سه رنگ : سفید دومین قسمت از فیلمهای سهگانه در باب مشاغل جامعه فرانسوی ست, و داستان مردی لهستانی را به تصویر می کشد که همسر فرانسویاش قصد دارد از او جدا شود.
یک مهاجر لهستانی به نام «کارول» وادار میشود تا کار و زندگیاش در کشور فرانسه را به دنبال طلاق همسرش رها کند و به کشور لهستان بازگردد اما...
سفید سرگذشت آرایشگر لهستانی به نام کارول (زاماچوفسکی) است که در پاریس زندگی می کند اما قادر به سازگاری با محیط بیگانه نیست. مشکلات زیاد و تاثیرشان بر زندگی زناشوئی او باعث می شود که همسرش دومینک (دلپی) نیز او را طرد کرده و تنها بگذارد. کارول به سختی و با خفت بسیار به لهستان بر می گردد و از طریق شرکت در معاملات مستغلات ثروت بادآورده ای به دست می آورد و...
دومین قسمت از سهگانه فیلمهایی درباره مشغلههای جامعه فرانسوی، داستان مردی لهستانی رو به تصویر میکشه که همسرش میخواد ازش جدا بشه...
در خلاصه فیلم Three Colors: White 1994 آمده است:
فیلم معنی سیاسی پنهانی دارد: ناتوانی جنسی کارول و درماندگی مالی او در فرانسه، و ترقی متعاقب آن، بهمنزلهی یک سرمایهدار قدری مشکوک، کوششهای لهستان برای برونرفت از اوضاع نامساعدش، در محدودهی اروپا، را آینگی میکند. همچون در آبی، فیلمبرداری سفید هم برداشت از رنگ بهکاررفته در عنوان را دشوار میسازد: آسمان، تقریباً همیشه، سفید است و چشمانداز لهستان پرفپوشیده و سفید بهتصویر درآمده است. همچنین، غلیان سفید نشان ارگاسم تأخیری است. همچون دو فیلم دیگر از سهگانهی رنگها، سفید هم مشتمل بر صور و سمبلهای بسیاری است که در نگاه اول بیربط مینمایند، اما با پسنگاهها و پیشنگاهها و ارجاع به دو فیلم دیگر این سهگانه ارتباطشان روشن میشود. در صحنهی آغازین در دادگاه، ژولیت بینوش، بازیگر نقش ژولی در آبی، اتفاقاً، وارد اتاق دادگاه میشود، که این صحنه در فیلم Three Colors: White پیشین دیده شده است.
کرول با دومنیک ازدواج می کند و به فرانسه نقل مکان می کند.ازدواج آنها به هم می ریزد و دومنیک او را طلاق می دهد.او مجبور می شود در مترو گدایی کند و در نهایت به کشورش لهستان بازگردد.اما او هیچگاه دومنیک را فراموش نکرد و...
پس از طلاق همسرش، یک مهاجر لهستانی نقشه میکشد تا با او رابطه برقرار کند.
در مورد مشغلههای جامعه فرانسوی است و داستان مردی لهستانی را به تصویر میکشد که همسر فرانسویاش قصد دارد از او طلاق بگیرد و…
دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"سفید" دومین اثر از سه گانه "رنگ" کریستوف کیشلوفسکی عجیب است و انتظار عجیبی داشتم. حدس میزنم غوطهور شدن در فیلم Three Colors: White اول: «آبی» با ژولیت بینوش آنقدر قدرتمند بود که از زبیگنیو زاماچوفسکی که نقش اصلی را بازی میکند، احساس ناامیدی کردم: کارول، یک بازنده با چهرهای دوستداشتنی در مقابل تام هالس، اما نه آن نوع صفحه. حضوری که برای هشتاد دقیقه آماده هستید، نه بعد از بینوش، نه با چهره امیدوارکننده جولی دلپی در پوستر. اما از آنجایی که فیلم در مورد برابری حرفی برای گفتن دارد، طبیعی است که کیشلوفسکی انتظارات ما را به چالش بکشد و از چهره ها و محیط ناآشنا داستانی جذاب بسازد. «آبی» خیلی درباره آزادی نبود، بلکه درباره غم و اندوه بود، «سفید» درباره برابری نیست، بلکه درباره امید است، همه چیز در مورد دادن فرصتی دوباره به آینده یا مردم است.
و به همین ترتیب. ، ما به کارول فرصت می دهیم، مردی که ابتدا قسمت زیرش معرفی شده است: کفش های کثیف در آن طرف خیابان سرگردان هستند، او مانند بچه ای است که در یک مرکز خرید گم شده است در حالی که یک پلیس مشکوک به او نگاه می کند تا اینکه از او می پرسند که آیا اینجا مکان مناسبی برای خرید است. تکلیف آزمایشی همسرش دومینیک (دلپی) میخواهد طلاق بگیرد، دلیلش این است که ازدواج مصرف نشد. از محاکمه متوجه می شویم که کارول لهستانی است، به سختی فرانسوی صحبت می کند و ناتوان است. او شغل آرایشگری خود را از دست داده است، کارت اعتباری او کار نمی کند و زمان زیادی است که او را در مترو دراز کشیده و با دستمالی روی شانه، موسیقی لهستانی را وزوز می کند. کنگا تحقیر به قدری خشن است که تقریباً با کاریکاتور معاشقه میکند و در مقطعی فکر میکردم که آیا کارگردان فیلم «عصر زیبا» را که در سال 1991 ساخته و با بازی ژرار ژونو در سال 1991 ساخته و در آن نقش آفرینی کرده بود، پخش نمیکند.
اما این دو فیلم متفاوت هستند، یکی اظهارنظری اجتماعی در مورد فقر و اینکه راه حاشیهنشینی چقدر آسان است، دومی بازگشتی است که به عنوان یک سقوط پنهان شده است. نواختن یک آهنگ لهستانی در مترو به ناچار گوش هموطنان را در اواخر چهل سالگی یا اوایل پنجاه سالگی جلب می کند. میکولا کارول را دوست دارد، با هم درباره عشق، زندگی و پل صحبت میکنند، مقداری ودکا به اشتراک میگذارند و یک چیز به دیگری منجر میشود، میکولا تصمیم میگیرد کارول را به لهستان ببرد تا کاری را انجام دهد، کار آسانی نیست، آن شامل یک تفنگ است. کارول مردی است که چیزی برای از دست دادن ندارد، بنابراین معامله را می پذیرد. اما سفر طولانی و پر پیچ و خم او خواهد بود که با حمل و نقل شروع می شود، پس از گم شدن پاسپورت و داشتن چیزی جز دو فرانک در جیب خود، باید در یک چمدان بزرگ پنهان شود. اوج بدبختی زمانی است که شی توسط لهستانی ها دزدیده می شود و وقتی آن را باز می کنند، از دیدن مردی شکسته که به زبان آنها صحبت می کند چندان خوشحال نمی شوند.
به عنوان یک خوش آمدگویی، کارول مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و با دو فرانک خود در برف پرتاب شد... و با این حال خوشحال است که برگشته و در آن منظره وسیع و سفید، خانه کارول، آرامش پیدا کرده و آرام آرام بهبود می یابد. برف یک لایت موتیف مکرر است که نشانگر بازگشت به منابع و مقاومت در برابر هر لکه احتمالی است. در واقع، حتی پیامدهای کثیف کاری که باید انجام شود با صحنه زیر پاک می شود: لحظه ای بازیگوش بین دو مرد بالغ در دریاچه یخ زده. کارول و میکولاج دوباره احساس زندگی می کنند. نماد سفیدی به مثابه تولد دوباره، تغییرات و شروعهای جدید با شغل کارول بهعنوان آرایشگر تقویت میشود، گویی قدرت یک مرد میتواند مانند موهای ساده رشد کند، و خاطرات غمانگیز به کوتاهی موی از دست رفته کاهش مییابد یا گویی هرکسی میتواند بدون تغییر به طور اساسی تغییر کند. بسیار.
در «آبی»، بینوش نقش زنی را بازی میکرد که نمیتوانست آینده را بدون دفن کردن گذشتهی دردناک تصور کند، طعنهآمیز است که همان گذشته در «سفید» بهعنوان بار به دوش نمیکشد، بلکه از جسارت قهرمان برای بازسازی زندگی خود استفاده می کند. او نمی تواند آن را فراموش کند، او آن را در آغوش می کشد، آن را قطب نمایی برای اعمالش می کند که او را حتی فراتر از زمانی که تصمیم بگیرد در سالن برادرش کار کند، رانده است. بینوش از قضا در اندیشیدن به آینده منفعل و مراقب بود، کارول در سوگ گذشته خود فعال است. شاید به این دلیل که گذشته او در درون دومینیک "زنده" است، شاید به این دلیل که این گذشته هنوز هم می تواند حضور داشته باشد. این وضعیت در لهستان پس از شوروی را بیش از پیش مناسب می کند، این کشوری است که در حال بازسازی خود با افرادی است که سعی می کنند زندگی خود را تامین کنند و دیگران از بقایای کمونیسم سود ببرند. کارول تصمیم می گیرد که سهم شیر خود را بگیرد و با مردان قدرتمند جدید برابری کند. اما سه رنگ : سفید در مورد آن برابری نیست، کارول نمیخواهد با یک مرد برابر باشد، بلکه با دومینیک همسو شود.
«سفید» به طرز شگفتانگیزی تیره است زیرا نزول کارول به بعد دیگری را میبینید. رفتاری که هستی او را حفظ می کند در حالی که روحش را مبهم می کند، به قول خودشان «مراقب نیکوها باش». و علیرغم تمام قصدم برای قضاوت فیلم در همان سطح روشنفکری «آبی»، مقایسه وسوسه انگیزتری پیدا می کنم. خط داستانی "سفید" شبیه "صورت زخمی" است: کارول پول میگیرد، سپس قدرت، سپس دختر، فقط او آنطور که انتظار دارید او را دریافت نمیکند. و کیسلوفسکی فیلمی میسازد که هم درامی آغشته به عناصر تراژیک است، با وجود تمام اتفاقات ناگوار که قوس کارول را مشخص میکند، هر گنگ یک قدم به جلو در تلاش برای انتقام است، آنقدر مفصل که کارگردان به یک پایان دلانگیز نیاز داشت، که مهر و موم میکند. برابری» بین کارول و دومینیک، شباهتهای آنها ظریف است، اما همه چیز درست است.
اما اکنون، من متوجه شدم که نیازی به جستجوی شباهت بیش از حد بین این فیلمها نیست و فقط سبک آنها را در آغوش میکشم. شعر و انسان گرایی آنها. "سفید" همچنین ادای احترام به سرزمین کارگردان است که با موسیقی جذاب ارائه می شود، به اندازه "آبی" فریبنده نیست، اما غیرعادی نیست که یک بخش متوسط ضعیف تر باشد، و اگر آن فیلم بهترین نباشد، ممکن است چیزی بسیار مثبت در مورد "قرمز" بگوید. خواهیم دید...
دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آبی اولین بود... تیره و تار بود، بداخلاق بود و مسائل سنگین زیادی را در مورد از دست دادن، غم و اندوه و رهایی شخصی داشت. قرمز رنگ پایانی بود... رنگی غنی، عمیق از احساسات و دارای طرحی چندلایه بود که با موفقیت قبلی کیشلوفسکی، یعنی زندگی دوگانه ورونیک مقایسه می شد. این آخرین فیلم او نیز بود.
جایی در میان آن تأملات عمیق و متفکرانه در مورد ماهیت زندگی و عشق، دومین فیلم از این سه گانه بود... سفید. شاید به این دلیل که سه رنگ : سفید - که برای همه اهداف فشرده در مورد به دست آوردن برابری است - نسبت به دو فیلمی که نقش کتاب را بازی می کنند از نظر احساسی سفت و سخت تر است - یا شاید به این دلیل که موضوعاتی که در اینجا تحلیل می شوند وزن کمتری دارند - وایت همیشه توسط اکثریت تا حدودی نادیده گرفته شده و کم ارزش بوده است. از طرفداران و منتقدان من فکر میکنم این واقعاً مایه شرمساری است، زیرا برای من، فیلم چیزی شبیه به تغییر سرعت دلپذیر کارگردان را نشان میدهد و به او اجازه میدهد تا شخصیتهایی بسازد که بسیار شفافتر و سهبعدیتر هستند (دور از اضطراب و متافیزیکی). رمزهای قرمز و آبی)، و همچنین به او این فرصت را میدهد که از لحظات کمدی و رقتانگیز مهربان استفاده کند تا لحظههای متفکرانه یا تأملانگیز درام را تضعیف کند. شخصیتهای اینجا به طرز شگفتانگیزی ارائه شدهاند، با شخصیت اصلی ما، کارول کارول - کاملترین نمونه از یک قهرمان تراژیک-کمیک در این سمت از عصر خاموش - سعی میکند پس از یک طلاق تلخ و یک دادگاه شرمآور، جایگاه خود را در جهان پیدا کند. مطمئن نیستم که واقعاً کیست.
بقیه فیلم سفر او را از هیچ کس، به کسی، درست به هیچ کس (با برخی پیچش های شیطانی در طول مسیر) نشان می دهد، در حالی که مفاهیم قدرت را نیز لمس می کند. ، برابری شخصی و قدرت همه جانبه عشق. رابطه بین کارول و همسرش/همسر سابقش دومینیک رابطهای پر از تناقض و تناقض است که به نظر من بسیار واقعیتر و باورپذیرتر از آن چیزی است که برخی از منتقدان آن زمان پیشنهاد میکنند. هر دو شخصیت به یکدیگر ابراز عشق می کنند، اما سپس به انجام کارهای کاملاً زشت می پردازند تا قدرت و برابری بین خود را از بین ببرند. در نهایت، فیلم به یک معادله ساده می رسد... آیا خودت را نابود می کنی و همه چیز را به نام عشق واقعی قربانی می کنی؟ اگرچه سفید مملو از طنز سیاه و تعدادی کنش و منطقی است که به نظر می رسد پر از تلخی است، اما فیلم سفید واقعاً یک فیلم الهام بخش است... فیلمی که شما را سرشار از حس امید می کند و باعث می شود باور کنید که هر چیزی ممکن است.
پایان فیلم، مانند پایانهای تقریباً تمام آثار کیشلوفسکی، پایانی است که فراتر از همه چیزهای قبلی است و تمام تفاوتهای شخصیتها و رابطهشان را در طول فیلم زیر و رو میکند (که باعث میشود بخواهید به عقب برگردید. و همه چیز را دوباره تجربه کنید.در ادامه صحنه های پایانی، لحظات پایانی سه رنگ : سفید یکی از عالی ترین و زیباترین تصویرهای مالیخولیایی از عشق و امید پایدار است که تا به حال دیده ام، بدون تکیه کردن، هم تاثیرگذار و هم از نظر احساسی متحرک است. در مورد احساسات بدبینانه.
تجسم فیلم با کیشلوفسکی خیره کننده است - همانطور که با آبی و قرمز انجام داده بود - از رنگ عنوان استفاده کرد تا فیلمی سرد و خنثی به ما بدهد. de تصویر لهستان در صحنههای بعدی فیلم - مملو از دریاچههای یخی، ساختمانهای سر به فلک کشیده و جادههای پوشیده از برف - بیشتر مدیون دکالوگ تعیینکننده اوست تا صحنهی پاییزی ورونیک، با لوکیشنهایی که واقعاً برخلاف کنشهای آشکار فیلم هستند. به ما درک درونی احساسات واقعی کارول و دومینیک (سرد و از نظر عاطفی عقیم) بدهید. کیشلوفسکی به همان اندازه محکم بر بازیگرانش چنگ می زند، هم زبیگنیو زاماچوفسکی (نه، من هم نمی توانم آن را تلفظ کنم!) و هم جولی دلپی بازی های عالی و چندلایه ای ارائه می دهند که می توانند گرمای محبت آمیز و درونی را که در زیر آن پنهان شده است، منتقل کنند. بیرون سرد و یخ زده به همان اندازه یانوش گاخوس در نقش معتمد لهستانی کارول، میکولای، که نقش مهمی در بسیاری از طرح داستان بازی میکند، به همان اندازه تأثیرگذار است.
اگرچه این فیلمی غنی از شعر بصری و متراکم در نمادگرایی است، اما هیچگونه نیست. یعنی فیلم سنگین در واقع، این سبک ترین و لذت بخش ترین از این سه است، با کیشلوفسکی و نویسنده همکارش کریستوف پیزیویچ که فیلمی شوخ و آنارشیک پر از لحظات کمدی تاریک و درام جالب می سازند. حتی فکر میکنم سه رنگ : سفید بهتر از فیلم غمانگیز است، گرچه آبی کمتر مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است... اما این میتواند فقط یک موضوع سلیقه شخصی باشد. به هر حال، سفید یک فیلم لذتبخش، جالب و بسیار پرارزش است که شایسته آن است که به تنهایی دیده شود (بر خلاف ارزیابی در کنار آبی و قرمز).
دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اظهار نظر جداگانه در مورد سه قسمت از سه گانه کیشلوفسکی نه تنها دشوار است، بلکه بدیهی است که فیلمساز از ما می خواهد دقیقاً برعکس عمل کنیم: آنها را به ترتیب آبی، سفید و قرمز ببینیم و آنها را با هم به عنوان یک اثر کامل در نظر بگیریم. . درست است که آنها داستان های متمایز با مضامین متمایز هستند: آزادی، برابری، برادری، و هر یک از آنها با کاربردهای منحصر به فرد دسیسه و هنر ساخته شده اند. هر کدام به طور مستقل ارزش دیدن را دارند، اما من معتقدم که بهتر است به عنوان یک اثر دیده شوند. در مجموع، من به این سه گانه 9 امتیاز می دهم. من هرکدام را بهطور جداگانه در بین دهها برتر سالهای 1993 و 1994 قرار میدهم.
سفید، پارچه عروس، عفیف و پاک در ابتدای ازدواج است. بعداً درخشش ارگاسم در تاریکی است. و سپس .... اما هر چیزی که در مورد موارد سفید در سه رنگ : سفید گفته شود ممکن است برای اولین بار آن را خراب کند. بر خلاف سه رنگ: آبی، سفید یک فیلم داستان محور است و دو شخصیت اصلی به شخصیت آبی دارد. و این همان است که باید باشد. تم آبی، آزادی، اولین کلمه شعار فرانسه، یک اصل فردی است، در حالی که موضوع سفید برابری، کلمه دوم شعار فرانسوی، حداقل به دو نفر نیاز دارد. تلاش اصلی برای آزادی شخصی است. مبارزه برای برابری اساساً اجتماعی است. سفید متعارفترین فیلم در بین سه فیلم رنگی است، و در حالی که هنوز یکی از ده فیلم برتر من در سال 1994 است، من به آن امتیاز 8 میدهم، کمی کمتر از آبی بسیار بصری و قرمز که ذهن را خم میکند.
دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سه گانه کیشلوفسکی معمولاً، حتی توسط او، با عبارات بی اهمیت توضیح داده می شود، این بخش «برابری» است. اما این فیلمساز باهوشی است، از آن دسته افرادی که در واقع به موضع روایی پروژه هایش فکر می کند. در این مورد، ما "آبی" را داریم که از قرارداد استاندارد گزارش دادن اتفاقی که در گذشته اتفاق افتاده پیروی می کند - اما نه کاملاً.
"قرمز" به شما مراقبه ای روی دو هدیه تا شده می دهد. «سفید»، این فیلم، به عنوان تصویری از آینده، به ویژه آینده مشروط انتخاب شده است. در حالی که فیلمهای دیگر مستقیمتر این کار را انجام میدهند، «سفید» - در میان این سه فیلم - آنقدر ظریف است که باید واقعاً به آن توجه کنید.
همه چیز همان کاری است که شما انجام می دهید، تمام جزئیات و عناصر طرح از سکانس دادگاه. آیا این همه تصور است؟ مهم نیست، اما اگر آن را اینطور در نظر بگیرید - بسیاری از آینده های موازی - آسان تر می توانید ببینید که چگونه با دیگران مطابقت دارد. حتی به زمان مطالعات کارول فرانسوی.
من این را به عنوان کمترین مورد از سه مورد ارزیابی می کنم، زیرا او در طرح بسیار کار می کند. طرح فقط برای فراهم کردن یک اسکلت برای بقیه است، و هدف آن این است که ما را در حالی که او کارش را انجام می دهد، مشغول کند. اما آنقدر پیچیده است که نمی تواند به عنوان یک اسکلت صرف عمل کند و مانع از آن شود. بسیاری از بینندگان حتی فکر میکنند که داستان همان چیزی است که فیلم درباره آن است.
هر یک از این سه فیلم عالی هستند، اما برای ثبت نام باید ابتدا بقیه را ببینید. هر یک از این سه با یک حس سروکار دارند. این "منظره" است.
تفسیر دی وی دی به نظر من بسیار بی فایده است. حضور در آنجا کافی نیست.
ارزیابی تد -- 3 از 3: ارزش تماشا را دارد.
دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کاش میتونستم به سه رنگ : سفید 8.5 بدم! خیلی بهتر از میانگینه و واقعا برای انتخاب بین نمره 8 تا 9 مشکل داشتم! فیلم با یک حقه بازی شروع می شود که به دادگاه می رود زیرا همسر چند ماهه اش از او طلاق می گیرد. او را میپرستد، اما احساس میکند که از او میترسد و نمیتواند ازدواجشان را به پایان برساند. به نظر می رسد که بر اساس طرح داستان، این احتمالاً به این دلیل است که همسر یک عوضی بسیار سکسی اما بسیار سرد و حسابگر است. من به راحتی میتوانم درک کنم که مردی برای حفظ نعوظ بیش از حد از او میترسد.
نعوظ او درست بعد از طلاق آشکار میشود، زمانی که هر کاری میکند تا او را از بین ببرد - حتی اگر او اساساً فردی شایسته است. پسر شما واقعاً برای او احساس می کنید که او بدون پول، بدون پاسپورت باقی مانده است و او را متهم به آتش سوزی می کند فقط به این دلیل که می تواند! با وجود همه اینها، او او را خیلی دوست دارد و من احساس کردم که از او کمی ناامید شده ام، زیرا می خواستم او عصبانی شود یا حتی یا چیز دیگری! و من خوشحال شدم که ببینم انتقام نهایی او چقدر خوشمزه خواهد بود!! در پایان فیلم، از دیدن بازی او راحت شدم، اگرچه صحنه پایانی تا چندین تفسیر ممکن است و شما واقعاً مطمئن نیستید که آیا او قصد دارد او را نجات دهد یا در پایان معلق نگه دارد. آفرین.
دانلود فیلم Three Colors: White 1994 (سه رنگ : سفید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من کل سه گانه سه رنگ را دوست دارم، اما "سفید" مورد علاقه احساساتی من است زیرا عمیقاً با قهرمان همدردی می کنم. من همان عشق رقابتی و مخربی را که کارول را در طول سه رنگ : سفید به حرکت در می آورد، تجربه کرده ام، و همچنین مانند او آدم بداخلاقی هستم، بنابراین متوجه شدم که واقعاً با او همدردی می کنم.
متاسفانه "سفید" به عنوان ضعیف ترین ورودی سریال شهرت پیدا کرده است. فکر میکنم عجیبتر است، اما مطمئناً بدترین نیست. این تنها یکی از این سه فیلم است که به طور منظم اعتبار را افزایش می دهد (پیچش های داستانی واقعاً وحشیانه هستند)، و تنها فیلمی است که یک قهرمان مرد دارد، اما همچنین هیجان انگیزترین فیلم و در نهایت ناراحت کننده ترین فیلم است. به طور خاص پایان یک قاتل است.
"قرمز" کمی با "سفید" قلاب می کند. در واقع اگر اشتباه نکنم رزولوشن سه رنگ : سفید را کاملاً به بدتر تغییر می دهد. این خیلی بد است. «سفید» به تنهایی به عنوان یک فیلم بدبینانه بهترین کار را انجام می دهد، بدون اینکه نگاه خوش بینانه تر «قرمز» در گذشته پیوند زده شود. اما از آنجایی که هر دو فیلم به تنهایی عالی هستند، من از عدم ژل درست آنها ناراحت نیستم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.