در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Wimbledon 2004... لطفا منتظر بمانید ...
یک تنیس باز حرفه ای بنام «پیتر کلت» اخیرا انگیزه اش را از دست داده و به رده ی ۱۱۹ سقوط کرده. خوشبختانه او با یک دختر جوان که او نیز یک بازیکن تنیس است آشنا می شود، و به کمک او فرصتی می یابد تا دوباره بر روی قهرمانی تمرکز کند...
پیتر کلت ، یک تنیسور انگلیسی سی ساله که رده بندی او از یازدهم به 119 جهانی سقوط کرد ، فکر می کند که او واقعاً هرگز مجبور به جنگیدن برای هر چیزی نبود چون ثروتمندش ، اما همه به جز خانواده نزدیک او را به راحتی از طریق تحصیل درگیر کردند و به او اجازه دادند که تنیس خود را دنبال کند. جاه طلبی ها ، شجاعانه در یک موقعیت مشابه با شریک جنجالی آلمانی خود ، دیتر پرول ، رد و بدل می کند ، اما احساس می کند که زمان آن رسیده است که بپذیرد پیر شده است برای رقابت با مردان (یا پسران) مناسب تر و قصد دارد پس از آخرین ویمبلدون ، درعوض با باشگاه معتبر تنیس کار کنید. همین موقع ، به طور تصادفی ، او به لیزی بردبری ، ستاره آمریکایی تنیس که در حال ظهور است ، برخورد می کند
یک تنیسور حرفه ای جاه طلبی خود را از دست داده و در رتبه 119 قرار گرفته است. خوشبختانه برای او ، او با بازیکن جوانی در میدان زنان ملاقات می کند که به او کمک می کند تمرکز خود را برای ویمبلدون دوباره جلب کند.
یک بازیکن حرفه ای تنیس، جاه طلبی خود را از دست می دهد و به رتبه 119 سقوط می کند. از خوش شانسی او با یک بازیکن جوان از گروه زنان آشنا می شود که به او کمک می کند تمرکز خود را برای مسابقات "وین بلدون" به دست بیاورد ...
دانلود فیلم Wimbledon 2004 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
آیا هدف Wimbledon هالیوودی این بود که ببینیم چقدر کلیشه می توانند در یک بازه زمانی دو ساعته جای بگیرند؟ شاید فقط من بودم، اما در ساعت اول نزدیک به بیست شمردم. از ملاقات تصادفی گرفته تا استفاده بیش از حد از مضمون «طلسم خوش شانسی»، هالیوود با موفقیت این موارد و تعداد زیادی دیگر را برای Wimbledon کوچک بریتانیایی آماده کرد. با کلیشههایی که بر کامیون این سواری سنگینی میکنند، دو بازیگر نیز داریم که در ژانر کمدی رمانتیک به مهارت بیشتری نیاز دارند، در غیر این صورت ممکن است خود را در حال انحراف از جاده و پایین رفتن از تپهای شیبدار ببینند که با فیلمهای ضعیفتری برخورد میکنند. بتانی جایگزین سبک بازیگری بریتانیایی هیو گرانت که Wimbledon شدیداً به آن نیاز داشت، نبود، در حالی که کرستن دانست اصلاً پیر نمیشود. به نظر می رسد بازی او با جذابیت و قیافه اش در حال تهی شدن است و باعث می شود که ما در واقع به جای اجرای بازی های تنیس Wimbledon را تماشا کنیم. خوشبختانه، ما این مسابقات تنیس CGI را برای تماشا داشتیم، که تنها عنصر چشم نواز در کل Wimbledon بود. عنصری را که بتنی و دانست فاقد آن بودند، یعنی استعداد، پوشش داد. من اینطور فکر نمی کنم. فیلمی که میتوانست فیلم مناسبی با بازیگران بریتانیایی بهتر و بانوی اصلی قویتر باشد، در نهایت با احساسات بیپروا بتانی و سبک بازی «دستمزدم را جمعآوری» از Dunst از بین رفت. حتی سم نیل بازیگر کهنهکار نیز نتوانست از چنگال کلیشهها بگریزد زیرا همان شخصیت پدر را بازی میکرد که بارها و بارها در این ژانر فیلم دیدهایم. امیدوارم دستمزد او به بازسازی اعصاب شکسته صورتش برود که در Wimbledon غیرقابل استفاده بودند و به این ترتیب دلیلی به ما می دهد که چرا شخصیت او لبخند نمی زند و هیچ گونه احساسی نسبت به دختر یا دوست پسرش نشان نمی دهد. انگار به جای Wimbledon در حال تمرین برای بازی در سریال The Stepford Wives بود. این سه بازیگر به معنای واقعی کلمه بدترین بازی های دوران حرفه ای خود را ارائه کردند. آنها هرگز قالب خود را نشکستند، بلکه به سادگی خطوط و جهتی را که از فیلمنامه به آنها داده شده بود دنبال کردند. اگر خود فیلمنامه می توانست بازی های خودش را انجام دهد، شاید فیلم بهتری بود. در عوض، ما در یک کالسکه سواری احساسی پیشرو هستیم که مربعهایی برای چرخها دارد و به نظر میرسد در تمام مدت گم شده است. اگر بخواهم دلیلی بیاورم که چرا Wimbledon آنطور که میتوانست در گیشه موفق نبود، باید بگویم که Wimbledon بازی بود. واقعاً Wimbledon را عمیقتر در گوشهای تاریک فرو برد.
اگر کسی بتواند به گذشته بازیگری نگاه کند، واقعاً چیز دیگری برای دیدن وجود ندارد. کارگردان ریچارد لونکرین بدون هیجان یک فیلم ورزشی، حتی اگر تنیس باشد، همان مسیری را دنبال می کند که هر فیلم ورزشی دیگری که توسط هالیوود منتشر شده است. تخیل پیش نیاز ساخت Wimbledon نبود. از داستان پربازیگر افسرده، تا ارتباط اجباری بین Dunst و Bettany، تا در نهایت پایان غیر احساسی، Loncraine چیزی کمتر از فاجعه ارائه نمی دهد. وقتی این فیلمها توسط دهها نفر در هالیوود تولید میشوند، وظیفه شما بهعنوان کارگردان این است که چیز جدیدی به ما بدهید. یا چهره ای تازه، یا روندی تازه از رویدادها. بارها و بارها درگیر کلیشههای یکسانی نشوید، زیرا به نظر میرسد که لونکرین تصمیم گرفته است این کار را انجام دهد (با ارجاع به نظر من در مورد گنجاندن هرچه بیشتر کلیشهها در این فیلم).
اگر فقط باید توجه داشته باشم یک چیز خوب در مورد Wimbledon این است که من باید از CGI استفاده کنم. ظاهراً به بخش گرافیک دستور داده شده است که از تخیل خود استفاده کنند تا دیدگاه جدیدی از بازی به ما ارائه دهند و ظاهر تنیس را تازه کنند. این موفقیت آمیز بود زیرا من فکر می کردم که استفاده از CGI برای گرفتن اثرات توپ در زمین فوق العاده است. این عنصری است که اغلب به اندازه کافی در فیلم Wimbledon های ورزشی استفاده نمی شود، بنابراین به چشمان من که از بقیه این تصویر متورم شده بودند، راحتی می بخشد. همانطور که من در مورد آن فکر می کنم، حتی CGI کمی ناامید کننده بود، زیرا ثابت کرد که بازیگران در واقع این ورزش را بازی نمی کنند، بنابراین فقط هر چیزی را که ما به شخصیت های ضعیف آنها داشتیم از بین می برد. اوه خب، سعی کردم.
در آخر میخواهم بگویم که ایده بتانی و دانستن با هم یک مقدار اذیت شدم. من احساس کردم که رابطه آنها بر اساس عملکرد بهتر بتانی در بازی شکل گرفته است. او طلسم خوش شانسی او بود. او از همان ابتدا می دانست، اما تصمیم گرفت با او بماند تا به او کمک کند تا به ارتفاعات جدیدی از شهرت و ثروت برسد. به عبارت دیگر او از او استفاده کرد. کارگردان ریچارد لانکراین کار فوق العاده ای انجام می دهد تا از این موضوع اجتناب کند و تمام تأکید را بر عشق بگذارد. همه چیز خوب و شیک است، اما ما به واقعیت نیاز داریم تا او را تحت تأثیر قرار دهد و نشان دهد که بدون Dunst، بتانی در نهایت شکست میخورد. لونکرین سعی میکند در پایان فیلم توضیحی به ما بدهد (نه اینکه چیزی را تقدیم کند)، اما به دلیل کلیشهای پیرامون آن ناموفق است. من شخصاً فکر می کردم هیچ احساسی بین این دو علاقه عشقی وجود ندارد، فقط این اعتیاد سیاه به پیروز بودن است که این دو را در کنار هم نگه می دارد (یا حداقل یکی به دنبال دیگری می شتابد). در حین تماشای فیلم به این فکر کنید.
در کل، Wimbledon رقت انگیز بود. هیچ چیز در آن تماشایی نبود، هیچ چیز تخیلی نبود، و هیچ چیز خلاقیت یا هیجانی را برای من برانگیخت تا یک توپ تنیس را بردارم و دوباره شروع به بازی کنم. بتانی و دانست بدترین بازیهای دوران حرفهای خود را ارائه کردند که به طور تصادفی از احساسات و خطوط Wimbledon عبور کردند. از آنجایی که این دو به ندرت هیچ مهارتی از خود نشان می دادند، فقط یک مسئله زمان بود که عناصر باقیمانده از آن پیروی کردند.
دانلود فیلم Wimbledon 2004 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ویمبلدون، با تمام تمرکزش بر یکی از پر سابقه ترین مسابقات جهان، بیشتر یک داستان دوران بلوغ است تا یک فیلم ورزشی ناب.
پیتر کولت، قهرمان مرد (پل بتانی، در اجرای حرفهایاش) احساس میکند چیزی از زندگیاش کم شده است، اما مطمئن نیست که چیست. همانطور که او می گفت "نه، آن را تصحیح کنید، من دقیقا می دانم که چه چیزی کم است." او 31 سال سن دارد و اکنون در رتبه 119 جهان قرار دارد، و در حالی که بسیاری نام او را از پیست تنیس به یاد دارند، به نظر می رسد هیچ کس به یاد نمی آورد که چند سال پیش او شماره 11 بود (حدس های آنها چند نقطه کمتر از او بود. اوج واقعی). کلت، از خانواده ای مرفه، به تازگی شغلی به عنوان مدیر تنیس در یک باشگاه کانتری پذیرفته است، یک بازنشستگی خوب از این ورزش که پس از تکمیل ویمبلدون، آخرین تورنمنت او، آغاز خواهد شد.
افزودن مشکلات پیتر، پدر و مادرش هستند که به حدی از هم دور شده اند که پدر در یک خانه درختی مغازه راه می اندازد، و برادرش که با خوشحالی در دور اول با او شرط بندی می کند، انگار روی نتیجه برای پرداخت وام مسکن خود حساب می کند. هیچکس مستقیماً برای پیتر بد نیست، اما بد این است که هیچکس از او بدش نمیآید، زیرا حضور او در زمین و خارج از زمین به اندازه یک مرد غیرتهدیدکننده است. او بیش از آنکه مورد احترام باشد، حداقل توسط بازیکنانی که او را پرکننده، تمرین خوب برای دورهای پایانی میدانند، مورد تاسف است، اما صرفاً یک شرکتکننده محلی «وایلدکارت» است که در مراحل اولیه بازنشستگی موفق خواهد شد. او موفق می شود در لیزی بردبری (کرستن دانست)، ستاره آمریکایی وحشی و بچه گانه ای که انتظار می رود اولین گرند اسلم ویمبلدون را برای او بسازد، گروهی را انتخاب کند. پدر لیزی (سام نیل) از حواس پرتی هیجان زده نیست، بنابراین حتی سرگرمی برای پیتر به اندازه پیروزی در مسابقه به یک کار طاقت فرسا تبدیل می شود. این نیست که او در ویمبلدون تعلق ندارد، اما جایی که تصور می شود به او تعلق دارد، اینجا ظلم است. اگرچه پیتر کولت تقریباً از همه کسانی که تا به حال این بازی را انجام خواهند داد، به سختی برای دنیای تنیس شناخته شده است، و برای بقیه جهان نامرئی است.
کولت به دو مسابقه اول خود در ویمبلدون به گونه ای نزدیک می شود که گویی آنها راهپیمایی های جلاد بودند. اولین مسابقه او در برابر یک اعجوبه است که انتظار می رود در اولین گرند اسلم خود بسیار پیش برود، اما همانطور که اغلب اتفاق می افتد، کارآموز او را با بازی محکم به مدرسه می برد. کار جدید اکنون باید منتظر بماند، زیرا برنده اوپن فرانسه در دور دوم، همراه با شرط بندی اجباری علیه برادرش و ناباوری رسانه ها و مفسران (جان مک انرو در اجرای زنده و از نظر فنی بسیار دقیق، با کریس اورت به عنوان دستیار او). همانطور که در اوایل فیلم مشخص شد، برای کلت آشکار شد که عظمتی که مادرش به او گفته بود واقعی بود، اما همچنین هرگز نمی خواست آنقدر به عمق برسد که آن را آشکار کند. در نهایت کولت که در زمان حال زندگی میکند، چیزی روی میز باقی نمیگذارد و این چالش را نیز کنار میگذارد، و او را به بازی با شریک تمرینی خود در دور سوم میسپارد.
پیتر کولت "قدیمی" یک مسابقه خوبی در برابر شریک تمرینی به همان اندازه خوب خود، اما میل او به پیروزی (با تغذیه بردبری) بخار زیادی جمع کرده است، و شریک تکه تکه می شود و بعد از مسابقه خاطرنشان می کند که کلت غریزه قاتل دارد که قبلاً هرگز دیده نشده بود. در همین حال، بردبری در مسابقات خود برنده می شود، اما به طور فزاینده ای حواسش به چیزی که قرار بود یک پسر بچه باشد، به یک مرد مهم در زندگی او تبدیل می شود و او را برای عموم تحت الشعاع قرار می دهد و باعث می شود پدرش با دیدن او بالستیک شود. البته حق با او بود، اما گاهی اوقات چیزهای دیگر در زندگی مهمتر از تنیس هستند (برای بردبری)، اما گاهی اوقات، در مورد کلت، تنیس باید اولویت داشته باشد. روز برادبری فرا خواهد رسید. اکنون یا هرگز برای پیتر است.
همه ما میتوانیم به زندگی خود نگاه کنیم و بدانیم که میتوانستیم بیشتر از آنچه که انجام دادهایم به نتیجه برسیم، اما همچنین میتوانیم به گذشته نگاه کنیم و از کاری که انجام دادهایم خوشحال باشیم. تنیس حرفهای بدون پیتر کلتهای جهان وجود نداشت، و Wimbledon ادای احترامی چشمگیر به بازیکنان سرسختی است که در گمنامی سودآوری بردهاند و بر بیشتر گوشههای دنیای تنیس فراتر از تور حکومت میکنند. در مورد پیتر کولت، او آخرین فرصت را مییابد تا خود را از تودهها جدا کند و اثری در تاریخ بگذارد، و در حالی که هیچ توهمی در مورد صعود به قله نداشت، هر چیزی ممکن است در یک مسابقه اتفاق بیفتد، به خصوص زمانی که مسابقه روی شما باشد. زمین خانگی، یک رانندگی کوتاه از خانه شما، در برابر بازیکنی که ممکن است عالی باشد، اما احتمالاً نمی تواند شدت مرگ و زندگی را که کولت به فینال آورده است، با یک پس زمینه بازی کینه توطئه محور داشته باشد. در.
هنگامی که فصل پایانی باز میشود، فیلم چند ضربه به فیلمهای ورزشی «معجزه» و دیگر ابزارهای داستانی جذاب میکشد و تا حد امکان اکشن را واقعی نگه میدارد. سیندرلا ممکن است برنده شود، یا ممکن است در شکست شجاع باشد، اما در این فیلم، نتیجه منطقی است، و محصول شانس گنگ یا قدرت مافوق بشری انتقامآمیز نیست (حادثهای که در آن یک پسر توپ زده میشود، پرنده را برمیگرداند. ایده).
در مجموع، یک فیلم واقعاً عالی و نمونه ای عالی از آنچه می توان در یک درام واقعی به دست آورد که برای آرامش بخشیدن به تماشاچی گنگ متکی به تمایلات جنسی بیهوده یا جلوه های ویژه نیست. ، اما بیشتر با بیننده به عنوان یک داستان خوب رفتار می کند که باهوش است و قادر به قدردانی از یک داستان خوب است، بدون اینکه آن را چنان پیچیده کند که فقط یک حرفه ای تنیس بتواند آن را دنبال کند.
دانلود فیلم Wimbledon 2004 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به نظر می رسد بسیاری از افراد از تعداد اشتباهات Wimbledon عصبانی شده اند (بیشتر موارد مربوط به تنیس بدون توجه به حضور پت مانی به عنوان یک مشاور تخصصی). چرا؟ Wimbledon ویمبلدون است، نه روایت ویمبلدون. تنها چیزی که من به آن اهمیت می دهم این است که Wimbledon به عنوان یک سرگرمی غالب باشد و بدون شک اکثراً بر اساس آن فرض می شود.
بله، اگر نیاز به جستجوی آنها داشته باشید اشکالاتی وجود دارد (برای مثال ، شخصیت اصلی از مرکز خرید به سمت میدان ترافالگار می رود تا به دورچستر در مسیر پارک برسد، که راه دیگری است و کاملا غیرقابل قبول است مگر اینکه با تاکسی می روید، اما به تولیدکنندگان اجازه می دهد تا رویال باکینگهام را برجسته کنند. محل اقامت و بخش نلسون تا اطمینان حاصل شود که همه (به عنوان مثال آمریکایی ها) متوجه می شوند که ما در لندن هستیم). با این حال، از آنجایی که داستان بر یک بازیکن انگلیسی تمرکز دارد که آخرین برنده شدن تکنفره مردان را برنده میشود، این موضوع واقعاً در آن چارچوب ذهنی واقعیت در هیچ موردی قرار نمیگیرد و متعاقباً هرگونه تحلیل بیشتر در مورد دقت امری بیاهمیت است. با تمام نیت و مقاصد، برای این تماشاگر که تنیس بازی نمی کند، صحنه های تنیس به اندازه کافی متقاعد کننده به نظر می رسند و از آنجایی که بیشتر داستان خارج از زمین است، فکر می کنم سازندگان فیلم انتخاب ایده آلی را برای نمایش بازیگران پیشرو انتخاب کردند. در مقایسه با بازیکنان تنیس، کارها را جمع و جور می کند.
پل بتانی یک اجرای خوب دیگر را به خلاصه آثار خود اضافه می کند (که یک چرخش خارق العاده در نقش جفری چاسر برای برایان هلگلند از نظر زمانی بسیار اشتباه "داستان یک شوالیه" را به یاد می آورد، " Master and Leader: The Furthest Side of the World، "A Wonderful Mind" و "Gangster No. . توجه اصلی او به دلایلی برای نمایش است زیرا شخصیت بتانی، پیتر ساللینگ، شخصیت اصلی Wimbledon است، اما هنوز نام دانست در دنیای سینمایی، به ویژه پس از فیلمهای «مرد عنکبوتی»، بیشتر از او دیده میشود. در هر صورت، این دو میدانند چگونه شخصیتهایشان را به اندازهای دلپذیر کنند که شما اغلب دربارهشان فکر کنید و باور کنید که باید تا انتها پیروز شوند (علاوه بر هر فیلمی که در اولین صحنه کرستن دانست، او را در حال ظهور میبیند. دوش گرفتن رای من را می گیرد). همچنین نمایشگاههای حمایتی بزرگی از سم نیل، برنارد اسلوپ، النور برون و جیمز مکآوی وجود دارد که کمک میکند.
پشت دوربین، ریچارد لونکرین تغییرات اجرایی جالبی ارائه میدهد و به دلیل فیلمبردار بسیار ماهر داریوش خونجی، هر دو لندن و برایتون هرگز دوستداشتنیتر به نظر نمیرسیدند.
Wimbledon جدیدترین فیلم از سازمان عنوان کاری تیمبیوان و اریک فلنر است و نزدیک به معادلهای است که در گذشته برای آنها در فیلم Wimbledonهایی مانند کارکرد تحسینبرانگیز عمل کرده است. «چهار عروسی و یک تشییع جنازه»، «ناتینگ هیل»، «خاطرات بریجیت جونز» و «عشق در واقع» و به این ترتیب باید یک موفقیت تحسین برانگیز دیگر برای آنها باشد که میتواند به جبران نمایش ناامیدکننده آنها کمک کند (و به طور غیر منطقی) "Thunderbirds" را محکوم کرد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.