در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
سریال Gülizar 2018... لطفا منتظر بمانید ...
سوزان توي “بار” ي که شريف رئيسشه کار ميکنه وبه شريف علاقه داره؛ ولي چشماي شريف غير از گوليزار هيچ دختر ديگه اي رو نمي بينه و از سوزان هم خواهش ميکنه که گوليزار رو متقاعد کنه تا توي “بار” شريف کار کنه از طرفي گوليزار هم با مشکلات زيادي دست و پنجه نرم ميکنه که يکي از اين مشکلات هم ازدواج با مرد سن بالايي به اسم “بحري” آقاست در حيني که گوليزار سعي ميکنه از پس اين مشکلات بر بياد, زندگي اش به طرز ناگهاني اي تغيير ميکنه محمد رفعت خان؛ پدر واقعي گوليزار که صاحب کارخانه ي “شير و پنير” و يکي از کارخانه دار هاي پولدار ترکيه ست در بستر مرگه و وصيت ميکنه قبل از مرگش گوليزار رو ببرن پيشش و با اونها توي ويلاي پدرش زندگي کنه بزرگ خاندان “کاهيا” سالها از وجود گوليزار خبر داشته پسر “کاهيا” و “ويسل” يعني “مورات” از لحظه اي که گوليزار رو مي بينه يک دل نه صد دل عاشقش ميشه اما اين وسط يه مشکلي وجود داره؛ مورات نامزد “مينه” يعني دختر محمد رفعت خان ئه. گوليزار با زندگي در ويلا هم سعي ميکنه به آرزوهاش برسه و هم از طرفي سعي ميکنه با مشکلات قبليش هم بجنگه و رفعشون بکنه و از طرفي هم متوجه ميشه که اونم يه احساسي نسبت به مورات داره
گلزار 25 ساله با سوزال 40 ساله که مادرش به اون سپرده،در یک محله فقیر نشین ازمیر زندگی میکنه.. موسیقی برای اون بسیار مهمه و یکی از بزرگترین رویاهای اون یه خواننده خوب شدنه..سوزان در غرفه ای که توسط شریف اداره میشه ، کار میکنه اما شریف به گلزار نظر داره.. از سوزان میخواد که گلزار رو به غرفه بیاره..مشکل دیگه گلزار یه پیرمرد به اسم آقا بحری هست که میخواد با گلزار ازدواج کنه.. زمانی که گلزار میخواد از این دردسر ها خلاص بشه زندگیش به شکلی که نمیتونسته تصورش رو هم بکنه عوض میشه.. پدر خودش یه کارخانه دار شیر و لبنیات پولدار که در بستر مرگه میخواد که اونو ببینه و وصیت میکنه که تو مزرعه اون زندگی کنه.. مراد پسر مزرعه دار به اسم فایسل از لحظه ای که گلزار به مزرعه میاد عاشق اون میشه اما یه مشکلی وجود داره اونم اینکه خودش با دختر مهمت ریفات ، مینه نامزد هست.. گلزار تو مزرعه وقتی با رویاهای خودش و شکست دشمنانش در حال مجادله هست از یه طرف هم در مقابل مراد عشق رو احساس می کنه..
دانلود سریال Gülizar 2018 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من Gülizar رو پیشنهاد نمیکنم، هیچ علمی بین بازیگران اصلی وجود نداره، داستان هم طاقت فرسا است، گولیزر، بازیگر اصلی، هر چند وقت یک بار کارش را اینقدر افتضاح کرد، مدام فریاد می زد و بچه گانه بازی می کرد... کار مورات عالی بود، با این حال محتوا به او اجازه نمی داد شخصیت خود را نشان دهد...
سریال های ترکی نوعی مشکل دارند...آنها باید یک داستان عاشقانه نشان دهند، بنابراین آنها دوتا فوق العاده می گیرند. سرگرمیها نقشهای میسازند تا بتوانند بهطور عجیبی با "سرنوشت" یا سرنوشت ملاقات کنند، اما در آن لحظه باعث میشوند که مجری اصلی آنقدر بیادب و بداخلاق عمل کند و بین زوج اصلی مشاجرههای زیادی ایجاد کنند... که وقتی وقت آن است که احساسات خود را با هم صحبت کنند و بپذیرند که یکدیگر را دوست دارند، دیگر هیچ کس واقعاً آنها را نمی پذیرد ... زیرا از هم اکنون افراط در سخنان وحشتناک و اخراج اتفاق افتاده است ... در حال حاضر ، من متوجه می شوم که با در نظر گرفتن همه چیز ، کشمکش بین یک زوج قبل از اینکه بتوانند سعادتمند و درهم تنیده باشند، است و بدیهی است، به همین دلیل است که این یک فیلم است، باید کمی اغراق شود، با این حال من شما را به ایجاد ارتباطات ظریف و مهربانانه توصیه و تشویق می کنم، به این دلیل که عشق واقعی اینگونه است. نمایشها، صرف نظر از اینکه مبارزه، جستوجوی کامل در چشمهایشان و نحوه صحبتشان وجود دارد، میتواند و باید نشاندهنده قدردانی باشد، در هر صورت، ما بهعنوان ناظر نمیتوانیم بپذیریم که پس از این همه تحقیر، عشق به وجود میآید: ))) در برخی موارد، وقتی در برخی از سریالهای ترکی نگاه میکنم، احساس میکنم که دارم کلهبازها را ثروتمند میکنم. در هر صورت، من یک توصیه دیگر می گویم، در برخی موارد که مکرر با تماشای سریال های ترکی اتفاق می افتد ... بنابراین دو نفر هستند و ما برای آنها ماده ای برای ملاقات و حمایت از طرح خود می سازیم و معتقدیم که باید انجام شود. این به طور مداوم و باعث می شود که رابطه پرستش و اعتماد آنها به ظرافت رشد کند، بنابراین تماشاگران می توانند از شیمی خود استفاده کنند ... بنابراین فرض کنید سازندگان ترتیبی می دهند تا آنها عشق را نپذیرند و تا قسمت 10 نبوسند ... و تا زمانی که قسمت 10، آنها به سختی در 10 سکانس بازی کردند، هر 30 ثانیه، و آنها فقط ملاقات می کنند و "سلام" می گویند، و در یکی از این صحنه ها دستان آنها ناخواسته با هم تماس می گیرند و به همدیگر نگاه می کنند، بنابراین ما دریافتیم که یه چیزی بینشون...و یه صحنه دیگه که میگه باید بره...پس هیچ چیز ثابتی نیست...مثل این سریال...گلیزار..و بعد بالاخره به قسمت 10 میرسیم برای تماشاگر در حال حاضر 20 ساعت تماشا وجود دارد و هیچ چیز قابل اعتمادی اتفاق نیفتاده است... و در قسمت 10، سازندگان باید نشان دهند که یکدیگر را میپرستند و خاطرات خود را با هم نشان میدهند... و حدس بزنید که... آنها کمتر دارند. تجربیات و خاطرات کمتری نسبت به همسایگانم برای سابق، یک دست لرزش، دو بار جستجو در چشمانم، و یک لمس ناخواسته دست... آیا این متقاعد کننده است؟ نه، بنابراین سطح هوش را پایین میآورد:)) پس بیایید بگوییم، صرف نظر از این که آیا لازم است آنها را فقط در قسمت 10 ببوسیم یا نه، در هر قسمت، موقعیتهایی ایجاد میکنیم و درها را برای بازیگران اصلی باز میکنیم تا تحسین خود را نشان دهند، حتی نه با کلمات یا بوسه های واضح ... و به اندازه کافی گفتمان طولانی و عمیق می کنیم تا بینندگان به داستان خود اعتماد کنند ... و سپس در قسمت 10 ، وقتی می خواهیم خاطرات آنها را نشان دهیم تا نشان دهیم که آنها یکدیگر را دوست دارند ، ما نیازی به جنگ نیست زیرا ما مطالب کافی برای نشان دادن آن داریم و فشار بین آنها اکنون ایجاد شده است ... به نظر من به همین سادگی است :)) با این حال افراد خاصی برای هماهنگی فیلم ها ساخته نشده اند...
به هر حال، شما برای تشویق رایگان خوش آمدید:)) لطف.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.