داستان درباره 3 شخصیت؛ « ایدین - خون آشام » ، « جاش - گرگنما » ، و « سالی - روح » که سعی می کنند با تمام مشکلات زندگی عادی را در کنار دیگران تجربه کنند
سه هم خونه با زندگی ماورایی در یک ساختمان و نرمال بودن میتونه خیلی سخت باشه...سریال جذابی که احتمالاً سر و صدایی کنه ، داستان 3 هم خونه به نام های "ایدن-سالی-جاش" که شخصیت های یک خون آشام - روح - مبدل به گرگ را دارن ،این هم خونه ها در ساختمانی در "بوستون با راز هایی که دارند زندگی میکنن و سعی دارن به بهترین شکل خودشون رو انسان نشان بدن که کم کم همدیگر و میشناسن... شخصیت دیگر سریال "بیشاب" (مارک پلگرینو ، جیکوب لاست) تهدیدی برای ایدن خون آشام البته نه خطرناک مشاور اون است ... سالی به ارواح کمک میکنه تا به سوی نور برن ایدن در بیمارستان کار میکنه و سعی داره با خونی که در بیمارستان هست بگذرونه و تا جایی که میتونه به انسان ها صدمه نزنه ، و جاش هم پرستاره در بیمارستان با شغلی که ایدن بهش پیشنهاد داده و با هم دوست هستن، بیشاب هم پلیسه اما داستان ادامه داره...
داستان سه همخونه و هم اتاقی؛ « ایدین - خون آشام » ، « جاش - گرگنما » ، و « سالی - روح » رو روایت میکنه که میخوان با مشکلات خود، و با نفرین و یا تقدیری که دچارشون شدن مبارزه کنن و یک انسان معمولی بشن. درهمین زمان؛ رئیس انجمن خون آشام ها شخصی به نام "مادر" که در دو سه قرن پیش حضور داشت، دوباره به شهر برمیگرده و میخواد کنترل شهر رو به دست بگیره. در همون قرون های پیش؛ دختر "مادر" که اسمش "سورن" هست علاقه شدیدی به "ایدین" داره که دوباره بعد از گذشت قرن ها این علاقه شعله ور میشه و یکی از شخصیت های اون قرن؛ که "سورن" با اون فرد به شوهرش؛ یعنی "ایدین" خیانت کرد کسی نیست به اسم "هنری" ... که این شخصیت دوباره به سریال برمیگرده. اوج داستان رو زمانی میشه دونست که سه شخصیت اصلی سریال، به عنوان راوی در بعضی از قسمت ها صحبت میکنن و میلشون به سمت خوبی و بدی رو بازگو میکنن. و همینطور برای مبارزه با اون میل درونیشون حاضرن همه کاری بکنن. و بیشتر اوقات مثل همه ی ما؛ میل بدی و اون غریزه پیروز از میدون بیرون میاد. که هیجان اصلی سریال به همینجا برمیگرده که نمیشه حدس زد چه اتفاقی قراره بیافته.
ایدن (یک خونآشام)و جاش (گرگینه)به یک خانه جدید نقلمکان میکنند تا تلاش کنند و زندگی عادی را زندگی کنند. با این حال، آنها نمیدانستند که آنها هم با یک هماتاقی سوم مافوق طبیعی به پایان خواهند رسید.. اون موقع بود که با "سالی" آشنا شدند سه موجود فوقطبیعی، که پیوسته با هم از یکدیگر محافظت میکنند، پیوسته از یکدیگر محافظت میکنند.
سه بیست و یک ساله در یک خانه مشترک زندگی می کنند و سعی می کنند با وجود یک شبح ، یک گرگینه و خون آشام یک زندگی معمولی داشته باشند.
داستان درمورد سه هم خونه به نام هاي ايدن، سالي و جاش كه شخصيت هاي يك خون آشام - روح - مبدل به گرگ را دارن ،اين هم خونه ها در ساختماني در بوستون با رازهايي كه دارند زندگي مي كنن و سعي دارن به بهترين شكل خودشون رو انسان نشان بدن كه كم كم همديگر و مي شناسن. سالي به ارواح كمك مي كنه تا به سوي نور برن ايدن در بيمارستان كار مي كنه و سعي داره با خوني كه در بيمارستان هست بگذرونه و تا جايي كه مي تونه به انسان ها صدمه نزنه ، و جاش هم پرستاره در بيمارستان با شغلي كه ايدن بهش پيشنهاد داده و با هم دوست هستن و...
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سه بار ابتدایی Being Human فوق العاده جذاب است. با این حال آنها بر روی سه شخصیت اساسی تثبیت شدهاند، برخی از آنها به پیشگامانهترین راهها و برخی به وحشتناکترین و هیجانانگیزترین شیوهها کشته میشوند. این جذاب است. با این حال، در آن مرحله برخی از بین میروند، اما میتوانند با برخی رویدادهای ماوراء طبیعی، یا برخی تحریف برخی استانداردها یا حتی اصول، بازگردند. هیچ انجیلی - و بطور مثبت هیچ کتابی از کتاب مقدس - از جانوران در این مجموعه وجود ندارد. همچنین، هنوز به خونآشامها بهعنوان هیچ چیز هنوز جلاد نگریسته میشود و هیچ اهمیتی ندارد که چقدر تلاش میکنند تا انسان باشند و جامعهای را که باید بکشند تا با مراقبت از آنها به نتیجه برسند و هیچکس نمیتواند بدون مراقبت از آنها به پایان برسد. بنابراین آنها باید مردم را بکشند یا از مردم به عنوان گاوهای تخلیه کننده استفاده کنند، که انجام این کار به این سادگی نیست. ترتیب بعدی توسط استفان رولر انجام شد، اما خیلی پیش رفت. Being Human از چیدمان مطرح شده توسط آن رایس استفاده نمی کند و از کلاهبرداران و افراد تقلبی و حقیر بهره می برد. Being Human به هیچ وجه سعی در ارائه هیچ عنصری با کیفیت عمیق در خون آشام ها ندارد. آنها میتوانند انسان بودن را بازی کنند، اما نمیتوانند به هیچ عنوان انسان باشند.
گرگینهها بستهای برتر دریافت میکنند، زیرا آنها بیزمان نیستند و بخشی از ویژگیهای انسانی خود را حفظ کردهاند که در اینجا آزمایش میشود. مانند باردار شدن با توجه به این واقعیت که آنها موجوداتی هستند و در عین حال موجودات زنده هستند و بنابراین می توانند روش مفهومی خود را داشته باشند. چه اتفاقی می افتد که یک گرگینه ماده در شب ماه کامل توسط یک گرگ نر آغشته شود؟ فضولیت کثیف و عالی، اینطور نیست؟ با این حال، این جنبه مخلوق به این گرگینه ها قدرت می دهد تا برخی از نوع بشر، از جمله مؤلفه اخلاقی محبت را در خود نگه دارند. آنها واقعاً می توانند ستایش کنند و این ستایش ممکن است آنها را پس بگیرد. یک بار دیگر با این حال، تنظیم بسیار دیرهنگام آن رایس به هیچ وجه از بین نمی رود: دنبال افراد موذی و تغییر داوطلبانه و در مواقع ضروری.
Being Human باعث تحسین جورج و نینا می شود. سطح زایشی که به طور استثنایی کاملاً فیزیکی است. در هر صورت، این بار این محبت بین جورج ساندز و جان میچل را به اوج قدرت و قدرت واقعی می رساند. دو مرد - صرف نظر از اینکه مرد نیستند - می توانند یکدیگر را چنان محکم و عمیق بپرستند که به دلیل ستایششان نتوانند همدیگر را بکشند، اما آنقدر قاطعانه و عمیق که می توانند دقیقاً به همان دلیل همدیگر را بکشند. به محبت آنها این باد در سریال Being Human همجنسگرا نیست زیرا کوچکترین جنبه جنسی ندارد، اما به نوعی کاملاً همجنسگرا است زیرا این ستایش یک عشق واقعی است و عشق همجنسگرا عشق بین دو مرد یا پسر است و نیازی به این نیست. جنسی باشد ما با واقعیتی روزمره روبرو هستیم که در نهایت درک این است که پرستش خارقالعادهترین اشتیاق نوع بشر است و اساساً هیچ ربطی به تصدیق جنسی ندارد، اما میتواند این تصدیق جنسی را وادار کند که آیا این جهتگیری جنسی افراد مربوطه است. سوژهها، جهتی که همانگونه که با نام واقعیاش نشان داده میشود جنسی است و متعاقباً هیچ ربطی به ارتباط روانشناختی و اخروی بین دو پسر مربوطه ندارد، با جهت یا انرژی روانی و عمیقی که دو مرد یا مرد میتوانند تجربه کنند.
سومین گونه از موجودات، فانتوم ها و به خصوص آنی هستند. با این حال، او یک فرد نادان است و به نظر می رسد از این که دائماً چای درست می کند، اما آن را ننوشیده است، به یک خون آشام احترام می گذارد و نیاز به تغییر او دارد و او را با رد عدالت انسانی، مداخله دائمی در وجود عزیزانش یا کسانی که همراه او هستند، می داند. با فرهنگ انسانی به طور کلی او دائماً از مسیر خارج می شود و توسط موقعیت ها و مظاهر مختلف کنترل می شود و نمی تواند از کسانی که دوستش دارد محافظت کند، کسانی را که دوست دارد تغییر دهد و حتی واقعاً کسانی را که دوستشان دارد گرامی بدارد زیرا سرانجام آنها را نابود کرده یا اخراج می کند. سعی نکنید در این زندگی یک فانتوم باشید، در هجوم جامعه بشری به پایان خواهید رسید.
بعد داستان بسیار درهم است و گاهی به دلیل کارآفرینی بودن آن، پیگیری آن سخت است. و ما لزوماً در همه موارد یک خط مستقیم و واحد را در داستان و شخصیت های مختلف نمی بینیم، با این حال باید وجود داشته باشد زیرا این یک سریال کوچکتر از حد معمول است و نه یک سریال آمریکایی مانند "Supernatural". تعداد زیادی از آنها احیا می شوند، بازیابی می شوند، بازیابی می شوند و تعداد بسیار زیادی بدون هیچ دلیل منطقی برای همیشه هدر می روند، از بین می روند و از بین می روند. به هر حال، سریال با توجه به شخصیتهای فوقالعاده مردش، جان میچل، جورج ساندز و تام مکنیر، شگفتانگیز است. در هر صورت، باید اعتراف کنم که شخصیت های زن نسبتاً ناتوان هستند. در نهایت چند پریپته اساساً ضروری نیست، شبیه به تبدیل یک بچه مرده به خون آشام توسط جان میچل برای مادر کودک، با این حال این جوان هرگز در این سه فصل به تصویر باز نمی گردد. چه سوء استفاده از مواد خون آشام! در یک کلام، این جانوران تلاش میکنند انسان باشند، اما شخصیتهای انسانی در اطرافشان بسیار ناتوان هستند، در حالی که شاید بهطور کارآمدی مورد بررسی قرار نگیرند. فرهنگ بشری صرفاً مشروط و به این ترتیب گذرا و دلخراش است. به هر حال، چه جشن چدار جذابی با جانوران نر! دکتر ژاک کولاردو
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من قصد دارم این نمایش را به عنوان نمایشی متفاوت از اولین سریال بریتانیایی بررسی کنم. چرا؟ از آنجایی که فکر میکنم اینگونه است که کسی واقعاً میتواند از این نمایش قدردانی کند با فرض اینکه سری اول را دیده باشد. شما نمی توانید کاملاً آماده وارد این نمایش شوید تا به این دو فکر کنید، چرا؟ از آنجایی که هر بار ناامید خواهید شد. اینطور نیست که این فرم افتضاحتر از اقتباس بریتانیا باشد، بلکه نتیجه مستقیم ارتباط مقدماتی بیننده با سری اول است. شما دائماً اولین چیزی را که دیدید بیشتر دوست خواهید داشت، به ویژه با فرض اینکه آن چیزی بود که واقعاً ترجیح می دادید. این دقیقاً مشابه با هر نوع رسانه ای است: موسیقی، فیلم، تلویزیون، حتی هنر.
اکنون، به بررسی. به نظر من این یک نمایش واقعاً خوب است. هیچکدام از سرگرمکنندههای سریال خیلی قابلتوجه نیستند (حتی در آمریکا، به نظر میرسد تفکر رایج گذشته).
نقش آیدان توسط سام ویتور بازی میشود، که احتمالاً در اواخر بازیهای رایانهای بیشترین محبوبیت را داشته است. «جنگ ستارگان: قدرت آزاد شده» (و اسپین آف آن)، و احتمالاً به همین دلیل، او قابل توجه ترین سه گانه سرگرم کننده است. او نمایشگاهی قوی را بهعنوان نجاتدهندهتر و با تجربهتر از سه شخصیت اصلی با توجه به دنیای ماورایی به نمایش میگذارد. در مورد خود شخص، آیدان منحصر به فردترین فرد نیست. او یک خون آشام با روح است. او برای هر یک از کارهای وحشتناکی که انجام داده احساس پشیمانی می کند و "گیاهخوار" شده است و فقط خونی می نوشد که آماده است مخفیانه از کلینیک اورژانسی که در آن کار می کند بیرون برود، به استثنای چند اشتباه که با این فرض عمیق تر مطالعه خواهید کرد. شما سریال را تماشا میکنید.
جاش شخصیت حاشیهای نفرتانگیز از خود در Being Human است که سم هانتینگتون آن را بازی میکند (بیتردید محبوبترین بازی او در فیلم Superman Returns در نقش جیمی اولسن است). جاش گرگینهای است که قبل از هر چیز، از آنچه که شده است متنفر است، اما با پیشرفت نمایش، به تدریج با شرایط کنونی آرامش پیدا میکند. او بهعلاوه یک فرد بیتحرک است که در بحثهای کوچک افتضاح است. با این حال، منحصر به فردترین پایه برای یک فرد نیست، اما در واقع به طرز تحسین برانگیزی عمل می کند، و سام هانتینگتون نیز عملکرد بسیار مناسبی را ارائه می دهد.
آخرین و در عین حال مهم، سالی است: شبح خانه و احتمالاً «انسانترین» از این سه، با بازی میگان راث (به طور کلی برای «گمشده و هذیان» قابل توجه است. او همان کسی است که عموماً هنوز با غریزه انسانی مرتبط است، برای این توضیح که مجبور است انسان بماند، با آخرین ذره احساساتش و از این قبیل، اما هنوز نمی تواند آنها را با کسی به اشتراک بگذارد، جاش، آیدان، یا فانتوم یا فانتوم دیگری. موجود قدرتمندی که در نهایت به سمت خود حرکت می کند.
در تمام موارد قابل اعتماد، این منحصر به فردترین مجموعه شخصیت ها نیست، با این حال این نگرانی اصلی من نیست. با در نظر گرفتن همه چیز، هر شخصیت مختص خودش است، و هر سرگرم کننده و سرگرم کننده ای ارائه می دهد که آن شخصیت ها را واقعی می کند و باعث می شود که بیننده با آنها ارتباط برقرار کند و در مورد آنها احساس ناامیدی کند، در مورد دیگران شاد باشد، مشتاق و شاد باشد. .
نمایش حول محور این سه شخصیت و گشت و گذار آنها در زندگی غیرطبیعی آنها می چرخد: چگونه آنها را تطبیق می دهند، چگونه زندگی می کنند، چگونه آنها را نگه می دارند، و چگونه آنها تلاش می کنند تا باشند. انسان.
این نمایش خوبی است، و اگر در حال حاضر اولین سریال بریتانیایی را ندیدهاید و عاشق آن هستید، فکر میکنم ارزش آن را دارد که نگاهی به آن بیندازید. اجرای مجدد در SyFy ساده است، بنابراین من پیشنهاد میکنم در هر نقطهای که زمان بیشتری دارید به SyFy نگاه کنید، فقط برای بررسی اینکه آیا میتوانید چند لحظه از نمایش را دریافت کنید و بررسی کنید که آیا علاقه شما را جلب میکند یا خیر.
بدیهی است که این به سلیقه همه نخواهد بود، مگر اینکه فکر می کردم به اندازه کافی جذاب و بهتر از چندین برنامه مختلف است که در حال حاضر در تلویزیون پخش می شوند.
اما، با فرض اینکه شما فردی هستید که دیده اید و گرامی، اولین اجرای بریتانیا، در واقع می گویم این نمایش را ببینید، اما انتظار چیزی را نداشته باشید که دوستش داشته باشید. من چند نفر را می شناسم که سریال بریتانیایی را دوست داشتند، و آنها فکر می کنند این نمایش خوب است. من هرگز وارد اولین سریال بریتانیا نمیشوم، با این حال هر دوشنبه شب این اجرای را بررسی میکنم.
امکان این است: این نسخه سعی نمیکند شبیه به آن نباشد. نوع بریتانیایی، سعی میکند تفسیری از بریتانیا به ایالات متحده باشد تا جمعیت آمریکایی بتوانند با شخصیتها ارتباط موثرتری داشته باشند و بخشی از جوکها را ببینند و یک قطعه را بهتر بیان کنند، و من فکر میکنم که در این جنبه غالب است. .
بنابراین، در صورتی که سری اول را برای چیزهایی که رمزگشایی شده اند دوست داشته باشید، به احتمال زیاد این نسخه را دوست ندارید.
این به عنوان اولویت اصلی است. ، در واقع فکر می کنم این نمایش بسیار مناسبی است و در کتاب من نمره 7 از 10 را می گیرد.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این ممیزی فقط به فصل 1 و 2 بستگی دارد.
ممکن است بخواهم این تاند و اندام را با گفتن این که جسورانه هر لحظه که خسته شدم، Being Human را در نتفلیکس تماشا می کنم، معرفی کنم. من داستان های خون آشام و گرگینه را بسیار دوست دارم که با وجود مشکلات آشکار نمایش، به تماشای آنها ادامه می دهم. علاوه بر این، مناظر زیبای زیادی وجود دارد. از این هم من به جاش ضعف دارم. به هر حال، در اپیزود دوم یا سوم سریال «انسان بودن» من، شروع به توهین به شخصیتها (و بعضی اوقات مقالهنویسان) در هر نقطهای که صحبت میکنند، میکنم. این یک نمایش کاملاً تحسین برانگیز است.
پس. شخصیتهای اصلی و بخشی از شخصیتهای جانبی به طرز متواضعی بازی میکنند. آنها میتوانستند تلاش کنند و معتبر باشند، در صورتی که همه آنقدر اسکیزوفرنی نبودند. محاسن شخصیت ها اساساً با سقوط کلاه تغییر خواهد کرد. علاوه بر این، هر لغزش اخلاقی توسط یک جشن دلهره مضحک دنبال میشود.
علم بین زوجهای صاف قانعکننده است، پس باز هم، در واقع همه آنها آنقدر در مسائل خود محدود هستند که به نظر میرسد متوقف میشوند. خانه فقط برای اینکه اخبار وحشتناک کلاس بمب هسته ای را بر سر اتاق هایشان بگذارند. تعداد زیادی صحنه غیرمعمول وجود دارد که در آن سالی، جاش و آیدن همگی با اخبار وحشتناک به اتاق خانواده قدم می زنند و باید با شرایط اضطراری جداگانه خود جدول را دور بزنند تا به این نتیجه برسند که کدام یک از آنها شایسته بزرگ ترین مهمانی ترحم است.
مورد خاص برای این پیشرفت سریع داستان این است که سالی واقعاً به عنوان یک فرد در بخش عمده فصل اصلی پیشرفت نمی کند - او حدود 2 خم داستان مهم دارد و اگر تلاش کند این کار را انجام ندهد. با موفقیت محدود به مردم کمک کنید.
به نظرم زنستیز معمایی است که مردان جوان معمولاً درگیر علاقههای ماورایی هستند یا برای یک مبارزه عظیم امپراتوری آماده میشوند، در حالی که سالی معمولاً درام را مدیریت میکند، مانند مسائل مربوط به رابطه یا غرق در اطراف خانه او در فصل دوم خطوط داستانی لطیفتری پیدا میکند، اما بخش بزرگی از مبارزات در واقع به سالی در مقابل سالی کاهش مییابد. بحث در مورد تبعیض جنسی: شما متوجه خواهید شد که در این نمایش تعداد زیادی از خانم های قابل مصرف به سر می برند. آنها آنقدر وجود دارند که مردم بتوانند احساسات پرشور را تجربه کنند، سپس به طور غیرمنتظره ای کشته می شوند تا شعله قدیمی دیگری را به حساب آورند. هشدار منصفانه: مثال هایی از این مثال بزنیم: ربکا، کارا، سلین و جولیا. به همین ترتیب، تعداد زیادی از خانمهای ناشناس (به ویژه فاحشهها) وجود دارند که توسط خونآشامها تحلیل میروند.
و سپس یک طنز بیحال است. به ندرت شرایط واقعاً سرگرم کننده ای وجود خواهد داشت (مثل زمانی که آیدان برای شام از خانه والدین جاش بازدید می کند)، اما اغلب محققان به برخی از تغییرات همراه باز می گردند: "ما را نگاه کنید! یک خون آشام، یک گرگینه و یک شبح در حال تماشای خیابان عتیقه. نمایش / خوردن لازانیا / شستن لباس ها!"
برای دیدن بیشتر این نمایش، میخواهم یک بازی نوشیدنی را پیشنهاد کنم:
-وقتی آیدان عذابآور است بنوشید. - زمانی بنوشید که آیدان یک گفتمان الهام بخش ارائه می کند. - وقتی جاش غیرعادی یا انتقادی است بنوشید. - وقتی سالی گریه می کند یا عبوس می شود بنوشید. - وقتی کسی پست می رود بنوشید. - وقتی خانمی می گذرد بنوشید. - زمانی که شوخی ناشایست ساخته می شود، بنوشید.
در آنجا، در حال حاضر به طور مداوم در قسمت مورد ضرب و شتم قرار می گیرید و احتمالاً به طور قابل توجهی بیشتر در کل موضوع شرکت خواهید کرد.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
باید بگویم که «انسان بودن» به سرمایهگذاری نیاز داشت تا روی من رشد کند و گاهی فکر میکردم به سمتی سوق داده میشوم که باعث میشود متأسفم که وقت تماشای نمایش را تمام کرده بودم. من این احساس را در بسیاری از نظرسنجیها خواندم که به روشهای مختلف توضیح داده شده است، با این حال نگرانی اصلی این است که انسان بودن یک نمایش عالی است، اما تا زمانی که تمام نشده است، شما واقعاً برای نمایش به خاطر آنچه بود و هست ارزش قائل هستید، به این دلیل که پایان به هم ریخته، هک یا افزایش یافته نیست. این اساسا اهمیت قابل توجهی را برای فصل های گذشته به ارمغان می آورد و باعث می شود ارزش کل نمایش را به طور قابل توجهی بیشتر ببینید. در آخرین نقطه نقطه ای است که شما واقعاً تمام چیزهایی را که نمایش برای شما به ارمغان آورده است به هم متصل می کنید و باعث می شود ارزش فکر پشت داستان را ببینید و اذعان کنید که به طور قابل توجهی بیشتر از آن چیزی است که به طور طبیعی در حین سواری به آن گمان می بردید.
فصل 4 Being Human بهترین زمان Being Human غیرقابل انکار بود. به طور غیر متعارف، من قبول دارم که بهترین فصل از فصل آخر بود و مسائل واقعا محوری که Being Human ارائه می دهد تا جایی که شخصیت های اصلی ما تا زمانی که سریال بسته نشود قابل پاسخگویی نیستند. فصول مختلف ما را الهام میبخشد تا شخصیتها و داستان را بشناسیم و تماشاگر را به نشانهی علاقهی چشمگیر به دنیایی از جانوران سوق میدهد که تلاش میکنند آنچه را که میتوانند از نوع بشر خود نگه دارند، در حالی که خلق و خوی آنها دستیابی به آن را دشوار میکنند. همه چیز جز ناامیدی و اندوه با این حال، فصل 4 به سادگی داستان را به پایان نرساند، بلکه ما را به داستان بازگرداند با این دیدگاه که چگونه ممکن است همه چیز بسیار متفاوت بوده باشد، اما این گردهمایی ها می خواهند آنها را منحصر بفرد کنند و برای 3 فصل اولیه ارزش قابل توجهی بیشتری در طول دوره داشته باشند. زمان صرف رساندن شخصیتها به نقطهای که در ابتدا نمیتوانستم تصورش را بکنم، صرف کردم.
جالب است که بعد از دیدن همه آنها میفهمم که آنها ممکن است سریال را طولانیتر کنند، اما باعث شوند که Being Human طولانیتر شود. با کیفیت کلی آن مطابقت داشته باشند، راه اصلی که ممکن است انجام دهند، یعنی اینکه فصل 4 را به ترتیب آخرین قسمت (یا 75٪ از آنها) آخرین فصل قرار دهند، به هر حال آنها داستان را در برخی فصل های دیگر بافته اند. در هر صورت، با توجه به ایده نمایش هایی از این دست که هر سال در لبه برپایی مجدد تزلزل دارند، این امنیت وجود ندارد که به علما اجازه این کار را بدهد. بنابراین با توجه به مبهم بودن مواجهه با آهنگسازی هر فصل، باید بگویم که فصل 4 باعث شد ارزیابی من از آهنگسازی به ترتیب فوقالعادهای افزایش یابد، زیرا با یک لانگ شات عالی بود و داستانی تا حدی کجوجه را به گونهای به نمایش گذاشت. تا حدی که من در قسمت های آخر به طور غیرقابل انکاری بیشتر از آن چیزی که فکر می کردم شرکت کردم. چند ویژگی وجود دارد که من را در تمام طول سریال آزار میدهد که پایان آن بهطور استثنایی ارزش تلاش را داشت، و یک نتیجه عالی که در روزگاری که نمایشها به ندرت شوکهای مثبت به من وارد میکرد، شوکه شدم. فصل 4 کل سریال را بهبود می بخشد و من مطمئن هستم که اگر روشی را برای اعمال چنین قدرت و احساسی در فصل های مختلف پیدا می کردند، باعث می شد Being Human به یک سریال معروف تر و طولانی تر تبدیل شود. در هر صورت، با در نظر گرفتن همه چیز، من فقط خوشحالم که فرصتی برای قدردانی از آن داشتم.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در یکی از روزهای پرکاری خود، به طور تصادفی این مورد را در یک وبسایت پیوستن تلویزیون مبتنی بر وب پیدا کردم و باید بگویم که عموماً شیفتهام، بنابراین تصمیم گرفتم آن را با ذهنی باز امتحان کنم.
به رک باشید من محتاط بودم و رد نشدم. من انگلیسی هستم و اولین Being Human را از زمان شروع آن تماشا کرده ام و یکی از همراهانم به من ضربه زد و به من گفت که این برنامه فوق العاده در BBC3 در مورد یک گرگینه، یک خون آشام و یک شبح وجود دارد و او در نور اشتباه نکرده است. از این واقعیت که اهمیت نوع ما اولین ترجمه انگلیسی بهتر است.
من برای این نوع آمریکایی/کانادایی با توجه به این واقعیت که این نسخه آمریکایی/کانادایی به معنای واقعی یک اجرای مشابه با بازیهای وحشتناک و بدون علم و محتوای تقریباً یکسان است، نمیدانم. بنابراین با این توجه به شما پیشنهاد می کنم به سادگی اولین سریال BBC3 را تماشا کنید.
به نظر من شخصیت آیدن که قرار است میچل باشد غیرقابل دوست داشتن و تقریباً مطابق میل شما، او را به سمت سقوط از روند زودگذر هدایت می کند. سرگرم کننده ای که نقش او را بازی می کند تقریباً به شکلی تکراری بسیار زیبا به نظر می رسد و آن مزیت خام اما مؤثری را ندارد که باعث شود شما مانند نفر اول برای او حرکت کنید. او با شخصیت جاش که قرار است جعل جورج باشد، علامت علمی را از دست می دهد، علیرغم این واقعیت که این شخصیت ها قصد دارند بهترین دوستان باشند.
جاش علامت مجذوب شدن راسل توروی را از دست می دهد. وقتی جورج را بازی میکنید، فکر میکنید که او خیلی دوستداشتنی است، اما متاسفانه جاش این ویژگی را ندارد و به نظر میرسد که بسیار ناله میکند و ناله میکند.
آنی/سالی فقط یک کربن متوسط است. از لئونورا کریچلو فوق العاده که در ابتدا نقش او را بازی می کند حذف کنید. همه چیز در مورد او ساختگی است، از لگد زدن به سطل با پایین آمدن پله ها، لباس کم رنگ با جوراب شلواری، موها و در کمال تعجب، تا نحوه ای که سرگرم کننده ای که او را مانند لئونورا کریچلو بازی می کند، تمام نشانه های گوش را دارد. از دو نژاد بودن اما این سرگرم کننده آن ویژگی، جذابیت و دوست داشتنی بودن لئونورا را ندارد. بلکه به نظر می رسد که او به سادگی پشیمان، فقیر و خود را جذب کرده است.
به نظر می رسد که همه شخصیت ها از وضعیت خود متنفر هستند و فقط گریه می کنند و از آن گریه می کنند. هیچ نوآوری وجود ندارد و مجموعه متواضعانه به نظر می رسد. محتوا اساساً چیزی مشابه است و من نمی توانم دلیل اینکه چرا آنها فکر انسان بودن را نگرفتند و آن را توسعه ندادند، درک کنم. هیچ کس نگفت که باید یک خون آشام، گرگینه و فانتوم در نوع دیگری وجود داشته باشد که می تواند کاملاً چیز دیگری باشد و بدون شک کار می کند.
من واقعاً برنامه های شبکه آمریکایی را دوست دارم اما به طرز غم انگیزی هنگامی که آنها تلاش می کنند و برنامه های تلویزیون انگلیسی را اصلاح می کنند (در واقع به هر حال) به نظر می رسد که به سادگی از کار می افتند و روی صورت خود می سوزند، مشکل مشابهی در مورد Skins USA است که یک شکست دیگر است که در حال حاضر در حال کار است، به این دلیل که به همین ترتیب یک تکرار معمولی است. از نسخه اصلی حذف کنید.
همراهان آمریکایی من به شما لطف می کنند...... به ساخت نمایش های خارق العاده ای مانند How I Met Your Mom and Bones پایبند باشید و این چیزها را به ما منتقل کنید.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
منحصربهفرد بودن یک خونآشام و یک گرگینه که واقعاً با هم کنار میآیند و نه به عنوان همراهان، احتمالاً منحصربهفردترین فکری است که من بدون هیچکس دیگری به آن فکر کردهام، سپس، در آن مرحله، افزودن فانتوم آن را ارتقا داد. ژرفای داستان هر شخصیت و افسانه گونه آنها به طور قابل توجهی فراتر از اولین بریتانیا است (که من علاوه بر این از آنچه در آن دیده ام به استثنای فصل چهارم جدید) خوشحالم. مانند بررسی بیثباتی روانشناختی شبح که چند شبح که به نظر میرسید با پرداختن به تصمیمها و نتایج پیشبینی میکردند و اینکه چگونه خونآشام مانند یک معتاد دارو به تصویر کشیده میشود. هر نبرد جدیدی که هر شخصیت با آن روبرو می شود، من را تا آنجا که می توانم مشتاق و مضطرب می کند و قلبم پر از انرژی است. تغییر جزئی اصلی که ممکن است بخواهم بخصوص اکنون ببینم آدیان با یک رابطه متعهدانه با کسی است که قطعاً یک خون آشام عوضی دستکاری کننده نیست. به چه دلیل او باید چنین میل وحشتناکی به زنان داشته باشد (اول ربکا و در حال حاضر سورن)؟ او در واقع باید از رفتن به سراغ خانم های خون آشام دست بردارد. در حالی که به نظر می رسد یک بار دیگر به سمت راه های قبلی سوق داده شود و به طور مداوم جذاب است، به علاوه من را ناامید می کند. دلم برای فصل 1 آدیان تنگ شده. من فکر نمیکنم که او واقعاً تلاش میکند با آن مبارزه کند، مراقبت مجدد از زندگی، شناخت او را تار کرده است. خط داستانی جاش نمیدانست که چگونه میتواند برای من بیش از حد جذاب شود تا «از اسکات نترس» علیرغم اینکه من آن را تحقیر نمیکردم. کل مثلث او بین عشق جدید و همدم/عشق تاریخی طولانی، نبردی اغراق آمیز است، به طوری که من را برای لحظه ای ناامید کرده بود، اما تصمیمی که او در «از اسکات نترس» گرفت، قطعه ای شگفت انگیز و جذاب بود. سپس آتش گرفتن آن در قسمت فوق العاده بعدی هم خیره کننده و هم درگیر بود. بنابراین در حال حاضر جاش به من توجه دارد. علاوه بر این، داستان سالی تنها شگفتانگیز و انرژیزا بوده است، اما من در مکانهای خاصی مشکوک بودم. من از نقطه جمعآوری در ابتدا بدم میآید، زیرا ظاهراً نقطه «مرده مثل من» واضح است، اما لعنتی آیا آنها در هر نقطهای ما را با این نقطه جذب کردند. من نکته اسکیتزو را گرامی میداشتم، فقط آرزو میکردم که کاش کارهای بیشتری با آن انجام میدادند، تنبل بودن او برای اکثریت قریب به اتفاق آن یک قطعه ناامیدکننده بود. به طور کلی، با این حال من هنوز از Being Human بسیار پرانرژی هستم.
بازیگران و سازگاری آنها با این مشاغل شگفت انگیز است. سام هانتینگتون و ایمپرنت پلیگرینو دو نفر اصلی هستند که قبلا دیدهام، با این حال سم ویتور به سرعت مرا جذب کرد. تمایل او بسیار عالی است، نمایشگاه او به عنوان آدیان با من ارتباط برقرار می کند و باعث می شود که نظر محکمی برای شخص داشته باشم. او به طرز شگفت انگیزی یک (بی وقفه) 25 ساله را برای یک هموطنان 35 ساله انتخاب می کند و او واقعاً مرد زیبایی است. مارک پلیگرینو که من از فیلم "بدون ردی" می شناسم، استعداد فوق العاده ای دارد که خونسرد است و باعث می شود نتوانید او را تحمل کنید. همانطور که دیچن لاچمن است، من مطلقاً نمی توانم سورن را تحمل کنم. نمایشگاه های آنها تمام شده است.
من به طور کلی برای موارد بیشتری آماده هستم، در پایان هر قسمت برای موارد زیر بی قرار هستم.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
انسان بودن برای کل نوع «مخلوقات شب» یک تجدید کننده بسیار مورد نیاز است. با فرض اینکه فکر می کنید این فقط یک بار دیگر غروب است، من شما را در آن منطقه عمومی متوقف خواهم کرد. آیدن فقط یک ادوارد نیست. او به عنوان یک خون آشام قابل اعتماد است. هنگامی که او برای گرفتن مقداری خون جوین می کند، به نظر می رسد که استفراغ می کند و شروع به کندن موهایش می کند. شعله های آتش قدیمی او، بی شباهت به برخی نمایش های خون آشام دیگر، یا به رفتار او مانند یک فرد معمولی (با مردم) یا داروها (با خون آشام ها) بستگی دارد. خون برای او شکسته است. او واقعاً یک جانور نیست (یکی از آنها تنها نیست). او به سادگی یک شیطون دارویی بسیار قدیمی است. او نیز سرگرم کننده است. ("واقعا؟ کمی خون آشام شما را وحشت زده نمی کند، با این حال مراقب پزشکی مرد است؟") جاش یک گرگینه باشکوه است. او یک مرد کلیشه ای یهودی و دانش آموخته افتخاری قبلی با OCD است. او همه چیز داشت؛ همراهان عزیز، ستایش خانواده ثروتمند و بانوی جوان خیالات او. به هر حال هر ماه کامل الان قلبش می ایستد، اندامش می جوشد، پوستش پاره می شود و هر استخوانی خودش می شکند و مهاجرت می کند و باید تک تک ثانیه ها را تحمل کند و مغزش را به یک جلاد مزمن (که اتفاقاً عالی به نظر می رسد) تسلیم کند. او همه چیز را از دست داد و دلیل آن را می توان فهمید. او هم احمق است ("عالیه، ما با سالی شبح نگاه می کنیم") و سالی کاملاً شایان ستایش است. او یک ناسازگار بود که همه چیز برای زندگی داشت، اما با همراهان جدیدش بیشتر از آنچه که می توانست زنده بکند، مرده زندگی کرد. Apparition کیفیت بارز دیوانه شدن را دارد، با این فرض که آنها برای مدت طولانی در نزدیکی خود قرار دارند. آنها علاوه بر این دارای ظرفیت های بی شماری برای ایجاد عادت هستند که به نظر سرگرم کننده هستند اما به طور غیرقابل تصوری خطرناک هستند. فصل بعدی تحولی غیرمنتظره خواهد داشت که لطفاً ذهن شما را متحیر خواهد کرد. سالی مشکلات زیادی برای مدیریت یک فانتوم بودن دارد. در هر صورت، در حالت ایده آل، همراهان دلسوز او را منطقی نگه می دارند. او نیز سرگرم کننده است. ("شما دو نفر می خواهید در یک نقطه غروب به سمت هم بروید؟" - "من اهل نگاه کردن نیستم... خیلی... با فرض اینکه من جای شما بودم، آن خال را نگاه می کردم.") اینها به سادگی واقعی هستند. ، افراد مهربان تحت شرایط غیر معمول.
در مقایسه با نوع بریتانیایی، میتوانم بگویم که هر دو به طور مشابه فوقالعاده هستند. اقتباس ایالات متحده عمق بیشتری در آن دارد (بیشتر برای دوست داشتن در حالی که اجرای بریتانیایی عمیق تر است (شخصیت ها نزدیک تر هستند و بیشتر به خانه نزدیک تر است). من هر دو را تماشا کردم و این را خواهم گفت. هیچ زمانی برای انطباق ایالات متحده وجود ندارد (ناظران بریتانیا متوجه منظور من می شوند).
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من هر دو اقتباس آمریکایی و بیبیسی این برنامه را تماشا کردهام و باید بگویم که در فرم آمریکایی بهتر شرکت کردم. نه اینکه اقتباس در بریتانیا شگفتانگیز نیست، با توجه به این واقعیت که عالی است. من به سادگی فکر میکنم مسائل بیشماری خارقالعاده و مسائل مربوط به همخوانی در اجرای بریتانیا وجود دارد که گاهی اوقات نمیتوانم خندهام را حفظ کنم.
1-آنی میتواند کارهای زیادی در فرم بیبیسی انجام دهد که من نمیکنم. حتی او را یک فانتوم در نظر بگیرید. او می تواند به طور قابل اعتمادی با اشیا تماس بگیرد و آنها را جابه جا کند و اغلب باید توسط مردم قابل مشاهده و حرکت باشد. ظرفیت های او با ادامه سریال افزایش می یابد. در نظر بگیرید، او می تواند جادویی حمل کند، هرگز به سطل لگد نزند، حرکت کند و با آنچه که نیاز دارد تماس بگیرد، و تا آخر زمان داغ به نظر برسد. خوب، من برای او شناسایی. شرایط سالی رقتانگیز است و او با انبوهی از هدایای شبح آور همراه نشد. 2-لباس گرگینه در نوع بریتانیایی آنقدر افتضاح است که تحقیرکننده است. بدیهی است که این مردی است با لباس مهندسی، احتمالاً با یک کلاه محافظ. پلان تاسف بار این مجموعه اغلب سعی می شود با نقاط دوربین سایه ها یا از طریق سوراخ های کوچک در ورودی ها پنهان شود. این یه شوخیه. این سال 2011 است، از نوآوری استفاده کنید. 3- بازگشت هریک از مردگان مرده. پایان گفتگو. 4- قسمت هایی از فصل دوم وجود دارد که آنی تقریباً با مرگ محدود می شود تا از پس آن بربیاید. من احساس می کنم که این بخش از مرگ، نقطه تصمیم گیری و به طور کلی حضور آنی در این سیاره را باطل می کند. شیرین کاریهایی که در ورودیها استفاده میشوند پاسخی ناگوار برای نیاز به همکاریهای شبحآمیز برای شخصیت آنی است.
بازی آمریکایی دارای شخصیتهای دلپذیر، ترکیبی مناسب از CGI و لوازم آرایشی است. اپیزودهای بیشتری در هر فصل وجود دارد با این هدف که نمایش داده های زیادی نداشته باشد. ظرفیت شخصیت ها به صورت یک قطعه محدود شده است، بنابراین تنها یکی از هر تکه عجیب افسانه خون آشام / شبح / گرگینه گنجانده شده است. این به نمایش فرصتی میدهد تا افسانههای خودش را بسازد و شخصیتها را قابل ربطتر کند.
این را بهعنوان حملهای به فرم بریتانیا تلقی نکنید، با این حال من فقط به شنیدن بهانههای متأسفانه ادامه میدهم. طرفداران بی بی سی می گویند که آمریکا قابل ستایش نیست. تمایز بین آنها تقریباً باعث می شود که آنها مانند نمایش های مختلف احساس کنند. نوع ایالات متحده بسیار سبک تر است در حالی که بی بی سی تیره تر است. این خوب است، با این حال این دو نمایش ذهنی گیج کننده، جذاب و شایسته در حافظه اخیر هستند. من به سادگی احساس می کنم باید گفت که فرم بی بی سی بدون نقص نیست و افراد باید نوع آمریکایی را امتحان کنند.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من اکثریت نظرسنجی منحصربهفرد خود را در زیر پس از چند قسمت تشکیل میدهم، اما اکنون که موارد بیشتری را دیدهام، ممکن است بخواهم مواردی را اضافه کنم.
"از آنجایی که ممیزیهای مختلف متعددی انجام میشود، این نیز تقریباً یک موضوع است. همبستگی بین این نمایش و نمایش منحصر به فرد انگلیسی. برای کسی که هر دو را دیده است، اجتناب از این امر بسیار سخت است، زیرا طرح از هر نظر یکسان قابل توجه است.
چند چیز وجود دارد که من واقعاً دوست دارم و اینها هم از جمله چیزهایی هستند که من را به دام برنامه بی بی سی انداختند. محیط کسل کننده، هماهنگی عالی و موسیقی دلپذیر در اینجا نیز دنبال می شود.
با این حال، به نظر من بازی بسیار افتضاح است و در کمال تعجب یک نگاه به هنرمندان قبل از تماشای قسمت اصلی کافی بود تا من را ناامید کند (متاسفانه با پیشرفت برنامه اوضاع بدتر شد). سرگرم کننده ها اساساً مناسب این شخصیت ها نیستند. BBC با خون آشام جذاب کم رنگ و کم نور پولش را درست می کند. معمولیترین گرگینه بهنظر میرسد. SyFy ظاهر میشود سرگرمیها را با توجه به آنچه که خانمهای جوان ممکن است بخواهند ببینند، مانند ماجراجویی غروب، انتخاب کردهاند. ترکیب مناسبی نیست - این نمایش برای نشان دادن آنچه قبلاً افراد معمولی بودند، در نظر گرفته شده است که دیوانه وار تلاش می کردند یک بار دیگر معمولی باشند. این چیزی نیست جز یک داستان عاشقانه متواضعانه و مملو از عذاب های جوان.»
این برنامه مطمئناً شروعی کند است، به خصوص برای افرادی که سریال بی بی سی را دیده اند. با این حال، بهبود می یابد. من خوشحالم. من به آن فرصت دادم زیرا از همان ابتدا آنقدرها هم وحشتناک نبود. در حال حاضر هزینه قابل توجهی از آن دریافت می کنم. چند قسمت عالی هستند. طرح در حال حاضر نسبت به اقتباس انگلیسی منحصر به فرد است (البته) برخی از پیشرفتها احتمالاً چیزی بسیار مشابه خواهند بود). به طور قطع، این چیزی جز یک ساختگی تاسف بار است، همانطور که برخی بررسی ها آن را نشان می دهند. چیزی که من در مورد انسان بودن (دو بازخوانی) دوست دارم، مبارزه مداوم برای پیش بینی پذیری است که معمولاً در جاهای دیگر در مبالغ بی ادعا می بینیم. در اینجا به شدت بیان شده است، و در مورد شانسی نیست که بتوانید به بخشی از کاستی نگاه کنید ngs، میتواند روی شما ایجاد شود.
من نمایشهای زیادی در مورد خونآشامها و سایر حیوانات قدرتمند دیدهام و اکثر آنها (با جدیت تمام) مکنده هستند. آنها به سختی از تعادل خارج شده اند یا بیهوده هستند (یا موضوع اساسی چیزی است که من کاملاً به آن علاقه ای ندارم). خون اصیل و انسان بودن، در حالی که ترکیب آنها کاملاً متفاوت است، در خارج از آن بسیار عالی هستند. به این نمایش فرصتی بدهید، در پایان زمانی که بدون شک دوبار به آن فکر نمی کنید.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من فرم بریتانیا را دوست داشتم، با این حال از این اجرا تا قسمت اولیه فصل 2 ناامید بودم، پس از آن شروع به بهبود کرد.
از جنبه تخصصی، ماهیت صدای تبادل ضعیف بود. سعی کردم کلمات بیان شده را درک کنم و بدون توجه به اینکه اطلاعات افشا شده را درک نکردم، باید بارها را به عقب برگردانم. این به دلیل زمزمه یا گفتمان آرام و در زمان های مختلف گفتمان سریع و نامفهوم بود. علاوه بر این، گاهی اوقات صدا بین بیش از حد آرام و بیش از حد بلند بود.
فصل اول دارای شخصیتهای یک لایه، خشم زیاد، سرعت زیاد و بدون هیچ گونه بهبود شخصیت یا طرح بود. تقریباً به یک فیلم فعالیتی با درام بسیار کم تشبیه شده بود.
(اسپویلر: نمونهای از تمایز بین نسخههای بریتانیا و ایالات متحده، محل رویارویی آنی (سالی) بود. و اوون (دنی) اقتباس بریتانیا سرعت و مبادله درخشانی داشت در حالی که نوع آمریکایی به سادگی فعالیت سریعی داشت با دنی که خانه را با سوخت خیس می کرد و آن را روشن می کرد، جاش و آیدن "به طور تصادفی" در آخرین ثانیه ممکن ظاهر شدند تا آتش را خاموش کنند. و سپس آیدن با دندانهایش دنبال دنی میرود. در اجرای بریتانیا، اوون پیغامی دریافت میکند که به خانه بیاید، و پس از رفتن به خانه، جورج (جاش) و میچل (آیدن) را میبیند که پشت و روی یکی یا طرف دیگر آنی، و لبخند می زند و به شوخی به آنها می گوید: "...شما هم فانتوم نیستید، می گویید که هستید؟ فهمیدم که باید ارجاعاتی به دست می آوردم..." گفتار آنی حیرت انگیز بود، و تصدیق اوون. وقتی آنی ادامه داد: «تو فکر میکنی که لا است گرگ وحشتناک، تو باید جورج را در ماه کامل ببینی. فکر می کنی یک قاتل بی احساس هستی؟ میچل هشتاد سال قبل از اینکه تو متولد شوی داشت میکشت."
اما اقتباس ایالات متحده با فاصله گرفتن از محتوای بریتانیا برای ساختن حساب شخصی خود شروع به کار کرد. تبادل و پیشرفت شخصیت بهبود یافت. در طول فصل 2.
پیشنهاد من به کسانی که اقتباس بریتانیایی را تماشا کردهاند این است که با آن بمانند. به مرور زمان واقعاً مجذوب شخصیتها خواهید شد. متناوباً، به کسانی که از نسخه آمریکایی نزدیک میشوند. ، من تجویز می کنم که به تماشای اقتباس بریتانیا نیز ادامه دهید. آنها هر دو به شیوه خاص خود عالی هستند.
دانلود سریال Being Human 2011 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Being Human کاملاً فوق العاده است. توطئه ها مبتکرانه و هیجان انگیز هستند. به طور کلی به طور مداوم یک صخره وجود دارد که باعث می شود من دیوانه وار بدانم چه اتفاقی قرار است فوراً رخ دهد. آنها علاوه بر این بسیار نزدیک به خانه هستند، به خصوص در مورد آیدان. من یک فرد مسن 22 ساله هستم، اما وقتی گریه می کرد از هم جدا شدم و با او گریه کردم. او در زندگی خود چنین بدبختی و آشفتگی زیادی را تجربه کرده است که مایه تاسف است. من فکر میکنم علامتگذاری برنی و ربکا احتمالاً وحشتناکترین کار بود، زیرا من میپذیرم که آنها به آیدان کمک کردند تا همسر و فرزندی را که پشت سر گذاشته به یاد بیاورد.
شخصیتها جذاب و پیشرفته هستند. نفر شماره 1 من جاش است. از سوی دیگر، من گرگینه ها را به سرعت از خون آشام ها می گرفتم. سنگینی و احمقانه ای که او نشان می دهد خنده دار است، با این حال او علاوه بر این جدی است و خارج از ساختار گرگینه خود است، تقریباً از هر نظر دلسوز و ظریف است. من هم عاشق طرح گرگینه هستم. صرف نظر از روند فکری اکثریت قریب به اتفاق، ظاهراً ترکیبی از لوازم آرایشی و CGI، علاوه بر آخرین گزینه است. این عالی است، با توجه به اینکه Syfy دقیقاً به دلیل بهبود کیفیت شناخته شده نیست. فکر میکنم سازمان بالاخره این پیام را دریافت میکند که باید کمی روی آنها حرکت کنند.
ناراحتی من از سریال این بود که شعله قدیمی جاش، نورا، خراشیده شد. برخلاف بسیاری از افراد، ترجیح میدهم مانند نینا پیکرینگ در نسخه بیبیسی تبدیل به یک گرگینه نشود. احتمال وجود احساسات انسان/گرگ چیزی است که به ندرت، حتی در هر نقطه ای، فراتر از کتاب ها، به ویژه مجموعه TWITlight انجام می شود. من فکر میکنم که عملاً شبیه چیزهایی از نوع «زیبایی و هیولا» است که دیدن انجام آن واقعاً جذاب خواهد بود. احساسات گرگینه/گرگینه و خون آشام/گرگینه خیلی اغراق آمیز است که پوچ است. من حدس می زنم که ممکن است جرأت داشته باشم در خواب ببینم که خراش یک گرگینه در اجرای ایالات متحده بر روی انسان تأثیر نمی گذارد، مگر اینکه گرگینه کاملاً تغییر کند. حدس میزنم باید بنشینم و تماشا کنم.
حتی با فرض اینکه انتظاراتم برآورده شود، در واقع به عقب خم میشوم تا هرگز یک قسمت را از دست ندهم. این بهترین چیزی است که Syfy برای کارکرد آن در حال حاضر دارد، نزدیک به Objective Truth and Reality یا Faked: Paranormal Documents. ای کاش سال 2012 به زودی فرا می رسید!
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.