خلاصه داستان : این فیلم به وعده انتخاباتی حزب حاکم گرجستان در سال ۲۰۱۲ می‌پردازد که به فقیرترین ساکنان کشور وعده دندان‌های جدید در ازای رأی آن‌ها داده شد. دندان‌پزشکان شروع به کشیدن دندان‌های پوسیده مردم کردند، اما پس از شکست حزب در انتخابات، مردم اعتماد کرده هرگز دندان‌های جدید خود را دریافت نکردند.

During its 2012 election campaign titled “Smiling Georgia,” the governing party promised its country’s poorest residents new teeth in exchange for their vote. Dentists began to pull people’s decayed teeth, but after the election defeat, the trusting public never received their new pearly whites…

خلاصه داستان : دو زن اپراتور تله‌کابین در حالی که در گوندولاهای خود از یکدیگر عبور می‌کنند عاشق یکدیگر می‌شوند.

In the Georgian mountains, a cable car connects a village with a smaller town in the valley. Iva started working for the cable car as a conductor and is now in charge of handling the gondolas. While one gondola goes up to the village, the other goes down to the valley. Halfway down, the gondolas meet every half hour. This is exactly the moment when Iva and Nina, the conductor of the other gondola, meet each time. Where at the beginning only collegial greetings were exchanged, over time a flirtation develops. What follows is the big love and stress with the boss.

خلاصه داستان : داستان پاسکال ایچاک، یک مسافر فرانسوی بزرگتر از زندگی، بون ویوان و سرآشپز است که در اوایل دهه 1920 عاشق گرجستان و شاهزاده خانم گرجی می شود. همه چیز خوب است تا زمانی که ...

The story of Pascal Ichak, a larger-than-life French traveller, bon vivant, and chef, who falls in love with Georgia and a Georgian princess in the early 1920s. All is well until the arrival of the Red Army of the Caucasus, as the Soviet revolution that has swept Russian comes to Georgia. Told as a flashback from the present, as a French-Georgian man whose mother was Pascal's lover translates his memoirs for Pascal's niece.

خلاصه داستان : تنها خوشی یک مادر و دختر با نامه هایی که پسر خانواده از پاریس ارسال می کند وارد زندگی آنها می شود. وقتی دختر متوجه می شود پسر برحسب تصادف کشته شده است، تصمیم می گیرد این حقیقت را از مادر خود مخفی کند و...

The one joy in the lives of a mother and daughter comes from the regular letters sent to them from Paris from the family's adored son, Otar. When the daughter finds out that Otar has died suddenly, she tries to conceal the truth from her mother, changing the course of their lives forever.

خلاصه داستان : لیا، یک معلم بازنشسته، قول داده است که خواهرزاده دیرینه اش، تکلا را پیدا کند. جست‌وجوی او او را به استانبول می‌برد، جایی که با اوریم، وکیلی که برای حقوق ترنس‌ها مبارزه می‌کند، ملاقات می‌کند و تکلا بیشتر از همیشه احساس نزدیکی می‌کند.

Lia, a retired schoolteacher living in Georgia, hears from a young neighbour Achi that her long-lost niece Tekla, a transgender woman, has crossed the border into Turkey. Hoping to bring Tekla home after a period of estrangement, Lia travels to Istanbul with the unpredictable Achi to find her. Exploring the hidden depths of the city, they cross paths with a transgender lawyer called Evrim, who helps them in their search.

خلاصه داستان : خورشید بی خوابان داستان پزشکی به نام گلا بندلیانی و خانواده ی بی پول او است که ساکن تبلیس گرجستان در شوروی سابق هستند. گلا مردی است بسیار بخشنده و بخشاینده.

The director dedicated this lyrical, epic film-confession to the memory of his father who was a doctor. The film’s protagonist, an ambulance doctor, conducts dangerous experiments in search of a vitally important vaccine. His wife believes in his work, though his daughter would not understand him. His son, who is absolutely unlike his father in character, is trying to protect him. But self-denial in the name of science proves too high a price. Just when he is on the verge of discovery, the doctor loses everything he has gathered as a result of his twenty-year-long work. This loss brings him even closer to his son. The shooting of the film continued for seven years (1985-1992), making it a metaphorical culmination of the Soviet cinematography and the Soviet way of life as a whole.

خلاصه داستان : اترو، 48 ساله، مجرد در یک روستای گرجستان، با شایعات روبرو می شود. او به طور غیر منتظره ای عاشق مردی می شود که بین یک رابطه یا استقلال گیر کرده است. او احساسات خود را هدایت می کند در حالی که با هنجارهای اجتماعی دست و پنجه نرم می کند و به دنبال خوشبختی...

In a small traditional Georgian village, Etero, the owner of a housekeeping shop, is a forty-eight-year-old spinster. She cherishes her freedom, as much as her cakes, and is preparing for a peaceful and comfortable retirement away from gossip. But a fiery affair with her delivery man could derail all her plans.

خلاصه داستان : یک زن آلبانیایی که تحت فشار گذشته‌ای طولانی که تاکنون به خوبی پنهان کرده بود و همچنین فشار خانوادگی برای درمان ناباروری از طریق معالجان ماورائی است ، تلاش می‌کند تا وحشیگری دوران جنگ را با توقعات حمل یک فرزند آشتی دهد...

Haunted by her long-suppressed past and pressured by family to seek treatment from mystical healers for her infertility, a Kosovar woman struggles to reconcile the expectations of motherhood with a legacy of wartime brutality.

خلاصه داستان : برگان ها-فصل هفتم پادشاه وانو شجاعانه وارد نبرد می شود، اما تنها پس از اطمینان از اینکه ملکه پرشورش به سلامت در کمربند پاکدامنی خود قفل شده است...

A witty, despairing French-Russian-Italian-Swiss art movie set in 16th-century Georgia, Stalinist Georgia, contemporary Georgia, and contemporary Paris, featuring the same set of actors in all four settings.

خلاصه داستان : یک زن خانه دار 50 ساله به نام منانا با معضل خود دست و پنجه نرم می کند - او باید بین زندگی خانوادگی و اشتیاق خود یعنی نوشتن که سال ها سرکوبش کرده بود یکی را انتخاب کند - تصمیم می گیرد به دنبال اشتیاق خود برود و خود را در نویسندگی غوطه ور...

A 50-year-old housewife, Manana, struggles with her dilemma - she has to choose between her family life and her passion, writing, which she had repressed for years - she decides to follow her passion and plunges herself into writing, sacrificing to it mentally and physically.

خلاصه داستان : داستان فیلم درباره ی شخصی به نام کارول هست که پس از اتفاقاتی ، با پسربچه ای پناهنده برخورد می کند که از جنگ چِچن جان سالم به در برده است و نیاز به کمک دارد و…

A woman who works for a non-governmental organization (NGO) forms a special relationship with a young boy in war-torn Chechnya.

خلاصه داستان : خانواده خوشبخت من در یک جامعه مردسالار، یک خانواده معمولی گرجی با سه نسل زیر یک سقف زندگی می کند. همه شوکه می‌شوند وقتی که مانانای 52 ساله تصمیم می‌گیرد از خانه پدر و مادرش نقل مکان کند و تنها زندگی کند. بدون خانواده و همسرش، سفری به ناشناخته آغاز می شود...

In a patriarchal society, an ordinary Georgian family lives with three generations under one roof. All are shocked when 52-year-old Manana decides to move out from her parents’ home and live alone. Without her family and her husband, a journey into the unknown begins.

خلاصه داستان : لیزا داروساز و جورجی بازیکن فوتبال، زمانی که هر دو به طرز جادویی از خواب بیدار می شوند، بدون هیچ راهی برای شناختن یکدیگر، برنامه های خود را برای قرار ملاقات لغو می کنند.

In the Georgian riverside town of Kutaisi, summertime romance and World Cup fever are in the air. After a pair of chance encounters, pharmacist Lisa and soccer player Giorgi find their plans for a date undone when they both awaken magically transformed with no way to recognize each other.

خلاصه داستان : کاخی کشتی گیر گرجستانی به بروکلین سفر می کند تا پسرش را از بدهی قمار نجات دهد و...

Follows Georgian ex-wrestler’s journey to Brooklyn, New York. His aim is to get his son out of a gambling debt. He meets people who help him and people who ignore him.

خلاصه داستان : رودخانه ایگوری یک مرزی طبیعی است که گرجستان و جمهوری آبخاز را از هم جدا میکند. در میان این رودخانه یک جزیره بسیار کوچک شکل میگیرد. یک پیرمرد و نوه اش سعی میکنند در این جزیره ذرت بکارند، اما...

The Inguri River forms a natural border dividing Georgia from Abkhazia. One of the spring floods has created a little island in the middle of the river, as if made for the cultivation of corn. At least, this is the belief of an old peasant, whose sunburned face resembles the landscape he has trodden for dozens of years.

خلاصه داستان : زن جوانی که توسط ناپدری اش اسیر شده ، مورد توجه یک زن هوشیار و یک پلیس تازه کار قرار می گیرد. وقتی پدر به عنوان یک قاتل زنجیره ای شناخته می شود ، تلاش آنها برای نجات عکس زن نتیجه معکوس و درگیری وحشتناکی با قاتل ایجاد می کند.

A young woman held captive by her stepfather becomes the focus of a female vigilante.

خلاصه داستان : ساخت فیلم بعد از وقایع صورت گرفته در چند سال اخیر و بهار عربی و سقوط تعدادی از دیکتاتورها در زندگی واقعی نیز می تواند یادآور سرنوشت تعدادی از دیکتاتورهای معاصر از جمله "سرهنگ قذافی"باشد. نحوه پیدا کردن رئیس جمهور توسط مردم و نیروهای نظامی در پایان فیلم بسیار شبیه به روایت و داستان واقعی...

The President is the story of a dictator of an imaginary country in the Caucasus, who is forced to escape following a coup d’état, and begins a journey to discover his country in the company of his five-year-old grandson. The two travel across the lands that the President once governed. Now, disguised as a street musician to avoid being recognized, the former dictator comes into contact with his people, which he comes to know from a different point of view.

خلاصه داستان : در سال 1992 در تفلیس پایتخت گرجستان اتفاق می‌افتد. دوستان اکا و ناتیا به دنبال نادیده گرفتن آداب و رسوم اجتماعی و تلاش برای فرار از زندگی خانوادگی آشفته خود، دوران کودکی را پشت سر می‌گذارند...

Eka and Natia leave their childhood behind and ignore societal customs to escape from their turbulent family lives.

خلاصه داستان : چهار دوست برای سپری کردن آخر هفته ای به کلبه ای کنار دریاچه می روند.اما وقتی 3 تن از آنها داخل یک سونای داغ گرفتار می شوند تعطیلاتشان تبدیل به کابوس می شود...

Four friends travel to a lakeside cabin for a carefree weekend, but the fun turns into a nightmare when 3 of them end up locked in a hot sauna. Every minute counts and every degree matters as they fight for their lives in the heat up to 247°F.

خلاصه داستان : داستان یک مدل جوان که به حومه گرجستان باز می گردد، جایی که رویارویی با گذشته اش امیدی به آینده می دهد.

Returning home for the funeral of her grandmother, seventeen-year-old Ariadna must cross the unspoiled Georgian countryside to connect her grandmother’s soul with her resting body in an ancient burial custom. Traversing this exhausting and raw terrain, Ariadna is forced to confront the impact that the complex, sometimes cruel matriarch had on her not-so-distant childhood.

خلاصه داستان : درباره دانشمند صنعت موشکی کشور هندوستان ، نامبی نارایان است که در سال 1994 میلادی اشتباها به جاسوسی متهم میشود و ...

The story of the great Indian rocket scientist, Shri Nambi Narayanan's life, a true patriot, who was turned into a villain in the blink of an eye after being falsely accused of treason.

خلاصه داستان : دهکده ای در دریای سیاه گرجستان پر از مردم دوستانه است که متقاعد شده اند که یکدیگر را می شناسند. یک روز الیکو حلق آویز شده پیدا می شود. نوه او مو می آید تا تشییع جنازه او را ترتیب دهد. او با شبکه ای از دروغ ها و عواقب غم انگیز زندگی عاشقانه پنهان...

A village on the Georgian Black Sea is full of friendly people convinced they know each other. One day, Eliko is found hanged. His granddaughter Moe comes to organize his funeral. She is confronted with a web of lies and the tragic consequences of Eliko’s hidden love life with Amnon, which lasted 22 years. The truth however frees Moe’s capability to love and forces the villagers to take a stand.

خلاصه داستان : داستان فیلم درباره یک معمار موفق به نام "ایراکلی" که به یک بیماری نادر چشمی مبتلا می‌شود که وی را وارد یک دنیای سورئال می‌کند. حال ایراکلی به دلیل این بیماری مرموز قادر است انگیزه‌های واقعی مردم را ببیند. اما با غیرقابل تحمل شدن رویاها، او با زنی مرموز به نام "نینو" آشنا شده و...

The life of a young architect is thrown into turmoil when he's diagnosed with a rare eye disease. As his condition worsens, he questions his life and career choices, and his relationship to his frustrated wife becomes more strained.

خلاصه داستان : در یک شهر استانی خواب آلود ، یک جامعه شاهد یهوه توسط یک گروه افراطی مورد حمله قرار می گیرد. در بحبوحه این درگیری ، دنیای آشنا یانا ، همسر رهبر جامعه ، به آرامی خراب می شود. نارضایتی درونی یانا هرچه بیشتر می شود ...

In a sleepy provincial town, a Jehovah Witness community is attacked by an extremist group. In the midst of this conflict, the familiar world of Yana, the wife of the community leader, slowly crumbles. Yana’s inner discontent grows as she struggles to make sense of her desires.