خلاصه داستان : لاله ی ۲۰ساله بدلیل اینکه نزدیک به ازدواجش خیانت میبینه از عشق و ازدواج کردن توبه کرده ولی با اصرار مامانشو با اصرار به قرار با دکتر اونور میفرسته… لیلا که به قرار میره میفهمه فردی که تو میز نشسته اونور نیست…این باعث نتیجه های متفاوت میشه.. اونور که برای گرفتن میراث پدربزرگش و مدیر...

Out of pure coincidence, Onur and Lale meet at the same place due to a blind date that is arranged by their mothers.And during the next morning they find themselves in the same bed

خلاصه داستان : عزیز که توسط پدر و مادرش به عنوان رئیس شرکت انتخاب شده و غرق در کارشه روزی با یه اتفاق با فریده آشنا میشه و عاشقش میشه اتفاقی که هیچکدوم از اونها نمیتونن فراموش کنن و عزیز از لحظه ای که عاشق فریده شد فهمید تو چه تو دنیایی قرار گرفته و سعی داره از...

خلاصه داستان : سریال شوبات روایت گر داستان مردی است که در کوچه پس کوچه های شهر استانبول حضور دارد و سعی می کند تا با کلاهی که بر روی سرش کشیده است کسی او را نشناسد، چون وی عدالت می خواهد. در این میان عاشق زنی به نام یامور می شود و داستان سریال به جلو می...

It is a long told story about underground of Istanbul streets.

خلاصه داستان : داستان پیدا کردن عماد مغنیه که بیش از دو دهه از دست دشمنان خود در موساد و سیا فرار کرد...

Told from the American, Israeli and Lebanese perspectives, discover one of the greatest espionage stories of modern times: the manhunt for Imad Mughniyeh, the elusive Lebanese terrorist who outwitted his adversaries in the CIA and Mossad for over two decades.

خلاصه داستان : سرگیو از روزی که پدرومادرش را کشت، حتی یک کلمه حرف نزده است. شش سال از آن روز می گذرد و شاید یک دختر نوجوان بتواند پرده از تمام ماجرای آن اتفاق بردارد.

Sergio hasn't spoken since the day he murdered his parents. Six years later, a teen girl may be the key to revealing the whole story.

خلاصه داستان : سال ها پیش، زن جوانی به نام مین هوی (وانگ یو ون) عاشق مرد جوانی به نام شین چی (وانگ زی چی) شد. آنها رویای گذراندن بقیه عمر خود را با هم داشتند و حتی قصد ازدواج داشتند. اما همه چیز بین آنها تبدیل شد به ...

Many years ago, a young woman named Min Hui fell for a young man named Xin Qi. They dreamed of spending the rest of their lives together and had even planned to marry. But things between them became complicated. Xin Qi suffered from a dangerous and potentially life-threatening heart condition. And a misunderstanding between them led them to split acrimoniously. Now, years later, they are reunited at a business event. Min Hui has risen to become an R&D director at a tech firm and Xin Qi has also made a name for himself in the business world. Deciding that “fate” has brought them back into contact for a reason, they start to talk. But Min Hui reveals that she has a son. What is more, a paternity test appears to show that the child is Xin Qi’s! Xin Qi reacts by taking on the role of the boy’s father – much to the child’s delight. But will this lead them back down the path to romance? Or has their love ship already sailed?

خلاصه داستان : نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت...

خلاصه داستان : نريمان و شناسي از دوران بچگي با هم دوست بودن حتي با هم به مدرسه مي رفتن در دوران دانشگاه هم با هم بودن اين دو همديگه رو دوست داشتن ، پدر نريمان هم به همه گفته بود که يک روزي اينا با هم ازدواج مي کنند. تا اينکه ماجد فرزند يکي از سرمايه داران...

The main character is a girl who lives in the suburbs of Istanbul. All her thoughts together about how to get out of poverty and miserable life and enter the socialite. Girl walking ...

خلاصه داستان : نازلي دختر دانشجوي آشپزي هست ، براي اينکه هزينه هاي دانشگاه را در بياورد به اشپزي مشغول هست که يک روزي با پيشنهادي رو به رو ميشود که به ان نميتواند نه بگويد و به عنوان آشپز مخصوص وارد خانه فريد ميشود که يک مرد ثروتمند و حساسه و تا به حال عاشق کسي نشده…

Ferit Aslan is a very successful businessman, and is extremely organized. He wants the same manner of organization in both his private and professional life. Nazli who is studying gastronomy needs to find a job immediately as she is responsible for covering the expenses of the home she shares with her friend and sister. She is a stubborn and adamant personality, so she has a tough time keeping a job. Both completely opposites, meet each other in this series.

خلاصه داستان : جنگ جهانی دوم درحال پایانه…همه جا داغون شده و باید مجددا بازسازی بشه…تو در کدام طرف این دنیا قرار خواهی گرفت؟ جنگ برای “دستان” برای فرد نیست.برای یک ارزش است…برای یک افتخار .. در این امتحان سخت انسان با انسانیتش به امتحان گرفته میشه.. علاوه بر اینکه دستان برادر خود را از دست داده.. خواهرش...

A woman struggles to survive for her children after losing everything.

خلاصه داستان : روزی پسر خوش تیپ و مرموزی به نام “جسور”،ناگهان وارد محله ی آرام و بی سر و صدایی به نام کورلوداغ میشه.. در همون ابتدای ورودش با دختر زیبارویی به نام “سوهان” مواجه میشه.بعد از این مواجهه بینشون کششی غیر قابل مقاومت ایجاد میشه.. اما چیزی هست که اونها ازش خبر ندارن،رویای خوشبختی این دو...

Tahsin is head of the Korludag family, his wealth and great influence in society makes him feared and respected by everyone. There isn’t a place or person in town that he does not control. Tahsin has two children; his son Korhan is a big disappointment to his father, but Sühan, his smart and beautiful daughter, he loves dearly. Korhan’s wife is without success trying to get pregnant. As she fears that Sühan will deliver an heir to the family fortune before herself, she tries to kill her sister-in-law. However, her evil plans are spoiled when a handsome stranger enters the story, saving Sühan's life, becoming her lover and taking his place as the son Tahsin always dreamt of. But what no one knows is that revenge runs in this stranger’s veins and it is no coincidence that he showed up when he did. Will his love for Sühan stop him going ahead with his plan to get vengeance on Tahsin or is it all part of his master plan…?

خلاصه داستان : رئوف سرپرستی علی رو برعهده میگیره که در پنج سالگی شاهد مرگ مادرش شده و از آشپزی در کشتی های باربر پول کسب میکنه.. بچگیش در استانبول سپری شده،اکنون در شیله زندگی میکنه.. رئوف برای علی هم مادر میشه هم پدر.. علی و رئوف با آشپزی در کشتی ها ۲۴سال رو پشت سر میزارن.. علی...

Derin and Ali are two people from different worlds. Derin is the daughter of a rich man, on the otherside Ali is a 24 years old boy who saw his mom being killed by his dad when he was young. So rauf anne took him as his son and now after many years he is back to istanbul , where he will meet derin and they start to enjoy time with each other.

خلاصه داستان : وکيل موفق و تنها به اسم باريش بوکا وقتي که به يکي از سخت ترين پرونده هاش برميخوره ، با دختر سمج و زيرکي که راننده تاکسي هست به اسم آسلي آشنا ميشود. باريشي که داستاني نمونده که کشف نکرده باشه.  داستان کرم شب تاب يک دنيايي هست که نميدونه و نديده رو بهش نشون...

A divorce lawyer who feels that there is nothing left to surprise him in life meets a beautiful young girl who work as a taxi driver to help her family. When the pair cross paths their lives will change forever.

خلاصه داستان : براي ملک کوچه ها اکثرا امن تر از خونه هست..يه شب وقتي با خرگوشش ميگرده از اتفاقايي که خواهد افتاد بي خبره.. زينب از دانشگاهي که درخواست کار داده بود پذيرفته ميشه،بالاخره کار موردعلاقشو انجام ميده ولي يک بار ديگه متوجه خواهد شد زندگي عبارت از برنامه ها نيست بلکه عبارت از اتفاق هاست…

A child being scolded rescued by her teacher after falsifying her death

خلاصه داستان : مریم آکچا در ورودی یکی از بزرگراههای استانبول بلیط میفروشد. اون بسیار مهربان و دوست داشتنی هست.پدر او یک مغازه شیرینی پزی دارد که مریم در زمانهای اوقات فراغتش به پدرش در پخت شیرینی کمک میکند. قلب مریم گرفتار دادستان ” اوکتای ” است.زمانی که دادستان اوکتای همه ی برنامه های ازدواج را با مریم...

In the aftermath of an accident, a naive girl finds herself torn between an unscrupulous prosecutor, and a vindictive plaintiff.

خلاصه داستان : موضوع سریال اشک های جنت (cennetin gozyaslari)راجب یک دختر به نام جنت(cennet) است که سالها قبل مادرش وی را ترک کرده است او بعد از اینکه با برک اتان(berk atan)اشنا میشود زندگی اش به کلی تغییر میکند....

Cennet is abandoned at birth and raised by her grandmother. Despite facing financial constraints, the young woman becomes a brilliant architect. Time puts everything in its place. In an expected turn of events, Cennet comes back into the lives of her biological mother and her childhood love. Through a path of revenge and redemption, Cennet teaches an inspiring lesson to the two most meaningful people in her life.

خلاصه داستان : اُیکو هشت سالشه, نسبت به هم سن های خودش متفاوت تره و درک بالایی داره, روابط عمومی خوبی داره و خیلی باهوشه. خاله ای که از وقتی به دنیا اومده بود باهاش زندگی میکرد وقتی ترکش کرد، مجبور میشه باباش دمیر رو که قبلا اصلا ندیده بود رو پیدا کنه. دمیری که تو زندگیش هیچ...

Eight-year-old Öykü is an exceptional little girl, who unlike her peers is very empathetic and perceptive of the world around her. When her aunt, who has been her caregiver since birth, abandons her, Öykü will have to find her father, Demir. Unfortunately Demir, an irresponsible adult and a swindler who grew up in an orphanage, gets arrested the day Öykü comes to find him. Demir is released by the court on the condition that he takes care of his daughter, but Demir does not want to live with Öykü, whom he has just met - Demir and his partner-in-crime Ugur try to get rid of Öykü as they prepare for a big job. Their target, Candan has a seemingly quiet life, which only conceals her painful past. Fate will bring these people together, but none know that Öykü has a secret she cannot tell anyone.

خلاصه داستان : اين سريال دربرگيرنده ي صحنه هاي خنده دار و بعضا احساسي هست.  اين قصه ي يک دختر شهرنشين وجوان است که عاشق پسري قبيله نشين از منطقه ي آنادولي ترکيه ميشود و عروس آنها ميشود…

Bella, a Spanish Girl falls in love with a Turkish man, Hazar. They decide to marry against the wish of their families. Bella is a modern girl and Hazar's family is very traditional, so their cultures clash.

خلاصه داستان : اگه یکبار تیره بودن بخت تون رو باور کردین، شکست دادن این طالع بد، کار راحتی نیست… آدا دختری است که با باورهایی مثل “فقط وقتی میتونی خوشبخت بشی که عشق اول یک پسر باشی و باهاش ازدواج کنی” بزرگ شده است. چیزی نمونده بود که آدا خلاف این حرف رو ثابت کنه که از...

Ada is a young girl who believes that if she is abandoned by her first love, she will be unhappy forever like the women of her maternal side. While trying to escape the fate of her family, Ada falls in love with Rüzgar, a student from Albania at the same university who is threatened with deportation. Believing that Rüzgar is her first love, Ada proposes him and they have a fake marriage to prevent his deportation. She believes that Rüzgar will literally propose to her on the 3rd anniversary of their fake marriage and then their real marriage adventure will finally begin. But unfortunately, all the dreams and hopes of Ada will be ruined when she is abandoned by Rüzgar on their 3rd wedding anniversary. Ada immediately takes action to get her first love back. But fate has its own way and will put Bora in Ada's way at an unexpected moment... A workaholic, callous, self-righteous alpha male with tightly closed doors for love...

خلاصه داستان : یکدل داستان هالیت که همراه خانواده اش برای یه شروع جدید حاضر میشه و جوون هایی است که از صفر به قلّه صعود خواهند کرد…

خلاصه داستان : عمران و دختر یکی یدونه اش حیات در روستای کارالیرار به عنوان یه مادر و دختر معمولی زندگی میکنن و تو خونه خودشون با خوشحالی در حال زندگی هستند.ولی شوهر عمران یعنی جمال که یه آدم مریضیه و حال روحی مناسبی نداره زندگی رو به کامشون تلخ کرده و عمران هم برای محافظت از دخترش...

The paths of the two mothers whose dreams and lives are different from each other intersect and cause unexpected events after years.

خلاصه داستان : این سریال روایتگر قصه جوان هایی است که از شهر تاشاردان به استانبول بین عشق و وجدانشان مانده اند را به تصویر می کشد. دنیز در این سریال بیست سا دارد و برای کار کردن مجبور شده است به استانبول بیاید وی با سختی های زندگی خوف گرفته است اما از ته دلش امید و...

Young people who migrated from the provinces to Istanbul and tried to survive alone; it is the story of the conflict between their conscience and their love.

خلاصه داستان : فريحا دختر جواني است که به تازگي از دانشگاه قبول شده، رضا، پدر خانواده که وضع مالي مناسبي ندارد به همراه همسرش زهراو پسرانش محمد و عثمان از راه سرايداري يک ساختمان امرار معاش ميکند ،فريها در اولين روز دانشگاه طي يک حادثه رانندگي با امير که معروفترين و ثروتمندترين پسر دانشگاه است آشنا ميشود،چون...

Adını Feriha Koydum is a Turkish television drama series produced by Med Yapım. The series broadcast on Show TV and it is written by duo Melis Civelek and Sırma Yanık.

خلاصه داستان : هازال و کنان در یکی از شهرهای ساحلی کوچک زندگی میکنن که به همدیگر قول داده اند اصلا از هم جدا نشوند. فقط در این میان وورال که تازه وارد این شهر کوچک میشود تصمیم میگیرد به هر نحوی که شده هازال رو بدست آورد . که این موضوع رابطه عاشقانه کنان و هازال را...

Hazal, beautiful young girl is engajed with Kenan, handsome young fisherman. The day before their wedding, Hazal is forced to marry Vural, successful businessman who fall in love with her since the first time he saw her working on his birthday party as a waitress. Vurals first wife, Naz, was just alike Hazal, and thats the reason why Vural fell in love with her so much, since Naz died 2 years ago and now he finds a replacement of her in Hazal. The story is telling us about the love story between Kenan who thought Hazal dumped him just for money and higher society life and who became a successful businessman with the aim of avenging them , and Hazal who tries to forget all she has been through and the way Vural stole her dreams and youth, and of course Vural who is still waiting for Hazal to love him as much as she loves Kenan.