خلاصه داستان : نویسنده باستین (لینو ونتورا) توسط غریبه ها مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. پس از حمله دیگری، یک باج گیر درخواست 1 میلیون دلار می کند. پس از اینکه باستین می‌فهمد که چرا مبلغ هنگفت خواسته شده است، شکار جنایتکار او را به دیوار برلین می‌برد.

Bastien Grimaldy, a man driven to heightened anxiety as the plot against him begins to take effect. Bastien's personal relationships give him enough cause for anxiety -- between his new lover Laura and a feisty mother, life provides its own insecurities. When he goes to the police with his problems, Bastien is assigned an off-beat inspector to protect him but is still faced with skepticism about his dilemma.

خلاصه داستان : "بازرس لاواردین" وارد تحقیقات در مورد قتل یکی از افراد برجسته که خود را محافظ اخلاقیات دهکده اش می دانست می شود.اما وقتی او بیوه مقتول را به عنوان یکی از معشوقه های قدیمی خود به یاد می آورد ماهیت تحقیقات به کلی تغییر می کند...

Inspector Lavardin is called to a provincial village to investigate a murder – only to find that one of his ex-lovers is the victim’s widow.

خلاصه داستان : یک دانشمند اروپای شرقی که توسط فرانسوی ها از کشورش ربوده شده، قرار است اختراع خود را در حومه پاریس کامل کند، اما او خیلی بیشتر به داشتن اوقات خوش علاقه دارد.

A scientist from the East happens in France where it is supposed to improve one of his inventions. But it is much more interested in the fact to enjoy it and have fun ...

خلاصه داستان : داستان ژان کلری، فردی کاباره باز که متوجه می شود "بچه" ای که سرپرستی آن را قبول کرده است، در واقع...

Nightclub entertainer Jean Clery discovers too late that the 'baby' he agreed to take care of is a wild, shapely sex kitten.

خلاصه داستان : هنگامی که یک شهر کوچک نرماندی شروع به از دست دادن شهروندی خود در یک سری مرگ های عجیب می کند ، بازرس پلیس خارج از شهر ژان لاواردین (ژان پوآرت) برای تحقیق فرستاده می شود. آیا قاتلان می توانند پسری قلدر (لوکاس بلوکس) و مادر متخاصم و محرک او (استفان آودران) باشند؟ یا سه...

Unorthodox detective Jean Lavardin is called to a provincial French town after a prank turns deadly.

خلاصه داستان : پاریس ، 1942. لوکاس اشتاینر یهودی است و مجبور شد کشور را ترک کند. همسرش ماریون ، بازیگر سینما ، تئاتر را برای او کارگردانی می کند. او سعی می کند تئاتر را با یک نمایش جدید زنده نگه دارد و برنارد گرنجر را برای بازی در نقش اصلی استخدام می کند. اما لوکاس در...

In occupied Paris, an actress married to a Jewish theater owner must keep him hidden from the Nazis while doing both of their jobs.