خلاصه داستان : وقایع نگاری واقع بینانه از زندگی روزمره در طول جنگ بزرگ. داستان یک محیط بان که در خانواده خود چندین کودک پاریسی را به پناهندگی می پذیرد. لذا به آنها آداب معاشرت، زندگی روستایی و تحصیل را به اشتراک می گذارد

During World War One, in a small rural French village far away from the front, a gamekeeper and his wife take in children displaced by the war.

خلاصه داستان : مونیک داره میمیره شوهر خیانتکار و پسرش که شبیه پدرش است و عروسش دور او جمع شده اند. ما آنها را در حال بازی با زندگی در هنگام مرگ مشاهده می کنیم.

Monique is dying of cancer, lying in bed in the apartment above the store her family owns. Her philandering husband carries on with life, her son remains aloof, and her daughter-in-law wonders if she is witnessing her own decline. They all struggle to express, or feel, their love for one another.

خلاصه داستان : مطالعه ای بر روی گروهی از جوانان طبقه کارگر در یک دهکده فرانسوی ، که زندگی بزرگسالی را آغاز می کنند. این فیلم انتخاب ها و تصمیماتی را که برای آینده آنها گرفته شده دنبال می کند.

A slice of life of a group of young working class friends in a Northern French village coming to the end of their school years and embarking upon adult life. The film follows the choices and decisions made for their futures.

خلاصه داستان : وینسنت ون گوگ پس از ترک پناهندگی در خانه دکتر گچت ساکن می شود، جایی که در میان عذاب های سلامت روانی ضعیف خود به نقاشی ادامه می دهد. او با دختر میزبانش رابطه عاشقانه ای را آغاز می کند، اما او به زودی متوجه می شود که او را دوست ندارد و قلبش فقط...

In late spring, 1890, Vincent moves to Auvers-sur-Oise, near Paris, under the care of Dr. Gachet, living in a humble inn. Fewer than 70 days later, Vincent dies from a self-inflicted gunshot wound. We see Vincent at work, painting landscapes and portraits. His brother Theo, wife Johanna, and their baby visit Auvers. Vincent is playful and charming, engaging the attentions of Gachet's daughter Marguerite (who's half Vincent's age), a young maid at the inn, Cathy a Parisian prostitute, and Johanna. Shortly before his death, Vincent visits Paris, quarrels with Theo, disparages his own art and accomplishments, dances at a brothel, and is warm then cold toward Marguerite.

خلاصه داستان : یک پسر بچه ده ساله وقتی مادرش او را در خانه ای برای بچه های نادان قرار می دهد احساس ناخواسته می کند. او به یک خانه نگهداری می رود که در آنجا خانواده ای از کارگران پیدا می کنند که بیش از حد برای آنها سخت است. وقتی کودک بی تکلف متوجه می شود...

Handed over to foster care by his mother—who's unwilling to give up permanent custody—the now-adolescent François understands that nothing in life is permanent, and his increasingly erratic actions reflect this knowledge.

خلاصه داستان : سوزان شانزده ساله است و فقط برای سرگرمی با بسیاری از پسران رابطه جنسی برقرار می کند ، اما موفق به عشق واقعی یکی از آنها نشده است. خانواده اش او را درک نمی کنند. پدر رفتار او را دوست ندارد. وقتی او از خانه خارج می شود ، مادر کمی روان رنجور می شود....

Fifteen-year-old Suzanne seeks refuge from a disintegrating family in a series of impulsive, promiscuous affairs. Her fulsome sexuality further ratchets up the suppressed passions of her narcissistic brother, insecure mother and brooding, authoritarian father.

خلاصه داستان : ژان سالها با فرانسوا ازدواج کرده است ، اما رابطه وی با همسرش مدتهاست که تمام شده است. او به سختی اطرافش است ، همیشه برای کار به روسیه سفر می کند ، و همچنین از فیلم خارج می شود ، و این نشان دهنده ماهیت زودگذر ازدواج آنها است

Jean, a married 40-year-old filmmaker, and his young working class lover, Catherine, engage in a circular series of spectacular blow-ups and tentative reunions, their mutual desire a fire that burns them again and again.

خلاصه داستان : "دوسینیو" کشیشی بسیار متعصب است.رئیسش تلاش می کند او را مسئولیت پذیر نگاه دارد.اما او توسط شیطان وسوسه شده و تلاش می کند روح دختری جوان که یکی از معشوقهایش را به قتل رسانده نجات دهد و...

Satan tempts Father Dossignan, who is trying to save the soul of a young girl who killed one of her lovers.

خلاصه داستان : مودی که افسر پلیس تحقیقات و کشف یک سری از قاچاقچیان مواد مخدر است در هنگام عملیات عاشق یک زن مرموزی میشود و . ...

Mangin, a police inspector in Paris, leans hard on informants to get evidence on three Tunisian brothers who traffic in drugs. He arrests one, Simon, and his girl-friend Noria. Simon's brothers go to their lawyer. He springs Noria, who promptly steals 2 million francs that belong to the Tunisians. They suspect her of the theft; her life as well as the lawyer's is in danger. Meanwhile, Noria is playing with both the lawyer and Mangin's affections. Mangin is mercurial anyway: intimidating and bloodying suspects, falling for a police commission trainee before flipping for Noria, wearing his emotions on his sleeve. Can he save the lawyer and Noria, and can he convince her to love?

خلاصه داستان : زن بی حوصله شوهرش را به خاطر یک جنایتکار کوچک بیکار ترک می کند.

Nelly, a restless young woman abandons her bourgeois friends and a steady relationship for the unemployed wild, leather-clad bad boy Loulou, whose charms include focusing his energy into sex.