در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Thunder Bay 1953... لطفا منتظر بمانید ...
خلیج تندر میگوها و نفتدانها پس از اینکه یک شکار وحشی جاهطلب شروع به ساخت یک سکوی نفتی دور از ساحل میکند با هم درگیر میشوند...
در سال 1946 مهندس سابق نیروی دریایی "استیو مارتین" با رویای ساخت بستری امن برای حفاری نفت به لوئیزیانا می رود. او که از طرف یک شرکت بزرگ نفتی حمایت مالی می شود به همراه دوستش "جانی"مشغول کار شده اند اما...
دانلود فیلم Thunder Bay 1953 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من را مغلوب می کند که چرا Thunder Bay تکنیکالور «Thunder Bay» نام گرفت، که نام شهری کانادایی در دریاچه غالب و خلیج کوچک مرتبط با آن است، بدون هیچ ارتباط غیرقابل انکاری با این داستان درباره سکوی نفتی اصلی دور از دریا که در دریاچه واقع شده است. خلیج مکزیک. شاید اشاره ای به روابط پر تنش بین مدیران دارد؟ زمانی که طوفانی اندکی پس از اتمام دستگاه و در عین حال قبل از اصابت نفت، طوفانی به وقوع پیوست، رعد و برق مربوط به گروهبندی فوقالعاده هیجانانگیز بود. استیو (جیمز استوارت) به طور انحصاری روی دستگاه تنها نبود، به استثنای استلا (جوآن درو)، یک قایق میگو که فیلیپ یار رها شده را منتقل می کرد، نزدیکتر شد و انبوهی از چوب های انفجاری به دستگاه متصل شد و می خواست آن را منفجر کند و خطا کند. آن را در طوفان در حالی که امواج روی آنها میگذشت و شکن تمام میشد، آنها در صحنه باز جنگیدند تا اینکه فیلیپ به اقیانوس افتاد. من را می زند که چرا قایق داخل دستگاه قرار نگرفت و به احتمال زیاد هر دو را از بین برد. پیشفرض استیو مبنی بر اینکه استلا در برنامه آسیب بوده است نیز نه قافیه دارد و نه دلیل. اگر موثر بود، او در کنار استیو به سطل لگد می زد! استیو پس از این اتفاق تا پایان پایان، از او پریشان میماند، زمانی که تضمین میشود که او درگیر نبوده است.
این تنها یکی از مجموعهای از موارد اضطراری بود که اقداماتی را برای متوقف کردن این تلاش پیشرو انجام دادند. دو بار، لینچ کردن انبوه ماهیگیران نزدیک، استیو و کارگرانش را به خطر انداخت. به طور غیر قابل تصوری، استیو جمعیت اصلی را با پرتاب کردن چوب های مواد منفجره نزدیک آنها پراکنده کرد! "انفجارهای" بعدی به نظر میرسیدند که به جای مواد منفجره، شعلههای آتشسوزی دارند! آخرین مسابقه، نزدیک به پایان، با نمایش خوش شانس یک فوران پراکنده شد، در حالی که گروه ترکان بر روی صحنه دستگاه جمع شدند و با خبرهایی مبنی بر پیدا شدن تخت «میگوی طلایی» در اطراف محل مته همراه شدند. به نظر میرسد که این ویژگی آخر، ایجاد غیرممکنی برای آرام کردن این نگرانی است که تولید نفت در خلیج میتواند بر شیلات تجاری تأثیر بگذارد. چیزی به نام میگوی "طلایی" تجاری در خلیج وجود ندارد! در واقع، از آن زمان لکه های نفتی عظیم باعث نابودی حیات دریایی شده است. با وجود این، تعمیرات نفتی نیز از بسیاری از انواع حیات پشتیبانی میکند، بهعنوان صخرههای تقلبی، بهویژه زمانی که صخرههای معمولی ناپدید میشوند. ما با این بحث که آیا دستگاههای فرسوده باید حذف شوند یا برای پیشبرد حیات اقیانوسی باید بمانند، مخالف هستیم.
این داستان اعتبار قابل تأییدی دارد، زیرا در سالهای 1946-1946 اتفاق میافتد، زمانی که سکوی نفتی اصلی دورتر از ساحل خلیج واقعا مستقر شده بود. قسمت اعظم فیلم به درستی در ساحل خلیج لس آنجلس فیلمبرداری شد. استوارت نقش شخصیتی شبیه هوراتیو الجر را بازی میکند که در کنار همدست ثابت خود، با بازی دن دوریا، فیلم را با فقر آغاز میکنند، که منحصراً با مدلی از نحوه ساخت دستگاهی به سمت دریا که میتواند طوفانهای استوایی را تحمل کند، تجهیز شده است. آنها باید نه تنها رهبر غرق شده شرکت نفت (با بازی جی فلیپن)، بلکه ماهیگیران محله را متقاعد کنند که طرح آنها شایسته این قمار است. قسمت قبلی بسیار ساده تر از دومی است.
یک قسمت اختیاری از طرح شامل دو دختر دلپذیر با ظاهر نوردیک از یک ماهیگیر قدیمی لاتین تبار است که برای رها کردن این پشت آب کوچک دارای قدرت هستند. شهر، و شخصیتهای استوارت و دوریا را برای یک زندگی واقعاً نشاطآور، غنی و مفید بیابید. متأسفانه، پدر دوست ندارد دختران کوچکش را به دست این بدجنسها از دست بدهد، زیرا انتظار دارد آنها با ماهیگیرانی مانند خودش ازدواج کنند. شخصیت جوآن درو (استلا) در شیکاگو احساسات بلندمدت مخربی دارد. او و استیو دوباره فیلم را با نفرت و احترام به یکدیگر سپری می کنند. مارسیا هندرسون که نقش خواهر جوان تر استلا را بازی می کند، رابطه پایدارتری با دوریا ایجاد می کند. با این حال، ما گمان می کنیم که او دقیقاً یک فرد ایده آل برای او نیست: خیلی پیر و سرسبز مورد انتظار. دوریا بیشتر نقش ضدقهرمانان را بازی میکرد، و کار او بهعنوان همراه مخالف استوارت چندان راحت نیست.
اگر حکایتهایی درباره افشاگریهای نفتی دوست دارید، میتوانید به بخشی از فیلمهای همراه آن نگاه کنید. می دانستم: «شهر بوم» (1940)، «طلای جاری» (1940)، تولسا (1949) و «جو داکوتا» (1957). از این میان «تولسا» قابل مقایسه ترین طرح را با فیلم فعلی دارد. این یک تضاد بین هدایتکنندگان و منافع نفتی است. به جای ماهیگیران بدبخت کاجون، منافع نفت باید آمریکایی های محلی را مدیریت کند. در نهایت به این نتیجه رسید که روغنها و روغنها، مشابه میگو و روغن، میتوانند همه چیز را به خوبی مدیریت کنند. یکی دیگر از فیلمهایی که فیلم کنونی به من کمک میکند به یاد بیاورم، «رد کاج بیپرده» محصول 1936 است (همچنین در تکنیکالر، با صداقت!). فرد مکینتاش موری کار استوارت را به عنوان نماینده یک سازمان زغال سنگ که نیاز به استخراج زغال سنگ در ساحل دارد و در کنار جنگلبانان جنگنده قرار دارد، بر عهده می گیرد. یک بار دیگر، احساسات متفاوتی با یکی از خانم های جوان "بومی" وجود دارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.