اواخر تابستان ۱۹۵۷، خیابانهای منهتن و رقابت بین دو گروه مهاجر. هر دو گروه تصمیم می گیرند در گردهمایی آخر شب به یکدیگر قدرت خود را نشان دهند. در کشاکش رقص و قدرت نمایی اتفاقی می افتد که فراتر از توان هر دو گروه هست…..
نیویورک، دهه ى 1950، وست ساید منهتن. در حالى که میان جوانان دو گروه » کوسه ها « و » جتها « خصومت حاکم است، » ماریا « ( وود ) خواهر سردسته ى » کوسه ها « و » تونى « ( بیمر ) دوست نزدیک سردسته ى » جتها « دلباخته ى یکدیگر مى شوند.
خلاصه داستان: اواخر تابستان 1957، خیابانهای منهتن و رقابت بین دو گروه مهاجر. هر دو گروه تصمیم می گیرند در گردهمایی آخر شب به یکدیگر قدرت خود را نشان دهند. در کشاکش حرکات و قدرت نمایی اتفاقی می افتد که فراتر از توان هر دو گروه هست… گویندگان: تاجی احمدی، کاووس دوستدار، فریبرز دوستدار، نجما فروهی، جلال مقامی، منوچهر والی زاده و…
West Side Story اقتباسی برنده جایزه از تراژدی رمانتیک کلاسیک "رومئو و ژولیت" است. خانواده های متخاصم به دو باند متخاصم در شهر نیویورک تبدیل می شوند - جت های سفید به رهبری ریف و کوسه های لاتین به رهبری برناردو. نفرت آنها به حدی افزایش می یابد که هیچ یک از آنها نمی توانند با هر نوع تفاهم همزیستی داشته باشند. اما وقتی بهترین دوست ریف (و جت سابق) تونی و خواهر کوچکتر برناردو ماریا در یک رقص با یکدیگر ملاقات می کنند ، هیچ کس نمی تواند کاری کند که عشق آنها را متوقف کند. ماریا و تونی دیدار مخفیانه را آغاز می کنند و قصد دارند فرار کنند. سپس کوسه ها و جت ها قصد دارند در زیر بزرگراه غرغر کنند - هر کسی که برنده شود کنترل خیابان ها را به دست می آورد. ماریا تونی را می فرستد تا جلوی آن را بگیرد
دو جوان از باندهای رقیب شهر نیویورک عاشق هم می شوند، اما تنش بین دوستان مربوطه آنها به سمت تراژدی می رود.
فیلم برداشتی از تراژدی کلاسیک و رمانتیک رمئو و ژولیت است. داستان موزیکال فیلم درباره دو عضو جوان از گروه های رقیب موسیقی نیویورکی است که عاشق یکدیگر می شوند ...
در محلههای فقیرنشین وست ساید بالای منهتن، نیویورک، گروهی از نوجوانان لهستانی-آمریکایی به نام جتها با گروه رقیب پورتوریکوییهایی که اخیراً مهاجرت کردهاند، کوسهها، رقابت میکنند تا «مالک» خیابانهای محله باشند. تنشها بین گروهها زیاد است، اما دو رمانتیک، یکی از هر باند، عاشق هم میشوند که منجر به تراژدی میشود.
دانلود فیلم West Side Story 1961 (داستان وستساید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
موزیکال کلاسیک هالیوود ، اگرچه در زمان خود مورد استقبال عموم و منتقدان قرار گرفته است ، اما به نظر می رسد اکنون بیشتر از تحسین کنندگان منافقین است. نسخه صفحه نمایش West Side Story مورد حمله هر دو طرف قرار گرفته است ، نه تنها طرفداران جدی فیلم که همه نمایش های موزیکال را ناخوشایند و غیرواقعی می دانند ، بلکه همچنین از علاقه مندان به جناح اصلی مانند Keith Garebian ، که آن را توصیف کرد "ابتذال هالیوود" *.
انصافاً کافی است که West Side Story برای طرفداران برادوی چیزی شبیه به یک گاو مقدس باشد. لئونارد برنشتاین ، گرچه به اندازه گرشوین ، برلین ، کرن ، راجرز یا لوئو پربار نبود ، اما با این یک امتیاز ، ترکیبی از مضراب موسیقی جاز و مضراب دلسوز ، خود را در ردیف این غول های تئاتر موسیقی قرار داد. داستان آرتور لورانتس به اندازه کافی تغییرات جسورانه ای دارد که داستان رومئو و ژولیت را برای دوران مدرن کار کند ، در حالی که هنوز هم هسته اصلی و تأثیر احساسی بازی شکسپیر را حفظ کرده است. سپس برنامه رقص جروم رابینز وجود دارد که تنش تهاجمی را به حرکات رقصنده تبدیل می کند ، با لایه ها و الگوهای پیچیده که تقریباً متناقض به نظر می رسند اما هماهنگ کار می کنند. اما چیزی که واقعاً خاص است این است که چگونه همه این چیزها با هم می بافند. نمره برنشتاین خود را تکرار می کند و تکرار می کند. به عنوان مثال سوت اغلب شنیده شده ، خط آغازین "Ma-ri-a" و شروع خط پایه برای "Cool" همه این سه نت هستند. رقص و رقص همه ظرافت های موسیقی را می گیرد و مرزهای رقص و دعوا را محو می کند. حتی دیالوگ ها نیز نوعی ریتم سریع دارند و به صحنه های مکالمه اجازه می دهند مستقیماً به شماره های موسیقی سرازیر شوند.
والتر میریش ، که حق فیلمبرداری را بدست آورده بود ، هنگام تحویل دادن برنامه ، می دانست چه کاری انجام می دهد پروژه برای دو کارگردان ، جروم رابینز و رابرت وایز. رابینز آن را برای صحنه کارگردانی کرده بود ، و در واقع هیچ کس بهتر نبود که اطمینان حاصل کند که رقص و رقص خودش برای نسخه صفحه سالم باقی مانده است. با این وجود بدون تجربه پشت دوربین ، بعید به نظر می رسید که او بتواند همه چیز را با یک دست مقابله کند. رابرت وایز شریک ایده آل او بود ، کارگردانی کاملاً حرفه ای و فداکار ، که قبلاً هرگز موزیکال انجام نداده بود اما در عکسهایی از جمله "این می تواند شب باشد" و "من می خواهم زندگی کنم" خود را نسبت به ریتم و حرکت حساس نشان داده است! میان آنها ، ویز و رابینز همزمان سازی نمایش صحنه را بازتولید کرده اند و همچنین آن را در بعد سینمایی گسترش داده اند.
در فیلم West Side Storyبرداری لوکیشن "Prologue" ، دوربین به بخشی از تنظیم رقص تبدیل می شود ، با آن تابه های تند به موقع و با کلیک انگشتی جت ها شروع کنید. به اعتقاد من این تا حد زیادی ورودی رابینز بود ، که ظاهراً مجذوب کاری شده است که سینما می تواند انجام دهد. او کارهای بزرگی با رنگ انجام می دهد ، از جمله پس زمینه قرمز که ناگهان در اولین نزدیکی جورج چاکریس (برناردو) مشاهده می شود. من می فهمم که وایز و همچنین صحنه های دراماتیک مسئولیت کارگردانی تعداد رقص کم محور مانند "چیزی در آینده" ، "ماریا" و "امشب" را به عهده داشت. رویکرد او ظریفتر است ، اما او هنوز هم هوشمندانه تصویر و موسیقی را ادغام می کند ، دوربین را برای لحظات آرامتر نزدیک نگه می دارد ، و با بزرگتر شدن آهنگ ، عقب می کشد و به پس زمینه ها می تواند بخشی از لحن باشد. Wise همچنین موسیقی را در جای دیگری حفظ می کند. یکی از ترفندهایی که این ویرایشگر سابق استفاده می کند این است که اطمینان حاصل کند عکسهای متوالی در لحظات اصلی از نظر رنگ و ترتیب متفاوت هستند و همین باعث می شود که ریتم دندانه دار در تصویر و صدا همچنان ادامه داشته باشد.
یکی از منابع اصلی بحث و جدال این بود تغییرات در بازیگران. در هالیوود این زمان یک واقعیت بود که بازیگران غیر خواننده در نقش های اصلی انتخاب می شوند ، که توسط خوانندگان غیر بازیگر دوبله می شوند. شرم آور است که اعتراف می کنم ، اما منطقی است. ناتالی وود یک بازیگر دراماتیک شگفت انگیز و بازیگر باتجربه سینما بود و در احساساتی بودن برای دوربین مهارت داشت. ریچارد بیمر یک رهبر برجسته فوق العاده خوب نیست ، اما او به اندازه کافی خوب است ، و حداقل به نظر می رسد بخش. هنوز هم ، یک چیزی که نمی توان جعل کرد رقصیدن بود و از این لحاظ لزوماً همه اعضای باند توسط حرفه ای ها بازی می شوند. آنچه در مورد این بازیکنان حمایت کننده عالی است این است که آنها باعث می شوند رقص ، آواز و بازیگری یکی شود. راس تامبلین ، جورج چاکیریس و به خصوص ریتا مورنو با شکوه همه در شیوه حرکت شخصیت خود می رقصند. مورنو ، با استفاده از صدای خود برای همه به جز یک شماره ، همچنان متن خود را مانند آنچه آنیتا انجام می دهد ، تف می کند ، و با هر آهنگ به عنوان قطعه ای از درام رفتار می کند.
اما هنوز یک یا دو چیز برای این وجود دارد اسنوب تئاتر را انتخاب می کنند تا انتخاب کنند. سفارش مجدد چندین آهنگ در زمان های مختلف وجود دارد. این کار برای حفظ آهنگ های سبک تر در نیمه اول تصویر و تداوم تاریک شدن خلق و خو به سمت پایان انجام شده است و برای فیلم مفید است. برنشتاین ظاهراً این ضبط نمره خود را دوست نداشته است ، اما به نظر نمی رسد که آسیبی به تصویر وارد کرده باشد. و البته کسانی هستند که به طور خودکار با اقتباس صفحه از هر چیزی به طور اصولی مخالفت می کنند ، اما بگذارید واقعیت را بپذیریم - ما واقعاً نیازی به پرداختن به این مسئله نداریم؟
همه اینها فقط زمزمه طرفداران پر ادعای فیلم را برای ما باقی می گذارد ، که گویا فکر می کنند سینما فقط به "نویسندگان" ، فیلم نوآر ، نوول مبهم ، خانه هنر و استنلی کوبریک خونین مربوط می شود. چیزهای زیادی برای گفتن این دسته وجود ندارد. تنها چیزی که آنها لازم دارند این است که سبک شوند ، از ترس از کمی موسیقی و رقص جلوگیری کنند و متوجه شوند که رئالیسم تند تنها راه طرح یک نکته نیست.
* در کتاب خود ، ساخت West Side Story که درباره تولید برادوی است.
دانلود فیلم West Side Story 1961 (داستان وستساید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
افسون و هیپنوتیزم فیلم رومئو و ژولیت ویلیام شکسپیر به طور واضح با داستان وست ساید آرتور لورن در این اجرای سینمایی که یکی از بزرگترین موزیکالهای موجود در نمایشگرهای ما را تحقق می بخشد ، متحد شده است. ارنست لمان ، فیلمنامه نویس و رابرت ویز و جروم رابینز ، کارگردانان خود را با تعهد محکم به شاهکار شکسپیر و شور و شوق آن می سپارند. West Side Story تصویری از رابطه بین متون است ، زیرا تکرار معاصر فاجعه شکسپیر است. تونی (رومئو) و ماریا (ژولیت) عاشق شده اند ، و خانواده های متخاصم و گروه های متخاصمی که تعهد آنها در آنها نهفته است ، دلسرد نمی شوند. به رومئو و ژولیت واقعی ، این ستاره عاشقانی را که علیه معاهدات قیام می کنند ، به خطر انداخته و همه چیز ، از جمله مرگ را برای کنار هم قرار دادن خطر می کند ، که نه تنها طرح ، بلکه قلب داستان را باز می کند. وست ساید استوری با بازتاب موضوعاتی از رومئو و ژولیت ، به موازات عشق ممنوع و پایان دلخراشی است ، زیرا ارنست لمان برداشت خود را از نمایشنامه شکسپیر برای ساخت یک عاشقانه مدرن و منحصر به فرد ارائه می دهد.
برای ستایش فیلم ها ، داستان West Side موضوعات پیچیده را رها نکرده است. گفتگوها به بی معنی بودن درگیری نوجوانان همراه با تبعیض مربوط به اتباع خارجی می پردازد ، زیرا دو فرهنگ در صحنه نبردی که در منهتن است ، رو در روی هم قرار می گیرند. وست ساید استوری درگیری بین دو باند بزهکار نوجوان با فرهنگ های متضاد قومی است. کوسه های جوان از پورتوریکو به طور مداوم توسط "جت ها" ، یک گروه کارگری یقه آبی لهستانی-آمریکایی ، رنج می برند. با مضامین مات ، ملودی های معنادار و کانون توجه معضلات اجتماعی ، انقلابی مهم در تئاتر آمریکا متولد می شود. برخوردهای شرورانه با رقص گسترده و گربه مانند انجام می شود ، زیرا که خواهر برناردو ماریا عاشق تونی همدست سابق ریف می شود. نگرش West Side Story نسبت به پرخاشگری واقعاً متمایز است. داستان وستساید کم و بیش بدون خونریزی است ، با چاقوکشی و شلیک اسلحه بدون تخریب. هر یک از درگیری ها کاملاً رسمی و بدون ارتباط با واقع گرایی است ، زیرا احساسات از طریق رقص در طول ماموریت بازیگران برای شکار و تعرض به یکدیگر نشان داده می شوند. با این وجود ، برداشت های واقعی از خطر برای نمایش های خاص وجود دارد ، که مربوط به ساخته های چشمگیر رقص و دستاورد ناهماهنگی است که برنشتاین ایجاد می کند ، به عنوان مخاطب نه تنها خشونت را می بیند ، بلکه آن را احساس می کند. از شدت نمایشگرهای چشمگیر در جایی که افراد کشته می شوند ، بی چون و چرا کاهش می یابد ، زیرا این روش باعث می شود یک داستان بدتر از بین ساختار خوش آهنگ آن منتقل شود.
داستان سمت غرب با افتادن با شکوه دوربین در شهر نیویورک آغاز می شود و با "جت ها" ملاقات می کند ، مجلسی از نوجوانان محروم ، که مشتاقانه در مورد یک زمین بازی فرسوده آهسته خاموش می شوند. چهره های آنها با ظرافت و اشتیاق در شیوع دائمی خودکار رقص قدم می گذارد. این داستان West Side Story را به عنوان موزیکال معرفی می کند ، ترکیبی فریبنده از عشق ، بدبختی ، وحشیگری ، موسیقی و رقص را به نمایش می گذارد. ترتیب مقدماتی کلیک کلیک ، بدون شک یکی از بزرگترین کاربردهای رقص است که تاکنون در سینما شناخته شده است. در ظهور ضرب و شتم ، شور و اشتیاق مشتاقانه با بدن های انعطاف پذیر و انعطاف پذیر نوجوانان با روال های رقص برقی ، به کارگردانی جروم رابینز همراه با سرزندگی روایت ، مسابقه می دهد. لذت های West Side Story در قسمت هایی که بسیار از فیلم های معاصر فراموش شده اند ، یکی از بزرگترین موزیکال های ساخته شده است. فیلم برنشتاین بی چون و چرا قابل توجه است ، متشکل از حدود دوازده ترانه ، با ترانه های عاشقانه مانند "جایی" و "امشب" ، که بلافاصله شناخته می شوند.
وست ساید استوری که از چاشنی ها و پیروت ها بگذریم ، خود را حول یک عاشقانه ستاره دار متمرکز می کند ، در میان خانواده های خصومت آمیز و همراه با تمایل موثر درگیری باندهای خیابانی. این نمایش تئاتر au courant ، که به موازات رومئو و ژولیت کلاسیک شکسپیر است ، امروزه به همان اندازه مدرن ظاهر می شود که در زمان تحویل اولیه فیلم در سال 1961 ظاهر شد. به عنوان یارهای بد سرنوشت در طرف های مخالف یک مناقشه سخت منهتن ، زندگی می کند تا یکی از شجاع ترین و جدی ترین موزیکال های تمام دوران باشد. داستان وست ساید ده اسکار از جمله بهترین کارگردانی برای رابرت وایز و جروم رابینز به دست آورد. از نظر زیبایی شناسی ، داستان وستساید یک لذت است. در حالی که توجه بیننده البته به موسیقی است ، Daniel L. Fapp و Robert Wise صفحه نمایش بزرگ را با ظاهری منحصر به فرد ارائه می دهند که خاطرات آن را به یاد می آورد ، اما دقیقاً نسخه West Side منهتن را در طول دهه 1950 تکرار نمی کند. هر صحنه از داستان وستساید با بدست آوردن مدیریتی شیک و هوشمندانه از یک تز جامع ، دارای مشروعیت و صداقت است. گفتگوی ارنست لمان جذاب ، برگرفته از کتاب آرتور لوران ، با کارگردانی ویز معتبر و از نظر فیلم ، ترکیبی کارآمد از ویژگی های ریاضت و خواسته است. از فیلم مقدماتی تماشایی منهتن گرفته تا پایان کار خاتمه ، West Side Story با شور و نشاط فیلم می درخشد ، از زمان اولین اجرای آن پنجاه و دو سال پیش به ندرت در سینما نمایش داده می شود.
دانلود فیلم West Side Story 1961 (داستان وستساید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
گاهی اوقات در سخت ترین شرایط، زیباترین چیزها شکوفا می شوند، که برای من نشانه خوبی است که نشان می دهد روزهای بد زودگذر هستند، اما همچنین زیبایی و عشق همیشه وجود خواهند داشت.
این یکی دیگر از موارد مورد علاقه من است. موزیکال اما مهمتر از همه این یکی دیگر از فیلم های عاشقانه مورد علاقه من در تمام دوران است. من می دانم که این برداشتی مدرن از «رومئو و ژولیت» شکسپیر است که جدید نیست، زیرا این یک روش معمول است که داستان های کلاسیک را با دوران مدرن ما تطبیق دهیم، که به نظر من داستان های کلاسیک را خاص تر می کند و جذابیت جهانی آنها و چقدر بی انتها را نشان می دهد. واقعاً هستند.
بله، درست است که این یک عاشقانه غم انگیز در نظر گرفته می شود، اما تراژدی، چه بخواهید چه نخواهید، بخشی از عاشقانه است و چیزی است که با وجود زمان کم، عاشقانه را زیباتر می کند. دو نفر پیوندی مشترک داشتند که هرگز نمی توان آن را شکست و از دست داد. و البته، این یکی دیگر از فیلم های مورد علاقه رابرت وایز است که در بین کارگردانان محبوب من مورد توجه قرار گرفته است، آنچه در مورد او دوست دارم با کارگردان مورد علاقه ام جان کارپنتر دوست دارم، او یکی از آن کارگردانانی است که خودشان را تکرار نمی کنند. رکورد رنگارنگی دارد زیرا هر فیلمی که او کارگردانی کرده است همیشه چیز متفاوتی است و در هر ورودی احساس می شود تلاش زیادی برای آن انجام شده است، اما در هر فیلمی همیشه آن نشانه کیفیت وجود دارد و داستان وستساید کیفیت بالایی دارد. به هر حال کتاب من است.
ارزش تولید نسبت به مجموعهها عالی است، رنگها وجود دارد، اما کمی هم در آن وجود دارد، که متناسب با فیلمی است که زیبایی زیر و حتی گذشته را نشان میدهد. خاکی که هرگز خراب نمی شود. اما همچنین داستان وستساید در زمانی اتفاق میافتد که آمریکا هنوز جوان بود و همیشه در حال تغییر بود.
آهنگها به یاد ماندنی هستند، سکانسهای رقص و آهنگ خوب زیادی وجود دارد که به راحتی میتوان فهمید که چرا آنها شبیه به آهنگها شدند. اضافه کاری بی انتها فیلم هک، در سال 1999 چند آگهی تبلیغاتی Gap وجود داشت که از آن فیلم الهام گرفته شده بود و از قطعاتی از چند آهنگ استفاده می کرد، عجیب است که این تبلیغات چگونه داستان وستساید را کشف کردم.
من فقط دو مورد مورد علاقه خود را بیان می کنم. ، من متعارف ترین انتخاب ها را نمی دانم اما یک مرد معمولی نیستم.
"Tonight" این دومین آهنگ مورد علاقه من است زیرا نشان می دهد که چرا ماریا و تونی هر دو برای یکدیگر مناسب هستند و فقط آنها را دوست دارند. طرف های خوش بینانه اما همچنین می توان گفت که بخشی از معنای زندگی شبانه حداقل برای من و بخشی از دلیل این است که من آدم شبی هستم که چگونه در شب هر چیزی برای همه چیز همیشه امکان پذیر است.
"جایی" این آهنگ فقط زیباست چون آهنگ مورد علاقه من در فیلم West Side Story و به طور کلی است. این آهنگ فقط رابطه با ماریا و تونی را کاملاً در بر می گیرد، بلکه خوش بینی به آینده را نیز در بر می گیرد. اما این آهنگی است که کمی غمگین است زیرا در لحن آن غم وجود دارد. علیرغم اینکه هم صلح و هم آینده می خواهیم، از این که همه چیز در فیلم West Side Story پیش می رود، در ذهنمان می دانیم که ممکن است خیلی دیر شده باشد.
شخصیت ها خوب هستند و خیلی ها برجسته هستند، من فقط در مورد تعدادی صحبت خواهم کرد که احتمالاً برای شما تعجب آور نیستند. آنیتا توسط ریتا مورنو، بازیگر گنج ملی، که او را به عنوان صداپیشه کارمن ساندیاگو در سریال انیمیشن "Where on Earth is Carmen Sandiago" به یاد میآورم، به خوبی بازی میکرد و فکر میکرد که این داستان برای زمان دیگری است. قابل درک است که چرا او کمی فولادی است، شخصیت او فقط پرانرژی است، رویاهای بزرگی دارد و این پرخاشگری منفعلانه وحشیانه را نسبت به او دارد. او فردی است که به راحتی می توانید با او دوست شوید یا بخواهید با او دوست شوید. جالب است که او چگونه میتواند مفید باشد، اما وقتی به راه اشتباه فشار بیاورید، واقعاً میتواند شما را به شدت نیش بزند.
تونی او یک قهرمان قوی است، زیرا او یک طرف اشتباه معمولی از بچههای آهنگ است، که فقط سعی میکند از پسش بربیاید. با وجود دوستش ریف راف و جتهای دیگر که سعی میکنند او را با طناب برگردانند، مسیر درست را طی کرده و ادامه دهید. می تواند ارائه دهد.
اگرچه برای من مورد علاقه من ناتالی وود در نقش ماریا بود. ناتالی وود یکی از بازیگران زن مورد علاقه من و برای من یکی از جذاب ترین زنان روی کره زمین است. این فقط نقش مورد علاقه من از او است (جای تعجب نیست)، برای من ناتالی واقعاً شبیه ماریا بود که مگان فالوز آن شرلی است و پیتر ولر روبوکاپ است. زیرا آنها نقش دارند. علیرغم اینکه شخصیتی عمیق نیست (به هر حال این یک موزیکال است) او فقط شخصیتی است که نمی توانید عاشقش نشوید زیرا او فقط درخشش و انرژی برای او دارد، اما همچنین این خوش بینی مانند تونی حتی او فردی که به دنبال چیز بهتری در زندگی نیز هست.
من واقعا عاشق شیمی بین تونی و ماریا هستم که برای من افتخاری در زوج های تخیلی مورد علاقه هستند، شما واقعا احساس می کنید که هر دو واقعاً کلیک می کنند.
لحظات بسیار زیبایی از آن صحنه رقص در ورزشگاه وجود دارد، به همان اندازه که رقص در آنجا سرگرم کننده و پرانرژی بود. به سختی دوستانه بود زیرا هر دو نژاد با هم مخلوط نمی شدند و نمی خواستند با هم برقصند. اما چیزی که صحنه را برای من ایجاد کرد این بود که تونی و ماریا هر دو را برای اولین بار ملاقات کردند. این دقیقاً مانند عکسبرداری بسیار زیبا است که باعث می شود رویایی به نظر برسد، از دیدن همه افراد دیگر تار شده و هر دو کاملاً واضح هستند. درست به نظر می رسد زیرا هر دو تنها افرادی هستند که واقعاً بی گناه هستند، اما مهمتر از همه، آنها یکدیگر را برای آنچه که هستند می بینند.
همچنین، می توانید آن صحنه را هر دو بگویید. در روان یکدیگر غوطه ور شده اند که تقریباً شبیه صحنه «غرور و تعصب» (نسخه 2005) است، زیرا می بینیم همه چیز تاریک می شود و هر دو به همراه چند رقصنده پس زمینه با یکدیگر می رقصند. نحوه اجرای رقص متضاد با بقیه است، زیرا همه افراد حاضر در ورزشگاه رقص سریع و پرانرژی شما هستند. اما در اینجا رقص آهسته تقریباً شبیه باله است زیرا می بینیم که هر دو با ظرافت خاصی با یکدیگر حرکت می کنند و در عین حال ارتباط چشمی خود را حفظ می کنند. از این رو شما از قبل می دانید که هر دو نسبت به یکدیگر چه احساسی دارند، و آنها حتی مجبور نبودند چیزی به یکدیگر بگویند. اما وقتی آنها برای اولین بار با یکدیگر صحبت می کنند، تقریباً زیباست که هر دو به یکدیگر کلمات گرم می دهند.
یا دیگری که البته مانند صحنه بالکن "رومئو و ژولیت" است که هر دو با همدیگر ملاقات کنید و یک گفتگوی روحی انجام دهید. آن صحنه بالکن زیباست زیرا جایی است که عشق بسیار نزدیک اما دور است و هر دو فقط فاصله ای را که اصلاً دور نیست می بندند. البته، واضح است که بخشی از چیزی که آنها را متمایز می کند این است که هر دو یک زوج نژادی هستند که در آن زمان حتی در فیلم West Side Story ها نادر بود و این بخشی از چیزی است که عشق آنها را زیبا می کند این است که هر دو به قومیت های مختلف خود اهمیت نمی دهند. بخشی از چیزی است که هم درون و هم بیرون را زیبا میکند.
ما میبینیم که هر دو به چالش کشیده میشوند، زیرا هر دو جناح آنها را با هم نمیخواهند که درست نیست و احمقانه و بیمعنی است. همانطور که از یک آهنگ قدیمی در دهه 80 می گوید: "در حال حاضر هیچ کاری نمی توانیم در مورد آن انجام دهیم." من معتقدم که در مورد عشق صادق است، مهم نیست که آن شخص چه کسی باشد، اتفاق می افتد. راستش برایم مهم نیست که این دختر از چه قومیتی است، من قرار می گذارم، می بوسم، با هر کس که بخواهم عاشق می شوم، شما آن را دوست ندارید، یک قدم زدن در خط شستشو سخت است، این سیاست من است. br/>
و به نوعی هر دو واقعاً دو صدای عقل هستند و سعی میکنند صلح را به ارمغان آورند و ببینند راه بهتری وجود دارد، اما متأسفانه صدای آنها بر سر زبانها میافتد به قول قدیمیها که میگوید "یک صدا" عقل همیشه برای از بین بردن دنیایی که دیوانه شده کافی نیست." چیزهایی از این دست حتی بیشتر باعث میشود که ما بخواهیم هر دو شخصیت برنده شوند و آیندهای روشن داشته باشند، همانطور که میتوانید از احساس آنها نسبت به یکدیگر گرفته تا نگاه به چشمانشان بفهمید که چگونه یکی شدنی است. اما فاجعه این است که ممکن است از دنیایی پر از نفرت دور از دسترس باشد.
اگر نمایشنامه شکسپیر «رومئو و ژولیت» را به خاطر بیاورید و به اندازه کافی عاشقانه تراژیک دیده باشید، پایان آن را نمی گویم. داستان هایی که به راحتی می توانید ببینید چه چیزی در راه است. اما با وجود این هنوز هم تعلیقانگیز و دلخراش است، مثل یکی از آن چیزهایی است که آرزو میکنی خدا رخ ندهد یا آرزو میکنی کاش میتوانستی آن موقع بودی و کاری برای آن انجام میدادی، اما متأسفانه نمیتوانستی.
اما فیلم به طور کلی پیام ضد نژادپرستی و تعصبی خوبی دارد. اینکه چرا نباید به خودمان اجازه دهیم نفرت رانده شویم، این هرگز اعتماد به نفس را به ارمغان نمی آورد و فقط ترس بیشتری به همراه دارد. و ما را نسبت به شخصیت خود و خودمان نسبت به اینکه چه کسی است ناآگاه تر می کند. و چرا عشق باید اجازه دهیم که عشق پیروز شود زیرا این چیزی است که زندگی را واقعاً ارزش زیستن میکند، اما همچنین میبیند که شخص همان چیزی است که واقعاً هست و چه احساسی نسبت به شما دارد.
همه از نظر عشق یکسان هستند.
دانلود فیلم West Side Story 1961 (داستان وستساید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فیلمهای متعددی از «پیکان شکسته» تا «برف که روی سروها میبارد» ساخته شدهاند که از مضمون رومئو و ژولیت دو عاشق از طرفهای مقابل جامعهای تقسیمشده استفاده کردهاند. با این حال، «داستان وست ساید» تنها موضوع اصلی شکسپیر را به عاریت نمی گیرد، بلکه از خطوط کلی طرح او پیروی می کند، در حالی که آن را به یک موزیکال تبدیل می کند و آن را به نیویورک دهه پنجاه به روز می کند. مونتاگ ها و کاپولت ها به دو باند خیابانی رقیب تبدیل می شوند، جت ها (سفید پوست) و کوسه ها (پورتوریکویی). دو عاشق جوان، تونی، یکی از جت ها، و ماریا، خواهر برناردو رهبر کوسه ها هستند. به غیر از والدین عاشقان، بیشتر شخصیت های اصلی شکسپیر همتاهای خود را در فیلم West Side Story دارند. برناردو تایبالت، ریف (دوست نزدیک تونی و رهبر جت ها) مرکوتیو و کارفرمای مسن تونی، داک فریار لارنس است. آنیتا، معتمد بزرگتر ماریا، برخی از ویژگی های پرستار ژولیت را دارد، اما او نقش دیگری به عنوان دوست دختر برناردو دارد. بسیاری از صحنه های مهم نمایشنامه نیز مشابه خود را دارند. بنابراین رقص در ورزشگاه به موازات توپ کاپولت ها، صحنه روی آتش از صحنه بالکن فرار می کند و غیره.
"داستان وست ساید" صرفا یک موزیکال نیست. همچنین به دو موضوع مهم اجتماعی، نژادپرستی و بزهکاری نوجوانان می پردازد. این دو موضوع در این زمینه به هم مرتبط هستند. هجوم مهاجران اسپانیایی تبار به نیویورک در این دوره منجر به اصطکاک بین آنها و جمعیت ثابت شد، حتی اگر بسیاری از آن جمعیت خود از مهاجران اخیر بودند. بسیاری از شخصیتهای پورتوریکویی از اینکه با تعصب و تبعیض مواجه شدهاند شکایت میکنند که تعصبات خود را نسبت به سفیدپوستان آمریکایی تقویت میکند. برناردو از اینکه به عنوان یک "اسپیک" نامیده می شود، ناراحت است، اما او هیچ ابایی در مورد اشاره به تونی لهستانی-آمریکایی با اصطلاح به همان اندازه موهن "پولاک" ندارد.
شماره شوخ "جی افسر کروپکه" با طنز تئوری های روانشناختی و جامعه شناختی مد روز در مورد علل بزهکاری را به سخره می گیرد، اما فیلم نیز نظریه ای خاص خود را مطرح می کند. عضویت در باندهای جوانان منحصر به فرد نژادی به عنوان ابزاری برای تقویت حس هویت نژادی و همچنین احساس اهمیت خود به تصویر کشیده می شود. شعار جتها «پسر کوچولو، تو یک مرد هستی؛ مرد کوچولو، تو یک پادشاه هستی» بهگونهای توصیف شده است که جذابیت اغواکننده ایدئولوژی فاشیستی را در یک خط در بر میگیرد. وقتی دو باند با هم درگیر می شوند، انگیزه آنها صرفاً تهاجم جوانان نیست، بلکه خود را مدافع ناموس جوامع مربوطه خود می دانند.
بنابراین داستان وستساید هم یک داستان عاشقانه تراژیک و هم یک تفسیر اجتماعی است. این ماهیت دوگانه هم در نگاه فیلم و هم در موسیقی آن نمود پیدا می کند. آهنگ ها به دو دسته تقسیم می شوند. کسانی که با عشق تونی و ماریا سروکار دارند عموماً تصنیفهای ملودیک سنتی مانند «امشب» و «مکانی برای ما» هستند. با این حال، تعدادی آهنگ نیز وجود دارد که در مورد مسائل اجتماعی اظهار نظر می کنند، و این آهنگ ها، مانند "Gee Officer Krupke"، "America" یا "The Jets Song" دارای لبه های سخت تر هستند، که با هارمونی ها و ریتم های مدرن تر و شوخ تر مشخص می شوند. یا اشعار طعنه آمیز
فیلم علاوه بر دو سبک متفاوت از موسیقی، از دو پالت مجزا نیز استفاده می کند. صحنههای لطیفتر بین تونی و ماریا عمدتاً در پسزمینهای تیره گرفته میشوند که با رنگهای سفید و زرد کمرنگ تسکین مییابد. در صحنههایی که با تراژدی، خشونت یا احساسات قوی سروکار دارند، (مانند رقص در باشگاه یا "غرش") رنگهای تندتر، بهویژه قرمز، غالب هستند. هنگامی که پس از مرگ برناردو، تونی و ماریا آهنگ «جایی برای ما هست» را میخوانند، نور قرمز در پسزمینه سایهای شوم بر عشق آنها میاندازد، در تضاد با کلمات خوشبینانهای که میخوانند. در صحنه پایانی غم انگیز، ماریا، که قبلا در لباس سفید یا زرد دیده شده بود، برای اولین بار لباس قرمز می پوشد.
این صحنه پایانی تنها موقعیتی است که در آن طرح فیلم به طور قابل توجهی با شکسپیر متفاوت است. این احتمالاً به منظور افزایش تنش چشمگیر انجام شده است. تونی نیز مانند رومئو به اشتباه معتقد است زنی که دوستش دارد مرده است. در این مرحله، تماشاگرانی که با شکسپیر آشنا هستند، احتمالاً مانند من تصور میکنند که فیلم با ناامیدی خودکشی تونی و تعقیب ماریا به پایان میرسد. سپس تونی ماریا را می بیند، متوجه اشتباه او می شود، و برای یک لحظه ما امیدواریم که پایان خوشی ممکن باشد، فقط برای اینکه این امیدها تقریباً بلافاصله از بین بروند. با این حال، این احیای کوتاه امید به قدرت احساسی پایان میافزاید.
احساس کردم دو نقش اصلی می توانستند بهتر باشند. ریچارد بیمر تونی را بیش از حد ملایم می کند، آن جور مرد جوانی که بیشتر در خانه پیشاهنگی می ماند تا باندی از مبارزان خیابانی. هیچ مشکل خاصی در ماریا ناتالی وود وجود نداشت، جز اینکه او نسبتاً تک بعدی، جذاب و شیرین بیگناه به نظر میرسید، اما فاقد عمق بود. از اینکه آدری هپبورن (انتخاب اول تهیه کنندگان برای این نقش) در دسترس نبود، پشیمان شدم.
با وجود این رزرو، این یکی از موزیکال های فیلم عالی است. موسیقی لئونارد برنشتاین فوقالعاده است و متن آهنگ هم شوخ و مناسب است، که اغلب نکات فیلم و همچنین یا بهتر از دیالوگهای گفتاری را به خانه میآورد. شمارههای رقص گروه، قدرتمندترین و پرانرژیترین شمارههای موسیقی هستند که من دیدهام، به استثنای «هفت عروس برای هفت برادر». اگرچه در دهه 50 روند رو به رشدی برای استفاده از موزیکال به عنوان وسیله ای برای چیزی فراتر از سرگرمی های ساده وجود داشت، "داستان وست ساید" فیلمی بود که بیش از هر فیلم دیگری نشان داد که می توان از این ژانر برای ترکیب استفاده کرد. سرگرمی با نظر اجتماعی تضاد بین داستان وستساید و موزیکال قبلی برنشتاین، موزیکال پرزدار «On the Town»، نشان می دهد که این ژانر تنها در دوازده سال چقدر پیشرفت کرده است. 9/10
دانلود فیلم West Side Story 1961 (داستان وستساید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
داستان WestSide یک نماد آمریکایی است که نشان می دهد چگونه جهان امروز جهانی شده است، که هر کشور مدرن دموکراتیک زمین دارای فرهنگ متفاوتی است که برای زندگی در صلح با هم ترکیب شده است. بنابراین همانطور که ممکن است حدس بزنید داستان WestSide یک فیلم اجتماعی-سیاسی است که نماد پست مدرنیسم است. این شاهکار همچنین ترسناکترین سوالی را که غیرآمریکاییها -و غیردموکراتیک- در ذهن خود نگه میدارند، اما میترسند بپرسند، آشکار میکند: "اگر آمریکا هرگز وجود نداشته باشد چه؟" هنگامی که داستان WestSide را تماشا کردید، متوجه خواهید شد که چگونه پست مدرنیسم جهان را تغییر داد، که نژادپرستی و انتقامجویی دیگر مفهومی نیستند.
به عنوان یک موضوع هنری، WestSide Story موسیقی متحرک را با رقص پرشور ترکیب میکند. و فیلمنامه تماشایی برای خلق تلفیقی متعالی از رئالیسم و فانتزی که برای همیشه ضیافتی برای چشم، گوش و در نهایت قلب خواهد بود. از نظر مفاهیم فیلم، خط داستانی با معرفی دو باند متخاصم شهر نیویورک دهه 1950، پیشرفت عالی دارد و با عشقی که بین دختری از یک گروه مهاجر و پسری از یک گروه ملی گرای متعصب رخ می دهد، ادامه می یابد. با مرگ سران باند و پسر عاشق به پایان رسید. وقتی داستان شروع به پیشرفت می کند، با تمرکز عاشقانی که در تلاش برای دور هم جمع شدن هستند، جذاب تر و جذاب تر می شود. در آنجا ما بازی موفق ریتا مورنو (بازیگر زن مکمل)، سوزان اوکس و جورج چاکیریس را تحسین می کنیم.
دانلود فیلم West Side Story 1961 (داستان وستساید) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگرچه فکر می کنم تقریباً تمام موزیکال های دهه چهل تا هفتاد را دیده ام، اما تا دیشب هرگز داستان وست ساید را ندیده بودم. یک حذف شگفت انگیز از جانب من، چون آن را دیدم، فکر می کنم فقط فوق العاده است.
من دی وی دی "بر اساس مشخصات" را در یک فروشگاه مبادله CD/DVD در سیدنی به قیمت 10 دلار خریدم. من قبلاً چند بار آن را در دست داشتم اما همیشه آن را در قفسه گذاشته بودم. این بار خریدم را انجام دادم و اکنون به این فکر میکنم که چه چیزی میتوانست سرم بیاید، نه قبلاً آن را خریده بودم.
آنهایی که در اینجا گفتهاند واقعاً باید آن را در صفحه بزرگ تماشا کنید کاملاً درست میگویند. . در مورد من آن را با استفاده از ویدئو پروژکتور تماشا کردم که تصویر بزرگ، روشن و زیبا را روی یک صفحه نمایش 12 فوتی پرتاب می کرد. در عکاسی از فرمت صفحه عریض به طور غیرقابل اغماض استفاده شد. در اینجا هیچ احتیاط برای چارچوب دادن به اقدام برای برش احتمالی تلویزیون، یا حتی توجه زیادی به ارائه «سینماسکوپ» 2.35:1 وجود نداشت. نسبت تصویر Super Panavision به اندازه Cinemascope 2.35:1 نیست و هر اینچ مربع از فضای صفحه نمایش برای یک یا آن عنصر مهم ترکیب بندی استفاده می شود.
موسیقی برنشتاین یک تور دو نیرو است. با تماشای On The Town تنها چند روز پیش، تضاد این دو موزیکال جالب بود. البته On The town 15 سال یا بیشتر از داستان West side قدیمیتر است، اما مقایسه بین این دو امتیاز گچ و پنیر است. می توان گفت که برنشتاین خود را در On The Town نگه می داشت. پروژه او نبود اعداد تقریباً خودسانسور شده بودند. اما داستان وست ساید، کودک او بود، و این نشان میدهد.
درخشش محض موسیقی، جسارت مسحورکننده آن، تناسب تند آن همراه با شیرینی ملودی، بهطور شگفتانگیزی چشمگیر است. نمایش استپر بر روی صفحه نمایش پرتاب می شود تا مدام ضریب شگفتی را هر از چندگاهی افزایش دهد.
من وست ساید استوری را با صدای بلند، خیلی بلند بازی کردم. صدای فراگیر جورابهایم را از فضای هوایی ابتدایی خیابانهای منهتن به خود ارکستراسیونها پرت کرد. یادم میآید که برنشتاین در مستند نسخه کنسرت داستان وست ساید، کنار دوربین، بعد از ضبط «باحال، پسر» گفت: «میدانی، این خیلی خوب است...» یکی از کمگفتههای بزرگ، حتی اگر از طرف سازنده موسیقی.
داستان وستساید را ببینید. با صدای بلند پخشش کن اگر می توانید آن را روی یک صفحه نمایش بزرگ تماشا کنید. اگر این کار را می کنید، می توانید مانند من، هیجان زده بنشینید، سر خود را از یک طرف صفحه نمایش Super Panavision به طرف دیگر بچرخانید و سعی کنید بهمن عظیمی را که به چشمان، گوش ها و قلب شما می آید، بپذیرید. این انتقال تقریباً عالی از فیلم به DVD بود: رنگ، وضوح، عمق.
مدت زیادی است که فیلمی را با پوزخندی احمقانه روی صورتم تماشا نکردهام، گاهی اوقات از درخشش بینظیر این که فیلمسازی میتواند بهترین باشد، نفس نفس میزنم. داستان وست ساید یکی از آن زمان ها بود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.