خلاصه داستان : اورن أرگوون آدم ثروتمند وداراي هتلهاي زياديست.زنش “يلديز” بهمراه دو فرزندش “آتش” و “سو” در استانبول يك زندگي اشرافي دارند.”إورن” در بودروم كه قسمت بزرگي از هتلها در آنجاست با همسر دومش زنگي پنهاني دارد.”إورن” با تصميمات اشتباه مدام،ورشكسته شده و آرامشش بهم ميخورد.خانواده “أرگوون” تنها چيزي كه دردست دارند يك خانه كوچك و نصف...

A drama about a family which the father was in debt. After they lost everything they move in Bodrum where the parents born. They struggle to save the father from the police.

خلاصه داستان : ازگی(مروه بولوگور)زمان خیلی زیادیه که عاشق امره ست که قراره با خواهرش دنیز ازدواج کنه. برای گرفتن امره از دست خواهرش نقشه هایی میکشه که با بوجود اومدن اتفاقایی از تحت کنترل خارج میشه. تو راهی که دوتا خواهر هیچ بازگشتی ندارن،اتفاقایی براشون میفته که قابل پیش بینی نیست. داستان سریال از این قراره که:...

خلاصه داستان : مجموعه ی “دست سرنوشت” حکایت خانواده ی ثروتمند و متمول یوروکهان ها است که در استانبول زندگی می کنند. قهرمان، دومین پسر این خانواده است. او یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خود دارد. از آنجایی که برادر او دو فرزند دختر دارد، مادر قهرمان نگران ادامه ی نسل خاندان یوروکهان است و همسر...

خلاصه داستان : زندگی هفت نفر محکومی که در شهرهای دیگه و در شرایط متفاوتی زندگی میکنن با موقعیت تحصیلی که براشون پیش میاد عوض میشه.. اونور که فرزند بابای وکیل و مامان پولداری هست با پروژه ای که برای اون شروع میشه فرات،آزاد،کومور،نازلی،پری و نارین هم فرصت تحصیل پیدا میکنن.. اونا دیگر هم محکومن و هم دانش...

Different cities, different lives and different crimes are totally changed by the right to read the 7 genino lives presented to them. Onur, the son of a wealthy family, gained the right to read in Firat, Azad, Kömür, Nazli, Peri and Narin thanks to a bill initiated for him. They are both students and now convicted.

خلاصه داستان : در مورد زندگی ستاره ها(افراد معروف) و عشقشون و سختی های که کشیدن است که با داستانی متفاوت به منزل بینندگان میاد. این سریال در مورد ستاره هایی است که از محله های معمولی معروف شدن و به اوج رسیدن و موضوع ان عاشقانه است. اراس(Berk Cankat) محبوب همه ی کشور ترکیه و پر طرفدار...

Aras is a pop star who has won the love and admiration of the whole country. June is an ordinary neighborhood girl who dreams of becoming a singer, in love with her desperately. There are innumerable obstacles such as glory, fame, class difference to come together. But in a concert, Aras and June find themselves among many people, and they realize that the real obstacle between them is Arist's father Fikret and his mother Zeynep who disappeared years ago.

خلاصه داستان : جانسو (Hazar Ergüçlü) دختر يکي از سرشناس ترين و ثروتمندترين بالاي شهر است,او به دنبال شروع يک زندگي جديد است.کرم (Engin ?ztürk) در يک خانواده ثروتمند بزرگ شده و تنها فرزند خانواده است.کرم براي اينکه روياهاي دوست دوران کودکيش (Mert) را تحقق ببخشد مجبور ميشود همراه دوستش به شهر ديگري سفر کند,و دقيقا اين سفر...

Kerem is a young and hardworking man who comes from a poor family. His father works as a gardener and his mother works as a cook for a rich family. Cansu is the youngest daughter of a wealthy family from high society. Despite her wealth, she is not happy at all. One day, she accidentally meets a fortune teller who says that Cansu would find a true love if she reads the signs. Out of pure coincidence, Cansu finds herself at Olivia and starts to work there as a sales person. Olivia becomes a complicated place: Kerem thinks that Cansu is a poor girl and starts to have feelings for her. Cansu thinks that Kerem is a decent man even though he cmes forom a high society and starts to have feeling for him.

خلاصه داستان : لیلا به خاطر آینده ی بچه ش مجبور میشه با یه مرد پولداری به اسم حشمت ازدواج کنه ولی تصادفی با آلپر روبرو میشه.. بعد از اینکه با چهره ی واقعی حشمت آشنا میشه تصمیم میگیره از عروسی خودش فرار کنه و با آلپر که تو رستوران حشمت کار میکنه آشنا میشه.. این دو در...

After divorcing, Leyla and her baby move to Turkey from Germany. She struggles to find a job and leave her family's house. She meets Hasmet through a job. Meanwhile Alper tries to keep up. His marriage and job are in trouble. Alper and Leyla meet unexpectedly through a sucker punch.

خلاصه داستان : يک نوازنده ويولن سل “ياسمين” به همراه شوهر پيانيستش “آدم” تصميم مي گيرند تا يک کسب و کار براي زندگيشان راه بياندازند که خيلي زود همه چيز نابود مي شود. اما يک تاجر”تيمور” وارد ماجرا مي شود و به آنها پيشنهاد مي دهد تا خسارت آنها را در مقابل يک خواسته بيشرمانه جبران کند.

The couple Adam a pianist and Yassmine a cellist, decide to start a project which collapses suddenly, then comes Taimour with an offer to save it.

خلاصه داستان : پلین که در مسائل عشق و عاشقی اصلا شانس نیاورده ، بلاخره طلسم رو میشکنه و تصمیم به ازدواج با مرد رویاهاش میگیره . فقط داماد آینده ، تولگا در روز عقد به یکباره گم و گور میشه و به این ترتیب کسی که پلین عاشقشه در روز عروسیش ترکش میکنه . بعد از این...

Pelin is left behind in her wedding. While trying to get over this bad experience, she comes across a fortuneteller who tells her that the only way she could get rid of her pain is by asking for forgiveness from the guy whose heart she has broken. She and her friends start to search for this guy.

خلاصه داستان : روزگار که به تازگی نامزد خود را در تصادف از دست داده برای فراموش کردن او از همه کس فاصله گرفته و در جایی دور افتاده زندگی میکنه . اتفاقی با زینب دختری که بهش خیانت شده آشنا میشود و بعدا میفهمد که قلب نامزد مرده اش به زینب اهدا شده و داستان عاشقانه آنها...

After loosing is partner in a car accident, Ružgiar disappears in order to escape his past and painful memories.

خلاصه داستان : تو 6 ماه زندگی چقد تغییر میکنه؟ رنک ۶ماه قبل قلبشو در ازمیر دفن کرده و سوگواره… و پنهون کردن این غم رو مدیون حرفه ی بازیگریشه… رنکی که ماههاست قلبش شکسته،جسمش خسته س.. خودشو در کارش غرق میکنه،به غیر از کار به چیز دیگه ای اهمیت نمیده و به عبارتی تبدیل به یه ربات...

خلاصه داستان : پسری قدرتمند و بی پروا به نام “علی نجات” ، دختری ایده آل نگر و متخصص اطفال به نام “ناز” و پسری عاشق اتوموبیل و خیال پرست به نام “اوموت” . علی نجات و ناز در شرایط عجیبی با هم آشنا شده و دیوانه وار عاشق هم میشن … “علی نجات” پسری قدرتمند و پولدار...

Naz who is a paediatrician loses her baby during pregnancy. Even though her husband wants another baby, she refuses to go through the same thing all over again. She goes to Italy for a conference and meets Ali Nejat there.

خلاصه داستان : این فیلم حکایت پنج جوانی که از نواحی و شهرهای مختلف در یه دانشگاه اومدن را به تصویر میکشه و لحظات خنده دار و رمانتیک کنار هم سپری میکنن.. ترم اول دانشگاه “سدا” با دوست بچگیش “گیزم” که سالهاست ندیده روبرو میشه و مثل قبلنا به هم وابسته میشن ولی بعد از یه مدتی تعادل...

Eren, Seda, Merve and Yunus are four friends who met a year ago when they were studying at university. In their first year of class, Seda meets her childhood friend Gizem. Seda and Gizem, from the first moment they come together as in the old days are connected to each other. However, the balances in the group begin to change soon. As Seda, Eren, Merve, Yunus and Gizem confront the ghosts of the past, they start to think that adult life is not such a good thing. They have now realized that they are alone in their war with life.

خلاصه داستان : ترسا زني جوان و زيبايي است که حرص و طمع ، او را به سمت بدي ها هدايت ميکند او پدر و مادر فداکاري دارد که تمام تلاش خود را روي اين گذاشته اند که زندگي خوب و مناسبي در اختيار دخترشان قرار دهند اما خواسته ي ترسا بيشتر از يک زندگي ساده است و...

Teresa Chavez is a young woman with an obsession for money and ambition. Despite her beauty and the fact that she was raised in the bosom of a loving family, she is resentful; her one desire is to leave her humble but poor neighbourhood.

خلاصه داستان : جواهر تقلبی به خاطر درخشندگیش خودشو لو میده ، حرف تقلبی هم به خاطر مزمزه کردنش . کار سختیه که بشه حرف راست را از دروغ تشخیص داد . حالا زندگی به خاطر چیزایی که از دست داده اونو دعوت به نبرد می کنه. زندگی داره اونو دعوت می کنه تا به خاطر بچه هاش...

A married women has to fight for the things she lost because of the revealed secrets of her husband.

خلاصه داستان : عشق آدمو به چه کارایی وادار میکنه؟به خاطر خانواده چه کارایی میشه انجام داد؟هر بلایی سر خانواده بیاد بازم خانواده هست.. این فیلم حکایت فداکاری برای عشق و خانواده است. “حسین کوچ اوغلی” مؤسس هتل های “کوچ اوغلی” بعد یه سکته ی قلبی برای دلبستگی مجدد به زندگی از نوه اش “فرید” میخواد نوه ای...

خلاصه داستان : امره که “ماهیر یامانلر” رو مسبب شکست سالها قبلش میبینه،نسبت به خاندان یامانلر وارد یه بازی میشه،در این بازی که همه چی رو مجاز میدونه “اجه” رو هم دخیل میکنه… اجه که سالها قبل مامان و باباشو از دست داده،همراه با خواهرش تو خونه ی خالش میمونه…اجه فارغ التحصیل روانشناسیه.. تنها هدفش اینه که تو...

Blaming a crooked media mogul for the death of his journalist sister, a surgeon enlists the help of a beautiful psychologist to get revenge.

خلاصه داستان : این فیلم در مورد عشقیه که با خوشبختی و معصومیت شروع شده ولی خیلی چیزارو به هم ریخته.. یه طرف زندگی عاشقانه غیرممکن “ملک” و “بولوت” ، طرف دیگه تلاشهای “سوده” ی تشنه به عشق و “علی” که بین اونا یادآوری میکنه که عشق فداکاری و شجاعته.. این گره چطوری باز میشه؟…چطوری باهم رو در...

Bulut is working for Ferman Köklükaya, the owner of a big construction company. A successful and ambitious man, Bulut is also married to Ferman's spoiled daughter Sude. Ferman caused the death of Bulut's father working as the site manager; but Bulut does not know about this yet. Sude and Bulut have an unhappy marriage and one day, at a hotel opening, Bulut meets the young and beautiful promising violinist Melek. It is love at first sight.

خلاصه داستان : اين سريال عاشقانه، هيجان انگيز و سرگرم کننده در ادامه سريال داستاني ” گم شده” پشت درهاي بسته روايت داستان خانواده کونده است، اين خانواده تجارت قدرتمندي را با انجام کارهاي غير قانوني براي خلاص شدن از شر رقبايشان ادراه مي کنند.

Two powerful families are caught in the web of slander, money, sex, and murder that they both built.

خلاصه داستان : يجيت و امير دو برادر هستند . يجيت شخصي جذاب است و بيشتر روي قيافه اش حساب باز ميکند اما امير فردي باهوش است که موقعيت شغلي مناسبي دارد . دنياي اين دو برادر زماني که پدربزرگ و پدرشان در فاصله کمي از هم فوت ميکنند ، زير و رو ميشود ...

Ayvalik is brought into play by the mob from a family who came to Istanbul. Yigit's father committed suicide because of the mob.

خلاصه داستان : در سال 1971 دختر يتيم و زيبا چهره اي به اسم کادَر در روستاي کوچکي زندگي ميکنه و تنها کسي که داره عمه پير و بيمارشه . در همين دوران در استانبول ، دختري به نام زليحا در خانواده اي با وضع مالي مناسب زندگي ميکنه . شوهرش مورات که به همراه او وارد تظاهرات...

خلاصه داستان : داستان سريال از سال 1990 شروع مي شود ، ماجرا با دختري 19 ساله به نام آرورا شروع مي شود که به همراه دو تا از دوستانش به يک بار مي روند و در آنجا جواني به نام لورنزو را مي بيند ، عاشق او ميشود و عليرغم ميل پدرش با او …

Having been cryogenically frozen for 20 years, Aurora's heart torn between past and present : memories of an old love and chance of a new one.

خلاصه داستان : داستان اين سريال درباره نانا که يک عروسک پارچه اي هست و در سرزمين اسباب بازي ها زندگي ميکنه روز تولد صد سالگيش آرزو مي کنه که يه انسان واقعي بشه اما …

خلاصه داستان : “گونول” دودل بین عشق دو پسر،همراه با حافظش همه خاطرات،کارت ملی و معشوقشو از دست میده… “یوسف” مجبوره یه اتنخابی بکنه:انتقام پسرش رو بگیره که از دستش داده یا عشقی که بعد سالها پیدا کرده رو انتخاب کنه… “تکین” باوجود همه قدرت و عشقی که داره از ترس از دست دادن عشقش داره تصمیمای خطرناک...

A nurse escapes from her surgeon fiancé after his ex reveals his dark secrets. She later finds love again, but a car accident changes everything.