دانلود سریال I Wish I Were A Cloud 2009

مصطفي به شکل ديوانه وار عاشق نارين هست، اما نارين هنوز مصطفي رو دوست نداره و اونو به عنوان شوهر قبول نميکنه. هر دوي آنها از اين وضعيت بسيار رنج ميبرند و باعث ضربه هاي روحي، جسمي و عاطفي به هر دو اونهاست. در همين حال دکتر سردار و خانواده اش به Guzelyurt ميان و به نوعي درگير ازدواج نارين و مصطفي ميشن. خانواده دکتر سردار ، اقدامتي رو براي جدايي و آزادي نارين انجام ميدن تا نارين رو از اين گرفتاري رها کنند، اما مصطفي هنوز نتونسته اين قضيه رو قبول کنه که از نارين جدا بشه و حتي بسيار بيشتر از قبل به نارين علاقه مند ميشه ، حتي کار او به جنون کشيده ميشه، در اين حال قضيه زماني پيچيده تر ميشه که دکتر سردار هم نسبت به نارين حس پيدا ميکنه ، اما قادر به بيان اين حس نيست. حالا به نظر شما آيا نارين به عشق مصطفي جواب رد خواهد داد؟ يا به حس دکتر سردار جواب رد خواهد داد؟ داستان سريال در پي اقداماتي (يا بهتر ديوونه بازي هايي) هست که مصطفي براي بدست آوردن علاقه نارين انجام ميده و کارهايي که دکتر انجام ميده تا خودشو جذاب تر نشون بده!! و حالا فقط يه چيز مونده، نارين چيکار ميکنه و کدوم رو انتخاب ميکنه و … .

مصطفی به شکل دیوانه وار عاشق نارین هست، اما نارین هنوز مصطفی رو دوست نداره و اونو به عنوان شوهر قبول نمیکنه. هر دوی آنها از این وضعیت بسیار رنج میبرند و باعث ضربه های روحی، جسمی و عاطفی به هر دو اونهاست. در همین حال دکتر سردار و خانواده اش به Guzelyurt میان و به نوعی درگیر ازدواج نارین و مصطفی میشن. خانواده دکتر سردار ، اقدامتی رو برای جدایی و آزادی نارین انجام میدن تا نارین رو از این گرفتاری رها کنند، اما مصطفی هنوز نتونسته این قضیه رو قبول کنه که از نارین جدا بشه و حتی بسیار بیشتر از قبل به نارین علاقه مند میشه ، حتی کار او به جنون کشیده میشه، در این حال قضیه زمانی پیچیده تر میشه که دکتر سردار هم نسبت به نارین حس پیدا میکنه ، اما قادر به بیان این حس نیست.

دانلود سریال I Wish I Were A Cloud 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.

سریال Bir Bulut Olsam خیلی باشکوه بود. داستان در رابطه با بسیاری از نمایش ها قطعه ای منحصر به فرد بود. انجین آکیرک و ملیسا سوزن، دو شخصیت اصلی در بازی خود به طور موثری کار کردند و در نشان دادن احساسات مصطفی و نارین بسیار عالی بودند. باید بگویم که هر کس به عهده خود کار خارق العاده ای انجام داد. من هم موسیقی را دوست داشتم. فوق العاده بود این یک داستان بی عیب و نقص بود، اما به طور همزمان یک داستان بدبخت بود، با توجه به این واقعیت که شخص اصلی ستایشی داشت که بخش عمده ای از قدرت برای بسیار نارین بود که نمی توانست آن شخص را برآورده کند. بدون توجه به خواسته های پدر و مسائل مختلف، به آن محبتی چنگ زد که او را مجبور به خطا کرد.