در سال ۱۹۸۵ متفاوت با واقعیت، ابرقهرمانان در میان مردم وجود دارند. قاتل یکی از ابرقهرمانان سابق، رورشاک را به دنبال رد خود می کشد و در این بین چیزی را فاش می کند که می تواند سرنوشت دنیا را متفاوت با چیزی که ما میشناسیم رقم بزند.
در سال 1985 و دنیایی دیگر جائی که قهرمانهای سابق زندگی می کنند وقتی یکی از آنها به طرز وحشیانه ای کشته می شود آنها دور هم جمع می شوند تا درباره مرگ او تحقیق کنند.آنها به حقیقتی ممکن است برسند که می تواند همه چیز را برای همیشه تغییر دهد...
در سال 1985، جایی که ابرقهرمانان سابق وجود دارند، قتل یکی از همکاران، رورشاخ هوشیار فعال را به تحقیقات گسترده خود میفرستد و چیزی را کشف میکند که میتواند مسیر تاریخ را آنطور که میشناسیم کاملاً تغییر دهد.
باز هم شهری گرفتار خشونت و گروه های خلافکار شده است و این بار نه یک قهرمان ، که گروهی از افراد که دارای قدرتهای خارق العاده و منحصر به فردی هستند در کنار یکدیگر جمع می شوند تا شهر را از جنایت پاک کنند. شهری که دیگر همه چیز آن در فساد غرق شده است از مقامات تا پلیس ها خیابانی . اما در این بین افرادی با کمک همدیگر سعی در بهبود اوضاع میکنند. اما نبرد با جنایتکاران همیشه با خونریزی و کشتار همراه است…
در نسخهای از سال 1985 که در آن ابرقهرمانها وجود دارند، قتل یکی از همکاران، رورشاخ هوشیار فعال را به دنبال توطئهای میفرستد که مسیر تاریخ را تغییر میدهد.
دانلود فیلم Watchmen 2009 (نگهبانان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"نه. حتی در مواجهه با آرماگدون. هرگز مصالحه نکنید." - رورشاخ در حالی که ممکن است از اعلامیه رورشاخ (جکی ارل هیلی) بعنوان ابرقهرمان حمایت شود ، امتناع از مصالحه از طرف فیلمساز در روند اقتباس ادبی غیرممکن همانطور که آندره بازین ، تئوریسین فیلم نوشت ، "وفاداری به فرم ، ادبی یا غیر آن ، توهمی است: آنچه اهمیت دارد ، معادل سازی معنای فرمهاست." به عبارت دیگر ، بازین استدلال می کند که هر رسانه شیوه های نمایش خاص خود را دارد ، بنابراین مبارزه برای وفاداری رسمی یک دلیل از دست رفته است و هدف اصلی این است که اقتباس باید اصل کار اصلی را به تصویر بکشد. بازین ادامه می دهد و می گوید: "همه آنچه كه لازم است این است كه سازندگان فیلم تصور بصری كافی داشته باشند تا معادل سینمایی سبك اصلی را بسازند." تلاش زک اسنایدر ("300") برای اقتباس از آلن مور و دیو گیبون "دیده بان" (1986-1987) به خطر افتاده است اما این تنها راه ممکن است که اقتباس می تواند به عنوان فیلم کار کند. او ذات بازینیان کار مور و گیبون ، ساختارشکنی از افسانه های ابرقهرمانان را با زیبایی شناسی که بسیاری از سبک رمان گرافیکی اصلی را نیز به تصویر می کشد (تا حدی که در فیلم Watchmen امکان پذیر است) ، به تصویر می کشد. آیا طرفداران سر سخت ناامید خواهند شد؟ بدون شک ، اما کاملا ناعادلانه. حتی با پایان یافتن مصالحه از اسنایدر ، که در نهایت می تواند به عنوان ویرانگرتر از اوج ساخته شده توسط مور و گیبونز تعبیر شود (اگرچه فیلم فاقد توالی برابر با صفحات ابتدایی جلد دوازدهم این کمیک است) ، تلاش بلند پروازانه اسنایدر بهترین تلاشی است که می تواند در یک فیلم سینمایی انجام شود.
برای کسانی که با داستان آشنا نیستند ، "Watchmen" در اواخر سال 1985 در یک جدول زمانی جایگزین اتفاق می افتد. ایالات متحده در جنگ ویتنام پیروز شد ، ریچارد نیکسون برای سومین دوره ریاست جمهوری انتخاب شده است ، و تنها فردی که بین جنگ هسته ای بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ایستاده است "دکتر منهتن" (بیلی کراودوپ) ، یک بمب هسته ای انسانی است که به عنوان بازدارنده هسته ای در طرف آمریکایی قرار دارد. نگهبانان مانند کمیک با قتل ادی بلیک (جفری دین مورگان) ابرقهرمان بازنشسته ای که رسماً با عنوان "کمدین" شناخته می شود ، آغاز می شود. در حالی که سرنخ ها به سرقت اشاره می کنند ، Rorschach ، جامعه شناس ، معتقد است که مرگ "کمدین" می تواند سرآغاز طرح برای از بین بردن قهرمانان لباس سابق باشد. Rorschach با امید به خنثی کردن چنین توطئه ای ، به شرکای سابق خود در مبارزه با جنایت هشدار می دهد: منهتن و معشوقش ، شبح زیبای ابریشم (مالین آکرمن) ، جغد نیته (Patrick Wilson) و باهوش ترین مرد جهان ، Ozymandias (متیو گود). این گروه در مجموع Watchmen لقب گرفتند ، در ابتدا نظریه Rorschach را نادیده می گیرند. این تا زمانی است که دکتر منهتن مجبور به ترک زمین می شود و احتمال جنگ هسته ای را به یقین نزدیک می کند.
این داستان پیچیده ، همانطور که خوانندگان آشنا به کتاب تصدیق می کنند ، وجود کتاب کمیک معمولی و فیلم تقریباً یکسان است. دقیقاً مانند "شوالیه تاریکی" تابستان گذشته ، "دیده بان" به صحنه های اکشن و دعواهای اجباری مربوط نیست. همانطور که آنتاگونیست فیلم در اوج فیلم خاطرنشان می کند ، "من شخص شرور کمیک نیستم" و مانند فیلم ، با او برخورد نمی شود که محصول یک دنیای خارق العاده خارج از دنیای ما باشد. در حالی که اسنایدر یک سکانس غیرواقعی به سکانس های اکشن می دهد (به خصوص دستکاری زمان در اثر کاهش و حرکت آهسته) ، این تکنیک ها ، دقیقاً مانند سم پکینپا ، به ابزاری برای ساختارشکنی تبدیل می شوند ... درست مثل یک کتاب مصور. در عوض ، "دیده بانان" هم به عنوان یک رمان گرافیکی و هم به عنوان یک فیلم طرفدار رویکرد ساخت کتاب های کمیک است و طرفداران ابرقهرمان در مورد انگیزه ها و کنش هایی که در یک مطالعه اخلاقی ایجاد می شود ، فکر می کنند. در این مطالعه ، تنها رورشاخ قاتل و جامعه رنج است که می تواند از هر نوع کد اخلاقی پیروی کند ... حتی اگر در تبعیت از رد سازش از بین رفته باشد.
در بیشتر موارد ، جهت اسنایدر دقیق است. سبک گرافیکی او گرافیک و چیدمان گیبون را بی نقص ثبت می کند ... درست تا تقارن ترسناک کتاب. کادربندی و حرکات دوربین منعکس کننده حرکات کتاب است ، این نوعی علاقه برای مشتاقان کتاب و هنر گیبون است. علاوه بر این ، کار اسنایدر با بازیگران کاملاً به پایان رسیده است. جکی ارل هیلی به طور کامل به تجسم شخصیتهای اجتماعی ادامه می دهد. پاتریک ویلسون غم و اندوه و آرزوی رسیدن به یک هدف بزرگ در زندگی را به تصویر می کشد ، چیزی که همه قهرمانان بازنشسته باید با آن روبرو شوند.
فیلم بدون نقص نیست. در بیشتر موارد ، فیلم و اسنایدر کار خارق العاده ای انجام می دهند که پس زمینه شخصیت های فردی و به طور کلی گذشته قهرمانان نقابدار را به خوبی ترسیم می کنند (به خصوص در ده دقیقه آغازین فیلم و سکانس اعتباری زیبایی اجرا شده). با این حال ، شخصی که به نظر می رسد پایان کوتاه چوب داستانی را دریافت می کند ، نایت بوف است. اسنایدر پیشینه خود را مشخص می کند ، اما نه در حدی که دیگران از آن بهره مند شوند. بعلاوه ، عملکرد مالین آکرمن ، گرچه خیلی بد بود ، اما به نظر می رسید ضعیف ترین امتیاز از امتیازات است. با این حال ، شخصیت او کلیشه ای ترین کتاب است ، بنابراین شاید آکرمن آنقدر کار نکرده باشد.
آشکارترین نقص فیلم ، در انتخاب اعتبار نهایی اسنایدر است. موسیقی نگهبانان ، مانند کتاب ، در یک صحنه نسبتاً آرام به پایان می رسد اما با پوشش وحشتناکی از "ردیف ویرانی" ساخته باب دیلن ساخته "عاشقانه شیمیایی" من کاملاً آواره شده است. در حالی که نسخه دیلن خوب و مطابق با موسیقی دوره استفاده شده (گوش دادن به جلد موساک "همه می خواهند جهان را اداره کنند" در دفتر اوزیماندیا) در بقیه قسمت های فیلم ، جلد بلند و ناخوشایند است و به نظر می رسد نگهبانان برای فیلمی کاملاً متفاوت از فیلمی که اخیراً تماشا کرده بود ، در نظر گرفته شده بود.
اسنایدر سازگاری را انجام داده است که تا حد ممکن وفادارانه و در دسترس است ، سازشی که در نهایت موفقیت آمیز است. اسنایدر ، برای گرفتن وام از مدل بازین ، نه تنها ذات رمان مور و گیبون را به تصویر می کشد بلکه "تخیل بصری" را نیز به نمایش می گذارد که برداشتی از طرح و سبک گرافیکی گیبون را ایجاد می کند.
دانلود فیلم Watchmen 2009 (نگهبانان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ابتدا یک اخطار کوتاه. ممکن است فیلم های پر از اسباب بازی یا بازی با الهام از بازی یا ابرقهرمانان را دوست داشته باشید ، مانند Transformers یا X-Man ، که عملکرد نسبت به پیام اولویت دارد - یا اصلاً پیامی وجود ندارد. اگر درست است نگران نباشید ، مشکلی برای شما پیش نمی آید. این به سادگی نشان می دهد که شما از Watchmen لذت نخواهید برد. خواندن را متوقف کنید و به جای دیگری نگاه کنید. در غیر این صورت ، لطفاً ادامه دهید.
بعداً من شروع به یادگیری کمیک خواندن انگلیسی ، سوپرمن ، مرد عنکبوتی ، بتمن ، X-Men و FF کردم. اما این بیش از 40 سال پیش بود ، زمانی که من جوان بودم. بنابراین ، من هرگز چیزی در مورد پدیده Watchman نشنیده بودم ، تا اینکه یک DVD با نسخه تئاتر خریداری کردم. سپس شروع شد. من فیلم کامل را چندین بار روز به روز دیدم. وسوسه شخصیت ها و مضامین آن شدم. من کار خود را برای چند روز کنار گذاشتم ، و در اینترنت تحقیق کردم. فهمیدم نگهبانان برای خیلی ها بحث برانگیز است. نه برای من. این یک شاهکار واقعی از یک نوع نادر است ، چیزی بیش از مجموع تمام مواد تشکیل دهنده آن. همه قسمت ها در کنار هم قرار می گیرند ، در حالی که هر قسمت باعث قویتر شدن قسمت های دیگر می شود.
داستان جذاب است ، شخصیت ها از نظر روانشناسی غنی ، پیچیده و از نظر اخلاقی مبهم هستند. اگر به عمق بیشتری بنگرید ، سوالات نگران کننده و گاه بی پاسخ زیادی در مورد سیاست ، مردم و جوامع پیدا خواهید کرد. برخی از این س questionsالات از شعار فیلم سرچشمه می گیرد. چه کسی رئیس جمهور بوش را هنگام شروع جنگ عراق تماشا کرد تا پدرش پدرش را به پایان نرساند؟ چه کسی کابینه اسرائیل را تماشا کرد ، هنگامی که حمله غزه را برای بهبود رتبه بندی نظرسنجی خود قبل از انتخابات آغاز کرد؟ چه کسی آیت الله های ایرانی و آرزوهای آنها را برای ایجاد یک امپراتوری جدید پارسی ، بدون توجه به هر چیزی ، تماشا می کند؟
سوالاتی درباره ماهیت انسان نیز به همان اندازه جذاب است. آیا دیکتاتورهایی که به همین راحتی میلیون ها نفر را فدا می کنند ، تحت تأثیر اشتیاق به قدرت یا رویای جوامع ایده آلی که برای ملت هایشان در نظر گرفته شده ، هدایت می شوند؟ آیا آنها واقعاً به مدینه فاضله خود اعتقاد دارند؟ واقعاً چه چیزی در پشت وحشیگری و خوشبختی برخی از مقامات انتظامی است؟ آیا آنها کنترل خود را از دست می دهند یا بیش از حد از کار خود لذت می برند؟ چرا برخی افراد مرگ را ترجیح می دهند تا از خیانت به ارزشهای خود جلوگیری کنند؟ آیا من آماده انجام این کار هستم؟ اینها برخی از سالاتی است که از خودم می پرسم ، اما از منظرهای مختلف بسیار بیشتر است. نگهبانان باعث می شود شما درباره دنیای اطراف سخت بیندیشید.
بازیگری از رضایت بخش تا بسیار خوب است. بهترین بازیگر نقش اول زن جکی ارل هیلی در نقش رورشاخ است. باید نامزد اسکار شود. با این حال ، من جفری دین مورگان ، کمدین را به عنوان کاریزماتیک ترین فرد دیدم. او هر صحنه ای را که در آن حضور دارد می دزدد. در مورد موسیقی ، امتیاز اصلی فیلم خوب است ، اما این موسیقی اتفاقی است که من آن را تحسین می کنم. سکانس افتتاحیه ، مراسم خاکسپاری و مونولوگ مریخ دکتر منهتن قدرتمندترین صحنه های فیلم هستند و موسیقی مسئول چنین تاثیری است. باب دیلن یک نابغه ترانه سرایی است و The Times They Are A-Changin 'یک زمینه کامل است. صدای سکوت تصاویر مقدماتی تشییع جنازه را به روشی فراموش نشدنی به تصویر می کشد. در مورد مونولوگ مریخ دکتر منهتن ، موسیقی نوشته شده توسط فیلیپ گلس یک انتخاب درخشان است - خصوصاً به دلیل آزمایشگاهی که وی برای کسب قدرت های بزرگ خود توسط پروفسور گلس اداره می شود. و سپس All Along The Watchtower ، یکی از مورد علاقه های من در همه زمان ها ، می آید. من صحنه فیلم مربوطه را هر زمان که می شنوم تا زمان مرگ خود به یاد می آورم.
برخی از 99 Luftballons را به عنوان گزینه صحیح سوال می کنند ، اما من اینگونه نیست. تصمیم برای استفاده از آن صحنه همراه را به یک جواهر کوچک تبدیل کرد. با شنیدن حلولیا ، فقط یکبار ابرو را بالا انداختم. بعد از تماشای Watchman دوم ، آن پایین افتاد.
نیازی به گفتن نیست ، من بلافاصله پس از تماشای اولین Watchmen خود رمان را سفارش دادم. من تازه اولین خواندنم را تمام کردم و مطمئناً آخرین خواندن نیست. من قبلا هرگز رمان گرافیکی نخوانده بودم و خوشحالم که این اولین رمان بود. اکنون این تعامل بین Watchmen The Novel و The Movie است که باعث حیرت و تأثر من بسیار عمیق و ماندگار می شود. Watchmen The Novel برخی از خلا theها را پر می کند و زمینه بیشتری برای بسیاری از صحنه ها فراهم می کند. Watchmen The Movie تصاویر و متن ها را غنی می کند. برای من ، هر دو کاملاً مکمل یکدیگر هستند.
به نظر می رسد بیشتر منتقدین طرفدار آلن مور هستند ، وی اظهار داشت که Watchmen رمان را نمی توان به فیلم ترجمه کرد. این حق نویسنده است. اما اگر یک منتقد سینما قضاوت درباره فیلم را چنین قضاوت نکند ، اما اینکه چقدر خوب - یا خوب - کتاب به تصویب رسیده است ، پس او باید از کتاب مراقبت کند. فیلم ها باید به تنهایی مورد قضاوت قرار گیرند و Watchmen به عنوان یک اثر مستقل یک شاهکار واقعی است. اما حتی اگر این کتاب در نظر گرفته شود ، از نظر من اقتباس حداقل بسیار خوب است. این تغییرات ، حذف ها و اضافات به دلیل محدوده زمانی و سایر عواملی که سبک زک اسنایدر را شامل می شود ، منطقی است. من می دانم که برخی از طرفداران کتاب با ساده انگاری و به ویژه پایان کار ناامید شده اند. بگذارید جدی باشیم ، اینطور است؟ داستان Watchmen در زمین متناوب اتفاق می افتد ، درست است؟ فیلم و رمان را به عنوان دنیایی موازی در نظر بگیرید که بیشتر همپوشانی دارند و از برخی جهات با هم متفاوتند. چنین دنیاهایی می توانند خوشبختانه در کنار هم زندگی کنند ، به عنوان گسترش مفهوم اصلی Watchman. اگر ما جهان های خیالی را می پذیریم ، چرا باید فقط یک وجود داشته باشد؟
فیلم دارای نقص های جزئی است ، اما وقتی به کل نگاه می کنید بدون هیچ اثری از بین می روند. Watchman فیلم بدون Watchman The Novel چندان عالی نخواهد بود. آلن مور و دیو گیبونز یک شاهکار را به شکل گرافیکی خلق کردند. زک اسنایدر آن را به یک شاهکار فیلم تبدیل کرد. اگر هنوز با من هستید ، به Watchmen The Movie مراجعه کنید و باید مانند من لذت ببرید ، انجام دهید و بخواهید. خیلی دیر نیست هرگز برای این امر دیر نشده و هرگز دیر نخواهد بود.
دانلود فیلم Watchmen 2009 (نگهبانان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
متن منبع رمان گرافیکی یک شاهکار، جسور، سازش ناپذیر، ظریف، شوخ، تخیلی با شخصیت های بسیار منحصر به فرد و دنیایی غوطه ور است. هر چند فیلمی که تقریباً غیرقابل فیلمبرداری است، با مضامین، حجم عظیم محتوا و عمق مورد نیاز، یک فیلم سه ساعته به اندازه کافی روی کاغذ به نظر نمی رسید. به علاوه زک اسنایدر نزدیک به محبوب شدن من نیست، اما به هر حال «Watchmen» را به دلیل علاقهام به منبع اصلی، که فوقالعاده به نظر میرسید و بازیگران بسیار با استعدادی هستند، دیدم.
' Watchmen واقعا ارزش وقت گذاشتن را دارد. هر چند بیشتر برش کارگردانی است تا اکران در تئاتر، اگرچه هر دو نسخه دقیقاً همان ویژگی های درخشان را دارند. که تعداد زیادی از آنها در "دیدهبانان" وجود دارد. این نمونه بارز این است که چگونه می توان یک رمان گرافیکی را به فیلم رونویسی کرد، در حالی که آنقدر خوب نیست و همه چیز را در آنجا نداشت، و همچنان در شرایط خودش تقریباً عالی بود. از نظر من این بهترین فیلم اسنایدر است و همچنین بالغترین و جاهطلبترین فیلم اوست، و تنها فیلمی است که فراتر از خوب است و بیش از سبک است. فیلمهای دیگر او مرا بیتفاوت گذاشتند.
آیا «دیدهبان» عالی است؟ نه. این یکی از ناراحت کننده ترین و بیهوده ترین صحنه های عاشقانه فیلم را به نمایش می گذارد، و لئونارد کوهن (مطمئناً برای آهنگ مورد بحث، آهنگ فوق العاده ای است که به خوبی استفاده نشده است) هرگز در بصری بدتر از این استفاده نشده است. رسانه به نظر من (تا حدی به این دلیل که به نظر من با بافت صحنه جور در نمی آید).
متیو گود نیز مانند اوزیماندیاس کمی بیش از حد سفت و مطیع است. در واقع، با وجود اینکه شخصیت در اینجا خیلی کمتر گیج کننده است، بازی عجیب و غریب تر و همه جانبه جرمی آیرونز را در سری اخیر ترجیح می دهید. بنابراین به راحتی می توان فهمید که چرا «دیده بانان» یک فیلم تفرقه انگیز است، هرچند بیشتر به دلیل مضامین سنگین و قطبی اش، طولانی بودن (که روی کاغذ طولانی به نظر می رسد)، که مسلماً فهمیدن اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است برای کسی که نیست، آسان نیست. با رمان گرافیکی آشناست و به نظر می رسد که پایان آن مردم را دچار دودستگی کرده است (پایان در منبع اصلی نیز بحث های زیادی را برانگیخته است). ' لطف. برای یک چیز شگفت انگیز به نظر می رسد. بسیار شیک و تخیلی با برخی جلوه های ویژه باورنکردنی، در اینجا هیچ جا به اندازه ای که در برخی از کارهای دیگر اسنایدر دیده می شود، اسلوموشن رایگان وجود ندارد. سکانس آغازین کاملاً شگفتانگیز است، تا جایی که میتوانید به آن فکر کنید، چه راهی برای شروع یک فیلم. موسیقی نوستالژیک و جوی است و عمدتاً از آهنگ های عالی الهام گرفته شده است. فقط آهنگ کوهن در صحنه مورد بحث سوال برانگیز است. کارگردانی اسنایدر از جاهطلبانهترین کارگردانی اوست و سعی نمیکند به اندازه دیگر فیلمهایش کارهای زیادی انجام دهد. توانسته است محتوای دشوار آن را بی اهمیت جلوه دهد. صحبت های خوبی است، اما نه چندان سنگین، حتی زمانی که روی دکتر منهتن در قسمت میانی متمرکز شده باشد. در اینجا ظرافت زیادی وجود ندارد، اسنایدر و ظرافت هرگز در یک جمله نبودند، اما شوخ طبعی کنایه آمیز به خوبی به فیلمی از رمان گرافیکی ترجمه می شود، همانطور که بلوغ آن را نشان می دهد. طول فیلم طولانی است، اما منبع اصلی آن بسیار زیاد است، بنابرنگهبانان واقعاً باید طولانی باشد. در هر صورت، از نظر اقتباسی، مینی سریال بهتری است. داستان از غوطه ور شدن شخص در دنیایی که به طور واقعی ارائه شده است، بهترین استفاده را می کند، و از نظر موضوعی جسورانه است و با رویکردی سازش ناپذیر نابخشودنی اجرا می شود. خشونت تکان دهنده است، اما بیهوده و هیجان انگیز نبود. با پایان کار مشکل چندانی نداشتم، اما میتوانم ببینم چرا دیگران این کار را انجام میدهند، اوج حداقل به طرز هیجانانگیزی روی صحنه میرود.
کاراکترها کار خوبی انجام میدهند، اگرچه آدریان وید/اوزیماندیاس کم استفاده و کمی توسعه نیافته جغد شب و به ویژه رورشاخ برجسته هستند، اگرچه کمدین نیز نقشی دشوار است. جدا از رزرو با گود، اجراها قوی هستند. جکی ارل هیلی برای بازی در نقش رورشاخ عالی عمل میکند و با بیلی کروداپ، پاتریک ویلسون و جفری دین مورگان هم هیچ تردیدی ندارد. سختترین نقشها، به زیبایی انجام شدهاند.
در مجموع، بسیار خوب و تقریباً عالی، با چند تا تردید بسیار خوب انجام شده است. قطبی شدن قابل درک است اما جذابیت آن حتی بیشتر است. اقتباس اخیر، علیرغم اینکه نفرتهای بیش از حد زیادی را خیلی زود وارد کرد، ارزش دیدن دارد. شروع کندی است و ضد آب و هوا تمام میشود، اما چیزهای بسیار درخشانی در آن وجود دارد، و اگر کسی به آن پایبند باشد، اگر در دو قسمت اول به تعویق بیفتد، برای من و دیگران خیلی بهتر میشود. 8/10
دانلود فیلم Watchmen 2009 (نگهبانان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از ماه ها انتظار، امروز به اندازه کافی خوش شانس بودم که توانستم در اولین نمایش Watchmen در اینجا شرکت کنم. امروز بعدازظهر به اتفاق دوستی که کتاب را نخوانده بود به آمستردام رفتیم. انتظارات به طرز مضحکی بالا بود و من می ترسیدم ناامید از آنجا بروم، زیرا مطمئن نبودم چگونه از کتابی که مردم آن را غیرقابل فیلم می دانند، فیلمبرداری کنم.
به نظر می رسد زک اسنایدر انتخاب درستی برای تصدی این شغل بوده است. 300 ثابت کرد که چشمی به جلوه های بصری دارد و می داند چگونه یک کتاب را تا حد امکان به منبع آن وفادار کند، اما وفاداری و تصاویر زیبا لزوماً فیلم خوبی را نمی سازد. برای رسیدن به این هدف، او مجبور شد هر چند وقت یکبار چندین طرح فرعی را قطع کند و سکانسهای آن را اصلاح کند. با این حال، او با ساختن جزئیات، حرکات بسیار هوشمندانهای انجام داد. تک تک فریمها با شوخیهای درونی، یا اشارههایی به شخصیتها یا توطئههای مرتبط طرفداران را خوشحال میکند که تماشاگران فیلم ناآشنا از دست نمیدهند. این به Watchmen عمق و قلب بسیار مورد نیازی را می دهد که طرفداران بسیار آرزوی آن را داشتند.
داستان کلی یک کپی دقیق از کتاب است، با هر فلاش بک در جای خود و تنها 1 تغییر محسوس نسبت به پایان. طرفداران زیادی در مورد آن صحبت کردند، اما من مطمئن هستم که فقط بدترین افراد بدجنس یا متنفر ممکن است درباره این موضوع بد فکر کنند. کاملاً خوب کار می کند، بنابراین مطمئن باشید که ناامید نخواهد شد. فیلم، مانند رمان، با کشته شدن کمدین در صحنهای طولانی، پرتنش و اکشن آغاز میشود که حال و هوای مناسبی را ایجاد میکند و آدمی را برای بیشتر دراز میکند، که در 160 دقیقه بعدی به وفور میبینیم. پس از این صحنه، مونتاژ مقدماتی درخشان (با «The Times They Are A-Changin» در پسزمینه میآید)، که Minutemen را معرفی میکند و به تازه واردها کمک میکند تا داستان را درک کنند.
هر چیزی که بعد از این می آید در یک کلمه بسیار زیاد است. هر شخصیت به خوبی انتخاب شده است، توجه شما را کاملا به خود جلب می کند و برای معرفی درست و دقیق وقت می گذارد. بعد از تماشای آن، تشخیص اینکه کدام قهرمان را بیشتر دوست داشتم، سخت است. پاتریک ویلسون در نقش دن دریبرگ عالی است، تماشای رورشاخ لذت بخش است و شما با هیبت دکتر منهتینگ را تماشا می کنید، که برای شخصیت او منطقی است. همچنین، من مطمئن هستم که همه مخفیانه عاشق Silk Spectre II (مالین آکرمن) خواهند شد. کت و شلوارها هر جا که لازم باشد به زیبایی عوض شده اند و جلوه مناسبی نیز دارند. Minutemen کمی احمقانه به نظر می رسد، که برای عنصر تقلید ابرقهرمانی کتاب عالی است. اما نه تنها قهرمانها تحت تأثیر قرار میگیرند، بلکه طرفداران با شناختن همه شخصیتهای کوچکتر، مانند فروشنده خبر و بچه کتابخوان، یا کوچک شدن با قرصهایش، زمان بسیار خوبی خواهند داشت.
اگرچه اسنایدر از صحنه ای به صحنه دیگر کتاب را اقتباس کرده است، نه تنها قسمت هایی وجود دارد که او مجبور بود کوتاه تر کند، بلکه قسمت هایی را نیز کمی تقویت کرده بود. دعوا طولانی تر است. سکانسهای اکشن تأثیر بیشتری بر جای میگذارند. او به طرز شگفتانگیزی از افکتهای حرکت آهسته استفاده میکند و خوشبختانه ویرایش را با سرعت متوسطی حفظ میکند و هرگز منجر به مبارزات سریع غیرقابل تماشا نمیشود. من شنیدم که بریتانیا به این رتبه 18+ داده است که با توجه به میزان خشونتی که دارد منطقی است. چه چربی در حال جوشی که روی مردی ریخته شده باشد و چه استخوان هایی که به وحشتناک ترین شکل ها شکسته شده اند، خفگی فراوان وجود دارد. اما فیلم در برهنگی هم کم نمی آورد. جدا از صحنه کوتاهی که مالین آکرمن در آن نقش داشت، این بیلی کروداپ است که برهنه می دود و آلت دیجیتال خود را در تمام مدت به عنوان دکتر منهتن نشان می دهد. با این حال، حواس او را پرت نمی کند، اما به Watchmen چیزی واقعا بالغ می دهد، بسیار متفاوت از شوالیه بسیار ملایم تر.
جلوههای ویژه واقعاً خوب هستند، دکتر منهتن عالی به نظر میرسد، مریخ به نظر میرسد که شما انتظار دارید مریخ به نظر برسد و ماسک رورشاخ از ابتدا تا انتها دیدنی است. بیشتر جلوههای بصری و محیطها بسیار رنگارنگ هستند و تقریباً غرق در اتمسفر هستند، یک تغییر بسیار خوشایند نسبت به واقعگرایی که «شوالیه» داشت. تماشای این به سادگی سرگرم کننده تر است و خیلی بیشتر را تحت تاثیر قرار می دهد. موسیقی متن سرگرم کننده است و آهنگ های مختلفی از آن دوره را انتخاب می کند. من مطمئن هستم که اکثر آنها در فیلم Watchmen های دیگر به خوبی کار نمی کنند، اما به نظر می رسد آنها در اینجا کاملاً در جای خود قرار دارند.
Watchmen بدون شک فیلمی است که من خیلی به آن امیدوار بودم. اقتباس کامل از رمان غیرممکن است، اما این نزدیکترین چیزی است که اسنایدر میتوانست داشته باشد. نگاه او به جزئیات طرفداران را خوشحال می کند، جلوه های بصری فوق العاده است، شخصیت ها جذاب هستند و خوشبختانه او هیچ انتخاب اشتباهی در مورد داستان نداشته است. 160 دقیقه گذشت و من نمی توانم صبر کنم تا هفته آینده این را برای بار دوم ببینم. فیلمی شگفت انگیز که از هر نظر تحت تاثیر قرار می دهد. من اوقات فوقالعاده ای داشتم.
من با دادن این 9.5/10 در اینجا خودداری نمی کنم. در ضمن دوستم که کتاب رو نمیشناخت مثل من دوستش داشت.
دانلود فیلم Watchmen 2009 (نگهبانان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در انتظار فیلم، همین یک ماه پیش «نگهبانان» را خواندم، بار چهارم بود. هر بار، با درک بیشتری از شخصیتها و داستان، به دلیل روایت گستردهای که بهعنوان پشتیبان در پنلها ارائه میشود، یکی از نزدیکترین افراد با رسانه کمیک بوک همراه است. برای لذت بردن از فیلم، فکر نمیکنم پیش نیازی برای خواندن کتاب در ابتدا باشد، اما این را میگویم - بینندهای که در سرما میرود نمیداند که برخی از صحنههای مونتاژ ابتدایی مقدمهای از وقایع داستان هستند، مانند لوری ژوپیتر جوان در حال تماشای مشاجره مادرش با شوهرش (که نامش در نسخه سینمایی فاش نشده بود). فکر میکنم داشتن این بینش فقط برای بینندهای که درک خودی از کجای داستان دارد، رضایت بیشتری به ارمغان میآورد.
چیزی که بیش از همه در اقتباس فیلم مرا تحت تأثیر قرار میدهد توجه کارگردان زک اسنایدر به جزئیات و یادآوری آن بود. به همین ترتیب او به «300»، رمان گرافیکی دیگر از نویسنده باسابقه فرانک میلر، نزدیک شد. مسلماً پایانی که بسیاری از طرفداران مور در آن ایراد خواهند گرفت، تا حدودی با قسمت اصلی متفاوت است، اما من از نحوه اجرای فیلم کاملاً راضی بودم. به قدری که من متعجب بودم که چرا مور خودش پایانی مشابه را ارائه نکرده است، به نظر می رسید با توجه به خود تحمیلی دکتر منهتن در خارج از سیاره تبعید، کاملاً منطقی تر باشد. حتی در نسخه رمان گرافیکی، ساختار موجود بیگانه ("ماهی مرکب")، شاید بیشتر در اثر هنری و نه در مفهوم، بد به نظر می رسید. البته این را بعد از واقعیت می گویم. پس از خوانش اولیه، داستان با توجه به طرح اوزیماندیاس برای کاهش تنش بین قدرت های جهانی کاملاً منطقی جریان دارد.
چیزی که واقعاً من را در مورد فیلم شگفت زده کرد این بود که چگونه کل داستان پشتی کاراکترها کاملاً در هم آمیخته شده است. با رویدادهایی که اکنون اتفاق میافتد، بدون قطع ارتباط با فصلهای رمان گرافیکی اصلی. این، و انتخاب بازیگران تقریباً عالی برای نقشهای اصلی. تنها شخصیتی که با آن مشکل داشتم، بازی متیو گود از آدریان وید/ اوزیماندیاس بود. اما بیلی کروداپ، جفری دین مورگان، پاتریک ویلسون و به خصوص جکی ارل هیلی انتخاب های عالی برای شخصیت هایشان بودند. جوکر هیث لجر را در مقابل رورشاخ هیلی قرار دهید و فکر میکنم به سختی میتوانید یک برنده واضح پیدا کنید. نقش لوری ژوپیتر احتمالاً میتوانست توسط هر تعداد بازیگر جوان فعلی به خوبی انجام شود، اما با تمام گفتهها و انجامها، مالین آکرمن به خوبی از عهده این کار برآمد.
در مورد زمان اجرا نزدیک به سه ساعت، ممکن است در این مورد در اقلیت باشم، اما با طول و سرعت تصویر اصلاً مشکلی نداشتم. در واقع، من مشتاقانه منتظر نسخه توسعه یافته هستم که در نهایت روی DVD منتشر شود. من نمی فهمم چرا تماشاگران فیلم با چیزی بیش از نود دقیقه یا بیشتر مشکل دارند. برای پول من، تا زمانی که کیفیت با محتوا مطابقت داشته باشد، همیشه بیشتر توسط من بهتر است. منظورم این است که بالاخره، من به یک فیلم می روم تا برای مدت کوتاهی از برخی از دیوانگی هایی که در دنیا وجود دارد فرار کنم، بنابراین نگه داشتن من برای یک ساعت بیشتر روی صندلی خود بدترین چیزی نیست که ممکن است اتفاق بیفتد.
با اشارههای جزئی به حال، به نظر نمیرسد که «دیدهبانان» که در اواسط دهه 1980 اتفاق میافتد، تفاوت چندانی با دنیای تخیلی امروزی داشته باشد. من به طور خاص به مفهوم رقابت ابرقدرت ها بر سر منابع محدود و تامین انرژی، و مفهوم همیشه گریزان صلح عادلانه و پایدار بین بازیگران اصلی در صحنه جهانی فکر می کنم. در این راستا، موضوع مشابهی را در مرکز فیلمی که بیش از نیم قرن پیش اکران شد، به یاد میآورم. در «روزی که زمین ایستاد» (1951)، قدرتهای بزرگ زمین با تهدید نابودی یک منبع بیگانه در صورت ادامه رقابتی که ممکن است منجر به نابودی هستهای شود، مواجه شدند. راهحل اوزیماندیاس، با وجود تمام تلاشهای «خوب» آن برای قربانی کردن میلیونها نفر برای صرفهجویی میلیاردها نفر، در نهایت به دلیل سادهای که در رمان گرافیکی دکتر منهتن، و در فیلم Watchmen لوری به دریبرگ در یک رمان ارائه شده است، هرگز به موفقیت دست نخواهد یافت. صحنه پایانی - هیچ چیز تمام نمی شود، هیچ چیز هرگز تمام نمی شود.» با تمام تلاش هایش، آدریان وید فقط به یک هدف موقت دست یافت.
دانلود فیلم Watchmen 2009 (نگهبانان) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به عنوان یکی از بدترین تجربههای تماشای زندگی من شناخته میشود.
زک اسنایدر، دستفروش مزخرف که سه سال پیش «300» را به دنیایی ناآگاهانه تحمیل کرد، دوباره به آن مشغول است و این کار را انجام داده است. فیلمی که حتی کمتر از آن فیلم دیگر قابل تماشا است. شیوه کار اسنایدر بهعنوان کارگردان به نظر میرسد که مطالب احمقانه را جدی میگیرد، و او فیلمهای تپنده، یکنواخت و - در مورد «نگهبانها» - آزاردهندهای سادیستی خلق میکند. «300» حداقل یک حساسیت اردویی داشت، حتی اگر ناخواسته، به راحتی بتوان آن را مسخره کرد. «نگهبانان» زمانی که ناله یا طغیان نمی کند، به شدت خسته کننده است.
«نگهبانان» که در نسخه ای جایگزین از دهه 1980 می گذرد، درباره گروهی از ابرقهرمانان سابق است که توسط یک نفر از خدمت خارج شدند. مردمی که دیگر کمک آنها را نمی خواستند. اگرچه دقیقاً اینکه بیشتر آنها چگونه ابرقهرمان بودند هرگز مشخص نیست. فقط یکی، دکتر منهتن، یک ابر آبی بزرگ از مواد رادیواکتیو با شکم قاتل، قدرت های ویژه ای دارد. بقیه واقعاً در کتک زدن مردم خوب هستند. خلاصه کردن بقیه طرح برای من تقریبا غیرممکن است، زیرا تعداد زیادی از آن وجود دارد و تقریباً هیچ یک از آنها معنی ندارد. تصور می کنم فقط افرادی که با منبع منبع آشنا هستند می توانند به شما بگویند که نگهبانان در واقع در مورد چیست. تنها چیزی که می دانم این است که نیمی از زمان پایان ناپذیر فیلم گذشته بود و من هنوز منتظر ظهور یک طرح یا حتی آغاز یک نقطه بودم.
«نگهبانان» احساس می کند که اینطور بوده است. نوشته شده توسط یک نوجوان 13 ساله عصبانی که فکر می کند دیدن دنیا به عنوان مکانی سرد و بی خیال راحت است اما فقط به این دلیل که او هرگز چیزی جز آسایش و سرپناه نمی شناسد. این نگرش تحقیرآمیز در مورد طبیعت انسان است و سعی می کند ما را متقاعد کند که انسان ها در قلب ظالم و سادیست هستند. اما در واقع، تنها فردی که به عنوان سادیست شناخته می شود، خود اسنایدر است که استفاده بی رویه او از خشونت گرافیکی در مرزهای پورنوگرافیک قرار دارد. اسنایدر باید بداند که بزرگسالان باهوش تأثیر خشونت را در دنیای واقعی درک می کنند و ممکن است از دیدن پاره بریده یک دختر بچه توسط سگ ها یا سر مردی که دختر کوچک را کشته است لذت نبرند. یک چرخ گوشت لحظاتی از این دست - و تعداد آنها بسیار زیاد است - زندگی خاص خود را می گیرد و بیننده را از دنیای فیلم حذف می کند. بازگشت به فیلم بسیار دشوار است، به خصوص اگر فیلم برای شروع خوب نباشد.
بازیگران بازیگر، که برخی از آنها در کارهای دیگر بسیار خوب هستند، باید از بازی هایی که در اینجا ارائه می دهند، خجالت بکشند. هر چند من می خواهم فکر کنم این تقصیر آنها نیست. بیلی کروداپ، جکی ارل هیلی و متیو گود تمام خطوط خود را با صدایی یکنواخت ارائه میکنند (اگرچه گود برای انجام این کار در حالی که دقیقاً شبیه دیوید اسپید است، شایسته امتیاز است). پاتریک ویلسون و بازیگری که نقش ابریشم اسپکتر را بازی میکند (من تنبلتر از آن هستم که آن را جستجو کنم) به من شخصیتهایی میدهند که حتی نزدیک بود به آنها اهمیت بدهم. من واقعاً به آنها اهمیت نمیدادم، زیرا آنها خسته کننده هستند، اما حداقل به نظر میرسید که دارند انسانها را بازی میکنند.
نباید با رمان گرافیکی اصلی آشنا بود. برای قدردانی از فیلم -- شایستگی های فیلم باید خودشان صحبت کنند. متأسفانه این کار را نمی کنند. پیام به زک اسنایدر: دفعه بعد سعی کنید فیلمی بسازید که ابتدا یک رمان گرافیکی نبود، و شاید شانس بیشتری داشته باشید. هر چند به نوعی من شک دارم.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.