در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Why Has Bodhi-Dharma Left for the East? 1989... لطفا منتظر بمانید ...
حدود سه راهب در یک صومعه دور افتاده. یک استاد سالخورده، یک یتیم کوچک و یک مرد جوان که زندگی شهری خود را ترک کرد تا به دنبال روشنگری باشد.
سه راهب که در صومعه ای دور افتاده سکونت دارند. یک استاد مسن، یک یتیم کوچک و یک جوان که زندگی شهر خود را به دنبال روشنگری ترک کرد.
سه راهب در یک صومعه دور افتاده زندگی شهری خود را برای جستجوی روشنگری ترک کرده اند.
سه فرد در یک صومعه دور افتاده زندگی می کنند. هیگوک، ارباب پیر صومعه، یونگ نان، جوانی که خانواده بزرگ خود را در شهر رها کرده و به صومعه آمده و یتیمی به نام هایجین که توسط هیگوک به صومعه آورده شده تا به عنوان یک راهب بزرگ شود. بیشتر داستان در مورد زندگی یونگ نان است و...
دانلود فیلم Why Has Bodhi-Dharma Left for the East? 1989 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
چگونه به سمت هارمونی لذت بخش و دیوانه کننده حرکت کنیم که در غرب برای ما خوب به نظر برسد؟ به گونهای که آن و Why Has Bodhi-Dharma Left for the East? واقعاً میتواند ما را روشن کند.
این موضوع، یکی از تفسیرها، توسط فیلم به دست آمده است. چین این بیت را جایی در نظر گرفت که بیعلاقگی آگاهانه دیگران با انرژی در مورد آن خوانده میشود، جایی که شکوفهای به ما نگاه میکند و به آن نگاه میکند، با این حال ما از هارمونی از ژاپن آگاه هستیم، ما در اینجا احتمالاً از فیلم آنها هستیم. شاید حتی بدون دانستن آن.
اما زمانی که جذاب ترین ساختار برای برقراری ارتباط با آن پیش رفت، مائو نیز همین کار را کرد. ژاپن متعهد شد کاری را که چینی ها نمی توانستند انجام دهند، با تمایل آنها به تعادل شکسته و بازتاب در کافه بار، با این حال حتی در اینجا نیز ما به تازگی خاصی تسلیم می شویم که تا حد امکان از این چیزها اجتناب می کند. Teshigahara برای ما خوب به نظر می رسد، اما او دقیقاً باز نمی شود تا زمانی که ما در مورد ikebana مطلع شویم.
چگونه می توان آن را به هم متصل کرد؟ که بیشتر از آن چیزی است که ما به طور طبیعی گمان می کنیم، زیرا ما کلمات "پوچی"، "میل"، "خود" را داریم، در عین حال در مقایسه با بودایی ها چیزهای کاملاً غیرمنتظره ای را در نظر می گیریم.
که به این معناست. ; در فرهنگی بزرگ شدهایم که سازندهای را که همه جا از هیچ چیزی ساخته است و ما را بهعنوان حیواناتی که مستقلاً در آن دنیا قرار گرفتهایم تا برای گناهی منحصربهفرد و خانوادگی توبه کنیم (و این نشان میدهد که دنیای واقعی همان رشته است) را میشناسد، یا هنوز وابسته است. بر اساس ترفند قدیمی دکارت که ما بر این اساس هستیم که فکر میکنیم، چگونه میتوانیم افکار مربوط به جای خالی را واقعاً تسکیندهنده درک کنیم؟ در مورد غزل های هارمونی که در مورد گذشتن صحبت می کنند، چه فکر کنیم، که ما را نگران می کند، مانند طنین بادهای چوبی بامبو که به سرزمین چوب بامبو باز می گردند؟
وقتی کارشناس هارمونی ایکیو می گوید که "من می خواهم چیزی برای کمک به شما ارائه دهم، اما در هارمونی، ما یک چیز انفرادی نداریم" به او اعتماد کنید. او تا حدودی آدم باهوشی است، با این حال این با توجه به این واقعیت است که او معتقد است شما باید به طور خلاصه هماهنگ کنید. یا، به عبارت دیگر، در صورتی که به این جستوجوی چیزی برسیم، نمونهای از هارمونی که ما را به خانه هدایت میکند، احتمالاً باید بجنگیم تا آنقدر هوشیار بمانیم تا بفهمیم چیزی برای ارائه باقی نمانده است. br/>
بیتردید، چیزی برای آموزش نیست. با این حال، با فرض اینکه همه چیز را در نظر بگیریم، آگاه باشیم؟ درصورتی که بیایم خلاصه کنیم که فیلم چه می کند؟ ما در اینجا با بخشهای مختلفی از درسها در ارتباط هستیم، اینکه چگونه تصویر و خواسته از خود ما را به هم پیوند میدهد، چگونه در سکوت مغز میتوانیم خود را از آن پیوندها رها کنیم. وزن موهوم دوگانگی. با این حال، همانطور که کشیش جوان فکر می کند، گاوی رهایی از اسارت خود می شکند. پس چه باید کرد؟
در پایین شهر، کشیش کاسه صدقه خود را در مرکز تجاری شلوغ تقدیم می کند. اینجاست که آرامش روانی، در صدا و خشم، اهمیت مشروعی به دست میآورد.
اما یک بار دیگر، در صورتی که فیلم کلمات زیادی برای بیان ندارد، و دارد، شبیه به یک مانترای بصری که ما را فرا می خواند تا روی سطح صدای واقعی تمرکز کنیم، چه چیزی از آن بگیریم؟ شاید چند راهنمایی برای بینش، علائم ساده در جاده.
مهمتر از همه، خوردن مراقبه (چان/هارمونی واقعی). باز هم ممکن است از تمایل خود به دیدن تصاویر در اینجا به عنوان نماد، به عنوان چیزی متفاوت، یک کلاغ در حال پرواز یا یک گاو که بچه را می راند، ناراحت باشیم، در حالی که کارها واقعاً دشوارتر هستند. که پیچیده ترین آنها می تواند باشد. این قطعاً یک کار مسحورکننده نیست، چیزهای اینجا واقعاً همان چیزی را که هستند هدف دارند. با فرض اینکه مقابله با این موضوع چالش برانگیز است، به این دلیل است که ما با دسته «گل» با افکاری که درباره «گل» داریم بسیار آشنا بوده ایم. دکارت دوباره.
اما ترک کردن به معنای ظاهر شدن است، همانطور که آس در حال پژمرده هارمونی می گوید. فرستادن مغز به بیرون به معنای بازگشت دوباره آن است. این باحال نیست؟ بنابراین چگونه می توان از افکار مطرح شده خارج شد؟ چگونه به شکوفه نگاه کنیم که به ما نگاه می کند، تا این کار را به عنوان یک واقعیت انجام دهیم؟
یکی از تعهدات خارقالعاده هارمونی به این مشکل کوان است، عبارت گیجکنندهای که هدف آن این است که زبانمان را ببندیم تا بتوانیم با آرامش فکر کنیم. یک کوآن در این مورد از نوپا درخواست می شود که بر کنشو متمرکز است، جان بخشیدن به خود واقعی. عنوان فیلم دیگر است. زندگی گیج کننده ترین ذهن است. چگونه هر یک از نتهای مختلفی را که میتوانیم در خودمان احساس میکنیم در یک موسیقی دوستانه انفرادی جمع کنیم؟ علاوه بر این، چگونه آن موسیقی را به طور موثر و شاد، همانطور که ما پخش می کند، پخش کنیم؟
هیچ راه حل درستی برای اینها وجود ندارد، به غیر از آنچه که از طریق تجربه خود مثال می زنیم. برای تجسم این موضوع کافی است. علاوه بر این، منظور من از این بازخوانی خیال انگیزتر از «مجوز بودن» نیست. منظورم این است که با آن متحد شوید، شبیه خوشنویس با قلم مو، هنرمند هایکو با کاغذ شفافش یکی می شود. آنچه گفته می شود بشنوید، پس در آن نقطه، همانطور که تحقیق به خود می پردازد، صلح آمیز باشید.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.