در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Up the Down Staircase 1967... لطفا منتظر بمانید ...
فیلم تجریبات یک معلم زن انگلیسی را در دبیرستانی در پائین شهر نیویورک به تصویر می کشد...
دانلود فیلم Up the Down Staircase 1967 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سندی دنیس، در نقش سیلویا بارت، یکی دیگر از مربیان مدرسه متوسطه کالوین کولیج در شهر نیویورک است. همانطور که دکتر Bester توضیح می دهد، مدارس بهتری در شهر نیویورک وجود دارد، اما به همین ترتیب، مدارس تاسف آور بیشتری نیز وجود دارد. او که نشان دهنده سرگشتگی خود در طول تجربه اولیه خود در کار است، سعی می کند سوار آسانسور شود، اما به او گفته می شود که این فقط برای مربیان است، او به عنوان یک دانش آموز دیده می شود. بلافاصله، او یک پله خالی را ردیابی می کند و شروع به بالا رفتن از آن می کند. در هر صورت، او با دکتر Bester (Sorrel Booke) در حال پایین آمدن از پلهها ملاقات میکند، که او را سرزنش میکند که این پایین پلهها است، نقطهای که مدتها قبل توسط انبوهی از دانشآموزانی که پایین میآیند حمایت میشود و تقریباً روی او میکوبند... .....در پایان فیلم، زمانی که سیلویا از تمایل دکتر بستر به ترک وضعیت خود به عنوان مربی انگلیسی خبر می دهد، در پایان ترم، بستر به او می گوید که او یک مربی صاحب نظر است. او غر میزند که فکر نمیکند در حال ورود به دانشآموزان است، و شاید در مدرسهای غیر دولتی، جایی که دانشآموزان در حالت ایدهآل پاسخگوتر باشند، خوشحالتر باشد. با این وجود، موقعیتی اتفاق افتاد که بدون هیچ ثانویه ای، مغزش را بهبود بخشید. او یک مسابقه مقدماتی جعلی را تنظیم می کرد که در آن خوزه، یک بچه فوق العاده خجالتی و غیرشرکت کننده، به عنوان داور انتخاب شد. به طرز تکان دهنده ای، او با پوشیدن لباس فارغ التحصیلی برای افزودن به قدرت، ارتباط قوی برقرار کرد. مدتی بعد، او اظهار داشت که کلاس سیلویا را شماره 1 خود می داند. بر این اساس، او معتقد بود که به چیزی شبیه به یک دانشآموز راه یافته است و ساختار انصراف خود را از بین برده است. شاید با تجربه بیشتر، او بتواند به تعداد بیشتری راه پیدا کند؟.........در میان پرسنل دیگری که با آنها چت کرد، مهمترین آنها پل برینگر (پاتریک بدفورد) بود که در بخش انگلیسی بی اعتنا بود، و یک فرد ناامید کننده. مقاله نویس بودن نمی دانم که آیا او مجرد بود یا نه، اما در طول تماس های مختلفش با سیلویا، این تصور را داشتم که او سعی دارد با او بازی کند. در هر صورت، رابطه آنها به طور جدی در موردی مورد آزمایش قرار گرفت که در آن یکی از دانش آموختگان سیلویا: یک بانوی جوان سخت کوش غیرجذاب و گرسنه عشق، چشم به برینگر داشت و نمی دانست چگونه از طریق نامه محبت آمیزی که در آن گذاشته بود به او بگوید. او را دسته بندی می کند. او به او توصیه کرد که بعد از کلاس او را ببیند. او فقط به نشانههای نقطهگذاری او اشاره کرد، بدون اینکه در مورد اصل مطلب توضیحی بدهد: توهین. او تا زمانی که سالن مطالعه اش خالی شد، ادامه داد، سپس از پنجره پرید، ظاهراً با جراحت شدید از کنار پنجره عبور کرد. دکتر بستر گردهمایی را فراخواند. هم او و هم سیلویا از اینکه او حتی به دلیل این یادداشت اشاره نکرد، شوکه شده بودند، و بینش نشاطآوری را بیان کرد، در عین حال به یک تعهد قدرت نداد. هر زمان که اجازه میداد، فکر میکنم هنگام اظهار نظر دست او را میگرفتم. به عنوان بهترین سازش (او در یک رقص مدرسه با او به زمین رقص زد). سیلویا سعی کرد دفعه بعد که ملاقات کردند با او صحبت نکند. بسیار عجیب، او وارد گروه او شد، و به گشت و گذار در مکانهای مختلف استدلال، بهویژه برای مطالعه، و نوشتن ادامه داد......... سیلویا نیاز داشت تا یک دانشآموز جذاب را مدیریت کند که منتظر فرآیند پس از محاکمه بود. او او را در نمره عالی خود (86) در آخرین آزمون خود تکمیل کرد. زمانی که معاون رئیس جمهور (روی پول، به عنوان آقای مک هیب) این دیدگاه را مطرح کرد که احتمالاً تقلب کرده است، از او محافظت کرد. متأسفانه، او این تصور را پیدا کرد که او می تواند کمی تمایلات قلبی به او داشته باشد. او را به تنهایی در سالن مطالعه اش برد، چراغ ها را خاموش کرد و به سمت او پیش رفت. نیم بوسه تنها چیزی است که او از او جدا می کند، تا حدودی ترسو است. (سانسور می کند؟.)....... سیلویا چند بار با دکتر مک هیب کتک می زد، نه عجیب. برای شروع، او از اینکه مواد معمولی، مانند گچ، به سختی یافت می شد یا وجود نداشت، و اینکه زمان زیادی تا انتقال کتاب های دوره سپری شده بود، ناامید بود. من هیچ موضوع قومیتی را در اتاق خانه تشخیص ندادم، شاید به این دلیل که چنین مجموعه ای وجود داشت. با این وجود، او باید برای یک بچه آفریقایی آمریکایی که در حال خروج بود، علامت بزند. توضیح او این بود که خواهر و برادرش فارغ التحصیل شده اند، با این حال سفیدپوستان هر موقعیتی را که او درخواست می کرد، می پذیرفتند. ستایش او تعمیر وسایل نقلیه بود، و او نمیتوانست درک کند که چگونه کلاسهای انگلیسی در این مورد کمک میکنند.........من متوجه هیچیک از ویژگیهای عجیب و غریب سندی نشدم. در هر صورت، شخصیت سالن مطالعه او اغلب تماشا می شد، طبیعی است. او فقط گاهی در کلاس پوزخند می زد. او نشانی از چهره خندان معمولی که بسیاری از خانم های جوان دارند را از دست داده است. دهان او نسبتاً کوچک بود. هر چند که ممکن است، من اوربایت بالایی او را نسبتاً داغ، در کنار موهای قهوهای موهایش دیدم که به شکلی جذاب مرتب شده بود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.