در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Until the End of the World 1991... لطفا منتظر بمانید ...
در سال هزار و نه صد و نود نه، هنگامی که چارلی از یک تصادف رانندگی جان سالم به در می برد، زندگی اش برای همیشه دگرگون می شود. او سم را نجات می دهد و با او به سر تا سر جهان سفر می کند. یوجین به دنبال آن ها می رود تا تا داستان زندگیشان را بنویسد.
در سال 1999 ، زندگی کلر پس از زنده ماندن از یک تصادف اتومبیل برای همیشه تغییر کرد...
داستان فیلم در آستانه هزاره سوم و در زمان یک فاجعه جهانی دامنگیر است، که مرد و زنی، با بازی ویلیام هرت و سولویگ دامارتان، را دنبال میکند که در سراسر جهان به خاطر دستگاهی که میتواند تجربههای زیستی را ضبط کند و به رؤیاها و خوابها نمود دیداری بدهد، تحت پیگرد هستند...
ر سال 1999 ، یک زن (Domartin) با برخی از سارقان بانک دچار یک تصادف رانندگی شده است ، که برای کمک به گرفتن پول بانک به یک قطره در پاریس کمک می کنند. در راه او به فراری دیگر از قانون (Hurt) ، یک آمریکایی که تحت تعقیب سیا است تعقیب می کند. او ادعا می کند که این اتهامات نادرست است. آنها می خواهند وسیله ای را که پدر او اختراع کرده است مصادره کنند و به هر کسی امکان دهد رویاها و بینش خود را ثبت کند. در حال فرار از سوی هر دو سارقین بانکی و سیا ، این زن و شوهر در سراسر جهان قرار دارند و در استرالیا در مرکز تحقیقات پدرش (فون سیدو) در استرالیا پایان یافتند ، جایی که آنها امیدوارند که بتوانند با ضبط کردن ضبط های صدمه دیده برای مادر نابینای خود دستگیر شوند
در سال 1999، زندگی کلر پس از اینکه از یک تصادف رانندگی جان سالم به در برد، برای همیشه تغییر می کند. او سام را نجات می دهد و با او به دور دنیا سفر می کند. یوجین نویسنده آنها را دنبال می کند و داستان آنها را می نویسد، زیرا راهی برای ثبت رویاها در حال استفاده است...
در سال 1999 ، زندگی کلر برای همیشه تغییر یافته است که او پس از سانحه رانندگی جان سالم به در برد. او سام را نجات می دهد و با او سفر به دور دنیا را آغاز می کند. نویسنده یوجین آنها را دنبال می کند و داستان خود را می نویسد ، همانطور که راهی برای ضبط رویاها اختراع می شود.
دانلود فیلم Until the End of the World 1991 (تا پایان جهان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اول: من فقط یک بار نسخه طولانی (آخرین) تا پایان جهان را تماشا کرده ام.
دوم: "بالهای آرزو" وندرس (Der Himmel über Berlin) تقریباً به معنای واقعی کلمه فیلم مورد علاقه من است.
سوم: من فیلم های زیادی را دوست داشتم که ترکیبی از طولانی، انتزاعی، پرپیچ و خم، خارجی، کم اکشن یا حتی طرح، با شخصیت های ظاهراً واقع گرایانه، زمینی و غیره و غیره باشند.
چهارمین: فکر میکنم نامگذاری این «علمی تخیلی» کمی دشوار است. حتی بیشتر از آن به عنوان "سایبرپانک" نامیده می شود. من فقط باور دارم که فقط به این دلیل که شما چند عنصر از ژانرهای پلیسی علمی-تخیلی و فیلم نوآر را در یک محیط نزدیک به آینده ترکیب می کنید، فقط به طور خودکار سایبرپانک است. و حتی اگر آن را علمی تخیلی بنامیم... فرض کلی که میگوید جهان میتواند به دلیل بیثبات کردن ماهوارههای هستهای به پایان برسد، در واقع علمی تخیلی نیست (و حتی از نظر علمی به سختی واقعگرایانه قابل قبول است) اما تقریباً برای کل فیلم کاملاً نادیده گرفته شده است. ، پس چه اهمیتی دارد. به همین ترتیب، «دستگاه» در بیشتر قسمتهای فیلم کمی بیشتر از یک «مک گافین» عمومی است، و وقتی بالاخره وارد آن میشوند، با کمعمقترین و گذراترین کاوشهای جالب در مورد مفاهیم، کمکم باقی میماند. بیش از یک مک گافین هنوز. یک موضوع تصادفی برای برخی از فرسودگیهای فلسفی مضحک و درهمآمیز عصر جدید، که واقعاً به جایی نمیرسد یا خیلی طول میکشد. به نظر می رسد یک راه تصادفی برای پایان دادن به آن بخش از فیلم است. به هر حال، اگر واقعاً علاقه مند به بررسی علمی تخیلی واقعی در مورد موضوعاتی از این قبیل بودید، به راحتی می توانید خیلی بهتر انجام دهید، بنابراین فقط به این دلیل که جنبه علمی تخیلی جالب به نظر می رسد، مجبور به تماشای این نشوید. در مورد تنها نکته جالب در این زمینه این است که آنها به نحوی توانستند واحدهای ناوبری ماهواره ای مدرن خودرو را تقریباً دقیقاً پیش بینی کنند. بنابراین، تمام چیزهایی که در راه نیست، تا پایان جهان بدیهی است که بسیار طولانی است. من تقریباً کنجکاو هستم که یک نسخه ویرایش شده بهتر می تواند جالب تر باشد، اما واقعاً نمی دانم که چگونه ممکن است. این محتوا است، نه طول، که نتوانست علاقه من را حفظ کند. در ابتدا آن را بسیار جالب دیدم، از آن در ژاپن لذت بردم، و استرالیا که بیشتر قسمتهای فیلم در آن اتفاق میافتد، در مقایسه با تصاویر معمولی بهطور قابلتوجهی واقعگرایانه و زمینی به نظر میرسید، بنابراین تا حدودی جالب بود.
اما به طور کلی آنقدر بی هدف به هیچ جا سرگردان نشد... من شک دارم که درست باشد، اما من واقعاً این احساس را داشتم که آنها فقط در حال ساختن این موضوع در حالی که تنظیمات اولیه را پشت سر می گذاشتند، و واقعاً نمی توانستند بفهمند. به کجا می توان بدون نوشتن در دایره، به گوشه ها، از طریق حفره های داستانی مضحک، انتهای آزاد دنباله دار در طول مسیر برد.
البته، با توجه به تمایل وندرس به فیلمبرداری خیره کننده، بی انتها، کارگردانی، آهنگسازی، و بازی فوق العاده واقعی، زنده و شفاف از نظر احساسی... اما به طرز شگفت انگیزی هیچ کدام از اینها در اینجا مشهود نیست! همه چیزهایی که آلباتروس دارد چند شخصیت جالب، چند بازیگر کوچک بسیار خوب، و یک بانوی اصلی جذاب و بامزه است، اما حتی این هم برای دو ساعت اول کافی نبود.
استفاده از زبانهای مختلف میتوانست جالب باشد، اما من فقط آن را سخت و غیرطبیعی دیدم. در حالی که به نظر میرسد که بسیاری از بازیگران حداقل به یک زبان استعداد زیادی داشتند، اما در نهایت به زبانهای دیگر، بهویژه انگلیسی، صحبت میکردند، که در آن به نظر میرسید عملکردشان به شدت محدود شده بود. به اندازه کافی عجیب، هنرپیشه های تثبیت شده آمریکایی در واقع تمایل دارند برخی از چوبی ترین، هیجان انگیز ترین و باورنکردنی ترین نمایش ها را به زبان انگلیسی در اینجا ارائه دهند! و من عموماً آنها را در فیلم Until the End of the Worldهای دیگری که دیدهام دوست دارم.
همه اینها کاملاً غیرقابل توضیح است. من نمی توانم بیشتر اتفاقات تا پایان جهان را باور کنم. بررسیهای دیگر در IMDb به تعدادی از حفرههای داستانی مضحک و پیچشهای داستانی بیمعنی غیرواقعی اشاره کردهاند، و من چندان الهامبخش نیستم که از یادآوری آن برای اشاره بیشتر رنج ببرم. تعداد زیادی وجود دارد.
اما حتی وقتی این اشتباهات فنی را نادیده می گیرید، خط اصلی داستان دراماتیک برای من هیچ معنایی ندارد. چرا او ناگهان عاشق یک مرد تصادفی می شود فقط به این دلیل که در ماجراجویی کوچک خود با او برخورد می کند، او را سوار می کند و او مقداری از پول او را می دزدد؟ من مطمئناً هیچ شیمی یا ارتباطی بین آنها در آن نقطه نمی بینم. آن را کاملا از هیچ. و او فوراً کاملاً به او وسواس پیدا می کند و این مأموریت زندگی او می شود که او را به معنای واقعی کلمه تا انتهای زمین تعقیب کند، نه حتی برای اینکه به او پاسخ دهد، بلکه برای داشتن رابطه جنسی با او و نجات او از ... سرنخ از چی به همان اندازه که رفتار احمقانه برخی از زنان را دیده ام، نمی توانم باور کنم که او پس از به خطر انداختن جانش، این کار را ادامه دهد تا بارها مورد استفاده قرار گیرد، دوباره از آن دزدیده شود، و چندین بار از آن خارج شود! و چرا او به این کار ادامه می دهد و دستگاه و انگیزه های خود را کاملاً از او پنهان می کند، در حالی که بعداً معلوم شد که او واقعاً مرد خوبی است؟ بنابراین شما آن را دارید، بازیگری بسیار وحشتناک، از نظر بصری نه چندان خاص، طرحی درهم و بید خورده که تا ابد ادامه پیدا می کند و بدون هیچ دلیل خاصی به جایی نمی رسد، شخصیت های نسبتاً غیر جالبی که هیچ معنایی ندارند، ناسازگاری با خود و رشته های شل از wazoo و در بخش موسیقی تا آنجایی که به من مربوط می شود، واقعاً زیاد نیست. یک ناامیدی بزرگ از کارگردان یکی از محبوب ترین فیلم های من! چه جذاب است.
من مطمئن نیستم چه چیزی را به عنوان جایگزین بهتر و بهتری برای تا پایان جهان با مضامین یا عناصر مرتبط توصیه کنم، اما مطمئناً «بالهای آرزو» و شاید چند اثر جذاب را ببینید. توسط کیشلوفسکی، تارکوفسکی، وونگ کار وای، شاید حتی فلینی... حتی اگر تا پایان جهان را دوست دارید، باور کنید، می توانید خیلی بهتر عمل کنید، پس به جستجو ادامه دهید!
دانلود فیلم Until the End of the World 1991 (تا پایان جهان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
حماسه سایبرپانک 5 ساعته ویم وندرس، بهترین فیلم جاده ای است. این سریال مانند یک مینی سریال در مورد زنی است که به تازگی از دوست پسر نویسنده اش (با بازی سم نیل که به عنوان راوی داستان بازی می کند) جدا شده است و با ماشین هایی با سارقان مجروح بانک تصادف می کند، آنها پیشنهاد می کنند در صورت حمل و نقل مقداری از پول را به او بدهند. پول نقد باقی مانده راه پاریس برای آنها. او موافقت می کند و از پول خود برای تأمین هزینه سفری که برای بقیه فیلم در پی می آید استفاده می کند. او بلافاصله پس از ملاقات با ویلیام هرت، یک مسافر سوار مرموز که مجذوب او می شود. او روی بره است، اما از چه کسی و چرا؟ پس از اینکه او او را رها کرد و مبلغ هنگفتی را دزدید، وسواس پیدا میکند.
در تمام این مدت یک ماهواره هستهای سرخرنگ هندی بر فراز زمین شناور میشود، سیمکشی میکند و در صورت انفجار تصادفی یک آخرالزمان هستهای احتمالی را به خطر میاندازد. دنیا بیشتر از همیشه به پایان خود نزدیک شده است، به این معنی که فقط یک داستان در مورد اخبار در پس زمینه است، که اکثر مردم سعی می کنند نادیده بگیرند.
بخش اول، در تا پایان جهان سه قسمتی، تعقیب و گریز آنها در میان کانتری و قاره، "یک رقص در سراسر جهان"، که بعداً کتابی درباره زندگی آنها نامیده می شود.
آنها از ایتالیا شروع می کنند و به پاریس، برلین، مسکو، پکن می روند. توکیو، سانفرانسیسکو، و در نهایت منطقه دورافتاده استرالیا، هروئین ما، میریام، متوجه میشود که هرت برای یک قطعه دزدیده شده از اموال دولتی تحت تعقیب است، دستگاهی که تجربه دیدن را ثبت میکند و اطلاعات را به صورت تصویر ترجمه میکند. او در حال ثبت زیباترین مکان های جهان، برای مادر نابینای خود است. او پسر مکس فون سیدو، مخترع این دستگاه است. بازی موش و گربه آنها تبدیل به یک عاشقانه طوفانی از حرکت و فرار دائمی می شود.
در قسمت سوم آنها به آزمایشگاه زیرزمینی Sydow در استرالیا می رسند، جایی که آنها همچنین متوجه می شوند که این دستگاه فقط نمی تواند دیدن نابینایان را ضبط کند. اما اگر در طول خواب روشن بماند می تواند رویاها را ضبط کند. بومی هایی که آزمایشگاه را با سیدو اداره می کنند از کار بر روی دستگاه رویایی او امتناع می ورزند. به آهستگی اما باورکردنی بقیه کارکنان، وسواس خیره شدن به ضبط رویاهای خود می کنند، "به جایی رسید که آنها رویاهای خود را می دیدند ... و هر لحظه عمیق تر به چاه سیاه نرگس افتادند." />
تصادفات اتومبیل، هواپیماهایی که در میانه نور از دست می دهند و مکان های زیبا یکی پس از دیگری وجود دارد. تا پایان جهان نیز مانند «آلفاویل» و «سقوط» مدیون مناظر زیبای آن است که می یابد و عکس می گیرد. در طول پنج ساعت، می توانید تصور کنید که پیچ و خم خوبی دارد. و اینطور است، اما برای فیلمی که به تماشای ناب و اهمیت و خطر عمیق «دیدن اشیا» اختصاص دارد، بدم نمی آمد.
از نظر محتوایی در آینده، تضاد آشکاری بین طبیعت دوگانه ماشین، کمک به نابینایان برای دیدن جهان، و اجازه دادن به افراد بینا برای نفوذ به دنیای درونی خصوصی آنها، که جذابیت آن مغناطیسی و اعتیادآور است. Tecnhology یک شمشیر دولبه است، شگفتانگیز، اما بدون معضلات اخلاقی و فلسفی جدیاش (که دنیای واقعیتر است، دنیای درون یا بیرونش؟ و غیره)، تا پایان جهان به طور عاقلانه به گفتگو نمیپردازد، بلکه اجازه میدهد همه چیز در جریان باشد. در پنج ساعت به شما این اعتبار را می دهد که می توانید آن را برای خودتان حل کنید.
این واقعاً فقط یک فیلم زیبا برای تماشا است، بسیار شیرین تر و ملایم تر از بسیاری از فیلم های علمی تخیلی، و همچنین جذاب تر، زیرا پیامدهای خود را به گلوی شما نمی اندازد.
ویم وندرس، افرادی مانند The Talking Heads، Can، Lou Reed، Patti Smith، Elvis Costello، U2، Nick Cave، و بسیاری دیگر را جذب کرد. برای ساختن آهنگ های اصلی برای موسیقی متن در مورد هزاره جدید. در حالی که بسیاری از آهنگ ها بسیار خوب هستند، اکثر آنها نیز به طرز ناخوشایندی قرار گرفته اند. بدون شک وندرس واقعاً در مورد تمام موسیقی هیجانزده بود و فقط میخواست از همه چیز استفاده کند.
قطعاً ناقص بود، اما آزمایشها و کپسول زمانی بسیار زیاد و غیرعادی بود. علیرغم زمان اجرای سنگینش، فکر می کردم وندرس نسبت به پویایی های در حال تغییر دنیای آینده حساس است، نه دیستوپیایی است و نه اپرای فضایی Star Trek/Fifth Element Space، فضایی را اشغال می کند، فضایی که در آن خوب یا بد ساده وجود ندارد. دیگر واقعاً به بحث مربوط می شود.
در زمانی که همه تصور می کنند دنیا به پایان رسیده است، شخصیت سم نیل در حال بازی در یک گروه کوچک با چند دانشمند علوم اعصاب بومی، چند سارق بانک فرانسوی، یک شکارچی جایزه بریتانیایی است. و برخی از ولگردهای تصادفی که از ترس ریزش هستهای به داخل محوطه استرالیا سرگردان بودند و موسیقی را مینوازند که شبیه علفهای آبی استرالیایی است. Didgeridoo و پیانو، سازدهنی، و ترومپت، با هم ترکیب می شوند تا چیزی منحصر به فرد و جدید خلق کنند. او با خود خاطرنشان می کند: "تمام این سفر برای کمک به یک زن نابینا برای دیدن یا خیره شدن به خودمان نبود. اما این ماجراجویی، ماهواره، ماشین، سقوط، همه اتفاق افتاد، بنابراین ما می توانستیم اینجا باشیم، در این زمان. لحظه ای، برای خلق این موسیقی که در غیر این صورت هرگز وجود نداشت، درست در اوج دنیا."
فیلم های علمی تخیلی کمی به قدرت موسیقی اختصاص داده شده اند (که شخصیت ها بازی می کنند) ، کلمات (که سم نیل برای رمانش ثبت می کند) و تصاویر (از جنگ آینده، زیبایی جهان و خطوط ذهن/رویا/روح خودمان و غیره). در آلفاویل، وقتی کامپیوتر از لمی کاوتیون میپرسد، «چه چیزی شب را حرکت میدهد؟»، احتیاط پاسخ میدهد، نقطه خالی، «شعر». ویم وندرس این مفهوم را برای هزاره جدید به روز می کند، ارتقا می دهد و گسترش می دهد. اگرچه نمی توانم خیلی چیزهایی را که گفته شد به یاد بیاورم، هنوز هم بعد از چند روز در حال زمزمه کردن هستم، با تعدادی عکس زیبا مانند کارت پستال هایی از یک جهان جایگزین در سرم می چرخد.
این تلخ است، عشق، سفرنامه، داستان ماجراجویی، برای هزاره جدید. "Where In The Worrd Is Carmen San Diego؟" که توسط ویلیام گیبسون در یک روز احساسی نوشته شده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.