خلاصه داستان : در یک شب تمام بارانی دو شخص با دودنیایی متفاوت عاشق همدیگر می شوند. یک ژورنالیست رمانتیک ایتالیایی دختر عکاس آمریکایی را از یک نزاع خیابانی نجات می دهد. اگرچه در آن شب نمی تواند زیاد رابطه عاشقانه ای با وی برقرار کند، کمی بعد آن دو در سان فرانسیسکو همدیگر را می بینند و...

Lizzy, a liberated American photographer, falls for narrow-minded journalist Paolo. Then finds she can't live with him or without him.

خلاصه داستان : پس از بازگشت گوی های هاکی گوردون بمبئی، او به عنوان مربی ایالت هاوکی Team USA برای بازی های "Goodwill Games" نامگذاری شده است.

After Gordon Bombay's hockey comeback is cut short he is named coach of Team USA Hockey for the Junior Goodwill Games. Bombay reunites the Mighty Ducks and introduces a few new players, however, he finds himself distracted by his newfound fame and must regather if the Ducks are to defeat tournament favourites Iceland.

خلاصه داستان : یک عکاس مشهور مد توانایی آزاردهنده ای برای دیدن از طریق چشمان یک قاتل ایجاد می کند.

A famous fashion photographer develops a disturbing ability to see through the eyes of a serial killer.

خلاصه داستان : یک 15 سال مورد سوء استفاده به اتهام قتل متهم است که حکم اعدام را در این داستان مبتنی بر واقعیت دارد.

An abused 15 year old is charged with a murder that carries the death penalty in this fact-based story.

خلاصه داستان : گروهی از دوستان در سن کالج با عبور قریب الوقوع خود به بزرگسالی در سال 1959 بالتیمور مبارزه می کنند.

Set in 1959, Diner shows how five young men resist their adulthood and seek refuge in their beloved Diner. The mundane, childish, and titillating details of their lives are shared. But the golden moments pass, and the men shoulder their responsibilities, leaving the Diner behind.

خلاصه داستان : یک بازیگر که هم در اجرای نقشش هم در زندگی احساس گیرافتادگی و درماندگی داره تصمیم می گیره به کلینیک بره و روحش رو از جسمش جدا بکنه ... این کار و می کنه ... مدتی بی روح زیست می کنه ... راضیش نمی کنه و بر می گرده و روح یکی دیگه ! رو...

Paul is agonising over his interpretation of 'Uncle Vanya' and, paralysed by anxiety, stumbles upon a solution via a New Yorker article about a high-tech company promising to alleviate suffering by extracting souls. He enlists their services—only to discover that his soul is the shape and size of a chickpea.