آخرین قسمت از سهگانه فیلمهایی در مورد مشغلههای جامعه فرانسوی، اینبار داستان در مورد یک مدل است که در میابد همسایهاش از تجاوز به حریم خصوصی مردم لذت می برد.
«ولنتاین» یک مدل نیمه وقت است که در همسایگی یک قاضی بازنشسته زندگی میکند و برحسب یک اتفاق میان آنها آشنایی صورت میگیرد. طولی نمیکشد که «ولنتاین» متوجه عدم رعایت حقوق حریم خصوصی اشخاص توسط این قاضی میشود و...
قرمز سرگذشت زنی فرانسوی به نام والنتین (ژاکوب) است. او که یک مدل عکاسی است به شکلی تصادفی با ژوزف کرن (ترنتینان) آشنا می شود. ژوزف قاضی بازنشسته عجیبی است که اوقاتش را با استراق سمع مکالمه های تلفنی همسایه ها می گذراند. آنها با وجود تفاوتهای زیاد در خلق و خو و سن و سالشان به هم نزدیک می شوند و...
آخرین قسمت از این سهگانه، در مورد یه مدله که میفهمه همسایهش از تجاوز به حریم خصوصی مردم لذت میبره...
یک مدل کشف می کند که یک قاضی بازنشسته مشتاق حمله به حریم خصوصی افراد است.
ولنتین مدلی است که در جنوا زندگی می کند.در حین فرار از دست یک سگ او با قاضی بازنشسته ای برخورد می کند که به خاطر حس بی اعتمادی خود جاسوسی تماسهای تلفنی همسایگانش را می کند.فیلم داستان رابطه ی ولنتین و قاضی است...
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از سه گانه "رنگ" حداقل یک قطعیت وجود دارد: این اثر مردی است که چنان علاقه عمیقی به تعاملات انسانی دارد که تقریباً استعداد هنری او را تحت الشعاع قرار می دهد، که گویای چیزهای زیادی است. این سه داستان که کریستوف کیشلوفسکی به ما می گوید فراتر از تکنیکهای روایی معمول: مردم کنش میکنند، تعامل میکنند یا واکنش نشان میدهند، برانگیختن و دستخوش زنجیرهای از وقایع پیش میروند، و مهم نیست که برخی موقعیتها چقدر غیرعادی به نظر میرسند، و برخی مجوزهای هنری حواسشان را پرت میکنند، «آبی»، «سفید» و «قرمز». فیلم ها کار می کنند شاید به این دلیل که یک صداقت در ساخت وجود داشت. این یک اثر سنگ نگاره است نه فقط بر اساس قوانین پراویدنس زیرا کیشلوفسکی دو سال پس از «قرمز» درگذشت، بلکه به این دلیل که کارگردان (به گفته ویراستارش ژاک ویتا) احساس میکرد که از خودش پیشی گرفته است. وقتی مردم را تشویق به ادامه دادن میکند، خودشیفتگی است، وقتی به آنها میگوید دست از کار بکشند، فروتنی است.
به هر حال، سینما اگر داستانگویی نباشد، به چه معناست؟ داستانها چه هستند، اگر ارتباط دیکتهای از رویدادهای مختلف در الگویی که یا به بیانی خاص درباره زندگی منتهی میشوند یا خود زندگی به سبکی بیان میشود، چیست. اولی بهتر است دیدنی یا سرگرم کننده باشد، دومی عمیق یا از نظر هنری قابل دوام باشد. اگر نمی توانید آن را درک کنید، حداقل از آن لذت ببرید. و در آن سطح، هر فیلم از این سه گانه مسیری را دنبال می کند که ما هرگز تا پایان به آن نمی رسیم، اما آنها چنان نگرش، سبک و صبر پخته ای دارند که ما به همان اندازه شیفته و مجذوب یک شاهکار برگمانی هستیم. . در «آبی»، ژولیت بینوش غم خود را در زمین زندگی جدید دفن کرد تا گذشته را دوباره به مثابه فانوس امید ببیند، در «سفید» مردی لهستانی با بازی با اخلاق دخترش را دوباره تسخیر می کند و در عین حال هرگز تبدیل به یک فانوس نمی شود. آدم بد.
این دو فیلم ظاهراً به مضامین آزادی و برابری (اشاره به پرچم فرانسه) پرداختند، اما این تفاسیر کمتر از دستاوردهای روایی اهمیت دارند. بنابراین در «قرمز»، نکته برادری، یا اشتیاق یا هر چیز دیگری برای مرتبط کردن با رنگ نیست - اگرچه لایت موتیف رنگی در سه رنگ : قرمز بیش از هر فیلم دیگری رایج است - بلکه در مورد روش جذابی است که زندگی ها می توانند به هم متصل شوند. با یک تماس تلفنی شروع میشود که ما را از تماسگیرنده به خط دیگر میبرد، از همه کابلها و وسایل برقی عبور میکنیم، در زمانی که تلفنهای همراه یک کالا نبودند. سه رنگ : قرمز افرادی را نشان می دهد که از طریق این ارتباطات زندگی می کنند و در عین حال زندگی خود را دارند. ولنتاین، یک مدل مشتاق، با بازی ایرن جیکوب زیبا، مرتباً با دوست پسر صاحب خود در لندن تماس می گیرد. همسایه او، آگوست، دانشجوی حقوق، دوست دخترش را که گزارشهای آب و هوا را مدیریت میکند «خط تلفن» خطاب میکند و مکالمات آنها توسط جوزف کرن، ژان لوئیس ترینتینانت به عنوان یک قاضی بازنشسته که مانند یک جین هکمن آزاد از «مکالمه» است شنود میشود. .
ولنتاین وقتی جوزف را ملاقات می کند که ماشینش به سگش برخورد می کند و من نمی دانم که آیا ایناریتو تحت تأثیر فیلم برای "Amores Perros" خود قرار گرفته است، اتفاقی جالب زیرا او نیز با "Pulp Fiction" در ردپای تارانتینو قدم گذاشت. (تارانتینو و کیشلوکی هر دو نامزد بهترین کارگردانی در سال 1995 شدند). بنابراین ولنتاین نمی تواند روشی را که جوزف در زندگی مردم مختل می کند و به تمام اسرار آنها گوش می دهد بپذیرد، او را تحقیر می کند و آماده است تا به همسایگان خود هشدار دهد تا زمانی که متوجه شود یکی از آنها قبلاً توسط دخترش جاسوسی شده است. نکته جالب این است که دو نفر که بیشتر نگران افرادی هستند که در آن سوی یک خط دارند، در نهایت مخرج مشترک پیدا می کنند و یک رابطه زیبا به عنوان ثمره خطرات دیوانه کننده آشکار می شود. درست مثل این است که سرنوشت به عجیبترین شکل عمل کرده است تا مردم را برای همدیگر قرار دهد، و این راه، شکست یک نفر میتواند مبنای موفقیت دیگران باشد، گویی عشق همیشه راهی را در طرح بزرگ کیهانی پیدا میکند. چیزها.
شکستهای جوزف طنین عجیبی در خط داستانی مربوط به آگوست پیدا میکند، به نظر میرسد هر اتفاقی که برای او میافتد برای جوزف رخ داده است، گویی سرنوشت قاضی پیشنویس چیزی زیباتر است یا انگار که کرن که درباره شکستهای خود آگاه بود، میدانست که آنها در نهایت بر یک سرنوشت تأثیر مثبت خواهند گذاشت. کرن فقط یک ناظر منفعل نیست، او یک شخصیت خداگونه و بدون هیچ ادعایی است، او به مردم گوش می دهد، به آنها اهمیت می دهد، آنها را مشاهده می کند، و به روش های شهودی خود می تواند راهنمایی هایی را به نام آن ارائه دهد. به نظر می رسد که او فاقد عشق است. و من حدس میزنم، چیزی از کرن در کیشلوفسکی وجود دارد: این توانایی برای گوش دادن، نشان دادن، تزریق یک حقیقت خاص حتی در عجیبترین موقعیتها ("سفید")، غم انگیزترین ("آبی") و تصادفی ترین ("قرمز") ")... و شاید ما هم باورشان کنیم زیرا در کنار صداقت کارگردان، یک صداقت در بازی بازیگران زن وجود دارد و اعتراف می کنم که از "قرمز" به اندازه "آبی" به دلیل زیبایی و شدت آرام نقش اول زن آنها لذت بردم. دلپی بیشتر در «سفید» حضوری فراگیر داشت). جولی در "آبی" به عشق نیاز داشت و ولنتاین هم همینطور، اما داستان کارول کمتر به عشق بلکه انتقام انگیز بود و بیشتر جنبه های مردانه و تا حدودی خودخواهانه داشت
برای نتیجه گیری، این یک سه گانه است که داستانی قابل توجه را به تصویر می کشد. تصویر عشق در سه بعد متفاوت و جایی که "قرمز" بر پیشینیان خود برتری دارد، در حضور ایرن جاکوب و شخصیت مانند کرن است که ممکن است تجسم نابغه پشت پرده باشد، چیزی که در آن فراموش نشدنی نمونه است. به پایان می رسد که او چهره بسیاری از قهرمانان این سه گانه را می بیند (چرا این اتفاق می افتد پیچشی است که من فاش نمی کنم)، برای آخرین لحظه یخ می زند تا با ما خداحافظی کند. و بعد از قاب هنوز هم قدرتمند روی چهره غمگین ولنتاین، من آن لبخند آرام و متواضع Trintignant را دوست دارم، شاید انعکاس رضایت خود کیشلوفسکی از تکمیل شاهکار سه قسمتی خود، یکی برای قرن ها.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تقریباً غیرممکن است که بنشینم و یک بررسی وجدانی از سه رنگ: قرمز بنویسم بدون اینکه اجازه دهم مردم در مورد برخی از ایدههایی که کریستوف کیشلوفسکی در دو مدخل قبلی این سهگانه جذاب بررسی کرده است وارد شوند. هر چه بیشتر آنها را می بینم و به آنها فکر می کنم و خود را در دنیای آنها تصور می کنم، بیشتر به مضمون آن می پردازم: اینکه ما بیشتر از آن چیزی که بخواهیم خودمان فکر کنیم با یکدیگر پیوند داریم و تنها چیزی که لازم است دست کمی از سرنوشت است. برای به حرکت درآوردن برخی رویدادها در BLUE، ژولیت بینوش نقش بیوهای غمگین را بازی میکرد که برنامهاش برای زندگی بدون ارتباط با گذشته باعث شده بود با شخصی غیرمنتظره ملاقات کند. در فیلم Three Colors: Red WHITE، یک عمل ظالمانه دوستی بعید را بین دو مرد ایجاد می کند که بر خلاف احتمال، توطئه می کنند تا مجرم را به عدالت و محافل کامل بکشانند. و اکنون، در RED، همه عناصر سرنوشت و تصادف ظاهری خود را به ملاقات یک مدل جوان Genevese و یک قاضی بازنشسته که عادت دارد در زندگی دیگران فضولی کند، اعمال می کند.
این دختر جوان نام مناسبی دارد: ولنتاین (یک ایرن ژاکوب درخشان)، که این درخشندگی را در مورد خود دارد و حتی در حین کار روی باند فرودگاه آشکارا لبخند می زند. نه اینکه او بدون چمدان باشد: او دوست پسری دارد که دیده نشده است، او همچنین می خواهد بداند که او همیشه چه می کند، او برادری دارد که او را اذیت می کند، و او پیشرفت های یک عکاس را که روی تصویر او کار می کند رد می کند. برای یک بیلبورد بزرگ او در حین رانندگی به سگی ضربه می زند و از او مراقبت می کند تا سلامتی خود را حفظ کند، اما وقتی او را نزد صاحبش می برد، یک قاضی بازنشسته (ژان لوئیس ترینتینگنانت)، او او را نمی خواهد. او با خونسردی میگوید: «هیچی نمیخواهم» و عناصر BLUE ناگهان خود را نشان میدهند که این مرد متکبر، که او نیز در گمنامی و آزادی آشکار و آزادانه زندگی میکند، بر روی افراد بیخبر نظارت میکند. این نسخه مردانه از شخصیت ژولیت بینوش در ابتدا ولنتاین را شوکه می کند - او اظهار می دارد که فقط می تواند برای او احساس ترحم کند که با وحشت از آنجا دور می شود، اما یک اتفاق تصادفی او را به جای خود باز می گرداند، و اینجاست که او شروع به فاش کردن کیست و فقدان بزرگ او.
در همان زمان کیشلوفسکی در حال باز کردن یک داستان موازی است: داستان مرد جوانی به نام آگوست (ژان پیر لوریت) که در شرف قاضی شدن است و درست در آن سوی شهر زندگی می کند. خیابانی از ولنتاین -- اما آنها همچنان دلتنگ یکدیگر می شوند. شانس کلمه است. مانند برنده شدن جکپات ولنتاین در داستان خواربارفروشی که بازدید می کند، عناصر شانس زندگی او و آگوست را افزایش می دهند. او دوست دختری دارد که گزارش های تلفنی درباره آب و هوا را نیز به مردم ارائه می دهد. یکی از آنها اتفاقاً قاضی قدیمی است. او بیشتر از آگوست در مورد او می داند و هرگز او را ندیده است. مانند خدا یا پروسپرو، او به آرامی در حال ایجاد طوفانی است که دیوارهای این وضعیت کنونی همنوایی را می شکافد و معنای جدیدی برای عبارت "ما دوباره ملاقات می کنیم" را به ارمغان می آورد. این موازی بودن بین قاضی پیر و جوان است که RED را بسیار زیبا و متعالی میکند، زیرا زمان در واقعیت بسیار روانتر از آن چیزی است که ما میخواهیم آن را تصور کنیم. افرادی هستند که در زندگی با آنها ملاقات می کنیم که اگر فقط در بازه های زمانی مشابه به دنیا می آمدیم، خیلی چیزها متفاوت بود.
در مورد ولنتاین و قاضی قدیمی چنین است. من معتقدم که قطعاً یک برادری قوی از روح ها وجود دارد که آنها را در پیوندی محکم به هم پیوند می دهد: او همان زنی است که او - تصادفی یا غیر تصادفی - او را ملاقات نکرده است و خواه بداند یا نداند در تلاش برای جبران است. به همین دلیل است که او به خطر بزرگی می رود که نظارت خود را آشکار کند و به یک طرد شده اجتماعی تبدیل شود. اما به همین جا ختم نمی شود. یکی از پیوندهای بسیار بین این سه فیلم، شخصیت پیرزنی است که به سمت یک ظرف بزرگ زباله می رود. جایی که جولی او را نمیدید (و به هیچ وجه به او کمک نمیکرد)، و کارول تازه از تحقیر عمومی به این فکر که "کسی از من بدتر است" پوزخند میزند، ولنتاین کسی است که به او کمک میکند. ضعف در نیاز می تواند در هر جایی اتفاق بیفتد، و کیشلوفسکی حتی آن را در اینجا در یک شخصیت کوچک به کار می برد.
اکنون، RED بسیار بیشتر از یک داستان است. ولنتاین، قاضی قدیمی، آگوست، حتی ریتا سگ: اینها شخصیت هایی نیستند که توسط داستان سرایی محدود شوند. یک نسخه آمریکایی این ایده را خراب می کند و برخوردهای تصادفی را تجاری می کند و حتی پایانی مبهم خواهد داشت. RED آنقدر عاری از طرح خطی و تعریف شده است که ممکن است هر اتفاقی برای هر یک از این افراد بیفتد و احتمال اینکه این داستان به جهات مختلف منحرف شود، یک عنصر مهم در لحظه و مکان دقیق رخ نداده است.
افزودن به مفهوم شخصیتهایی که با وجود بازههای زمانی یا موقعیت مکانی همدیگر را آینه میکنند، موضوع خیانت جنسی است. این نیز یک عنصر مهم و تعیین کننده شخصیت در هر سه فیلم است: در BLUE، شوهر جولی یک معشوقه داشت و او همچنین زمانی که مشخص شد از نظر عاطفی مرده است به اولیویه خیانت می کند. در WHITE، دومینیک از کارول میخواهد به نالههای او از طریق تلفن گوش دهد (که به وسیلهای مهم در قرمز تبدیل میشود) در حالی که با مردی رابطه جنسی دارد در حالی که بیلبورد تحقیر بریژیت باردو در حال تماشا است. در RED، داستان قاضی قدیمی در مورد عشق و خیانت دوباره اجرا می شود. و در تمام این مدت، تصویر بیلبورد ولنتاین مانند پیشگویی از اتفاقاتی که قرار است بیفتد، در همان زمانی که ریتا، سگی که ماشین ولنتاین با آن برخورد کرد، هفت توله را به دنیا می آورد، زندگی برای شش بازیگر اصلی این سه گانه پیچیده که بدیهی است با فیلمبرداری شده است تجدید می شود. مراقبت و عشق چرا می گویم شش؟ شما باید فیلم را ببینید و تعجب کنید.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آخرین و جذاب ترین سه گانه «سه رنگ» کریستوف کیشلوفسکی (نامزد اسکار) کارگردان لهستانی. «قرمز» سه گانه ای را تکمیل کرد که ادای احترام به فرانسه بود و همچنین هدیه ای از فلسفه و اصالت را به سینمای جهان فرستاد. یک بار دیگر فرانسه امروزی است و یک مدل جوان زیبا (ایرن جاکوب) به طور تصادفی با یک سگ در ماشینش برخورد می کند. او متوجه می شود که سگ متعلق به یک قاضی بازنشسته دادگاه قدیمی (ژان لوئیس ترنتینانت) است. Trintignant مردی سالخورده است که یک بدبین طبیعی است و با جاسوسی از همه اطرافیانش در همسایگی (حتی تا جایی که به مکالمات تلفنی دیگران گوش می دهد) ثابت می کند که دنیا آنطور که به نظر می رسد نیست. سپس جیکوب و ترینتینانت با هم به یک سفر عاطفی می روند تا یاد بگیرند که همه ما در این دنیای پر پیچ و خم به هم متصل هستیم. بنابراین سه رنگ : قرمز به نشان قرمز پرچم فرانسه می رسد که برادری این کشور را نشان می دهد. در پایان سریال با عجیبترین پیچشها به پایان میرسد که مسلماً کمی اجباری به نظر میرسد. هر سه فیلم در این سه گانه به خوبی به هم گره خورده اند و این واقعاً تنها مشکلی است که من با سه رنگ : قرمز سینمایی خوب داشتم. کیشلوفسکی و کریستوف پیزکویچ، نویسنده قدیمی، (نامزدهای اسکار بهترین فیلمنامه اصلی در سال 1994) روبان زردی را روی یک همکاری حرفهای قوی قرار دادند که همیشه خط عظمت را دنبال میکرد و در اینجا بالاتر بود. وقتی سه گانه «سه رنگ» به پایان رسید، کیشلوفسکی (که تقریباً 25 سال بر سینمای فرانسه و لهستان تسلط داشت) قول داد که دیگر هرگز در فیلم Three Colors: Red کار نخواهد کرد. متأسفانه این به واقعیت تبدیل شد زیرا کارگردان مشهور در سال 1996 درگذشت، هنوز در اواسط 50 سالگی. آثار کریستوف کیشلوفسکی بسیار عمیق و از همه جهات بسیار فلسفی هستند. سه گانه او پایانی مناسب برای یک کار حرفه ای فوق العاده بود و «قرمز» یک دستاورد برجسته برای یکی از بهترین فیلمسازانی است که تا کنون زندگی کرده است. 4.5 از 5 ستاره.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در تحلیل خود از "Trois couleurs: Blanc" نوشتم که لحن آن بسیار سبک تر از لحن "Trois couleurs: Bleu" است. فکر می کنم در مورد سه رنگ : قرمز هم همین طور است. این بار به خاطر یک عنصر کمدی تراژیک نیست، بلکه بیشتر به خاطر شخصیت اصلی ولنتاین است. اگرچه دوست پسر او در خارج از کشور زندگی می کند و به طرز مسخره ای حسود است، اما او زندگی خود را با سبکی و خوش بینی اداره می کند، به نظر من ممکن است تصویر کیشلوفسکی برای یک جوان بی خیال باشد. برعکس به نظر می رسد قاضی است که بسیار بدبین است، پیرمردی بدخلق که تنهایی بزرگی را تجربه می کند. به نظر من، ولنتاین و قاضی بسیار شبیه به هم هستند، قاضی خیلی بزرگتر است و ناامیدی های بیشتری را تجربه کرده است. آنها در نوع دیگری از ساده لوحی مشترک هستند و هر دو متوجه می شوند که می توانند چیزهای زیادی از دیگری بیاموزند. در نهایت میخواهم بر بازی ایرن ژاکوب تأکید کنم، او مجموعه مشارکتهای شگفتانگیز زن را در سهگانه «سه رنگ» به پایان میرساند.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
موضوع اخوت احتمالاً از مهمترین آنهاست که در آیه و طرز تفکر منعکس شده است; به ویژه برای درک اینکه چگونه بین دو نفر، که یا مدت زیادی یکدیگر را میشناختند یا هرگز یکدیگر را ملاقات نکردهاند، با یکدیگر امنیت برقرار میکنند. تعداد کمی از خالقان می توانند مشارکت بین دو فرد را به تصویر بکشند، و در هر موردی با یکدیگر نزدیک باشند، صرف نظر از اینکه چقدر با یکدیگر فاصله دارند. سازندگان مختلف می توانند برادری بین دو فرد را به تصویر بکشند، تا حدودی نشان می دهند که دیگر با یکدیگر نزدیک نیستند، جایی که اولین تلاش برای مشاهده تماس دیگری به عنوان تماس با آنها و تلاش های بعدی برای دور شدن از همه چیز در اطراف است. پس از Trois Couleurs: Bleu و Trois Couleurs: Blanc، تهیه کننده مولف فیلم، کریستوف کیشلوفسکی، با بررسی موضوع مشارکت، تا پایان مجموعه سه فیلم را نشان داده است. برای مرتبط کردن آن با آخرین لحن بنر فرانسوی، که رنگ قرمزی است که به برادری می پردازد. در سال 1994 فیلم Trois Couleurs: Rouge اثر کریستوف کیشلوفسکی به همراه ایرن ژاکوب و ژان لوئی ترینتینانت منتشر شد. خلاصه داستان فیلم: مدل ولنتاین دوسو (ایرن ژاکوب) یک سگ سگ را در جاده ها ردیابی می کند، تا اواخر به قاضی مستعفی جوزف کرن (ژان لوئی ترینتینانت)، که ادعای این موجود را دارد، بازگردانده شود. آنها اخیراً یک پیوند عجیب و غریب با یکدیگر ایجاد می کنند، نه یک ارتباط صمیمانه، بلکه بیشتر می خواهند با یکدیگر مرتبط بمانند. نشان دادن آخرین بخش از یک مجموعه سه تایی، معمولاً چالش برانگیز است که پایانی را ایجاد کند که خسته کننده نباشد یا از طرف دیگر در صورتی که از اجزایی برای متقاعد نکردن کافی استفاده کند. سه رنگ : قرمز بهطور تحسینبرانگیزی عمل کرد تا پایانی جذاب از مجموعه سه تایی سه گونه باشد، که از چند مؤلفه جذاب مرتبط با موضوعات داستان استفاده میکند. بدون استفاده از اجزای مشابه، که در آن نقطه در Trois Couleurs: Bleu و Trois Couleurs: Blanc مورد بررسی قرار گرفت. سه رنگ : قرمز به طور منحصربهفردی بر خلاف دو قسمت گذشته مجموعه سه، داستان بسیار کاملی از مجموعه سه است. حتی چند دقیقه ای را ارائه می دهد که مبهم بود، از جمله توضیح شخصیت های اصلی برای انجام چند حرکت. کلود لنوار، مدساز، تنظیمات را با نشان دادن میزان نزدیکی شخصیت های اصلی به یکدیگر، از به یاد ماندنی ترین گردهمایی آنها انجام داده است. با درک اینکه آن دو تا چه اندازه به یک تماس نیاز دارند، که مدت زیادی در جستجوی آن بودند. به ویژه با استفاده از لحن قرمز برای ساختن فضاها و مقالات اطراف تنظیمات مرتبط با موضوعات فیلم. پیوتر سوبوچینسکی، فیلمبردار، بخشهایی از حاشیههای اساسی را گرفته است که انتظار میرود تصاویر قوی بسازد. حتی از نورپردازی کمک بگیرید تا احساساتی ایجاد کنید که در ظاهر احساسات شخصیت های اصلی و چگونگی ادامه داستان را بیان می کند. مصحح، ژاک ویتا، آهنگ روایتی را توضیح داده است، که از همان ابتدا تا آنجا که ممکن است، نحوه بیان فیلم را روشن می کند. برای ردیابی راهی که شخصیتهای اصلی در آن تجربه میکنند، آنهایی که در بخشهای گذشته مجموعه سه تایی سه واریته هستند. موسیقی متن توسط زبیگنیو پریسنر با ساختن نت های ملودیک توضیح داده شده است که احساسات شخصیت های اصلی و موضوعات فیلم را هنرمندانه به تصویر می کشد. با آمیخته شدن با عکس های فوری فیلم، انتظار می رود چند احساس شگفت انگیز ایجاد کند. ایرن ژاکوب در نقش ولنتاین دوسو یک نمایشگاه عالی برگزار کرد، مدلی که مشغول کارش است و توسط معشوقهاش که در لندن زندگی میکند و معتقد است که باید او را همراهی کند، تحت فشار قرار میگیرد. هنگامی که او با قاضی مستعفی جوزف کرن ملاقات می کرد، با او پیوندی غیرعادی برقرار می کرد. در واقع، حتی باید ظرافت های بیشتری وجود داشت، در مورد اینکه چقدر فاصله بین او با معشوقش و بخشی از عزیزترین همراهانش بر او تأثیر می گذارد. چند نکته در مورد کسالت او، برای درک اینکه چقدر از زمان ملاقات او با قاضی مستعفی تغییر کرده است. در صورتی که او هر نوع آرزویی داشته باشد، از نظر ذهنی تغییری در خود ایجاد کند. Jean-Louis Trintignant در نقش جوزف کرن، قاضی مستعفی که یک سگ نیش گم شده بود و اخیراً توسط ولنتاین پیدا شد، ارائه بسیار خوبی انجام داد. از به یاد ماندنیترین گردهماییشان، آنها با یکدیگر پیوندی را ایجاد کردند، نه واقعاً یک پیوند صمیمانه، بلکه ارتباطی که آن دو مدت زیادی در جستجوی آن بودند. در واقع، حتی باید بینش های بیشتری در این مورد وجود داشت، با این فرض که او زمانی ارتباط مشابهی با کسی دارد که برای او شهرت بالایی داشت. با فرض اینکه او از زمان خود تا روزگار، تغییراتی را در نحوه معاشرت افراد با یکدیگر مشاهده کند. چند ظرافت صریح با این فرض که او شاهد ارتقاءهای زیادی است، با داوران در حال انجام. Trois Couleurs: Rouge پایانی جذاب از یک مجموعه سه تایی مهم است که حاوی مقداری درهم از دقایق خاص و همچنین چند الهام مبهم از شخصیتهای اصلی است.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کریستوف کیشلوفسکی مجموعه سه تایی سه گونه غافلگیرکننده خود را با قرمز می بندد، که به طور خاص محکم ترین از این سه فیلم است و علاوه بر این، آخرین فیلم حرفه او است. در حالی که آبی دشمن بدبختی و سفید دشمن تقلید بود، قرمز خود را تقریباً به عنوان دشمن احساسات نشان می دهد، زیرا درونگراهای ولنتاین (ایرنه ژاکوب) و قاضی (ژان لوئی ترینتینانت) با یکدیگر برخورد می کنند و پیدا می کنند. ارتباط عجیب با یکدیگر هر دوی این افراد از بخش بزرگی از جهان محصور شده اند. ولنتاین یک مدل است و به طور مداوم از طریق تابلوها و نمایش های صحنه در معرض دید عموم قرار می گیرد، با این حال او با یک مرد مالکیتی که فقط از طریق تلفن وجود دارد درگیر می شود و او از خانواده اش که به شدت به کمک او نیاز دارند، دور شده است. داور قبلی داور قبلی است که استعفا داده است و در حال حاضر روزهای خود را تنها در خانه خود می گذراند تا همسایگان خود را زیر نظر داشته باشد و به مکالمات تلفنی آنها توجه کند.
مجموعه سه نفره کیشلوفسکی چند بار استفاده کرده است. خطرات نوآوری کنونی و در اینجا این موضوع به طور کلی آشکار است، زیرا او به بررسی نفوذهای حفاظتی میپردازد که در حال حاضر قابل تصور هستند (به طور قابل توجهی نامطلوبتر در حال حاضر، زیرا فیلم مدتی قبل ارائه شده است). این دو دیدار جذابی را تجربه میکنند که به هیچ وجه «زیبا» نیست، و چیزی که بهعنوان تجربهای تیره و تار شروع میشود، قبل از اینکه مدتها به این رابطه عجیب دو نفر تبدیل شود که چیزی را در یکدیگر پیدا میکنند. همانطور که ولنتاین انرژی بیشتری را در مورد The Judicator سرمایه گذاری می کند، ما اطلاعات بیشتری در مورد هویت او پیدا می کنیم و او را متقاعد می کند، و من او را به عنوان یک شخصیت جذاب قابل توجه می دیدم.
تحقیق کیشلوفسکی در مورد فضول گرایی فریبنده است، و مدت هاست که یکی از آنها بوده است. از سوژههای واقعگرایانه شماره 1 من، با این حال، این تمرکز موضعی در نهایت تا حد زیادی به یک اثر شخصی تبدیل میشود، زیرا مرجع منصوب بیشتر به روی ولنتاین باز میشود و بخشهایی از گذشته او را آشکار میکند. او یک شخصیت قابل تاسف است و Trintignant او را با یک ضعف پنهان بازی می کند که من آن را ناراحت کننده می دانستم. کیشلوفسکی تحقیقات زیادی در مورد ایده احساسات، سرنوشت و امکان ارائه می دهد، که به نظر من همه آنها را دقیق و بسیار تحریک آمیز می دانستم، با این حال فکر می کنم بخش شماره 1 من از فیلم، شخصیت خود ولنتاین بود.
در ادامه مسیر مجموعه سه، ولنتاین یک مقاومت استثنایی در برابر قهرمانان دو فیلم ابتدایی است. جولی ویگنون از بلو، بدبختی غیرممکنی را تجربه کرده بود و از دنیا جدا شد، در خودش عقب نشینی کرد و به افرادی که زمانی او را احاطه کرده بودند ضربه زد. کارول وایت مملو از تندی و تنفر بود و هر کاری که برای رسیدن به هدف شیطانی و قطعی خود لازم بود انجام می داد. با وجود این، ولنتاین یک روح باز بود که نگرانی عمیقی برای ارواح مختلف داشت و پیوسته تلاش ویژه ای برای کمک به افراد دیگر انجام می داد. او بخشهای عمدهای از قدرت برای قطبنما و همدلی داشت که من آنها را دوستداشتنی ردیابی کردم، همانطور که ژاکوب باز و رسا بهخوبی به تصویر کشیده بود. ایرن ژاکوب چنان درخششی برای او دارد که شما به سرعت برای این خانم احساس می کنید و برای اینکه در دنیای او خوب باشید، یک خنجر می زنید.
به عنوان یک مدل، عکسی از او وجود دارد که با علامت "" یک نفس زندگی»، و این عنوان در مجموع تصویری ایده آل از او است. او افرادی را که با آنها در تماس است، احیا می کند، علیرغم این واقعیت که زندگی خودش کاملاً ناقص است. بهترین مثال برای این موضوع، جانشینی مشترک کیشلوفسکی در مجموعه سه نفری از یک فرد مسنتر است که تلاش میکند کوزهای را وارد محفظهای برای استفاده مجدد کند. در فیلم Three Colors: Red آبی، جولی می بیند که این خانم در حال مبارزه است، اما در غم و اندوه خود چنان متوقف شده است که به سادگی خیره شده و از بقیه جهان حذف شده است. در فیلم Three Colors: Red سفید، کارول یک فرد مسن را می بیند که در حال مبارزه است و پوزخند می زند. با این حال، در قرمز، جولی خانم را در حال مبارزه می بیند و به او کمک می کند و ظرف را برای او فشار می دهد. این یک نمایش عالی از آنچه این موضوعات و این شخصیتها نشان میدهند است.
فیلم خیلی چیزها را مدیریت میکند، با این حال کیشلوفسکی همه چیز را در این دو شخصیت که بسیار واقعی هستند، یک دیدگاه ثابت در مجموعه سه تایی هرگز به نظر نمیرسد که ما صرفاً شاهد سفر شخصیتهای ساختگی در یک داستان از پیش تعیینشده هستیم، اما در عوض او (در کنار سرگرمیهای غولپیکرش) میتواند باعث شود که این افراد احساس سیری کامل و کامل کنند و به این ترتیب هر چیزی میتواند به دنبال آنها باشد. این یک سفر عالی است که تماماً به یک پایان خیره کننده تبدیل می شود، که به صورت دقیق تری به موضوع «نفس زندگی» می پردازد. یک پایان جامد به یک مجموعه سه تایی قابل توجه.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بدیهی است که بسیاری از مردم از آبی حمایت می کنند، من نه (می توانم ببینم شما می آیید و می گویید که این فقط مغز مشکل ساز من است). واقعاً، من فکر می کردم که لذت بخش، با سلیقه و در سطح بازیگری است (در واقع، من در این راه با همه موافقم که بینوش فوق العاده است). با این حال، بسیار طاقت فرسا بود. به خصوص برای مدت طولانی برای شروع واقعی بود، اما من حدس می زنم که چقدر سوگواری است، طولانی و طاقت فرسا. بنابراین افراد می گذرند، بازمانده ها می گذرند: خوب، زندگی ادامه دارد، این چیزی است که ما می دانیم. از این رو سفید را با حسی از ترس شروع کردم، در نهایت واقعاً به سرعت به دست آمد. من سعی خواهم کرد و به جرات می گویم که تا حدودی کوستوریسیون است. آیا به این دلیل است که من عمدتاً در اروپای شرقی مستقر است یا اینکه اروپای شرقی واقعاً دیوانه تر و رویایی تر از ماست؟ من حدس میزنم که اروپای شرقی در زمان نمایش فیلم، اروپای غربی را میتوانست درگیر افکار جنونآمیز مانند آوردن جسدی از روسیه برای جعل کردن مرگ خود کند. جدا از این، من واقعاً مجذوب این مرد شدم که نمیتوانست طرفدار مهم خود را برای مدت طولانی ایفا کند و میتوانست وقتی مرده بود دوباره شروع به انجام این کار کند، زمانی که مسئولیتی غیرقابل تصور بود. قدرت، مسئولیت و تمایلات جنسی: چنین داستان چند هزار ساله. بعد از این قرمز ممکن است یک قطعه خسته کننده نیز باشد، اما بسیار جذاب بود، بنابراین کمبود عجیب و غریب را جبران کرد. من فقط برای دوست داشتن شخصیت ایرن جاکوب (ولنتاین) واقعاً با مشکل مواجه شدم: او بسیار بی شرم و مملو از مسئولیت است، آزاردهنده است، لطفاً او را تکان دهید! این به من توصیه می کند که من قبول نمی کنم که هر خانمی بتواند به عنوان دومینیک (با بازی جولی دلپی) در فیلم Three Colors: Red سفید باشد. واقعاً، بله، چند جدایی میتواند طغیانکننده باشد، با این حال به ندرت بهطور جدی وحشتناک است. با این حال، من حدس می زنم که این بخشی از عجیب و غریب سفید است. فکر میکنم در واقع چیزی که من را در رنگ سفید بیشتر آزار میدهد، در قرمز با آن ذهنیت نیست. وقتی ارتباط بین این سه فیلم را به پایان میرسانید، متوجه میشوید که کارول (سابق ضعیف سابق وایت) بالاخره با او بازگشته است، و من این را بسیار دور از ذهن میبینم: ابتدا او در زندان بود. و به جز اگر او خودش را نشان دهد که گذرش را جعل کرده است (که در این صورت ممکن است در حال حاضر در زندان باشد، نه در این قایق)، نمیتوانم بفهمم که چگونه میتوانست او را تحویل دهند. ثانیاً، صرف نظر از این که آیا او به دنیا آمده بود یا نه، چگونه است که پس از انتقام بزرگی که او ترتیب داده بود، می توانست نزد او برگردد؟ علاوه بر این، به طور جهانی تر، این ارتباط احمقانه بین این سه فیلم چیست؟ این سه زوج (یا زوج های آینده) در نهایت با یک قایق مشابه و وحشتناک تر، غلبه کنندگان اصلی غرق شدن این قایق شدند. این پایان بسیار شاد و بیهوده است: من فکر نمیکنم این سه داستان بیشتر از یک گردهمایی خودسرانه و ناچیز به هم مرتبط میشدند (وقتی جولی با لباس آبی قدم به قدم وارد دادگاهی میشود که کارول و دومینیک در آن از هم جدا میشوند، کافی است). که اتفاقاً تعداد جلسات آنها را به دو برابر میرساند: احتمال این که افراد یکدیگر را نشناسند تجربه کنند، و پس از آن در حالی که دیگر در یک کشور مشابه زندگی نمیکنند، دوباره در مسیر یک کشور ثالث ملاقات کنند چقدر است؟ همچنین، علاوه بر اینکه احتمال اینکه همه با هم تحمل کنند چقدر است؟ در واقع، وقتی شروع به صحبت در مورد غرق شدن در تلویزیون کردند، پیش بینی می کردم که آنها باید گرد و غبار را گاز بگیرند: من حدس می زنم این احتمال که آنها با هم به سطل لگد بزنند بهتر نیست، بنابراین شاید کیشلوفسکی باید اتصال آنها را به سمت تلویزیون رها می کرد. پایان. از آنجایی که این ارتباط اکنون جای دیگری است: افسردگی و مرگ در سه فیلم بالا و پایین هستند. افراد به سطل لگد می زنند، افراد به حق خود می پردازند، افراد مرگ خود را تقلبی می کنند، افراد پس از درگذشت یکی از دوستان یا اعضای خانواده خود از دوست داشتن دست می کشند... افراد شیفته هر قدر دلسرد هستند: جولی عاشق یک همسر مرده است، کارول شیفته همسر سابقش است. ولنتاین شیفته یک زیبای دور چشم حسادت شده است. افراد در کنار هم هستند، هر چند غمگین، تا حد زیادی از مرگ عذاب می دهند. این وسیله ای است که من موضوع بزرگ را می بینم. من نمی توانم "آزادی، تعادل، برادری" را ببینم. بسیار خوب، در واقع کاملاً منصفانه نیست: من می توانم فرصتی را در رنگ آبی ببینم، که چگونه جولی تصمیم می گیرد با اندوه خود شیوه خاص خود را ارائه دهد. من می توانم یک باشگاه در قرمز ببینم که چگونه ولنتاین و اقتدار منصوب قدیمی از یکدیگر به دست می آورند. با این حال، من نمی توانم هیچ مکاتبه ای را ببینم، نه در سفید و نه در بقیه (چون حدس می زنم این سه موضوع اساساً بین سه فیلم متحرک پخش نمی شوند). در هر صورت، من مطمئن هستم که این مجموعه سه تایی بسیار عجیب تر از این است که هر کسی چیز دیگری را در آن ردیابی کند.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سه تن: قرمز نمایشدهنده کریستوف کیشلوفسکی است: پایانی عالی که مانند طوفان خشمگین میشود و تماشاگر را با هیبت خفه میکند. انتظار میرود که تماشای مجدد فیلم واقعاً «دریافت» و ارزش قائل شود. عمه من قسمت هایی از فیلم را دید و سرد و گیج ماند. من، وقتی همه چیز گفته شد و تمام شد، قبل از اینکه بتوانم «معنی» فیلم را دریافت کنم، آن را سه بار تماشا کردم. تا آنجا که از تنوع و خوبی "برادری" حمایت می کند، قرمز بر اجداد خود یعنی آبی و سفید تسلط دارد.
ولنتاین مدلی امیدوارکننده است که روزی با قاضی مستعفی روبرو می شود. هر دو شخصیتهای متمایزکنندهای دارند: او بیگناه، خردمند و سخاوتمند است در حالی که او دور، منتقد و بیعلاقه است. هر دو در نهایت برای شکل دادن به یک رابطه غیرعاشقانه که پیامدهای خاص خود را برای هر دو شخصیت دارد، می چسبند. ترکیبی شخصیتهایی هستند که به نظر میرسد ارتباط کمی با سرنخها ایجاد میکنند، اما ساختار یک قطعه اساسی از فیلم و پیام آن را تشکیل میدهند.
راجر ایبرت دقیقاً توجه خود را به این نکته جلب کرد که تماشاگران فقط باید اعتماد کنند که رئیس نقاشی خواهد کرد. فیلم به شیوه او هیچ چیز در فیلم Three Colors: Red جای تعجب ندارد. راستش را بخواهید هر چیزی رازی دارد. برخی ممکن است سعی کنند بخشی از شرایط را دور از ذهن خطاب کنند، اما به نظر من، اگر این رفتار پنهانی را نداشت، فیلم هکر می شد. این مانند «بچه های نیمه شب» سلمان رشدی است که خطوط را در میان دنیای واقعی و داستانی پنهان می کند.
یک زاویه قابل توجه در فیلم Three Colors: Red، که من برای آن ارزش قائل بودم، ارتباط بین مردم و در عین حال در میان مردم است. مقالات فیلم با مهارت اشیاء را در مکان های عالی قرار می دهد تا تماشاگر را به ثانیه های گذشته در فیلم Three Colors: Red بازگرداند و حس تفاهم و انسجام را برای او ایجاد کند. این یک برخورد دقیق از قانون اهداف سادهتر است که برای ترسیم هدف اصلی فیلم در حال توسعه هستند.
سه رنگ: قرمز درک شگفتانگیزی از روحهای زنده به ذهن میدهد. به ما امکان می دهد چیزی را بدانیم که قطعاً می دانیم، اما به شیوه ای گفته می شود که هرگز ندیده ایم. "ما تا این لحظه خیلی نزدیک هستیم، فقط سرنوشت انتخاب می کند که آیا ما هرگز ملاقات خواهیم کرد یا نه" من قطعاً می دانم که با این حال ساختن فیلمی در مورد این موضوع و اجرای آن بسیار عالی توسط یک نابغه ساخته شده است.
برخورد کریستوف با فیلم هایش ظریف و قدرتمند است. در فیلم Three Colors: Red های او یک قطره داستان وجود دارد، اما شخصیت ها در آنها قابل اعتماد هستند. این شاید آخرین فیلم ایدهآل برای هنرپیشهها باشد و افرادی که عاشق فیلم هستند و افرادی که عاشق زندگی هستند نباید آن را از دست بدهند.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بدون شک، اثر هنری بی نقص شاخص فیلم کریستوف کیشلوفسکی. هنوز از اینکه کیشلوفسکی چگونه میتوانست کل مجموعه سه تایی را به پایان سه رنگ : قرمز مرتبط کند، شوکه شدهام. جلوههای بصری فیلم با استفاده از رنگهای گرم، بهویژه رنگ قرمز، بینقص است. این را باید از غیرقابل انکارترین شات فیلم که عکسی است که ولنتاین برای تبلیغ آدامس گزنده گرفت و طرح کلی مربوط به نمایش داده شده در طول نجات ولنتاین، قابل مشاهده است. نمایش موضوعی (باشگاه) فیلم واقعاً گسترده است. در واقع، حتی تماسی که در ابتدا نمایش داده می شود، نشان می دهد که همه عمدا یا ناخواسته با هم ارتباط دارند.
این سومین فیلم از مجموعه سه تنی است که از ضرب المثل فرانسه "آزادی" پیروی می کند. , مکاتبات, برادری'. سه رنگ : قرمز اصلی به غیر از فانی و الکساندر (1982) است که در هر دو گوجه فرنگی خراب و متاکریتیک امتیاز 100 را کسب کرده است.
در این فیلم، رئیس بر وجود به هم پیوسته افراد مختلف به عنوان دلالتی از سرنوشت تاکید می کند. ، سرنوشت و امکان هر یک از شخصیتهای فیلم بدون توجه به بینششان به نوعی به هم مرتبط هستند. در واقع، حتی قاضی مستعفی، کرن و اوگوست، تصویر/رستاخیز خود را تنظیم میکنند.
در طول فیلم، خیرهکنندهترین اعدامها از کرن و ولنتاین است. کرن تلاش میکند تا نقش "خدا" را بازی کند، اما به دلیل همدلی و مهربانی ولنتاین، دوباره بازی میکند. موضوع اصلی فیلم «برادری/ارتباط» بهعلاوه در پایان زمانی انجام میشود که دو همسایه، ولنتاین و آگوست پس از ناراحتی کشتیشان (تداعیهای غیرمنتظره) به طرز جالبی یکدیگر را ملاقات میکنند. بسیار جذاب تر این است که آگوست (همانطور یک قاضی) ادعای حقوقی ثبت شده علیه کرن توسط همسایگانش را به دلیل جاسوسی مدیریت می کرد.
ولنتاین، کرن، آگوست، معشوقه اش کارین، و قهرمانان قبلی دو فیلم از طریق سرنوشت و سرنوشت به هم پیوستند. خیلی بیشتر، ولنتاین، کرن و آگوست علاوه بر این، به طور تصادفی به هم مرتبط بودند.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این چه فیلم فوق العاده ای است، اگر کاملاً و به طور جدی در تضاد با خود باشد. برای ساختن فیلم هایی مانند کیشلوفسکی، با آبی، قرمز، و به خصوص مجموعه Decalogue، نیاز به یک ناظر اخلاقی قوی است. در قرمز او دو نفر دارد که نباید در مورد یکدیگر حرفی برای گفتن داشته باشند - یک مدل جوان / دانشآموز و یک قاضی مستعفی - با این حال آنها را جمع میکند و وادارشان میکند تا رابطهای با یکدیگر را به شیوهای استثنایی و در عین حال انسانی (درباره یک سگ نیش) دنبال کنند. - و استراق سمع).
به همین ترتیب در فیلم Three Colors: Red یک شبیه به وجود یک طرح فرعی وجود دارد که ممکن است واقعاً مربوط به مقام منصوب به عنوان یک فرد جوان باشد (در ابتدا مطمئن نبودم که چیست؟ به هر طریقی با طرح اولیه ارتباط داشت، در کنار فردی که همسایه مدل جوان بود، اما باید با آن باقی می ماند). همچنین به عنوان مطالعه شناخت بیش از حد یا خیلی کم در مورد کسانی که دوستشان دارد کار می کند.
بازیگری زمینه های اصلی قدرت برای برقراری ارتباط در مواردی است که در کوتاه (یا طولانی مدت) منتقل می شود. زمان، اما خیلی بی تکلف کیشلوفسکی بهعنوان چشمهای متفکر، لیبرال و در عین حال تشنهی اطلاعات و احساساتی بودن، بهعنوان چشمهای او مشکوک به سرگرمکنندهاش ایرنه ژاکوب شد، و آنها از جمعیت استقبال میکنند تا تمام کارهایی که او انجام میدهد را ببینند، اما واقعاً به خوبی انجام میدهد. علاوه بر این، Trintingnant (sic) در اینجا نیز شگفتانگیز است، باید قانعکنندهای باشد، اما در آن مرحله به نسبتاً متفکر بودن در قسمت آخر فیلم تغییر میکند. همچنین، به این دلیل که کیشلوفسکی چگونه شخص را تشخیص میدهد و این که بانوی جوان بهترینها را در او میکشد، موفق میشود.
در پایان، به سختی اما رضایتبخشتر از آبی است (که من ترجیح میدهم و در عین حال آن را رد کردم. از)، و یک افتتاحیه قابل توجه که در درجه و خلاقیت خود شگفت انگیز است، اما ارتباط زیادی با طرح فیلم ندارد. علاوه بر این، بسته شدن... من مطمئن نیستم که چرا کیشلوفسکی می خواست هر یک از سه فیلم را با یک قسمت مرتبط کند، اما هیچ تفاوتی در هر دو صورت وجود نداشت. تظاهرات خدا چه نیست.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«روژ»، پایان فیلم کیشلوفسکی و پیسسویچ، فیلمنامه نویس «سه گانه»، تعبیر خاصی از برادری و خویشاوندی است. مطابق با آثار کیشلوفسکی، این اثر با آگاهی و توجه به الهامات شخصیتها مرتبط است، چگونگی دیدن انسان در آنها، انتظارات و آرزوهایی که دارند یا داشتهاند و آنها را به آنچه که هستند تبدیل میکند. این درباره انتخاب های اخلاقی است و اینکه چگونه آنچه روی پرده نمایش داده می شود منعکس کننده زندگی خودمان است و باعث می شود پس از ترک سینما دوباره فکر کنیم.
سه رنگ : قرمز ارتباط نامحتمل بین یک مدل جوان سوئیسی را به تصویر می کشد که در ژنو زندگی می کند. (ایرنه ژاکوب) و یک قاضی مستعفی بداخلاق و شکاک (ژان لوئیس ترینتینانت) که به نظر نمی رسد عملاً صحبت های زیادی با هم داشته باشند. پس از اینکه رضایت اصلی او به طور کلی در گفتگوهای تلفنی همسایههایش جاسوسی میکند، در حالی که او نگرانیهای خودش را با دختری دارد که به همان اندازه که او برای او انجام میدهد به او اهمیت نمیدهد. از طریق تعیین سرنوشت، مرجع منصوب و الگو با هم متحد می شوند و در نظر دارند که با حفظ فاصله مشخص، می فهمند که چگونه به گونه ای قابل توجه یکدیگر را ببینند. متأسفانه، آنطور که داور خودش میگوید، تا یک سن، آنها صمیمانه دلتنگ یکدیگر شدهاند، اما در آن لحظه دوباره داستان در هر ثانیه شبیه داستان اصلی است، و سرنوشت در حال فراخوانی است... - یا اینطور است؟ «روژ» مطمئناً بازترین مجموعه سه نفره کیشلوفسکی است، زیرا یک داستان عاشقانه است، علیرغم این واقعیت که از نوع کاملاً متفاوت است، و از این رو از جمعیتی بزرگتر از «بلو» و «بلان» نه کمتر باشکوه درخواست می کند. . دیدن مجموعه سه تایی با هم لازم نیست، با این حال وقتی به «روژ» رسیدید، پاداش میگیرید زیرا میبینید که این تعداد زیادی از شخصیتها در جهان مشابهی زندگی میکنند. کدام شروع کننده مکالمه را پیشنهاد می کند: و شما؟
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کیشلوفسکی با رد، سومین فیلم از مجموعه سه فیلم خود، تمرکز خود را به سمت جامعه معطوف کرد، موضوعی که او از طریق رابطه بین یک قاضی مستعفی و یک مدل باند فرودگاه مورد بررسی قرار داد - دو شخصیت که ظاهراً هیچ چیز مشابهی ندارند و برابری بین وجود. از داور قدیمی و داور جوانتر که برای دو شخصیت بعدی مبهم است، مردی که آشکارا بدشانس است که اشتباهاتی را تکرار کند که یک مقام ارشد منصوب شده را به یک منزوی بدگمان تبدیل کرده است که انرژی خود را صرف محکوم کردن همسایگانش میکند. از سوی دیگر، او با استفاده از تجهیزات رادیویی به بحث های رایج و هیجان انگیز گوش می دهد. مشکل ایجاد تداعیهای پایدار در اینجا یک مؤلفه مهم است: مدل مجبور است بخش بیشتری از انرژی خود را به تنهایی سرمایهگذاری کند، زیرا معشوقهاش برای کار دور است و به سختی میتواند حتی فرصت تماس با او را پیدا کند، علاوه بر این ممکن است بخواهد با او ملاقات کند. مادر شرور با این حال می تواند به خواهر یا برادر وابسته به دارو خود برای برخورد با اعضای خانواده بی پول وابسته باشد. تکاملیافتهترین رابطه در فیلم Three Colors: Red، رابطهای که او با داور قاب میکند، در پرتو این واقعیت به وجود میآید که در نهایت سگش را زیر پا میگذارد.
در حالی که ابزارهای تولید فیلم مورد استفاده در اینجا به شرح زیر است. با این حال درجه اول، به طور قابل توجهی کمتر از کار دوربین احساسی وجود دارد که در فیلم Three Colors: Red گذشته کیشلوفسکی سفید، تصویرها را بسیار محکم کرده است. در هر صورت، طرح در اینجا علاقه ذاتی کافی به کار دارد و پیشرفت فرد اگر شگفت انگیز نباشد قوی است. کار دوربین تا حدودی محدودتر است، اما جلوههای بصری بهعنوان بخشهای قوی هستند، اما نورپردازی در صحنههای جادهای بهطور خاص بهعنوان آب و هوایی غیرمعمول از هم جداست. با در نظر گرفتن همه چیز، رد به این نتیجه میرسد که چگونه میتوان بخشی از موضوعات مهم را از کارهای قبلی کیشلوفسکی خلاصه کرد، از جمله برخوردهای برابر و فرصت تاثیرگذاری بر همکاریهای انسانی و بهعنوان یک اثر مستقل به طرز تحسینبرانگیزی عمل میکند.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این یک نمایش انفرادی درباره همگرایی سه زندگی در ژنو، سوئیس، در اواسط دهه 1990 است. سه شخصیت اصلی در ابتدای فیلم یکدیگر را نمیشناسند.
ولنتاین دوسو (ایرنه جاکوب) یک دانشآموز و مدل است و ما او را در یک جلسه نمایشی در ابتدای فیلم میبینیم. آگوست برونر (ژان پیر لوریت)، یک کارشناس مقررات، نزدیک به ولنتاین زندگی می کند، و آنها هر چند وقت یک بار در یک عکس مشابه ظاهر می شوند، اما یکدیگر را نمی بینند. یک روز در حالی که حواسش پرت می شود، ولنتاین به طور ناخواسته به سگ نیش برخورد می کند. سگ سگ، ریتا، آسیب دیده است، اما کشته نشده است. چوکر او می گوید که او با جوزف کرن (ژان لوئیس ترینتینانت) جایی دارد، با این حال جوزف به او توصیه می کند که اگر می خواهد سگ نیش را نزد دامپزشک ببرد.
پس از رسیدگی به سگ نیش و بهتر، آن را انجام می دهد. ولنتاین را به خانه جوزف برمی گرداند. او متوجه می شود که او یک قاضی مستعفی است و به تماس های همسایگانش گوش می دهد. ولنتاین تأثیر قابل توجهی بر جوزف دارد، که در آن مرحله، به عمل خود اعتراف می کند. در این میان، آگوست که آزمایشی را برای تبدیل شدن به یک مرجع منصوب تمام کرده است، متوجه می شود که نیمه بهترش، کارین (فردریک فدر)، خیانت کرده است.
پس در آن زمان فیلم ، رابطه جوزف و ولنتاین و گردهمایی قطعی آگوست و ولنتاین در شرایط غیر معمول را دنبال می کند.
سه رنگ : قرمز در مورد ارتباطات است. یکی از هدایای کیشلوفسکی نشان دادن ایده های بزرگ تر در عکس های کوچک است، مانند دمیدن روی یک لیوان آب در هنگام طوفان. استفاده او از تنوع در مجموعه سه تایی شگفت انگیز است. علاوه بر این، نحوه عبور ناخودآگاه ولنتاین و آگوست در نماها بسیار عالی است. متأسفانه در حین تماشای فیلم تا حدی خسته بودم و با احتیاط دنبال کردن آن با مشکل مواجه شدم.
دانلود فیلم Three Colors: Red 1994 (سه رنگ : قرمز) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
با پرداختن به یکی از سه باور شورش فرانسه، قرمز سومین و آخرین بخش از مجموعه سه تایی سه گونه است و عمیقاً به بخش باشگاهی دستورالعمل فکر می کند. بدون شک گیجکنندهترین و پیچیدهترین لایه از این سه، چند شروع مکالمه جذاب را پیشنهاد میکند که شروع به پایان میکنند، و یکی از آن فیلمهایی است که از تماشای متعدد بهره میبرد.
با آهنگسازی و هماهنگی کریستوف کیشلوفسکی این طرح مجموعهای از شخصیتها را دنبال میکند که راههایشان به شیوههای کنجکاوانه از یکدیگر تلاقی میکند، و به همین ترتیب، بهترین تکمیل را در بین داستانهای سهگانه دارد. این نمادها و تداعیها که با سایههای قرمز روشن و براق شدهاند، این بار توجه و تفکر بیشتری را به نمایش میگذارند. سه رنگ : قرمز بیشتر از بخشهای گذشته، به اشتیاق ما برای ارتباط انسانی نگاه میکند.
تصاویر بین یک مدل جوان و یک قاضی مستعفی به سه رنگ : قرمز ستون محکمی میدهد. علاوه بر این، هر دو ایرن ژاکوب و ژان لوئیس ترینتینانت در مشاغل خاص خود فوق العاده هستند و درک شخصیت خاص خود را از یکدیگر به شیوه ای صمیمانه ارائه می دهند. اتفاقات بیشتری از آنچه که به نظر می رسد وجود دارد، اما یک نظرسنجی برای تفسیر همه چیز صرف نظر از جذاب بودن مناسبت ها کافی نیست.
به طور کلی، سه رنگ: قرمز داستانی چندوجهی از ارتباطات انسانی است، و بدون شک تهاجمی ترین بخش از مجموعه سه است. کیشلوفسکی در اینجا بیش از هر چیزی که با آبی و سفید بیان کرده است، ضربه می زند و پیچیدگی های موضعی را به طرح کلی مستقیم می افزاید. پایانی لذت بخش برای مجموعه سه تایی Three Varieties که به همین ترتیب آخرین سفر را برای تهیه کننده فیلم Clean خود نشان می دهد، Red ماجرا را با یک یادداشت خوب و مناسب به پایان می رساند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.