی خارقالعاده و عجیبش با لحن شادی گشاد میشود، انتقال اسکار از طریق منظرهای عجیب از کودک تازه متولد شده در داخل شکم دیده میشود. با تردید برای رفتن به این دنیا تا زمانی که مادرش تضمین کند که وقتی او 3 ساله خواهد شد، یک طبل حلبی به او بدهد، سپس مدیریت اخلاقی دشوار خانواده، اسکار کوچک را تهوع میکند و او به طور تصادفی تصمیم میگیرد در تولد 3 سالگیاش از رشد دست بکشد ( برای انتخاب صیقلنشده، ضروری نیست، بلکه لازم است که سنبلهها داستان را در مسیر درست خود سوق دهند). با ابرقدرت فریاد شیشهشکن او و طبل حلبی که دائماً میفرستد، حکایت از عبور رسمی اسکار به دنیایی نافرمان و پیچخورده دارد که از درگیری زهرآگین و تسلیم اخلاقی آسیب دیده است.
دو پدر عجیب و غریب با ساختار یک مادری به سختی ضبط شده است، اما بدون شرح و بسط کلامی برجسته (حتی می توان گفت که پدر طبیعی اسکار کیست)، ولادت اسکار خود نشان دهنده نوعی دیوانگی فاسد است. که این دو مادرش و عموی پاک را آزار میدهد، گروههای ذهنی متعددی وجود دارد که سه بزرگسال در حال هماهنگی دوستانه در فضایی مشابه هستند، در حالی که نوازش فحشا نیازی به پوشش ندارد، این چیزی جز یک مورد پنهانکاری جنسی است، این یک طرز فکر پست است که به اندازه کافی قوی است که باعث انفجار شود.
اسکار در اینجا تماشاگر است و اجباراً توسط آن آسیب می بیند، صدای شیپور در هنگام تلاش مادر و عمویش (در حالی که اسکار فضول مدار است) و قسمت حاصل از فریاد فوق العاده و بی احترامی او به کلیسا ویژگیهایی که بینظمی در مغز او ایجاد شده است، وقتی به سن بلوغ میرسد، خصومت جنسی او مانند ظاهر فرزندش را فراتر میگذارد، جنسیت وطنی تداوم ممانعتکنندهای دارد، تنظیم شدن روی صفحه نمایش بزرگ، قدردانی از دیوید بننت، سرگرمکننده جوان است. کاملاً مسئولیت پذیر است (علیرغم این واقعیت که به نظر می رسد برای یک بچه چندان هوشمندانه نیست که از تمام کارهای واقعی با استعداد خودداری کند)، دستاورد فیلم به شدت به عهده بازیگران است، رفتار بچه کوتوله نیمه نژاد بننت کار را در محدوده سنی انجام می دهد. از شخصیت او انتظار می رود (صحنه های شادی انرژی نوشابه هم خشن و هم دلالت برانگیز هستند)، یک اعدام بچه ی اصلی تفاوت معنی داری در مطالب خواندن ایجاد می کند، در برخی موارد وحشی گری ها و هوسبازی ها به درستی از چشمان خشن و چهره صادق او بیرون می زند. اساساً به همان اندازه خشمگین است که هر بدخواهی می تواند انجام دهد.
سرگرمی های بزرگسال، به ویژه آنجلا وینکلر (مادر)، ماریو آدورف (پدر) و دانیل اولبریچسکی (عمو)، کاترینا تالباخ (به عنوان همسر بعدی و اولین عشق اسکار) و برتا دروز (میدان) مادربزرگ طفرهرفته) بسیار برگزیده و متقاعدکننده در مشاغل خاص خود هستند، چارلز آزناوور نویسنده فرانسوی نقش کوچکی را در نقش خردهفروش یهودی اسباببازی، تامینکننده جسور طبلهای حلبی اسکار بازی میکند.
در مدت 142 دقیقه، فیلم از نیروی خود در طول سفر خود پشتیبانی میکند، درک فراوانی از تمام لحنهای شخصیتها که به محیط مربوط میشوند، بهجای طرحهای خودنگاری حساس گراس وجود دارد. بدبختی در کنار، سرگرمی طنز نامنظم است، به عنوان مثال، تداخل سرویس نازی با ریتم ها و رقص سه مرحله ای بزرگ و تحقیرآمیز است، به علاوه زمانی که معشوقه ایتالیایی اسکار در همان اندازه به اسپرسوی صبحگاهی خود نیاز داشت. در حال فرار، میتوان حدس زد که چه اتفاقی میافتد، اما شوخی بیضرر تمایل نگرانکننده را در اینجا پنهان میکند و در داستانی خیالانگیز مانند این، یک استخوان خندهدار همیشه ارزش دارد.
دانلود فیلم The Tin Drum 1979 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در The Tin Drum نمادین هیجانی مداوم در مورد بزرگ شدن - یا انتخاب نکردن بزرگ شدن - در یک شهر آلمانی/پاک بین اولین و دومین درگیری جهانی وجود دارد. وجود منظم روزانه درشت است. جاده های سنگفرش مملو از کالسکه های اسبی و بازرگانان است. به نظر می رسد که همه فریاد می زنند یا قاطعانه صحبت می کنند. جشنهای سیاسی تحت تأثیر قرار میگیرد و سخنرانیهای فستیوالی که به طوفان باران ختم میشود. گروه های پرانرژی به طرز ناخوشایندی راه می روند و به کلینکرهای غیرقابل محاسبه برخورد می کنند. افراد روی میزها مینشینند و مهمانیهای ناخوشایند میخورند، نه مناسب، هر چند بیشتر شبیه موجودات - نه «اسن» و نه «فرسِن». اینجا و آنجا خود را با ماهی پر می کنند تا بگذرند. چیزهای ناخوشایندی وجود دارد: بازاری ها، خرده پاها، شوخی ها، روانی های قد بلند فوق بشری. اگر متوجه نمی شدیم که این یک فیلم آلمانی است که توسط ولکر شلوندورف هماهنگ شده است، می توانیم آن را با فلینی اشتباه بگیریم.
اما این از رمان گونتر گراس درباره مرد جوانی است که می بیند محیط سیاسی او را تغییر می دهد و تصمیم می گیرد در سه سالگی رشد را ترک کند. ما او را تا بیست سالگی دنبال می کنیم، از طریق درگیری، روابط، بدبختی، انزجار.
اساس این پیشرفت نازییسم در آلمان است که مرد جوان، اسکار، از آن اجتناب خواهد کرد. چه نمونه ای از پیشرفت ثبت شده، اگرچه در نقش فارست گامپ، او یک ظرفیت استثنایی دارد که باعث می شود مانند دیگران نباشد، و آن فریاد نافذی است که شیشه را می شکند.
این یک فیلم غیرمعمول، نامشخص است. و پر از تصاویر، که برخی از آنها توسط من دریافت شده است. برای مثال، ارتباط اسکار با طبل حلبیاش را نفهمیدم، مگر اینکه نشاندهنده نئوتنی اسکار باشد، که خود نشاندهنده بیمیلی اسکار برای توسعه در کنار استبداد است. با این حال، همه موارد در نظر گرفته شده، درام تصویری با درخواست بالاتر، تصویری از یک تصویر، یا متاسامبولی خواهد بود. کجا می توانستم باشم؟
استنلی کوبریک و آدریان لین هر دو با ساخت و ارائه فرم های خود از "لولیتا" لحظات شگفت انگیزی را سپری کردند. (پورن کودکانه، که شما نمی دانید، لو.) با این حال اسکار در اینجا کاملاً برهنه می چرخد، احساسات پرشوری را نسبت به یک فرد کوچکتر تجربه می کند و با یک دختر کوچکتر ازدواج می کند، و با یک خانم جوان نوجوان که او را باردار می کند، رابطه جنسی برقرار می کند. با این حال، دماغ های آبی آماده مبارزه در مورد آن نیستند. افرادی که «لولیتا» را به رویای بدی تبدیل کردند، چیزی در مورد آن بیان نکرده اند. خدایا، ببین قدرتمندان چقدر آن را نادیده گرفتهاند.
من هنوز رمان را نخواندهام، به دو یا سه دلیل به فیلم احترام میگذارم، نه به این دلیل که نازییسم را نابهنجار میداند، اما از آنجایی که به هر کسی احترام گذاشته می شود. شر وجود دارد، و مورد بررسی قرار گرفته است، اما در تعمیم ها نمونه ای از آن نشان داده نشده است. به عنوان مثال، ناپدری اسکار، در مراحل ساخت و ساز، از بین می رود و لباس خاکی خود را با خوشحالی می پوشد، با این حال او بیش از آنکه وحشتناک باشد، احمق است - بی سر و صدا و غفلت بدون اینکه دل کنده باشد. علاوه بر این، زیگیسموند مارکوس (چارلز آزناوور)، فروشنده خارقالعاده اجناس خشک یهودی که شیفته مادر اسکار است. زمانی که متوجه میشود که او در یک رابطه خارج از ازدواج با یکی از ساکنین کلین شرکت میکند، به طور غیرمنتظرهای به او توصیه میکند: «روی شفتها شرط نبند. روی آلمانیها شرطبندی کن. یا از طرف دیگر، حتی بهتر از آن، روی من شرط ببند. " و به احتمال زیاد اسکار افسانه است، بعضی اوقات افسانه مانند یک حیوان کوچک ویران شده رفتار می کند.
The Tin Drum توسط اسکار با صدای پسر کوچکش توصیف میشود و ساختاری منصفانه به احساسات او و فضایی که این نمایش در آن اجرا میشود اضافه میکند. قطعه کسل کننده ای نیست "من به اینجا رفتم، سپس چیزهای گرامی خود را فراموش کردم، سپس، در آن نقطه، به دنبال طبل دیگری گشتم." همه چیز برابر است: "یک بار افراد ساده لوح بودند که به آنها اطلاع دادند که سنت نیک کلاوس در حال آمدن است، اما سنت نیک کلاوس در نهایت مرد GAS بود." (برشی به صحنه ای از سربازان که سازه ای را با پرتاب کننده آتش پاک می کنند.) تصویر به وضوح بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد.
فیلم با مادربزرگ اسکار شروع می شود، زمانی که قرن جدید به پایان رسید و روی باری نشسته بود. زمین خیس در یک زمین کشاورزی غم انگیز، سوزاندن چند سیب زمینی در آتش کوچک. در پایان، وقتی اسکار و دیگران می روند، او پشت سر می ماند. آخرین نما از قطاری است که بیوقفه در جایی دورتر میکشد در حالی که پیرزنی در مقابل تخلیهای دود بر روی تلی از خاک نشسته است. فکر می کنم فهمیده ام که چگونه آن تصویر خاص را بدست بیاورم. او آنا لیویا پلورابل است، اینطور نیست؟ یک فیلم استثنایی
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.